مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1135
  • بازدید دیروز : 3661
  • بازدید کل : 13107251

هدف از آزمايش الهي


مقدمه

عنوان ابتلاء به لحاظ اينكه بيشترين عنايت در مفهوم متعارف آن كه مساوي با امتحان است مسأله‌ي كشف حقيقت به ظاهر محقي است. لذا اين شبهه و پرش ممكن است پديد آيد با توجه به اينكه خداوند متعال هم عالم مطلق است نسبت به اسرار و نهان انسان و هم غني مطلق است و نيازي به چيزي ندارد و از طرف ديگر يكي از اوصاف الهي، حكيم بودن اوست. بنابراين چه حكمتي در امتحان انسان وجود دارد و فلسفه و هدف همه ابتلائات سخت و شكننده الهي براي انسان‌ها چيست؟1

در حقيقت اين سؤال زماني ايجاد مي‌شود كه با ذهنيّت و ديد بشري به موضوع نگاه كنيم زيرا امتحان نزد بشر براي كشف مجهولات مي‌باشد اما هدف امتحان الهي براي رفع مجهول نيست زيرا خداوند آگاه به همه امور ظاهر و باطن است بلكه هدفش بروز خلاقيت و شايستگي‌هاي انسان‌هاست و اينكه ميزان پليدي‌هاي افراد ناپاك مشخص شود.

در اين مقاله به انواع و ابزار امتحان، ويژگي امتحانات الهي، رابطه‌ي آن با اختيار انسان و نيز به اينكه همه انسان‌ها در زندگي دچار ابتلاء مي‌شوند و از اين قاعده مستثني نيستند، پرداخته شده است. منابع مورد استفاده بيشتر تفسيري بوده، حتي مباحث كتاب‌هاي جنبي ديگر نيز بيشتر تفسيري بوده.

بلاء در لغت به معناي آزمايش كردن است. به غم هم بلا گفته مي‌شود و نيز تكليف هم نوعي بلاست.2

بلا در اصطلاح عبارتند از احداث امري در زندگي انسان كه مقتضي دگرگوني حال وي گردد و بنده در پيش آيد آن امر ايمان خويش را بسنجد و بر خودش روشن شود كه در دعوي ايمانش به خدا صادق بوده يا كاذب.3

فتنه در لغت به معناي آزمايش و ابتلا است، در بوته آزمايش افتادن، زرگر طلا را آب كرد كه بد و خوبش را تمييز دهد.4

محص در لغت به معناي خالص كردن شي از هر عيبي كه معناي فحص و جستجو كردن را نيز دارد.5

ارتباط اين لغات بلاء، فتنه و تمحيص اين است كه خداوند بر قوم يا فردي به علت عناد و لجاج آنها در برابر او امر پروردگار عامل تخليصي جز آنچه ملازم هركسي بوده مانند بيماري يا فقر عمومي يا گرفتاري فردي بر مي‌انگيزد كه در چنان فتنه‌اي جامعه تخليص شود و افراد سالم از ناسالم جدا گردند.6

انواع امتحان

وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرينَ‌‍7

و هر آينه آزمايش مي‌كنيم شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كاستن از مال‌ها و نفس‌ها و ميوه‌ها و مژده ده شكيبايان را.

آزمايش عملي است كه موجب ظهور حقيقت شي شود و مراتب كمال و استعدادها و لياقت اشخاص معلوم گردد. مثلاً طلا را امتحان مي‌كنند به محك و ممدنيات را به سنجيدن و متعلّم را به پرسيدن و مدعي نبوت را به طلب معجزه و امثال اينها در آزمايش و امتحان مختلف است.

بلاء، كفاره سيّئات و موجب ارتقاء درجات مي‌شود لذا خداوند بندگان را به تعدادي از ترس و گرسنگي آزمايش مي‌كند نه به حدي كه قابل تحمل نباشد بلكه هركس را به مقدار استعداد و توانايي و قابليت او دچار مي‌نمايد تا محكم و استوار و شجاع شود. گاهي زياني در تجارت و فلاحت براي او روي مي‌دهد كه از بي‌اعتباري دنيا اعتبار مي‌گيرد و گاهي مصيبت جانگدازي نصيب مي‌فرمايد كه موجب سعادت ابدي مصاب شود.8

امتحان الهي علم و كشف به باطن و مجهولات چيزي كه در معرض امتحان واقع شود، نيست زيرا خداوند عالم و آگاه به ظاهر و باطن انسان است.

عذاب و نعمت نوعي امتحان

در سوره «حم زخرف» كه قبل از «حم دخان» است،‌ آمده است كه ما عذاب‌ها را به عنوان آزمون مي‌فرستيم، آنها مي‌گويند اگر عذاب برطرف شد ما ايمان مي‌آوريم، عذاب را برطرف مي‌كنيم، اينها دوباره به طغيان و رفاه‌طلبي خود مي‌پردازند. وقتي فرعونيان به عذاب الهي گرفتار شدند موساي كليم را به عنوان ساحر متهم كردند و گفتند اي ساحر از خدايت بخواه عذاب را از ما برطرف كند، ما ايمان مي‌آوريم.

عذاب و فشار و سختي در قرآن به عنوان يك آزمون الهي مطرح است. خدا گاهي انسان را به نعمت مبتلا مي‌كند تا او را بيازمايد و گاهي به عذاب و رنج مبتلا مي‌سازد تا وي را امتحان كند و آنچه در درون اوست با آزمون آسايش يا با امتحان رنج شكوفا شود.

خداوند در سوره انعام اين چنين مي‌فرمايد: ما قبل از شما پيام‌آوراني را براي اقوام و اممي فرستاديم. آنها سركشي و طغيان داشتند آنها را در رنج و فشار قرار داديم، به مصيبت‌هاي سختي و قحطي و بيماري مبتلا كرديم تا از تمرد و انحراف برگردند و تضرع كنند و بفهمند كه اين خودكامگي دوام ندارد.

نه قدرت زورمندان پايدار است و نه آسايش و رفاه مترفين دوام دارد و نه ارضاي غريزه‌هاي طبيعي و حيواني در شهوت و غضب بقرار مي‌ماند.

چرا اينها در حال خطر متنبه نمي‌شوند؟ چرا در دوران فشار پخته نمي‌شوند مگر نمي‌دانند فشار و سختي امتحان است.

قرآن تشويق مي‌كند كه در مدرسه‌ي سختي و در كلاس آزمايش فشار بايد پخته شويم،‌ لازمه‌ي بيداري همانا بينش توحيدي است. و اثر توحيد، همان انقطاع از خود و بريدن از ديگران و پيوستن به قدرت زوال‌ناپذير الهي است، يعني؛ هم خود را مهره‌اي از مهره‌هاي بي‌كران خلقت بدانيد و هم ديگران را تحت قهر خالق يكتا بدانيد.

منطق وحي اين است كه؛ خداي سبحان هرگز بيخود كسي را در فشار و رنج قرار نمي‌دهد بلكه به منظور آزمون و تكامل انسان‌هاست. اگر كسي با اراده خود بيدار نشد او را با سختي بيدار مي‌كنند و بهشت از آن بيداران است. بنده صالح خداي سبحان كه بهشت به انتظار اوست، مظهر خدايي خواهد بود كه هرگز نمي‌خوابد و اهل غفلت نيست.9 « لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ».10

«وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا»11 دلالت دارد كه سياق آيه سياق منّت‌گذاري است و خدا مي‌خواهد نصرت خود را بر مسلمين منت بگذارد. از ظاهر اين آيه بر مي‌آيد كه ضمير «منه» به خداي تعالي بر مي‌گردد و اين جمله غايت و نتيجه حاصله از اين واقعه را بيان مي‌كند. اگر بلا را به معناي امتحان بگيريم براي اين است كه خدا مؤمنين را به نحو شايسته‌اي امتحان مي‌كند. يا به مؤمنين نعمت شايسته‌اي ارزاني مي‌دارد كه عبارتند از نابودي دشمنان و اعلاء كلمه توحيد به دست ايشان و بي‌نياز شدن آنان از راه به دست آوردن غنيمت.12

امتحان در جهاد

خداوند مسلمانان را از طريق ديگري تشويق به جهاد كرده كه متوجه مسئوليت سنگين خود در اين قسمت مي‌كند كه نبايد تصور كنند تنها با ادعاي ايمان همه چيز درست خواهد شد. بلكه صدق نيّت و درستي گفتار و واقعيت ايمان شما در مبارزه با دشمنان كه دور از نفاق باشد، روشن مي‌شود.

جهاد در راه خدا براي محو آثار شرك و بت‌پرستي و ترك هرگونه رابطه و همكاري با منافقان و دشمنان است.13

 

جدايي صف مؤمنين از منافقين

از سياق آيات سوره عنكبوت مخصوصاً آيات اول بر مي‌آيد كه بعضي از كساني كه در مكه و قبل از هجرت به رسول‌خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ايمان آورده بودند از ترس فتنه‌اي كه از ناحيه مشركين تهديدشان مي‌كرده از ايمان خود برگشته بودند؛ چون مشركين دست از سر مسلمانان بر نمي‌داشتند؛ و مرتب آنان را دعوت مي‌كردند به اينكه از ايمان دست بردارند.

ايمان تنها اين نيست كه به زبان بگويند ايمان آورديم بلكه غرض و حقيقت ايمان است كه تندباد فتنه آن را تكان نمي‌دهد و دگرگوني حوادث، دگرگونش نمي‌سازد. بلكه هرچه فتنه‌ها بيشتر فشار بياورد، پابرجا و ريشه‌دارتر مي‌گردد. امتحان مي‌شوند تا آنچه در دل نهان دارند ظاهر شود و معلوم شود ايمان است يا كفر.

فتنه و محنت يكي از سنت‌هاي الهي است كه به هيچ وجه درباره‌ي هيچ كس از آن گذشت نمي‌شود، همان طور كه در امت‌هاي گذشته از قبيل قوم نوح، عاد، ثمود، قوم ابراهيم، لوط، شعيب و موسي (عليهم‌السلام) جريان يافت و جمعي استقامت ورزيده و جمعي هلاك شدند.

خداوند به كسي ظلم نكرده و نمي‌كند، اين خود امت‌ها و اشخاص هستند كه به خود ظلم مي‌كنند. اگر كسي كه مي‌گويد من ايمان دارم بايد در برابر ايمانش صبر كند و خداي يگانه را بپرستد. هرگز نبايد به خاطر ترس از گرسنگي و ساير امور زندگي از مهاجرت كردن چشم بپوشد براي اينكه رزق بندگان به عهده خداست.

آثار صدق و كذب افراد به وسيله امتحان در مقام عمل ظاهر مي‌شود؛ چون امتحان است كه باطن انسان را ظاهر مي‌كند و لازمه‌ي اين ظهور است كه آنهايي كه ايمان واقعي دارند، ايمانشان پابرجاتر مي‌شود. و آنهايي كه ايمانشان صرف ادعاست همان صرف ادعا هم باطل است.

پس معلوم شد كه مراد از دانستن خدا ظاهر شدن نشاني‌هاي ايمان واقعي و ادعايي است. ممكن هم هست مراد از دانستن خدا، علم فعلي خدا باشد كه همان نفس امر خارجي است. زيرا اموري كه از ما سر مي‌زند يكي از مراتب علم خداست و گرنه علم ذاتي خدا احتياجي به امتحان ندارد.14

امتحان حضرت ابراهيم (عليه‌السلام)

جمله «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِمامًا»15 اين را مي‌رساند كه اين مقام را خداوند بعد از امتحانات و آزمايشات به حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) بخشيده كه از مهمترين آنها همان دستور قرباني فرزندش اسماعيل‌(عليه‌السلام) بود.

لفظ «ابتلا» به معناي امتحان و آزمايش كردن است به اين ترتيب كه كاري را به كسي پيشنهاد مي‌كند تا صفات باطني او مانند: اطاعت، شجاعت، سخاوت، عفت، علم، وفا و ميزان آن را در يابند. بديهي است امتحان اشخاص همواره بايد به وسيله عمل باشد نه سخن زيرا تنها چيزي كه مي‌تواند صفات واقعي را آشكار سازد عمل است و الاّ سخن ممكن است دروغ باشد. « إِنّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ»16 منظور از كلمات اعمال و عهدها و پيمان‌هايي است كه كلمات حاكي از آن است نه خود الفاظ.17

املاء استدراج

خداوند در قرآن مي‌فرمايد: اگر ما در مال و اولاد به ايشان توسعه داديم خيال نكنند كه خواسته‌ايم خير ايشان را زودتر به ايشان برسانيم بلكه اين عمل ما بيشتر عذاب كردن ايشان است.

«أَيَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنينَ‌‍* نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ‌‍»18

كلمه نمدهم، به ضم نون، از امداد و كشيدن است و امداد و مد به يك معناست. حقيقت امر اين است كه اگر از مال و فرزند بيشتر به ايشان مي‌دهيم، مي‌خواهيم در طغيان بيشتري فرو روند.

مسارعت خدا در خيرات آن رفتاري است، كه با مؤمنين كرده هر چقدر مؤمنين بيشتر موفق به اعمال صالح و ثمرات آن، كه همان اجر جزيل و ثواب عظيم در دنيا و آخرت است. خداوند نيز در فراهم نمودن اسباب براي آنها سرعت مي‌گيرد.

پس كساني را كه در جهل فرو رفته‌اند عذاب خدا شامل حالشان خواهد شد و حجت خدا بر ايشان تمام خواهد شد ديگر عذري كه به آن اعتذار كنند ندارند. نه مي‌توانند عذر بياورند كه ما كلام حق را نفهميديم و نه مي‌توانند بگويند دعوت پيغمبر نوظهور و بي‌سابقه بود.19

ويژگي‌هاي امتحان الهي

گرچه بيان عموميت امتحان براي تمام اقوام اثر سازنده بسيار قابل توجهي براي مؤمنان مكه نداشت ولي اين امتحان منحصر به مؤمنان مكه بود بلكه هرگروه و جمعيتي به نوعي در اين سنت الهي شريكند. گروهي در محيط‌هايي قرار مي‌گيرند كه از هر نظر آلوده است وسوسه‌ها از هر طرف آنها را احاطه مي‌كند.

امتحان بزرگ آنها اين است كه در چنين جو و شرايطي همرنگ محيط نشوند و اصالت و پاكي خود را حفظ كنند. گروهي در فشار محروميت‌ها قرار مي‌گيرند در حالي كه مي‌بينند اگر حاضر به معاوضه كردن سرمايه‌هاي اصيل وجود خود باشند، فقر و محروميت به سرعت درهم مي‌شكند. گروهي ديگر برعكس، غرق در نعمت مي‌شوند و امكانات‌هايي از هر نظر در اختيارشان قرار مي‌گيرد، آيا در چنين شرايطي، قيام به وظيفه شكر نعمت مي‌كنند يا غرق در غفلت و غرور و خودخواهي و غرق در لذت و شهوت مي‌شوند؟! هر يك از اينها وسيله آزمون است كه افراد پاك از غير شناخته شوند. اما براي پيروزي در اين آزمون‌ها جز تلاش و كوشش مستمر و تكيه بر لطف خاص خدا راهي نيست.20

امتحان يك سنت هميشگي و جاودان الهي است. كه مخصوص مسلمانان نيست بلكه سنتي است كه در همه‌ي امت‌ها جاري بوده است. هميشه ميدان امتحان باز بوده و گروهي در اين امتحان شركت داشته‌اند زيرا هركسي در مقام ادعا مي‌تواند خود را برترين مؤمن با بالاترين جامعه معرفي كند بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود. بديهي است كه خدا همه چيز را مي‌داند حتي قبل از خلقت انسان‌ها، منظور از علم تحقق عيني مسائل و وجود خارجي آنهاست و آزمايش براي تحقق بخشيدن به نيات و صفات دروني است.21

منظور از فتنه چيست؟

« وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً؛ خداوند آنها را از اين فتنه مي‌ترساند و به آنها دستور مي‌دهد كه از آن بپرهيزد.» يعني به اين فتنه نزديك نشويد كه دامن‌گير شما مي‌شود. حال منظور از اين فتنه چيست؟ ابن‌عباس و جبائي مي‌گويد: منظور عذاب است. اين خطاب مخصوص اصحاب پيامبر است. بليه‌اي است كه باطن و ظاهر انسان را ظاهر مي‌كند. اين آيه درباره علي و عمار و طلحه و زبير نازل شده است. زبير مي‌گويد: مدتي اين آيه را مي‌خوانديم و نمي‌دانستيم كه اين آيه درباره ماست. با اين آيه مخالفت كرديم و فتنه‌اي كه گفته شده بود فقط دامن‌گير ما شد. برخي گفته‌اند: اين آيه، درباره‌ي اهل بدر نازل شده است.

درباره اصابت فتنه اختلاف كرده‌اند:

1. اين فتنه هم به ظالم اصابت مي‌كند هم به مظلوم. ستمكاران عذاب مي‌شوند و ديگران گرفتار امتحان. اين قول ابن‌عباس است.

2. اين فتنه مخصوص ظالم است. يعني از عذابي كه تنها به ظلم مي‌رسد، اجتناب كنيد مويد آن قرائت «لتصيبن» است كه همين را دارد. از ابن‌عباس روايت شده است كه وقتي اين آيه نازل شد پيامبر(صلي‌الله‌عليه وآله‌وسلم) فرمودند: هركس پس از وفات من، به علي(عليه‌السلام) ظلم كند گويا نبوت من و انبياي پيشين را انكار كرده است.22

رابطه‌ي اختيار با ابتلاء

« كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا»‌‍23

مراد از اين امداد و عطا، قدرت انتخاب و عمل انسان‌هاست كه جزء خلقت تكويني افراد انسان است. از نظر قرآن جايگاه و ارزش انسان بسته به معرفت و توجه او به استعداد و نيروهاي عظيم الهي است كه در وجود او قرار داده شده است. هركسي تأثير مستقيمي در شخصيت حقيقي و سرنوشت خويش دارد. اين ويژگي به لحاظ اينكه هم كاربرد مثبت مي‌تواند داشته باشد هم منفي به مثابه تيغ دو دم است. ويژگي اختيار انسان از يك سو و تفاوت شرايط زندگي از سوي ديگر ضرورت جريان سنت ابتلاء را آشكار مي‌سازد.24

نظر خدا بر اهل بلاء

مرحوم كليني كه يكي از برجسته‌ترين علماي شيعه است در كتاب ارزشمند «كافي» كه يكي از كتب اربعه‌ي شيعه است نقل كرده است كه درصدر اسلام مسلمانان افتخار مي‌كردند كه وعده غذايي را در خدمت رسول گرامي باشند، به همين علت حضرت را دعوت مي‌كردند تا با حضور حضرت در منزلشان مايه بركت و نورانيّت خود و خانواده‌ي خود را فراهم آورند و روزي مردي كه مدت‌ها منتظر فرصت مي‌گشت كه پيامبر را دعوت كند. پس از نماز حضرت را به منزل خود دعوت نمود رسول خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) پذيرفت وارد منزل شدند پس از لحظاتي سفره گسترده شد. رسول‌خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) ناگهان ديدند مرغي بر سر ديواري تخم گذاشت، تخم‌مرغ از بالاي ديوار سُر خورد و به پايين افتاد. ميان ديوار ميخ بزرگي كوبيده شده بود، تخم‌مرغ روي آن ميخ قرار گرفت ولي نشكست رسول‌خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) تعجب كردند. ميزبان جلو آمد و عرض كرد يا رسول‌الله آيا تعجب مي‌كنيد؟ شما بر سر سفره‌اي نشسته‌ايد كه تا به حال بلايي بر آن وارد نشده است. رسول‌خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) به محض شنيدن اين سخن برخاسته و از منزل خارج شدند. صاحب منزل پرسيد چرا برخاستيد؟ رسول‌خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) فرمودند: من هرگز سر سفره‌اي كه بلا نازل نشده باشد و صاحبش در سختي و عذاب نبوده، نمي‌نشينم. زيرا خانه‌اي كه صاحبان آن دچار سختي و بلا نشده باشند معلوم مي‌شود كه خداوند نظري بر آن ندارد.25

كلمه‌ي نبتليه در اين آيه مورد بحث است «إِنّا خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعًا بَصيرًا‌‍»26

خداي متعال انسان را ابتلا مي‌كند يعني از نطفه خلقش مي‌كند و سپس آن نطفه را علقه و علقه را مضغه مي‌كند تا آخر. برخي از مفسرين گفته‌اند مراد از ابتلاي انسان، امتحان او از راه تكليف است ليكن اين سخن با تفريع « فَجَعَلْناهُ سَميعًا بَصيرًا‌‍» نمي‌سازد چون سميع و بصير شدن انسان، نمي‌تواند متفرع بر امتحان باشد.27

هدف از ابتلا

مسأله ابتلا به قدري با اهميت مطرح شده است كه از آن به عنوان فلسفه‌ي خلقت و علت آفرينش انسان‌ها ياد شده است. طبق مفاد اين آيه غرض از تمام اين همه تشكيلات، آمدن و رفتن انسان‌ها در دنيا، اين است كه معيارهاي آزمون الهي به اجرا گزارده شود و وزنه وجودي هركسي در ميزان ابتلاء سنجيده شود. «الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ‌‍»28 اين آيات نشان دهنده اين است كه نه تنها ابتلا يك سنت هميشگي الهي است بلكه موضوع ابتلاء، فلسفه پيدايش اصل حيات است و اساساً چرخش و گردش حيات فردي و اجتماعي انسان‌ها بر مدار سنّت ابتلا برقرار است.

به لحاظ همين افرادي كه در ظاهر اهل ايمان و عبادت مي‌باشند اما در باطن اهل نفاق و در زمره‌ي اصحاب الجحيم قرار دارند. در شرايط ابتلا نفاق پنهاني او آشكار وجود هر خود را نشان مي‌دهد.

نقش افشارگري و پالايش كننده‌ي سنت ابتلا در اين است كه حقايق و لايه‌هاي زيرين مراتب نفس آشكار شود. مانند شيطان كه بيش از ششصد سال تظاهر به عبوديت مي‌كرد رسوا شد. ابتلا هميشه همراه انسان بوده و كمتر كسي كه نلرزد و نلغزد. حتي كساني كه مدعي سبقت در ايمان و اسلام بودند در كنار پيامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) از دين حمايت مي‌كردند در اثر ابتلا الهي در جريان احزاب حتي نسبت به نصرت الهي و اعتقادات خود به ترديد افتاده بودند.

ابتلا انسان را به چالش مي‌اندازد. بنابراين فلسفه‌ي مهم ابتلا الهي ظهور قابليت‌ها و شايستگي‌ها و پاكي نفس افراد يا خباثت آنان است. اگر ابتلا و آزمون نبود هويت واقعي افراد شناخته نمي‌شد همه چيز در مرحله ادعا بود شأن و جايگاه كسي معلوم نمي‌شد.29

 

نتيجه

مسأله ابتلا از اين جهت حائز اهميت است كه باعث شناخت حقيقت انسان است زيرا ذات انسان در مرحله عمل و ابتلا آشكار مي‌شود و گرنه همه در مرحله ادعا داراي همه‌ي نيكي‌ها و خصلت‌هاي خوب هستند.

تمام نعمت‌هاي خداوند براي انسان مانند مال و فرزند و همسر و بسيار موارد ديگر به عنوان يك ابزار آزمايش هستند كه مسير انسان شناخته شود يا راه كفر را پيش مي‌گيرد يا ايمان يا شكرگذاري مي‌كند يا ناسپاسي.

شكرگذاري چه در حال بلاء حسن يا عذاب باعث قوت قلب و محكم و استوار شدن انسان مي‌شود.

هر كه در اين بزم مقدم‌تر است جام بلا بيشترش مي‌دهند

پي‌نوشت

1. موسوي‌نسب، جعفر، آزمايش و امتحان انسان در قرآن، ص32-31، انتشارات محدث، قم/1385

2. راغب اصفهاني، مفردات الفاظ قرآن، ص145، انتشارات دارالقلم، چاپ اول، دمشق، 1412ه‍.

3. حسيني رشتي، مصطفي، معارف و معاريف، ج1، ص401، انتشارات اسماعيليان قم، چاپ اول، قم، پاييز1369

4. منجد الطلاب، فرهنگ جديد عربي- فارسي، ترجمه‌ي محمد بندريگي، ص408، انتشارات اسلامي، چاپ چهارم، تهران، 1362

5. راغب اصفهاني، مفردات الفاظ قرآن، ص761، انتشارات دار القلم، چاپ اول، دمشق، 1412ه‍.

6. حسيني رشتي، مصطفي، معارف و معاريف، ج4، ص1692، انتشارات اسماعيليان قم، چاپ اول، پاييز1369

7. قرآن كريم، بقره/155

8. ثقفي تهراني، محمد، روان جاويد، ج1، ص198، انتشارات برهان، چاپ دوم، تهران

9. جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن مجيد، ج4، ص274-271، انتشارات مركز نشر فرهنگي رجاء، چاپ دوم، قم، بهار1366

10. قرآن كريم، بقره/255

11. قرآن كريم، انفال/17 « وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا»

12. طباطبايي، محمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوي‌همداني، ج9، ص47-48، انتشارات اسلامي، قم وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم

13. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج7، ص311، انتشارات دار الكتاب اسلاميه، تهران

14. طباطبايي، محمدحسين، ، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوي‌همداني، ج16، ص148-147، انتشارات اسلامي، چاپ اول، قم، 1367

15. قرآن كريم، بقره/124

16. قرآن كريم، ن/17

17. طباطبايي، محمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، ج2، ص88، انتشارات موسسه مطبوعات دار العلم، چاپ دوم، قم، بهمن1345

18. قرآن كريم، مؤمنون/56و55

19. طباطبايي، محمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوي‌همداني، ج29، ص58-57، انتشارات محمدي، چاپ سوم، تهران، 1363

20. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج16، ص206، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، چاپ12، تهران، تابستان1374

21. همان، ص203

22. طبرسي، ابوعلي الفضل بن‌الحسن، تفسير مجمع البيان، احمد بهشتي، ج10، ص194-192، انتشارات فراهاني، چاپ اول، تهران

23. قرآن كريم، اسرا/20

24. موسوي نسب، جعفر، آزمايش و امتحان انسان در قرآن، ص34-33، انتشارات محدث، قم، 1385

25. رحمتي شهرضا، محمد، گنجينه‌ي معارف، ص112، انتشارات صبح پيروزي، چاپ ششم، قم، زمستان1387

26. قرآن، دهر/2

27. طباطبايي، محمدحسين، تفسير الميزان، محمدباقر موسوي همداني، ج20، ص194، انتشارات اسلامي، قم، چاپخانه دفتر انتشارات

28. قرآن كريم، ملك/2

29. موسوي نسب، جعفر، آزمايش و امتحان انسان در قرآن، ص43-35، انتشارات محدث، قم، 1385

 

http://daneshjooqom.4kia.ir/

  انتشار : ۸ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1166

برچسب های مهم

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما