فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه.. 1
فصل اول: سيستم .. 14
1-1- سيستم... . 14
1-2- ويژگي هاي سيستم. 14
1-3- محيط سيستم... . 15
1-4- انواع سيستم.. .. 15
1-5- شماي سيستم..... 16
1-6- آرايش دروني سيستم.. .. 20
1-7- سيستم كارخانه پيروزي..... 21
فصل دوم: طرح ريزي و مديريت كارخانه.. . 39
2-1- روش كلي برنامه ريزي وجايابي كارخانه..... 40
2-2- استقرار كارخانه ها و ساختمان هاي صنعتي ... 42
2-3- طراحي ساختمان و ساخت آن... . 47
2-4- مسايل خدماتي كاركنان..................................................................... 56
2-5- طرح ريزي شرايط كاري................................................................... 63
2-6- هزينه.................................................................................................. 80
2-7- انرژي................................................................................................. 82
2-8- انواع فرآيندهاي توليدي..................................................................... 83
2-9- تعيين ظرفيت توليدي.......................................................................... 87
2-10- تجزيه و تحليل رابطه ي فعاليت ها................................................... 89
2-11- شماي كارخانه ي پيروزي............................................................... 90
فصل سوم: مواد و محصولات.................................................................... 92
3-1- موجودي............................................................................................ 92
3-2-دوره (سيكل) محصول...................................................................... 100
3-3- برگشت مجدد در طراحي فرآيند توليدي......................................... 106
3-4- مواد و فرآيندها 3-5- طبقه بندي كردن مواد................................ 111
3-5- طبقه بندي كردن مواد...................................................................... 120
فصل چهارم: خريد..................................................................................... 126
4-1-خريد.................................................................................................. 126
4-2- انواع قيمت و حمل كالاي خريداري شده......................................... 134
4-3- مز ايده و مناقصه............................................................................ 135
4-4- مدير تداركات................................................................................... 138
فصل پنجم: انبار....................................................................................... 140
5-1- انبار.................................................................................................. 141
5-2- سازمان انبار.................................................................................... 142
5-3- روش هاي انبار كردن..................................................................... 143
5-4- انبار كردن محصولات..................................................................... 147
5-5- انبار تعميرات و مواد اوليه............................................................... 154
5-6- وظايف انباردار................................................................................ 156
5-7- منابع ورود كالا به انبار................................................................... 157
5-8- معرفي برخي فرم ها........................................................................ 158
فصل ششم: ايمني..................................................................................... 169
6-1- ايمني................................................................................................ 169
6-2- حوادث............................................................................................. 172
6-3- ايمني برق......................................................................................... 175
6-4- حريق................................................................................................ 180
7-4- انواع سم.......................................................................................... 182
فصل هفتم: نظام هاي كاري...................................................................... 185
7-1- سيستم هاي نوبت كاري.................................................................. 185
7-2- جمعيت انساني................................................................................. 186
7-3- استراحت.......................................................................................... 187
7-4- كار يكنواخت.................................................................................... 189
فصل هشتم: بسته بندي، بازرسي ، حمل و نقل....................................... 193
8-1- بسته بندي........................................................................................ 193
8-2- بازرسي............................................................................................ 195
8-3- اساس آناليز سيستماتيك حمل و نقل............................................... 197
خلاصه....................................................................................................... 207
فهرست منابع و مأخذ............................................................................... 210
به نام حق
در دنياي امروز مسأله توليدات و خدمات مسأله عمدهاي است كه هيچ جامعهاي خود را بر كنار از آن نميبيند. جوامع مختلف هر كدام با مسألهي ارايهي خدمات و توليدات براي بقاي خود در گيرند و تلاش آنها بر آن است كه با توجه به شرايط و امكانات موجود، خدمات و توليدات را در حد مطلوب فراهم آورند. خدمات اداري و بانكي، خدمات رفاهي و درماني، خدمات آموزشي و فرهنگي، توليد مواد غذايي، توليد محصولات كشاورزي.... جزيي از سياههي بيانتهاي خدمات و توليدات در جوامع امروزي است. بدين ترتيب به سادگي ميتوان دريافت كه مديريت براي ارايهي اين خدمات و توليدات از ضرورتهاي هر جامعهاي به شمار ميآيد.
«مديريت عمليات» مديريت ارايه خدمات و توليدات است و هدف آن هماهنگ كردن كوششها و تلاشها و به كارگيري منابع و امكانات براي ارايه و حصول خدمات و توليدات به بهترين وجه ممكن ميباشد. كوشش در اين است كه از منابع موجود نهايت استفادهي مطلوب به عمل آيد و از اتلاف و اسراف منابع و امكانات پرهيز شود.
«مديريت عمليات» عنوان كلي است كه هم مدير توليد در يك مؤسسه توليد و هم مدير خدماتي در يك سازمان خدماتي را در بر ميگيرد، چه هر دوي اين مديران «عملياتي» را براي وصول به هدف سازمانهايشان كه ارايهي توليدات و خدمات است، انجام ميدهند و هر دو صرف نظر از نوع خدمات يا محصولشان «مدير عملياتي» ميباشند. «كوستاس اِن در ويتسيوتيس» تفاوت بين ارايه خدمات و محصول را براساس چندين نكته بيان كرده است. از جمله اينكه، ارايهي خدمات ميتواند براي برآورد نيازهاي بشر و به منظور دستيابي به مقاصد بخصوصي مثل بهداشت، محافظت و... صورت گيرد؛ لذا ارايهي آنها يا براي حفظ شرايط مناسب زندگي (تعميرات، نگهداري، بهداشت و...) است و يا براي فراهم كردن ساير نيازهاي جامعهي بشري مثل تفريحات، مساجد، حمل و نقل شهري و مانند آن ميتواند باشد.
ايشان دربارهي تفاوتهاي خدمات و محصولات به نكات زير هم اشاره كرده است:
1 ـ خدمات معمولاً بايد در ارتباط با مردم و استفادهكنندگان آنها باشد. اين خدمات به طور كلي در هنگام ارايه مورد استفاده قرار ميگيرد؛ مانند بهداشت، بيمارستانها، حمل و نقل...
2 ـ نحوهي توزيع و ارايه خدمات، داراي مشكلات و مسايل خاصي است از جمله اينكه قابل ذخيره نيستند و اگر در هنگام ارايه، استفاده نشود از بين ميروند، مانند تختهاي خالي بيمارستانها، صندليهاي خالي قطارها و...
3ـ خدمات به سختي قابل استاندارد كردن هستند، بنابراين گذاشتن معيارهاي مشخص و معين براي آنها مشكل است. مثلاً ممكن است روش خدمتدهي دو بيمارستان يا نحوه ويزيت دو پزشك كه درجهي تخصصي يكساني دارند متفاوت باشد. البته ميتوان در اين زمينه با ارايهي استانداردهاي خاص تا اندازهاي ضوابطي را اعمال كرد.
4 ـ خدمات هم مانند محصولات، با تغيير در مقدار تقاضا تغيير ميكند. اين تغييرات ميتواند فصلي، ماهانه و يا حتي ساعتي باشد.
5 ـ عامل زمان ميتواند در نحوهي ارايهي خدمات مؤثر باشد، زيرا نيازهاي بشر به بهداشت، محيط زيست، خدمات سريعتر و چيزهاي ديگر همواره در افزايش و تغيير است. به طور كلي اكثر سيستمهاي عملياتي، تركيبي از محصول و خدمات را ارايه ميكند و تحقيقات و بررسيهاي لازم را چنان پي ميگيرند كه بتوانند به همراه محصول، يك سيستم خدماتي مناسب و درخور، براي رضايت مشتري فراهم آورند.
سير تحولات مديريت:
اگرچه رشتهاي به نام مديريت در ميان ساير رشتههاي علمي، رشتههاي جديد به شمار ميآيد اما با نگاهي به تاريخ و زندگي ملل و اقوام مختلف ميتوان دريافت كه مديريت پديدهي جديدي نيست و از دوران كهن وجود داشته است. ابنيه و آثار باستاني در هر گوشهي اين جهان پهناور نشانگر كوششها و تلاشهاي هماهنگي است كه بدون وجود مديران و سرپرستان قابل و كارآزموده، احداث آنها ميسر نبوده است. قشونهاي منظم، سازمان دولتهاي بزرگ باستاني، لشگركشيها و كشورگشاييها و كشورداريها همه و همه مظاهر و نمودهاي مديريت در سطح گستردهاي در گذشته ميباشند.
مديريت علمي:
زمينهي پيدايش مديريت به عنوان رشتهاي در ميان ساير رشتههاي علمي از اواخر قرن 18 ميباشد. با نظريهي تقسیم كار آدام اسميت (Adam Smith) كه بر تخصصي شدن مشاغل تأكيد داشت، كار نظريهپردازي در مديريت آغاز شد و در اوايل قرن 20 فردريك تيلور (Fredrick Taylor) با استفاده از نظريه اسميت و ادعاي يافتن روشهاي علمي براي انجام كار، مكتب مديريت علمي را كه اولين مكتب مديريت ميباشد پايهگذاري كرد، در مديريت علمي تأكيد بر آن بود كه با استفاده از روشهاي علمي در مديريت ميتوان بازدهي اقتصادي منابع سازمان را به حداكثر ممكن افزايش داد. در اين مكتب سازمان به صورت سيستم بستهاي در نظر گرفته شده بود و انسانها با انگيزههاي مادي به كار تشويق ميشدند. بازدهي اقتصادي، توجه به شرايط فيزيكي محيط كار، تجزيه و تحليل وظايف، به كارگيري روشهاي انجام كار و ايجاد استاندارد براي انجام وظايف از خصوصيات اين مكتب مديريت است. در مديريت علمي كارآيي (Efficiency) مسأله اساسي هر سازماني است و آن را از تقسيم ستادهها به دادهها ميتوان به دست آورد. در اغلب سازمانها ستادهها به صورت خدمت يا كالاي خاصي ميباشند و دادهها غالباً عبارت از زمين، سرمايه، نيروي انساني و مواد هستند.
راندمان يا كارايي
در مديريت علمي به مسأله برنامهريزي توجه فراوان شده است و وظايف اساسي مدير برنامهريزي، سازماندهي، كنترل و نظارت عنوان گرديده است.
سه بعد مديريت علمي كارخانه كه در اغلب برنامهريزيهاي تسهيلات توليدي و به صورتهاي زير ميباشد:
1 ـ مديريت و طرحريزي تسهيلات
2 ـ مديريت و پايايي تسهيلات
3 ـ مديريت و طرحريزي عمليات
مشخص است كه هر يك از ابعاد مذكور با يكديگر تداخلهايي عميق دارند كه طرح يكي از آنها بدون ديگري مقدور نخواهد بود. به عنوان مثال در جايي كه تعادل خط توليد و بعد مديريت عمليات مطرح ميشود، طرح آن بدون در نظر گرفتن مديريت و طرحريزي تسهيلات كه شامل طراحي استقرارها، كارگاهها و سيستم حمل و نقل است امكانپذير نبوده، همچنين طرح هر يك از دو موضوع اخير بدون در نظر گرفتن يك جايابي آرماني در كارخانه (مديريت و جايابي تسهيلات) كه دسترسي به عوامل بيروني مثل خدمات، مشتري و تسهيلات ديگر را در بر ميگيرد بيفايده است و عملاً سودآوري را تحت الشعاع قرار ميدهد.
روابط انساني ـ مكتب رفتاري سازمان:
مكتب رفتاري سازمان كه بيشتر به روابط انساني شهرت دارد با تحقيقاتي آغاز شد كه پژوهشگران ضمن آن متوجه شدند كاركنان تحت آزمايش برخلاف نظرات ابراز شده در مكتب مديريت علمي تنها به شرايط فيزيكي محيط كار حساس نبوده بلكه نسبت به شرايط رواني و روحي كار نيز واكنش نشان ميدهند. كارگري كه احساس ميكند در محيط كار داراي ارزش و احترام است، نسبت به وي صميميت و محبت ابراز ميشود و براي او ارزش قائل هستند، با علاقه بيشتري كار ميكند و بازدهي بالاتري دارد. بدين ترتيب مكتب روابط انساني نظريه انسان ماشيني سازمان را كه در مديريت علمي مطرح شده بود مورد ترديد قرار داد و نيازهاي غير مادي انسان را مؤثر در كارآيي دانست.
گاهي اين شبهه پيش ميآيد كه در مديريت عمليات، موازين مديريت علمي اساس كار است و اصول مكتب روابط انساني در اين رشته از مديريت جايي ندارد، در حالي كه مديريت عمليات از مسايل انساني جدا نيست و بدون توجه به چگونگي رفتارهاي آدمي در سازمان، نميتواند نتايج سازندهاي را عايد سازمان كند. گرچه مديريت عمليات با توجه به ابعاد فني و تكنيكي مطرح شده است اما بايد در نظر داشت كه ابعاد رواني و انساني در مديريت نقش عمدهاي داشته و همواره بايد در مد نظر قرار داشته باشند.
مديريت در قالب سيستم ـ مدلسازي:
در سير تحولات مديريت، مكتب مديريت در قالب سيستم، مكتبي است كه ميكوشد تا به كمك تئوريهاي سيستمها با ديدي كلينگر، سازمان را مورد بررسي قرار دهد. در اين مكتب، سازمان، به صورت سيستمي باز كه مجموعهاي از اجزاي مرتبط به هم ميباشند در نظر گرفته شده است. مدير در اين مكتب مديريت، بايد در عملكردها و تصميمات خود به تمامي اجزاء و عوامل مؤثر در سازمان عطف توجه نموده و از جزييگرايي پرهيز كند. او بايد آگاه باشد سازمان به عنوان يك سيستم باز تحت تأثير عوامل بيروني و دروني قرار دارد و هر تغييري در يك جز بر ساير اجزاء مرتبط بدان، اثر ميگذارد. به عنوان مثال، تغيير در روش بازاريابي را نميتوان صرفاً يك تغيير داخلي در واحد بازاريابي تلقي كرد، بلكه اين تغيير در ساير واحدها مثل امور مالي، توليد، كارگزيني و آموزش هم مؤثر است و تغييراتي را در آنها ايجاب خواهد كرد.
سيستم مديريت عملياتي:
به منظور شناخت بهتر عمليات در سازمان و آگاهي از چگونگي ارتباط عوامل و اجزايي كه در شكل دادن به عمليات مؤثرند، نگرش سيستمي، شيوهي مؤثر و كارآمدي است. به مدد نگرش سيستمي مدير عملياتي قادر ميشود تا اجزاء مؤثر در عمليات را بشناسد و با ديدي كلي و مجموعهنگر مسائل توليد و ارايه خدمات را حل كند. (در بخش بعدي سيستم و شكل آن را توضيح خواهيم داد.)
مدير عملياتي بايد سيستم عمليات را شناخته و به طريقي آن را به كار گيرد كه حداكثر نتيجه از منابع و امكانات سازمان حاصل شود، مديريت عملياتي مسئوليت عمليات تغيير و تبديل دادهها و يا به عبارت سادهتر توليد كالا و تدارك خدمات را عهدهدار است. او بايد بكوشد تا واردهها را به نحو مؤثري بكار گيرد و صادرههاي مطلوب سازمان را به دست آورد. او با برنامهريزي، هدفهاي آينده را مشخص ميكند و پيشبينيهاي لازم را براي نيل به آن هدفها به عمل ميآورد. او در اين بخش از وظايف خود با برنامهريزي توليد يا خدمات، طراحي تجهيزات و ماشينآلات و برنامهريزي اجرايي عمليات سر و كار دارد.
وظيفهي ديگر مدير عملياتي سازماندهي است كه در كار ضمن آن، مدير، مسئوليتهايي در زمينهي طراحي شغل، تعيين استانداردهاي عملياتي و سنجش كار را عهدهدار است.
كنترل و نظارت به منظور اطمينان يافتن از تحقق هدفها وظيفهي مهم ديگر مدير عملياتي است. او بايد بازدهي سيستم عمليات را مورد سنجش و ارزيابي قرار دهد و ميزان تطابق آن را با آنچه پيشبيني شده در يابد. اگر بازدهي در همان سطح كميت و كيفيتي است كه برنامهريزي شده، عمليات پيش رفته و نيازي به اصلاح و تغيير نيست، اما اگر اطلاعات حاصل، نشاندهندهي تفاوتهايي بين بازدهي برنامهريزي شده و بازدهي واقعي بود ميبايد اصلاحاتي در سيستم عمليات صورت گيرد.
همچنين او بايد نقش استراتژيكي عمليات را همواره مد نظر داشته باشد. در سازمان سيستم عمليات بايد داراي نقشي استراتژيك باشد بدين معني كه فعاليتها و امور عملياتي نهايتاً تحقق هدفهاي اصلي سازمان را ميسر ميكند. بسياري از اوقات مدير عملياتي آنچنان مستغرق در عمليات فني و تكنيكي توليد و ارايه خدمات ميشود كه از هدفهاي كلي سازمان غافل ميماند. در چنين وضعيتي هدف سيستم عمليات از هدفهاي كلي سازمان جدا مانده و كمكي به حصول آنها نميكند. در حالي كه مدير عملياتي بايد هدفهاي واحد خود را در قالب هدفهاي كلي سازمان مورد توجه قرار دهد و آگاه باشد كه سيستم عمليات بايد نقشي استراتژيك در تحقق هدفهاي اصلي سازمان ايفا كند. جريان عمليات توليد يا ارايه خدمات همه به خاطر آن است كه رسيدن به هدفهاي كلي سازمان عملي شود و هر گاه هدفهاي جزيي عملياتي هدف كلي را تحت الشعاع قرار دهند عوارضي در سازمان بروز ميكند كه بقاي آن را به مخاطره ميافكند.
خلاصه:
در اين پروژه هدف آن است كه كليه مراحل تهيه و توليد در يك كارخانه (كارخانه صنعتي پيروزي) با كليه جزئيات ارائه شود و اميد است كه بتوان با در نظر گرفتن محدوديتها و امكانات اين پروژه را به نحو احسن ارايه كنم؛ با توجه به اين كه ميدانيم اين كارخانه يك كارخانهي توليدی ميباشد يعني كالاهاي مصرفي يا بادوام را با به كار گرفتن سرمايه و نيروي انساني و با استفاده از ابزارها، ماشينآلات و تجهيزات ميسازد و توليد ميكند و اين توليدات خود را به مؤسسات بازرگاني يا مستقيماً به مصرفكنندگان ميفروشد.
سيستم مجموعهاي از اجزا و روابط ميان آنها كه توسط ويژگيهاي معين به هم وابسته يا مرتبط ميشوند و اين اجزاء با محيطشان در تبادل ميباشند و يك كل را تشكيل ميدهند. سيستم داراي مرزبندي مشخصي ميباشد كه آن را از ساير سيستمها قابل تميز ميسازد و در همان حال هر سيستمي جزيي از يك سيستم بزرگتر به شمار ميآيد و با آن در ارتباط است. مجموعه اجزا هر سيستم با هم در ارتباط و تعامل بوده و تركيب اجزاء در قالب سيستم متفاوت با مجموع سادهي اجزاء آن ميباشد سيستم براي بقاي خود با محيطاش در ارتباط است و ضمن تأثيرپذيري از آن بر آن تأثير ميگذارد. هر سيستم شامل يك سري خرده سيستم يا sub.s ميباشد كه به آن جعبه سياه هم ميگويند.
خواص، اجزا، عناصر و روابط درون هر سيستم را ويژگيهاي آن سيستم گويند. ويژگيهاي يك سيستم را به دو نوع كلي تقسيم ميكنند:
1 ـ 2 ـ 1 توصيفي: ويژگيهايي هستند كه يك موجوديت را آن گونه كه هست توصيف ميكند.
1 ـ 2 ـ 2 همراه: ويژگيهايي هستند كه مطرح شدن يا نشدن آنها براي توصيف جنبههاي مورد نظر از يك موجوديت تفاوتي نداشته باشد.
محيط هر سيستم شامل آن چيزهايي است كه خارج از كنترل كامل سيستم ميباشد ولي به گونهي بر عملكرد آن تأثير بگذارد.
1 ـ 4 ـ 1 ـ سيستم بسته: سيستمي است كه عمليات خودش را به طور خودكار از طريق ابزار واكنش نسبت به اطلاعات توليد شده توسط خود كنترل يا تعديل ميكند يا به عبارتي داراي يك نيروي خودكنترلي است.
1 ـ 4 ـ 2 سيستم باز: سيستمي است كه با محيط اطراف خود تبادل انرژي، ماده، اطلاعات دارد.
اين كارخانه نوعي سيستم باز ميباشد كه در واقع با محيط اطرافش در تبادل است، اما سيستم باز داراي يك سري ويژگيها ميباشد كه در ذيل به شرح آن ميپردازيم:
الف/ آگاهي نسبت به محيط: هر سيستم مرزي دارد كه آن را از محيط اطرافش مجزا ميكند. مرزها شروع و پايان هر سيستم يا خرده سيستم را مشخص ميكند، مرز يك سيستم ممكن است ماهيت فيزيكي يا غير فيزيكي داشته باشد.
ب/ موازنهي ميان فعاليتهاي انطباقي و نگهدارنده: سيستمهاي باز همواره ميان اين دو دسته از فعاليتها كه اغلب با هم تضاد دارند موازنه ايجاد ميكند. در نتيجهي اين فعاليتها تغييرات سريعي كه ممكن است سيستم را از حالت تعادل خارج كند ممانعت ميشود.
ج/ حركت به سوي رشد و توسعه: سيستم براي جلوگيري از بينظمي در ورود انرژي به خود حتيالمقدور تعادل و تبادل انرژي را حفظ كرده و حالتي از ثبات نسبي را ايجاد ميكند.
د/ همپاياني: مفهومش اين است كه براي انجام هر كار شيوههاي گوناگوني وجود دارد، به بيان دقيقتر هر سيستم ميتواند از طرق گوناگون و وضعيتهاي متفاوت به هدف نهايي خود برسد.
ه./ آنتروپي منفي: در حالت كلي آنتروپي كهولت و بينظمي در يك سيستم ميباشد. سيستمهاي باز با خاصيت داشتن آنتروپي منفي ميتوانند خود را ترميم كرده و با حفظ ساختار خود زنده بمانند، حتي با وارد كردن انرژي اضافي رشد كنند.
و/ تبعيت از يك الگوي دايرهاي يا تناوبي: سيستمهاي باز با دورههاي متناوبي از حوادث سر و كار دارند به اين ترتيب كه بازدادههاي سيستم، تغييركنندههاي دادههاي جديدي هستند كه تكرار دوره تناوب ممكن است.
خ/ بازخورد: سيستمهاي باز به طور مستمر اطلاعاتي را از محيط دريافت ميكنند. وجود اين اطلاعات به تنظيم روابط سيستم با محيط كمك كرده و امكان انجام اقدام اصلاح را فراهم ميكند. بازخورد به دو نوع تقسيم ميشود:
1. خ سيستم بازخورد مثبت (positive Feedback): سيستمي است كه فرآيندهاي رشد را ايجاد و تقويت ميكند. در اين نوع سيستمها عملكرد نتيجهاي را به همراه خواهد داشت كه بتواند مولد عملكرد بيشتري براي آينده باشد.
2. خ سيستم بازخورد منفي (Negative Feedback): سيستمي است كه نسبت به عدم تحقق هدف واكنش نشان ميدهد.
شماي سيستم به صورت زير ميباشد:
در اين شماي سيستم از يك سري از پارامترها استفاده شده است كه به توضيح آنها ميپردازيم:
1) در واقع همان input يا وروديها يا مواد اوليه ميباشند.
1) در واقع همان output يا خروجيها يا ستادهها ميباشند.
3) Feedback: همان بازخورد ميباشد. در جريان توليد يا تدارك خدمات لازم است كه نتايج حاصله با آنچه در ابتدا مورد نظر بوده است مقايسه شود و در صورتي كه اصلاحاتي ضرورت داشته باشد انجام پذيرد. اين جريان كه بازخورد يا برگشت اطلاعات ناميده ميشود، از اساسيترين تدابير براي ارتباط سيستم با محيطاش ميباشد و بقاي سيستم تا حدود زيادي در گروي كارآمد بودن اين مكانيسم اطلاعاتي است.
4) process: همان پردازش و يا عمليات ميباشد. تغييرات و رويدادهاي غير قابل پيشبيني نيز به «عمليات» و جريان توليد و تدارك خدمات تأثير ميگذارند و مدير عملياتي بايد براي واكنش در مقابل چنين وقايعي نيز آمادگي داشته باشد، مثلاً كمبود ناگهاني مواد اوليه، خرابي غير مترقبه دستگاهها و كمبود نيروي انساني پيشبيني نشده از عواملي است كه بر سازمان و سيستم عملياتي اثر ميگذارد و در صورتي كه واكنش درستي در مقابل آنها نشان داده نشود مشكلات اساسي ايجاد ميشود.
به طور كلي «عمليات» در سازمان به فعاليتهايي اطلاق ميشود كه براي توليد كالا يا تدارك خدمات انجام ميپذيرد و از اين رو تمامي سازمانها را اعم از خدماتي يا توليدي ميتوان براساس الگوي سيستمي مورد بررسي و مطالعه قرار داد و عمليات آنها را در قالب سيستم تجزيه و تحليل كرد.
براي سيستمها عمدتاً سه نوع آرايش وجود دارد:
1 ـ 6 ـ 1 آرايش ساده: در سيستمهايي كه از آرايش ساده استفاده ميكنند تعادل ايجاد شده در سيستم صرفاً به اندازه سيستم، محيط آن و نيروهاي نسبي آن بستگي دارد.
1 ـ 6 ـ 2 آرايش خودتنظيمي
1 ـ 6 ـ 3 آرايش يادگيرنده
كارخانه پيروزي از لحاظ آرايش دروني از نوع آرايش ساده ميباشد.
حال به توصيف سيستم كارخانه صنعتي پيروزي ميپردازيم و كليه قسمتهاي مختلف يك سيستم را (input/ output/ ...) توضيح ميدهيم:
1-7-1- مواد اولیه:
مواد اوليه مورد نياز براي اين كارخانه چدن، پيچ، رنگ، دستگاههاي فزر و تراش و... ميباشد. بر روي اين مواد اوليه يا به عبارتي inputها عملياتي انجام ميگيرد (در ذيل به شرح كامل آن ميپردازيم) و ستادههايي كه همان ياتاقانهاي مختلف ميباشند حاصل ميشود كه انواع اين ياتاقانها و كاربردهايشان در انتها توضيح ميدهيم.
1 ـ 7 ـ 2 عمليات گوناگون در كارخانه پيروزي:
در گذشته توضيح داديم، عمليات در سازمان به فعاليتهايي اطلاق ميشود كه براي توليد كالا و يا تدارك خدمات انجام ميگيرد، اين عمليات در اين كارخانه از چند مرحله تشكيل شده است:
حال هر يك از اين مراحل را به صورت مجزا توضيح ميدهيم:
ساختن قالب:
ابتدا قالبها را طبق كاتالوگ و مدلهاي مختلف ياتاقان
(FAG-SKF-SNV-SNH-SN) در قالبسازي ميتراشند، اين قالبهاي ساخته شده ابتدا به فرم چوبي ميباشند، وقتي روي چوب قالبها تراشيده و ساخته شدند، روي آلومينيم ميروند و از حالت چوبي به حالت آلومينيمي تبديل ميشوند.
علت اينكه قالبها به صورت آلومينيمي است و چوبي نميباشد اين است كه چون چدن خيلي داغ ميباشد بعد از 3 ـ 4 مرتبه كه اين مادهي داغ را داخل قالب چوبي ميريزند، ميشكند و اين يك نوع هزينهي اضافي براي كارخانه محسوب ميشود.
ساختن حروف و اعداد روي قالبها:
حروف و اعدادي كه روي ياتاقانها نصب ميشوند شابلونهايي هستند كه با دستگاه فرز زاويه ميدهند و اين حروف و اعداد را بتونه ميزنند و در ميآورند، اين شابلونها را با چسب به قالب چوبي نصب ميكنند، وقتي اين حروف و اعداد به قالب چوبي نصب شدند، روي آلومينيم ميروند و از حالت چوبي خارج شده و به حالت آلومينيمي تبديل ميشوند، در واقع به صورت قالب دائمي تبديل ميشوند و براي توليد مورد استفاده قرار ميگيرند.
بايد دقت شود قالبهاي چوبي قبل از آنكه به صورت آلومينيمي تبديل شوند، شابلونها با چسب بر روي آن قالبها نصب ميشوند.
ذوب كردن چدن (ريختهگري) و عمليات پرداختكاري:
چدن را با آهن قراضه در دماي ذوب ميكنند، چدن ذوب شده را در قالبهاي ساخته شده ميريزند، مدت 24 ساعت ميگذارند اين چدن ذوب شده در قالبهاي ساخته شده فرم بگيرد و بعد از مدت 24 ساعت، خاكها را از روي آن پاك ميكنند و در دستگاه سمپلاست قرار ميدهند و عمل پرداختكاري را انجام ميدهند.
فرزكاري:
قطعاتي كه از ريختهگري آورده ميشوند بر روي دستگاه فرز قرار ميدهند و عمل كفتراشي صورت ميگيرد.
كفتراشي:
در اين مرحله ارتفاع پايه را در ميآورند و بعد عمق پايه را نگاه ميكنند و عمل كفتراشي را انجام ميدهند و 2 ميل براي جاي تراش نگاه ميدارند.
در اين مرحله فرد خودش كار نميكند، بلكه الماسهاي نصب شده روي دستگاه اين عمل را انجام ميدهند و عمق آن 6 ميل ميباشد.
براي كفتراشي 10 يا 12 يا 14 الماس بر روي كفتراش بسته ميشود و عمل كفتراشي را انجام ميدهند و در اين مرحله بايد دقت كنيم كه اگر الماسها بيش از اندازه شل شوند، ميشكنند و الماسهاي شكسته شده جزء ضايعات محسوب ميشود و يك هزينهي سربار براي كارخانه محسوب ميشود.
الماس را با سنگ الماس يا سنگ ديواري تيز مي كنند؛ توجه شود كه سنگ ديواري قلمي است و بر روي آهن كار ميكند؛ و جالب است بدانيم الماس را با جوش برنج، جوش ميدهند.
سوراخ كاري:
در اين مرحله ابتدا براي در پايه جاي پيم ميگذارند كه بايد فيت (fit) باشد ولق نخورد، در واقع بايد مطابق با استاندارد باشد.
در حالت كلي 4 نوع پيم داريم: 4 ـ 6 ـ 8 ـ 10
كه خود اين پيمها هر كدام دو حالت دارند يعني پيم 4 به دو صورت cm1 و cm5/1 ميباشد. (پيم 6 به دو صورت cm1 و cm5/1 و پيم 8 به دو صورت cm2و cm3 ميباشد) پيم 10 در اين كارخانه كاربرد زيادي ندارد.
ـ سوراخ كاري در پايه:
در اين مرحله يك مقدار استانداردي بر روي در، جاي خلاصي ميگذارند تا پيچ راحت بسته شود. براي مثال جنسي كه بايد پيچ m18 به آن بسته شود، در سوراخكاري با دلر به اندازهي m5/18 آن را سوراخ ميكند و در واقع m5/0 جاي خلاصي ميگذارند تا پيچ راحت بسته شود و در واقع اين m5/0 براي قل آويز كردن ميباشد.
ـ قلآويز كردن: وقتي قطعهها را با دلر سوراخ ميكنند، آنها را قلآويز ميكنند، در واقع شيارهايي در آن سوراخها ايجاد ميكنند تا پيچها در آن پيچيده شوند و حركت كنند. در حالت كلي 3 نوع قلآويز داريم:
1. دستي
2. ماشيني
3. گريسخور
هر يك از اين قلآويزها را به صورت مختصر شرح ميدهيم:
دستي: سه پارچه ميباشد (يعني به صورت 1/2/3 ميباشد و در حالت كلي ميتوانيم بگوييم در سه سايز مختلف ميباشد). اينچ آن بسيار كم ميباشد. گريسخور هم ميباشد و علتش آن است كه چرب شود چون با دست اين عمل را انجام ميدهند حركت آسان و سريعتر شود.
ماشيني: جاي اينچ آن بسيار بزرگ ميباشد، گاهي اوقات از گريس استفاده ميشود ولي غالباً كمتر از دستي نياز به گريس دارد چون سوراخها به صورت اتوماتيك (ماشيني) قلآويز ميشوند.
گريسخور: داراي دندههاي ريزي است كه براي گريسخورها از آنها استفاده ميشوند.
ـ دلر:
براي سوراخ كردن قطعات از دلر استفاده ميكنند و در حالت كلي 3 نوع دلر داريم:
1. ستوني: اين دلرها با سوراخهاي بزرگ و اتومات حركت ميكنند.
2. كوچك: اين دلرها را بايد با دست فشار دهيم و آنگاه قطعه را سوراخ كنيم.
3. از اين دلر براي دستگاهي كه قلآويز چپ و راست ميزند (يعني به بالا ميرود و برعكس ميزند و قطعه را به پايين مياندازد) استفاده ميشود.
تراشكاري:
در اين مرحله داخل قطعه را تراش ميدهند و جاي بلبرينگ را درميآورند. اگر قطعه به اندازه m1/0 يا m2/0 اشتباه تراشيده شده باشد (كم يا زياد تراشيده شده باشد) مشكلي را ايجاد نميكند ولي اگر قطعه بيشتر يا كمتر از اين مقدار تراش خورده باشد جزء قطعات ناقص محسوب ميشود و به قسمت ضايعات ارسال ميگردد، پس اين خطا در تراش يك هزينهي اضافي براي كارخانه ايجاد ميكند.
سنگكاري:
در اين مرحله با دستگاههاي سنگتراش ضايعات يا پيليسههاي اضافي قطعات را ميتراشند و قطعات را از هر گونه ناخالصيهاي اضافي و ضايعات ميزدايند، دقت ميكنيم كه اين سنگكاري را با mini سنگ يا سنگ انگشتي انجام ميدهند، چون كار با سنگ صاف باعث ميشود ضايعات در اين كارخانه باقي بمانند. سنگهاي دستگاه سنگتراش هر هفته ذغالهايش عوض ميشود. چون كشش كار زياد است و ذغالهاي سنگهاي دستگاه سنگتراش كوچك ميشود و از بين ميرود و از قبل ميدانيم سنگ صاف ضايعات را از بين نميبرد.
بتونهكاري:
در اين مرحله سوراخهاي اضافي و نقصها را با بتونه زدن، ميپوشانند.
رنگ زدن:
در اين مرحله قطعههاي توليدشده آمادهي رنگ زدن ميباشند؛ ابتدا رنگ مورد نظر را ميسازند و پس از ساختن رنگ، قطعات آماده شده را با پيسوله رنگ ميزنند.
ـ طرز تهيه رنگ:
Kg4 رنگ سفيد، kg2 رنگ مشكي، kg5/1 ماتكن را قاطي ميكنند و رنگ طوسي ايجاد ميشود. در اين كارخانه در حالت جامع سه نوع رنگ موجود مي باشد:
بستهبندي:
آخرين مرحله در عمليات ميباشد. قطعاتي كه با پيسوله رنگ زده ميشوند روي ريل دستگاه دستهبندي قرار ميگيرند، وقتي رنگ آنها خشك شد، ريلها به حركت درميآيند و قطعات در داخل كارتن جاي مي گيرند. حالا محصول نهايي آمادهي ارسال به بازار ميباشد.
1 ـ 7 ـ 2 ـ 1 واحد اندازهگيري قطعات:
قطعات را با وسيلهاي به نام كوليس اندازهگيري ميكنند، كوليس خود بر دو نوع ميباشد:
الف/ ساده
ب/ ساعتي: اين نوع كوليس خيلي ريزبين است و حتي مقدار دهم را هم نشان ميدهد (مثلا cm1/1)
اگر بخواهيم واحد كوليس را محاسبه كنيم به صورت زير ميباشد:
1 ـ 7 ـ 3 ستادهها:
قبلاً هم توضيح داديم كه ستاده محصولي است كه از پردازش بر روي مواد اوليه ايجاد ميشود. در اين كارخانه ستادهها همان ياتاقانهايي هستند كه در صنعت مورد استفاده قرار ميگيرند. ياتاقانها انواع گوناگوني دارند:
حال انواع ياتاقانها و كاربرد آنها در صنعت به طور مختصر شرح ميدهيم:
ياتاقان دو پيچ:
ياتاقانهاي دو پيچ خود 3 نوع ميباشند:
1. SN: اين ياتاقان، دو پيچ در گوشههايش دارد و بايد براي پيچ جاي خلاصي هم بگذاريم. براي مثال اگر قطعهاي جاي نمدش m90 باشد m3 بايد جاي خلاصي داشته باشد در واقع كل آن m93 ميشود. اين ياتاقان داراي يك محفظه براي گريس ميباشد، از آن محفظه گريس وارد قطعه ميشود. اين كار براي نرم كردن و روانكاري قطعه است و اگر اين محفظه نباشد، بلبرينگ در اثر كار كردن و خشكي داخلش، ميتركد.
2. SNH: اين ياتاقان نيز داراي دو پيچ است و نبايد براي پيچ جاي خلاصي بگذاريم. براي مثال قطعهاي كه جاي نمدشm 5/102 است، پيچ بايد فيكس خودش باشد و برخلاف SN نبايد براي آن خلاصي در نظر بگيريم.
3. SNV: اين ياتاقان از نظر اندازه و سايز دقيقاً شبيه SNH ميباشد.
ـ كاربرد ياتاقان دو پيچ:
اين ياتاقانها در ريختهگري، صنايع دفاع (ماشينهاي بزرگ و....)، دستگاه سنگبري، آپارتمانها براي نصب پمپ آب و... مورد استفاده قرار ميگيرند.
اين ياتاقانها از نظر سايز يكسان ميباشند و فقط جاي نمدشان فرق ميكند. آنها از نظر سايز ميتوان به صورت زير تقسيم كرد:
600/ 500/ 300/ 200
نمونهاي از ياتاقان سري 500 را در سايزهاي مختلف با تمامي مشخصات مورد نياز در جدول 1 ـ 1 در ذيل ارايه ميدهيم:
ياتاقان خانگي (ريلي):
اين ياتاقان داراي دو قالپاق ميباشد يكي در و ديگري هم خود ياتاقان است. اين ياتاقان 4 پيچ ميخورد كه اين پيچها در سايزهاي مختلف ميباشند (مثلاً 8 ـ 10 ـ 12 ـ 16 ـ 18 ـ ...)
روي در ياتاقان (قالپاق) و زير پايه، محفظهي گريسخور براي روغنكاري قرار داده شده است. قبلاً هم گفتيم گريس براي روانكاري و نرم كردن داخل ياتاقان ميباشد و اگر ياتاقان روغنكاري نشود، بلبرينگ ميتركد.
اين قطعه بر روي زمين ثابت ميشود. در پشت آن يك سوراخ وجود دارد، وقتي دستگاه كار ميكند اگر روغن،... در داخل آن بود از آن سوراخ بيرون ميآيد و باعث ميشود قطعه داغ نشود.
ـ كاربرد ياتاقان خانگي (ريلي):
اين ياتاقان در آسانسورها، قطارها و... مورد استفاده قرار ميگيرد.
ياتاقان چهارگوش:
اين ياتاقان داراي چهار سوراخ در چهارگوشه و در مركز ميباشد و اصلاً نبايد جاي اين پيچها تكان بخورد و يا به عبارتي جابجا شود. جاي خلاصي اين ياتاقان m1 ميباشد. اين نوع ياتاقان نيز مانند بقيه ياتاقانها داراي محفظهاي براي گريس ميباشد. داراي يك قالپاق (در) ميباشد و در حالت كلي دو نوع قالپاق داريم:
1. باز: در داخل آن نمد قرار مي گيرد.
2. بسته
ـ كاربرد ياتاقان چهارگوش:
دو حالت دارد: هم به ديوار و هم به زمين نصب ميشود و معمولاً در جاهايي استفاده ميشود كه يك نمد در داخل آن قرار ميگيرد.
ياتاقان سه گوش:
اين ياتاقان داراي سه گوشه ميباشد و به عبارتي مثلثي شكل است. سه پيچ در سه گوشهي آن قرار دارد.
ياتاقان روغني:
اين ياتاقان داراي 4 پيچ ميباشد، سطح داخلي آن صاف است و نيازي نيست براي آن جاي بلبرينگ درآورده شود. اين ياتاقان سه عدد قالپاق ميخورد و هر قالپاق نياز به 8 پيچ دارد. روي پايه 2 عدد محفظه براي گريس خوردن و 1 عدد جاي قلاب قرار دارد.
ياتاقان كونيك (يك طرف تنگ و يك طرف گشاد):
اين قطعه بايد حالت زاويه داشته باشد. اندازهي آن بايد با اندازهي اصلي مطابقت داشته باشد و نبايد كم و زياد شود چون در اين صورت جز ضايعات محسوب ميشود.
پي (دينام):
اين ياتاقان 2 عدد پيچ ميخورد و نياز به كفتراشي دارد. دو تا جاي نمد براي آن تراشيده و در نظر گرفته ميشود. اين قالپاق نياز به قلآويز كردن ندارد. روي پاي آن محفظهاي براي گريس خوردن در نظر گرفته ميشود. اين نوع ياتاقان هم دو نوع قالپاق دارد:
1. باز
2. بسته
ـ كاربرد پي (دينام):
اين ياتاقان هم رو سقف و هم روي زمين كار گذاشته ميشود و در ژنراتورها، توليد برق و... مورد استفاده قرار ميگيرد.
«همه ياتاقانها نياز به كفتراشي دارند.»
1 ـ 7 ـ 4 بازخورد:
قبلاً در مورد بازخورد توضيحات لازم ارايه شده است. مواد اوليه در جريان پردازش ممكن است ستادههايي را توليد كند كه با قطعهي استانداردشده مطابقت نداشته باشد مثلاً ممكن است بلبرينگ توليد شده به جاي آن كه فيت و اندازه باشد، گشاد و يا تنگ باشد. در اين صورت بازخورد انجام شده روي قطعات بدين صورت ميباشد كه اگر بلبرينگ تنگ باشد مقدار m1/0 از آن برميدارند و اگر بلبرينگ گشاد باشد از آن مويي ميگيرند. در غير اين دو حالت، آن قطعه جزء ضايعات محسوب ميشود.
1 ـ 8 محيط اطراف كارخانه پيروزي
اين كارخانه با شركتهاي ارج، پيروزي، ايرانخودرو، ارتش،... در ارتباط ميباشد.
مبلغ قابل پرداخت 19,440 تومان