توصيههاي روزآمد درباره هپاتيتB مزمن
حدود 350 ميليون نفر در جهان عفونت با ويروس هپاتيت (HBV)B دارند و 25/1 ميليون نفر در ايالات متحده حامل HBV هستند. توصيههاي روزآمد شده انجمن مطالعات بيماريهاي كبد آمريكا (AASLD) شامل رويكردهاي تشخيصي، درماني و پيشگيرانه ارجح درباره عفونت مزمن با HBV هستند.
تعاريف و معيارهاي تشخيصي
عفونت مزمن HBV يك بيماري التهابي و نكروزدهنده كبد است كه بر اثر عفونت دايمHBV به وجود ميآيد و آن را ميتوان به دو نوع با و بدون آنتيژن e هپاتيت B (HBeAg مثبت و منفي) طبقهبندي كرد. ناقلين غيرفعال آنتيژن سطحي هپاتيت (HBeAg) دچار عفونت كبد با HBV بدون بيماري التهابي نكروزدهنده ادامهدار قابل ملاحظه هستند. عفونت با HBV در هنگام نبود هيچ گونه شواهد ويروس شناختي، بيوشيميايي يا بافت شناختي عفونت با بيماري ويروسي فعال، برطرف شده است. موارد تشديد (exacerbation) حاد يا شعلهور شدن عبارتاند از افزايش متناوب فعاليت ترانس آميناز تا بيش از 10 برابر بيشينه طبيعي و بيش از 2 برابر مقدار اوليه. فعال شدن مجدد با ظهور دوباره بيماري التهابي نكروز دهنده فعال كبد در افراد با HBsAg غيرفعال يا هپاتيتB برطرف شده مشخص ميشود. پاكسازي (كليرانس) HBeAg به معناي از بين رفتن HBeAg در افرادي است كه پيشتر HBeAg آنها مثبت بوده است. تبديل سرمي (serocnversion) HBeAg به صورت از بين رفتن HbeAg و شناسايي آنتيبادي ضد HBeAg در بيماراني كه پيشتر HBeAg آنها مثبت و آنتيبادي ضد HBeAg آنها منفي بوده تعريف ميشود، در حالي كه تبديل معكوس (reversion) به معناي ظهور مجدد HBeAg در افرادي است كه پيشتر HBeAg آنها منفي و آنتيبادي ضد HBeAg آنها مثبت بوده است.
معيارهاي تشخيصي مرتبط با HBV شامل موارد زير هستند:
غربالگري و پيشگيري
جدول1 جمعيتهاي در معرض خطر را كه بايد از نظر عفونت HBV غربالگري شوند، فهرست ميكند. غربالگري شامل آزمايش HBsAg و آنتي بادي ضد HBsAg ميشود. آزمايش آنتيبادي ضد HBcAg ممكن است مورد استفاده قرار گيرد، اما بيماران با نتايج مثبت آن بايد با آزمايش HBsAg و آنتي بادي ضد HBsAg غربالگري شوند تا عفونت از ايجاد حالت مصونيت يا نتايج مثبت كاذب افتراق داده شود.
HBV از راه پريناتال، با عبور از جلد و از راه تماس جنسي منتقل ميشود. حاملان HBsAg بايد درباره خطرات انتقال عفونت به ديگران آموزش داده شوند.
برخي افراد در معرض خطر، مانند خانواده و شريكان جنسي افراد با HBsAg مثبت، كه نشانگرهاي سرمي HBV در آنها منفي است بايد تحت واكسيناسيون عليه HBV قرار گيرند. نوزادان مادران دچار عفونت با HBV بايد تحت واكسيناسيون با واكسن HBV و ايمونوگلوبولين هپاتيتB قرار گيرند. آزمايش پيگيري براي بررسي پاسخ پس از واكسيناسيون بايد در افرادي كه همچنان در معرض خطر عفونت باقي ميمانند (مانند شيرخواران مادران حامل، كاركنان مراقبتهاي سلامت، بيماراني كه تحت دياليز قرار ميگيرند و شريكان جنسي افراد حامل) صورت گيرد.
بررسي
بررسي بيماران دچار عفونت مزمنHBV شامل شرح حال و معاينه فيزيكي ميشود. در برخي بيماران بررسي آزمايشگاهي نيز ضروري است. (جدول2)
سنجشهاي HBV DNA در بررسي بيماران دچار عفونت مزمن HBV مهم است و پايش سريال ميتواند به تعيين پيش آگهي و نياز به درمان كمك كند. با بيوپسي كبد ميتوان آسيب كبد را بررسي و علل ديگر بيماري كبدي را رد كرد. بيماراني كه در ابتدا براي درمان در نظر گرفته نميشوند بايد تحت آزمايش پيگيري قرار گيرند. (جدول2)
درمان
هدف اصلي درمان، جلوگيري از سيروز، نارسايي كبد و كارسينوم هپاتوسلولار است. ديگر اهداف عبارتاند از سركوب مداوم تكثير HBV و فروكش بيماري كبد. بيماران با HBeAg مثبت و آنتي بادي ضد HBeAg منفي كه معيارهاي عفونت مزمن HBV را احراز ميكنند، به ويژه آنهايي كه سطوح ALT آنها به طور مداوم بالاست، بايد براي درمان بررسي شوند.
اينترفرونها براي مدتي از پيش تعيين شده استفاده ميشوند، در حالي كه درمان با آنالوگ نوكلئوييد (NA) معمولاً تا زمان رسيدن به نتايج ادامه مييابد. مقاومت به داروي ضد ويروس نگراني عمدهاي در درمان بلندمدت با NA است. در بين درمانها، لاميوودين با بيشترين و انتكاوير (entecavir) با كمترين مقاومت در بيماراني كه تا به حال NA دريافت نكردهاند، همراه است. بيماران با حداقل شدت بيماري يا آنهايي كه احتمال رسيدن به پاسخ مداوم در آنها كم است، به ويژه بيماران جوانتر از 30 سال، نبايد تحت درمان با NA قرار گيرند. بايد از توانمندترين NA با كمترين مقاومت استفاده كرد و تبعيت از درمان را تقويت نمود.
درمان تركيبي در مورد عفونت HIV و ويروس هپاتيتC مفيد بوده است، ولي در درمان عفونت HBV برتر از درمان منفرد نشان نداده است.
منبع
Huntzinger A. AASLD updates chronic hepatitis B recommendations. American Family Physician February, 15, 2009.
ويروسهاي عامل گاستروانتريت
مقدمه
بديهي است كه اگرچه انترو ويروسها ابتدا به روده بر ميگردند اما باعث گاستروانتريت نميشوند. آن دستهاي كه rag-bag ميباشند باعث اين كاونده ميتوانيم براي تمايز اين گروه از ويروسهاي روده آنها را ويروس رودهاي بناميم. بديهي است كه بيشتر اين عوامل نميتوانند به وسيله كشتهاي سلولي تكثير يابند و اين ويژگي اصلي آنها ميباشد. جدول 1-11 ليستي از ويروسهايي را نشان ميدهد كه با علائم D&V به هم مرتبط شدهاند. بيشتر اين ويروسها ابتدا به وسيله EM مربوط به نمونههاي ادراري مشخص شدند و اين روشي است كه هنوز يك شيوه اصلي در تشخيص به حساب ميآيد. از نظر ويروس شناسان بيشتر اين نوع ويروسها توانايي تكثير در آزمايشگاه را تحت شرايط EM دارند.
چنين ويروسهايي اغلب به دليل شستشوي نادرست دستها بعد از خروج مدفوع به وسيله مسير دهاني مدفوعي به سرعت پخش ميشوند. اتفاق عجيبي در كشتيهاي مسافربري رخ داده است برخي از آنها به اندازهاي شديد و سخت بودهاند كه باعث شدهاند تا افراد مبتلا از سفر باز بمانند.
1. روتاويروس (ويژگيهاي ويروس)
يكي از عوامل گروه Reoviridea ميباشد. در اينجا رئو مخفف تنفس رودهاي ميباشد. زيرا اين عوامل را نميتوان در گروه تنفسي يا رودهاي قرار داد و نيز به دليل آنكه در ابتدا با هيچ نوع بيماري مرتبط نميشوند ويروس يتيم خوانده شدند. Refro virus يك نوع از اين خانواده و گروههاي orbi virus و calsi virus هم ميباشند كه در فصل 27 بررسي خواهند شد.
مورفولوژي
شكل اين ويروسها از نام آنها يعني (roda= دوراني) مشخص است. كپيد داراي يك پوسته 2لايه است كه nm70 قطر دارد. ذرههاي كوچكتري از آنها كه داراي يك پوسته باشند نيز وجود دارند. در بيشتر ويريونها تعدادي spokes از مركز خارج شدهاند و توخالي به نظر ميرسند. هستهها تقارن 20 وجهي دارند.
ژنوم
رئوويروسها از ساير ويروسهاي RNA متمايزاند و اين تمايز در اين است كه ژنوم قطعهبندي شده داراي قطبيت منفي، به شكل 2 لايه به هم تابيده شدهاند، علاوه بر آن، آنها به 11 قطعه تقسيم شدهاند. و اين قطعات داراي اندازههاي مختلف، ساختار مشابه پروتئينهاي NS ميباشند (2-11). اندازه آنها kb18 ميباشد. نمونه الكتروفورزي از نوكلئيك اسيد ميان انواع مختلف تفاوت ايجاد ميكند (3-11). اين نمونه براي تعريف انواع الكتروفروزهايي مورد استفاده قرار ميگيرد كه با هيچ نوع سرمي مطابقت ندارد اما ميتواند براي مطالعات اپيدميولوژي مفيد باشد.
Replication
ويروسها از طريق پروتئينMA به گيرندههاي اسيدسياليك متصل ميشوند و يا به وسيله اندوسيتوزيس به سلولها وارد ميشوند و يا اينكه به طور مستقيم از طريق غشا پلاسمايي وارد ميشوند. ويريونهاي خفيف شده به عنوان بخشهاي سازنده در سيتوپلاسم سلول عمل ميكنند. ترانس كريپتازهاي مربوط به ويريون داراي mRNAهاي خاصي هستند كه در جهت مثبت به هم تابيده شدهاند و آنزيمهاي ويروسي را نشان دادهاند كه از طريق نوكهاي توخالي هسته ويروس از بخشهاي توليدي خارج ميشوند، سپس رشته منفي RNA از مولكولهاي mRNA ساخته ميشود و رونويسي كدهاي dsRNA را ثبت ميكند. پس از آن dsRNA ميتواند به عنوان الگو براي mRNA عمل كند. mRNA اخير اساساً كدهايي براي پروتئينسازي ساختاري ويروس ميباشند كه شروع كننده فرآيند assemble ميباشند. سلولهاي آلوده به وسيله لاندين تجزيه سلولي ميشوند. و ويريونهاي جديد انباشتهاي را آزاد ميكنند. برخي ويروسها مانند رئو ويروس روش خاصي را به كار ميگيرند كه در آن به روش شدگي در غشا ER توليد مثل ميكنند و تكثير انجام ميدهند.
نحوه رشد در كشت سلولي
برخلاف رئو ويروسها، رتروويروسها ميتوانند ابتدا در سلولهاي كليه ميمون تكثير شوند. اين در صورتي است كه اين كار بوسيله تريپسين انجام شود. البته اين روش براي تشخيصهاي معمولي اين نوع ويروس به كار گرفته نميشود.
جنبههاي كلينيكي و ياتولوژيكي
ويژگيهاي كلينيكي
رفتار ويروس اساساً بيشتر گونههاي زنده و نيز انسانها را مبتلا ميكند. بچههاي زير 2سال مهمترين مبتلايان به اين ويروسها ميباشند اما احتمال شيوع وقوع اين بيماري در بزرگسالي نيز وجود دارد به ويژه در مورد افرادي كه در سازمانها كار ميكنند. دوره نهفته 2تا4 روز است. علائم بيماري شامل اسهال، استفراغ و تب ميباشد. البته عفونت و آلودگي با اين بيماري به آرامي و كندي اتفاق ميافتد. بايد شديداً با دهيدراته شدن بدن مقابله شود. اين بيماري در كشورهاي داراي امكانات پزشكي بالا مشكلآفرين نيست اما در كشورهاي جهان سوم قربانيان كودك بسياري را دارد.
پاتوژنز
مشاهدات در مورد حيوانات مبتلا نشان ميدهد كه رفتار ويروس به اپيتليوم columnar در نوك ويلي مربوط به ائودنوم و ايلئوم حمله ميكند صدمه به اين سلولها باعث جذب بد ميگردد. معمولاً بعد از حمله توليد دوباره ويلي سريعتر از قبل از حمله صورت ميگيرد.
واكنش ايمني
مانند عفونتهاي ديگر پادتنها درون سرم قرار دارند و بنابراين انجام آزمايشات براي تشخيص IgG در مطالعات مربوط به اپيدميولوژي مفيد است و اين روشها نشان ميدهند كه آيا بزرگسالان در يك زماني به آن مبتلا شدهاند يا نه. احتمالاً پادتن IgA توليد شده در روده يك عامل مهم مهم در ايمني ميباشد و نيز واكنش متقاطع بين سروتيپهاي ويروس.
اپيدميولوژي
ما معمولاً اسهال و استفراغ (D&V) را مربوط به ماههاي تابستان ميدانيم اما در نيمكره شمالي عفونتها ناشي از روتاويروس بيشتر در زمستان رخ ميدهد احتمالاً به صورت دهاني مدفوعي منتشر ميشود. اما انتشار فصلي نشان ميدهد كه عفونت و ابتلاي تنفسي نميتواند محتمل نباشد. شيوع در سازمانهايي مانند بيمارستانهاي مربوط به افراد عفوني بيشتر صورت ميگيرد. متأسفانه ويروس نسبتاً در مقابل ضد عفوني كنندههاي شيميايي مقاومت ميكند و وقتي شرايط مناسب بهداشتي وجود نداشته باشد به سرعت منتشر ميشود.
در كشورهاي در حال توسعه علاوه بر عفونتهاي ناشي از ويروسها و باكتريهاي ديگر عفونتهاي ناشي از روتاويروس دليل اصلي مرگ بسياري از كودكان ميباشد. انتقال و سرايت بيماري به كودكان ميتواند از طريق مراقبتهاي پزشكي صورت بگيرد كه از سوي كاركنان بيمارستانها يا خويشاوندان كودكان انجام ميشود و هيچ گونه علائم بيماري را ندارند. برعكس ثابت شده است كه كودكان ميتوانند افرادي را كه در تماس نزديك با آنها هستند را مبتلا كنند. عفونت مزمن ناشي از روتاويروس ميتواند در بيماراني كه دچار نقص (اختلال) ايمني هستند مشكلآفرين باشد.
6نوع سروتيپ(A-F) وجود دارد كه داراي تفاوتهاي آنتيژني هستند و اين تفاوتها در آنتيژن كپيد Vpb ميباشد. اما بيشتر روتاويروسها در گروهA قرار ميگيرند. بخش ژنوم روتاويروس اجازه ساخت دوباره اجزاي آسيب ديده را در محيط آزمايشگاه ميدهد. از آن جايي كه چنين ويروسهايي در طبيعت منتشر ميشوند و بيشتر آنها به غير از حيوانات خانگي پرندگان را مبتلا ميكنند. به لحاظ تئوري امكان كمي وجود دارد كه ابتلاي انسانها به وسيله پستانداران يا مرغان انجام شود و مشابه با آنها به صورت آنفولانزاي نوعA در انسانها ظاهر شود. اما تاكنون هيچ هيبريدي گزارش نشده است.
واكسن روتاويروس
هيچ درمان قطعي براي عفونتهاي ناشي از روتاويروس وجود ندارد. به همين دليل در كشورهاي در حال توسعه كه اين بيماري به عنوان مشكل مطرح است واكسيناسيون راهحل مناسبي ميباشد. در طول چند سال اخير روشهاي پيشنهادي براي اين كار بسيار مختلف بوده است روشهاي واكسيناسيون يا به تنهايي صورت ميگيرد و يا تركيب با موارد زير انجام ميگيرد:
1. واكسن زنده رقيق شده
2. با استفاده از ذرات و اجزاي حيواني كه حفاظت متقاطعي در مقابل اين نوع ويروسهاي انساني دارند.
3. تركيب اجزا دوباره مشابه شده و رقيق شده با برخي ژنهاي انساني و برخي ويروسهاي حيواني درست مانند آنچه در مورد واكسن آنفولانزا مطرح است.
4. استفاده از cockdail واكسن كه شامل انواع مختلف سروتيپ ميباشد. اين واكسنها و واكسنهاي متشابه نتايج خوب آزمايشگاهي را به دنبال داشتهاند.
آدنوويروس
ويژگيهاي اين نوع ويروس در فصل8 شرح داده شده رابطه كاملي ميان عفونتهاي تنفسي و عفونتهاي چشمي و اين نوع ويروس تشخيص داده شده است. اما وجود اين رابطه در بيماران اسهالي نامشخص است. مانند روتاويروس. مرفولوژي مجزاي اين ويروسها مانند وجود لكه در نمونهگيري مدفوعي از طريق EM (شكل1-11) را نشان ميدهد. اما باز هم وجود قطعي اين نوع ويروس لزوماً نشان دهنده آن نيست كه آنها به فرد صدمه ميزنند نوع سروتيپ 41و40 متداولترين نوع سروتيپ هستند كه با اسهال شديد در كودكان مرتبط شدهاند. معمولاً سروتيپهاي ديگري كه ميتوانند براي تكثير در كشتهاي مدفوعي آماده شوند به نظر فقط چيزهايي هستند كه از اين مسير عبور ميكنند. دو نوع سروتيپ ذكر شده از ديگر آدنوويروسها كه بسيار سخت هستند. يعني به سختي در كشتهاي سلولي رشد ميكنند متفاوت هستند، پارووويروسهاي مرتبط با آدنو (شكل13) ميتوانند به آدنوويروس مربوط شوند آنها به ظاهر بيماريزا نيستند. علائم كلينيكي اين نوع ويروسها مشابه به موارد مربوط به روتاويروس ميباشد به جز در زماني كه كودكان مبتلا بزرگتر ميباشند، آدنوويروس گاستروانتريت اغلب با وارد شدن بخشي از روده در بخش ديگر پيچيده ميشود.
كلسي ويروس
طبقهبندي. اعضا گروه كلسي ويروس بسياري از ميزبانان را مبتلا ميكنند مانند پستانداران، پرندگان، خزندگان و حتي ماهيها. 4نوع از آنها وجود دارند كه دو نوع norovirus و sapporovirus انسانها را مبتلا ميكنند و گاستروانتريت توليد ميكنند. ويروس HEV يك نوع از كلسي ويروس ميباشد.
مورفولوژي
اين نوع ويريون nm35 قطر دارد و 32 دندانه فنجان شكل در سطح خود دارد و به همين دليل به آن پيشوند Calci دادهاند (شكل1-11پ). اين نوع ويروس نيز مانند بيشتر ويروسها از طريق كلسي ويروسهاي انساني قديمي (Hacv) و به وسيله سطوح بيشكلشان قابل تشخيصاند (شكل1-11د) و اين ويروسها به نام SRSu يعني روتاويروسهاي مدور شكل كوچك معروفند.
ژنوم
مفهوم مثبت SSRNA مقدار kb5/7 در يك Vpg پروتئين در يك terminus انتهاي 5 ميباشد انتهاي3 يك پليA ميباشد.
رپليكيش (تكرار)
mRNA ژنومي به يك پلي پروتئين تعبير ميشود كه به پروتئينهاي ساختاري NS تقسيم ميشوند. mRNA فرعي ژنومي كدي براي پروتئينهاي ساختاري ميباشد تكرار به صورت استثنا در سيتوپلاسم رخ ميدهد زيرا در اينجا اسمبلي وجود دارد. اين نوع ويروسها در آزمايشگاه تكثير و كشت ميشوند.
جنبههاي كلينيكي و اپيدميولوژي
بسياري از نژادها و انواع اين ويروسها انسان را مبتلا ميكند. اين ويروسها عبارتند از : Snow Mountain, Taunton, Hawaii, Norwalk
نقش ايتولوژي برخي از اين ويروسها توسط نمونههاي آزمايشي ثابت شده است. كه بعد از نوشيدن مايعات صاف شده از مدفوع بيماران دچار گاستروانتريت شدهاند.
چندين راه انتقال وجود دارد كه عبارتند از: مدفوعي دهاني، استنشاقي، ذرات آئروول بعد از استفراغ و شيوع از طريق آب يا غذاي فاسد.
يكي از منابع اصلي عفونت حلزون صدفدار ميباشد. كلسي ويروسها باعث شيوع استفراغ و گاهي اوقات اسهال ميگردد. دوره رشد نهفته اين نوع ويروسها 18-48 ساعت است و شروع ناگهاني دارند. درد غيرعادي و تب درجه پايين را به همراه دارند اما در خون و موكوس وجود ندارد.
عفونتهاي SRSV و تا اندازه كمي Hucv شايعترين نوع بيماري ميباشند و با شيوع زياد اسهال و استفراغ همراه هستند. بيشتر آنها در سازمانهاي بسته اتفاق ميافتند. عفونتهاي SRSV معمولاً در زمستان رخ ميدهد. در حالي كه Hucv بيشتر در تمام طول سال ديده ميشود.
تشخيص
EM به كاربرده شده در سرم حاوي آنتي بادي يك روش كليدي براي تشخيص ميباشد اما در حال حاضر RT-PCR در دسترس ميباشند.
مديريت شيوع بيماري
كنترل اين نوع بيماريها و عفونتها بسيار سخت است زيرا اين نوع عفونت بدون علائم اتفاق ميافتد و دفع ويروس براي 2-1 هفته طول ميكشد اما نگهدارندههاي غذايي دفع كننده ويروس ميتوانند شناسايي شوند و از تماس آنها با غذا جلوگيري شود.
آستروويروس
ويژگيهاي ويروس
طبقهبندي، اين نوع ويروسها نيز مانند كلسي ويروسها فقط حاوي يك نوع ويروس به نام آستروويروس ميباشند و انواع گوناگون آن بر انسانها اثر ميگذارند.
مورفولوژي
با كنتراست منفي EM سطح nm30 اين نوع ويريونهاي ايكوزاهيدرال يك شكل ستارهاي و 5 يا 6 زاويهاي ميشود (در زبان يوناني آسترو به معني ستاره است) (11-1ت). كپيد از 2 يا سه پروتئين ساختاري تشكيل شده است.
ژنوم
يك مولكول خطي مثبت SSRNA با مقدار kb7 ميباشد. RNA داراي پليA در قسمت3 و مستقيماً ميتواند به عنوان mRNA عمل كند.
رپليكيشن Replication (تكرار)
اين نوع ويروس جذب گيرندهاي ميشود و هم به وسيلهي اندوسيتوزيس و يا به طور مستقيم وارد ميشود. رپليكيشن به طور كلي سيتوپلاسمي است. ژنوم RNA از يك dsRNA واسطه همانندسازي ميشود. علاوه بر آن يك RNA ژنومي فرعي بزرگ براي پلي پروتئينهاي ويروس كد ميشود. و اين پلي پروتئين به پروتئينهاي كپيد تقسيم ميشود. ويرونهاي جديد assemble ميشوند و ممكن است به صورت رديفهاي بلورين در سيتوپلاسم ديده شوند و از آنجا به وسيله ليزين سلولي آزاد شوند. اين نوع ويروسها يا ميتوانند در شرايط آزمايشگاهي در سلول سرطان كولون وابسته به تريپسين و يا اينكه بر روي سلولهاي كليه ميمون كشت شوند.
جنبههاي كلينيكي و اپيدميولوژي
آستروويروسها باعث شيوع اسهال به ويژه در بچهها ميشوند. حالتهاي انتقال آنها نيز مشابه حالتهاي انتقال Calciviride ميباشد. دوره رشد نهفته آنها 2تا3 روز است. استفراغ ويژگي غالب اين نوع عفونتهاي ويروسي نيست. اين نوع عفونتها بيشتر در زمستان رخ ميدهند.
تشخيص آزمايشگاهي
پيش از اين اشاره كرديم كه كشف و تشخيص ميكروارگانيزمها در يك نمونه كلينيكي لزوماً به معناي اين نيست كه به لحاظِ علمي مربوط به علائم بيمار و نشانههاي بيماري است. به اندازه كافي اين مسئله در اين فصل بحث شد و نشان داده شد كه اين مسئله در هيچ جاي ديگر بديهيتر از گاستروانتريت حاد نيست. ويروسها تحت شرايط EM و در نمونههاي مدفوع قابل تشخيص هستند. ارتباط ويروس با بيماري بيشتر در روتاويروس وجود دارد. اما تا آنجا كه به بقيه ويروسها مربوط ميشود عوامل اپيدميولوژي مانند وجود ويروس مشابه در بيشتر افراد نيز بايد بررسي شود. هيچ يك از اينها وظيفه ويروسشناس را تسهيل نميكند. 2نوع نگرش براي تشخيص وجود دارد.
1. EM مربوط به مدفوع اين مورد معمولاً به روش cafchall معروف است زيرا به طور بالقوه توانايي اين را دارد تا تمام ويروسهاي موجود در نمونه را تشخيص دهد.
2. تستهاي خاصي كه در جهت كشف و تشخيص يك ويروس خاص ميباشد.
ميكروسكوپ الكتروني
معمولاً برخي ويروسها در مدفوع ديده ميشوند. براي مثال بيماري polio ويروسهاي رودهاي ديگر و برخي آدنوويروسها ميتوانند به راحتي در كشت سلول رشد يابند و در آن شناسايي شوند و اينها با گاستروانتريت مرتبط ميباشند. ويروسهايي كه تاكنون شناسايي شدهاند بسيار سخت رشد ميكنند. البته در محيط آزمايشگاه راحتتر رشد ميكنند اما تمام ويروسهايي كه در جدول 1-11 بيان شدهاند به وسيله مورفولوژي قابل تشخيص ميباشند.
روش اصلي در تشخيص ويروسها درون نمونههاي مدفوعي IEM است قبل از آنكه نمونه نصب شود يك سرم حاوي پادتن اضافه ميشود و آلودگي همه ويريونهاي نمونه را در يك جا جمع خواهد كرد. و در يك مرحله به راحتي ويروس را تشخيص و شناسايي ميكنند. اين روش براي روتاويروس، آدنوويروس و انتروويروسها مناسب است.
تستهاي تخصصي
آزمايشگاه بدون EM نيز ميتوانند از تستهاي الايزا استفاده كنند كه براي نمونههاي مدفوع به كار برده ميشوند. در حال حاضر اين تستها براي تشخيص Adenoviruse, rodaviruse, astrovirus قابل استفاده است. همچنين Abهاي خاصي براي شناسايي ويروسهاي Fastidious استفاده ميشوند كه بدون القاي CPEها همانند سازي محدودي را در كشتهاي سلولي متحمل ميشوند . ميبايد تاكنون مشخص شده باشد كه شناسايي درست موارد گاستروانتريت با سختي امكانپذير است و بهترين موقعيت و بهترين تشخيص با مطالعه موارد شايعي صورت ميگيرد كه در آنها يك نوع ويروس خاص همه گير شده است. چنين بررسيها و تحقيقاتي همكاري تنگاتنگ ميان متخصصين و كاركنان آزمايشگاه را ميطلبد. در غير اين صورت مجموعهها و آزمايشات بسيار بر روي نمونهها بيفايده است.
يادآوري (تذكرات)