فرهنگ كار جمعي
مقدمه
فرهنگ کار براساس دیدگاههای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه به فرهنگ کار مشروعیت میبخشد نظمپذیری جمعی، کار دلسوزانه و باورهای عملی به ارزش کار یدی، فکری و سازگار شدن با شرایط، قواعد و رفتارهای صنعتی و تولیدی است. هدف از این پژوهش بررسی فرهنگ کار و ارائه راهکارهایی برای ارتقای آن بوده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که فرهنگ کاری بالا با بهرهوری و عملکرد شغلی بهتر رابطه دارد و کسانی که از فرهنگ کاری بالایی برخوردارند عملکرد شغلی آنان نیز بهتر است.
فرهنگ کار به عنوان شیوه زندگی نقش بنیادی وزیر بنایی در ارتقای سطح پویایی جوامع دارد. در مقایسه با مفاهیمی همچون فرهنگ سازمانی، فرهنگ عمومی و نظایر آن، مفهوم فرهنگ کار کمتر تعریف شده است. فراهم آوردن امکان تصمیمگیری براساس عقل و درایت در تمام مراحل زندگی به ویژه از دوران کودکی از جمله بنیانهای اصلی و تأثیرگذار در ایجاد و تقویت فرهنگ کار محسوب میشود. بررسیهای کارشناسان مسایل اجتماعی ایران نشان میدهد که فرهنگ کار در ایران در مقایسه با جوامع پیشرفته در سطح پائینتری قرار دارد. این در حالی است که در جهان پیشرفته با وقوف بیشتر به نقش استراتژیک نیروی انسانی و نگرشهای آن به کار و تولید مفهوم فرهنگ کار از اهمیت فزایندهای برخوردار شده است. زمانی که فرهنگ کار نهادینه گردد کار به عنوان یک ارزش تلقی شده و همه افراد جامعه در سطوح مختلف کار کردن را مسیر توسعه موزون جامعه دانسته و از طریق درست کار کردن به توسعه اقتصادی کمک مینمایند.
مفهوم فرهنگ
فرهنگ از دو جزء «فر» و «هنگ» تشکیل یافته است. فر به معنای جلو و بالا آمده است و هنگ در زبان فارسی از ریشه اوستایی «تنگ» و به معنای کشیدن و وزن میباشد. فرهنگ فارسی معین فرهنگ را به معنای علم، دانش و تدبیر آورده است. در فرهنگ بزرگ سخن فرهنگ چنین تعریف شده است: «پدیده کلی پیچیدهای از آداب، رسوم، اندیشه، هنر و شیوه زندگی که در طی تجربه تاریخی اقوام شکل میگیرد و قابل انتقال به نسلهای بعدی است».
فرهنگ لغات و بستر فرهنگ را به عنوان مجموعهای از رفتارهای پیچیده انسانی که شامل افکار، روش زندگی، گفتار، اعمال و آثار هنری که بر توانایی انسان برای بکارگیری و انتقال دانش به نسل دیگر اطلاق میشود تعریف میکند.
فرهنگ به عنوان یک اصطلاح فنی در نوشتههای انسانشناسان در اواسط قرن نوزدهم وارد شده است. هنگامیکه فرهنگ یک گروه یا جامعه شکل گرفت و به تدریج بهبود یافت افراد آن حوزه فرهنگی، کیفیت تمایلات، ذهنیات و رفتارهای خود را با آن منطبق ساخته و به گونهای رفتار خواهند کرد که هنجارها و ارزشهای فرهنگی شکسته نشده و فردی غیرعادی شناخته نشوند.
با توجه مطالب فوق میتوان گفت: فرهنگ مجموعهای از باورها، اندیشهها و تراوشات فکری بشر در طول تاریخ است که زمینهساز و تداوم بخش رشد و تعالی انسان و شکلگیری هویتی خاص برای او بوده است. فرهنگ مجموعهای تبادلپذیر و به اشتراک گذاشتن از مجموعه داشتهها و پیشینههای جوامع انسانی است که به عنوان سرمایهای قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر قابل بررسی است و در عین حال یکی از رایجترین، پیچیدهترین و پرابهامترین مفاهیم است.
مفهوم کار
کار بخش اساسی زندگی است. ما انسانها احتیاجات مازاد زیادی داریم، مانند لباس، سرگرمی، سفر، تحصیل و دیگر امکاناتی که به آنها عادت کردهایم. کار جدا از موقعیت تکنولوژیکی آن قابل فهم نیست و در مقاطع تاریخی مختلف و فرهنگهای متفاوت شکلهای مختلفی به خود میگیرد. مقایسه کار کشورهای پیشرفته و کشورهای جهان سوم نشان میدهد که نه تنها تکنولوژی کاملاً متفاوت است بلکه روشهای انگیزهدهی و ارتباطات اجتماعی هم تغییر میکند. همین امر نیز صدق میکند اگر ما کار در جهان کنونی را با کار در انقلاب صنعتی، قرون وسطی و امپراطوری ساسانی مقایسه کنیم کار دارای تعاریف چندگانهای است. تعاریف زیادی از جانب متخصصان مختلف و با مکاتب فکری متفاوت ارایه شده است. در فرهنگ فارسی سخن کار چنین تعریف شده است: «آنچه از کسی سر میزند، عمل و دیگر اینکه فعالیتی که شخص به طور روزانه به آن مشغول است و معمولاً بابت آن حقوق دریافت میکند».
استفاده معمول و متداول واژه کار به کار بدنی محدود میشود لیکن این یک معنای عام از واژه کار نیست. لذا هرگونه تعریف علمی از کار باید شامل کوششهای فکری نیز بشود، زیرا در صنایع جدید مغزها به اندازه بازوها مورد احتیاج است. لکن این موضوع نباید سبب شود که کارگران یدی در موقعیت پایینتری از لحاظ استفاده از نعم مادی موجود در جامعه قرار گیرند. کاربرد معمول و متداول کار به طور کلی محدود به موجود انسانی است. لیکن تمام متخصصان کار را به یک شکل تعریف نکردهاند. آدام اسمیت کار را بر طبیعت و انسان هر دو نسبت میدهد و میگوید «طبیعت همراه انسان زحمت میکشد.
امروزه تمام متخصصان اقتصاد واژه کار را عملاً محدود به کار انسان میدانند. بعضی متخصصان اصطلاح کار را برای کوششهای دشوار و پرزحمت به کار میبرند و هر نوع کوششی که خوشی ایجاد کند یا به خاطر لذتی صورت گیرد کار نمیدانند. اقتصاددان انگلیسی (William Stanley Jevons) معتقد است که کار هر نوع تلاش دشوار مغز یا بدن است که به طور جزیی یا کلی با توجه به سود آینده صورت میگیرد. به هر حال مفهوم جدید این است که هر کوششی نیازی را ارضاء نماید یا فایدهای را ایجاد کند کار مولد باید حساب آید، مانند کار هنرپیشه، قاضی، زارع و نویسنده. مسلماً هر نوع کوشش انسان که منظور آن تحصیل مزد باشد کار نامیده میشود لیکن هر کاری مولد نیست. یعنی چیزی تولید نمیکند یا در خدمت تولید قرار نمیگیرد. به هر صورت کار است لیکن کار مولد نیست. در زیر چند تعریف از کار ذکر میگردد.
کار یکی از عوامل تولید که تمام فعالیتهای اقتصادی انسان، اعم از فکری و یدی، تخصصی و غیرتخصصی برای تولید ثروت را در برمیگیرد.
کار میتواند به عنوان انجام وظایفی تعریف شود که متضمن صرف کوششهای فکری و جسمی بوده و هدفشان تولید کالاها و خدماتی است که نیازهای انسانی را برآورده میسازد. شغل یا پیشه کاری است که در مقابل مزد یا حقوق منظمی انجام میشود. کار در همه فرهنگها اساس نظام اقتصادی است که شامل نهادهایی است که با تولید و توزیع کالاها و خدمات سر و کار دارند.
مفهوم فرهنگ کار
فرهنگ کار را بایستی مقولهای پویا دانست که در جریان صنعتی شدن روند تکاملی خود را طی مینماید. عصاره فرهنگ کار چگونگی تولیدات ملی و میزان آن میباشد که خود بر رفاه اجتماعی اثر میگذارد و تولید به نوبه خود بر فرهنگ کار و روابط اجتماعی اثر شایانی دارد.
فرهنگ کار از فرهنگ سازمانی نشات میگیرد. فرهنگ سازمانی پدیده مبهمی است. برای تصمیمگیری درباره فرهنگ سازمان و فرهنگ کار تشخیص و تفکیک باورهای راهنمای بنیادی از باورهای روزمره ضروری است. در سازمان باورهای راهنمای عالی زمینه ایجاد باورهای عملی و واقعی کار و زندگی را فراهم میآورند. باورهای راهنما به دو دسته تقسیم میشود: باورهای برونی مربوط به نحوه رقابت و نحوه هدایت کسب وکار و باورهای درونی که در خصوص نحوه مدیریت و هدایت سازمان است در ایران اصطلاح فرهنگ کار بارها از سوی افراد بکار رفته، لیکن تعریف مشخصی از آن داده نشده است. چنانچه به اختصار فرهنگ را مجموعه ارشها، باورها و دانشهای مشترک و پذیرفته شده یک گروه دانسته و کار را فعالیتهای اقتصادی منجر به ارزش افزوده در نظر بگیریم فرهنگ کار عبارت است از: مجموعه ارزشها، باورها و دانشهای مشترک و پذیرفته شده یک گروه کاری در انجام فعالیتهای معطوف به تولید و یا ایجاد ارزش افزوده به کلام دیگر اینکه، در وجود کارکنان یک سازمان چه ارزشها و نگرشهایی درونی شده و مورد پذیرش جمعی قرار گرفته است، فرهنگ کاری حاکم بر آن سازمان یا گروه را تبیین میکند. براساس این رویکرد میتوان فرهنگ سازمانی را به عنوان پدیده عاملتری در نظر گرفت که بخشی از آن مربوط به چگونگی انجام کار بوده و به آن فرهنگ کار گفته میشود. بر این اساس هنگامیکه فرهنگ کار در یک سازمان یا جامعه ضعیف ارزیابی میشود این بدین معنا است که کارکنان به انجام کار مفید و مولد تمایل نداشته و در نتیجه فعالیتهای آنها از راندمان و اثربخشی کمتری برخوردار است و منابع به کار گرفته شده حداکثر بازده ممکن را نخواهد داشت.
نقش استعمار
استراتژی استعمار در رابطه با کشورهای نفتخیزی مانند ایران همیشه بر این پایه بوده که درآمد آنها باید فقط وابسته به فروش نفت خام باشد و از نظر تولید وابسته به کشورهای دیگر باقی بمانند.
در دورهای که بخصوص استعمار حاکمیت و نفوذ زیادی در ایران داشت، تمام تلاش خودش را کرد تا جلوی تولید ثروت را در کشور بگیرد. همین باعث شد که آنها به فرهنگ کار و تولید ایرانی لطمه زدند. حتی دقت داشتند که درآمد حاصل از فروش نفت صرف آبادانی کشور نشود و به جایش مصرفگرایی بخصوص مصرف کالاهای خارجی رواج پیدا کند که هنوز هم متاسفانه ما گرفتار همین استراتژی آنها هستیم و هنوز هم مصرف کالای خارجی برای مردم نشانه تشخص است.
بدون فرهنگ صحیح مصرف و بدون اینکه کالاهای داخلی را به خارجی ترجیح بدهیم وضعیت اقتصادی ما پیشرفت نخواهد کرد. هرچند باید اذعان داشت که در این تحریمهای جدید پیشرفت چشمگیری در تولید داخلی و فرهنگ کار جمعی داشتهایم اما در صورت اصلاح فرهنگ عمومی، کشور پیشرفت خواهد کرد و هر چه زودتر میتوانیم به افقهایی که مد نظر داریم برسیم.
تاکید مقام معظم رهبری بر اصلاح فرهنگ عمومی درباره کار جمعی اين هم یک موضوع استراتژیک و کلیدی است که بدون آن اهدافمان تحقق پیدا نمیکند. اما متاسفانه هنوز اقدام لازم در این رابطه صورت نگرفته است. یعنی نه تنها در ایجاد این فرهنگ تلاش جدی نشده، که در حوزههای هنری مثل سینما، سریال و امثالهم در بسیاری از مواقع برعکس اهداف موردنظر حرکت شده است.
به نحوی که اصطلاحات منفی و ضد فرهنگ کار از جمله ضد فرهنگ کار گروهی به کرات القا میشود. به طور مثال در سریالها وقتی از خواستگاری میپرسند شغلت چیست؟ میگوید: من خودم رئیس خودم هستم. یعنی زیر نظر کسی کار نمیکنم.
هر چند ممکن است راننده تاکسی یا مغازهدار باشد اما در این عبارت داشتن رئیس به عنوان یک امیر منفی القا میشود در حالی که در هر کار گروهی وجود یک مسئول و رئیس الزامی است و اکثریت در کار گروهی مرئوس هستند بنابراین با این عبارت مرئوس بودن که عامل کار گروهی است به عنوان یک عامل منفی ترویج میگردد.
یا در کار گروهی رعایت سلسله مراتب اداری ضروری است در حالی که در فرهنگ عمومی رایج در ایران اطاعت از مافوق چاپلوسی و ایستادگی در برابر مافوق و عدم انجام کارهای محوله، اقتدار تعریف شده است. استقلال دستگاهها از هم در ایران به عنوان عدم هماهنگی تلقی و ترویج میشود. این روحیه ضد کار فرهنگی را در همه عرصهها از جمله در عرصه ورزش مشاهده میکنیم و لازم است این روحیه با برنامه دقیق ترویج گردد.
در کارتونها برای کودکان و از مدارس ابتدایی یا دانشگاهها باید درباره فرهنگ کار جمعی صحبت و تبلیغ شود. در بسیاری از کشورها حتی کتابهایی که منتشر میشوند با تلاش مشترک چند نفر تهیه میشوند. این عدم علاقه به کار جمعی میراث فرهنگی ما نیست بلکه چیزی است که استعمار در ایران القا نموده و برای تبدیل آن به یک فرهنگ تلاش کرده است.
روحیه کار جمعی در اسلام هم بسیار مورد توجه قرار گرفته است و این امر را حتی در نماز جماعت میتوان مشاهده کرد. به نحوی که تاکید میشود اگر جمعیت نمازگزاران جماعت به 10 نفر برسد ثواب آن قابل شمارش نخواهد بود. اما راه حلی که میشود برای این معضل ارائه داد این است که باید مکانیسمهای ترویج کار جمعی مورد مطالعه و تحقیق کارشناسان مربوطه قرار بگیرد و از تجربیات سایر ملل نیز در این رابطه استفاده شود.
گاه میتوان با مثالهای ساده این مطالب را تشریح کرد. در کتب درسی موضوع شکستن راحت یک چوب و سختی شکستن دستهای از چوبها بیان میشد. میتوان مثالهای دیگری را نیز مطرح نمود مثلا 10نفر هر کدام تک تک قادر به بیرون آوردن چرخ یک ماشینی که در جوی آب افتاده نیستند اما اگر چهار نفر با هم همزمان به این کار اقدام ورزند، سریعا میتوانند چرخ را بیرون بیاورند. این نمونهای از اهمیت کار جمعی است. اصولا کار جمعی موجب همافزایی میشود.
گزيده بيانات رهبر معظم انقلاب درباره «ضعف فرهنگ كار جمعی»
اعتصام هم باید دستهجمعی باشد
چرا فرهنگ كار جمعى در جامعهى ما ضعيف است؟ اين يك آسيب است. با اينكه كار جمعى را غربىها به اسم خودشان ثبت كردهاند، اما اسلام خيلى قبل از اينها گفته است: «تعاونوا على البرّ و التّقوى»، يا: «و اعتصموا بحبل اللّه جميعا». يعنى حتّى اعتصام به حبلاللّه هم بايد دستهجمعى باشد؛ «و لا تفرّقوا».
آموزش كار جمعی
نكتهى ديگر، كار جمعى، تعاون و همكارى با يكديگر و همت بلند است. كودكان و همچنين جوانان را از آغاز عادت بدهيم كه با همتِ بلند نگاه كنند. مسائل گوناگونى وجود دارد كه اينها را بايد در سطح دنيا ديد، در سطح جهانى بايد مشاهده كرد، نه در سطح منطقهاى، چه برسد به اين كه انسان بخواهد آنها را در سطح كشورى يا در سطح ولايتى و استانى ببيند.
یك نقص ملی
میدانيد ملتها خصال ملى دارند. بعضى از ملتها خصلتى دارند كه خصلت عمومى است، بعضى از ملتها خصلتهاى ديگرى دارند كه حالا مربوط به تاريخ و جغرافيا و اقليم است و به عوامل گوناگونى وابسته است. ما اين روحيهى شور و شوق را، ميل به تحقيق را، كنجكاوى را، خسته نشدن و پيگيرى كردن را بايد در ملتمان به وجود بياوريم. اين روحيه، كم است؛ نيست.
كار جمعى هم كه گفتند، همين جور است؛ كار جمعى هم جزو خصال ملى ما نيست. شما به ورزشهاى ما هم كه نگاه كنيد و مقايسه كنيد با ورزشهائى كه متعلق به اروپائىهاست، مىبينيد همين جور است. ورزش ملى ما كه كشتى است، يك ورزش انفرادى است. حتّى ورزش باستانى ما هم كه يك ورزش دستهجمعى است، هر كسى براى خودش ورزش میكند. میدانيد وقتى كه توى گود زورخانه میروند، كار دستهجمعى انجام نمیگيرد؛ با هم يك حركاتى را انجام میدهند، هر كسى ورزش خودش را انجام میدهد؛ مثل فوتبال يا واليبال نيست كه كار اين، مكمل كار آن باشد؛ لذا كار، كار جمعى نيست. اين يك نقص ملى است در ما؛ اين را بايد درست كرد؛ بايد تزريق كرد. اين كارِ كيست؟ كار دانشگاه است. بنابراين دانشگاه غير از مسئلهى علم، بايد به مسئلهى فرهنگ هم بپردازد.
ما میتوانيم اين جوان را صبور، قانع، مايل به كار، مايل به تحقيقات، اهل كار جمعى، اهل اغماض، اهل تغليب عقل بر احساس، اهل انصاف، اهل وقتشناسى، اهل وجدان كارى تربيت كنيم؛ میتوانيم هم عكس اين صفات را در او تزريق كنيم. واقعاً اين جوانى كه در اختيار دانشگاه قرار میگيرد - يك جوان هجده نوزده ساله - در خور اين تربيت هست. در دورههاى بخصوص ليسانس - اين دورهى اول - میتوان روى اين مسئله واقعاً فكر كرد، برنامهريزى كرد. شما میتوانيد يك نسلى را به وجود بياوريد كه اين نسل داراى اين خصوصيات اخلاقى باشد. اين هم برنامهريزى میخواهد؛ اين با پوستر و با دستور و با اينها درست نمیشود.
همانطور كه شما براى كار علمى نياز به برنامهريزى داريد و بايد برنامهى كلان ترتيب بدهيد، براى اين كار هم برنامهى كلان لازم است. اين برنامهى كلان هم توى خود دانشگاه بايد انجام بگيرد؛ اين چيزى نيست كه ما بگوئيم بيرون دانشگاه انجام بدهند، به دانشگاه ابلاغ كنند؛ اينها حكمى نيست كه با حكم بشود اين كارها را كرد؛ اينها كارهائى است كه بايد از درون دانشگاهها بجوشد. من اينها را عرض میكنم تا انشاءاللَّه اين زمينه و ذهنيت به وجود بيايد و روى مسئلهى فرهنگى در دانشگاه كار بشود.
تحقيق دستهجمعى، خاطرجمعتر است
حوزه بايد با سبكهاى نوين تحقيق آشنا بشود. تحقيق كه مىگوييم، منظورمان، هم تحقيق عمقى است - يعنى همان چيزى كه ما در حوزه به آن تحقيق مىگوييم؛ يعنى تعمق در مطلب - و هم تحقيق عرضى است، كه در روشهاى اروپايى به آن هم تحقيق مىگويند، و ما به آن تتبع مىگوييم. در اسمگذارى بحثى نداريم؛ اين هم يك نوع تحقيق است؛ تحقيق عرضى است، تحقيق سطحى است؛ يعنى در سطح و در عرض، دنبال مطلبى گشتن. امروز هر دو نوع تحقيق، روشهاى نوينى دارد. استادانى مىنشينند، دانشجويانى را هدايت مىكنند؛ كار گروهى انجام مىگيرد و تحقيقى دستهجمعى عرضه مىشود. تحقيق دستهجمعى، خاطرجمعتر از تحقيق فردى است؛ اختلافات كمتر مىشود و پيشرفتها بيشتر مىگردد. اين روشها را بايد در حوزه به كار بيندازيم. ما در حوزه هميشه روش فردى را دنبال مىكرديم. به نظر من، هنوز هم روشها فردى است. همين درسى كه شما ملاحظه مىكنيد، يك كار فردى است. درست است كه صدنفر، هزارنفر پاى درسى نشستهاند، اما هر يك از آنها جداگانه با استاد روبهروست و مخاطب استاد است؛ بعد هم مىرود و مشغول كار خودش مىشود. حتّى مباحثهى ما كارى فردى است. عجيب است! يك روز اين آقا استاد مىشود، او شاگرد؛ اين گوينده است، او شنونده؛ يك روز هم او استاد مىشود، اين شاگرد؛ او گوينده مىشود، اين شنونده! يعنى كارِ با هم و دستهجمعى نيست، تعامل فكرى نيست؛ كار فردى است. البته اين كار فردى جهات حسنى هم دارد، كه محسنات اين كار و اين شكل نبايد از دست برود؛ اما روشهاى دستهجمعى هم در دنيا معمول است؛ چرا ما از اين روشها استفاده نكنيم؟
برای اینكه اشتباه كوچك هم در كار نباشد
احساس پيمودن راه جديد، احساس خيلى خوبى است؛ يعنى واقعاً ما احساس كنيم كه در عالم دائرةالمعارف نويسى، يك كار جديد مىكنيم. به عبارت ديگر، چون تاكنون دائرةالمعارف اسلامى به قلم جمعى از مسلمانان متدين و شيفتهى اسلام نوشته نشده است، ما حالا مىخواهيم آن كار را بكنيم. اين احساس خوب است و من كاملاً موافق با آن هستم. معمولاً در اينطور كارها، چند درصد اشتباه هم ديده مىشود. چه كار كنيم كه همان درصد كوچك اشتباه هم در كتاب نماند؟ هر چه بتوانيم اشتباه نكنيم، بهتر است. اصلاً كار جمعى هم مىتواند بىاشتباه در بيايد. آنچه نمىتواند بىاشتباه در بيايد، كارى است كه يك نفر انجام مىدهد؛ و الّا كارى كه جمعى مىكنند، واقعاً چه اشكالى دارد كه كارى كنيم اصلاً بىاشتباه در بیاید؟
سبک زندگی از دیدگاه مقام معظم رهبری – فرهنگ كار
چرا فرهنگی کار جمعی در ایران ضعیف است؟
دین اسلام به عنوان آخرین آیین نجات بخش انسان است، دینی همه جانبه بدون فرو گذاردن حق هیچ کس دین برتر میباشد.
مکتبی که به یکی بودن دستور می دهد. و تعالی انسان را در با هم بودن می داند. و او را به این امر فرمان میدهد:
«واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا» (آل عمران/۱۰۳)
رسول گرامی اسلام (ص)میفرماید: مومن سراسر سود است اگر همراهش شوی به تو سود میرساند. مشورت کنی به تو سود میرساند، شریکش شوی سود میکنی (جامع ا لصغیر)
همکاری و همیاری در کجا و تا کجا؟!!
سوال ما این است حال که روشن شد کار جمعی و با هم بودن این همه توصیه گشته است در چه اموری باید باشد خداوند در سوره مائده میفرماید:
«تعاونوا علی البر و التقوی و لاتعاونوا علی الاثم و العدوان» (مائده/۲)
در کارهای خ یر و نیک همدیگر را یاری دهید، و در گناه و تجاوز یکدیگر را کمک نکنید.
خداوند متعال این آیه را با چه منطق و ادبیات زیبایی بیان نموده است: که ای انسان! برای رشد، برای تعالی، برای خدمت به خلق، کمک کن و هر جا که دیدی بوی فتنه میآید دوری کن.
چند نمونه از چراها؟
چرا در کوچه و محل زندگی ما جوانی زندگی کند که بخاطر تنگدستی نتواند ازدواج کند؟ آیا با همکاری اهل محل نمی توان گره کار او را باز کرد؟
چرا در آشنایان ما دو خانواده با هم سال ها قهر باشند؟
آیا با همیاری نمیتوان آشنایان را صلح داد؟
چرا سرمایه های خرد جوانان صرف هیچ و پوچ میشود؟ آیا با شراکت و تاسیس کارگاه و یا شرکتی نمیتوان سرمایه آنها را به ثمر رساند؟
چرا استعداد نابغه هایمان؟ چرا فکر نخبههایمان؟ و چرا؟ و صدها چرای دیگر و چرا ما «خیلی هایمان» نمیتوانیم کار جمعی ا نجام دهیم؟
دربررسی ریشههای این پدیده میتوان به این امر اشاره کرد:
۱-عدم اطلاع از فواید کار جمعی
فوایدی مانند:
کم هزینه شدن امور (مانند ازدواجهای دانشجویی)
ایجاد شور و نشاط در بین افراد و رفع کسالتهای روحی
جلب رحمت الهی که در روایات ما وارد شده است (دست خدا با جماعت است)
در صورتی که بتوان فواید و آثار کار جمعی را بر همگان تشریح نمود بسیاری از انسانها کارهای خود را در قالب کارهای جمعی انجام خواهند داد.
۲-آنها همه چیز را برای خود میخواهند:
از نتیجه پیروزی کار جمعی فقط برای کیسه خود میاندیشند و حسادت آنها اجازه خیررسانی به دیگران را نمیأهد.
انحصار طلبی و توهم (خیال باطل) توان انجام همه کارها، او را مشغول میکند و با بدبینی و عدم اعتمادی که از غرور وخود خواهی او سرچشمه میگیرد، هرگز وارد کار جمعی نمیشود.
۳-عدم وجود فرهنگ جمعی
فرهنگ مقولهای است که باید در وجود انسان ریشه بدواند و این مسیر نمی گردد الا اینکه از دوران کودکی شروع گردد.
امیر مومنان (ع) فرمود: «التعلم فی الصغر، کانقش فی الحجر» که آموختن در کودکی مانند حکاکی در سنگ است. (بحار الانوار)
نقش رسانه ها در فرهنگ سازی: ن
قش بسزایی است که باید روح با هم بودن را در وجود انسان ها بدمند، جامعهای که صدها نقطه مشترک آیینی، تمدنی، مذهبی و آداب و رسومی دارد نباید هنوز در فکر یکه تازیهای فردی غوطه ور باشد. امیرمومنان (ع) فرمود: با هم بودن و مشورت، شراکت درعقل های هم خواهد بود (مفاتیح الحیوه) و روشن است اثر و کاری که نتیجه چند فکر و عقل باشد هرگز قابل مقایسه با نتیجه یک عقل نیست.
زیباترین سمبل کار جمعی
شاید بتوان یکی از زیباترین و دوست داشتنی ترین مصادیق کارگروهی و جمعی را تزیین کوچه و خیابانهای شهر در ایام نیمهشعبان دانست، که همه با هم و هر کس به اندازه توان خود شرکت می کند، و چقدر شهر زیبا می شود و انسان چقدر مهربانتر. و باید باور کرد که یکی از شرایط ظهور، مولود نیمه شعبان ، همدل بودن و هم نوا بودن است. و همه باور کنیم:
“تا نیاید گره از کار بشر وا نشود..”
شیطان مخالف تشکیل گروههای هم فکر
رسول الله (ص) فرمود: دست خدا بر سر جماعت است و شیطان همراه کسی که با جماعت (جامعه مسلمان) ناسازگاری کند میرود. (کثرالعمال / ۱۰۳۱)
پیامبر اعظم (ص) فرمود: دست خدا بر سرجماعت است، هر گاه فردی از جماعت جدا شود، شیطان او را میرباید، همچنان که گرگ گوسفند جدا مانده از گله را میرباید (کثرالعمال/۱۰۲۸)
فهرست منابع و مأخذ
۱- جعفری مصطفی و حبیبی محمد ۱۳۸۱. فرهنگ کار، ماهنامه تدبیر، سال ۱۳، شماره ۱۲۵، ص ۷۳-۷۰.
۲- جواهر دشتی فرانک و دیگران ۱۳۸۲. گزارش فرهنگ کار؛ باورها و ارزشها، ماهنامه تدبیر، سال ۱۴، شماره ۱۳۱ ص ۸۸-۷۸.
۳- سلطانی ایرج ۱۳۸۳. راهکارهای عملی نهادینه کردن فرهنگ صنعتی، سال ۱۵، شماره ۱۵۲.
۴- شورای فرهنگ کار ۱۳۷۶. مقدمهای بر فرهنگ کار، موسسه کار و تأمین اجتماعی، چاپ اول، تهران، ص ۱۴۸.
۵- عطافر علی ۱۳۷۲. فرهنگ سازمانی و نحوه ایجاد تحول در آن، مجموعه مقالات سمینار تکامل فرهنگ کار، جلد اول، وزارت کار و امور اجتماعی ص ۱۲-۱۱.
6- مجتبوی نائینی سید مهدی ۱۳۷۲. فرهنگ اصطلاحات کار و تأمین اجتماعی، موسسه کار و تأمین اجتماعی، تهران، ص ۲۷۰- ۲۵۸.
7- معید فر سعید ۱۳۸۰. فرهنگ کار، موسسه کار و تأمین اجتماعی، تهران ص ۳و ۵۱۷.
برچسب های مهم