مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1565
  • بازدید دیروز : 5020
  • بازدید کل : 13104020

مقاله71-بررسی بزهكاري و انحراف رفتاري نوجوانان دانش آموز138ص


مقاله71-بررسی بزهكاري و انحراف رفتاري نوجوانان دانش آموز138ص

مقدمه:

سازه اصلي اين پژوهش كجروي و انحرافات اجتماعي مي باشد و موضوع بررسي و شناخت علل و عوامل مرتبط با كجروي اجتماعي در بن نوجوانان دانش آموز دختر در مقطع تحصيلي متوسطه و راهنمايي واقع در منطقه 17 تهران مي باشد. جامعه آماري به تعداد 100 نفر از دانش آموزان دختر در مقطع تحصيلي متوسطه و راهنمايي انتخاب گرديده اند.

هدف اصلي اين پژوهش بررسي وشناخت عوامل مرتبط با پديده كجروي اجتماعي مي باشد. عواملي چون: سن، تحصيلت، والدين، درآمد خانواده، وضعيت مسكن، و ميزان نظارت و كنترل والدين واستفاده از وسايل ارتباط جمعي و ...

البته نمي توان گفت همه اين عوامل با پديده كجروي اجتماعي رابطه مستتقيمي دارند. از آنجا در همه جوامع به گونه اي كجروي وا نحراف از اهداف اصلي جوامع و تخطي از قوانين وجود دارد، لذا آشنايي و آگاهي افراد جامعه با كجروي و انحرافات اجتماعي و همچنين آگاهي از عواقب كجروي اجتماعي امري ضروري مي باشد.

جرم و تبهكاري پديده است كه از قديمي ترين ايام در هر جامعه اي با تفاوت هايي وجود داشته است. لذا مي توان ادعا كرد كه از عصر اين پديده همان قدر مي گذرد كه از عمر جوامع بشري گذشته است به طوري كه هيچ جامعه اي خواه ساده يا پيچيده از آن مبرا نيست. سنت ها، ميزان، نوع و شدت آن از هر فرهنگي به فرهنگ ديگر و از دوره اي به دوره ديگر كاملاً متفاوت بوده است. در اين جا بحث نسبي بودن جرم وكجروي اجتماعي مطرح مي شود دكتر شيخاوندي در اين باره مي گويد، انحرافات هميشه به معني واقعي خطا واشتباه نيست بلكه جامعه در شرايطي است كه آن را نمي پذيرد و آن را آسيب مي داند. مثلاً سقراط را به جرم منحرف كردن جوانان به دادگاه خواندند و بالاخره جام شوكران به كامش دادند، بدين معني نبود كه گفتار سقراط واقعاً خطا نابخردانه بوده است به خاطر اين كه گفته هايش با ارزش هاي حالكم جامعه ناسازگار بود.

كجروي اجتماعي مانند هر پديده اجتماعي ديگر زاييده علل بي شماري است كه اين عوامل كم و بيش در ارتباط باهم بوده است و بر هم تأثير گذاشته و از هم تأثير مي پذيرند، لذا هيچ گاه براي عارضه و معلولي علت خاصي وجود نداشته است، بر همين اساس است كه وقتي به مطالعه و بررسي علمي اين پديده مي رسيم، مي بينيم متخصصان و محققان رشته هاي مختلف مخصوصاً روان شناسان، جامعه شناسان و حقوق دانان هر يك از زاويه ديد خود به مسأله نگاه كرده اند و هر كدام عللي را مورد توجه قرار داده اند. لذا ترسيم اين بررسي ها آسان نيست، چرا كه بر حسب آنكه بررسي ها را در چه چارچوبي قرار دهيم و چه عنواني بر آن نهيم بايد از زاويه هاي متفاوتي به آن توجه كنيم و اين موضوع خود به تحقيقات چند رشته اي نيازمند است كه به طور قاطع با توجه به مفروضات و قلمرو تحقيق در اين بررسي نمي گنجد.


تاريخچه در جهان و ايران

برخي از انديشمندان، نخستين هنجارگذاريها را مربوط به زمان آفرينش انسان و حضرت آدم مربوط مي دانند، شيخاوندي هم همين نظر را دارد او پس از طرح بخشهاي از كتب مذهبي و بخصوص بابهاي از تورات چنين استنتاج مي كند... انسان در بدو آفرينش خود آگاه نبوده است و آگاهي در برون وجود او د رميوه درخت دانش نهفته بود كه به زبان مردم شناسان مي توان آن را تابو برخاسته از توتم ناميد. وي در ادامه اشاره مي كند كه نخستين نهي و هنجارگذاريها خداوندن، نخوردن از ميوه درخت هاي زندگي جاويدان و دانش مربوط به خود آگاهي است. هنجارگذاري تعيين كننده هنجارشكني است.

به دنبال نخستين نهي و نخستين نقص نهي، نخستين كيفرها به ترتيب در مورد مرتكبان انسان و حيوان به اجرا درآمد ....

و پس از آن هنجارشكني وجود داشته است كه نمونه آن در پي رشك و حسادت برادر بزرگ قابيل، برادر كوچك خود را مي كشد[1]. (نخستين قتل، هنوز مرگ در خلقت شناخته نشده است).

در دوره هاي متوالي تاريخ نيز هنجارشكني و هنجارگذاري همچنان ادامه داشته است. به عنوان مثال در قروني كه بر تمدنهاي مختلف بين النهرين گذشته است با انواع تصويب قوانين متناسب با رفتارهاي انحرافي آن دوره مواجه هستيم. مهمترين آن قوانين منتسب به حمورابي است كه در بخش ها و موارد مختلفي دسته بندي شده است قوانين در مورد تشريفات قضايي، سرقت و مجازاتهاي مربوط به آن، امور خانواده امور مربوط به ضرب و جرح و امور مربوط به مجازات و خسارت بوده همچنين در امور جنايي و كيفري، قوانين حمورابي بيشتر روي قانون قصاص تأكيد مي كرد.

در يونان باستان، هم علت ارتكاب بزه تقدير يا سرنوشت مي دانستند و معتقد بودند كه سرنوشت و يا تقدير، كه رفتار و كردار افراد را تحت تأثير قرار مي دهد. ناشي از مشيت الهي يا نفوذ اراده نيروي مرموزي است كه خواست و اختيار بشر در بروز آنها دخالت ندارد.

مجرم فرد بدطينتي است كه ارواح خبيث در او حلول كرده اند اجراي مجازاتهاي شديد و شكنجه جسمي و رواني را سبب تسكين خشم خدا و تزكيه نفس و اخلاق بزهكار مي دانستند. با تحولات اجتماعي فلاسفه شدت مجاز آنها را مورد انتقاد قرار دادند و علل بزهكاري به عناوين مختلف بيان داشتند:

سقراط: (399 – 470 قبل از ميلاد)

فيلسوف يوناني كه ضمن انتقاد از شدت مجازاتها، مي نويسد: ما نبايستي با تبه كاران با خشونت رفتار كنيم بلكه بايد به آنها بياموزيم، كه به چه ترتيب از ارتكاب بزه خودداري نمايند زيرا جنايت ثمره ناداني و جهل است و تعداد بي شماري از افراد، كه در نتيجه بدشانسي نتوانسته اند معرفتي كسب كنند مرتكب جرم مي شوند[2].

افلاطون (347- 428 قبل از ميلاد)

فيلسوف يوناني، در تشريح علل وقوع جرائم، عوامل اجتماعي، اقتصادي مخصوصاً فقر و ثروت را منشاء بروز جرائم مي داند و معتقد است كه دو عامل مذكور عواطف انساني را دگرگون ساخته و افراد را به طرف ارتكاب بزه مي كشانند.

ارسطو (322- 483 قبل از ميلاد)

وضع جسمي رواني را عامل بزه بيان مي كند[3].

جان وير (1588- 1515 م .) اسكات (1599- 1538 م .) و توماس مور (1535- 1478 م .) اوهام و جادوگري را كه از سوي عده اي عامل بزه عنوان مي شد رد كردند و مورس فقر را عامل مهم شورش و اغتشاش و ارتكاب بزه دانست.

در سال 1640 دلاپور تا ايتاليايي در مطالعه اي قيافه ديوانگان و كساني كه رفتار خشونت آميز داشتند با سر حيوانات مقايسه نمود و بعضي از علائم آنها مشابه اعلام كرد لاواتر سوئيسي در سال 1776 م همين نظر را تأييد كرد و در سال 187 ويرجيلو ايتاليايي تأثير وراثت را در امر وقوع جرائم تشريح كرد.

پينل فرانسوي هم (1826- 1754) به بررسي علمي بيماريهاي رواني پرداخت كم كم به مرور زمان مطالعات جنبه علمي به خود گرفت و از اواخر قرن 19 نظريه هاي علمي تر واثبات شده اي در مورد علل بزهكاري مطرح گرديد.

در ايران نيز تحقيقات زيادي در مورد بزهكاري بخصوص بزهكاري نوجوانان و جوانان صورت گرفته است كه از جمله:

1- در سال 1347 تحقيقي توسط گيتي راهنما با عنوان عوامل اجتماعي جرم جوانان در زمينه انحراف اجتماعي صورت گرفته. پژوهشگر نشان داده است اكثر مجرمان از گروههاي پايين اجتماعي بوده اند. شغل اكثر مجرمان كارگري و پادويي مغازه بوده است. بيشتر كودكان با پدر و مادر زندگي مي كرده اند. 73 درصد مجرمين بيسواد و 27 درصد تحصيلات ابتدايي و متوسطه داشتند و 77 درصد آنها در گروه سني 15 تا 18 ساله بوده اند. اين تحقيق بر روي 50 نفر در كانون اصلاح و تربيت انجام گرفت كه افراد مورد مطالعه، علت ارتكاب اولين جرم خود را دوستان و نياز مالي دانسته اند.

2- تحقيق ديگري در سال 1363 توسط گروه روانشناسي دانشگاه تربيت مدرس با عنوان ميزان پراكندگي انحرافات اخلاقي و علل بوجود آورنده آموزشگاهي آنها در مقطع راهنمايي و دو سال دبيرستان در سطح مناطق بيست گانه تهران صورت گرفت كه اين نتايج بدست آمد:

5/50 مدارس، فضاي آموزشي كافي ندارند و 9/61 درصد دو نوبته اند، 8/37 درصد مدارس از فعاليت پرورشي مطلوب برخوردار نيستند 8/53 درصد مدارس هيچ ارتباطي با والدين ندارند و مواردي كه والدين ارتباط نسبي با مدارس دارند. تنها 42 درصد والدين در جلسات انجمن شركت مي كنند و 4/38 درصد معلمين ويژگيهاي تربيتي لازم يك معلم را ندارند. و 7/40 درصد معلمين فاقد تخصص لازم و 36 درصد هيچ دوره معلمي را نگذرانده اند.

در بين انحرافات رفتاري، رفتارهاي پرخاشگرانه، اعتياد به سيگار و انحرافات از نظر كمي، بيشتر از ساير اختلالات بوده است. ثابت گريد دانش آموزاني كه معلمين آنها مهارت كافي دارند انحرافات آنها كمتر است.

در مدارسي كه ميزان فعاليت هاي آموزشي آنها كمتر از حد استاندارد است و كلاسهاي پرجمعيتي دارند ميزان انحراف اخلاقي بيشتر است و در مدارسي كه ميزان ارتباط فعال والدين با اولياء مدرسه بيشتر است ميزان انحراف اخلاقي آن كمتر است.

3- در سال 65 و 66 پژوهشي با عنوان عوامل مؤثر در ايجاد بروز اختلالات رفتاري و بزهكاري دانش آموزان بوسيله معاوت فرهنگي – اجتماعي نخست وزيري انجام شد كه حدود 2652 نفر دانش آموز در سطح كل كشور در سنين 13 تا 20 سال، كه عامل اعمال بزهكارانه بودند مورد بررسي قرار گرفتند كه در پايان مشخص شد 82 درصد از دانش آموزان بزه كار به اشكال مختلف با اولياء مدرسه درگير شده اند ودانش آموزان هنجارشكن در محيط مدرسه در مقايسه با دانش آموزان غير هنجارشكن سازگاري كمتري دارند. و وضعيت تحصيلي دانش آموزان بزهكار در مقايسه با غير بزهكاران در سطح پايين تري است.

4- در تحقيق ديگري كه تحت عنوان انحراف اجتماعي و هنجارشكني در ميان دبيرستانهاي شهر جيرفت توسط محمد فرايابي انجام گرفته، محقق دو گروه از دانش آموزان هنجارشكن و غير هنجارشكن را انتخاب نموده است و از جهات مختلف اقتصادي و روابط اجتماعي، عاطفي و نظارت خانواده آنها را با هم مقايسه نمود و نشان داد كه نقصان و ناكارآمدي جريان كنترل اجتماعي و نظارت خانواده عامل مؤثري در بروز ناهنجاريهاست.

5- پژوهش ديگري در مورد دانش آموزان هنجارشكن توسط علي اصغر نقدي انجام گرفته است كه محقق به عوامل خانوادگي مؤثر بر بزهكاري، از جمله پايين بودن پايگاه اجتماعي، پايين بودن سطح سواد والدين و از هم گسيختگي خانواده در ميان دانش آموزان شهر كرمانشاه پرداخته است.

6- تحقيق نسبتاً جامعي هم با عنوان بزهكاري نوجوانان و جوانان در مركز آموزشي دبيرستانهاي تبريز صورت گرفته است كه نتايج نشان م يدهد نوع بزهكاريها جنبه تربيتي و آموزشي داشته است. وضعيت تحصيلي دانش آموزان بزهكار نامطلوبتر از دانش آموزان غيربزهكار است ميزان علاقه به تحصيلات عاليه در نزد بزهكاران كمتر از غيربزهكاران است و محيط آموزشي دان شآموزان بزهكار و همچنين رابطه آنها نامطلوب تر از محيط آموزشي و نيز رابطه والدين دانش آموزان غيربزهكار بوده است.

7- در سال 1372 تحقيق ديگري توسط خليف عبدالهي با عنوان بررسي ساختار خانواده با تنوع فراواني ناهنجاريهاي دانش آموزان سه دوره تحصيلي در استان سمنان انجام شد كه نتايج نشان مي دهد كه بين عوامل ساختاري خانواده دانش آموزان با ناهنجاريهاي آنان ارتباط وجود دارد. و هر قدر عوامل ساختاري خانواده در حال تعادل قرار داشته اند، موجب كاهش ناهنجاريها، و هر چه آشفتگي و گسستگي خانواده ها زيادتر بوده به همان ميزان هم اختلالات و ناهنجاريهاي بيشتري وجود داشته است.

8- پژوهش ديگري توسط خانم سيما كاهني در سال 72 با عنوان بررسي تأثير طلاق بر بروز رفتارهاي نابهنجار نوجوانان در شهر بيرجند انجام يافت كه مشخص گرديد ميزان پرخاشگري و نابهنجاري در نوجوانان داراي خانواده هاي گسسته با تفاوت معني داري بيشتر از نوجوانان خانواده هاي پيوسته است.

9- پژوهش ديگري در سال 1372 با عنوان عوامل مؤثر در انحرافات اجتماعي با تأكيد بر عوامل خانوادگي، فرهنگي، اجتماعي مؤثر بر بزهكاري نوجوانان توسط ذبيح ا... صادقي صورت گرفت. در اين تحقيق او نشان داد: از هم گسيختگي خانواده و كاهش انسجام و يكپارچگي آن افزايش سوء رفتارهاي والدين منجر به اخراج يا فرار فرزندان از خانواده مي شود. همچنين مدرسه و اجتماع (مردم) اگر نتوانند بر رفتار و انتظارات نوجوانان، نظارت كافي داشته باشند و ارزشها و هنجارهاي اجتماعي در كانال طبيعي به آنها بياموزند موجب سر درگمي به تبع آن بروز هنجارشكني و ناهنجاريها در نوجوانان خواهد شد.

10- پژوهش ديگري توسط سليمان محبي با عنوان عوامل خانوادگي مؤثر بر بزهكاري نوجوانان شهر كرمانشاه صورت گرفت محقق در اين پژوهش دو گروه دانش آموزان بزهكار و غيربزهكار را با هم مقايسه نمود و متغيرهاي سواد والدين، پايگاه اجتماعي و ساختار خانواده هاي هر دو گروه را به آزمون گذاشت.

11- حميد امانت در پژوهشي به اين نتيجه رسيد كه خانواده گسسته و حمايت خانوادگي در شدت بزهكاري تأثير زيادي دارند. گسستگي خانواده و بي توجهي آن نسبت به نوجوانان موجبات بزهكاري را فراهم آورده و بر عكس حمايت و توجه به عواطف نوجوان در كاهش بزهكاري تأثير زيادي دارد.

12- پژوهشي ديگر توسط ابراهيم پورصالح با عنوان بررسي عوامل اجتماعي مؤثر بر هنجارشكني دانش آموزان پسر دبيرستانهاي رشت انجام گرفت كه محقق در اين پژوهش به بررسي پايگاه اجتماعي، كنترل و نظارت خانواده، گسيختگي خانواده، ستيز والدين و دوستان كجرو در بزهكاري و مقايسه دو گروه هنجار هنجارشكن و غيرهنجارشكن پرداخته است. نتايج اين پژوهش نشان مي دهد كه كنترل و نظارت اجتماعي ابزار مهمي در تثبيت هنجارهاي اجتماعي محسوب مي شود و مي تواند مانع بروز و پيدايش هرگونه انحراف شود او نشان مي دهد هر قدر ستيز و اختلاف در روابط خانوادگي زياد باشد ميزان هنجارشكني فرزندان افزايش مي يابد.

13- تحقيقي ديگر توسط اميد اطيايي با عنوان هنجارشكني دختران دبيرستاني در مناطق شمال و جنوب تهران پرداخته كه نتايج نشان مي دهد خانواده هاي دانش آموزان هنجارشكن نسبت به خانواده هاي ساير دانش آموزان در معرض از هم گسيختگي قرار دارند.

 

چارچوب نظري تحقيق

علل و عوامل بزهكاري از ديدگاههاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است. عمده ترين ديدگاههاي كه بزهكاري را مورد بررسي قرار داده اند سه رويكرد زيست شناختي، روانشناسي و جامعه شناسي است كه در بيان مباني نظري اين تحقيق عمده ترين ديدگاهها مطرح شده در اين سه رويكرد مورد بررسي قرار مي گيرد.

ديدگاه زيست شناختي:

برخي از آسيب شناسان اجتماعي بر اين باورند كه عامل زيست شناختي مانند نقص جسماني و وضعيت ژنتيكي را بايد علت كجروي دانست از پيشگامان اين نظريه مي توان سزار لمبوزر و جرم شناس ايتاليايي را نام برد. او پس از آنكه دزد و جنايتكار معروف ايتاليايي را كالبد شكافي نمود، به اين فكر افتاد كه با روشهاي تجربي و علمي مجرمان را مطالعه كند و علل اصلي جرم را بر اساس شيوه هاي علمي پيدا كند او متوجه شده بود كه اغلب جنايتكاران و كجروان اجتماعي در ساختمان بدن يا اعمال بدني خودداري نقص هستند از اين مقدمات نتيجه گرفت كه ميان نقص بدني از يك سو و جنايت از سوي ديگر رابطه نزديكي وجود دارد. از اين رو، اين فكر در او قوت گرفت كه جنايتكاران تابع عوامل و نيروهاي هستند كه بيرون از اراده آنان است.

اعتقاد به اين كه بين بدن و مزاج يا خلق افراد رابطه وجود دارد از عقايد، پايدار تاريخ بشري است يكي از قديم ترين تقسيم بندهاي نظر بقراط است كه اشخاص را بر اساس مزاج چهارگانه سودايي، صفرادي، دموي و بلغمي تقسيم كرده در كتاب و نسخه قديمي از جمله كليله و دمنه هم به اين موضوع پرداخته شده است[4].

نظريه جاني زادگان:

نتيجه بررسيهاي لمبروزو منجر به پيدايي اين نظريه شد كه در هر جامعه اي عده اي پيدا مي شوند كه جاني زاده يا جائي مادرزاد بوده و خواه ناخواه مرتكب جنايت مي شوند. به نظر او چنين افراد را مي توان از روي علائم بدني آنها باز شناخت از جمله: داشتن پشت خميده، دندانهاي غيرعادي، همتراز نبودن چهر، ده انگشت، ديدي قوي و ....[5]

نظريه آيزينگ:

هانس آيزينگ اظهار مي دارد كه توارث مي تواند عامل بسيار قوي در ارتكاب تبهكاري باشد. به نظر او انگيزه نخستين انسان لذت جويي و دردگريزي است. بنابراين نمي توان به وسيله مجازاتهاي قانوني اين انگيزه ها را مهار كرد. چرا كه در بيشتر موارد لذت جويي به گذشت نياز ندارد و آني است. حال آنكه مجازات با ديد كار كرد زماني در انتظار فرد است. بدين گونه به خاطر شكاف زماني ميان كج رفتاري و مجازات، كج رفتاري تكرار مي شود و مجازات نمي تواند جلو آنرا بگيرد.

آيزينگ در ضمن مدعي است كه بين ويژگيهاي شخصيتي چون برون گرايي و رفتار انحرافي رابطه وجود دارد.

فرد برونگرا ماجراجو و مغرور است، تمايل به پرخاشگري دارد. به نظر آيرينگ همه مردم در جايي ميان دو درون گرا و برون گرا قرار دارند. اما نمونه رفتاري كه امكان جنايت را افزايش مي دهد از نوع برون گرا است[6].

نظريه تيپ شناسي شلدون:

بار ديگر انديشه ارتباط ميان ساختمان زيستي و تهبكاري در مطالعات ويليام شلدون در سالهاي 1940 احياء شد. او كوشيد تا شخصيت و رفتار افراد را به تيپ بدني آنها و چاقي، عضلاني و استخواني مرتبط سازد. او پس از تحقيق و بررسي به اين نتايج دست يافت:

كساني كه بدن قوي دارند، احتمال تبهكاري آنها بيشتر است. زيرا اينگونه افراد زورگو، پرتوان و عصبي هستند. افراد چاق معمولاً مهربان و آسايش طلب هستند.

در سال 1965 بر اساس نتايجي كه در مقايسه بين پانصد پسر جوان بزه كار با پانصد جوان معمولي انجام شد. معلوم گرديد كه از نظر آماري درصد چشمگيري از جوانان بزهكار از تيپ عضلاني هستند[7].

تئوريهاي روانشناسي انحرافات

تئوريهاي روانشناسي انحرافات، تشابهات چندي با تئوريهاي بيولوژيكي دارند: 1- اين تئوريها فرد منحرف را از جامعه به طور اعم متفاوت مي دانند. 2- فرد منحرف در يك جامعه بهنجار، غيرعادي محسوب ميشود. 3- غير عادي بودن او، وي را در معرض انحراف قرار مي دهد با وجود اين تئوريهاي روانشناسي در ادعايشان مبني بر اينكه ناهنجاري بيش از آنكه ژنتيكي باشد آموختني است با تئوريهاي فيزيولوژيكي تفاوت دارند.

تئوريهاي روانشناسي پايه و اساس انحراف را پيش از آنكه به ژنها غيرعادي نسبت دهند به تجربه نابهنجار مربوط مي دانند. اين تجربه موجب بروز نقصان هاي شخصيتي و شخصيتهاي كژ سازگار ميشود كه آنهم سبب انحراف مي گردد. اغلب تئوريهاي روانشناسي برآنند كه در فرآيند اجتماعي شدن فرد منحرف و معمولاً در رابطه بين مادر و فرزند، نقصان وجود دارتشه است اين نقيصه شامل ناراحتي عاطفي است كه به شكل خصلتهاي شخصيتي گژ سازگار منتهي مي شود.

جان باولبي در يكي از آثارش در باره روانشناسي انحراف چنين استدلال مي كند كه كودك نيازهايي دارد كه مهمترين نياز او امنيت عاطفي است كه به مؤثرترين وجه ممكن مي تواند با رابطه صميمانه اي كه بين مادر و فرزند بر قرار مي شود تأمين مي گردد. چنانچه كودك، به ويژه در اوايل كودكي، از عشق مادري محروم شود. اين امكان وجود دارد كه به شخصيت روان رنجور مبتلا گردد.

افراد روان رنجور معمولاً بدون تأمل و انديشه عمل مي كنند و به نتايج اعمال خود توجه چنداني ندارند. آنان، به ندرت احساس گناه مي كنند و در مقابل مجازات و درمان واكنش چنداني نشان نمي دهند.

باولبي مدعي بود، آن عده از بزهكاراني كه به كرات مرتكب جرم مي شوند بدين معني كه همواره بدون توجه به عواقب امر به اعمال غيرقانوني دست مي زنند. در دوران اوليه كودكي از محبت مادري محروم بوده اند. از شخصيتهاي رواني رنجور اغلب در يتيم خانه هايي كه كودكان از محبت مادري محروم بوده اند مشاهده مي شود.

آندري عقيده داشت كه نقصانهاي شخصيتي ناشي از روابط بين فرزندان و والدين عامل مهمي براي توجيه بزهكاري است.

نوجواني كه محبت كافي از پدر و مادر دريافت نكرده براي پذيرش انواع اختلالات رفتاري و انحرافات اخلاقي آمادگي بسيار دارد و محبتي كه فرزندان از خانواده دريافت مي كنند موجب آرامش رواني آنها مي شود دختر نوجواني كه محبت نياز دارد به هر كسي كه سر راه او قرار گيرد و به او اظهار محبت كند علاقمند مي شود و به دوستي هاي ويرانگرش در مي دهد و چه بسا در اين مسير تباه شود[8].

مكتب فرويد

فرويد معتقد است كه انسان داراي غريزه پرخاشگري و كجروي هستند. لكن در جريان رشد در خانواده، مدرسه و اجتماع بيشتر آنها را ياد مي گيرد كه چگونه اين غرايز را مهار كنند.

فرويد مي گويد كودكان از طريق همانندي با مادر و تقليد از بزرگترها يك من برتر يا وجدان اخلاقي در درون خود پديد مي آورند كه وظيفه اش جلوگيري از ارتكاب فرد به كاري است كه مورد قبول فرد و جامعه نباشد.

از ديدگاه او روان يا شخصيت انسان به مثابه قطعه يخ قطبي بسيار بزرگي است كه فقط قسمت كوچكي از آن آشكار و در سطح آگاهي است و قسمت عمده زير آن يعني در ناخودآگاه قرار گرفته است و دنيا وسيع خواستها و تمايلات و انگيزه ها و عقايد سركوب شده اي را كه انسان از آنها آگاهي ندارد ولي در حقيقت تبيين كننده اصلي رفتارهاي بشري همين عوامل ناخودآگاه است. كه بدين ترتيب فرويد شخصيت را متشكل از نهاد خود و فرا خود مي داند.

1- نهاد:

يا به اصطلاح قدما نفس اماره، سرچشمه نيروي نفساني بوده از غرايز اوليه ناخودآگاه انسان است كه هيچ گونه قيد و بندي نمي شناسد. فعاليت آن بر اصل لذت استوار است و مي خواهد به سرعت ارضاء شود غريزه جنسي و پرخاشگري در مراحل آغازين چنين وضعيتي قرار دارد.

2- من يا خود

هسته اصلي شخصيت است و با رشد كودك و آشنايي او با حقايق محيط تشكيل مي شود من مبين آموزش و فراگيري واقعيات زندگي است در حقيقت اتصال بين نهاد و من برتر است اين بخش كه به آن دروازبان شخصيت مي گويند. به انسان كمك مي كند تا نيازهايش را بر اساس واقعيات و در ارتباط با آن و با استفاده از امكانات واقعي برآورد و از تنش دروني خود بكاهد.

3- من برتر

شامل ارزشهاي اخلاقي و وجدان هر فرد است كه بتدريج با آموزش و پرورش و تأثير عوامل محيط در ضمير ناخودآگاه او پديدار مي گردد. و به وسيله پاداش و تنبيه استوار و پايدار مي گردد. و مي تواند در مقابل نهاد مقاومت كند.

روانشناسي مكتب فرويد معتقد است زماني انحراف پيش مي آيد كه نهاد بسيار فعال در تركيب با من برتر كم فعاليت ظاهر مي شود حال آنكه در اين ميان من بي تفاوت باقي مي ماند و در راهنمايي و رفتار فرد نقشي را ايفا نمي كند.

عدم توازن بين نهاد و فرا خود در كودكي كه در اثر شرايط ناسالم اجتماعي به وجود مي آيد فرد را به بزهكاري سوق مي دهد[9].

نظر جامعه شناسان

جامعه شناسان به همان ترتيب كه با تئوريهاي بيولوژيكي، برخورد كردند، برآنند كه تبيين هاي روانشناسي انحراف را نيز كنار بگذارند. اولاً آنان چنين استدلال كه اين قبيل تئوريها عوامل اجتماعي و فرهنگي را در تبيين انحراف ناديده مي گيرند. دومين استدلال جامعه شناسان اين است كه در روش مطالعات روانشناسي اتفاق نظر وجود ندارد. سوم بسياري از جامعه شناسان اولويت دادن به تجارب دوران كودكي را مردود مي دانند. آنان اين نظر را كه فرد، زنداني و محكوم تجارب دوران كودكي است و نتيجه تجربه هاي او در دوران بعدي زندگي ظاهر مي شود را قبول ندارند. به عقيده جامعه شناسان، اين برداشت سبب مي شود كه تأثير و نفوذ شمار كثيري از عوامل اجتماعي را كه بر رفتار فرد در طول زندگي اثر مي گذارد، ناديده گرفته مي شود.

مهمترين نظريات جامعه شناسان در مورد انحرافات عبارتند از:

انحرافات اجتماعي از نظر دوركيم

به نظر دوركيم نظم اخلاقي يا وجدان اخلاقي نيروي بيروني است كه بر خواهشها و اميال دروني انسانها مهار مي زند. اين نظم به صورت وجدان جمعي در مي آيد و اميال سيري ناپذير انسان را كنترل مي كند. وقتي تغييرات ساختاري (ناشي از پيشرفت يا پسرفت اقتصادي) يك ساختار هنجارمند را بهم مي زند، اميال سيري ناپذير از قيد هنجارها آزاد مي شود. اما منابع اقتصادي، اجتماعي براي پاسخ دادن به خواهش ها، ماهيتاً محدود است.

فرد نمي داند كه نمي تاند به هر خواهشي دست يافت. رقابت براي رسيدن به هدفهايي دست نيافتني افزايش مي يابد. لذت در رقابت است و هدف دست نيافتني است. كوشش ها افزايش مي يابد. و نتيجه كمتر حاصل مي شود. در اين وضعيت شوق زندگي از ميان مي رود و در نتيجه زمينه گرايش به انحراف و ناامني فراهم مي گردد.

آنومي يا بي هنجاري صرفاً به دوران بحران اقتصادي محدود نمي ماند. به نظر دوركيم مسئله آنومي در جامعه مدرن به صورت مزمن درآمده است. و اين وضع بسيار اسفبار است. به نظر او ورود جوامع به دنياي صنعت در قرن بيستم روابط انسانها را از نظر نظارت نظم اخلاقي جامعه سنتي آزاد مي كند. به طوري كه اجتماع سنتي مورد هجوم نيروهاي گسستگي جامعه مدرن قرار گرفته و اجتماعات ساده رو به تحليل مي روند و با افزايش و تراكم جمعيت ، زندگي اجتماعي پيچيده تر مي شود.

ارتباطات از صورت برخورد و آشنا به صورت برخورد بيگانه درمي آيد. از همه مهمتر اعتقادات و رسوم مذهبي مشترك كه موجب انسجام اجتماعي مي گردد رو به تحليل و تضعيف رفته و با كاهش محدوديت ها مذهبي حالت بي هنجاري تسريع مي شود. به طوري كه سودجويي ها آدمها از فشار هنجارها رها شده و كسب سود، فراتر از هر قاعده اي قرار مي گيرد.

و در اين صورت وقتي فرد نتواند به اهداف مورد احترام جامعه نائل شود با واقعيت تلخ شكست روبرو مي شود و با توجه به تضعيف مذهب در جامعه مدرن كه در اين موقعيت مي تواند احساس شكست در فرد را به نحوي جبران و ترميم كند. موجب روي آوردن فرد به خودكشي، اعتياد يا ديگر انحرافات خواهد شد[10]. در نتيجه امنيت اجتماعي را به چالش خواهد كشيد.

كونيگ در تكميل نظريه دوركيم، بر رابطه فقر و رفتار انحرافي تمركز نموده و اعتقاد دارد كه فقر به تنهايي (بدون دخالت عوامل ديگر بيشتر به عنوان يك عامل ثبات بخشي در جامعه تأثير مي گذارد كما اينكه در جامعه سنتي اينگونه بوده است. اما اگر در مقابل فقر تصوير يا قول آرزوهاي بلندپروازانه ارائه شود فقر غيرقابل تحمل مي گردد و انسان مي گوشد با همه ابزار ممكن (چه مجاز و چه غيرمجاز) از وضعيت فقر بيرون بيايد. در نتيجه رفتار انحرافي رشد مي كند لذا برحسب ن ظريه دوركيم و كوينگ مي توان بيان داشت كه وقتي در يك جامعه رشد سريع اقتصادي پديد مي آيد و در پي آن عده اي ثروتمند مي شوند. و اين ثروت به انحاي گوناگون براي قشر فقير به نمايش گذاشت مي شود. وضعيت آنومي اجتماعي پديد مي آيد[11]، كه امنيت فردي اجتماعي را تهديد كرده و گسترش و تداوم آن در جامعه موجب نارضايتي عمومي مي شود و لذا سلامت جامعه نيز به خطر مي اندازد.

در نظام دوركيمي اگر نتوان فرد را در اجبار اجتماعي قرار داد و با اجتماع همراه كرد و منابع فردي خود را بر منافع جمعي تفوق مي دهد و جامعه با آسيب اجتماعي روبرو مي شود و انحرافات با افزايش خودخواهانه نمود پيدا مي كند.

به نظر دوركيم مبناي نظم جامعه اخلاق است نه سياسي يا اقتصادي. نظم فراگردي غير ارادي است كه از درون جامعه خود به خود مي جوشد... آنچه حافظ نظم است عنصر اخلاقي است.

او قوياً اظهار مي دارد كه جامعه شناسي علم واقعيات اخلاقي است[12]. اخلاق در انديشه دوركيم متشكل از چند عنصر است:

1- قواعد:

بدين معني كه اخلاق در نهايت سيستمي از قواعد درجهت هدايت فعاليتهاي مردم است كه متشكل بر دو عنصر اصلي است.

الف- اقتدار: قواعد اخلاقي در واقع با نوعي اقتدار ممزوج و آميخته گرديده است و مردم نسبت به آن احساس تكليف دارند. كه بايد از آنها اطلاعت و حفاظت نمايند. چرا كه در نزد آنها مقدس مي باشد.

ب- مطلوبيت: قواعد اخلاقي تعيين كننده اهداف مطلوبي است كه جهت دهنده و جذب كننده انرژي افراد به سوي خود مي باشد و ناظر بر مفاهيم خوب و مطلوب است.

2- اتصال:

قواعد اخلاقي عامل ارتباط، اتصال و ادغام فرد در گروه يا جامعه است و احساس تعلق و تكليف فرد.

3- اختيار:

شرايط جامعه بايد به گونه اي تنظيم شود كه مردم خود به اين درك و آگاهي نايل شوند كه آزاد گذاشتن تمايلات نامحدود و فردگرايي افراطي حالت نابهنجار و بيمارگونه اي هستند كه موجب نابساماني جامعه و گسترش انحرافات اجتماعي مي گردد. لذا در يك جامعه متعادل افراد، آگاهانه و به طور داوطلبانه تن به محدوديتها و قيود اخلاقي مي دهند.

بر اين اساس استحكام اخلاق به عنوان پايه نظم اجتماعي در انديشه دوركيم مستلزم استحكام قواعد، ارزشها و هنجارها و عناصر آن يعني اقتدار، تقدس و مطلوبيت آنها، تقويت روابط اجتماعي و انساني و وجود آزادي توأم با آگاهي براي گسترش مشاركت داوطلبانه مردم در تمسك به ارزشهاست.

دوركيم پايه هر نظم اجتماعي و جنس و صبغه آنرا عاطفي ارزشي مي داند طبق ديدگاه وي نظم اجتماعي، نظمي هنجاري و فوق فردي است. كه طي آن افراد به عنوان مجموعه اي مشبك به صورت بين ذهني به هم مرتبط مي شوند و بر مبناي تعهدات دروني مشترك افراد در آن احساس تكليف مي كنند[13].

بنابراين از آنجا كه دوركيم جامعه را به عنوان اجتماع اخلاقي و ميدان تعامل معنا كرده و مبنا نظم و امنيت جامعه را در عرصه اخلاقي آن جستجو مي كند. لذا اين تعادل و امنيت اخلاقي جامعه وجود اعتماد و همبستگي اجتماعي براي او با اهميت است به عبارتي ديگر جامعه شناسي دوركيم معطوف به بعد ساختاري جامعه است و رهيافت وي در مورد نظم نيز از نوع هنجاري است بر اين اساس نتيجه گرفته مي شود كه پديده ناامني و اختلال در نظم نيز در نظر دوركيم بايستي از جنس هنجاري باشد[14]. يكي از انواع اختلال اجتماعي هنجاري است كه چلپي پنج شكل احتمالي اختلال هنجاري را برشمرده است[15] كه مي تواند همزمان در يك جامعه وجود داشته باشند و يكديگر را تقويت كنند.

1- قطبي شدن هنجاري:

در اين شرايط جامعه در مورد رعايت يك هنجار مانند طرز لباس پوشيدن به دو مجموعه جمعيت اكثريت تقسيم مي شوند كه يكي داراي احساس تعهد بالا و ديگري داراي احساس تعهد پايين نسبت به آن است اين پديده زمينه ساز تضاد هنجاري و ارزشي در جامعه است.

 

1- شيخاوندي، داور: جامعه شناسي انحرافات، ص 148.

2- دانش، تاج زمان: مجرم كيست، جرم شناسي چيست، ص 16.

3- همان، ص 17.

1- ستوده، هدايت ا... آسيب شناسي اجتماعي، ص 90.

2-همان

3- ستوده، هدايت ا.... آسيب شناسي اجتماعي، ص 92.

1- همان

1- شامبياني هوشنگ؛ بزهكاري اطفال و نوجوانان ص 211

1- ستوده، هدايت ا... مقدمه اي بر آسيب شناسي، ص 70-71.

1- سخاوت، جعفر: جامعه شناسي انحرافات اجتماعي، ص 67 تا 9 (برداشت آزاد)

2- رفيع پور، فرامرز: آنومي يا آشفتگي اجتماعي، ص 19.

3- بشيريه، حسين: انقلاب و بسيج سياسي، ص 48.

1- چلبي، مسعود: جامعه شناسي نظم، ص 33- 32

2- همان

3- همان ص 112.

 


مبلغ قابل پرداخت 16,200 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۶ فروردین ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 1050

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما