مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 3757
  • بازدید دیروز : 3661
  • بازدید کل : 13109873

محمد مهدي نراقي


شخصيت محمد مهدي نراقي و خاندان او:

مولي محمد مهدي نراقي فرزند ابوذر و جد پدري وي حاج محمد قمي است [1]که اين که اين مطلب در اجازه مولي احمد فرزند ايشان به برادرش محمد مهدي آمده متن اجازه در کتاب قاموس الرجال[2] و مقدمه عوائدالايام [3]آمده است مرحوم مولي احمد نراقي در کتاب رکن هستند الشيعه مي فرمايند"اختاره جدي الفاضلي نصيرالدين القمي في رسالته الزکوية" از اين عبارت استفاده مي شود که مرحوم محمد مهدي نراقي اصالت قمي داشته و جدش اهل عم بوده است. اما پدرش ابوذر از عاملين حکام بوده و منصب پاييني داشته و پاکار(پادو) نراق بوده و کشته مي شود[4]

تاريخ ولادت ايشان دقيقا شخصي نيست و کتب تراجم هم نوعا سقرخ آن نشده اند فقط در فهرست کتابخانه مجلس شوراي ملي در بيان کتاب المستقصي آمده "از مولي مهدي بن ابي ذر نراقي (1146-1209ه)در هيأت..." البته تاريخ وفات ايشان کاملا مشخص است چنانچه مولي احمد نراقي در پايان نسخه اي از لولوة البحرين محدث بحراني يادداشتي به اين شکل دارد "تاريخ وفات الوالد الماجد المحقق الزاهد مولونا محمد مهدي بن ابي ذر نراقي في اول ليلة السبت ثامن شهر شعبان المعظم من شهور سنة الف و ماتيني وسع ودفن في النجف الاشرف في الايوان الصغير الذي يلي الخلف، وله شباک الي الرواق و کان عمره الشريف يبلغ ستيني سنة تقريبا" اين عبارت در مثنوي طاقديس از مولي احمد نراقي آمده است.

طول عمر،نام و محل ولادت ،وفات و تحصيل :

در طول عمر ايشان نظرات مختلفي داده شده است چون زمان تولد ايشان شخص نيست ولي طول عمرشان را صد و شصت سال در نظر گرفته اند. آيت الله حسن زاده آملي در کتاب آسمان معرفت مي فرمايند:

در مصقات ايشان ديدم خود را مهدي نبي ابي ذز معرفي کرده ولي فرزندش مولي احمد از ايشان (1245ه-1185ه)در معراج الهاده و عوايد الايام و...به نام محمد مهدي ياد کرده است. مولي احمد نراقي نيز خودش را احمد بن محمد مهدي معرفي کرده، لذا برخي تراجم نويسان نام وي را مهدي و برخي محمد مهدي ذکر کرده اند. اما خود مولي محمد مهدي در رساله جامعة الاصول و اجماع مي فرمايند"اما بعد فيقول...محمد بن ابي ذر نراقي المعروف بمهدي نور الله قلبه ..."[5]

محل تولد وي نراق از توابع و به فاصله ده فرسخ از[6]کاشان(به قول عرب قاسان)و وفات در کاشان و عمده تحصيلاتش در اصفهان بوده، البته مقدمات تحصيلي را در اوايل عمر شريفش در کاشان گذرانده و بعد از تحصيل ادبيات به اصفهان سفر کرد و در آنجا به تحصيل فقه، اصول فقه، تفسير کلام، در فلسفه شفا و اشارات در علوم رياضي، هيات، محبطي، حساب، استخراج تقويم و علم طب مشغول بود سپس به کاشان بازگشته و مدتي امام جماعت و مرشد مردم بود.

بعد از مدتي عازم زيارت عتبات در عراق شد و در آنجا از محضر شيخ يوسف بحراني، در کربلا و محمد باقر بهبهاني در کربلا و شيخ محمد مهدي فتوني در نجف استفاده نمود و سپس به کاشان بازگشت البته در مکارم الاثار آمده که ايشان از شيخ محمد مهدي فتوني فقط اجازه روايت گرفته و نزد وي تلمذ نموده است طبق اين نظر تحصيلات نراقي بزرگ فقط در کاشان، اصفهان و کربلا بوده است.

در اصفهان نيز از محضر اساتيد مخصوصاً ملا اسماعيل خواجويي استاد فلسفه (وفات 1173 ه) به نظر سيد جلال الدين آشتياني در مقول و هم در منقول استفاده نموده است. در همان شيراز شيخ محمد بن حکيم حاج محمد زمان و شيخ محمد مهدي هرمزي که هر دو استاد فلسفه بوده اند نيز استفاده نموده است.[7]

ديدگاههاي برخي از علماء در باره وي:

مولي احمد نراقي (نراقي ثاني) در رساله منجزات مريض پدرش (نراقي اول) را تکيه گاهش در تمامي علوم مي داند و مي فرمايد«والدي و استنادي الذي السيد في جميع العلوم العقليه و النقليه استنادي ...» همچنين در جلد سوم مسائل و رسائل مي فرمايد« افضل المتقدميني و المتأخرين و زبده الفقهاء المتالهين والد ماجد...

ميرزا محمد باقر موسوي خونساري در باره وي مي نويسد «العالم البارح و الفاضل الجامع قرقره خيلي اهل العلم بفهمه الاشراقي مولانا مهدي بني ابي ذر الکاشاني النراقي... کان من در کان علمائنا المتاخرين و ايمان فضلائنا المتبحرين مصنفاً خ اکثر فنون العلم و الکمال مسلماً في الفقه و الحکمه و الاصول و الاعداد و الاشکال[8]»

محدث قمي ] = شيخ عباس قمي[ صاحب مفاتيح الجنان در باره وي مي فرمايد« مهدي بن ابي ذر الکاشاني النراقي شيخ عالم فاضل کامل باريح جليل و فقيه بخرير جامع فنون و علوم مولانا الامجد والد جناب حاج ملا احمد است[9]»

مرحوم علامه محمد رضا مظفر صاحب المنطق و اصول الفقه هر دو از کتب درسي حوزه هاي علميه در مقدمه جامع السعادات مي نويسد «الشيخ الجليل المولي (محمد مهدي نراقي) احد اعلام المتهدين في القريني الثاني عشر و الثالث عشرين الهجره و من اصحاب التاليفات القيمه...»

ميرزا محمد مهدي کهنوي کشميري مي فرمايند: «ملا محمد مهدي نراقي حاوي به جميع علوم سيما در فنون رياضي از هندسه و حساب و هيئه و علوم اربيه افرهاني و بيان و غير آن در علم تفسير مهارت وافر بلکه باهر پيدا نمود...»[10]

علامه حسن زاده در باره وي مي‌فرمايد: طود علم و تحقيق، استاد الکلي في الکل علامه نراقي يکي از نوابغ دهر و جامع کليه فنون و علوم و در هر فن مرد يک فن، دائره المعارفي ناطق، کتابخانه بزرگ حي و متحرک بود بي شک آن جناب در تبحر و تمهر به جميع علوم عقلي و نقلي حتي در ادبيات و رياضيات عاليه در عداد طراز اول از اکابر علماء اسلام و در ؟ فضائل اخلاقي و ملکات ملکوتي از نوادر روزگار است... ايشان در جائي ديگر مي فرمايند« در باب تراحم نوشته اند که صاحب عنوان نراقي اول ؟ و خط عبري را قرار گرفت و گاهي در شکلات العلوم بدان تفوه مي فرمايند...» بعد نظائري از علماء سلف و معارين خود را در اين باره نمونه و آورند و چنانچه سه صالح خلخالي شاگرد ميرزا البرحسين جلوه مي گريد «ابوعلي سکويه کتاب طهاره الاعراق افلاطون را از ؟ به عربي ترجمه کرد و خواجه نصير ترجمه عربي را به فارسي ترجمه کرد. بعد علاوحسن زاده مي فرمايد استاد ما علامه شعراني زبان عربي را در تهران از عالم يهودي فرا گرفت و در زبان فرانسوي استاد بوده انگليسي هم مي دانست و اين گونه شواهد در صدر اسلام بسيار است»[11]

فرزندان ملا مهدي نراقي:

1- ملا احمد متولد 1185 ه و شاگرد ممتاز پدر که خود هشت پسر داشت به نامهاي ميرزا نصرالله، ملامحمد تقي، ملاهاشم، ميرزا محمد نصير، ميرزا ابراهيم، ملامحمد علي، ملامحمد جواد، ملا محمد

2- ملا ابوذر که خود پسري به نام ملامحمد باقر داشت.

3- حاج ميرزا ابوالقاسم که شاگرد برادرش ملااحمد بود و چهار پسر به نامهاي ميرزا محمد صادق، ميرزا حسن، ميرزا ابوالقاسم، و عبدالوهاب.

4- ملاابوالحسن که پسري براي او ذکر نشده.

5- ملامحمد مهدي که پس از وفات پدر به دنيا آمد و به القاب آقابزرگ يا ملا مهدي دوم مشهور شد او هفت پسر به نامهاي جعفر، ميرزا ابوالقاسم، ملامحمد علي، ميرزا محمدحسن، ميرزا زين العابدين، ميرزا احمد و ميرزا محمد داشت. علامه حسن زاده مي نويسد

«حاج ملا مهدي بن ابي ذر نراقي برادر فاصل نراقي (ملا احمد) به اسم پدرش ناميده شدزيرا بعد وفات پدرش در سال 1209 ه ق متولد شد آن جانب عيلوم مفضال و فقيه نبيه و محمد جواد بذال جامع شرائط فتوي و اجتهاد و حاوي مراتب حسن اخلاق و سراد بود. اگر علم اصول نام برده شده او اصلي اصيل است و اگر علم فقه ذکر شده او فقيه جليل است او را مصفاتي است از آن جمله، کتاب تنقيح الاصول در دو جلد و شرح بر ارث و علامه حلي به نام مقاصد عليه او در سال 1268 ه ق وفات نمود... او از برادرش ملا احمد و از وحيد بهبهاني و شيخ جعفر کاشف الغطاء و سيد جواد عاملي اجازه داشته است»[12]

مسجد و مدرسه آقا بزرگ را در کاشان ملا محمد مهدي نراقي دوم ملقب به آقا بزرگ بناء کرده است که معماري آن کم نظير است. از آثار علمي وي ؟ از المقاصد العلميه که شرح ارشاد علامه حلي است و تنقيح الاصول در اصول فقه نام برد.

نکته اي که قابل توجه است اينکه پدر ملا مهدي عالم نبوده و شخصي دولتي بوده ولي تعداد زيادي از فرزندان و نوادگان وي اهل علم بوده اند که برخي از ايشان همراه بعضي آثارشان عبارتند از:

ملاعبدالصاحب (1297-1215) نراقي صاحب مشارق الاحکام و مثنوي فارسي با تلخص صاحب، ميرزا ابوالقاسم نراقي (1319-1252) داراي مطالب الاصول، ميرزا ابوالقاسم بن ملا مهدي نراقي (وفات 1295ه) داراي مخص المتال في افع القيل و القال

تأثير ملا احمد بر شهرت علمي پدر:

هميشه شاگردان بارز وسيله برابري جانان بر مکاتب اساتيد هستند چنانچه مثلاً بهمنيار و لوکري و بعدها خواجه نصير مروج بوعلي و يا علامه حلي و قطب الدين زاري مروج خواجه نصير بودند ملا احمد (نراقي دوم) يکي از بزرگترين اسباب شهرت پدر است چون هم لفظاً به فضل پدر اذعان داشت و هم عملاً، چنانچه در دقت نظر و حسن تاليف تابع پدرش بود او در تاليفات جا پاي پدر نهاد چنانچه پدر معتمد الشيعه را در فقه نگاشت و پسر مستند الشيعه را تاليف کرد پدر جامع السعادات را در اخلاق نگاشت پسر، معراج السعاده را نوشت و پدر مشکلات العلوم را تاليف کرد و پسر خزائن را نگاشت که البته در آغاز اين کتاب به مشکلات العلوم پدر اشاره مي کند و مي گويد اين کتاب سنگين است و هر کس قدرت بر فهم آن ندارد لذا کتاب خزائن را مي نويسد که سهل الوصول است و بر تبعيت خودش از کتاب پدر تصريح مي کند ولي آنچه آنجا آمده را نمي آورد.

در فروع فقهيه نيز ملا احمد بسيار به آثار پدرش استناد مي کرد چنانچه در عوائد الايام و مستند مثلاً از لزوم چلاندن در نظير لباس از لوامع الاحکام پدرش، نقل کرده است. حتماً برخي بر آثار پدرش حاشيه و شرح دارد مانند شرح تجريد الاصول پدرش در 7 جلد يا شرح رساله اي الحساب ملا مهدي يا شرح محصل الهئيه ايشان

کثرت آثار ملا احمد و تنوع آنها نشان از جامع بودن و تأثير پدر بر وي دارد و خود ايشان بعد از بيان تاريخ تولد خود در سال 1185 ه آثار خود را تا سال 1228 ه چنين بيان مي کند در اصول فقه

1- شرح تجريد الاصول در 7 جلد

2- مناهج الاحکام در يک جلد قطع رحلي

3- عين الاصول

4- اساس الاحکام

5- مفتاح الاحکام و در فقه 1- تذکره الاحباب به فارسي

2- خلاصه المسائل به فارسي

3- مستند الشيعه في احکام الشريعه در فقه استدلالي به عربي در دو جلد قطعي رحلي

4- مناسک حج

5- الرسائل و المسائل المهمه که دو جلد است جلد اولش مربوط به فروع فقهي است و جلد دومش مربوط به اصول عقائد و اصول فقه و احاديث و آيات مشکله- در اخلاق، معراج السعاده در علوم رياضي، حاشيه اکر ثادو دوسپوس و در هيأت شرح تحصل الهئيه که هنوز تمام نشده ولي بعدها تا زمان فوت ايشان يعني 1245 ه آثار ديگري هم بر اين موارد اضافه شد که عبارتند از:

اجازه اي که داده به صورت منفرد و کتاب الاجازات شامل مجموعه اجازه هايي که به ديگران داده و اجازه هائي که اساتيدش به وي داده اند که در يک جا جمع است، فصل الخطاب شرح زبده الاصول بهايي و مثنوي طاقديس عوائد الايام رساله اجماع امر و نهي ، حاشيه بر تحفه رضويه پدرش، حاشيه شرح لمعه، خزائن، الذرائع دو اصول فقه، و مجموعه رسائلي در وجوب جمع علي البوديون ، مسائل شک ؟ ، در پاسخ 13 سوال در باره مدح، در رضاع، في حکم من ادرک اضطراري المشعر خاصه، در پاسخ پنج سوال ، علم ضلا، منجزات مريض، عدم حجتيه نظير در باره علم خود در دفاع از برخي نظرات کاشف الغطاء، در شرح حديث انما يقال کيف، شيء لم يکن فکان ، هدايه الشيعه، وسيله النجاه، سيف الامه و برهان المله، العصير العنبي و بالاخره رساله عمليه مهمترين شاگرد ملا احمد نراقي شيخ نراقي النصاري (1214-1281 ه) خاتم الفقهاء و المجتهدين است که چهار سال در کاشان شاگردي او را کرده شيخ در کتب رسائل و مکاتبش به آثار نراقي اشاره کرده است همچنين بر عوائد الايام نراقي حاشيه دارد و از جانب استادش ملا احمد اجازه نيز داشته است.[13]

اوضاع و احوال زمانه محمد مهدي نراقي«ره»:

نشور نماي علمي و به ثمر نشستن نراقي «ره »در قرن دوازدهم و دهه ابتدا و قرن سيزدهم بود در اين زمان صفويه بر ايران حکم مي راندند. البته او و فرزندش ملا احمد سلطنت فتحعليشاه قاجار (1212-1250)را نيز درک کردند.[14]

در قرن دوازدهم هجري در عتبات مقدسه عراق و همچنين در بيشتر شهرهاي مذهبي ايران نظير اصفهان، خراسان، شيراز که مراکز علمي هم بودند دو جريان فکري نفوذ کرده بود يکي صوفيه ديگري اخباريگري، نزاع صوفيه بيشتر در اصفهان وکشمکش اخباري ها با اصولي ها در کربلا بود نراقي در هر دو جبهه مبارزه مي کرد عده و ابزار مهم او در اين رويارويي سور علمي و ذو فنون بودن او بود کتاب اخلاقي جامع السعادات و تقسيم بندي هاي آن و استخوان بندي آن نشان از تبحر مولف از فلسفه دارد چنانچه مثلاً باب اول را در مقدمات قرار مي دهد و حقيقه انسان را به اعتبار تجرد نفس و مقابر نفس و استنداد و تألم نفس و فضائل و رذائل اخلاقي و ... قرار مي دهد برخورد ايشان با مسأله اخلاق صرف جمعاوري روايات اخلاقي نيست بلکه بيان فلسفه علمي در پرتو عقل يعني رسول باطني و در راستاي تعاليم انبياء و اهل بيت عليهم السلام است.

کتاب اخلاق وي رنگ بوي عقلگرايي دارد نه صرف قصد به اخبار اصلاً انگيزه او براي تاليف جامع السعادات دو چيز بود يکي قوي شدن جريان صوفي گري و ديگري بيگانگي مردم از اخلاق لذا بر پايه فلسفه اشراق مردم را به ميانه روي و اعتدال سوق داد و چنانچه در سطر هم در کتاب اخلاق نيکو را حسن چنيني کرد با تصوف نيز به همين شيوه مبارزه کرد اهميت ديگر کتاب او اين است که اين کتاب کاملترين کتاب اخلاقي است که پس از تهديب الاخلاق و نظير الاعراق ابن مسکويه (وفات 421ه) و مهجه البيضاء مولي محسن فيض کاشاني (وفات 1091 ه) تاليف شده است.

شرائط سياسي زمانه ملا مهدي به گونه اي بود که با فوت کريم خان زند کشور دچار هرج و مرج شد با مراجعه پايان به کتاب جامع الافکار و ناقد الاقطار مشاهده مي شود که ملا مهدي نراقي اظهار ناراحتي مي کند و ميخواهد هر چه زودتر مملکت سامان يابد تا مردم در رنج و عذاب نباشند بعد فتحعليشاه قاجار بر سر کار مي آمد و با کوشش وي در از بين بردن آشوبها و اختلافات، يک آرامش نسبي در کشور پديد مي آيد.

فتحعليشاه خود را مقيد به دين و علاقمند به تشيع وانمود مي کند و حتي پادشاهي خود را به نيابت از مجتهدان مي داند، عالمان دين را به مرکز دعوت مي کند دستور ساخت مساجد و مدارس را مي دهد در اين شرائط ملا احمد به حکومت نزديک مي شود اين نزديکي براي ترويج دين است، در کتاب سئوالي وجواب ملا احمد مسائلي را مطرح مي شود در رابطه با حکام از طرف شاه و ؟ که به مردم مي دهند يا مي گيرند و حتي مسافرت حکام که سفر معصيت است يا نه اطمينان مي يابد که فتحعليشاه نزد او سلطان جائر بوده است.

ولي به جهت مصالح مسلمين گاهي آنها را تائيد مي کردند يا در محافل رسمي آنها حاضر مي شدند و يا حتي در آغاز برخي تاليفات آنها را مي ستودند اين در فضاهاي بحراني مانند جنگ ايران روس[15] در زمان ملا احمد تهاجم صوفيان، اخباريان درگير فرق در زمان ملا مهدي بود و باعث مي شد علماء پادشاهان را زير نظر بگيرند تا انحراف آنها موجب انحراف مردم نشود چنانچه در روايت از امام جعفر «عليه السلام» است که:

«الملوک حکام علي الناس و العلماء حکام علي الملوک»

ملا مهدي و ملا احمد نراقي مجموعاً حدود هشتاد تاليف دارند که در آغاز سه يا چهار کتاب به جهت اينکه شاه در خواست نگارش کتاب را از آنان خواسته از نام شاه و تمجيد آنها سخن به ميان آمده است و اگر تمايلي نبود بايد در همه کتبشان ستايش مي کردند. و آنچه در آغاز کتاب معراج السعاده آمده و توام با مبالغه بوده شايد از نسخه برداران باشد نه خود مولف.

ملا مهدي نراقي و علم نجوم:

آنچه از آثار در علم هيئت بر مي آيد اين است که وي تحت تأثير مکتب مراغه بوده و اين از آثار وي در اين زمينه به خوبي نمايان است چنانچه در المستقضي مکرر از تذکره و يا تحفه شاهيه قطب الدين شيرازي و ديگر آثار گذشتگان ياد مي کند البته از آثار قدماء مانند فجسطي بطليموس و اکر ثا وذرسيوس و... نيز نام برده است مثلاً ايشان در دواير ؟ السماء منطقه البروج و نصف النهار و ... در رابطه آنها با هم از آثار قدماء به خوبي استفاده کرده و مطلب را با براهين هندسي از اصول اقليدس مستحکم مي سازد و به کرات از اين کتاب استفاده کرده و به درستي به مقالات و اشکال (=قضايا) آن استناد مي کند.

ايشان حرکت اجرام فضايي را با افلاک ترجمه مي کند و در اين زمينه از نظرات ائولوکوس بهره مي برد در مورد نور و شکل و رنگ ستارگان نيز به تحقق مي پردازد و طلوع و غروب کواکب و اقليم هاي زميني را نيز در نظر داشته است.

مسئله خسوف کسوف و فروش ادا و زلزله نيز که مربوط به جو زميني است از او مغفول نمانده است يعني در واقع همانقدر که به کيهان شناسي و کلي سيستم جهان و شکل آن مي پردازد و نظريه کروتي کرمهاي و زمين و آبهاي آنرا مي پذيرد به مسئله جزئي جو زمين نيز پرداخته است که در واقع نوعي اقليم شناسي و آب و هوا شناسي است.

ايشان ستارگان را در فلک هشتم جمع دانسته و تعداد رصد شده آنها را 1022 و تعداد رصد نشده ها را بي نهايت شمرد. البته نراقي از صور الکواکب تعداد ستارگان رصد شده را 1025 مورد نقل اکثر که داراي شش قدر و هر قدر داراي سه مرتبه يعني 18 مرتبه مي باشند قور ستارگان در جامع بيانگر شدت نور آنهاست که به ما مي رسد يعني ميزان تابش ظاهري آنها.

ايشان بحث مکانيک سماوي را نيز به حريي مطرح مي کند و اقسام حرکات يکنواخت غير يکنواخت به تشابه و غيره و يا مثلاً حرکت رجعي و بازگشتي مدت مکث و اقامت، حرکت اوج و ... را بيان مي کند.

کتاب محصل ملا مهدي در برخي موارد مکمل المستقضي است که البته بسيار مختصرتر از آن است باب پنجم التحصيل راجع به کره زمين و شکل آن و بيان طول و عرض جغرافيايي است طبق نظر قدما بر و متاخرن و ساير عرض استواست او در اين کتاب به طول روز در نقاط استوايي و تعدله و قطب ها پرداخته و فصول و ارتفاع فروش را نيز بر روايت قرار داده است.

نراقي در بخش ديگر المستقضي به سايه (= ظل) مي پردازد و از آن براي تشخيص ظهر شرعي، سمت قبله استفاده مي‌کند مثلاً در هشتم جوزاء (=8 خرداد) و يا 22 سرطان (= 23 تير) که آفتاب به طور کامل بر کعبه عمود است قبله را استخراج مي کند که در خلاف جهت سايه است. و يا براي نقطه متقاطر کعبه يعني نقطه اي که قطري از زمين يعني کعبه و آن نقطه مي گذرد هر طرف قبله است «فانها تولوا ختم وجه الله».

البته نراقي براي يقين قبله عرض هاي ْ90 (قطب شمال و جنوب) بتوقف شده است در ادامه نراقي به پديده فلق (سپيده‌گاه) و فلق (شامگاه) و کيفيت پيدايش نور مخروطي آن پرداخته است و تفاوت صبح صادق و کاذب را شرح مي‌دهد و فاصله آخر شفق و اول فلق را تبيني مي کند.

سپس نصف به شبانه روز حقيقي و توسط و شبانه نور استوايي و غيره مقايسه آنها مي پردازد و همچنين ساعتهاي متدي و معوج و سپس سال را به شمسي و قمري تقسيم مي کند سال قمري را هم به دوازده ماه قمري تقسيم مي کردند و ماه قمري هم حقيقي و متوسط داشته است. سال قمري متوسط به اندازه دو روز تقريباً بيست يک ساعت از سال خورشيدي حقيقي کمتر است.

ملا احمد نراقي و دانش نجوم:

ديديم ملا احمد از شاگردان بارز پدر بوده و نقطه نظرهاي وي متأثر از پدر بوده و از زمينه هيأت نيز مانند پدر که جامع بوده اند به تحقيق و تتبع پرداخته است ملا احمد در کتاب فقهي مستند الشيعه اش اساس نجوم را مورد تحقيق قرار داده است وي آورده است که تعلم نجوم احکامي (= احکام نجوم) را عده اي حرام و برخي حرام نمي دانند آنان هم که حرام مي دانند نه به خاطر خود نجوم است بلکه به قول سيد بن طاووس در فرج المهموم و علامه در کتاب فقهي منتهي المطلب و تحرير الاحکام و محقق ثاني (= محقق کرکي) در جامع المقاصد، حرمت به جهت اين است که منجم نجوم را مستقل از تاثير دانسته اند و نقش خداوند را منکر بوده اند و يا اينکه گفتارشان بدون علم و مبتني بر تخميني بوده و يا اينکه مانند سحر و کهانت از آن استفاده مي شود اما سيد طاووس در صوري تعليم نجوم را مجاز مي داند که مخالف شرح نباشد.

تعلم و تعلم هر دانشي که عصاره اش نفي خداوند باشد حرام است و لوطب باشد با اين ديد که داروها مستقل از خداوند تأثير مي کند پس اخبار بازدارنده و ناهي از تعليم و تعلم نجوم بر جايي ؟ مي شود که اجراي سماوي مستقل در تأثير باشند و الاروايات معارض هم هستند منجم ملعون در آينه روايات کسي است که به فلک آفرين (= مفلک)يعني خداوند متعال اعتقاد نداشته باشد در رواياتي دانش نجوم از علم انبياء و ميراث پيامبران است‌«و هو علم الانبياء و الاوصياء و ورثه الانبياء»[16]

و اين با حرام بودن آن منافات دارد و پس بايد روايات ؟ به گونه اي در تعارض خارج شوند چون در علم درايه الحديث هست که «الجمع مهما امکن طولي من الطرح» اين با برداشتن وحدت ؟ شبهه تناقض دفع مي شود لذا ملا مهدي و ملا احمد نراقي با علم به اين روايات علم نجوم را ترويج مي نمايند حال به طور مستقيم در کتابهايي مانند المستقضي و المحصل از ملا مهدي و شرح المحصل از ملا احمد و به طور غير مستقيم و در ضمن کتب فقهي مثلاً ملا احمد در مستند الشيعه همانند علامه حلي در فتهي المطلب و يوسف بحراني در الحدائق الناظره يا فحر المحققين فرزند علامه در شرح قواعد، فيض کاشاني در الوافي آورده اند که اگر وجود هلال ماه در يک نقطه از کره زمين ثابت شد براي همه شهرها کفايت مي کند يعني همه شهرها يک افق دارند از علماء و فقهاء معاصر آيه الله العظمي خويي هم قائل به همين نظريه هستند يعني اتحاد افق به اين معنا که اگر در جائي از کره زمين ماه قبل از ظهر رويت شد آن روز براي همه اهالي زمين اول ماه است و اگر بعد از ظهر مشاهده شد فرداي آن روز براي همه ساکنان زمين اول ماه خواهد بود.[17]

مرتبه اخلاقي:

براي تشخيص مقام و جايگاه اين مولف و معلم اخلاق بيان چهار حادثه کفايت مي کند حادثه اول:

براساس آنچه نقل شده همانند ساير علماء در ايام تحصيل در نهايت فقر و فاقه بود البته اين فقر باعث نبوغ علمي و صيقل يافتن نفس براي شکوفايي جوهر آن است فقر وي به حدي بود که حتي توان خريد روغن چراغ و يا شمع را نداشت لذا به دستشويي مدرسه مي رفت و از چراغ آنجا براي مطالعه استفاده مي نمود و اگر کسي براي قضاي حاجت به آنجا مي رفت ايشان تنخنخ مي کرد که کسي متوجه مطالعه او نشود و خيال کند او هم براي قضاي حاجت آمده است. اين قضيه نبوغ و اراده و شوق علمي وي را نشان مي دهد که در بدترين شرائط چقدر به بهترين کارها اهتمام دارد. حادثه دوم:

يکي از کسبه نزديکي مدرسه مغازه اي داشت که برخي اوقات مرحوم نراقي براي مايحتاج به او مراجعه مي‌فرمود او ديد که لباس ايشان بسيار فقيرانه و نامناسب است سعي کرد براي او لباسي تهيه کند و زماني که او از کنار مغازه مي گذرد به او هديه نمايد سپس ايشان با اصرار فراوان لباس را مي پذيرند ولي فرداي آن روز مراجعه کرد و لباس را پس مي دهد و مي فرمايد وقتي اين لباس را پوشيدم در خود پستي و خواري احساس کردم که ديدم طاقت آن را ندارم مخصوصاً موقعي که از جلوي مغازه شما رد مي شوم پس نفسم را اينگونه يافتم که تحمل اين درد را ندارد لذا لباس را پس مي دهد. حادثه سوم:

اينکه مرحوم نراقي نامه هايي را که برايش مي فرستادند را بدون اينکه مطالعه کند زير فرش مي گذاشت به جهت اينکه مطالعه نامه ها ذهن او را از تحصيل باز ندارد تا اينکه از قضا پدرش کشته مي شود لذا به او نامه مي نويسد او هم بدون مطالعه نامه را زير فرش مي گذارد در اين موقع در محضر درس مولي اسماعيل خواجوي تحصيل مي کرد اطرافيان که مي بينند او جواب نمي دهد بار ديگر نامه مي نويسند تا او را مطلع مي کنند که به زادگاهش بازگشته و در تقسيم ماترک و ارثيه و کارهاي ديگر کمک کند اين در حالي بود که روح او هم خبر نداشت باز او جواب نداد تا اينکه به استادش نامه مي دهند تا او را مطلع کند. استاد هم مي ترسد که خبر را ناگهاني بدهد لذا در درس با اظهار حزن و اندوه حاضر مي شود و به او مي گويد پدرت مجروح شده تا به شهرش باز گردد او پدرش را وي مي کند و از استادش مي خواهد او را به جهت نرفتن عفو کند تا اينکه استاد مجبور مي شود واقعيت را به او بگويد ليکن شاگرد باز مي خواهد در درس حاضر بماند تا اينکه استاد او را مکلف مي کند که بازگردد او امر استاد را اقثال مي کند و فقط براي سه روز آنجا مي ماند سپس بازمي گردد و حادثه چهارم:

ملا مهدي نراقي يک نسخه از جامع السعادات تاليفي اش را براي سيد بحر العلوم فرستاد و بعد از مدتي به نجف رفت. علماء زيادي به ديدن ايشان رفتند ولي سيد بحر العلوم نرفت بعد ملا مهدي به ديدار او رفت و سيد احترام ؟ شان او را انجام نداد بار دوم هم ملا مهدي به ديدن سيد رفت مجدداً سيد احترام لازم را نگذاشت براي بار سوم نراقي به ديگر سيد رفت و سيد بحر العلوم که ديد ملا مهدي نه تنها مولف بلکه مجسمه اخلاق است او را در آغوش کشيد و گفت مي خواستم ببينم شما در مقام عمل هم متخلف هستيد يا نه که معلوم شد مزين به اخلاق حسنه هستيد[18]

اساتيد و مشايخ اجازه حاج ملا مهدي نراقي:

ملا احمد در يکي از اجازه هايش براي پدرش هفت استاد معرفي مي کند و آنها را «کواکب سبع» مي نامد که از بزرگترين اساتيد عصر خود بودند و در رأس آنها وحيد بهبهاني بوده است استاد هشتمي هم براي ايشان معرفي شده اساتيد عبارتند از:

1- ملا محمد جعفر بيدگلي کاشان که اعلم و رئيس علماء کاشان بود.

2- شيخ يوسف بحراني (1107ه-1186ه) که ولادت او در بحرين بود صاحب کتاب الحدائق الناظره.

3- آقا باقر (وحيد)بهبهاني (تولد 1118 اصفهان، وفات 1205 يا 1208 در کربلا) حدود 60 اثر براي وي شمرده شده است.

4- شيخ محمد مهدي فتوني عاملي نجفي ......... ملا احمد نراقي در مورد او گفته «شيخ محدث فاضل و فقيه نبيه کامل عالم عامل حبر اوحدي»

5- ملا محمد اسماعيل مازندراني اصفهاني خاجويي (وفات 1173ه)مقبره اش در تخت فولاد اصفهان است براي وي صد و پنج اثر شمرده شده است.

6- ملا محمد مهدي هرندي اصفهاني (وفات 1180)

7- محمد بن محمد زمان کاشاني......... صاحب کتب عديده از جمله هدايه المسترشدين

8- ميرزا نصير اصفهاني............ به نظر جلال الدين آشتياني او استاد علوم رياضي، هيأت و طب بوده

برخي شاگردان ملا مهدي نراقي:

معظم له در اصفهان کاشان و کربلا و شايد در نجف فعاليت علمي داشته و در آنجا مجلس تدريس داشته و شاگرداني تربيت کرده است در کاشان نيز حوزه علميه از وجود وي بهره برده و غير از ملا احمد که تا 20 سالگي شاگردي پدر را کرده و برخي ديگر از فرزندانش افراد زير از محضر علمي وي استفاده برده اند.

1- محمد بن حاج طالب طاهر آبادي

2- محدرضا ابن محمد صفي حسيني کاشاني

3- حجه الاسلام شفتي

4- حاجي کلباسي

5- سيد محمدتقي کاشاني (وفات 1258 ه ق)

6- محمد جعفر کبودرآهنگي مشهور به مجذوب علي شاه

7- ميرزا بابا حبيب الله کاشاني

 

 

تاليفات ملا مهدي نراقي:

با ترجمه به جامعيت ملا مهدي نراقي طبيعي است که آثار بسيار متنوعي در حدود چهل اثر داشته باشد که از آن جمله‌اند:

الف) در فقه:

1- لوامع الاحکام: در فقه استدلالي که کتاب طهارت آن در دو جلد به پايان رسيده است.

2- معتمد الشيعه:

در فقه استدلالي شامل ابواب طهارت و صلوه و حج و قضا و تعدادي لذا تجارت است و به آنچه اکنون در دست است فقط کتاب طهارت آن است.

3- انيس التجار:

در مسائل اقتصادي و تجاري و بازرگاني که در تاريخ 1180 در کاشان و به زبان فارسي تحرير شده[19] و شامل کليه ابواب معاملات مي باشد لذا تجارات، قرض و دين، مضاربه و شراکت، وکالت، حواله، صلح که هفت باب اصلي کتاب را تشکيل مي دهد

4- تحفه الرضويه:

در مسائل ضروري طهارت و نماز و به زبان فارسي است و در واقع يک رساله علميه است.

5- تلخيص الفتاوي:

به زبان عربي و در باب طهارت و بخشي از صلوه است و يک رساله علميه است.

6- رساله حالقوه جعه:

7- رساله علميه در عبادات

8- مناسک مکيه:

به فارسي است و مشتمل بر دو باب و خاتمه است باب اول در عمره تمتع و باب دوم در اعمال واجب حج تمتع و خاتمه در بيان قدر ضروري از زيارت حضرت پيامبر (صل الله عليه و آله و سلم) و حضرت فاطمه عليها سلام و ائمه بقيع عليهم السلام است.

9- مناسک حج:

در مقدمه مناسک مکيه مي گويد پيش از اين رساله اي مبسوط در مناسک حج نوشته بودم شايد مقصود انيس الحجاج باشد.

ب) دو اصول فقه:

1- تجريد الاصول:

عربي، شامل همه مباحث اصول در پنج مقصد ولي مختصر بوده و نظير کتاب تجريد الاعتقاد است. تاريخ تاليف 1190 ه [20]

 

2- رساله اصاله الاحتياط:

3- رساله الاجماع:

در تاريخ 1178 ه ق در کربلا تاليف شده استو اين مطلب را در آخر رساله تصريح کرده است.

4- جامعه الاصول:

در تاريخ 1180 ه ق در يک جلد به زبان عربي تاليف شد.

5- انيس المجتهدين:

در تاريخ 1186 ه ق به زبان عربي تاليف شده آقابزرگ تهراني مي فرمايد: بعد از هر مسئله اصولي فرع فقهي متفرع بر آن مسئله آورده شده است.

ج) فلسفه و حکمت و اخلاق:

1- جامع الافکار و فاقد الانظار:

کتابي جامع و کم نظير در الهيات است.

2- المعات العرشيه:

به عربي است

لمعه اول:في الوجود و الماهيه و بعض مالها من الاحوال

لمعه دوم:فيما يتعلق بالمبدء من صفات الجلال و لغوت الجمال

لمعه سوم:مي کيفيه ايجاده و افاضه و ساير ما يتعلق بصدور الافعال

لمعه چهارم:في النفس الانسانيه و ما يتعلق بها

لمعه پنجم:في النبوات و کيفيه الوحي و نزول الملک[21]

3-اللمقه الالهيه في الحکمه المتعاليه:

شامل پنج لمعه:

1- الوجود الماهيه شامل 7 لمعه

2- الافاخته شامل 3 لمعه

3- اثبات الواجب صفاله شامل 8 لمعه

4- احوال النفس و نشاتها شامل 13 لمعه

5- النبوه شامل 5 لمعه

4- شرح اللهيات من کتاب الشفاء:

که شرح بر الهيات شفاي بوعلي سينا است که تا بخشي از مقاله دوم در سجده جوهريت جسم ادامه يافته

5- قره العيون في الوجود و الماهيه:

به زبان عربي است و شامل چهارده مبحث راجع به خارجه و ماهيت است.

6- الکلمات الوجيزه به زبان عربي شامل شش کلمه:

1- کلمه اول در وجود ماهيت در شش فصل

2- کلمه دوم در اثبات ذات و صفات خداوند در 5 فصل

3- کلمه سوم در افاضه در سه فصل

4- کلمه چهارم در نفس در هفت فصل

5- کلمه پنجم در نبوت در سه فصل

6- کلمه ششم در امامت

7- انيس الحکماء:

از آخرين تاليفات محقق نراقي در علوم تمتع است.

8- جامع السعادات:

به زبان عربي و در اخلاق است. بيرجندي دو کبريت احمد فرموده «جامع السعادات ملا مهدي نراقي مختصر مهجه البيضاء فيض کاشاني است» معراج السعاده ملا احمد ترجمه گونه اي از جامع السعادات است

د) حساب

1- رساله عقود الاناهل:

اين رساله فارسي است در حساب انگشتي و داراي دو فصل فصل اول در اوضاع هجده گانه منطق به سمت راست و فصل دوم اوضاع هجده گانه دست چپ است.

2- رساله حساب:

که فرزندش ملا احمد آن را شرح کرده است

3- رساله در اصول جبر و مقابله[22]

ديوان اشعار فارسي و عربي:

1- طائر قدسي که به نظر ميرزا محمد مهدي کهنوي کشميري بالغ بر سه هزار بيت است[23] ولي نسخه جامع آن يافت نشده آنچه به دست آمده نزديک سيصد بيت با موضوعات عمدتاً عرفاني و حکمي است

2- ديوان اشعار

حواشي و تعليقات بر آثار تقدمين:

علاوه بر حواشي ذکر شده، مصنف حواشي بررضي نسخ خطي دارد که از نظر زنوزي بالغ بر پنجاه رساله است

عقايد:

1- انيس الموحدين در اصول عقايد و به زبان فارسي و مشتمل بر پنج باب است.

2- شهاب ثاقب: به فارسي و در امامت است.

3- رساله در شرح حديث حد الميت يبلي الاطينه

 

 

مقتتل:

محرق القلوب را به فارسي تاليف نمود که مشتمل بر دو مقدمه و بيت مجلسي است که با وفات رسول « صلي الله عليه و آله و سلم» شروع شده بعد وفات حضرت فاطمه زهرا عليها سلام پس شهادت امير المومنين «عليه السلام» و بعد شهادت امام حسين «عليه السلام» و رفتي سيد الشهداء «عليه السلام» از مدينه به مکه و شهادت حضرت مسلم «عليه السلام» و بعد شهادت پسرانش و رفتي امام حسين «عليه السلام» از مکه به کربلا و بعد شهادت حر و برخي ديگر ياران و بعد شهادت وهب و ... و بعد شهادت قاسم بن حسن «عليه السلام» و بعد شهادت حضرت عباس «عليه السلام» و بعد شهادت علي اکبر «عليه السلام» و بعد شهادت حضرت سيد الشهداء «عليه السلام» و وقايع بعد شهادت ؟ بردن اهل بيت حضرتش به کوفه و شام و بعد دخول اهل بيتش «عليه السلام» به کوفه و شام و بعد رفتي اهل بيت حضرتش «عليه السلام» از شام به مدينه و بعد شهادت امام موسي جعفر «عليه السلام» و در نهايت شهادت علي بن موسي الرضا «عليه السلام» با قلبي اندوهبار بيان مي شود.

در اين کتاب از تعليمات حنيف هم استفاده شده است و در آغاز هر مجلدي خطبه اي عربي دارد دو اغلب مجالس اشعار عربي همراه شرح فارسي و اشعار فارسي دارد.

متفرقه

مشکلات العلوم:

که هم به فارسي و هم به عربي است و شبه کشکوي شيخ بهايي است خود ملا مهدي نراقي در آغاز کتاب مي فرمايد هدفش حل مشکلات و معضلات علوم و فنون و آيات قرآني و روايات اهل بيت عليهم السلام به مطالعه هاي منطقي و مباحث تعلمي چون هيئت هندسه و حساب و مسائلي طبي و لطائف ادبي است، استبداد کتاب هم به جهت تيمن و تبرک با تفسير آيه نور آغاز مي شود. و در انتها هم صور يک صفحه از حديث رائي الجالوت نوشته و مطلب ناتمام مي‌ماند.

ادبيات فارسيه به ؟ و بيان:

نخته البيان اين کتاب داراي مقدمه و پنج فصل و خاتمه است.

مقدمه در تعريف هر يک از تشبه، استفاده، مجاز مرسل، کنايه و فرق بين آنهاست

فصل اول:در بيان بعضي اقسام تشبيه

فصل دوم: در بيان اقسام مجاز مرسل

فصل سوم: در بيان اقسام کنايه

فصل چهارم: در بيان اقسام استعاره

فصل پنجم: در برخي فوائد متفرقه و اختلافاتي که در بعضي از مواضع استعاره و تشبيه شده و بيان حق در مطلب است.[24]

 

 

ه) رياضيات و هيأت و فلک شناسي:

1- توضيح الاشکال:

هندسه اقليدس به زبان فارسي است ملا مهدي توضيحاتي راجع به سابقه اصول اقليدس و ترجمه از يوناني به عربي داده مي گويد خواجه نصير با اضافاتي و تحقيقاتي از خود ترجمه را تحرير و تهذيب نمود بعد از ترجمه قطب الدين شيرازي بدون تحقيقات خواجه نصير به فارسي ترجمه کرد ولي ترجمه مطبوع خاطر نبود و ايشان پس از ترجمه اشکالات را توضيح مي دهد او ترجمه لفظ به لفظ نکرده بلکه مفهوم را ترجمه کرده البته کتاب توضيح الاشکال فقط تا پايان مقاله ششم دارد.

2- رساله تحرير اکر ثاوذوسيوس:

ملا مهدي نراقي ابتدا سير تاريخي را مطرح مي کند که بعلبکي به امر معتصم بالله خليفه عباسي ترجمه کتاب اکر را شروع مي کند اين کتاب پنجاه و نه قضيه دارد که بعلبکي سي و پنج شکل آن را ترجمه مي کند و بقيه را شخص ديگري ترجمه کرده پس ثابت بن قره آن را اصلاح کرد و خواجه نصير آن را تحرير نمود ولي دو تحرير خواجه نصير نيز اشکالات و ابهاماتي بود لذا نراقي تحرير مي کرد تا ابهام ها رفع شود و مطالب مفيدي به آن مي افزايد. ملا احمد نراقي اين کتاب را به نام تحرير اکر ثاوذوسيوس ثبت کرده و شايد اصلاح شرح تحرير اکر ثاوذوسيوس است احتمال هم هست که کتاب اکر غير از تحرير خواجه مجدداً تحرير شده باشد.

3- حواشي بر اکر ثاوذوسيوس

4- المحصل في مسائل الهيئه:

که کتابي مختصر در علم هيأت است و مصنف بعد از تسميه و تحميد مي فرمايند:

يقول الاحقر مهدي ابن ابي ذر: هزار ما اردث من محصل مسائل الهئيه علي اخصر تقرير و احسن تحرير، مجدداً من الزوائد و الفضول و مرتباً علي ابواب ذوات فصول، سپس باب مقدمات را مشتمل بر فصولي مطرح مي فرمايد فصل در موضوع علم هيأت و مبادي و مسائل آن و بعد فصلي در مقدمات هندسي شامل تعاريف و فصلي در انقامات جسم و باب دوم در هيأت افلاک و متعلقات آن است و شامل فصولي است بعد باب سوم دوائر و قولها و فصولي در آن و بعد باب آنچه که بر کواکب در حرکاتشان خارج مي شود و بعد باب چهارم هيأت زمين و متعلقات آن و در نهايت باب پنجم در امور منفرده حدس زده مي شود اين کتاب مختصر المستقضي باشد، ملا احمد نراقي بر اين کتاب شرحي دارد. نسخه اي اين کتاب در مسجد اعظم و کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران، مدرسه شهيد مطهري و کتابخانه آيه الله مرعشي و کتابخانه آقاي حسن نراقي موجود است.

5- معراج السماء خ الهئيه:

که فقط اوراق پراکنده اي از آن برجاي مانده است. ملا احمد نراقي در فهرستي به دست خط خود از جمله مصنفات پدر در علم هيأت آورده است.[25]

6- حاشيه شرح مجسطي:

نراقي در کتاب المستقضي از اين حاشيه ياد مي کند.

 

[1] - لباب الالقاب کاشاني، م ج

[2] - قاموس الرجال، تستري ، م ت.

[3] عوائد الايام نراقي، 1.

[4] - قصص العلماء تنکابني، م.

[5] - شرح احوال و آثار ملامهدي نراقي و ملا احمد نراقي استادي، رضا.

[6] - موضات الخبات خونساري م، ب.

[7] - شرح احوال و آثار ملا مهدي نراقي و ملا احمد نراقي استادي، رضا.

[8] - روضات الخبات خونساري م، ب.

[9] - فوائد الرضويه في احوال علماء المذهب الجعفريه قمي ، ع.

[10] - نجوم السماء کهنوي کشميري، م، م.

[11] - در آسمان معرفيت حسن زاده آملي، ح.

[12] - همان

[13] - زندگاني و شخصيت شيخ انصاري انصاري، م.

[14] - تاريخ ايران پيرنيا، ح، اقبالي آشتياني ، ع ،‌ بهنام فر، م ، م .

[15] - دوره اول جنگهاي ايران و روس (1219-1228) و دوره دوم (1241-1243) ] تاريخ ايران، پيرنيا، اقبال آشتياني، بهنام فر[

[16] - بحار الانوار ج 55 مجلسي م، ب.

[17] - هيئت و نجوم السلامي ج ع اختر شناسان و نوآوران مسلمان زماني قمشه اس ، ع.

[18] - قصص العلماء تنکابني، م.

[19] - الذريعه تهراني، ا، ب ، ج 2.

[20] - الذريعه تهراني، ا، ب، ج3.

[21] - الذريعه ، تهران، ا، ب ، ج 15 و 18.

[22]

[23] - نجوم السماء کهنوي ، کشميري، م ، م.

[24] - شرح احوال و آثار ملا مهدي نراقي و ملا احمد نراقي ، استادي، ر.

[25] - قطرمه شرح الالهيات من کتاب الشفاء نراقي، م ، م .

 

http://daneshjooqom.4kia.ir/

  انتشار : ۸ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1633

برچسب های مهم

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما