مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 3047
  • بازدید دیروز : 5020
  • بازدید کل : 13105502

مقاله123-بررسي و شناخت ميزان تأثير روابط والدين با يكديگر و با فرزندان در بزهكاري جوانان90ص


مقاله123-بررسي و شناخت ميزان تأثير روابط والدين با يكديگر و با فرزندان در بزهكاري جوانان90ص

فصل اول


1- مقدمه

انسانها در فراز و نشيبهاي تاريخ هميشه از دردها و آسيب هاي اجتماعي بسياري رنج برده اند و همواره در جستجوي يافتن علل و انگيزه هاي آنها بوده اند تا راهها و شيوه هايي را براي رهايي از آنها بيابند . حال يكي از مسائل پيچيده و ناراحت كننده فعلي كه توجه بسياري از محققين ، جامعه شناسان ، جرم شناسان ، روانشناسان و متخصصين امر را به خود معطوف داشته موضوع مجرمين كم سن وسال و يا به اصطلاح « اطفال و نوجوانان بزهكار » مي باشد كه روزبه روز هم گسترش بيشتري مي يابد.

با توجه به وضع موجود نخستين پرسشي كه مطرح مي شود اين است كه اقدامات لازم در زمينه مبارزه با جرايم اطفال و نوجوانان چيست ؟

عده اي ازدياد جرايم را در سطح جهاني از اختصاصات جوامع متمدن دانسته و معتقدند كه بشر به همان سرعتي كه به سوي ترقي و تكامل صنعتي و مادي پيش مي رود از معنويت دور شده و در نتيجه به تبهكاري و قانون شكني روي مي آورند.شماري نيز ازدياد جرايم را محصول سستي اعتقادات ديني و مذهبي دانسته و معتقدند كه علم و ايمان موجبات رشد انسان را فراهم مي آوردو آفاتي نظير خودپرستي ، حب دنيا ، مجادله با حق راسبب مي شود كه در نتيجه انسان از رشد و كمال بازمانده و به سوي تبهكاري سوق داده مي شود.

از طرفي مي توان گفت كه قرن حاضر ، قرن اضطراب و سرعت است و اطفال و نوجوانان عجله دارند تا هرچه سريعتر خود را به مقصد خيالي و مورد نظر برسانند، هر چند كه در اين راه قواعد و مقررات و قوانين درهم شكسته شوند. بنابراين بزهكاري به عنوان يك پديده شوم به گونه هاي مختلف در همه جوامع بشري در طول اعصار و قرون وجود داشته و هر زماني به شكلهاي متفاوت ولي با ريشه هاي مشترك انجام مي گيرد.

فرد بزهكار بيماري است كه در اجتماع رشد كرده و بيماري خود را به ديگران نيز منتقل مي سازد ، در نتيجه بايد او را شناخت ، علل و عوامل بيماريش را پيدا كرد و درمانش نمود تا امنيت اجتماعي از دست رفته به جامعه برگردد و جامعه بتواند فعال و پويا و با نشاط باقي بماند.


2- بیان مسئله :

افرادی که دریک جامعه معین زندگی می کند به عنوان سرمایه ومنافع انسانی آن جامعه محسوب می گردند .پیشرفت می گردند .پیشرفت یک جامعه علاوه برمنابع مناسب مالی به طور تنگاتنگی بستگی به کیفیت منابع موجود انسانی دارد واطفال ونوجوانان به عنوان اصلی ترین ومهمترین بخش این منابع ، نقش بسزایی رادراین زمینه ایفا می نمایند .

همانگونه که توجه به مسائل تغذیه وبهداشتی در دوران کودکی مابه معنای تربیت منابع سالم انسانی ( ازنظرجسمی ) می باشد عنایت به مسائل روانی اطفال پذیر متضمن رفتارهای سازگار وبهنجار آنان است وهرگاه این توجه به مسائل اقتصادی سیاسی ، فرهنگی واجتماعی ... نیز معطوف گردد مثبت این ادعا خواهد بود که نوعی پیشرفت نسبی وهمه جانبه در جامعه صورت پذیرفته است ودر غیر اینصورت آن جامعه شاهد پیامدهای زیانباری خواهد بود که به منابع انسانی خود بها ندهد ، به همان اندازه خسارات ناشی ازاین غفلت خواهد بود . ازمهمترین عواقب سوئی که در کمیت چنین جامعه ای می باشد ، پیدایش پدیده بزهکاری ، ناسازگاری و کثر مداری نوجوان است

بزهکار ی یک پدیده زیستی اجتماعی – روانی است که متاسفانه اکنون درجامعه آماربالایی رابه خود اختصاص داده است وابعاد گسترده ای را شامل می شود که می تواند پیامدهایی را به دنبال داشته باشد که ریشه یابی درمورد آن جای تامل واندیشه دارد و دلایل گوناگونی رابرای آن می توانیم بیان کنیم ، بنابراین علل وعوامل این پدیده را با تکیه برکسیختگیهای خانوادگی بررسی می کنیم

3- نظريه بي هنجاري رابرت مرتن

آيا اهداف فرهنگي و وسايل اجتماعي نهادي در جامعه سازگار هستند يا ناسازگار و اگر ناسازگار هستند علت آن ناسازگاري چيست؟

مرتون كه از ساخت گرايان است معتقد است كه درحيات اجتماعي دوعنصر ساختاري نقش تعيين كننده دارند. يكي از اين عناصر فرهنگ است و عنصر ديگر اجتماع .

ساختار فرهنگي عبارتست از مجموعه اي سازمان يافته از ارزشها و هنجاري كه هدايت كننده رفتار در بين اعضاي يك جامعه يا گروه مشترك است.

ساختار اجتماعي عبارتست از مجموعه اي سازمان يافته از روابط اجتماعي كه اعضاي جامعه در اشكال مختلف در آن درگير و شريك هستند . عنصر اصلي اين تعريف روابط اجتماعي است.

نقش و كاركرد اساسي عنصر فرهنگ تعيين و معرفي اهداف و ارزشها در زندگي اجتماعي است.

عنصر اجتماع نيز تعيين كننده وسايل نهادي شده نيل به اهداف است ، يعني بايدها و نبايدها را تعيين مي كند . مرتون معتقد است كه اگر در جامعه اي كاركرد اين دو عنصر اساسي هماهنگ با هم باشد در آن جامعه نظم وجود دارد و الگوي تطابق مردم در زندگي الگويي هم نوايانه خواهد بود. به عبارت ديگر در چنين جامعه اي افراد دنبال اهدافي مي روند كه در درجه اول فرهنگ تعيين كرده است و راه تحقق آن اهداف با وسايل دنبال مي شود كه در جامعه مشروعيت دارد. حال اگر اين هماهنگي نباشد يعني بين فرهنگ و اجتماع از لحاظ كاركردي ناهماهنگي و گسست پيش بيايد آنگاه شاهد ناهمنوايي در ميان مردم و رواج انحراف خواهيم بود.

مرتون مي گويد الگوي انحرافات و ناهمنوايي و ناسازگاري در جامعه تابع كم و كيف رابطه بين فرهنگ و اجتماع است . مرتون مسأله اجتماعي را اينگونه تعريف مي كند : اختلاف اساسي ميان معيارهاي اجتماعي و واقعيت اجتماعي ، به عبارت ديگر اختلاف كلي ميان آنچه هست و آنچه مردم طبق هنجارها و ارزشهايشان مي پندارند كه بايد باشد. ناسازگاري اهداف و وسايل از طريق ايجاد آنومي(بي هنجاري) منجر به بروز اختلال در نظم اجتماعي مي شودبه عبارت دقيق تر اين ناسازگاري منجر به بروز كجرويهاي اجتماعي مي شود و اين كجرويها طي يك مجموعه فرآيندهاي اجتماعي به آنومي(بي هنجاري) تبديل مي شود . بدين ترتيب كه اگر رفتار انحرافي يعني عدول از هنجاريها با توجه به عدم كنترل اجتماعي منجر به دستيابي موفقيت آميز به اهداف گردد اين موفقيت مي تواند موجب ترغيب ديگران به انجام رفتار انحرافي شود . با اين روند مشروعيت هنجارهاي نهادي شده از بين مي رود و رفتار انحرافي در سطح وسيعي شيوع مي يابد.

رابطه ميان اهداف و وسايل

رابطه ميان اهداف و وسايل طبق الگوي مرتون چهار نوع مي باشد:

1- همنوايي 2- مناسك گرايي 3- واپس گرايي 4- شورش(طغيان)

1- همنوايي يعني پذيرش جمعي اهداف و وسايل دستيابي به اهداف كه هر دو بنا كننده هماهنگي متعالي بين دو جنبه ساختار زندگي است.

2- مناسك گرايي يعني پذيرش وسايل و طرد اهداف . مناسك گرايي پاسخي انطباقي است . فرد علي رغم ترك و فراموشي اهداف مهم فرهنگي ، همچنان هنجارهاي نهادي را رعايت مي كند.

3- واپس گرايي پاسخي است كه در آن فرد هم اهداف و هم وسايل را طرد مي كند . بدين ترتيب وي نه آرزویی دارد و نه در فعاليتهاي عادي روزمره درگير مي شود.

4- شورش وطغيان افراد به مانند افراد پيشين نه اهداف را قبول دارند و نه وسايل را. اما سعي در جايگزين آنها دارند در اين وضعيت اهداف و وسايل ترد افراد تغيير مي يابد و ممكن است نوع جديدي از يكپارچگي بين اهداف جديد و وسايل جديد ايجاد شود.

مرتون در خلال بحث درباره اهداف و وسايل نهادي شده مفهوم يكپارچگي را يادآور

مي شود.

نظام اجتماعي به واسطه تأكيد بيش از حد بر اهداف اجتماعي و متقابلاً عدم تأكيد بر وسايل نيل به آن اهداف از يك نوع سوء يكپارچگي رنج مي برد در اين نظام اغلب مردم دريافته اند كه امكان دسترسي به موقعيت را ندارند يا حداقل در محدوده مقررات اجتماعي موجود چنين امكاني وجود ندارد با درك چنين مطلبي مردم براي حصول به موقعيت به شيوه هاي انحرافي روي مي آورند . حاصل اين وضع زوال بيشتر مقررات اجتماعي است. به طور خلاصه آنومي هنگامي پديد مي آيد كه شكافي بين اهداف و هنجارهاي فرهنگي و ظرفيتهاي ساختار اجتماعي براي نيل به موقعيت وجود داشته باشد . يعني اولي از ايجاد رفتار و نگرش و دومي از تحقق آن جلوگيري نمايد. در نتيجه كيفرهاي نهادي شده به عنوان وسيله نظم اجتماعي ضمانت خود را از دست مي دهند و نبوغ و استعدادهاي افراد به تباهي كشيده مي شود.

 

نظريه بي هنجاري دوركيم

هرگاه نظارتي كه جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعيف يا حذف شود ، حالت بي هنجاري يا نابساماني در جامعه به وجود مي آيد . بي هنجاري از تضعيف وجدان اخلاقي ناشي مي شود و عموماً با بحرانهاي بزرگ اجتماعي، اقتصادي يا سياسي همراه است. به نظر دوركيم نظم اخلاقي نيروي بيروني است كه برخواهشها و اميال دروني انسان مهار مي زند اين نظم اخلاقي یا وجدان اخلاقی به صورت وجدان جمعي در مي آيد و اميال سيري ناپذير انسان را كنترل مي كند. وقتي تغييرات ساختاري (ناشي از پيشرفت يا پسرفتاقتصادي) يك ساخت هنجارمند را به هم مي ريزد ، اميال سيري ناپذير از قيد هنجارها آزاد مي شود، اما منابع اقتصادي و اجتماعي براي پاسخ به خواهشها ،ماهيتاً محدود است فرد نمي داند كه نمي تواند به هر خواهشي دست يابد. رقابت براي رسيدن به هدفهاي دست نيافتني افزايش مي يابد. لذت در رقابت است و هدف دست نيافتني است . كوششها افزايش مي يابد و نتيجه كمتر حاصل مي شود درا ين وضعيت شوق زندگي از ميان مي رود و در نتيجه گرايش به انحراف و ناامني در جامعه فراهم مي گردد.

آنومي يا بي هنجاري صرفاً به دوران بحران ورونق اقتصادي محدود نمي ماند ، به نظر دوركيم مسأله بي هنجاري در جامعه مدرن به صورت مزمن در آمده است و اين وضع بسيار اسفبار است . به نظر او ورود جوامع به دنياي صنعت در قرن بيستم ، روابط انسانهارا از نظارت نظم اخلاقي جامعه سنتي آزاد مي كند به طوريكه اجتماع سنتي مورد هجوم نيروهاي گسستگي جامعه مردن قرار گرفته و اجتماعات ساده رو به تحليل مي روند و با افزايش تراكم جمعيت، زندگي اجتماعي پيچيده مي شود ، ارتباطات از صورت برخورد آشنا به صورت برخورد با بيگانه در مي آيد . از همه مهمتر اعتقادات و رسوم مذهبي مشترك كه موجب انسجام اجتماعي مي گرديد ، رو به تحليل و تضعیف رفته و با كاهش محدوديتهاي مذهبي ، حالت بي هنجاري تسريع مي شود ، به طوريكه سودجوييهاي آدمها از فشار هنجارها رها شده و كسب سود فراتر از هر قاعده اي قرار مي گيرد. در اين صورت وقتي فرد نتواند به اهداف مورد احترام جامعه نائل شود با واقعيت تلخ شكست رو به رو شده و با توجه به تضعيف مذهب در جامعه مدرن كه در اين موقعيت مي توانست احساس شكست در فرد را به نحوي جبران و ترميم كند، موجب روي آوردن فرد به خودكشي ، اعتياد يا ديگر انحرافات اجتماعي خواهد شد و در نتيجه امنيت فردي و امنيت اجتماعي را به چالش خواهد كشاند.

از نظر دوركيم اگر نتوان فرد را در اجبار اجتماعي قرار داد و با اجتماع همراه كرد ، وي منافع فردي خودرا بر منافع جمعي تفوق مي دهد و جامعه با آسيبهاي اجتماعي رو به رو شده و اين آسيبها و انحرافات با گرايشهاي خودگرايانه نمود خواهد يافت.

 

 

 


رويكردها در مورد علل بزهكاري

1- رويكرد شكل ظاهري

رويكرد شكل ظاهري يكي از قديم ترين نظريه هاي بزهكاري است كه براساس ساختار زيستي و ظاهري بدني بزهكاري را تبيين نموده است. اين رويكرد در مورد بزه نظري كاملاً متفاوت با رويكردهاي ديگر دارد. شلدون و كراچمر انديشه تأثير ريخت بدني در پاسخ هاي فرد را نسبت به موقعيت مطرح نمودند و بر اساس آن سه تيپ شخصيتي اندومرفيك ، فرومرفيك و اكتومرفيك را معرفي كرده اند. در مطالعه شلدون نشان داده شده است كه تيپ هاي شخصيتي تأثير بسياري در رفتار بزهكارانه دارند. بعدها مطالعات گلاك در مورد 500 نفر كه بزهكاري آنها ثابت شده است در مقابل 500 نفر غير بزهكار، تيپ شخصيت مزومورف را خشمگين تر و مساعدتر براي رفتار بزهكارانه تعريف كرده است . اگر چه در مطالعه او چهل ودو عامل فرهنگي و اجتماعي نيز با بزهكاري همبستگي داشته اند. در ارزيابي اين رويكرد دي موي مي نويسد آنچه در باور اين انديشه امروز باقي مانده است در نقشهاي شخصيتي هنرپيشگاني است كه در فيلم هاي سينمايي و يا تلويزيوني مشاهده مي كنيم . معمولاً نقشهاي خشن و بزهكارانه را افراد زشت صورت ايفا مي كنند و نقشهاي مثبت توسط افراد جذاب ايفا مي شود. بعضي از مطالعات نيز در تأثير موضوع به نتيجه قضاوتهاي قضات پرداخته اند. يافته هاي برخي از آنها نشان مي دهند تمايل قاضي در تأئيد بيگناهي افرادي است كه ازجذابيت ظاهري بيشتري برخوردارند.

2- رويكرد ساختار زيستي

اين رويكرد به دور از هر ارتباطي بين شكل ظاهري و اختلالات ذهني ، بر تأثير نقش شخصيت زيستي فرد در رفتار بزهكارانه تأييد دارد مثل تأثير ژنها بر رفتار. در اين نظريه ها مسئله توارث و ژنها بطور جداگانه بررسي مي شود. سابقاً مسئله توارث در رفتار بيشتر مورد توجه قرار گرفت در حاليكه در نظريه هاي نوين به مسئله ژنها و بزهكاري به نوعي ديگر نظر دارند. ديدگاه هاي نوين اين رويكرد به تغييراتي كه در اثر تخريب ژنتيكي در ژنها به وجود مي آيد تأكيد مي كنند. در نظريات جديد زيست شناختي تأثير مستقيم زيستي در رفتار بزهكارانه مورد حمايت نيست ، در عوض شرايط زيستي خاص را در فرد كه باعث بروز الگوهاي رفتاري غيرعادي است پيش مي كشد. رويكرد زيست شناختي به تعامل بين عوامل زيستي و محيط اجتماعي بيشتر تأکيد دارد تا تأثيرات خالص زيستي . به همين دليل در ديدگاههاي جديد اين مكتب نظريه هاي زيست شناختي تحت عنوان رويكرد زيستي ـ اجتماعي بيان مي شود. بررسي جرم از ديدگاه زيستي ـ اجتماعي عوامل مانند توارث، غدد، سيستم عصبي، ژنها و تغييراتي را كه در پاسخ تغييرات محيطي به وجود مي آيد مورد توجه قرار مي دهند. براي مثال در چند مطالعه همبستگي زيادي بين جراحتهاي مغزي و رفتار بزهكارانه يافت شده است. تأثير اختلالات رواني مادر در حاملگيهاي پيچيده نيز در رفتار بزهكارانه فرزندان در بعضي از مطالعات تأئيد شده است.

در ارزيابي اين رويكرد پيشنهاد مي شود موضوع جرائم و تخلفات از ديدگاه زيست شناختي لازم است به صورت رويكردي چند عاملي موردتوجه قرار گيرد. اگر چه ممكن است حضور چند عامل زيستي عامل خطر بزهكار شدن در فرد را تقويت كند اما تعامل مسائل روانشناختي و اثرات عوامل اجتماعي در مسئله بزه بايد درنظر گرفته شود. (لاندمن:Lundman ).

3- رويكرد روانشناختي

در اين رويكرد علاوه برعوامل زيستي ، عوامل موقعيتي در تبيين رفتار بزهكارانه مهم به نظر مي رسند. به همين جهت بسياري از پژوهشهاي زيست شناختي در مسئله بزهكاري توسط روانشناسان انجام شده است. برخي از نظريه هاي روانشناختي معتقد است ؛ رفتار بزهكارانه ريشه در يادگيري رفتار مشاهده شده دارد موضوعي كه در بحثهايي كه در رويكردهاي جامعه شناختي رفتار بزهكارانه نيز مطرح است.

به طور اختصاصي تر رويكردهاي روانشناختي بيشتر جنبه هاي روانپزشكي مسئله را در تبيين بزه مهم مي دانند تا موضوع زيست شناختي را، نظريه هاي اين رويكرد عمدتاً عنصر شخصيت را در بررسي رفتارهاي بزهكاري آنچه كه اصطلاحاً شخصيت ضد اجتماعي ناميده مي شود را مورد بحث قرار مي دهند. زمينه تاريخي اين نظريه ها از انديشه هاي فرويد و ديدگاههاي فرويد نشأت گرفته است. بررسيهاي نوين اين رويكرد در پژوهشهاي كاسپي(Caspi ) و مافيت(Moffitt ) نشان مي دهد، خشم ، اضطراب، بي ثباتي شخصيت عواطف منفي از عوامل مرتبط و مستعد كننده رفتار بزهكارانه است و افرادي با خصوصيات ذكر شده در مقايسه با افراد معمولي بيشتر در خطر بروز رفتار انحرافي هستند . ارزيابي اين رويكرد و بيانگر آن است كه افراد داراي شخصيتهاي دروني هستند كه با جرم و رفتار بزهكارانه در ارتباط است.

4- رويكرد وضعيت اقتصادي

در تقابل بين ديدگاههاي زيست شناختي و روانشناختي و در مطالعه بزه عده اي نيز عامل اقتصادي را مورد بررسي قرار داده اند. در رويكرد تأثير عامل اقتصادي به موضوع بزهكاري ، مسئله فقر و بيماري به طور گسترده مطالعه شده اند. موضوع فقر و دلايل ارائه شده از تأثير آن در بروز رفتار بزهكارانه ايجاب مي كند كه محله فقیرنشين و محله هاي غني نشين با همديگر مقايسه شوند تا بتوان ادعا كرد كه فقر به عنوان عامل تأثير گذار شناخته شده است. در مطالعاتي كه از سالهاي 1970 به بعد انجام شده است ، آمارهاي موجود حاكي از آنند كه درصد زيادي از افرادي كه در 49 ايالت آمريكا در پايين تر از خط فقر هستند هيچكدام از هفت بزه مهم را كه به عنوان شاخصهاي جرم از طرف سازمان FBI تعيين شده مرتكب نشده اند. اما در مقابل به پژوهشهايي بر مي خوريم كه ميزان درآمد ، تحصيلات و تك والدي را در بزهكاري مؤثر شناخته اند اما سهم وضعيت اقتصادي را تبيين نكرده اند. پژوهش در مورد بيكاري به عنوان يك شاخص درآمد نيز نشان مي دهد ارتباطي بين بيكاري و بزهكاري نوجوانان يافت شده است ( گلاسر و رايس). در ارزيابي رويكرد اقتصادي نيز همانند رويكرد روانشناختي مي توان ادعا نمود ، تأثير نابرابريهاي اقتصادي در بزه بيشتر از تأثير عامل فقر است. اگرچه اكثر پژوهشها نشان داده اند، ارتباطي بين فقر و بزه وجود دارد ؛ ليكن فقر را به عنوان عامل اصلي بزه مطرح نشده است، به طوري كه با افزايش و كاهش افراد فقير بزهكاري نيز افزايش و يا كاهش يابد.

5- رويكرد كنترل اجتماعي

به عقيده هيرشي بزهكاري به عنوان يك مسئله اجتماعي بايد در عرصه خانواده ، محله، مدرسه ، همسالان، و ساير ارگانها يا مؤسسات اجتماعي كه نوجوانان به نوعي در آنها عضويت دارد بررسي گردد. هيرشي معتقد است كه بزهكاري وقتي اتفاق مي افتد كه قيود فرد نسبت به اجتماع ضعيف شوند يا به طور كلي از بين بروند. اين قيود را تحت چهار مفهوم كلي خلاصه مي كند:

وابستگي: حساسيتي است كه شخص نسبت به عقايد ديگران درباره خود نشان مي دهد، در حقيقت يك نوع قيد وبند اخلاقي است كه فرد را ملزم به رعايت هنجارهاي اجتماعي مي كند. اين وابستگي را هيرشي همپايه وجدان و يا من برتر مي داند.

تعهد: ميزان مخاطره اي است كه فرد در تخلف از رفتارهاي قراردادي اجتماع مي كند. بدين معني فردي كه خود را نسبت به قيود اجتماعي متعهد مي داند از قبول اين مخاطرات پرهيز مي كند. اگر وابستگي را همپاي وجدان بدانيم تعهد همپايه عقل سليم يا خود است.

درگير بودن: ميزان مشغوليت فرد در فعاليتها مختلف است، كه باعث مي شود او وقت براي انجام كار خلاف نداشته باشد. مثل درگير شدن در سرگرميهاي مدرسه، خانه و اشتغال به فعاليتهاي فوق برنامه .

باورها: ميزان اعتباري است كه فرد براي هنجارهاي قرار دادي اجتماع قائل است، در حاليكه مي تواند طبق ميل خود از آنها تخلف كند، ولي به آنها پايبند باقي مي ماند، مانند باور به نيكوكاري.

6- رويكرد انتقال فرهنگي (پيوند افتراقي)

اين رويكرد بر اين نكته تأكيد دارد كه رفتار انحرافي از طريق معاشرت با دوستان ناباب آموخته مي شود. ادوين ساترلند بر اين اعتقاد است كه رفتار انحرافي از طريق معاشرت با اغيار يا پيوند افتراقي يعني داشتن روابط اجتماعي با انواع خاصي از مردم مانند جنايتكاران ، آموخته مي شود. او مي گويد: براي آنكه شخص جنايتكار شود ، بايد نخست بياموزد كه چگونه مي توان جنايت كرد(كوئن؛1370:167).

در واقع فرآيند يادگيري رفتار انحرافي به وسيله دوستان فرد مجرم تعيين مي شود.

چهار گام زير اين فرآيند رانشان مي دهد:

1- رفتار انحرافي ، مانند ديگر رفتارهاي معمولي در اثر كنش متقابل اجتماعي با ديگران به ويژه دوستان ناباب آموخته مي شود.

2- يادگيري رفتار انحرافي هم مستلزم يادگيري تكنيكهاي ارتكاب جرم و هم انگيزه ها، سايقها و گرايشهاي مناسب براي تبهكاري است.

3- رفتار انحرافي فرد مي تواند از جنبه هاي خاصي مانند: فراواني، اولويت، دوام و شدت تماس متفاوت باشد. هر چه سطح تماس فرد با افراد يا گروههاي تبهكار برحسب اين چهار متغير بالاتر باشد ، احتمال كجروي بيشتر مي شود.

4- انسان بدان سبب مجرم مي شود كه فراواني امكانات قانون شكني بر محدوديتهاي نامساعد آن بچربد. در واقع اگر ارزشهاي يك نفر و ارزشهاي افرادي كه بر او تأثير شديد دارند به جاي حمايت از رفتار بهنجار از رفتار انحرافي حمايت كنند احتمالاً آن فرد مجرم خواهد شد.

7- رويكردهاي التقاطي

در حاليكه نگرشهاي اختصاصي به موضوع منجر به استفاده از چهار چوب نظري خاص آن رويكرد در پژوهشها گرديده است ، عده اي نيز ديدگاههاي التقاطي را مورد توجه قرار داده و باديد وسيعتري به موضوع نگريسته اند . يكي از مطالعات كلاسيك در اين زمينه پژوهشي است كه توسط مشكارني و مشكاني انجام شده است. نظريه تلفيقي اين پژوهشگران شامل دو مؤلفه است كه مجموعاً چهارچوب نظري پژوهش را تشكيل مي دهد و به صورت مدل تحليلي در آلگوريتم 1- نشان داده شده است. مؤلفه اول را كنترل هاي خانوادگي ، اجتماعي، روابط عاطفي كودك و نوجوان با افراد مهم در زندگي او قبيل اقوام، معلمين، دوستان صالح و غيره تشكيل مي دهند كه نقش بازدارنده در گرايش به بزهكاري دارند. مؤلفه دوم از نيروهاي وارده بر كودك و نوجوان اثر مي گذارند و او را درجهت بزهكاري سوق مي دهند تشكيل مي دهد. بديهي است كه بين مؤلفه اول و دوم كشمكشي در بين است و تعامل بين آن دو است كه نهايتاً موضع كودك و نوجوان را نسبت به بزهكاري تعيين مي كند. جمعيت مورد مطالعه در پژوهش 140 نوجوان پسر در كانون اصلاح تربيت و 15 دختر در زندان اوين بخش زنان مي باشد. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد نتايجي كه از تلفيق دو نظريه پيوند افتراقي و كنترل اجتماعي از اين آزمون تجربي حاصل شده است، نشانه يا شاخص مؤلفه وابستگي نوجوان به خانواده و مؤلفه وضع سلامت خانواده با شدت بزهكاري مؤثر است . بدين ترتيب كه هر چه پيوندهاي عاطفي نوجوانان با خانواده بيشتر مي شود و روابط پدر و مادر با فرزندان سالمتر و امن تر باشد بزهكاري كاهش مي يابد.

 

4- سؤالات تحقيق

1- آيا بين مشكلات مالي و اقتصادي و كژرفتاريهاي نوجوانان رابطه وجود دارد؟

2- آيا محيط طبيعي فرد در آن زندگي مي كند مي تواند به نحوي در كژرفتاريهاي نوجوانان مؤثر واقع شود؟

3- آيا ديدگاه فرهنگي خانواده مي تواند مؤثر بر كژرفتاريهاي نوجوانان باشد؟

4- آيا بين طلاق و جدائي والدين و كژرفتاريهاي نوجوانان رابطه وجود دارد؟

5- آيا كمبود محبت والدين مي تواند دليلي بر كژرفتاريهاي نوجوانان باشد؟

6- آيا اشتغال به كار مادر دليل كژرفتاريهاي نوجوانان است؟

7- آيا اعتياد اعضاي خانواده مي تواند در رفتار اطفال و نوجوانان تأثيرپذير باشد؟


5- اهداف پژوهش

با توجه به مطالب ذكر شده و اهميتي كه جلوگيري از بزهكاري اطفال و نوجوانان و اصلاح و تربيت اين دسته از بزهكاران در پيشبرد هدفهاي توسعه اجتماعي دارد موضوع مورد بررسي انتخاب شده است و هدف از انجام اين پژوهش شناخت مسائل زير ميباشد:

الف) بررسي و شناخت ميزان تأثير روابط والدين با يكديگر و با فرزندان در بزهكاري جوانان.

ب) بررسي وشناخت ميزان تأثير طلاق و جدائي در بزهكار ي نوجوانان.

ج) آگاه ساختن مسئولان امر از اطلاعات بدست آمده و توفيق بيشتر در برنامه ريزي بهتر براي اصلاح اين دسته از نوجوانان.

6- اهميت وضرورت پژوهش

با توجه به تحول جامعه و تغيير نظام اقتصادي از كشاورزي به صنعتي و ازدياد شهرگرائي و گسترش جامعه شهري و در نتيجه پيچيده تر شدن روابط اقتصادي و اجتماعي افراد پديده اي به نام بزهكاري اطفال و نوجوانان را نيز با توجه ره آمارها افزايش داده است. لزوم نگرش به عوامل پديدآورنده اين محفل اجتماعي و تعيين راهها و خط مشي هاي پيشگيري و درمان آن و توجه به وجود خانواده هائي را كه از هر نظر به مسائل و مشكلات اطفال خود توجه نموده و احساس ايمني را در آنان افزايش دهند به اين پژوهش اهميت خاصي مي بخشند.

7- محدوده مطالعاتی پژوهش :

پدیده بزهکاری اطفال ونوجوانان عللهای گوناگونی را دارا می باشد که هریک به نوبه خود پیامدهایی را به دنبال خواهند داشت وهمچنین راهکارهایی برای کنترل آنها درنظر گرفته شده است.ولی این تحقیق نمی تواند تمامی این ابعاد را درنظر بگیرد وبه آن بپردازد وتنها به بررسی عوامل موثر بر گرفتاریهای نوجوانان با تکیه بر ازهم گسیختگی خانوادگی وپیامدهای ناشی از آن می پردازد و راهکارهای محدودی را ارائه می دهد .

 

 

فصل دوم

روش جمع آوری اطلاعات

روش جمع آوری اطلاعات دراین تحقیق ازروش مطالعه کتابخانه ای وروش اسناد ومدارک می باشد

 

2- تعريف مفاهيم و متغيرهاي پژوهش

1- طفل= طفل يا صغير در اصطلاح حقوق به كسي گفته مي شود كه از نظر سن به نمو جسمي و روحي لازم براي زندگي اجتماعي نرسيده باشد و از نظر سني پائينتر از معيارهاي مشخص شده در معاهده حقوق كودك است.

2- بزه = به عقيده جرم شناسان هر فعل ياترك فعلي كه براي اكثريت افراد در يك جامعه خطرناك باشد بزه ناميده مي شود كه قانون آنرا منع كرده و براي ارتكاب به آن مجازاتي مقرر شده است.

3- جرم = جرم عبارتست از هرگونه عمل ( فعل يا ترك فعل) كه قانوناً در نظام خاص حقوقي قابل مجازات باشد.

4- بزهكاري = از نظر قانوني (حقوقي) و اجتماعي به معني ناسازگاري كودكان مي باشد كه شامل اطفالي است كه از قانون پيروي نكرده و به وسيله دادگاه و يا افراد ديگر دستگير شده باشند.

5- طفل بزهكار = فردي كه قبل از رسيدن به سن 18 سالگي متهم به ارتكاب جرمي شده يا محرز گرديده كه جرمي مرتكب شده است و به طور كلي فردي سركش و ضداجتماعي است.

6- سن = مدت زماني به سال كه از تولد يك نفر گذشته است.

7- سواد = تعداد كلاسي كه فرد از آن مدرك تحصيلي دارد.

8- شغل = اشتغال داشتن به كاري كه از نظر قانون مجاز باشد.

9- درآمد ماهيانه = عبارتست از مقدار پولي كه مجرم در مقابل كاري مشخص دريافت مي داشته است.

10- وضع مسكن = منظور نوع محل سكونت افراد مي باشد اعم از شخصي يا اجاره اي يا رهني.

11- سابقه كيفري = عبارتست از دفعات ونوع اتهاماتيكه مجرم در زمانهاي قبل مرتكب شده است.

12- اعتياد = عبارتست از هرگونه عادتي كه مجرم و اطرافيانش نسبت به يكي از مواد مضره داشته باشند.

13- وضع جسماني = منظوراز وضع جسماني سلامت بودن افراد نمونه و خانواده اش از نظر نداشتن نقص عضو و بيماري رواني است.

14- نوع سرپرستي = منظور كسي است كه از مجرم نگهداري ميكند كه ممكنست پدر، مادر، ناپدري و يا افراد ديگري باشند.

15- نابساماني و از هم پاشيدگي خانواده = به وجود آمدن اختلال در خانواده به دلايل متعدد مانند: فوت پدر و مادر ، طلاق و جدايي و .... .

 

 


مبلغ قابل پرداخت 16,200 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۸ فروردین ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 1081

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما