نقش ماما در سلامت عمومي
به اولين ويرايش مجلهي نقش ماما در سلامت عمومي خوش آمديد. هدف اين مجله ارايه اطلاعات در مورد پروژههاي موجود روزمره است.
هدف توسعهي نقش ماما در سلامت عمومي ايجاد يك تأثير مثبت در سلامت زنان در گلاسكو از طريق تمرين تا مامايي است تا اشارهاي به شرايط مختلف زندگي به عنوان بخشي از خدمات اصلي ميباشد در حالي كه مراقبتهاي تصادفي خانوادههايي را مورد حمايت قرار داده است. اين مورد با ايجاد تمرينات مناسب و خوب مثل تغذيه از شير مادر، سختيهاي خانگي و غيره تحقق مييابد. همچنين با استفاده از كارهاي شبكهاي همراه با بسياري از رشتههاي ديگر كه به طور خواسته يا ناخواسته تأمين كنند. خدماتي در زمينهي بهداشت عمومي در ارتباط هستند.
اين پروژه به محور نقش ماما در سلامت عمومي تمركز دارد و هدف آن اين است كه براي ماما فرصتي را ايجاد كند كه در آن به ارايه پيامهاي بهداشت عمومي به زنان و خانوادهها بپردازد. اين كار به ماما اين توان را ميدهد كه به صورت مؤثرتري با افرادي چون ويزتيورهاي بهداشت، كارمندان بهداشت عمومي و ديگر همكاران خود صحبت و همكاري داشته باشد.
Ann Holmes زماني كه به عنوان اولين مشاوره ماما در اسكاتلند تعيين شده بود پذيرفت كه به گلاسكو بيايد و در آنجا به عنوان يك ماما در تحقق بهداشت عمومي فعاليت كند. او به رهبري آژانس براساس موارد زير پرداخت:
ايجاد پلهاي ارتباطي ملّي و بينالمللي محلي در زمينهي مامايي و گروههاي چند منظوره
ايجاد يك شبكه سلامت عمومي براي انجام برخي از كارهاي مربوط به تحقيقات در دامنهي مامايي و بهداشت عمومي در گلاسكو
نوشتن يك استراتژي چهار ساله براي تحقق مامايي و بهداشت عمومي در گلاسكو
كمك به توسعهي موارد مختلف در راستاي تحقق يك مدل از بهداشت عمومي در ميان ماماها در گلاسكو
با گذشت 16 ماه اول پروژه به صورت زير در آمد:
يك آژانس چند منظوره، در چند رشته با مواردي براي استفاده كننده ها ايجاد شد.
يك تعريف براي مامايي و بهداشت عمومي در گلاسكو ايجاد كرد.
خصوصيات مامايي را براي بهداشت زنان در گلاسكو معرفي نمود.
با يك ديد بلندمدت براي بهداشت زنان در گلاسكو و يك سري خدمات اجتماعي براي مادران موافقت نمود.
با يك طرح چند قدمي براي خدمات جامعهي مامايي موافقت كرد.
برنامههاي مربوط به مراقبتهاي قبل و بعد از زايمان را براي مراقبت مامايي زايمان با توجه به بهداشت عمومي بازنويسي كرد.
يك ابزار ارزيابي بهداشت عمومي را توسعه داد كه با شيرهاي مراقبتي مورد حمايت قرار گرفته و به ماماها اجازه ميدهد تا به تعيين مسائل مربوط به سلامت عمومي پرداخته و آنها را به افراد و دكترها و آژانسهاي مناسب ارجاع دهند.
گزينههاي ايجاد شده براي تحقق مامايي و بهداشت عمومي در سراسر شهر را تنظيم نمود كه در طول بازبيني خدمات مادري تحقق خواهد يافت.
مقدمه
پيغام كليدي
بهداشت عمومي در مامايي جديد نيست. ماماها در حال حاضر به مراقبت براساس بهداشت عمومي ميپردازند. اين پروژه با هدف حمايت از اين عمل خوب صورت گرفته است.
نقش ماما در سلامت عمومي (بهداشت عمومي) يك گروه چند منظورهي چند رشتهاي با 25 عنصر پروژهي مامايي و بهداشت عمومي را مورد حمايت قرار دادهاند. اين گروه نيمي از روز را به حوادث مربوط به گروه پرداخته تا اجازه دهند كه ايدههاي كليدي براي توسعهي اين پروژه شكل گيرد. اين مورد كه در سطح وسيعي موفقيتآميز است در هتل بردمور در سال 2003 رخ داده است. 300 شركت كننده در اين حوادث شركت داشتهاند يك محرك خارجي نيز جلسه را به صورت گروهي هدايت ميكرد و در پايان جلسه توافقات زير حاصل شد:
o تقدم بر بهداشت عمومي در مامايان گلاسكو
o شكل بالقوهي خدمات و نقش ماماها
o نيازهاي آموزشي براي ماماها براي آماده سازي آنها در راستاي رسيدن به دستور جلسهي بهداشتي
شركت كنندهها همچنين به تأكيد به نيازهاي زير پرداختند:
o ارزشگذاري بر نقش اصلي ماما
o تداوم مراقبت
o كار چند منظوره
در جستجوي تعريف كردن نقش سلامت و بهداشت عمومي ماما در گلاسكو اطلاعاتي از منابع موجود جمعآوري شد. كالج مربوط به ماماها در سال 2001 يك بيانيه به چاپ رساند كه حول محور نقش ماما در بهداشت عمومي بود كه در آن گزارش بهداشت بيانگر اين بود كه براي ماماها نقشي وجود دارد و كارهاي محلي در برنامهي بهداشت عمومي براي سالهاي 2003 تا 2004 به طور خلاصه نقش ماماها را تعيين كرد. با به كارگيري اين اطلاعات تعريف زير مدنظر قرار گرفته و مورد توافق قرار گرفت.
در مراقبت تحت عنوان چتر ماما براي بهداشت عمومي بايد محتوايي كه در آن يك زن خود را ارايه ميكند و نمايانگر آگاهي خود از فاكتورهاي اجتماعي، بيولوژيكي، محيطي و شيوهي زندگياي است كه در بهداشت تأثير دارد را دريافت. مراقبتهاي صورت گرفته ميبايست براساس يك مدل از بهداشت باشد نه بيماري و بايد تمام گسترهي بهداشت را در برگيرد نه تنها فاكتورهاي مربوط به شيوهي زندگي شخصي را.
در راستاي برنامهريزي براي مراقبتهاي مادر
يك ماما در مشاوره براساس NHS معين ميبايست به نقش اجتماع احترام گذارد. مراقبت ميبايست برنامهريزي شود و براساس شخص باشد اما همچنان بايد يك درك از شرايط اجتماعي زن را در اين محتوا نمايش دهد. در اين محتوا خود جوامع نقش گستردهاي در ارايه مسائل بهداشتي زن را دارند. ماماها در هنگام كار به صورت مشترك به همكاري با اعضاي آژانس چند منظوره پرداخته و زن و خانواده و اجتماع را در راستاي بهبود سلامت و بهداشت خود هدايت ميكنند تا ملتي سالمتر را تضمين نمايند.
براي پيشبرد بهداشت عمومي صورت جلسهي مامايي شامل موارد زير ميشود:
طراحي يك برنامهي تحصيلي توسط ماما
ايجاد يك برنامهي تحقيقاتي براي ارزيابي تأثير تغييرات و مدل موجود در مراقبت مامايي اين زمان، زمان بسيار جذابي براي ماماها در گلاسكو است. ما فرصتي داشتهايم تا كار خود را در كنفرانسهاي مختلفي ارايه كنيم كه در آنها مخاطبان ما به طور كامل از موضوع و طرح موردنظر استقبال كردند گلاسكو در حال حاضر به هدايت مسيري براي توسعهي يك نقش صحيح بهداشتي عمومي براي ماماها است.
«هدف اين پروژه ايجاد يك تأثير مثبت در سلامت زنان و خانوادههاي آنهاست.»
خطر ابتلا به سقط جنين در زماني كه از كودكي تا قبل از بارداري در معرض دود سيگار بودهاند.
چكيده
نگرانيهاي روزافزون حاكي از اين است كه آيا قرار گرفتن در معرض آلايندههاي زيستي در روزهاي اوليهي زندگي به سلامت دوران بزرگسالي تأثيري دارد يا خير. شواهد بدست آمدهي اخير ميتواند بيانگر اين باشد كه قرار گرفتن در معرض دود سيگار در كودكي و يا در دوران بارداري منجر به تضعيف سلامت باروري در بعدها شود.
در ميان 2162 زن غيرسيگاري كه از سه كلينيك بوستون، ماساچوست انتخاب شدند و براي درمان مشكلات مربوط به اختلالاتي در باروري خود بين سالهاي 1994 تا 2003 مراجعه كرده بودند ثبت قابل توجهي در چرخهي اوليه خود گزارش داده بودند كه در كودكي در معرض دود سيگار قرار داشتهاند. زناني كه هر دوي والدين آنها سيگاري بودهاند از نسبت متفاوتي، از سقط جنين در مقايسه با افرادي كه والدين آنها سيگاري نبودهاند برخوردار بودند. يك تمايل براي افزايش ريسك در بين زناني كه گزارش كرده بودند كه يك يا هر دوي والدين آنها و يا هيچكدام سيگاري نبودهاند مشاهده شد.
در تجزيههاي ثانويه نويسنده همچنين دريافت كه شواهد انتخابي براي افزايش ريسك عدم موفقيت در بارور شدن در ميان زناني كه در معرض دود تنباكو قرار گرفتهاند به چشم ميخورد. بررسيهاي گستردهي بعدي در مورد از دست دادن بچه در دوران بارداري نيازمند اين بود كه بتوان زماني كه از دوران كودكي در معرض دود تنباكو قرار داشتهاند در رحم مادر خود قرار گرفتهاند را متمايز نمود.
مقدمه
نگراني روزافزوني در مورد اينكه قرار گرفتن زنان در دوران كودكي و يا در داخل رحم در معرض دود سيگار منجر به اختلالاتي در سلامتي در بزرگسالي ميشود. در ميان چندين مورد از موارد مسموم كننده كه به صورت بالقوه خطرناك ميباشند دود تنباكو يكي از مهمترين و رايجترين و قابل پيشگيريترين در ميان آلايندههاست.
شواهدي براي همراهي بين قرار گرفتن در معرض سيگار در درون رحم و سيگار كشيدن مادر و كاهش سلامت در باروري قوهي بيني مرد اخيراً در بررسيهاي اپيدميولوژيك اروپايي گزارش شده است. گزارش مشابهي نيز براي قرار گرفتن زنان در معرض دود سيگار و تأثيرات باروري نيز گزارش شده است. ما اخيراً به يك بررسي براي قرار گرفتن در معرض دود تنباكو در رحم مادر پرداختهايم و نتايج بارداري با آن شرايط را در نظر گرفتهايم.
در اين بررسي يك يافته كه از هدف ثانويهي ما نشأت گرفته بود از دلايل تجربهي سقط جنين بود كه در ادامهي فناوريهاي كمك به باروري در زناني كه گزارش دادهاند كه هر دوي والدين آنها سيگاري بودهاند 4 برابر بالاتر بوده است. در حالي كه زناني كه حتي كودكي آنها نيز با زناني كه گزارش دادهاند هيچ يك از والدين آنها سيگاري نبودهاند مورد مقايسه قرار گرفت.
فرض شد كه همراهي مشاهده شده شانسي بوده است چرا كه شماري از مقايسات كه در اين بررسي ايجاد شده بودند يا يك دورهي مهمي از قرار گرفتن در معرض تنباكو براي زنان را در توسعهي قدرت توليدمثل در رحم آنها را نشان ميداد يا به عنوان كودك آنها را بررسي كرده بود. بررسي اخير به اين موضوع ميپردازد كه اندازهي قابل ملاحظه در مورد دادههاي قبل و تستهاي آتي به صورت همزمان چگونه خواهد بود. اين بررسي شامل افرادي ميشود كه بالاي 10 سال به جاي چهار سال در كار قبلي را دارند دادهها از 2300 زوج تحت درمان بدست آمده است كه قابل مقايسه با جمعيت 921 نفري بررسي قبلي است.
شيوهها و مراد
زوجها در بررسي موجود با گزارشات قبلي ما همپوشاني دارند بررسي جزئيات قبلاً توصيف شده است.
به طور خلاصه از آگوست 1994 تا ژوئن 2003 زوجهايي كه در آزمايشگاه براي تزريق اسپرم در سه بيمارستان بوستون، ماساچوست و بيمارستان منطقهاي مراجعه كرده بودند مورد بررسي قرار گرفتند. پروتكلهاي اين بررسي با كميته تحقيقات انساني برايمن و بيمارستان زنان، مدرسهي بهداشت عمومي هاروارد و دانشگاه ميشيگان تأييد شد تقريباً 65 درصد از زوجهايي كه به ما معرفي شدند با شركت در اين بررسي موافقت نمودند. زوجهايي كه نيازمند دهندهي تخم يا سيمِن بودند از بررسي حذف شدند. همچنين زوجهايي كه مبتلا به اختلالات گوارشي بودهاند نيز حذف شدند. بعد از حذف موارد گفته شده 2350 زوج در بررسي باقي ماندند. 188 زوج ديگر نيز حذف شدند كه اطرافيان آنها سيگاري بودند و 713 نفر نيز كه علت ناباروري فاكتور مرد در آنها تشخيص داده شد نيز در ادامه حذف شدند. يك سري سوال اطلاعاتي در مورد پيش زمينهي درماني و فاكتورهاي زندگي و جزئياتي دربارهي اولين چرخهي درمان با تزريق اسپرم در آنها تعيين شد و نتايج از اسناد ثبت شدهي پزشكي جمعآوري و خلاصه شد. علاوه بر اين شركت كنندههايي كه در كودكي در معرض دود تنباكو دست دوم نيز قرار گرفته بودند با سوالاتي تعيين شدند.
سوالات زير در پرسشنامه قرار داشت:
1. در زمان رشد شما آيا پدر يا مادرتان هيچ نوع تنباكو مصرف ميكردند؟
الف) هيچكدام سيگاري نبودند
ب) پدرم سيگاري بود
ج) مادرم سيگاري بود
د) هر دو سيگاري بودند
2. در خانه يا محل كار آيا به طور منظم در معرض دود تنباكو يا به هر يك از اشكال زير قرار گرفتهايد؟
الف) در خانه از يك شخص سيگاري
ب) در خانه يك عضو ديگر خانواده سيگاري بود
ج) در محل كار يك همكار در محيط كار به صورت نامنظم سيگار ميكشيد
د) در محل كار يك همكار به طور منظم سيگار ميكشيد
تحليلهاي لوژستيك مربوط به شرايط با تناسب لوژستيك چندگانه به تخمين دلايل عمده سقط جنين تنها در يك دستهاي از شركت كنندهها پرداخت كه در اين مورد يك شكست را تجربه كردهاند. براي مثال زناني كه دچار ناباروري شده بودند در اين تحليل براي سقط جنين نميتوانستند شركت كنند. چرا كه ناباروري يكي از تجارب رايج است كه زوج با آن روبرو ميشود. اين مورد در بررسيها براي يك هدف ثانويه قرار گرفت. متغيرها به عنوان يك دستهي اصل عبارت بودند از سن، نژاد، شاخص بدن، ماههايي كه سعي در باردار شدن داشتهاند، سال درمان در آزمايشگاه، درمان بارداري در آزمايشگاه يا كلينيك، شيوهي شبيه سازي تخمك، گنادوتراپين، شمار اواويتهاي انتقال يافته و روز انتقال جنين، قرار دادن متغيرهاي مشترك در مدل نهايي براساس بررسيهاي آماري و بيولوژيكي بوده است.
نتايج
از زناني كه در بررسي به چشم ميخورند داراي سن ميانهاي معادل 35 سال داشتهاند (2/4 درصد) 90 درصد آنها سفيدپوست بوده و 71 درصد هرگز سيگار نكشيدهاند، 96 نفر (4%) از زوجها در اولين چرخهي خود در درمان با سقط جنين مواجه شدند. در ميان چرخهي اول نسبت بالايي از زوجها ناباروري را تجربه كردند در حالي كه تنها بيش از يكچهارم (28%) يك تولد موفقيتآميز را تجربه نمودهاند. بعد از حذف سيگاريها و زوجهايي كه ناباروري آنها به خاطر فاكتور مذكر بوده است 1449 زوج در بررسيها باقي ماندند.
در مدلهاي لوژستيك كه براساس سن، سال و شمار جنينهاي انتقال يافته تعيين شده بود زناني كه گزارش داده بودند در طي رشد آنها هر دوي والدين سيگاري بوده اند احتمال بيشتري براي سقط جنين در اولين چرخهي درمان دانستهاند. زناني كه گزارش دادهاند كه تنها مادر آنها سيگاري بوده است آمار تقريباً مشابهي را نشان دادند در حالي كه تركيب آنها در كل گروه افزايش نسبت قابل توجهي را نشان داد. در بين افرادي كه در معرض دود تنباكوي دست دوم قرار داشتند و سقط جنين ارتباطي مشاهده نشد اما اين تحليلها قدرتي محدود داشتند چرا كه شمار كمي از زنان قرار گرفتن در معرض تنباكوي دست دوم را گزارش دادهاند.
بين سيگار كشيدن والدين در دوران كودكي و تجربهي ناباروري ارتباطي وجود ندارد. به هر حال زناني كه قرار گرفتن در معرض دود دست دوم را در خانه و يا محل كار گزارش كردهاند افزايش قابل ملاحظهاي را در احتمال عدم تحقق باروري در مقايسه با زناني كه در معرض دود تنباكوي دست دوم قرار داشته اند نشان ميدهند زماني كه اين متغير به دو قسمت قرار گرفتن در معرض دود در خانه و در محل كار تقسيم ميشود به اين نتيجه ميرسيم كه عدم تحقق باروري از احتمال بيشتري برخوردار است زماني كه همنشين شخص سيگاري باشد.
بحث و گفتگو
هدف اوليهي بررسي كنوني گسترش نتايج اوليهي خود براي به كارگيري در يك جمعيت بزرگ مورد بررسي است كه بين قرار گرفتن در معرض دود سيگار به عنوان يك كودك و افزايش ريسك سقط جنين در ميان بارداريها در يك شخص بالغ بررسيهايي صورت گيرد. ما دريافتيم كه زناني كه گزارش كردهاند هر دوي والدين آنها سيگاري بودهاند و در طول دوران كودكي آنها سيگار ميكشيدهاند از احتمال بيشتري براي سقط جنين برخوردارند در مقايسه با زناني كه گزارش داده بودند والدين آنها سيگاري نبودهاند. اهداف ثانويهي اين بررسي براي جستجوي ارتباطي بين افرادي كه گزارش دادهاند در حال حاضر در معرض دود سيگار هستند و ريسك سقط جنين درست مثل ارتباط بين قرار گرفتن در معرض دود سيگار در حال حاضر و گذشته است و منجر به شكست در باروري ميشود كه از رايجترين نكات شكست براي آنهايي كه تلاش دارند با تكنولوژي درمان شوند ميباشد. كساني كه گزارش دادهاند در حال حاضر نيز در معرض دود قرار دارند چه در خانه و چه در محل كار و يا به طور اختصاصيتر همنشين آنها سيگاري است از احتمال بالايي براي عدم تحقق باروري برخوردارند.
مكانيزمهاي بالقوهاي در اين گزارشات درگيرند كه هنوز مشخص نشدهاند. به هر حال دود سيگار شامل صدها مواد شيميايي است شماري از آنها شناخته شدهاند و براي دستگاه توليدمثل ضرر دارند. علاوه بر اين، نوزادي و كودكي دورههاي رشد بحراني هستند براي تمامي بافتها، اندامها و سيستمهاي بدن و حساسيت روزافزون به قرار گرفتن در معرض مواد زيانآور در طول اين دوره اهميت زيادي در نتايج بهداشت و سلامت دارد.
قوت مطالعهي كنوني شامل اندازه و جزئيات ميشود كه از بعد باليني نتايج بارداري را تأييد ميكند. علاوه بر اين به خاطر اينكه اين بررسي در ميان زوجهايي بوده است كه در زمينهي باروري از تكنولوژي براي درمان كمك گرفتهاند همچنين به جستجوي فاكتورهاي درگير براي از دست دادن باروري كمك كردهاند كه يك بررسي را نميتوان در ميان جمعيت كلي كه سعي در باردار شدن دارند انجام داد.
مطالعهي كنوني همچنين چندين محدوديت نيز داشته است. ابتدا معيارهاي مربوط به قرار گرفتن در معرض دود براساس گزارشات خود شخص بوده است كه ممكن است خطا ايجاد كند. همچنين تا زماني كه نتايج باروري در محيط آزمايشگاهي تعيين نشود پرسشنامهي پر شده اعتباري ندارد. دوم توانايي ما براي تخمين مدت قرار گرفتن در معرض دود كه در ارتباط تنگاتنگ با نتايج بوده و محدود ميباشد چرا كه ما قادر به جداسازي افرادي كه در معرض دود سيگار دست دوم در دوران جنيني و كودكي نميباشيم. ما فرض كرديم كه گروه زناني كه در قبل از بدنيا آمدن همان دستهاي هستند كه مادرانشان سيگاري ميباشند و اين مادران تمايلي به سيگار كشيدن در زمان باروري نداشتهاند و بنابراين در طول دوران بارداري ترك كردهاند.
به هر حال كمبود ارتباط بين زناني كه مادران آنها تنها كسي بودهاند كه سيگار ميكشيدند و سقط جنين شواهد محدودي را در مقابل استفادهي مادر از سيگار در دوران بارداري نشان ميدهد مگر اينكه سيگار كشيدن مادر در طول بارداري به دلايلي همراه با داشتن والدين سيگاري در طول بچگي باشد، اما نه اينكه تنها يك مادر به طور رايج در معرض دود سيگار قرار گيرد. ما همچنين به جمعآوري اطلاعات به صورت جزئيتر از والدين مذكر نپرداختهايم. در اين بررسي اين منبع بالقوه كه با حذف زوجها تا حدودي كنترل شده است با تحليل دادههاي اوليه تعيين گرديده است. در نهايت اگر زوجهاي نابارور در معرض فناوريهاي توليدمثل مورد حمايت قرار گيرند به قرار گرفتن در معرض دود سيگار به طور متفاوت واكنش ميدهند.
به هر حال نتايج محدود ميباشد حتي اگر زوجهاي نابارور در معرض فناوريهاي توليدمثل يك حساسيت نسبت به تنباكو و دود آن نشان دهند نتايج باز هم جالب توجه است.
در خاتمه نتايج بدست آمده از بررسي كنوني تا حدودي با يافتههاي قبلي ما همخواني دارند. در اين بررسي كه در ميان يك جمعيت بزرگتر رخ داده است گزارش قبلي ما بوده است كه احتمال داشتن سقط جنين را زماني كه هر دوي والدين سيگاري باشند افزايش ميدهد. بررسيهاي بزرگتر ديگر نياز است تا به محاسبهي دقيقتري در مورد سقط جنين پرداخته شود. آنها ميبايست ارزيابيهاي جزئيتري را ارايه كنند كه در مورد قرار گرفتن در معرض دود از جزئيات بيشتري برخوردار باشد و همچنين به طوري طراحي شود كه به بررسي قرار گرفتن مادر در معرض دود سيگار هم در زماني كه در رحم است و هم در دوران كودكي بپردازد.
قرار گرفتن يك جنين مؤنث در دوز پايين مواد شيميايي موجود در محيط زيست مي تواند منجر به تخريب رشد تخمدان شود. يك دانشمند در بيست و سومين سالانهي جنينشناسي گفت: اين تحقيق به ما كمك ميكند تا اهميت تأثير مواد شيميايي زيست محيطي را بر باروري تعيين كنيم.
در طول سالهاي اخير افزايش قابل ملاحظهاي در جمعيت صنعت و مواد شيميايي صنعتي و كشاورزي و فلزات سنگين بوجود آمده است و اين امر مشكلات زيادي را در حيوانات وحشي ايجاد نموده است. باروري همچنين در ميان انسانها نيز همراه با نواقصي در نوزادان بوده است.
تاكنون بيشتر بررسي در مورد قرار گرفتن كوتاه مدت در معرض دوز بالاي يك تركيب شيميايي بوده و معمولاً بيشتر بر روي موشها و موشهاي صحرايي صورت گرفته است. دكتر فولر و همكارانش تصميم گرفتهاند تا به بررسي تأثير بلندمدت، در سطوح دوز پايين تركيبات شيميايي و فلزات سنگين در يك حيوان كه دوران بارداري او بلندمدت است بپردازند بنابراين آن را به روي انسان تأميم دهند.
مدل واقعي زندگي ما در مورد رشد جنين در بدن مادر را ميتوان در دستگاههاي آزمايشگاهي در يك گروه كنترل نمود يا در مورد گروه درماني با موارد انساني قبل از بارداري تعيين شود.
ما به بررسي تخمدان از جنين تا 110 روز معادل 27 هفته در بارداري انسان پرداختهايم و دريافتيم كه تخمدان در جنين زماني كه مادر در معرض اين مواد قرار گيرد تخمهاي كمتري در زماني كه اختلال وجود داشته باشد ديده ميشود. اين تفاوتها ميتواند منجر به توليد مشكلاتي از جمله سرطان شود.
دانشمندان بر اين باورند كه در مطالعات خود به مراحل قابل توجهي در زمينهي بارداري خواهند رسيد و همچنين درجهاي كه بارداري در آن بهتر رخ ميدهد را بعد از بلوغ تغيير دهند. در ادامهي قرار گرفتن جنين در معرض آلايندههاي زيست محيي به بررسي آن خواهند پرداخت.
دكتر فولر گفت: مدل گوسفند به اندازهي كافي بلندمدت است و ميتوان تحقيقات را در يك جاي كوچك انجام داد كه در حال حاضر اين كار صورت ميگيرد. يكي از شركت كنندهها در اين پروژه با نام پروفسور ريچارد شارپ از واحد توليدمثل در اوين برگ در حال حاضر دريافته است كه سلولهاي تستيس و تستترون در جنين مذكر كه در معرض آلايندهها بوده است بعد از 110 روز شمار كمتري را خواهد داشت.
اين گروه نگاه بيشتري در آينده به دنبال يافتن تازههايي در انسانها خواهند داشت. براي مثال با مقايسهي كميتهاي شيميايي در جنين انسان با مواردي كه در گوسفند بررسي شده و تحقيق در مورد اينكه آيا تغييرات در جنين گوسفند در انسان نيز روي ميدهند يا خير آنها همچنين به مكانيزمهاي قرار گرفتن در معرض مواد شيميايي ميپردازند كه ميتواند عامل اصلي نقص در رشد سيستم توليدمثل در راستاي تعيين اينكه چه خطراتي جنين انسان را تهديد ميكند صورت خواهد گرفت.
هنوز مباحث قابل ملاحظهاي در مورد سطح اهميت مواد شيميايي در سرطان، ناباروري و سقط جنين و ديگر بيماريهاي پيچيده وجود دارد كه دلايل مختلف و چندگانهاي دارند. ما اميدواريم كه تحقيقاتمان بتواند به حل اين مسائل كمك كند.
دكتر فاولر گفت: اگر ما بتوانيم دريابيم كه مواد شيميايي زيست محيطي منجر به اين بيماريها ميشوند بنابراين ميتوانيم قادر به ايجاد درماني براي آنها شويم. اما همچنين اهميت دارد كه سطوح يك چنين مواردي كاهش يابد. ما به دنبال اين خواهيم بود كه با مواد شيميايي، كشاورزي و صنعتي كار كنيم تا با بهبود تأثيرات آنها بر جنين باعث كاهش در نسبت سرطان، ناباروري و سقط جنين شويم مزاياي قابل ملاحظهاي در مقابل هزينهي مراقبت بهداشتي بدست خواهد آمد.