زينالدين «شهيد الثاني»
شهيدي از تبار حقگويان
زينت دين و مايهي مباهات سلام بود، سخن از شهيد، شهيدي وارسته و به خدا پيوسته كاري بس مشكل است و نوشته و سخن در اين باره هر چند از لحاظ ادبي و رعايت قواعد و جملهبندي و گفتاري در سطح عالي باشد باز كوتاه است و قدر و منزلت شهيد راه علم و فضيلت و تقوا و معنويت را نميتوان با الفاظ و گفتار توصيف كرد، آري شهيد نظارهگر وجهالله است و ما را چه رسد كه با چشم و سرِ خاكي درك اين عروج را داشته باشيم.
شهيد ثاني يكي از اختران فروزان و ستارگان درخشان سپهر علوم و دانشهاي اسلامي است كه در سايهي زندگي پربارش، بركاتي را براي دنياي اسلام به ارمغان آورده و آثار گرانبهايي در علوم مختلف ديني در ظلّ مساعي آميخته با اخلاص و موفقيتآميزش- از او به جاي مانده است كه هر يك از اين آثار همچون مهر تابان در ميان تمام ميراثهاي علمي دانشمندان اسلامي، برجسته و نمايان است و نظر دانشمندان و فضلاء را به خود معطوف ميسازد. او در مكاتب فقهي مذاهب پنجگانه اسلامي، اندوختههايي سرشار و گرانبها فراهم آورد و با مسافرتهاي متعدد خويش به ممالك اسلامي، اساتيد بزرگ و برجستهاي را درك كرد و از محضر زبدهترين دانشمندان اين ممالك بهرههاي فراواني در علوم متنوع كسب كرد و از ژرفاي اين ذخاير ارزشمند گوهرهايي را بيرون آورد كه در ساحل و كرانههاي آثارش، به رايگان در اختيار علاقمندان قرار داد.
اين دانشمند عاليقدر كه در فقه اسلامي شخصيتي كمنظير ميباشد، فقيهي صاحبنظر و برخوردار از استقلال و استدلال و استنباط و اجتهاد بوده و نظرياتي را ارائه كرده است كه هر يك را ميتوان راهگشاي حلِّ معضلات علمي در ارتباط با فقه و اصول عقايد به شما آورد.
او دانشمند پرتلاشي بود كه شبانگاهانش به ياد خدا و استغفار و نماز و نيايش به درگاه پروردگار متعال و مجال و فرصتهاي روزانهاش به تدريس و تأليف و رسيدگي و حوائج مردم و ارشاد آنها و اوقاتش غالباً در سفرهاي علمي مصروف ميگشت و لحظهاي از پويش علمي و يا خدمت به خلق خدا باز نميايستاد، بيشك چنين توفيقات بزرگي صرفاً محصول كوششهاي فردي نبوده كه قرين و همپاي با امدادهاي غيبي و توفيقات الهي بوده است.
شهيد ثاني در دامان بيتي پرورش يافت كه عنوان «سلسله الذهب» به اين خاندان بدون ترديد، اصالت ديني و علمي خاندان و نياكان بزرگوارش را مؤثر در تكوين شخصيت علمي و رواني او بيتأثير نميداند.
اين عالم با فضيلت در خانوادهاي ديده به جهان گشود كه فضاي آن را علم و فقه و فضيلت و معنويت عطرآگين ساخته و تا آخرين لحظات حيات پربارش و رخداد شهادتش هرگز از رشته علم و فضيلت فاصله نگرفته و براي لحظهاي حتي از كوششهاي بيدريغ خويش در راه دانش و دين باز نايستاده بود. سال ولادتش را 911 ه.ق ذكر كردهاند. عمر با بركتش هنوز از 9 سال تجاوز نكرده بود كه قرائت قرآن كريم را ختم نمود، در سال 925 ه.ق اولين معلم خويش يعني پدر بزرگوارش را كه معلم ادبيات و فقه او نيز بود از دست ميدهد.
در سفرهاي متعددي كه از زادگاهش «جبع» به ميس، كرك نوح، دمشق، مصر، حجاز، عراق، بيتالمقدس بعد به روم شرقي و قسطنطنيه و بعلبك داشت هر يك فضاي جديدي از فكر و انديشه را براي وي ايجاد ميكردند و در سايهي ارتباط با شخصيتهاي علمي و اجتماعي ابعاد نويني برايش آشكار ميگرديد.
هدف شهيد ثاني چنين بود كه ميخواست از رهگذر شركت در حلقههاي درس و بحث اساتيد مختلف، اطلاعات گسترده و عميقي را در مذاهب مختلف اسلامي كسب نمايد و به اهداف اين مذاهب دست يابد و در نتيجه از ژرفا و درون اين مذاهب، حق و باطل و درست و نادرست را دقيقاً شناسايي نمايد و در هر مسافرت چنانچه در مييافت كه ماندن نميتواند بر موجودي و ذخاير علمياش بيفزايد ترك آن ديار ميكرد.
او با ورودش به سرزمينهاي ديگر همچون ابر رحمتي كه بارانزاست، معارف خويش را بر دلهاي جهلزده و مرده مردم ميزد و ارباب فضل و علم به او روي ميآوردند. آن هم در روزگاراني كه بازار علم و دانش بيمشتري بود، همواره انوار وجودش بر تيرگيهاي جهل پرتوافكن ميگشت و قلوب اهل معارف، بهجت و نورانيت مييافت.
در مسافرت به عراق شهيد ثاني دستاندركار تحقيق دربارهي قبله عراق به طور عموم و به ويژه قبلهي مسجد كوفه و حرم اميرالمؤمنين(ع) شد و انحراف قبلهي مسلمين را اثبات نمود اين كوشش علمي و ديني او موجبات مسرت مردم گرديد تا جايي كه يكي از مخالفين شهيد ثاني ميگويد از آن زمان نظر شهيد ثاني را در باب قبله مردم عراق قبول كرده است كه ديدم نبياكرم(ص) در خواب وارد بقعه و بارگاه اميرالمؤمنين امام علي(ع) شد و به همان سمتي نمازجماعت برگزار فرمود كه شهيد ثاني با انحراف از معمول بدان سو نماز گزارد.
آري او نسبت به مذاهب پنجگانه جعفري، حنفي، شافعي، مالكي و حنبلي از لحاظ علمي كاملاً محيط و مسلط بود. براساس تمام اين مذاهب، تدريس مينمود و در واقع فقه و عقايد تطبيقي را تدريس ميكرد.
براي اولين بار، تدريس فقه تطبيقي را در شهر بعلبك بنياد نهاد و اين ناحيه از عالم پذيراي علماء و دانشمندان از نواحي مختلف بلاد اسلامي از دور و نزديك شد و يك تحرك علمي در آنجا پديدار گشت. او در حالي كه مرجع عامه مردم به شمار ميرفت و آن گونه احساس ميشود او كه مراد مردم به شمار ميرفت خود سرشار از محبت و حسن اقبال و اعتقاد بود، پناهگاه مردم بود و به هر فرقه مطابق مذهب آنها فتوا ميداد.
شهيد ثاني از محضر اساتيد بزرگي كه شمار ايشان متجاوز از 20 نفر ميباشد بهرهمند گرديد و حاصل اين تلاشها مجموعه عظيمي از تأليفات و رسالات تحقيقي است كه شرح و نام آنها خود مجالي ديگر ميطلبد.
شخصيت وي به گونهاي نبود كه صرفاً در نگارش و تدريس و تأليف رشتهي خاصي گام نهد بلكه حدود 80 رساله و كتابي را كه به رشته تحرير در آورده در موضوعات مختلف فقهي، اخلاقي و عرفاني تفسير و ادعيه و... ميباشد كه همه بيانگر عظمت اوست.
و در پايان او بر سه عقيدهي خويش جان را فدا ساخت و سر او را مظلومانه در سال 966 ه.ق بريدند كه ديگر حلقوم حقگوي او حقگويي نكند بيخبر از آنجا كه حق هميشه پيروز است و سربلند.
اكنون كه بيش از 450 سال از شهادت اين عالم جليلالقدر ميگذرد پويايي فقه شيعه بيش از پيش روشن گرديده است، هنوز شرح لمعهاي كه او نگاشته تدريس ميشود. هنوز جهانخواراني كه ميخواهند در مقابل اسلام بايستند حكومت با عظمت جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي سدّ بزرگي در برابر همهي اين جهانخواران به حساب ميآيد چرا كه خون هزاران شهيد علمدار اسلام حقانيت فقه اسلامي را به اثبات رسانيده است، آنجا كه گفتهاند قلم عالم برتر از خون شهيد است، قلمي كه آگاهي و پويايي به انسانها ميدهد و از انسانها، افراد آگاه و مسئول ميسازد از انسان خليفه الله ميسازد كه بايستي بار امانت الهي را بر دوش بكشد.
- آيا بر علماي ما نيست كه راه و اهداف شهيد ثاني را ادامه دهند؟
- آيا اثبات اين موضوع كه فقه اسلامي و حكومت اسلامي ميتواند جهان را اداره كند متضمّن تلاشهاي علمي و فرهنگي دانشمندان و فرهيختگان مسلمان نيست؟!
- آيا هنوز هنگام آن نرسيده است كه پاسخگوي نيازهاي جوامع انساني باشيم؟
- آيا الگوي زيباي حكومت اسلامي كه امام خميني(ره) معمار انقلاب و مجدّد بزرگ اسلام بود براي ديگران قابل استفاده نيست؟
- آيا بر مسلمين هنوز فرض نشده است كه شهيد پيرو ميخواهد و ادامه دهندهي راه؟
- آيا نهضتهاي صد سالهي اخير ريشه در نهضت و قيام حسيني ندارند كه مرگ با عزت را بهتر از زندگي در ذلت ميدانند؟
- شهدا شهد شيرين شهادت را چشيدهاند قطعاً شهرت نميخواستهاند بيايم پيرو ايشان باشيم، اخلاقشان، همتشان، تقوايشان، رفتارشان همه و همه موجبات رهايي ما شدند آنها را پاس بداريم.
- امروز تكريم از علماي گذشته، تكريم اسلام است، عزت اسلام و حيات دوبارهي اسلام را علماي اسلام رقم زدهاند، اين افتخار و سربلندي را براي مسلمين خوب پاسداري كنيم.
- امروز در حالي گراميداشت ياد و خاطرهي شهيد ثاني را پاس ميداريم كه خيل عظيم مسلمين جهان بايستي با وحدت و همدلي بتوانند به رفع مشكلات مختلف خويش همت گمارند. و بر حوزههاي علميه اسلامي است كه با تحرك و پويايي علمي و فقهي خويش پاسخگوي خوبي براي نسل امروز و فردا باشند. ديروزيان امروز را ترسيم كردند امروزيان، فردا را دريابيد.
به فرمودهي امام راحل «مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ارواحنا فداه است...»
امام امت و قائد عظيمالشأن انقلاب اسلامي مقام عظماي ولايت حضرت آيتالله خامنهاي به ما آموختهاند كه «انتظار در مبارزه است» و اين بزرگترين پيام ايشان است اگر باز هم اميدي ما را زنده ميدارد همين است كه براي ظهور آخرين حجت حق مبارزه كنيم.
امام بود كه به ما آموخت «عرفان را با مبارزه جمع كنيم» و خود بهترين شاهد بر اين مدعا بود كه «عرفان عين مبارزه است» او كتاب و سنت را در وجود خويش گشود و ما دانستيم كه اولياء مقرّب خدا در طول تاريخ همواره بر همين شيوه زيستهاند.
اكنون مائيم و امانت امام، دست بيعت از آستين اخلاص بيرون آمديم و در كف فرزند و برادرش و تلميذ مدرسهاش بگذاريم كه دنيا تشنهي اسلام ناب محمدي(ص) است و اگر بخواهيم به عنوان مسلمان هميشه بر خود ببالم بايستي تلاش كنيم و مبارزه و برنامهريزي و اخلاص و ابتكار و خلاقيت، چرا كه ما شريك غم همهي مظلومان جهان هستيم.
http://daneshjooqom.4kia.ir/
برچسب های مهم