مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 462
  • بازدید دیروز : 3594
  • بازدید کل : 13136053

نعمت هاي خداوند


فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه. 1

نتیجه توجه به نعمتها1

كفران نعمتها4

1 . پستی... 5

2 . زوال نعمت.... 5

3 . کم شدن احسان و نیکی... 6

4 . عقوبت سریع.. 6

5 . رفتن به دوزخ... 7

مراتب شکر. 10

الف) شکر قلبی... 10

ب) شکر زبانی... 11

ج) شکر عملی... 12

تشویق به شکرگزاری... 13


مقدمه

نام بردن نعمات الهی برای آدمی کاری بسیار سخته چرا که نعماتی هستند که انسان از وجودشان بی خبره و یا ناآگاهه . باری باید همواره شکر تمامی نعمات ازجمله مهمترین آنها نعمت خدا پرستی-اسلام- و قرآن و پیامبر و اهل بیت و... را بجا آورد. که خداوند شاکرین را دوست می دارد و همین شکر باعث فزونی نعمت میشود. مولا می فرماید : از نعماتی که باید همیشه شکر آنرا باید بجا آورد سلامتی و امنیت است.

 

نتیجه توجه به نعمتها

بر شمردن نعمتهاى گوناگون الهى در آیات مختلف سوره نحل یا سایر آیات قرآن، به اصطلاح براى منت گذارى، و یا كسب وجهه، و مانند آن نیست، كه خدا برتر و بالاتر از همه اینها است، و بى نیاز از هر كس و هر چیز. همه اینها در مسیر برنامه هاى سازنده تربیتى است، برنامه هایى كه انسان را به آخرین مرحله تكامل ممكن از نظر معنوى و مادى برساند. گویاترین دلیل براى این موضوع، همان جمله هایى است كه در آخر بسیارى از آیات گذشته آمده است كه در عین تنوع، همگى در همان خط پرورش و تربیت انسان قرار دارد. در آیه 14 بعد از بیان نعمت تسخیر دریاها مى فرماید: «لعلكم تشكرون؛ به این امید که شکرگزار باشید». در آیه 15 بعد از بیان نعمت كوه ها و نهرها و جاده ها مى گوید: «لعلكم تهتدون؛ تا شما راه خود را پیدا کنید». در آیه 44 بعد از بیان بزرگترین نعمت معنوى یعنى نزول آیات قرآن مى گوید: «و لعلهم یتفكرون؛ و امید که بیندیشند» و در آیه 78 بعد از ذكر نعمت بسیار مهم ابزار شناخت (گوش و چشم و عقل) مى فرماید: «لعلكم تشكرون؛ تا شکر گزارید» و در آیه 81 بعد از اشاره به تكمیل نعمتهاى پروردگار مى گوید: «لعلكم تسلمون ؛ امید که شما به فرمانش گردن نهید» و در آیه 90 بعد از بیان یك سلسله دستورات در زمینه عدل و احسان و مبارزه با فحشاء و منكر و ظلم مى فرماید: «لعلكم تذكرون؛ باشد که بیدار شوید».

در حقیقت در این شش مورد، اشاره به پنج هدف شده است: 1- شكرگزارى 2- هدایت، 3- تفكر، 4- تسلیم در برابر دعوت حق، 5- تذكر و یادآورى كه بدون شك همه با هم پیوند دارند: انسان نخست تفكر و اندیشه مى كند. هر گاه فراموش كرد، یادآورى مى نماید، به دنبال آن حس شكرگزارى در مقابل بخشنده نعمتها در او بیدار مى شود، سپس راه به سوى او باز مى كند و هدایت مى شود، سرانجام در برابر فرمانش تسلیم مى گردد و به این ترتیب هدفهاى پنجگانه فوق حلقه هاى تكامل زنجیره اى انسانند كه بدون شك اگر این مسیر بطور صحیح پیموده شود، نتائج پر بارى دارد و جاى تردید باقى نمى ماند كه بر شمردن این نعمتها گاهى به صورت جمعى و گاهى به صورت انفرادى، هیچ هدفى جز ساختن انسان كامل نیست. بدون شك خداوند در برابر نعمتهایى كه به ما مى بخشد نیازى به شكر ما ندارد، و اگر دستور به شكرگزارى داده آن هم موجب نعمت دیگرى بر ما و یك مكتب عالى تربیتى است. مهم این است كه ببینیم حقیقت شكر چیست؟ تا روشن شود كه رابطه آن با افزونى نعمت از كجاست و چگونه مى تواند خود یك عامل تربیت بوده باشد.حقیقت شكر تنها تشكر زبانى یا گفتن" الحمد لله" و مانند آن نیست، بلكه شكر داراى سه مرحله است نخستین مرحله آن است كه به دقت بیندیشیم كه بخشنده نعمت كیست؟ این توجه و ایمان و آگاهى پایه اول شكر است، و از آن كه بگذریم مرحله زبان فرا مى رسد، ولى از آن بالاتر مرحله عمل است، شكر عملى آن است كه درست بیندیشیم كه هر نعمتى براى چه هدفى به ما داده شده است آن را در مورد خودش صرف كنیم كه اگر نكنیم كفران نعمت كرده ایم، همان گونه كه بزرگان فرموده اند: «الشكر صرف العبد جمیع ما انعمه الله تعالى فیما خلق لاجله؛ سپاس گزاری از خدا یعنی این که بنده تمام نعمت ها را در راه درستش مصرف کند».

راستى چرا خدا به ما چشم داد؟ و چرا نعمت شنوایى و گویایى بخشید؟ آیا جز این بوده كه عظمت او را در این جهان ببینیم، راه زندگى را بشناسیم و با این وسائل در مسیر تكامل گام برداریم؟ حق را درك كنیم و از آن دفاع نمائیم و با باطل بجنگیم، اگر این نعمتهاى بزرگ خدا را در این مسیرها مصرف كردیم، شكر عملى او است، و اگر وسیله اى شد براى طغیان و خودپرستى و غرور و غفلت و بیگانگى و دورى از خدا این عین كفران است.

امام صادق علیه السلام مى فرماید: «ادنى الشكر رؤیة النعمة من الله من غیر علة یتعلق القلب بها دون الله، و الرضا بما اعطاه، و ان لا تعصیه بنعمة و تخالفه بشى ء من امره و نهیه بسبب من نعمته»:كمترین شكر این است كه نعمت را از خدا بدانى، بى آنكه قلب تو مشغول به آن نعمت شود و خدا را فراموش كنى، و همچنین راضى بودن به نعمت او و اینكه نعمت خدا را وسیله عصیان او قرار ندهى، و اوامر و نواهى او را با استفاده از نعمتهایش زیر پا نگذارى». و از اینجا روشن مى شود كه شكر قدرت و علم و دانش و نیروى فكر و اندیشه و نفوذ اجتماعى و مال و ثروت و سلامت و تندرستى هر كدام از چه راهى است؟ و كفران آنها چگونه است؟ و نیز از اینجا رابطه میان "شكر" و "فزونى نعمت" روشن مى شود، چرا كه هر گاه انسانها نعمتهاى خدا را درست در همان هدفهاى واقعى نعمت صرف كردند، عملا ثابت كرده اند كه شایسته و لایقند و این لیاقت و شایستگى سبب فیض بیشتر و موهبت افزونتر مى گردد.

آن كس كه نعمت قدرت را وسیله ظلم و طغیان قرار مى دهد به زبانحال فریاد مى كشد خداوندا لایق این نعمت نیستم، و آن كس كه از آن در مسیر اجراى حق و عدالت بهره مى گیرد به زبانحال مى گوید پروردگارا شایسته ام افزون كن! این واقعیت نیز قابل تردید نیست كه ما هر وقت در مقام شكر الهى چه با فكر چه با زبان و چه با عمل بر مى آئیم، خود این توانایى بر شكر در هر مرحله موهبت تازه اى است و به این ترتیب اقدام بر شكر، ما را مدیون نعمتهاى تازه او مى سازد و به این ترتیب هرگز قادر نیستیم كه حق شكر او را ادا كنیم همانگونه كه در مناجات شاكرین از مناجاتهاى پانزده گانه امام سجاد علیه السلام مى خوانیم: «كیف لى بتحصیل الشكر و شكرى ایاك یفتقر الى شكر، فكلما قلت لك الحمد وجب على لذلك ان اقول لك الحمد!:" چگونه مى توانم حق شكر ترا بجاى آورم در حالى كه همین شكر من نیاز به شكرى دارد، و هر زمان كه مى گویم لك الحمد بر من لازم است كه به خاطر همین توفیق شكرگزارى بگویم لك الحمد». و بنا بر این برترین مرحله شكرى كه از انسان ساخته است این است كه اظهار عجز و ناتوانى از شكر نعمتهاى او كند، همان گونه كه در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم كه فرمود: «فیما اوحى الله عز و جل الى موسى اشكرنى حق شكرى فقال یا رب و كیف اشكرك حق شكرك و لیس من شكر اشكرك به الا و انت انعمت به على قال یا موسى الان شكرتنى حین علمت ان ذلك منى؛ خداوند به موسى علیه السلام وحى فرستاد كه حق شكر مرا ادا كن، عرض كرد پروردگارا! چگونه حق شكر تو را ادا كنم در حالى كه هر زمانى شكر تو را بجا آورم این موفقیت خود نعمت تازه اى براى من خواهد بود، خداوند فرمود اى موسى الان حق شكر مرا ادا كردى چون میدانى حتى این توفیق از ناحیه من است».

 

كفران نعمتها

کفران نعمت به معنای پوشاندن و ندیده گرفتن نعمتهاست. خداوند، گرچه نیازمند سپاسگزاری و عبادت ما نیست، ولی آنها را از روی حکمت و مصلحت بر بندگان ضروری دانسته و در قرآن کریم پس از نوید به سپاسگزاران، با ناسپاسان بی اعتنایی کرده، می فرماید:

«وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ»[لقمان / 12]

آنکه سپاسگزاری کند سپاسش به نفع خود اوست و هر که کفران ورزد، خداوند بی نیاز و ستوده است.

با اینکه خداوند از سپاس و تشکر نعمت پذیران بی نیاز است و بزرگوارتر از آن است که ناسپاسان را محروم سازد، ولی «کفران نعمت»، خود، سبب برخی از ناهنجاری ها می شود که در زیر می آید:

1 . پستی

انسان ناسپاس، پستی و بی کفایتی خود را اثبات می کند. چرا که عقل و وجدان انسان می گوید که نعمت پذیر باید سپاسگزار باشد و زیر پا گذاشتن داوری عقل و وجدان از کسانی سر می زند که در پستی و بی ارزشی به حدّ حیوانیت رسیده؛ بلکه پست تر شده اند.

امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«اگر خداوند مردم رابه احسان های پی درپی مشغول کند و نعمت شایان بدانان ببخشد، ولی راه شناخت حمد و سپاس را بر آنان ببندد، آنان از احسانش بهره مند می گردند ولی ثنایش نمی گویند و به روزی فراوان او می رسند و سپاسش نمی گویند؛ اگر مردم چنین شوند از مرز انسانیت گذشته به مرز حیوانیت می رسند و آنگونه می شوند که قرآن فرموده: آنان چون حیوان، بلکه راهی پست تر از حیوانیت را برگزیده اند.[صحیفه سجادیه، دعای اول]

 

2 . زوال نعمت

کفران نعمت، سبب بی ثباتی و ناپایداری نعمت ها می گردد و خیر و برکت را از بین می برد. همانطور که سپاسگزاری سبب بقای آن می شود.

امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«لا زَوالَ للنَّعماءِ اذا شَکَرتَ و لا بَقاءَ لَها اِذا کَفَرْتَ»[اصول کافی، ج 2، ص 77]

اگر سپاسگزاری کنی نعمت ها پایدارست و اگر کفران ورزی، دیری نمی پاید.

شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند

 

3 . کم شدن احسان و نیکی

اثر دیگر کفران نعمت، ‌رخت بستن خیر و احسان از جامعه است، چرا که ناسپاسی، صاحبان نعمت را دلسرد کرده، از انعام و بخشش باز می دارد. سنّت خداوند نیز چنین است که اگر بندگان کفران نعمت ورزند از فضل و احسانش بکاهد.

امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«لعَنَ اللهُ قاطعی سَبیلِ المعرُوفِ. قیلَ: و ما قاطِعوُا سَبیلِ المعرُوف؟ قالَ: الرَّجُلُ یُصنَعُ الیهِ المعروُف فیَکفُرُهُ فَیَمتَنِعُ صاحِبُهُ مِن اَن یصنَعَ‌ ذلکَ إلی غَیرهِ»[وسائل الشیعه، ج 11، ص 539]

نفرین خدا بر آنان که راه خیر و خوبی را می بندند، پرسیدند: چه کسانی چنین اند؟ فرمود: کسی که به او خوبی می کنند و او کفران می ورزند، آنگاه صاحب نعمت به دیگری احسان نمی کند.

 

4 . عقوبت سریع

اثر ناهنجار دیگر کفران نعمت، تسریع در شکنجه و عقوبت کافر نعمت است.

رسول خدا فرمود:

«اَسرعُ الذُّنوبِ عُقُوبَهً کُفرانُ النِّعمهِ»[وسائل الشیعه، ج 11، ص 541]

سریع ترین گناهان در عقوبت،کفران نعمت است.

5 . رفتن به دوزخ

آخرین برداشتی که کافِرِ نعمت از محصول خود می کند، رفتن به دوزخ سوزنده است، زیرا او با پوشاندن نعمت های خدا و نادیده گرفتن احسان بندگان او از راه خدا منحرف گشته و قدم در راه ستم می نهد که پایانی جز جهنّم نخواهد داشت. این سرانجامی است که قرآن به آنان نشان داده است:

«اَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ اَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ - جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ»[ابراهیم / 28 ـ 29]

آیا ندیده ای کسانی را که نعمت خدا را به کفر بدل ساختند و مردم خود را به دیار هلاکت بردند، آنان به قرارگاه بد، دوزخ، داخل می شوند.

 

معنا و اقسام شكر

شكر به معنای قدردانی نعمت دهنده است ، به گونه ای كه آثاراین قدردانی در قلب ، زبان واعمال به طوری كه متناسب با قلب وزبان و اعمال باشد بروز كند. مثلا" در قلب با خضوع و خشوع، در زبان با حمد وثنای خداوند ودر عمل با اطاعت از وی .

همچنین گفته اند كه شكر به معنای تصور نعمت و اظهار آن است. نیز گفته اند كه شكر به معنای حمد وستایش نعمت دهنده می باشد ، وشكر به اعضاء كه به معنای تلافی نعمت به قدر استحقاق آن نعمت است.

 

برخی بزرگان ، تصور نعمت دهنده و دانستن این كه این نعمت از اوست را عین شكر دانسته اند؛ چنان كه حضرت داوود (ع) فرمود: " خداوندا! چگونه تورا شكر كنم كه آن شكر ، خود نعمتی است كه شكری می طلبد؟" خداوند متعال فرمود: " ای داوود ! وقتی دانستی كه هر نعمتی كه متوجه توست از من است ، مرا شكر كرده ای ."

 

برخی محقیقین برای شكر ، سه ركن قائل شده اند: 1- معرفت به نعمت دهنده . 2- حالتی كه دستاورد این شناخت است وآن عبارت است ازخضوع و تواضع نسبت به نعمت دهنده. 3- عملی كه ثمره این حالت باشد.

 

شكر نعمت های ظاهری و باطنی خداوند، از وظایف ولازمه بندگی است كه هركس باید به قدرتوان خود به آن اقدام كند، اگر چه این مهم از هیچ آفریده ای برنمی آید و نهایت شكر آن است كه شخص بداند كه نمی تواند شكر نعمت ها را به جای آورد، چنان كه رسول اكرم صلوات الله علیه به این ناتوانی اعتراف نمود. كمال و نقص شكر ، تابع كمال و نقص معرفت به نعمت دهنده ، و شناخت نعمت است.

 

همچنین بنده ، زمانی شكر گزاربه حساب می آید كه ارتباط خلق را با حق وارتباط نعمت ها را با یكدیگر به طور كامل بداند واین برای اولیای خالص كه كامل ترین آنها رسول خداست ، میسر می گردد وتا زمانی كه كدورت شرك وشك در قلب باقی است شكر حق را به طور شایسته نمی تواند ادا كند ؛ مثلا" كسی كه به اسباب ، نظر دارد وتأثیر موجودات را مستقل می داند وبه این نكته ، ایمان واقعی و باور قلبی ندارد كه : " لا مؤثر فی الوجود الا الله " ؛ كفران نعمت حق تعالی كرده است .

 

چنین فردی ، گاه اعمال را به خود نسبت می دهد و گاه نعمت ها را به دارندگان ظاهری شان منسوب می كند. به راستی تا چه زمانی ، این دل های مرده ما كفران نعمت حق می كنند! این توجهات و تعلقات ، كفران نعمت حق است . به همین دلیل است كه خداوند می فرماید: " اندكی از بندگانم شكرگزارند."( سبأ /13) همچنین باید دانست ، همان طور كه معارف بندگان خدا مختلف است، شكرگزاری آنها هم متفاوت می باشد و نیز نعمت ها، شكرهای به خصوص دارند؛ نعمت های ظاهری ، شكری دارند ، نعمت های باطنی شكری دیگر و نعمت های علمی شكری ونعمتهای عرفانی شكری ویژه می طلبند.

 

فضایل شكردر روایات

امان صادق علیه السلام فرمود: سه چیز است كه چیزی به آنها ضرر نمی رساند : دعا هنگام شدت وسختی ، طلب آمرزش گناهان و شكر به وقت نعمت."

نیز امام صادق علیه السلام فرمود: " شكر هر نعمت ، اگرچه بزرگ باشد، آن است كه خدای عزوجل را حمد كنی."همچنین فرمود:" شكر نعمت ، دوری كردن از گناهان است " و كمال شكرآ ن است كه فرد بگوید: " الحمدلله رب العالمین."

آورده اند كه امام صادق علیه السلام از مسجد بیرون آمد ومركب خود را ندید . در این حال فرمود : " اگر مركب من پیدا شود ، خدا را شكر می كنم ، آنگونه كه حق اوست . ناگاه مركب حضرت پیدا شد . حضرت فرمود:" الحمدلله"

كسی گفت :" مگر نگفتید كه خدا را شكر می كنم، آنگونه كه حق اوست ؟ "

امام فرمود:" آیا نشنیدی كه گفتم الحمدلله ؟"

 

ازاین روایت معلوم می شود كه حمد خداوند ، بالاترین مرتبه شكر زبانی است.

درپایان بحث روایت دیگری را ازامام صادق علیه السلام می خوانیم:

" كسی كه شكر ادا نماید ، بسیار به او عنایت می شود . خدای عزو جل می فرماید : اگرشكر نمایید هر آینه برای شما زیاد می گردانیم."

 

مراتب شکر

«سپاسگزاری» در برابر خداوند نعمت گستر در سه مرتبه انجام می پذیرد. قلب، زبان و عمل.[اقتباس از بحارالانوار، ج 71، ص 22]

 

الف) شکر قلبی

قلب «سپاسگزار» همواره یاد نعمت و بخشش «نعمت گستر» و بزرگداشت و تعظیم اوست و در برابر بزرگی و توجّه او اظهار کوچکی و نیاز می کند و با تفکر در کارهای بزرگ و مخلوقات گوناگون خدا و اراده خیررسانی به بندگانش، شگفتی خویش را ابراز می دارد و خضوع و خشوعش افزون می گردد.

از امام صادق (علیه السلام ) روايت شده که : خداوند در پاسخ حضرت موسي (علیه السلام ) که سوال مي کند خدايا چگونه حق شکر تو را به جا آورم مي گويد: يا موسي شکرتني حق شکري حين علمت ان ذلک مني ؛ اي موسي تو آنگاه که دانستي نعمتي که در دست توست از من به تو اعطا شده حق شکر مرا به جا آوردي (بحارالانوار، ج 13، ص 351).

 

و نيز امام صادق (علیه السلام ) مي فرمايد:

من انعم الله عليه بنعمه فعرفها بقلبه فقد ادي شکرها؛

هر کس که خداوند به او نعمتي عطا کرد و او با قلب خود فهميد که از جانب خداست شکر آن نعمت را بجا آورده است.(اصول کافي ، ج 2، ص 96)

 

ب) شکر زبانی

شکر زبانی به این معنا است که شکرگزار به تمجید و ثناگویی و تسبیح و تهلیل «نعمت دهنده»‌ می پردازد و در حد فکر و توان خود، او را می ستاید. همینطور در قالب «امر به معروف و نهی از منکر» دیگران را نیز به اطاعت از او وا می دارد.

البته بايد اعتراف کرد که حق شکر الهي را کسي نمي تواند ادا کند همان گونه که امام سجاد(علیه السلام) در مناجات خود مي گويد: چگونه مي توانم حق شکر تو را به جا آورم در حالي که همين شکر من نياز به شکري دارد و هر زمان که مي گويم الحمدلله بر من لازم است که به خاطر همين توفيق شکر گزاري بگويم لک الحمد.(مفاتيح الجنان،‌ مناجات شاکرين)

در بعضي از روايات آمده است که شکر هر نعمتي حتي اگر بزرگ باشد اين است که حمد خداي عزوجل کني.(اصول کافي، ج 3، ص 151)

امام صادق(علیه السلام) از مسجد بيرون آمد ديد مرکبش گم شده است. حضرت فرمود: اگر خدا آن را به من برگرداند حق شکرش را مي گزارم چيزم نگذشت که آن را آوردند. ايشان فرمود: الحمد لله. شخصي عرض کرد: مگر نفرمودي حق شکر خدا را مي گذارم؟ فرمود: مگر نشنيدي گفتم الحمدلله.(اصول کافي، ج 3، ص 153)(يعني با گفتن همين کلمه حق شکر بجا آورده مي شود.)

ج) شکر عملی

مرحله سوم شکر، سپاسگزاری عملی در برابر «نعمت گستر» است که «نعمت پذیر» باید تلاش کند نعمتهای خدا را در راه نافرمانی او به کار نگیرد، بلکه از آنها برای اطاعت و عبادت او کمک بجوید.

پس شکر در مرتبه عالي، به کارگيري نعمت در جهت مشروع است از اين رو امام صادق(علیه السلام) مي فرمايد: "شکر نعمت ها پرهيز از گناهان است".(اصول کافي، ج 3، ص 150.)

امام علي (علیه السلام ) مي فرمايد:

شکر المومن يظهر في عمله و شکر المنافق لا يتجاوز لسانه ؛

تشکر و قدرداني مؤمن، در عمل او آشکار مي شود ،‌اما قدرداني منافق از زبانش تجاوز نمي کند و به مرحله عمل نمي رسد.(ميزان الحکمه ، ج 5، ص 146)

کساني که اسراف مي کنند و يا بخل مي ورزند واز چشم و گوش و زبان خود در مسير گناه استفاده مي کنند همه آن ها نا سپاس اند.از اين رو شکر گزار واقعي در ميان انسان ها کم هستند. قرآن مجيد مي فرمايد کمي از بندگان من شکر گزارند.(سبا(34) آيه13)

شکر عملي در برابر افراد متفاوت است.امام علي (علیه السلام) مي فرمايد: شکر پروردگارتان است که او را ثنا گويي و شکر کسي که بالا دست توست به اين است که در پيروي از او صادق باشي . شکر هم رديفت آن است که مراتب اخوت را به خوبي انجام دهي و شکر نسبت به زير دستان به اين است که از بخشش به آنها مضايقه نکني.(غر الحکم ج4 ص 158)

نکته: شکر بايد از خالق و مخلوق باشد.تشکر از مردم در واقع تشکر از خدا است.

امام رضا(علیه السلام)مي فر مايد:کسي که ازبخشنده از مخلوقين تشکر نکند شکر خدا را بجا نياورده است.(عيون اخبا رالرضا ج2 ص24)

تشویق به شکرگزاری

آیات قرآنی و روایات اهل بیت به شکرگزاری سفارش و تشویق کرده و افراد سپاسگزار را ستوده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

قرآن کریم می فرماید:

«یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»[بقره / 172]

ای کسانی که ایمان آورده اید از آن پاکیزه هایی که روزی شما کرده ایم بخورید و اگر خدا را می پرستید سپاسش را به جای آورید.

و نیز می فرماید:

«... وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الآخِرَهِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ»[ آل عمران / 145]

هر کس خواهان پاداش آن جهان باشد به او می دهیم و شاکران را پاداش خواهیم داد.

علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«کُن فی السَّرّاءِ عَبْداً شکوراً وَ فی الضَّراءِ عَبداً صَبوُراً»[شرح غررالحکم، ج 4، ص 602]

در گشایش و راحتی بنده سپاسگزار و در تنگنا و سختی بنده ای بردبار باش.

امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«در تورات نوشته است: کسی که به تو نعمت داد، سپاسش گزار و هر کس از تو سپاسگزاری کرد، نعمتش بده. زیرا با سپاسگزاری نعمتها نابود نگردد و با ناسپاسی پایدار نماند. سپاسگزاری مایه افزایش نعمت و ایمنی از دگرگونی است.»[اصول کافی، ج 2، ص 77]

 

 

  انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 689

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما