فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول....... 1
بيان مسأله....2
پيشينه تحقيق.... 5
فصل دوم.. 11
متد و روشها..12
تاريخچه پرسشنامه..13
فصل سوم... 14
نتايج... 15
فصل چهارم... 43
بحث و نتيجهگيري... 44
پيوستها.... 49
عنوان:
بررسي نگرش و ميزان همكاري بيماران مراجعهكننده به درمانگاههاي زنان بيمارستانهاي آموزشي دانشگاه آزاد اسلامي تهران با دانشجويان پزشكي و علل مؤثر بر آن در سال 1385.
چكيده:
مقدمه:
طب زنان يكي از شاخههاي مهم رشته پزشكي است. حضور و مشاركت دانشجويان در درمانگاههاي زنان سبب دستيابي آنان به تواناييهاي لازم باليني ميشود.
مطالعه حاضر براي ارزيابي بينش، نگرش و ميزان موافقت بيماران با مشاركت دانشجويان پزشكي در مراحل مختلف ويزيت سرپايي و عوامل اجتماعي مؤثر بر پذيرش بيماران انجام شده است.
مواد و روشها:
مطالعه حاضر به روش Cross sectional برروي 500 نفر خانم مراجعهكننده به درمانگاههاي زنان بيمارستانهاي بوعلي، اميرالمؤمنين و جواهري تهران در 3 ماهه آخر 1386 انجام شده است. ابزار سنجش پرسشنامه محقق ساخته بود كه با مصاحبه با بيماران تكميل ميگرديد. پرسشنامه شامل خصوصيات دموگرافيك، تجربه قبلي و بينش اوليه بيماران در مورد حضور دانشجويان پزشكي و موافقت يا مخالفت آنان با مشاركت دانشجويان در مراحل گوناگون ويزيت بود.
براي مقايسه عوامل مؤثر بر تصميم بيماران براي پذيرش مشاركت دانشجويان در بين گروههايمختلف ازتست X2 يا T test و Oneway Anova استفاده شد.
يافتهها: ميانگين سن بيماران 2/34 سال و 8/99% بيماران مسلمان بودند. 6/82% بيماران تحت بيمههاي اجتماعي قرار داشتند، 72% سابقه حضور و معاينه توسط دانشجويان پزشكي را در گذشته داشتند و 72% اساساً حاضر به ويزيت توسط پزشك مرد نبودند. 55% بيماران اين ديدگاه را داشتند كه دانشجوي پزشكي بايد در تمامي مراحل ويزيت مشاركت كند درحاليكه 8/98% بيماران با مشاركت دانشجويان پزشكي حداقل در يكي از مراحل ويزيت زنان موافقت نبودند.
در بررسي عوامل احتمالي مؤثر بر موافقت با مخالفت بيماران يافتههاي كلي حاكي از آن است كه با افزايش سن و دفعات بارداري همكاري بيماري افزايش يافته است. همچنين كارمندان و كساني كه تحصيلات بيشتر داشتند نيز همكاري بيشتري داشتند.
نتيجهگيري:
بيشتر زنان اجازه مشاركت دانشجويان پزشكي را در حداقل يكي از مراحل ژنيكولوژيك دادند. تنها درصد كوچكي از خانمها بهطور كلي اجازه هيچگونه حضور و مشاركت دانشجويان را ندادند. بيشترين مخالفت بيماران با حضور دانشجويان در مرحله معاينه زنان بوده است. به نظر ميرسد با توجه بيشتر به خواستههاي بيماران و ايجاد شرايط مناسب براي ايشان بتوان سطح آموزش باليني دانشجويان پزشكي را ارتقا بخشيد.
فصل اول
بیان مسأله
اورژانسهای طب زنان یکی از بخشهای مهم و حساس رشته پزشکی است. چرا که در برخی مواقع پزشک جان دو انسان را همزمان به دست دارد و برای آنها تصمیم میگیرد. از طرفی تنوع زیاد شکایات و تعداد زیاد مراجعات، اهمیت این شاخه رشته پزشکی را بیش از پیش عیان میسازد. بدیهی است برخورد با این بیماران و حل مشکلات آنان مستلزم تسلط و احاطه پزشک معالج به طب زنان میباشد. در یادگیری مهارتهای بالینی طب زنان قدم اول در رودررویی با بیمار گرفتن شرح حال و شرکت در انجام معاینات است که مسلماً بدون تجربه و تکرار حاصل نمیشود.
در طی دو دهه اخیر موضوع خارج کردن آموزش بالینی پزشکی از دیوار بخشهای بیمارستانی مطرح شده و آموزش بالینی دانشجو در درمانگاهها و موقعیت سرپایی بیماران دوباره مورد توجه قرار گرفته است. در گذشته نه چندان دور در آموزش بالینی دوره طب عمومی تأکید بیشتر بر کسب مهارتهای بالینی در بخشهای بستری بود. بهطورکلی در موقعیت بستری حضور دانشجویان در راندهای آموزشی روزانه و نیز شرح حال و مشارکت آنان در معاینه و امور درمانی توسط بیماران بهتر پذیرفته میشود. در موقعیت ویزیت درمانگاهی به دلیل شرایط بخصوص و برخورد کوتاهمدت بیمار با تیم معالج، بیمار بطور کلی کمتر پذیرای دانشجوی پزشکی یا دانشجویان است.
این مشکل در حیطه طب زنان به وضوح آشکارتر است گویی در دید بیماران این بخش با بخشهای دیگر در طب عمومی متفاوت است.به کرات مشاهده میشود که بیماران به هیچ وجه حاضر به همکاری با دانشجویان پزشکی نیستند و بر خلاف بخشهای دیگر اجازه نمیدهند که دانشجویان در مراحل مختلف معاینات مداخله داشته باشند و یاحتی حضور یابند.
مسلماً شکایت این بیماران کاملاً شخصی و خصوصی بوده بهطوری که از مطرح کردن آن حتی با نزدیکترین افراد خانواده پرهیز میشود اما به نظر میرسد عوامل دیگری نیز در تصمیم بیماران برای همکاری یا عدم همکاری با دانشجویان مداخله دارند. شاید با بررسی این عوامل بتوان با رفع کاستیها و با توجه بیشتر به بعضی نکات همکاری بیماران را افزایش داد.
آنچه که مسلم است هرگونه برنامهریزی برای آموزش دانشجوی پزشکی باید با احترام به آزادی و حقوق بیمار باشد. درواقع مشارکت دانشجوی پزشکی اجازهای است که از طرف بیمار به بیمارستان آموزشی و دانشجوی پزشکی داده میشود. این اجازه جزیی از یک قانون تحمیل شده و اجباری که بیمار مجبور به تبعیت از آن باشد نیست. چنانچه بیمارستان آموزشی ارائه خدمات خود را منوط به این اجازه بنماید، مسلماً در عصر رقابتهای جدی تعداد زیادی از مراجعهکنندگان خود را از دست خواهد داد. برای یک بیمارستان آموزشی، بیمار در درجه اول یک سرمایه اصلی آموزشی است و جذب بیمار اهمیت کلیدی برای بقای آن مرکز به عنوان یک کانون آموزش بالینی دارد.
کسب رضایت بیمار و جلب بیماران بیشتر سبب غنی شدن آموزش بالینی و تربیت پزشکانی با سطح مهارت بالینی بالاتر خواهد شد. حفظ همه این اهداف با کسب اجازه بیمار برای مشارکت دانشجویان پزشکی حاصل خواهد شد.
این تضاد واضح میان اهمیت موضوع و عدم آموزش کافی ما را بر آن داشت تا در این زمینه کنکاش بیشتری نماییم. در جستجوی متون تا آنجا که ما یافتهایم تاکنون هیچ تحقیق مشابهی در این زمینه در کشور ما انجام نشده و لذا آماری از آن در دست نیست و شاید تا حال هیچکس این سوال را از خود نپرسیده است که پس دانشجویان ما کی و کجا باید در این بخش از رشته پزشکی که در آینده در قبال آن مسئول خواهند بود به مهارت کافی دست یابند.
در کشورهای دیگر مطالعاتی در این زمینه انجام شده است و میزان همکاری زنان با دانشجویان در حدود 89% گزارش شده است. که متأسفانه به دلایل خاص فرهنگی و مذهبی جامعه ما قابل تعمیم به کشور ما نیست. با توجه به شرایط فرهنگی، مذهبی و عرف متفاوت در جامعه ما انتظار میرود که این عوامل و خواستههای بیماران با نتایج به دست آمده از مطالعات در جوامع غربی متفاوت باشند. چنانچه این عوامل بهطور عمده غیرقابل تغییر و اصلاح باشند شاید اساساً لازم باشد که Curriculum آموزشی دانشجویان پزشکی ما بطور متفاوتی برنامهریزی گردد.
هدف کلی ما در این تحقیق بررسی نگرش و میزان همکاری بیماران مراجعهکننده به درمانگاههای زنان بیمارستانهای آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی تهران با دانشجویان پزشکی و علل موثر بر آن است که در سال 1386 بررسی میشود.
پیشینه تحقیق:
مطالعات نشان میدهد در بیمارستانهای آموزشی سطح رضایت بیماران از انواع دیگر مراکز کمترست(1). شواهد خوبی وجود دارد که موفقیت یک مرکز درمانی آموزشی تا حد زیادی تحت تأثیر رضایت بیماران از نحوه مشارکت دانشجویان پزشکی و نیز رضایتمندی دانشجویان در حال آموزش بالینی در آن مرکز است. همین مطالعه نشان داده که بین سطح رضایت بیماران و تمایل آنان به مراجعه مجدد به آن مرکز و نیز توصیه آن مرکز به سایرین رابطه مستقیم وجود دارد(2).
مطالعاتی که نگرش و انتظارات بیماران را در رابطه با «پزشکان در حال آموزش» یا دانشجویان مورد بررسی قرار داده باشند محدود هستند. مطالعات قبلی که در مورد مشارکت دانشجویان و دستیاران در درمانگاهها انجام شده است پیشنهاد میکنند که رضایت بیماران و اجازه آنان برای مشارکت دانشجویان تا حد زیادی با دیدگاه آنان در رابطه با نقش دانشجو در مراحل درمانی و نیز تجربیات قبلی بیماران با دانشجویان پزشکی ارتباط دارد(3)(4).
به طور کلی مطالعات قبلی نشان میدهد که سطح پذیرش دانشجویان پزشکی در بیماران بستری و نیز لیبرو بخش زایمان بیشتر است(5-7). یکی از این مطالعات نشان داده که از دلایل این پذیرش این است که بیماران فکر میکنند با مشارکت دانشجوی پزشکی مراقبت طبی بهتری دریافت و در تربیت پزشکان آینده مشارکت میکنند. افراد مخالف بیشتر نگران بیتجربگی دانشجو، انجام دادن چندباره کارها و اقدامات، گرفته شدن وقت خود توسط دانشجو و مهمتر از همه نگران حفظ حریم خصوصی (privacy) خود بودهاند(7).
در دانشگاه کالیفرنیا در مرکز پزشکی San Francisco در حین اصلاح curriculum آموزشی در بین دانشجویان پزشکی پسر توجه ویژهای در مورد مشارکت در درمانگاههای زنان و مامایی دیده شد. در این بررسی این دانشجویان عنوان کرده بودند که در مورد انتخاب چرخش زنان و مامایی بیشتر مراکزی را انتخاب میکنند که بیماران برای مراجعات خود انتخابهای کمتری داشته باشند و در مراجعه به مرکز درمانی به فکر اینکه چه کسی آنان را ویزیت یا در درمان آنها مشارکت میکند نباشند. آنها میگفتند که در این شرایط امکان کسب تجربیات بالینی بیشتری را دارند(8). این نتایج مسئولین بخش آموزش پزشکی این دانشگاه را برانگیخت تا مطالعهای در مورد نقش جنس دانشجویان در امتناع بیماران از مشارکت آنان و نیز مقایسه سطح تجربیات بالینی دانشجویان دختر و پسر پس از گذراندن بخش زنان انجام دهند. در این مطالعه علیرغم اینکه از مشارکت دانشجویان پسر در درمانگاههای زنان بیش از مشارکت دختران امتناع میشد سطح تجربیات بالینی دانشجویان دختر و پسر با هم تفاوت معنیداری نداشت(8).
در طی سالهای اخیر توجه به آموزش درمانگاهی در دوره طب عمومی افزایش یافته است(10)(9).درموقعیت ویزیت درمانگاهی بطور کلی بیمار کمتر پذیرای دانشجوست(5-7). در رابطه با مشارکت دانشجویان پزشکی در درمانگاههای زنان مطالعه ching از دانشگاه کالیفرنیا، درصد پذیرش 89% برای ویزیتهای مامایی و 4/84% پذیرش برای ویزیتهای ژنیکولوژیک را نشان داد. بین بیماران غیر بیمه و افراد تحت پوشش بیمه تفاوتی مشاهده نشد و جنس دانشجوی پزشکی ارتباطی به میزان پذیرش بیماران نداشت. از افراد موافق در مشارکت دانشجو 23% موافق مشارکت دانشجو در معاینه نبودند و در این موضوع به جنس دانشجوی پزشکی اهمیت نمیدادند. مجموعاً عمده افراد با مشارکت دانشجوی پزشکی بدون توجه به جنس موافق بودند(8).
در مطالعه دیگر Ryder و همکارانش در sexual health clinic دیدگاه بیماران را نسبت به شرکت دانشجوی پزشکی در گرفتن شرح حال و معاینه مورد مطالعه قرار دادند 6/82% بیماران موافق شرکت دانشجویان بودند و 64% آنان با دانشجوی دختر احساس راحتی بالاتری داشتند و اصولاً افرادی با سابقه برخورد قبلی با دانشجوی پزشکی سطح راحتی بیشتری داشتند. بیشترین دلیل بیماران برای راحت نبودن با دانشجوی پشکی حفظ حریم شخصی بود(11).
Bishop در مطالعهای که در درمانگاههای متخصصین دانشگاهی انجام شد خواسته بیماران را محدود بودن تعداد دانشجویان پزشکی یافت(12).
Maris و همکارانش در مطالعه جدیدی از دانشگاه میشیگان، کل زنان مراجعه نموده برای ویزیت زنان و مامایی را در 6 هفته در یک مرکز با پرسشنامه استاندارد شده مورد بررسی قرار دادند. آنان همچنین دیدگاه متخصصین را در مورد مشارکت دانشجویان بررسی کردند. بیشتر زنان موافق مشارکت دانشجویان و درصد بسیار کمی مخالف مشارکت دانشجویان مرد بودند. از نظر نوع فعالیت در درمانگاه زنان 63% متخصصان معتقد بودند دانشجو باید هم در گرفتن شرححال و هم در معاینه شرکت کند ولی تنها 31% زنان این دیدگاه را داشتند(13).
Monnikendam و همکارانش بااشاره به اینکه برگههای کسب اجازه از بیمار بهطور روتین در مراکز آموزشی بکار نمیرود و اغلب، بیمار در مورد فعالیت آموزشی پیرامون خود آگاهی ندارد و یا اگر آگاهی دارد اجازهای از او گرفته نمیشود، در درمانگاه مشاوره طب خانواده با پرسشنامه از بیماران نظرخواهی کرده است. بیشتر بیماران موافق بودند که در حین مشاوره دانشجو داشته باشند اما یکسوم آنان اجازه معاینه توسط دانشجو بدون حضور پزشک را ندادند(14).
Simons در مطالعه با ارزش خود از کالج طب ایالت Pensylvania بر روی بینش بیماران درمانگاه داخلی در مورد دانشجویان پزشکی تحقیق نموده است. 8/55% بیماران در مورد مشارکت دانشجویان بیتفاوت بودهاند و حال آنکه یکسوم آنان ترجیح دادهاند پزشک معالج را به تنهایی ببینند و 10% ترجیح میدادند پزشک و دانشجو باهم آنها را ویزیت کنند (66% موافقت) حدود 50% بیماران ترجیح میدادند که قسمتی از وقت خود را با پزشک معالج تنها باشند.بیماران مرد و افراد مسن بیشتر پذیرای دانشجویان بودند. او و همکارانش با توجه به یافتههای مطالعه، دستورالعملهایی برای چگونگی مشارکت دانشجویان در ویزیت سرپایی بیماران برای رضایت هرچه بیشتر دانشجویان پزشکان و مهمتر از همه بیماران ارائه نمودهاند. گرفتن اجازه از بیمار برای مشارکت دانشجو قبل از ورود دانشجو و اطلاع دادن به بیمار در مورد نقش دانشجو و ضرورت آموزش بالینی سرپایی وی، محدود نمودن وقت ویزیت برای جلوگیری از خستگی و نارضایتی بیمار و نیز اجازه به بیمار برای فرصتی که با پزشک معالج تنها باشد از دستورالعملهای آنان است(6).
در ارتباط با مشارکت در بالین بیمار بستری مطالعات متعددی وجود دارد که مشارکت دانشجویان در لیبرو مراحل گوناگون زایمان را از دیدگاه بیماران مورد بررسی قرار دادهاند.
Magrane و همکارانش در مطالعه سال 1994 خود بر روی دیدگاههای بیماران مامایی در زمان ترخیص از بیمارستان در مورد دلایل تصمیم در مورد موافقت یا مخالفت با مشارکت دانشجویان و آنچه در ذهن خود در مورد نقش دانشجوی پزشکی داشتهاند نتیجه گرفت که کسانی که توقع کمتری در مورد میزان رُل دانشجو در لیبرو زایمان داشتهاند بیشتر موافق با مشارکت دانشجویان بودهاند و مخالفان کسانی بودهاند که در زمینه ذهنی آنان نقش دانشجو فعالتر بود و دلیل مخالف عمده این افراد تمایل به حفظ حریم و Privacy بوده است(15).
فصل دوم
Materials & Methods:
مطالعه حاضر از نوع توصیفی و بررسی نگرش، بینش و عملکرد بوده و به روش Cross Sectional انجام شده است. جمعیت هدف مطالعه شامل تمامی مراجعین درمانگاههای زنان بیمارستانهای امیرالمومنین، بوعلی وجواهری تهران بوده و جهت ویزیت زنان مراجعه کرده بودند.
تمامی بیمارانی که در مدت زمان نمونهگیری به درمانگاههای زنان این سه مرکز مراجعه کرده وارد مطالعه شدند. هر بیماری که مایل به همکاری نبود از مطالعه خارج شده است.
حجم نمونه براساس فرمول آماری (n=z2 pq) محاسبـه شـد که در ایـنd2 فرمول بنا بر نتایج مطالعات قبلی شیوع موافقت کلی با مشارکت دانشجو در مراحل مختلف ویزیت P=0.5, %50 در نظر گرفته شد که براساس آن n= 385 نفر تعیین گردید.
با توجه به اینکه تحقیق مشابهی در کشور در این زمینه نیافته بودیم بر آن شدیم طی یک پایلوت 1 ماهه میزان همکاری بیماران را ارزیابی کرده و براساس آن و در صورت نیاز تعداد حجم نمونه را دقیقتر تعیین کرده و افزایش دهیم. در مطالعه پاپلوت 93% از 200 خانم مر اجعه کننده به درمانگاه زنان بیمارستانهای فوق که در پایلوت وارد شده بودند با حضور دانشجویان پزشکی بهطور کلی در طی ویزیت موافق بودند (P=0/9) با توجه به این آمار اینطور نتیجهگیری شد که لزومی به افزایش حجم نمونه نیست.اما با توجه به اصرار ما بر دقیقتر شدن یافتههای آماری حجم نمونه به 500 نفر افزایش یافت.
ابزار پژوهش ما پرسشنامه محقق ساختی بود که با الهام از نمونه پرسشنامههای مشابه در تحقیقهای قبلی و رفرانسها و... با مشاوره و راهنمایی یک نفر دانشجوی PHD روانشناسی تنظیم گردید. پرسشنامه شامل 3 قسمت بود که به ترتیب سوالات دموگرافیک و سپس سوالات مربوط به سوابق بیمار در زمینه برخورد با دانشجوی پزشکی و همچنین آگاهی او نسبت به آموزشی بودن بیمارستان پرسیده شد و در آخر سوالات بینش سنجی مطرح گردید که پاسخ سوالات مرحله آخر بصورت چهار گزینهای از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف تغییر میکرد.
در این مطالعه پرسشنامه توسط 3 نفر همکار ماما که کاملاً توجیه شده بودند، بیطرفانه و بدون اظهارنظر و جهتدهی به بیماران در درمانگاههای زنان بیمارستانهای بوعلی، جواهری و امیرالمومنین از مراجعین پرسیده شد و تکمیل گردید. پرسشگر خود را از طرف دانشگاه یا بیمارستان معرفی نموده و در صورت موافقت بیمار از او سوال کرده است. سپس پرسشنامهها جمع شد و براساس نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پاسخها بصورت دادههای آماری در نرمافزار SPSS ثبت گردید. جهت تعیین ارتباط بین متغیرهای کیفی از تست Chi-Square و جهت تعیین ارتباط بین یک متغیر کمی و یک متغیر کیفی از تستهای آماری Independent Sample T-test و One way Anova استفاده شده است.
فصل سوم
Results:
در این تحقیق جمعاً 500 نفر فرد واجد شرایط مورد مطالعه قرار گرفتند که میانگین سنی گروه مورد مطالعه 24/34 سال و حداکثر 70 ساله و حداقل 16 ساله بودند. حداکثر فراوانی در گروه 24 سالهها بود که 46 نفر (2/9%) از کل را به خود اختصاص داده بودند.(ج ون3-1)
در گروه مورد مطالعه 497 نفر شیعه (4/99%) 2 نفر سُنی (4/0%) و 1 نفر ارمنی بود (2/0%).(ج ون3-2)
متغیر گراوید در تحقیق ما از 0 (137 نفر یا 4/27%) تا 10 (3 نفر یا 6/0%) متغیر بود که بیشترین فراوانی مربوط به گراوید 0 و کمترین مربوط به گراوید 7 (2 نفر یا 4/0%) بود. همچنین متغیر پارا که از 0 (154 نفر یا 8/30%) تا 10 (1 نفر یا 2/0%) در تحقیق ما ثبت شد که همین حداقل و حداکثر، بیشترین و کمترین گروهها را نیز شامل میشوند.(ج ون3-3)
متغیر سقط از 0 (387 نفر یا 4/77%) تا 4 (3 نفر یا 60/0%) متفاوت بوده و همین دو گروه بیشترین وکمترین فراوانی را به خود اختصاص دادهاند. (ج ون3-5) همچنین فرزند زنده که بین 0 (157 نفر یا 4/31%) تا 9 (3 نفر یا 6/0%) تغییر کرده است.(ج ون3-6)
در تحقیق ما 447 نفر (4/89%) هیچ فرزند مردهای نداشتند و تنها 6 نفر (2/1%) سابقه 2 فرزند مرده داشتند.(ج ون3-7)
از میان این 500 نفر 161 نفر (2/32%) از بیمارستان بوعلی، 173 نفر (6/34%) از بیمارستان جواهری و 166 نفر (2/33%) از بیمارستان امیرالمومنین جوادیه بودند.(ج ون3-8)
در میان شرکتکنندگان در تحقیق ما 413 نفر (6/82%) صاحب بیمه درمانی بودند و 87 نفر (4/17%) تحت پوشش هیچگونه بیمهای نبودند.(ج ون3-9)
در گروه مورد مطالعه از نظر تحصیلات 15 نفر بیسواد (3%)، 66 نفر در سطح ابتدایی (2/13%)، 75 نفر راهنمایی (15%)، 173 نفر دبیرستان (6/34%)، 163 نفر لیسانس و کمتر از لیسانس (6/32%) و تنها 8 نفر (6/1%) فوق لیسانس و بالاتر بودند.(ج ون3-10)
همچنین 421 نفر (2/84%) خانهدار، 65 نفر (13%) استخدام دولت و 14 نفر (28%) صاحب شغل آزاد بودند.(ج ون3-11)
در گروه مورد مطالعه ما 48 نفر (6/9%) همسر نداشتند، همسر 13 نفر (6/2%) بیکار بود. همسر 159 نفر (8/31%) کارمند و همسر 280 نفر (56%) صاحب شغل آزاد بودند.(ج ون3-12)
ویژگیهای دموگرافیک جمعیت مورد مطالعه:
ویژگی |
mean |
تعداد (%) |
* سن |
34.24 |
____ |
* بیمارستان بوعلی جواهری امیرالمومنین |
____ ____ ____ |
161(32.2%) 173(34.6%) 166(33.2%) |
* پوشش بیمه همگانی دارای پوشش بیمه بدون پوشش بیمه |
____ ____ |
413(82.6%) 87(17.4%) |
* سطح تحصیلات بیمار بیسواد دبستان و راهنمایی دبیرستان لیسانس فوقلیسانس و بالاتر |
____ ___ ____ ____ ____ |
15(3%) 141(28.2%) 173(34.6%) 163(32.6%) 8(1.6%) |
* شغل بیمار خانهدار کارمند شغل آزاد |
____ ____ ____ |
421(84.2%) 65(13%) 14(2.8%) |
* شغل همسر بیمار بیکار کارمند شغل آزاد |
____ ____ ____ |
13(2.6%) 159(31.8%) 280(56%) |
* مذهب شیعه سنی غیر مسلمان |
____ ____ ____ |
497(99.4%) 2(0.4%) 1(0.2%) |
از این گروه 500 نفره 140 نفر (28%) اعلام کرده بودند که در صورتی که پزشک درمانگاه مرد باشد حاضر به ویزیت شدن هستند و 360 نفر (72%) حاضر نبودند توسط پزشک مرد ویزیت شوند.(ج ون3-13)
در گروه مورد مطالعه ما 360 نفر (72%) میدانستند که بیمارستانی که به آن مراجعه کردهاند یک مرکز آموزشی است و 140 نفر (28%) اطلاعی از این موضوع نداشتند.(ج ون3-14)
همچنین 360 نفر (72%) سابقه معاینه توسط دانشجوی پزشکی یا حضور او در طی ویزیتهای قبلی را داشتند و 140 نفر (22%) چنین سابقهای را ذکر نمیکردند.(ج ون3-15)
از میان این 360نفر که سابقه حضور دانشجو را ذکر میکردند، 23 نفر (6/4%) در زمان زایمان، 94 نفر (8/18%) زمان ویزیت سرپایی ژیکولوژی، 175 نفر (35%) زمان ویزیت مامایی، 43 نفر (6/8%) در درمانگاههای دیگر و 25 نفر (5%) این سابقه را در زمان بستری در بیمارستان ذکر کردند.(ج ون3-16)
در میان 500 نفر شرکت کننده در این تحقیق، 494 نفر (8/98%) با حضور دانشجو در مراحل مختلف ویزیت موافقت کرده وتنها 6 نفر (2/1%) با حضور دانشجو به هر شکل مخالف بودند.(ج ون3-18)
بینش اولیه بیماران مورد مطالعه
مورد سوال |
تعداد (%) |
* اطلاع از آموزشی بودن مرکز دارد ندارد |
360(72%) 140(28%) |
* تمایل به ویزیت شدن در صورت مرد بودن متخصص زنان دارد ندارد |
140(28%) 360(72%) |
* سابقه قبلی برخورد با دانشجو دارد ندارد |
360(72%) 140(28%) |
* محل برخورد قبلی با دانشجو زمان زایمان ویزیت درمانگاهی زنان ویزیت مامایی ویزیت در سایر درمانگاهها زمان بستری در بخشها |
23(4.4%) 94(18.8%) 175(35%) 43(8.6%) 25(5%) |
* انتظار بیمار از نحوه مشارکت دانشجو شرکت در تمام مراحل شرکت در گرفتن شرح حال شرکت در مشاهده معاینه شرکت در انجام معاینه شرکت در تجویز دارو و مشاوره |
275(55%) 420(84%) 303(60.9%) 290(58%) 363(72.6%) |
در گروه مورد مطالعه ما 331 نفر (2/66%) اعلام کرده بودند که کاملاً موافقند که در آموزش پزشکان آینده مشارکت نمایند، 95 نفر (18%) نسبتاً موافق بودند، 68 نفر(6/13%) مخالف و11 نفر (2/2%) کاملاً مخالف بودند. (ج ون3-25)
181 نفر (2/36%) کاملاً موافق بودند که نحوه حضور دانشجو در تصمیم ایشان مبنی بر اجازه به دانشجو در مشارکت در ویزیت تاثیر دارد. 155 نفر (31%) موافق بودند، 134 نفر (8/26%) مخالف و 30 نفر (6%) کاملاً مخالف این موضوع بودند.(ج ون3-26)
359 نفر (8/71%) کاملاً موافق بودند که ویزیت در حضور دانشجو با دقت بیشتری انجام میگیرد. 74 نفر (8/14%) نسبتاً موافق، 64 نفر (8/12%) مخالف و 3 نفر (6/0%) کاملاً مخالف این موضوع بودند.(ج ون3-27)
در زمینه اینکه آیا سابقه قبلی حضور دانشجو تأثیری در تصمیم مبنی بر اجازه به دانشجو در مشارکت در ویزیت داشته است؛ 120 نفر (24%) کاملاً موافق بودند، 105 نفر (21%) نسبتاً موافق، 167 نفر (4/33%) مخالف و 108 نفر (6/21%) کاملاً مخالف بودند.(ج ون3-28)
186 نفر (2/37%) کاملاً موافق بودند که تعداد دانشجویان بر تصمیم ایشان تأثیر دارد، 133 نفر (6/26%) نسبتاً موافق، 147 نفر (4/29%) مخالف و 34 نفر (8/6%) کاملاً مخالف این موضوع بودند.(ج ون3-29)
در مورد اینکه ویزیت در حضور دانشجو وقت بیشتری میگیرد، 271 نفر 2/54%) کاملاً موافق بودند، 87 نفر (4/17%) نسبتاً موافق، 108 نفر (6/21%) مخالف و 34 نفر (8/6%) کاملاً مخالف بودند.(ج ون3-30)
همچنین 153 نفر (6/30%) کاملاً موافق بودند که هنگام ویزیت در حضور دانشجو حریم خصوصی ایشان رعایت نمیشود، 128 نفر (6/25%) نسبتاً موافق، 173 نفر (6/34%) مخالف و 46 نفر (2/9%) کاملاً مخالف این موضوع بودند. (ج ون3-31)
در میان 500 نفر شرکتکنندگان در این تحقیق، 98 نفر (6/19%) اعلام کرده بودند که ویژگی ظاهری دانشجو مثل پوشش و آرایش در تصمیم ایشان کاملاً تأثیر دارد. 58 نفر (6/11%) با این موضوع نسبتاً موافق بودند، 238 نفر (6/47%) مخالف و 106 نفر (2/21%) کاملاً مخالف بودند.(ج ون3-32)
همچنین 85 نفر (17%) کاملاً موافق بودندکه نظر همسرشان در تصمیمشان تأثیر دارد. 48 نفر (6/9%) نسبتاً موافق، 223 نفر (6/44%) مخالف و 109 نفر (8/21%) کاملاً مخالف این نظر بودند. 35 نفر نیز (7%) همسر نداشتند و به این سوال ما پاسخ نداده بودند.(ج ون3-33)
مبلغ قابل پرداخت 10,800 تومان