کل مقاله 24 صفحه
جهاني شدن و توسعه اقتصادي در ويتنام
چكيده
هدف اصلي اين مقاله، پرداختن به فعاليتهاي صورت گرفته توسط ويتنام در خصوص جهاني شدن و توسعه اقتصادي است. بنابراين تلاش ميشود با روش توصيفي- تحليلي به اين پرسش پاسخ داده شود كه آيا جهاني شدن تأثيري بر توسعه اقتصادي ويتنام داشته، در اين صورت چه عواملي در اين روند تأثيرگذار بودهاند و چه اقدامات عملي موثري را ويتنام در خصوص جهاني شدن انجام داده است؟ نتايج اين تحقيق نشان ميدهد، ويتنام با تغييرات سياسي خود، زمينه ظهور برنامه اصلاحات اقتصادي موسوم به دوي موي را فراهم كرد به طوري كه اين كشور از راه اصلاحات اقتصادي، خصوصي سازي، همگرايي با كشورهاي منطقه و جهان، جذب سرمايه گذاري خارجي، توسعه كشاورزي، تشويق صادرات به رشد و توسعه قابل توجهي در سالهاي اخير دست يافت بنابراين موفقيت اقتصادي ويتنام تنها ناشي از يك عامل تعيين كننده نبوده است بلكه تركيبي از عوامل در پيشرفت و توسعه اين كشور تاثيرگذار بودهاند.
واژگان كليدي: ويتنام، جهاني شدن، توسعه، توسعه اقتصادي، جنوب شرق آسيا، اصلاحات اقتصادي
مقدمه
امروزه جهاني شدن و توسعه از فراگيرترين موضوعات جوامع بشري به ويژه در كشورهاي در حال توسعه هستند. اين مسئله بخشي به دليل ضرورت پيشرفت و تحول و حساسيت نسبت به باز نماندن از سير شتابان روندهاي جهاني است و بخشي نيز به دليل موضوعات مشتركي است كه حداقل بخش عمدهاي از جوامع درگير آن هستند. طي دهههاي گذشته كشورهاي در حال توسعه از جهاني شدن براي افزايش رشد اقتصادهاي ملي و در پي آن بهبود سطح زندگي شهروندانشان استفاده كردهاند. با اين حال در اواخر قرن بيستم و اوايل هزاره سوم ميلادي، جهاني شدن به سبب تاثيراتي كه بر جاي گذاشته زير ذره بين قرار گرفته است. جهاني شدن و اجزا آن ميتوانند نتيجه توسعه را در كشورهاي در حال توسعه تحت تاثير قرار دهند. در حالي كه جنبههاي سياسي، فرهنگي و فن آوري جهاني شدن برحسب پيامدهاي توسعه در جهان در حال توسعه ناگزير حائز اهميت هستند. اين جهاني شدن اقتصادي است كه توجه بيشتري را جلب كرده است. در درون جهان در حال توسعه، مناطق مجزا و نيز اقتصادهاي منفرد ملي و محلي به گونهاي بسيار متفاوت با اقتصاد جهاني در حال رشد، درگير شدهاند برخي خوب و بسياري ديگر به شدت ضعيف عمل كردهاند، كشورهاي در حال توسعه پيامدهاي اقتصادي و توسعهاي متفاوتي را تجربه كردهاند. از يك سو، گروهي از كشورهاي عمدتاً در آسيا، اقتصادهاي خود را شديداً توسعه داده و در نتيجه براي افزايش رفاه بسياري از مردم خود مديريت كرده و از اين رو تعداد كساني را كه در فقر زندگي ميكنند، كاهش دادهاند. از سوي ديگر بسياري از كشورهاي در حال توسعه عمدتاً واقع در آفريقا و امريكاي لاتين، شاهد آن هستند كه اقتصادهاي آنها پيشرفت كمي دارد. بايد در نظر داشت كه دهه 1980 براي كشورهاي در حال توسعه به عنوان دوره تغيير بسيار اساسي به قوت خود باقي مانده است (هينز، 1390: 123-121).
اطلاعات حاكي از آنست كه آسياي شرقي و اقيانوس آرام بهترين عملكرد اقتصادي تمام مناطق در حال توسعه را در ربع قرن اخير ثبت كردهاند كشورهاي اين حوزه به طور منفرد خيلي خوب عمل كردند. در سالهاي اخير، كشورهاي مختلف منطقه از جمله ويتنام، چين، كره جنوبي، سنگاپور، هنگ كنگ (از سال 1997 بخشي از چين)، مالزي و اندونزي ميانگين نرخهاي رشد اقتصادي بالاتري را ثبت كردند (بانك جهاني، 2006: 293-292).
آنچه اين كشورها مشتركاً داشتند آن بود كه همه آنها پيوسته براي افزايش درآمدهاي ناشي از صادرات و در وهلهي اول فروش كالاهاي توليدي به كشورهاي خارجي مديريت كردند. ويتنام ميانگين 28درصد رشد سالانه مقادير صادرات را در دهه 1990 و اوايل 2000 بدست آورد. چنين رشد اقتصادي نيرومند و پايداري توسط اقتصادهاي پيشرو منطقه نيز ثبت شد كه تاثيرات منطقهاي بسياري داشت(هينز، 1390: 125). بنابر استدلال بانك جهاني، برحسب رشد اقتصادي، سرمايه گذاري و ايجاد بنگاههاي اقتصادي جديد، كشورهاي اروپاي شرقي ميتوانستند از ويتنام و چين بيشتر بياموزند. اما ويتنام چگونه موفق شد در دهههاي اخير از نظر اقتصادي توسعه پيدا كند. در اين راستا پرسشهاي اصلي مقاله حاضر اينست كه جهاني شدن چه تاثيري بر توسعه اقتصادي ويتنام داشته است؟ و چه عوامل و راهكارهايي در اين تأثيرگذاري دخيل بودهاند و اين امر چه تاثيري بر اقتدار حزب كمونيست در اين كشور بر جاي گذاشته است؟ با عنايت به تحولاتي كه ويتنام پشت سر گذاشته، در پاسخ ميتوان گفت موفقيت اقتصادي اين كشور، تنها ناشي از يك عامل تعيين كننده نبوده است بلكه تركيبي از عوامل در پيشرفت اقتصادي آن تاثيرگذار بودهاند. درگير بودن ويتنام در جنگهاي داخلي و بين المللي، اقتصاد اين كشور را سالها در وضعيت نامطلوبي قرار داد به طوري كه تداوم اين امر، حزب كمونيست اين كشور را هر لحظه با تهديدي جدي روبرو ميساخت؛ اما چنانكه ميدانيم اگر تحول فرهنگي و سياسي در جهت حصول توسعه صورت پذيرد راه براي تحول اقتصادي و فناوري هموار خواهد شد. از اين رو ميتوان سرآغاز توسعه ويتنام را از اوايل دهه 1990، يعني اندكي بعد از تغييرات سياسي و شروع برنامه اصلاحات اقتصادي موسوم به دوي موي در سال 1986 دانست. از ويژگيهاي استراتژي اقتصادي ويتنام ميتوان به همگرايي و پيوستگي با اقتصاد جهاني همراه با يك مجموعه متنوع از صادرات و جذب سرمايه گذاري مستقيم خارجي اشاره كرد. از همين دوران كشاورزي در ويتنام رشد يافت و در كنار نقش مستمر شركتهاي دولتي، رشد بخش خصوصي نيز تقويت شد. با وجود مشكلات، ويتنام به دنبال كشورهاي موفق آسياي شرقي، بازار داخلي خود را به آرامي باز كرد اما در كنار آن رشد صادرات را تشويق كرد (Thoburn, 2009: 5). بنابراين دستيابي به اين پيشرفتها نه تنها قدرت حزب كمونيست را كاهش نداد بلكه به گونهاي كارآمد، دولت را در مديريت و اداره سياستهاي داخلي ياري كرد. در اين مقاله سعي ميشود تا تغييرات اساسي حاصل از تفكر جهاني شدن در ويتنام بررسي شود. اهداف ما در اين مقاله بدين شرح است: ابتدا موضوعات جهاني شدن و توسعه براي روشنتر شدن بحث مورد توجه قرار ميگيرد و سپس نگاهي اجمالي به ويژگيهاي عمومي ويتنام جهت آشنايي بيشتر خواننده با اين كشور نوظهور را خواهيم داشت. در قسمت بعد، آشنايي با روندهاي جاري اقتصادي اين كشور در سال 2012 و سالهاي ماقبل از آن خواهد بود؛ به علاوه توضيحاتي راجع به تحولات سياسي و اقتصادي كشور نامبرده، پيش و پس از اصلاحات اقتصادي موسوم به دوي موي خواهيم داشت. همچنين آغاز بحران مالي آسيا در دسامبر 1997 و سپس ركود بزرگ و بحران مالي جهاني در سال 2008 و تاثيراتي كه بر اقتصاد ويتنام برجاي گذاشتند همراه با وقايع ديگر طي اين سالها بررسي خواهد شد. و در نهايت ارائه تصويري از آينده استراتژي توسعه ويتنام همراه با تجربيات اين كشور و نتيجه گيري خواهد بود.
ادبيات تحقيق
همان طور كه از موضوع پژوهش پيداست، ادبيات حول اين موضوع در چند زمينه مرتبط با يكديگر قرار ميگيرد در زمينه جهاني شدن و مسائل آن و همچنين توسعه و نوسازي ادبيات چشمگيري عرضه شده است به طوري كه در هر يك از موضوعات مطروحه ميتوان به آثار متعدد نويسندگان داخلي و خارجي اشاره كرد. از آثار و منابع مربوط به جهاني شدن ميتوان به تاليف جفري هينز با عنوان «مطالعات توسعه» اشاره كرد. كتاب با اتخاذ رهيافتي ميان رشتهاي به بررسي گستره، ماهيت، دامنه و كليهي موضوعات عمده و با اهميتي ميپردازد كه در حال حاضر كشورهاي در حال توسعه را تحت تاثير قرار ميدهند. فصلهاي كتاب هم موضوعات نظري توسعه و هم مسائل مفهومي آن را در بر ميگيرد. اين كتاب داراي نه فصل ميباشد كه فصل سوم آن اختصاص به موضوع توسعه و جهاني شدن دارد. اين مجموعه در سال 1390، با ترجمه رضا شيرزادي و جواد قبادي در نشر اگه به چاپ رسيده است.
اثر بعدي، «جهاني شدن، رشد و فقر» نام دارد؛ پژوهشي در طراحي اقتصاد همبسته جهاني است كه بانك جهاني با همكاري انتشارات دانشگاه اكسفورد، گردآوري كرده و توسط صابر شيباني اصل به فارسي برگردانده شده است تاكيد كتاب بر آثار يكپارچگي اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه و به ويژه در زندگي مردم فقيري است كه شهروند اين كشورها محسوب ميشوند. نگاشته ديگر «جهاني شدن و مخالفان آن»، اثر ديويد هلد و آنتوني مك گرو، ترجمه عرفان ثابتي است كه در سال 1382 به وسيله نشر ققنوس به چاپ رسيده است. كتاب، يكي از اساسيترين بحثهاي زمان ما را بررسي ميكند؛ موضوع اين بحث آن است كه نيروها و فرايندهاي جهاني، يعني آنچه جهاني شدن خوانده ميشود تا چه اندازه به دنياي ما شكل تازهاي دادهاند و كوششي براي بيان موجز مسائلي اساسي در اين حيطه و چگونگي توجه به آنها است.
اما از آثار و منابع داخلي كه توسط اساتيد ايراني به چاپ رسيده ميتوان به اثر حسين سليمي تحت عنوان «نظريههاي گوناگون درباره جهاني شدن» كه سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) به چاپ رسانده، اشاره كرد. از منظر اين اثر طبقه بندي و دسته بندي نظريههاي مختلف درباره جهاني بسيار دشوار است؛ زيرا ملاكها و شاخصهاي گوناگوني براي اين طبقه بندي وجود دارد. كتاب در چهار فصل خود، خوانندگان را با آرا متفاوت متفكران برجسته در حوزه جهاني شدن آشنا ميكند.
مجموعه «نوسازي، توسعه، جهاني شدن» اثر رضا شيرزادي است كه در سال 1386 توسط نشر حق ياوران به چاپ رسيده است. بنيان كتاب بر مفاهيم، مكاتب و نظريههاي نوسازي، توسعه و جهاني شدن استوار گرديده است.
همچنين بايد از كتاب «جهاني سازي» تاليف علي رضا رحيمي بروجردي نام برد كه انتشارات دانشگاه تهران سال 1389؛ آن را به چاپ رسانده است. اين مجموعه در هفت فصل به بحث درباره جهاني سازي و ابعاد آن ميپردازد. رحيمي بروجردي در فصل چهارم به بحث درباره كشورهاي در حال توسعه در فرايند جهاني شدن ميپردازد و با مطالعه موردي روي كشور ويتنام درصدد بررسي اين كشور نوظهور است و در نهايت نگاهي به آينده و رشد اقتصادي ويتنام دارد.
اما در خصوص مطالعات داخلي صورت گرفته درباره كشور ويتنام، فقط ميتوان به كتاب «ويتنام» اشاره كرد كه اين كتاب در زمره كتابهاي سبز آشنايي با كشورها و يكي از كتابهاي اوليه در مورد مسائل مربوط به ويتنام است. اين كتاب در سال 1389، به سفارش دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، عرضه گشته است در اين اثر ويتنام از جهات مختلف جغرافيايي، انساني، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و بينالمللي مورد بحث و بررسي قرار گرفته و در واقع مجموعهاي است كه در برگيرنده اطلاعات پايه و تخصصي در مورد كشور ويتنام است.
از مقالات علمي نيز ميتوان به پژوهش «بحرانهاي جهاني شدن، تجارت و توسعه در ويتنام» تاليف ابوت و تارپ كه توسط دانشگاه سازمان ملل در مارس 2011، منتشر شده است اشاره كرد. نويسندگان در اين مقاله به بررسي عملكرد ويتنام در طول و بعد از بحرانهاي اخير جهاني شدن يعني بحران مالي آسيا 98-1997 و ركود بزرگ 09-2008، بحران مالي و سقوط تجارت جهاني ميپردازند. نويسندگان، ويتنام را از زمان شروع اصلاحات اقتصادي در سال 1986، در زمره موفقترين اقتصادهاي آسياي شرقي معرفي ميكنند. پژوهش ديگري كه توسط همين دانشگاه در سال 2009 ارائه شده است، مقاله «ويتنام به عنوان الگويي براي توسعه» از تاليفات جان توبرن است كه ايشان نيز شروع عملكرد توسعه ويتنام را از اوايل دهه 1990، ميدانند به طوري كه اين كشور بعد از برنامه اصلاحات اقتصادي با اتخاذ راهبردهاي صحيح و به موقع توانست بر بسياري از مشكلات اقتصادي خود كه حاصل سالها جنگ و كشمكش بود فائق آيد. لازم به ذكر است كه در بررسي شاخصهاي اقتصادي ويتنام به گزارشات، تحقيقات و دادههاي ارائه شده در پايگاه بانك جهاني استناد شده است.
اما از پژوهشهاي مهم داخلي درباره ويتنام كه فصل نامه پژوهشهاي تجارت جهاني در سال 1385، آن را ارائه كرده است ميتوان به مقاله «كالبد شكافي فرايند الحاق ويتنام به سازمان جهاني تجارت» به قلم علي صباغيان اشاره كرد. اين پژوهش درصدد توضيح فراز و نشيبهاي بزرگي است كه ويتنام در راه الحاق به سازمان جهاني تجارت سپري كرده است. صباغيان با بررسي فرايند الحاق ويتنام نشان ميدهد اين كشور جهت رهايي از اقتصاد متمركز كمونيستي و حاكم كردن سازوكارهاي اقتصاد بازار نيازمند ورود به سازمان جهاني تجارت بود. از سوي ديگر برنامه اصلاحات اقتصادي دوي موي، عضويت در بلوكهاي منطقهاي و بهبود مناسبات سياسي و تجاري ويتنام با امريكا را در الحاق اين كشور به سازمان جهاني تجارت موثر ميداند. به علاوه توضيح ميدهد كه ويتنام در چارچوب پذيرش الزامات عضويت در سازمان جهاني تجارت توانسته است اصلاحات گستردهاي را در قوانين و مقررات اقتصادي و تجاري خود با رويكرد حاكم كردن اصول اقتصاد بازار انجام دهد.
شايان ذكر است در هيچ يك از آثار به موضوع جهاني شدن و توسعه اقتصادي در ويتنام بطور خاص و عميق پرداخته نشده است. هرچند منابع محدودي به موضوع مورد بررسي ما نزديك بودند اما ساير منابع صرفاً اطلاعاتي جزئي راجع به ويتنام داشتند. بدين ترتيب تاكنون هيچ پژوهشي بطور خاص، موضوع جهاني شدن و تاثير آن بر روي توسعه اقتصادي ويتنام را بررسي نكرده است. بنابراين موضوع پژوهش حاضر موضوعي جديد به شمار ميآيد كه انجام آن از اين رو داراي اهميت است كه خوانندگان و علاقمندان پيوستن به جريان جهاني شدن و همگرايي با جوامع مختلف در سراسر جهان را با يك نمونه عملي بهره وري مطلوب از فرايند جهاني شدن آشنا ميسازد كه ميتواند در راه برخورد با پديده جهاني شدن به آنان ياري رساند. پژوهش، با ارائه عملكرد و تجربيات ويتنام از جهاني شدن و توسعه اقتصادي يادآوري ميكند كشوري كه تا چند دهه پيش، جهانيان فقط آن را به عنوان سمبل مقاومت در برابر تهاجم خارجي ميشناختند، اكنون با موفقيتهاي خود كه حاصل مجموعهاي از عوامل تأثيرگذار بوده است توانسته به رغم مشكلات، راه رشد اقتصادي را در پيش بگيرد و الگوي مناسبي هم براي توسعه باشد.
جهاني شدن
از اواخر قرن بيستم كمتر مقولهاي در حوزهي علوم اجتماعي وجود داشته كه به گونهاي با موضوع جهاني شدن مربوط نشده باشد. در حوزه اقتصاد و تجارت كه همه مباحث به نوعي به فرايندهاي جهاني مربوط ميشود، در حوزه سياست كه از رژيمهاي جهاني امنيتي و بسط جهاني حقوق بشر و دموكراسي يا چالشهاي جهاني مانند بنيادگرايي، تروريسم و محيط زيست صحبت ميشود و در حوزه فرهنگ كه سخن از درهم آميختگي هويتهاي محلي و جهاني است و همچنين با گسترش روزافزون فناوري اطلاعات و ارتباطات و نيز بسط جهاني هنرها و الگوهاي فرهنگي خاص، درك و فهم پديدههاي فرهنگي پيوند عميقي با روند جهاني داشته است. از همين رو ديگر كمتر متفكر، انديشمند يا فعاليت علمي را ميتوان يافت كه به گونهاي سخن از جهاني شدن، حال به اثبات يا نفي، نياورده باشد. در آغاز قرن بيست و يكم مؤسسات، مراكز علمي، دانشگاهها و متفكران بيشماري دستاندركار بررسي و شناخت ابعاد مختلف اين پديده هستند و اين امر نشان ميدهد كه اين موضوع به امري بنيادين در عرصه دانش بشري تبديل ميشود (سليمي، 1392: 2). اما مفهوم جهاني شدن همانگونه كه مفهومي رايج و فراگير است، مورد مشاجره و اختلاف نظر نيز هست. زيرا از آنجايي كه اين مفهوم اساساً داراي منشأ چند رشتهاي است، عملاً براي هر تحليلگر احتمالي اين امكان وجود ندارد كه از ميان هزاران تعبير و تفسير مختلف به تشخيص معنا يا مدلولي ساده براي اين اصطلاح بپردازد. آنچه موجب پيچيدگي ماهيت جهاني شدن ميشود، ارائه ديدگاهها و رويكردهاي مختلف، به آن است كه موجب شكلگيري سيلابي از ادبياتي شده است كه نشان از فروكشي ندارد. هر چند اختلاف در ديدگاهها، در صورت آگاه بودن خواننده به اين موضوع ميتواند معقول باشد ولي تفاسير متعارض گاه تا آن اندازه بنيادي هستند كه ديگر هيچ گونه انسجام قابل تصوري كه صاحب نظر قادر به تشخيص آن در فرايند جهاني شدن باشد، باقي نميماند. به طور خلاصه، تقاضا براي ارائه الگويي واحد براي جهاني شدن بسيار دور از واقعيت است. بنابراين نتيجه اين همه آشفتگي، بصورتي معقول، اين است كه اعتبار جهاني شدن به عنوان يك مفهوم نظري همواره مورد مناقشه باشد(كلارك، 1382: 84-83).
مبلغ قابل پرداخت 5,882 تومان