مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1079
  • بازدید دیروز : 3966
  • بازدید کل : 13111161

اهميت حجاب و عفاف


فهرست مطالب

عنوان صفحه

 

مقدمه. 1

اهميت حجاب و عفاف... 2

حجاب در فرهنگ اسلامي.. 3

تعاريفي چند از حجاب و عفاف... 4

مفهوم عفاف... 7

عفاف... 8

پيوند حجاب و عفاف از ديدگاه دين.. 9

دامنه عفاف... 10

پوشش زنان در اديان پيش از اسلام. 13

حدود پوشش در منظر قرآن.. 15

منابع. 18

مقدمه

در دو دهه‌ي اخير پس از پايان 8 سال دفاع مقدس، مسئله حجاب و عفاف همواره يكي از معضلات مهم فرهنگي اجتماعي جامعه‌ي ما بوده كه مورد توجه صاحب‌نظران، كارشناسان و مسئولان دستگاه‌هاي فرهنگي جامعه قرار گرفته است. در اين ميان آموزش و پرورش به ويژه مدارس نقش غيرقابل انكاري در ترويج فرهنگ حجاب و عفاف يا تضعيف و محدوديت آن در سطح جامعه داشته‌اند.

پرداختن به حجاب و ضرورت الگوگيري از فرهنگ اسلام نام محمّدي، از مهم‌ترين ضرورت‌هاي فكري و فرهنگي در عصر حاضر است؛ زيرا حجاب از مهم‌ترين نمادهاي دينداري و پاي‌بندي به ارزش‌هاي الهي در جامعه‌ي ديني ما به شمار مي‌آيد.

حجاب، ارزش است كه رعايت آن، آدمي را چون گوهري در درون صدف از شر آسيب‌ها مصون مي‌دارد. كساني كه از توجه به شخصيت حقيقي و باطني و كمالات روحي خود غفلت ورزند به تدريج، زمينه لازم براي انحطاط و ابتذال خود فراهم مي‌سازند.

امروزه دشمن با بهره‌گيري از بي‌حجابي و بدحجابي مي‌خواهد اسلام، قرآن، شخصيت و عظمت مسلمانان را در هم بكوبد و آنها را غارت كند.

از اين رو با تغيير تاكتيك و روش، از جبهه‌ي نظامي به جبهه‌ي فرهنگي روي مي‌آورد و با استحاله و نفوذ فرهنگي همه جانبه، به زيرساخت‌ها و مباني فكري جامعه حمله مي‌كند و با استفاده از ابزاري از زنان باحجاب را به عنوان مهم‌ترين نماد ديني هدف قرار مي‌دهد.

 

اهميت حجاب و عفاف

عفاف و پاك‌دامني از بارزترين نشانه‌هاي حيات و سلامت جامعه اسلامي است. حجاب اسلامي نيز يكي از مهم‌ترين وجه‌هاي تمايز آشكار ميان جوامع اسلامي و غيراسلامي به شمار مي‌رود. در پرتو رعايت حجاب و ملزم بودن به عفاف است كه شخصيت انساني زن حفظ شده و زمينه براي رشد و تكامل زن و مرد در عرصه‌هاي مختلف فراهم مي‌شود. در پرتو حجاب است كه پيوندها و علايق خانوادگي استحكام و تداوم يافته، امنيت و آرامش رواني به وجود مي‌آيد و حضور سالم و كارآمد زنان كه تشكيل دهنده بخش عظيمي از نيروهاي فعال جامعه هستند در ابعاد مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي ضمانت مي‌شود.

بسياري از محققان يكي از ريشه‌هاي مهم مشكلات و نابساماني‌هاي جوامع را فقدان يا ضعف حيا و عفاف مي‌دانند و در يك نگاه كلي مي‌توان از اساسي‌ترين علل فساد جوامع و انحراف از خط اصيل و ناب انبيا الهي را فراموش كردن عبادات و پيروي از شهوات كه هر دو با بي‌بندوباري جنسي و كنار گذاشتن حيا و عفاف مستقيماً ارتباط دارد، نام برد.

خداوند متعال در قرآن كريم در سوره مريم پس از اشاره‌اي مختصر به سرگذشت برخي از پيامبران بزرگ الهي و پيروان صالح آنان و ستايش عملكرد و رويه آنها، علت انحراف اقوام بعدي آنها را اين گونه بيان مي‌فرمايد:

«فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا‌؛ آن گاه پس از آنان جانشيناني به جاي ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوس‌ها پيروي كردند و به زودي سزاي گمراهي خود را خواهند ديد.» [مريم/59]

با مرور بر سرگذشت اقوام و تمدن‌هاي گذشته نيز در مي‌يابيم كه اقوامي كه از دين خدا و پيامبرشان اطاعت نكردند و غرق در شهوات و فساد اخلاقي بودند، همواره محكوم به هلاكت و نابودي هستند. نمونه روشن آن، قوم لوط هستند كه طبق بيان قرآن كريم در آيه 34 سوره عنكبوت و آيه 58 سوره نمل به جهت داشتن فساد اخلاقي و پيروي از هوا و هوس با نزول عذابي سهمگين از سوي خداوند به نابودي رسيدند.

 

حجاب در فرهنگ اسلامي

بدون ترديد، حجاب و پوشش براي زنان يكي از احكام مسلّم و ضروري دين اسلام است كه آياتي از قرآن كريم و احاديث فراواني از پيامبر(ص) و ائمه معصومان(ع) به روشني بر آن دلالت دارد و در سخن همه فقيهان به وجوب و كيفيت انجام آن تصريح شده است.

از آيات قرآن كريم استفاده مي‌شود كه هدف از تشريع حجاب، دست‌يابي به تزكيه نفس، طهارت، پاك‌دامني و پيش‌گيري از فساد است:

«قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ؛ به مردان با ايمان بگو: ديده فرو نهند و پاك‌دامني ورزند، كه اين براي آنان پاكيزه‌تر است...» [نور/30]

« وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ ... وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَميعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌‍؛ و بگو به زنان با ايمان: ديدگان خود را از [هر نامحرمي] فرو ببندند و پاك‌دامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نكنند... اي مؤمنان همگي به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد.» [نور:31]

اين نكته قابل توجه است كه حجاب قبل از اسلام بين زنان عرب وجود داشت و پيش از نزول آيات مبتني بر وجوبِ حجاب، زنان مسلمان داراي پوشش بودند[1] ولي به تدريج به فراموشي سپرده شده بود. نزول حكم حجاب موجب تحولي چشمگير در احياء فرهنگ حجاب شد به گونه‌اي كه يكي از همسران پيامبر(ص) پيرامون اين تحول مي‌گويد: «مرحبا به زنان انصار! همين كه آيات سوره نور نازل شد يك نفر از آنان مانند گذشته بيرون نيامد».[2]

زنان مسلمان پس از نزول آيات شريفه قرآن، رعايت حجاب و عفاف را سند افتخار و كرامت انساني خود ساختند و سيره زنان مسلمان صدر اسلام ادامه و استمرار يافت و امروز نيز حجاب نشانگر جايگاه والاي زن مسلمان است.

 

تعاريفي چند از حجاب و عفاف

ماده حجب در لغب به معناي «اَلْمَنْعُ مِنَ الْوُصُولِ» يعني ممانعت از رسيدن به چيزي آمده است.[3] درباره اين واژه گفته شده كه حجب و حجاب هر دو به معناي پوشش و آنچه به وسيله آن خود را مي‌پوشانند و نيز حايل بين دو چيز است. جمع حجاب به اين معنا «حجب» است.[4] در فرهنگ فارسي، حجاب به معناي پرده، نقاب و چادري است كه زنان، چهره و سر تا پاي خود را با آن مي‌پوشانند.[5]

در برخي آيات و روايات، واژه حجاب به معناي لغوي آن به كار رفته است. از جمله:

1. «وَ بَيْنَهُما حِجابٌ؛ و ميان آن دو [گروه] حايلي است». [اعراف/46]

2. «وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاْلآخِرَةِ حِجابًا مَسْتُورًا؛ و چون قرآن بخواني، ميان تو و كساني كه به آخرت ايمان ندارند پرده‌اي پوشيده قرار مي‌دهيم.» [اسراء/45]

شرع مقدس اسلام، حجاب را اين گونه معنا مي‌كند: «پوشانيدن تمامي اعضاي بدن به جز صورت و دست‌ها تا مچ».[6]

ابن منظور نيز مي‌نويسد: «الحجابُ: الستر... و اسمُ ما احتجب به و كلّ ما حالَ بين شيئينِ حجاب...؛ حجاب به معناي پوشانيدن... (و نيز) اسم چيزي است كه پوشانيدن با آن انجام مي‌گيرد و هر چيزي كه ميان دو چيز، جدايي بيندازد، حجاب است.»

و نيز مي‌گويد: «هر چيزي كه مانع از چيز ديگر شود، او را حجاب كرده است؛ چنان كه در باب ميراث، اخوه (برادران) حاجب مادر شده، موجب مي‌شوند سهم مادر از ثلث به سدس تقليل يابد.»[7]

فيروزآبادي نيز در سخني مشابه مي‌نويسد: «حَجَبَهُ حُجباً وَ حِجاباً: اَستَرَه... اَلحِجابَةُ و الحِجابُ: ما احتَجَبَ بِهِ»[8] حاصل گفتار اين دو زبان‌شناس آن است كه اين واژه گاهي در مفهوم مصدري و در قالب اسم به معناي (پوشانيدن) به كار مي‌رود. گاهي نيز در قالب اسم ذات و به معناي هر چيزي كه ميان دو شيء جدايي انداخته است و مانع از رسيدن آن دو به يكديگر شود، چنان كه خداوند در قرآن مجيد درباره بهشتيان و دوزخيان مي‌فرمايد: « وَ بَيْنَهُما حِجابٌ» [اعراف/46] استاد مرتضي مطهري(ره) درباره حجاب چنين نوشته است: «كلمه حجاب هم به معناي پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب. بيشتر استعمالش به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي‌دهد كه پرده، وسيله پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اهل لغت هر پوششي حجاب نيست. آن پوششي حجاب ناميده مي‌شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن، صورت مي‌گيرد.»[9]

با توجه به آنچه گذشت، به نظر مي‌رسد معادل دقيق اصطلاح پوشش در زبان عرب، واژه «ساتر» است. بيشتر فقيهان نيز از اين واژه استفاده كرده‌اند.[10]

استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتاً جديد است. «در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه «ستر» كه به معني پوشش است، به كار مي‌رفته است».[11] «واژه حجاب گرچه در لغت به معناي پرده و حايل استعمال شده ولي امروزه به طور مسلم و يقيني فقط به معناي پوشش مخصوص زنان به كار مي‌رود».[12] در ميزان پوشش زنان، بيشتر رساله‌هاي عمليه حد واجب آن را پوشانيدن تمام بدن به جز قرص صورت و دو دست از مچ به پايين، مي‌دانند و روشن است كه اين حكم فقهي كمترين حد و مرز وجوب حجاب يا بهتر بگوييم پوشش فردي را بيان مي‌كند و با نگرشي وسيع‌تر و بررسي آموزه‌هاي اجتماعي اخلاقي اسلام و نيز با توجه به تأكيد اسلام بر مسئله عفاف و حيا و حفظ حريم بين زن و مرد نامحرم بايد اصل عدم تبرج را كه يك اصل مهم قرآني است به آن افزود.[13] همان گونه كه استاد مطهري خاطرنشان ساخته است: «پوشش و حجاب زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت با مردان خود را بپوشاند و به جلوه‌گري و خودنمايي نپردازد».[14]

بنابراين مقصود از حجاب اسلامي، آن نوع پوششي است كه داراي اين دو ويژگي باشد:

1. حدود شرعي پوشش در آن رعايت شده باشد؛ به گونه‌اي كه طبق دستور قرآن كريم زيبايي‌هاي بدن زن آشكار نشود.[15]بنابراين لباس‌هاي تنگ و چسبان كه اندام زن در آن به خوبي نمايان است با وجود اينكه در ظاهر امر، بدن او را پوشانده ولي چون شكل و حجم اندام را نمايان مي‌سازد نمي‌تواند حجاب و پوشش اسلامي تلقي شود.

2. با خودنمايي و جلب نظر نامحرمان همراه نباشد.

به عبارت ديگر، حجاب، به معناي پوشش اسلامي بانوان داراي دو بعد ايجابي و سلبي است. بعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبي آن حرام بودن خودنمايي به نامحرم است و اين دو بعد در كنار هم بايد قرار گيرند تا حجاب اسلامي محقق شود.

 

مفهوم عفاف

از مفاهيم مرتبط با حجاب، واژه عفاف است. در مورد عفاف گفته شده: «حالت نفساني است كه انسان را از غلبه شهوت باز دارد.»[16] اين واژه در قرآن به معناي «خودنگهداري» يا «خويشتن‌داري» آمده است:

« وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحًا...؛ و كساني كه [وسيله] زناشويي نمي‌يابند بايد عفت ورزند...» [نور/33]

خودنگهداري، هم در مورد گرايش‌هاي شهواني صدق مي‌كند مانند آنچه در آيه شريفه فوق آمده و هم در مورد استفاده از مال حرام يا شبهه‌ناك مانند اين آيه شريفه كه مي‌فرمايد: «... وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ...؛ ...آن كس كه توانگر است [از خوردن مال يتيمي كه تحت سرپرستي اوست] خودداري ورزد.» [نساء/6]

همچنين قرآن كريم در سوره بقره در وصف عفت‌ورزي بعضي فقرا مي‌فرمايد: «... يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النّاسَ إِلْحافًا...؛ ... فرد بي‌اطلاع، آنان را [از شدت خويشتن‌داري] توانگر مي‌پندارد. آنها را از سيمايشان مي‌شناسي با اصرار چيزي از مردم نمي‌خواهند.»

بنابراين دايره معناي عفاف گسترده است، ولي مصداق روشن عفاف در تعامل ميان زن و مرد مطرح مي‌شود و منظور از آن داشتن حجاب اسلامي، مهار كردن نگاه و پرهيز از خودنمايي در برابر نامحرمان و ارتباط جنسي با آنان است و اين اختصاص به زنان ندارد، بلكه امري دروني است كه شامل مردان هم مي‌شود. البته چون زنان مظهر زيبايي، جمال و جاذبه هستند، حفظ عفت، از آنان بيشتر انتظار مي‌رود.

 

عفاف

عفاف با فتح حرف اول، از ريشه عفت است. راغب اصفهاني در مفردات، عفت را اين گونه معنا مي‌كند: «عفت، پديد آمدن حالتي براي نفس است كه به وسيله آن از فزون‌خواهي شهوت جلوگيري شود».[17]

ابن منظور در لسان العرب، عفت را «خويشتن‌داري از آنچه حلال و زيبا نيست» معنا مي‌كند.[18] در لغت‌نامه دهخدا، عفاف، پارسايي و پرهيزكاري معنا شده است[19] و معين نيز در فرهنگ فارسي معين، عفاف را به همين معنا آورده است.[20]

عفت، نوعي منش و رفتار دروني است، ولي نمود عيني و رفتاري نيز دارد.

از اين رو، به فردي عفيف مي‌گويند كه اين حالت در رفتار او آشكار باشد.

 

پيوند حجاب و عفاف از ديدگاه دين

حجاب زيرمجموعه عفت است. با پوشش، حجاب محقق مي‌شود، ولي تحقق عفاف به صرف پوشش نيست. پوشش همراه با اعمالي چون ناز و عشوه و نگاه به نامحرم، پوششي غيرعفيفانه است.

عفاف، حالتي دروني است و حجاب به ظاهر و شكل برمي‌گردد؛ يعني يكي، ظاهري و ديگري، باطني است. ميان حجاب و عفت، تأثير و تأثر متقابل وجود دارد. هرچه حجاب و پوشش ظاهري، بيشتر و بهتر باشد، اين كار در تقويت و پرورش دروني عفت اثرگذارتر است و هرچه عفت دروني‌تر باشد، سبب حفظ حجاب ظاهري مي‌شود. حجاب، ميوه عفاف و عفاف، ريشه حجاب است.

حجاب مقتضي حيا و عفت است و زماني كه حيا و عفت به درجه كمال رسيد، ايجاب حجاب مي‌كند. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «بِالعِفَافِ تَزكُوا الاَعمالُ؛ با عفاف اعمال پاك مي‌شود».[21]

آنچه سبب تحقق كاركردهاي حجاب در جامعه مي‌شود، پوشش عفيفانه است، وگرنه پوشش بدون عفاف نمي‌تواند براي فرد و جامعه، آثار و بركاتي داشته باشد. هرگاه اين دو با هم بودند، خير پديد مي‌آيد.

از اين رو، متوليان فرهنگي بايد تدبيري بينديشند كه حريم عفاف و حيا حفظ شود و توجه داشته باشند كه جامعه عفت‌شكن نمي‌تواند در برابر هيچ خطري مصون باشد. به همين دليل، پيامبراكرم(ص) در رهنمودها و نيز سيره عملي خويش، بر جلوگيري از اختلاط زن و مرد هنگام رفت و آمد تأكيد داشت؛ زيرا اين مسئله در شكسته شدن حريم عفاف بسيار اثرگذار است. با توجه به اينكه زنان در نمازجماعت شركت مي‌كردند، روزي پيامبر به يكي از درها اشاره كرد و فرمود: «خوب است اين در را به زنان اختصاص دهيم».[22]

 

دامنه عفاف

دامنه عفت‌ورزي در ارتباط با نامحرم ابعاد مختلفي دارد كه عبارتند از:

1. عفت در فكر

گرانبهاترين سرمايه‌اي كه خداوند به انسان هديه كرده، گوهر فروزان قوه تفكر و تعقل است. تمامي اعمال و رفتار انساني، چه خير و چه شر از فكر انسان سرچشمه مي‌گيرد. بنابراين مي‌توان گفت بالاترين مرحله عفت‌ورزي در ارتباط با نامحرم اين است كه انسان حتي فكر گناه را نكند و تمايلات قلبي و انديشه خود را از گناه حفظ كند.

 

2. عفت در نگاه

عفت در نگاه به نامحرم از دستورات صريح قرآن كريم است. خداوند در سوره مباركه نور به مردان و زنان مؤمن دستور مي‌دهد كه چشمان خود را از نامحرم بپوشانند.[23]

اهميت اين مسئله از آنجاست كه نگاه همچون پنجره‌اي است كه چون بي‌حساب و بدون مرز گشوده شود، آتش شهوت و هيجان را برخواهد افروخت. نگاه‌هاي آلوده، زمينه‌ساز فحشا و آلودگي‌هاي اجتماعي است.

حضرت علي(ع) در اين باره مي‌فرمايند: «العُيونُ مصائِدُ الشَيْطان؛ چشم‌ها، دام‌هاي شيطان هستند».[24]

همچنين مي‌فرمايد: «غَصُّ الطَرْفِ من اَفْضَل الورع؛ پايين انداختن چشم از برترين پارسايي است».[25]

امام صادق(ع) نيز مي‌فرمايد: «نگاه حرام تيري آلوده از تيرهاي شيطان است و چه بسيار نگاه‌هاي حرامي كه حسرتي طولاني در پي خواهد داشت».[26]

3. عفت در گفتار

يكي از ابعاد عفت در ارتباط با نامحرم در گفتار ظاهر مي‌گردد. قرآن كريم در اين باره خطاب به همسران پيامبر مي‌فرمايد: «... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا؛... پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيماري است طمع ورزد و گفتاري شايسته بگوييد.» [احزاب/32]

هرچند آيه شريفه خطاب به همسران پيامبر است ولي بدون شك اين يك حكم عام است؛[27] و تمامي زنان در ارتباط با نامحرم نبايد به گونه‌اي هوس‌انگيز سخن گويند تا كساني كه در دلشان مرض است در آنان طمع كنند و هرگونه سخن گفتن با ناز و غمزه همراه با تغيير صدا به شكل تحريك‌آميز، زمينه‌ساز انحراف افراد شهوت‌ران است كه بايد از آن پرهيز شود.

پيامبراكرم(ص) مي‌فرمايد: «هركس با زن نامحرم شوخي كند، براي هر كلمه‌اي كه با او سخن گفته، هزار سال زنداني مي‌گردد».[28]

4. عفت در رفتار

لازمه حضور اجتماعي زن و مشاركت وي در عرصه‌هاي اجتماعي، گاه ارتباط و معاشرت با مردان است كه اين معاشرت، عفت در روابط اجتماعي را اقتضا مي‌كند و داراي شرايطي است كه از جمله آن:

الف) پرهيز از خلوت با نامحرم

يكي از مهم‌ترين موارد عفت در ارتباط با نامحرم، پرهيز از خلوت با او و حضور در مكاني به تنهايي است. اهميت اين مسئله تا آنجاست كه پيامبر بر عدم اختلاط آنان با مردان تأكيد نموده و مي‌فرمايد: بر زنان است كه دوست نداشته باشند در خلوت با مردان بنشينند.[29]

ب) پرهيز از مصافحه

پيامبر فرمود: «هركس به طور حرام با زني مصافحه كند [با او دست بدهد] غضب حق تعالي را براي خود خريده است».[30]

ج) پرهيز از تبرج

پرهيز از خودنمايي و جلوه‌گري در مقابل نامحرم دستور صريح قرآن كريم به زنان پيامبر است كه شامل تمامي زنان مسلمان مي‌شود: « وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ اْلأُولى و...؛ و در خانه‌هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينت‌هاي خود را آشكار نكنيد...» [احزاب/33]

همچنين بايد از استعمال عطر و بوي خوش در هنگام معاشرت با نامحرم پرهيز شود.

پيامبراكرم(ص) مي‌فرمايد: «هر زني كه خود را خوش‌بو كند و از خانه خارج شود، مورد لعنت قرار مي‌گيرد تا زماني كه به خانه مراجعت كند».[31]

 

پوشش زنان در اديان پيش از اسلام

پوشش و لباس از نيازهاي انسان به شمار مي‌آيد كه از آغاز آفرينش به آن احتياج داشته و كوشيده است خود را بپوشاند. در عهد سليمان(ع)، زنان افزون بر پوشش بدن، روبند هم به صورت مي‌انداختند و اين سنّت در زمان ابراهيم(ع) نيز رايج بود.[32]

در جامعه زرتشتي، لزوم پوشش زن، در مراسم عبادي و حرمت نگاه به زنان و همچنين طرح حدود كيفيت حجاب، از وجود پوشش زنان زرتشتي حكايت دارد. در زمان زرتشت، پوشش صورت معمول نبود، ولي پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر ميان همگان رايج بود. زن با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد و همراه مردان كار مي‌كرد، ولي اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاط‌هاي فسادانگيز همراه بود.[33]

در كتاب مقدس يهوديان، موارد بسياري يافت مي‌شود كه به طور صريح يا ضمني، بر حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن تأكيد شده است. حتي در برخي از آنها، لفظ چادر به كار رفته كه نشان‌دهنده نوع پوشش زنان آن عصر است. سيره عملي يهوديان مبني بر بهره‌مندي از چادر و بُرقع و روبند (كه بارها در تورات آمده است)، تفكيك و جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در كنيسه، ناشايست شمردن اشعاري كه در تمجيد زيبايي زنان سروده شده، منع گفت‌وگوي علني مردان و زنان حتي ميان زن و شوهر، جلوگيري از رفتن به مدرسه و مسجد و ايراد خطابه زنان از پشت پرده، نه تنها نشان‌دهنده وجوب حجاب در شريعت يهود، بلكه بيانگر اجراي سرسختانه و شدت عمل قوانين و سيره يهوديان درباره كيفيت حجاب است.[34]

مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود را درباره حجاب زنان تغيير نداد، بلكه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخي موارد، با تأكيد بيشتري، حجاب را مطرح كرد.

در مسيحيت، به دليل تقدس تجرّد و براي از بين بردن زمينه تحريك و تهييج جوانان، رعايت پوشش كامل و دوري از آرايش، به شكل شديدتري وارد شده است. در كتاب مقدس مسيحيان، به طور صريح، آياتي درباره لزوم عفت و خانه‌نشيني، آراستگي زن به وسيله حيا، پرهيز از آرايش با جواهرات و بافتن مو و همچنين وجوب پوشاندن موي سر، به ويژه در مراسم عبادي و داشتن وقار و دوري از نگاه به نامحرم آمده كه بيانگر حجاب واجب ديني است.

دستورهاي ديني پاپ‌ها و كاردينال‌ها مبني بر رعايت كامل حجاب يا محصور بودن در خانه، وجوب پوشش صورت و پرهيز از هرگونه جواهرات و تزيين موي سر يا رنگ كردن آن و تغيير صورت و وجوب دوري گزيدن از هر چيز تحريك‌آميز و دوستان شهوت‌پرست، سيماي احكام فقهي كليسا را ترسيم مي‌كند و شدت آن را نسبت به شريعت يهود و زرتشت نشان مي‌دهد.[35]

 


حدود پوشش در منظر قرآن

در آيات پيشين، خداوند درصدد بيان حدود پوشش زنان نبود و از زنان خواسته شد كه جلباب بپوشند تا بدين وسيله اين پوشش، معرف شخصيت اصيل و آزاده آنان باشد، ولي در آيه31 سوره نور، تكاليف و دستورهايي مشخص براي تبيين بهتر كيفيت پوشش زنان آمده است:

« وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التّابِعينَ غَيْرِ أُولِي اْلإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَميعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌‍؛ و به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فرو بندند و پاك‌دامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نگردانند، مگر آنچه كه طبعاً از آن پيداست. و بايد روسري خود را بر گردن خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [هم كيش] خود يا كنيزانشان يا خدمت‌كاران مرد كه [از زن بي‌نيازند] يا كودكاني كه بر عورت‌هاي زنان آگاه نيستند، آشكار نكنند و پاهاي خود را [به گونه‌اي به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مي‌دارند، آشكار شود. اي مؤمنان، همگي [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد، اميد كه رستگار شويد.» [نور/31]

اين آيه، حدود حجاب را بيان مي‌كند و از مهم‌ترين آيات در اين زمينه است. در اين آيه، دستورهاي بسياري براي مردان و زنان، در جهت حفظ حريم عفاف و حجاب بيان شده است. در ابتدا به مسئله نگاه زنان اشاره و به وسيله خطاب نوراني « وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» به زنان دستور فرو كاستن نگاه داده شده است.

در ادامه آيه، دستورهايي مربوط به حدود حجاب بيان شده است:

1. دستور نخست اين است : « وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ...» اين حكم ويژه‌اي براي بانوان است. در اين فرمان، از آنان خواسته مي‌شود زينت‌هاي خود را آشكار نسازند.

2. دستور بعدي چنين است: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ و...» پيداست كه پيش از نازل شدن اين آيه، روسري‌ها را زير گلو گره نمي‌زدند و گريبان و سينه‌هاي آنان پيدا بوده است.

3. آشكار شدن زينت نزد برخي افراد مانعي ندارد كه عبارتند از: شوهران، پسران، پسران شوهر، برادران، پسران برادران، پسران خواهران، زنان، كنيزان، مردان خدمت‌كاري كه [از زن] بي‌نيازند و كودكاني كه از عورت زنان آگاهي ندارند.

4. در آخر هم به زنان تذكر داده مي‌شود پاهاي خود را به گونه‌اي به زمين نكوبند تا زينت‌هاي پنهانشان آشكار شود.

اين آيه، حدود و كيفيت پوشش را مشخص كرده و به پيامبر مأموريت داده است تكاليف ويژه زنان درباره روش رعايت حجاب را به آنان بگويد كه عبارتند از:

1. به زنان مسلمان بگو از نگاه‌هاي آلوده و حرام چشم فرو بندند.

2. دامن خود را نگه دارند (اين عبارت كنايه از رعايت عفاف و حياست).

3. به زنان بگو كه زينت‌هاي خود را جز آن مقدار كه آشكار است، نمايان نكنند.

4. به زنان مسلمان فرمان مي‌دهد كه «خمارهاي» خود را بر گريبان و سينه افكنند و آن را بپوشانند.

5. به گونه‌اي راه نروند كه زينت پنهانشان آشكار شود.

گفتني است خداوند پيش از آيه 31 سوره نور، دستورهايي درباره حفظ حريم عفاف و پاكي در جامعه، به مردان مي‌دهد و رسالت آنها را در اين راستا تبيين مي‌كند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ‌‍؛ به مردان با ايمان بگو: ديده فرو نهند و پاك‌دامني ورزند كه اين براي آنان پاكيزه‌تر است؛ زيرا خداوند به آنچه مي‌كنند، آگاه است». [نور/30]

در شأن نزول اين آيه، از قول امام باقر(ع) آمده است: «در مدينه، جواني از انصار با زني روبه‌رو شد. زنان در آن زمان مقنعه‌ها را پشت گوش مي‌انداختند. جوان نگاهي به آن زن انداخت و رفت و او همچنان به راه خود ادامه مي‌داد. هنگامي كه زن از برابر وي رد شد، باز به زن نگاه مي‌كرد و راه خود را ادامه مي‌داد تا داخل كوچه‌اي شد و همچنان كه به پشت سر نگاه مي‌كرد، چيز تيزي كه در ديوار بود، صورت او را دريد. هنگامي كه زن از جلو چشمش ناپديد شد، به خود آمد. ديد خون بر سر و صورتش جاري است. پيش خود گفت: به خدا سوگند، نزد رسول خدا(ص) مي‌روم و او را از واقعه آگاه مي‌كنم. هنگامي كه نزد پيامبر آمد و حضرت، او را به اين حالت ديد، فرمود: چه حالتي است؟ جوان داستان را براي پيامبر باز گفت. آن گاه جبرئيل بر پيامبر نازل شد و اين آيه شريفه را خواند».[36]

 

منابع

  1. قرآن كريم
  2. ابن منظور، لسان العرب، بيروت، 1410ه‍.ق.
  3. ابن منظور، لسان العرب، ج9.
  4. ابوالقاسم حسين راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، 1404 ه‍.ق، چ2 .
  5. تفسير نمونه، ج17.
  6. حسن عميد، فرهنگ عميد، تهران، اميركبير، 1374.
  7. حسين شيخ‌الاسلامي، ترجمه غررالحكم و دررالحكم، قم، انتشارات انصاريان، ج2.
  8. راغب اصفهاني، معجم المفردات.
  9. سنن ابي داوود، ج1 به نقل از: مسئله حجاب.
  10. عبد بن علي‌بن‌جمعه العروسي الحويزي، تفسير نور الثقلين، قم، المطبعه العلميه، ج3.
  11. علي محمدي‌آشتياني، حجاب در اديان الهي، قم، انتشارات ياقوت، 1378.
  12. علي‌اكبر كلانتري، فقه و پوشش بانوان، قم، بوستان كتاب، 1383، چ1.
  13. قاموس قرآن، ج5.
  14. لغت‌نامه دهخدا، ج10.
  15. محمد بن يعقوب فيروزآبادي، القاموس المحيط، ج1، بيروت، دار الفكر، 1378.
  16. محمد بن‌يعقوب كليني، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1378، ج5، ح5.
  17. محمد معين، فرهنگ فارسي معين، تهران، انتشارات اميركبير، 1364، چ7، ج2.
  18. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، انتشارات كتابچي، 1373، چ4، ج103، ح27.
  19. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج101، بيروت، دار الاحياء التراث، 403ه‍.ق، چ3، ح36.
  20. مرتضي مطهري، مسئله حجاب در اسلام (مجموعه آثار)، انتشارات صدرا، تهران، 1376، چ48.
  21. مهدي مهريزي، حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1379.
  22. ميزان الحكمه، ج3.
  23. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، 1374، ج12، ج15.
  24. وسائل الشيعه، ج14.
  25. وسائل الشيعه، ج7.

 

 

 

[1]. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، 1374، ج12، ج15، ذيل آيه 30 سوره نور.

[2]. مرتضي مطهري، مسئله حجاب، 1375، چ45، انتشارات صدرا، ص10.

[3]. ابوالقاسم حسين راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، 1404 ه‍.ق، چ2، ص108.

[4]. ابن منظور، لسان العرب، بيروت، 1410ه‍.ق، ص1.

[5]. حسن عميد، فرهنگ عميد، تهران، اميركبير، 1374، ص779.

[6]. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج101، بيروت، دار الاحياء التراث، 403ه‍.ق، چ3، ص38، ح36.

[7]. لسان العرب، ص1.

[8]. محمد بن يعقوب فيروزآبادي، القاموس المحيط، ج1، بيروت، دار الفكر، 1378، ص179.

[9]. مرتضي مطهري، مسئله حجاب در اسلام (مجموعه آثار)، انتشارات صدرا، تهران، 1376، چ48، ص63.

[10]. علي‌اكبر كلانتري، فقه و پوشش بانوان، قم، بوستان كتاب، 1383، چ1، ص150.

[11]. مسئله حجاب، ص62.

[12]. همان، ص62.

[13]. تبرج در لغت به معناي به جلوه در آوردن و زيبايي خود را نشان دادن است.

ر.ك: آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربي به فارسي، نشر ني، 1379، چ1، ص32؛ ر.ك: قرآن كريم، سوره احزاب/33.

[14]. مسئله حجاب، صص79 و80.

[15]. قرآن كريم در سوره نور آيه 31، خطاب به زنان مسلمان مي‌فرمايد: «لايُبْدينَ زِينَتَهُنَّ؛ زينت‌هايشان را آشكار نسازند». مفسران مصداق زينت در آيه شريفه را بدن زن مي‌دانند كه وجه و كفين از پوشاندن استثناء شده است.

ر.ك: ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تابستان 1369، چ8، ج14، ص439.

[16]. قاموس قرآن، ج5، ص18.

[17]. راغب اصفهاني، معجم المفردات، ص350.

[18]. ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص253.

[19]. لغت‌نامه دهخدا، ج10، ص14081.

[20]. محمد معين، فرهنگ فارسي معين، تهران، انتشارات اميركبير، 1364، چ7، ج2، ص2319.

[21]. ميزان الحكمه، ج3، ص2008.

[22]. سنن ابي داوود، ج1، ص109، به نقل از: مسئله حجاب، ص233.

[23]. نور/30و 31. محدوده و مشخصات اين حكم در فقه و رساله‌هاي علميه مشخص شده است.

[24]. حسين شيخ‌الاسلامي، ترجمه غررالحكم و دررالحكم، قم، انتشارات انصاريان، ج2، ص1087.

[25]. همان، ج2، ص1086.

[26]. وسائل الشيعه، ج7، ص138.

[27]. تفسير نمونه، ج17، ص290.

[28]. وسائل الشيعه، ج14، ص133.

[29]. همان.

[30]. همان، ص142.

[31]. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، انتشارات كتابچي، 1373، چ4، ج103، ص247، ح27.

[32]. مهدي مهريزي، حجاب، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1379، صص40و 41.

[33]. علي محمدي‌آشتياني، حجاب در اديان الهي، قم، انتشارات ياقوت، 1378، صص95 و96.

[34]. همان، صص103و 115.

[35]. حجاب در اديان الهي، صص120، 121و 139.

[36]. عبد بن علي‌بن‌جمعه العروسي الحويزي، تفسير نور الثقلين، قم، المطبعه العلميه، ج3، ص588؛ محمد بن‌يعقوب كليني، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1378، ج5، ص521، ح5.

 http://daneshjooqom.4kia.ir/

  انتشار : ۸ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1162

برچسب های مهم

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما