مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 48
  • بازدید دیروز : 2122
  • بازدید کل : 13097483

مقاله 99- بهداشت روانی در محیط کار


مقاله 99- بهداشت روانی در محیط کار

فهرست مطالب :

عنوان :صفحه:

بهداشت روانی د رمحیط کار 1

بهداشت روانی چیست ؟ 7

چرا به برنامه های بهداشت روانی و شغلی نیازمندیم ؟.10

ما به چه محدودیتهایی روبه رو هستیم؟12

مدیریت خستگی و استرس در محیط کار  16

حقایقی در مورد استرس 17

راههای غلبه بر مشکلات. 19

بیماری بر استرس اثر دارد ؟.... 21

مسئولیت مدیریت استرس .... 23

سیستم های مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی. 24

چهار چوب ملی سیستم های مدیریت بهداشت و ایمنی شغلی .... 27

سیاست و خط مشی مدیریتی ........... 30

سازماندهی .......... 32

برنامه ریزی و اجرا ....... 36

ارزیابی .... 42

بهبود و ارتقاء سیستم .. 48

تجزیه و تحلیل مخاطرات شغلی 50

چگونه ارزیابی و محسبات حفاظتی و پیشگیری انجام می گردد ؟................. 56

سیستم های مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی ...... 6

سیاست و خط مشی مدیریتی ............. 67

سازماندهی ........ 68

برنامه ریزی و اجرا ................ 72

بهبود و ارتقاء سیستم ............ 87

بهداشت رواني درمحيط كار

مقدمه :

ما در يك دوران ويژه به سر مي بريم. در اين دوران تغييراتي در شرايط كاري افراد رخ داده و مي دهد كه باعث مي شود برخلاف گذشته بيشتر انسانها بيش از آنكه به سازمانهاي بزرگ وابسته باشند به كار مستقل يا پيمانكاري روي بياورند. آنها ديگر تمام وقت خود را در يك سازمان سپري نخواهندكرد، بلكه به فعاليتهاي پاره وقت خواهند پرداخت. فقط كمتر از نيمي از نيروي كار در سازمانهاي مختلف مشاغل تمام وقت «مناسب» به دست مي آورند و باقي افراد كاركنان مستقلي هستند كه تعدادشان سال به سال بيشتر مي شود. بيشتر اين افراد به اين دليل كارگر پاره وقت يا موقت هستند كه يا خود مي خواهند و يا جز اين چاره ديگري ندارند.
اصولا ويژگي سازمانهاي امروزي اين است كه آنها بر هسته اي از مديران و كارگران ضروري استوارند كه پيمانكاران خارج از سازمان و مستخدمان پاره وقت، آنها را ياري مي دهند. البته اين روش، شيوه جديدي براي ساماندهي امور نيست، چرا كه مقاطعه كاران بزرگ و كوچك طي نسلهاي متمادي اين كار را كرده اند. آنچه تازگي دارد رشد اين شيوه از سازماندهي در حرفه‌هاي بزرگ و نهادهاي بخش دولتي است كه به دليل ارزانتر بودن، درميان آنها گسترش يافته است. اين سازمانها به اين نتيجه رسيده اند كه گرچه راحت تر است كه كاركنان خود را به صورت تمام وقت دراختيار داشته باشند، اما دراختيار داشتن تمام نيروي كار، نوعي اسراف در سازماندهي منابع انساني ضروري است. لذا نگاه داشتن آنها در خارج از سازمان، به صورت كاركن مستقل يا در استخدام مقاطعه كاران متخصص و خريد خدمات آنها به هنگام نياز ارزانتر تمام مي شود.
براين اساس، سازمانهاي امروزي از سه گروه مختلف مردم تشكيل شده اند كه هركدام از آنها انتظارات متفاوتي دارند و شيوه مديريت بر آنها فرق مي كند. آنها از حقوق مختلفي برخوردارند و به اشكال مختلف سازماندهي مي شوند.

گروه اول را متخصصان، تكنسين ها و مديران صاحب صلاحيتي تشكيل مي دهند كه وجودشان براي سازمان ضروري است. آنها حامل دانش سازماني هستند كه سازمان را از همتايانش متمايز مي سازد، به طوري كه اگر آنها از دست بروند، سازمان هم از دست خواهدرفت. بنابراين، ازنظر سازمان آنها ارزشمندند و بايد باشند و جايگزين كردنشان دشوار است. سازمانها با دادن سكه هاي طلا، حقوقهاي بالا، منافع حاشيه اي و اتومبيل هاي گرانقيمت آنها را بيش از پيش به خود نزديك مي كنند. درعوض از آنها انتظار مي رود به سختي و با طي مسافتهاي طولاني كار كنند و تعهد و انعطاف پذيري داشته باشند. 40 يا 45 ساعت كار در هفته براي اين گروه نيست، معدودي از آنها از تمام مرخصي استحقاقي خود استفاده مي كنند، و يا پيش از آنكه شب شود، خانه و خانواده خود را مي بينند. از آنها انتظار مي رود كارها را مطابق تمايل سازمان انجام دهند و درعوض، بيش از پيش حقوق خوب دريافت دارند. درنيتجه اين وضع، آنها ازنظر سازمان، گران قيمتند و تعدادشان نيز كم است.

گروه دوم، پيمانكاراني هستند كه با سازمان قرارداد مي بندند تا كارها را انجام دهند. اين گروه هم از افراد و هم از سازمان تشكيل شده اند. منظور از افراد يادشده، كاركنان متخصص يا تكنسين هاي مستقلي هستند كه بسياري از آنها در گذشته از مستخدمان اصلي سازمان بوده اند و نقش خود را در هسته اصلي ايفا كرده اند و اكنون ترجيح داده اند كه جزو كاركنان مستقل باشند. منظور از سازمانها هم سازمانهايي هستند كه از سازمانهاي اصلي كوچكترند، ولي با وجود اين، هسته ها و پيمانكاران فرعي خاص خود را دارند. آنها در قبال نتيجه اي كه به دست مي آورند، پول مي گيرند و نه به ازاي مدت زماني كه صرف مي‌كنند، آنها حق الزحمه دريافت مي دارند نه حقوق. پيامد اين وضع واجد اهميت است به اين معنا كه سازمان مركزي مي‌تواند كنترل خود را فقط ازطريق بررسي نتايج اعمال كند و نه ازطريق بررسي روشها، گروه سوم، نيروي كار انعطاف پذير يا كليه كارگران پاره وقت و موقتي هستند كه رشد يابنده ترين بخش عرضه اشتغال را تشكيل مي دهند.

اين افراد، همان بازار كارند، بازاري كه كارفرمايان آن طور كه دوست دارند و هنگامي كه نياز دارند وارد آن مي شوند، تا هرچقدر كه مي توانند پول كمتري بابت آن بپردازند (كه البته اين فلسفه كوته بينانه است).

اين قبيل افراد بايد جدي گرفته شوند، زيرا آنها كار پاره وقت يا موقت خود را انتخاب مي كنند. آنها مهارتهايي دارند كه مي‌توانند افزايش يابند، مي توانند تعهد به كار داشته باشند و قابليتها و نيروهايي دارند كه اگر از آنها خواسته شود مي توانند ارائه دهند. آنها لزوما درپي به دست آوردن پست يا ارتقاي مقام نيستند، آنها علايق و دلمشغوليهايي فراتر از شغل خود را دارند و لذا آمادگي پذيرش تشويقهاي موردنياز كاركنان هسته اي را ندارند. آنها بيشتر به يك شغل و گروه كاري متعهدند تا به مقام يا سازمان.

از آنجا كه با اين افراد به عنوان كاركنان موقت برخورد مي شود، آنها نيز واكنشي موقتي از خود نشان مي دهند. اين نيروها، هيچگاه بلندپروازي كاركنان هسته اي را نخواهند داشت. آنچه آنها خواهانش هستند دريافت حقوق و برخورداري از شرايط آبرومندانه و برخورد مناسب و همراهاني خوب است. آنها شغل دارند نه مقام و نبايد بيش از آنچه انتظار دارند، در جريانات امور سهيم باشند و نبايد هم از آنها انتظار داشت كه در پيروزيهاي سازمان شادماني كنند. آنها كمتر دل درگرو عشق سازمان مي‌بندند و در فرهنگ آنها كار بيشتر، مستلزم و مستحق پول بيشتر است. چنين اشخاصي كارگران پيماني هستند و انتظار دارند كه با آنها پيمان منصفانه بسته و اين پيمان محترم شمرده شود.

سازمانهاي امروز كه بدين ترتيب سازماندهي مي شوند، معمولا به كسي وعده سمت نمي دهند. درعوض براي افراد فرصتهايي فراهم مي كنند تا آنها تواناييهاي خود را باور سازند و از بعضي فرصتها استفاده كنند كه برايشان ايجاد مي شوند. از اين سازمانها، نمي توان انتظار داشت كه بيش از اين به فكر آينده افراد باشند و مراتب پيشرفت آنها را فراهم سازند. حال ديگر افراد بايد به فكر خودشان باشند و به خاطر بسپارند كه در اين دنياي جديد، هركس فقط به اندازه شغل فعلي خود خوب است و تضميني براي آينده وجود ندارد. درچنين شرايطي، آموزش به نوعي سرمايه گذاري و تجربه گسترده به نوعي دارايي تبديل مي‌شود، مشروط براينكه اين تجربه سطحي نباشد.

در اين وضعيت، سازمانها ديگر افراد منفعلي را نمي پذيرند كه به تعهداتشان عمل نمي كنند و افراد را در مشاغلي نگه نمي‌دارند كه نيروهاي جوانتر با دستمزدي معمولا پايين تر مي توانند انجام دهند.

درعوض، خيلي از افراد هم از سازمانها به عنوان محلي براي كارآموزي استفاده مي كنند و در دهه سي سالگي به صورت مستقل به عنوان كارفرما يا مشاور فعاليت خود را شكل مي دهند و يا در پيمانكاريها، نقش يك متخصص را ايفا مي كنند.

امروزه نه سازمانها و نه كاركنان به استخدام به عنوان مقوله اي مادام العمر نگاه نمي كنند. اكنون ديگر وضع فرق كرده است و افراد بدون اينكه تقصيري داشته باشند شغل خود را از دست مي دهند. حال شرايط به گونه اي است كه 10 درصد از جمعيتي كه در سن كاركردن قرار دارند، فاقد كاري هستند كه در ازاي آن حقوق دريافت كنند و اين رقم بالايي است. البته عده ديگري هم هستند كه در زمره اين 10 درصد نيستند، اما در فقر زندگي مي كنند مثل بسياري از كاركنان مستقل.

در يك جمع بندي، شرايط كاري را در قرن حاضر مي توان چنين توضيح داد:
_ كارگران تمام وقت دائم، اقليت نيروي كار را تشكيل مي دهند؛

_ 70 تا 80 درصد از مشاغل، بيشتر به مهارتهاي فكري نياز دارند تا مهارتهاي بدني؛
_ افراد مستقل، درجهاني شديدا رقابتي، با مازادي از نيروي كار جوياي شغل روبه رو هستند؛
_ سازمانها بيش از پيش از افراد هوشمندي تشكيل شده اند كه كارهاي هوشمندانه اي انجام مي دهند؛

_ افراد شاغل غالبا اطلاعاتي بيش از فرماندهان خود دارند و حس مسئوليت پذيري آنها براي انجام وظيفه چنان كامل است كه به فرمان كسي براي انجام كار گوش نمي دهند، لذا بايد آنها را متقاعد كرد؛

_ مديران جديد برعكس مديران قديمي كه عالم بر همه چيز بودند و مي توانستند همه كارها را انجام دهند و هر مسئله اي را حل كنند، مي خواهند بدانند كه هر مسئله اي را چگونه مي توان حل كرد و در اين راه از ظرفيت كاركنان تحت مديريت شان استفاده مي كنند؛
_ به تدريج واژه مدير از بين خواهدرفت و افراد به عنوان رهبر تيم، گردانندگان پروژه، هماهنگ كنندگان و يا به طوركلي مجريان فعاليت خواهندكرد.

در كشورهاي صنعتي نظير كشورهاي اروپايي استرس هاي محيط كار بر بيش از يك سوم كارگران اثر مي گذارد. در بسياري از كشورهاي دنيا مشكلات ناشي از عدم بهداشت رواني در حال افزايش است بطوريكه از هر 10كارگر يك نفر از مشكلاتي نظير افسردگي ، اضطراب ، استرس هاي ناشي از خستگي و خشونت رنج مي برد كه در نهايت ممكن است به بيكاري و بستري شدن فرد منجر شود.

آمار نشانگر اين است كه مسالة رو به رشد در تمام محيط هاي كاري مشكل حفظ سلامت رواني كارگران است.

در حقيقت عصر تكنولوژي جديد ، افزايش خطرات فيزيكي و فشارهاي اجتماعي فزاينده ناشي از صنعتي شدن ، تهديدي براي بهداشت رواني فرد در دوران كاري اش مي باشد .

امروزه استرسهاي رواني منجر به درجات مختلفي از اضطراب و هيجان در محيط هاي كاري
مي شود .چنين استرسهايي به عنوان عامل اصلي گريز از كار و راندمان پائين كارگران شناخته شده اند. مطالعات مختلف ثابت كرده است كه 20 تا 40 % كسانيكه با چنين مشكلاتي روبرو هستند به طور مداوم به پزشكان عمومي و يا كلينيك هاي تخصصي پزشكان طب كار مراجعه
مي كنند.


بهداشت رواني چيست ؟

اغلب ، عدم آشفتگي در ذهن و روح و روان فرد را معادل با بهداشت رواني دانسته اند اما بهداشت رواني چيزي بيش از اين تعريف مي باشد . در واقع بهداشت رواني ، سلامتي رواني و اجتماعي فرد مطابق با فرهنگ محيط و جامعه مي باشد.

بهداشت رواني يا فقدان آن، حالتي فراگير است كه در محيط هاي كاري و يا خارج از آن وجود دارد . با توجه به وجود استرس و استرينهاي Ý مختلفي كه سبب تهديد و به مخاطره افتادن بهداشت رواني فرد در محيط كار مي گردد و با توجه به زمان زيادي كه كارگر در محيط كار
مي گذراند توجه ويژه به مساله بهداشت رواني بسيار حائز اهميت است .

سرعت و فشار در قرن 21 واژه هايي كليدي مي باشند . بسياري از مردم و بويژه كارگران احساس مي كنند كه سوار بر يك نوع دستگاه ترد ميل Ýهستند و فرار از روي آن امكان پذير نيست . همه چيز با سرعت و شدت در حال انجام است و هيچ فرصتي براي توقف فرد و لحظه اي تفكر در تنهايي وجود ندارد و به اين ترتيب كاملا قابل درك است كه اين شكل زندگي و چنين فشارهايي سبب اضطراب و مشكلات فراوان روحي و جسمي براي فرد خواهد شد .

بهداشت رواني جوابگوي سوالات مشكلي از قبيل اينكه علت وجود انسان و جهان چيست
مي باشد . بهداشت رواني داراي سطوح مختلفي است از آسوده زندگي كردن فرد به تنهايي و در كنار ديگران تا رسيدن به تكامل از طريق خودشناسي . فرد قوي مي تواند مشكلات را بدون اينكه باعث ناراحتي او شوند حل كند به علاوه در زمان مواجهه با مشكلات قادراست بدنبال كمك باشد.

چرا صحبت كردن در رابطه با بهداشت رواني مهم است ؟

امروزه در كشور فيليپين بسياري از مشكلات رواني ناشناخته باقي مانده اند . خصوصاً با رشد منفي اقتصاد بنظر مي‌رسد برنامه هاي بهداشت رواني و شغلي به عنوان آخرين نياز در فهرست نيازمنديهاي كشورها ثبت مي شود . در ضمن ما نمي توانيم نسبت به ايجاد برنامه هايي با آينده نا مطمئن اجتماعي و اقتصادي بي تفاوت باشيم .

اين سوال وجود دارد كه آيا در كشورهاي در حال توسعه اي نظير فيليپين جايي براي
برنامه هاي بهداشت رواني و شغلي وجود دارد يا خير؟ و اين برنامه ها بايد به چه صورت و در چه راستايي باشد؟

دستيابي به بهداشت رواني و شغلي نيازمند سطح پيشرفته اي از مدرنيسم است . اين مساله با توجه به واقعيت هاي اقتصادي و اجتماعي كشور فيليپين كاملاً قابل توجه است .

يك كارگر معمولي ( منظور از كارگر مدير و سرپرست هم مي باشد) به طور متوسط 60 % از ساعات بيداري خود را در محل كار مي گذارند . فاكتورهاي استرس در محيط كار شامل تهديد اذيت و آزار ، فشار جمعيت كاري ، شرايط بد كاري ، ناسازگاري بين افراد ،‌ خشونت ، تبعيض ، ترس از اخراج ،‌ مهم بودن شرايط كار ، كار خيلي كم و كار خيلي زياد و سهيم نبودن در
تصميم گيري ها مي باشد . در مجموع فاكتورهاي رواني اجتماعي مهم مي توانند به 5 گروه عمده تقسيم شوند كه عبارتند از:

1- محيط فيزيكي كار

2- ماهيت خود شغل

3- زمان كار

4- نقش كارگران

5- تكنولوژي و صنايع جديد

ممكن است اين شرايط به تنهايي يا در مجموع ، اثرات ويژه اي روي فرد داشته باشد و منجر به ايجاد مشكلاتي نظير اختلالات حافظه ، پرخاشگري ، اضطراب و يا اختلال در خواب شود و ممكن است مشكلات رفتاري در هنگام كار نظير ارائه كار ضعيف ، كار گريزي، اعتياد به الكل و دارو رخ بدهد و همچنين مشكلات ديگري ازقبيل بيماريهاي مزمن جسمي نظير : فشار خون بالا ، بيماريهاي مزمن جسمي - رواني و حوادث در محيط كار نيز ممكن است رخ دهد و در نهايت ممكن است به بستري شدن فرد در بيمارستانهاي روان پزشكي منجر شود.

در اين حالات بايد توجه شود كه استرس به عنوان يك عامل اصلي مطرح است اما عوامل مهم ديگر نيز نظير ژنتيك ، شخصيت فرد و سيستم هاي حمايتي از اشخاص نيز مطرح مي باشد.

علت اهميت صحبت در مورد شيوع اختلالات رواني اجتماعي در محيط كار چيست ؟

در يك مجموعه كاري اختلالات رواني به دو گروه عمده تقسيم مي شوند :

ا) مشكلاتي كه در بين همه مردم وجود دارد .

2) مشكلاتي كه خاص محيط هاي صنعتي و كاري مي باشد و مطالعات مختلف بيانگر اين است كه 30 % از جمعيت كشور دچار اين اختلالات مي باشند.

اغلب كارگران مشكلات رواني خود را از پزشك يا سرپرست خود مخفي مي كنند . دليل اين مساله ترس از بدنامي است .

به هرحال ما مي دانيم كه يك ارتباط واقعي بين بيماريهاي جسمي و رواني وجود دارد.

پژوهشي كه در انگلستان انجام شده نشان داده است كه درمان نيمي از بيماريهاي رواني بيش از 12 ماه به طول مي انجامد .بيماريهاي رواني خفيف نيز از جهت اينكه مانعي براي توليد و عامل غيبت كارگر محسوب مي شود مي تواند خسارت بار باشد .

بيماريهاي رواني اجتماعي ناشي از شغل عبارتند از :

- اضطراب شديد

- افسردگي

- جنون

- مشكلات رواني حاد ناشي از استرسهاي محيطي نظير تماس با عوامل خطر آفرين محيط كار مثل منوكسيدكربن و سرب

- اختلالات رواني ناشي از جراحات سر

- علائم بيماريهاي مغزي در نتيجه تماس با مواد الي نظير تولوئن ، استايرن و سرب

- خشونت

- حوادث

- مسموميت

از اينرو نياز به برقراري برنامه هاي بهداشت رواني با توجه به گسترش تكنولوژيهاي جديد در بخش صنعت كاملاً قابل درك است .

تكنولوژي توليدات انبوه ، تكنولوژي اتمي و نوآوريهاي تازه در بخش صنعت همواره باعث وارد شدن انواع استرسهاي رواني به كارگران مي شود . بخصوص اين مساله در‌‌كشورهاي پيشرفته و صنعتي كاملاً مشهود است .

 

چرا به برنامه هاي بهداشت رواني و شغلي نيازمنديم ؟

در كشورهاي در حال توسعه اي نظير فيليپين شعار (( ارزش يك اونس پيشگيري معادل يك پوند درمان است)) مي تواند يك شعار راهنمايي كننده باشد.

مطالعات نشانگر اين مطلب است كه بذر بيماري كه توسط تكنولوژيهاي جديد پاشيده شده در حال جوانه زدن است .

مطالعاتي كه بر روي شيفت هاي كاري انجام شده بيانگر اين مساله است كه شيفت هاي كاري مختلف سبب بوجود آمدن اختلالاتي در خواب و خواب آلودگي فرد در حين كار خواهد شد و سبب هجوم خستگي به علت فقدان استراحت مي شود.

كم بودن انگيزه و هراس از خطرات كار در شب ممكن است سبب ايجاد بيماري توهم در فرد شود و در نهايت منجر به وخامت حال فرد چه از نظر جسمي و چه از نظر سلامت رواني شود.

دليل ديگر نياز به برنامه بهداشت رواني و شغلي اين حقيقت است كه نرخ بيكاري در حال حاضر حدود 6/10% و نرخ افراد نيمه بيكار حدود 16 % است . ادامه افزايش روند بيكاري نقش مهمي در افزايش فشارهاي روحي رواني دارد . در حقيقت مطالعات بيانگر اين مطلب است كه وضعيت سلامت خانواده شخص بيكار در طول دوره بيكاري رو به وخامت مي رود و مساله بيكاري نه تنها بر روي نان آور خانواده بلكه برروي همسر و فرزندان فرد هم اثر مي گذارد. در كشور فيليپين سيستم هاي حمايتي به عنوان يك عامل حفاظتي جهت كاستن از فشار برروي افراد مطرح است . اما اين عامل تا چه اندازه و چه مدت موثر است ؟

امروزه ما اطلاعات بسيار كمي از ميزان توقف توليدات در نتيجه استرسهاي رواني كارگران داريم . اين مساله براي محيط هايي كه بيماري رواني بصورت فراگير در مي‌آيد و يا در
محيط هايي كه مرگ و مير يا انواع معلوليتها و ناتوانيها در اثر تماس با مواد شيميايي رخ مي دهد صادق است . اين مسائل سبب بوجود آمدن اضطراب شديد در كارگران و ترديد آنها براي بازگشت به كار خواهد شد .


ما با چه محدوديت هايي روبرو هستيم ؟

نيازي به توجيه ضرورت بهداشت فردي چه از نظر جسمي و چه از نظر روحي نمي باشد اما در سطح يك مجموعه ضرورت برقراري برنامه هاي بهداشت رواني با توجه به كمبودهاي اقتصادي جاي سوال زيادي دارد. هر برنامه اي نياز به امكانات مالي دارد اما خوشبختانه در نهايت
برنامه هاي بهداشت رواني امروزه به عنوان يك واقعيت در محيط هاي كاري پذيرفته شده است .

به هر حال ما با اين واقعيت روبرو هستيم كه محدوديت هاي فراواني وجود دارد كه ممكن است برنامه هاي بهداشت رواني را با شكست روبرو كند . اجراي هر برنامه اي نياز به قوانين
توسعه يافته دارد . نيازي به بيان اين مطلب نيست كه امروزه برنامه هاي بهداشت حرفه اي به عنوان يك امر پذيرفته شده در محيط هاي كاري در نظر گرفته مي شود.

اما به هر حال ما با محدوديت هاي فراواني براي اجراي برنامه هاي بهداشت رواني روبرو هستيم. بهداشت شغلي معمولاً به عنوان بخش جداگانه اي در برنامه هاي آموزشي سطوح مختلف ( عمومي و تخصصي) در نظر گرفته نمي شود . پزشكان جوان بندرت در اين زمينه آموزش مي بينند. با وجود افزايش تعداد روانپزشكاني كه بطور خصوصي كار مي كنند در محيط هاي كاري كمبود نيروي ماهر در زمينه بهداشت رواني همواره احساس مي شود . در فليپين و ساير كشورهاي در حال توسعه كارگرانيكه در موسسات كوچك مشغول به كار هستند بندرت در برابر استرسهاي رواني محيط كار حمايت مي شوند .

مديريت استرس يا شناسايي و گزارش مشكلات رواني اجتماعي و سرويسهاي بهداشتي همواره آخرين مساله‌اي است كه در اين موسسات به آن اهميت داده مي شود .

 

¬استرين : پيامدهاي ناشي از استرس

¬ تردميل (tredmill) : يك نوع دستگاه ورزشي مخصوص لاغري مي باشد كه فرد با دويدن بر روي آن بصورت ثابت وزن كم ميكند .


مبلغ قابل پرداخت 15,714 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1286

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما