مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 861
  • بازدید دیروز : 2258
  • بازدید کل : 13138710

نقش وهابیت در خاورمیانه


نقش وهابیت در خاورمیانه

 

يکي از مهم ترين انگيزه هاي تحرک و تهاجم وهابيت در سطح منطقه و کشورهاي اسلامي، ترس ووحشت آنان از گسترش فرهنگ برخاسته از انقلاب اسلامي، بيداري و خودآگاهي قرآن محور در ميان جوانان و دانشمندان تحصيل کرده و استقبال آنان از اين حرکت اصيل و مذهب نوراني مطابق با سنت راستين و ناب محمدي(صلي الله عليه و آله وسلم) است، که با پي جوئي رفتار آنان مي توان عمق وحشت آنان را از نفوذ بيداري و آگاهي مسلمانان امروز از اسلام واقعي و مکتب انقلاب اسلامي درک نمود.

بدين ترتيب شاهد آن هستيم که چگونه با جنايات شرربار خود که با حمايت حاکمان غربي و حاميان پر عناد مذهبي آن، نام جهاد في سبيل الله و اصلاح ديني به خود گرفته است تصرفات سياسي خود را صبغه مذهبي داده و آن را مقدس جلوه مي دهند.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي اهداف نويافته و وجديدي توسط جريانات افراطي-انحرافي مخالف بيداري نوين اسلامي بويژه در سران وهابيت، مورد تعقيب رهبران و هدايت گران پشت پرده مخالف با ج.ا.ا. در سطح خاورميانه و غرب قرار گرفته اند. در اين مجموعه جغرافيايي تفکر انقلاب اسلامي بنا به دلايل متعددي از سوي گروههاي وهابي مورد تخطئه و کوچک نمائي قرار گرفت. در کشوري که اکثريت مردم آن داراي دين و مذهب ريشه دار پويا و انسان سازي بوده اند هجوم تفکرات سست و بي پايه فرقه گرايي و تحجر مي تواند موجب تفرقه و اختلاف شده تا نتايج حاصله آن بتواند زندگي توام با ثبات و آرامش مخالفان اشغالگري و حضور غرب در کشورهاي اسلامي را بعد از انقلاب اسلامي زائل و تضعيف نمايد.

و اگر اين هدف را معادل تفکر صهيونيسم به عنوان يک منشأ فکري و سياسي تاثيرگذار در عرصه تضعيف تفکر انقلاب اسلامي به عنوان يکي از «راس يک مثلث» فرض کنيم، به يقين بعد از جويش نقش غرب و استکبار جهاني در ضلع دوم مثلث آنچه باعث تکميل «ضلع سوم» اين مثلث شده است، نقش و عمل سران و حاکمان وهابي برخي کشورهاي عربي، بويژه عربستان سعودي از سياستهاي صهيونيستي و غربي براي تحقق اين اهداف بارز است. دريادار سرتيب «ايوب صبري» سرپرست مدرسه عالي نيروي دريايي در دولت عثماني در خاطرات و دست نوشته هاي خود مي نويسد «عبدالعزيز بن سعود» که تحت تأثير «محمدبن عبدالوهاب» قرار داشت که در پي عداوت خود با دولت عثماني زمينه تسلط صهيونيستها را در فلسطين فراهم آورد در اولين سخنراني خود به شيوخ قبايل گفت: ما بايد همه شهرها و آباديها را به تصرف خود درآوريم و احکام و عقايد خود را به آنان بياموزيم... براي تحقق بخشيدن به اين آرزو ناگزير هستيم که عالمان اهل سنت را که مدعي پيروي از سنت نبويه و شريعت شريفه محمديه هستند از روي زمين برداريم و به عبارت ديگر مشرکاني که خود را به عنوان علماي اهل سنت قلمداد مي کنند از دم شمشير بگذرانيم به ويژه علماي سرشناس و مورد توجه را زيرا تا اينها زنده هستند هم کيشان ما روي خوشي نخواهند ديد از اين رهگذر بايد نخست کساني را که به عنوان عالم خودنمايي مي کنند ريشه کن نمود سپس به سمت بغداد حرکت کرد و آن را از دست عثمانيان خارج کرد.

اساسي ترين علتي که موجب بروز اين گونه رفتارهاي مطلق انگار در وهابيت گرديد بي ترديد بي اعتبار سازي عنصر عقل، انديشه و منطق و جايگزين کردن سليقه افراد و رهبران جاه طلب عرب در رسيدن به ايده آل هاي قومي و فرقه اي مي باشد و اين برخلاف تعاليم دين مبين اسلام و موجب بروز انحرافات کليدي و مبنائي و تمسک به کفار گرديده است که تأکيد زيادي بر تفکر، حکمت، منطق، رحمت و احسان به همنوعان و مسلمانان نموده است. شايد حدود دو قرن بود که دنياي شرق به طور کلي و دنياي اسلام به طور اخص با تحولات جهاني روبرو و موفق گردانيد. بازتاب انديشه ها، چالشها و تحولات بعد از رنسانس، انقلاب کبير فرانسه و پس از آن انقلابات علمي و صنعتي در اروپا در شرق اسلام موجب بيداري رهبران شده و ملتهاي مسلمان و متفکرين اسلامي در برابر دستاوردهاي جديد تمدن و فرهنگ غرب قرار گرفتند ولي اين تفوق با تفرقه افکني موفق استعمار تا يک قرن به خمودي گرائيد و سردمداري اين حرکت به وهابيون سپرده شد.

حضرت آيت الله العظمي صافي از مراجع بزرگوار تقليد در بيان تبعات اين رخداد مي نويسد: هنگامي که کتاب «العواصم من القواصم» را خواندم، از جديت و تلاش اين گروه براي تفرقه ميان مسلمانان شگفت زده شدم، و به حق سوگند، به ذهنم خطور نمي کند که در عصر حاضر يک مسلماني براي دور کردن مسلمانان از همديگر و ايجاد اختلاف ميان آنان اين چنين کوشش کند و همه مصلحان و مناديان وحدت را به ناداني و دروغ گويي و نفاق و حيله، متهم سازد. و بالاترين مصيبت اينجاست که اين کتاب توسط دانشگاه بزرگ مدينه منوره چاپ و منتشر مي شود. دانشگاهي که در آن شيخ محمد مغراوي از نويسندگان مشهور وهابي در آن بر اين باور است که: با گسترش مذهب تشيع در ميان جوان هاي مشرق زمين، بيم آن را دارم که اين فرهنگ در ميان جوان هاي مغرب زمين نيز گسترده شود: «بعد انتشرا المذهب الاثني عشري في مشرق العالم الاسلامي، فخفت علي الشباب في بلاد المغرب...»

باور و اعتقادي که اين رهبر وهابي در آن تنها نيست و ديگران نيز منافع خود را درپي توسعه انقلاب اسلامي درخطر ميدانند. بگونه اي که مارک پالمر، رئيس کميته خطر کنوني (Commitee on the Present Danger) در گفت وگويي با روزنامه نيويورک تايمز اين حقيقت را براي کاخ سفيد آشکار ساخت که ايران به لحاظ مکتب تشيع و ترکيب آن با وسعت سرزميني، جمعيت، کيفيت نيروي انساني، امکانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه و قلب نظام بين المللي به قدرتي کم بديل تبديل گرديده و ديگر نمي توان آن را با يورش نظامي سرنگون نمود.

به عبارت ديگر اجماع رهبران کاخ سفيد بر اين است که ايران با يورش نظامي قابل سرنگوني نيست. با چنين مفروضي مي توان اتصال سه رأس اين مثلث توطئه را مشاهده کرد که چگونه با تکميل راهکارهاي مختلفي از سوي مراکز راهبردي آمريکا تجميع مي شوند. جمع بندي همه اينها، اين بود که تنها راه باقي مانده بي ثبات سازي کشور در عرصه قومي مذهبي متبلور است، که نتيجه آن بايد در قالب براندازي نرم صورت گيرد. در اين راهبرد، گام وحشت و نارضايتي قومي مذهبي بايد بتواند جوانان، زنان، دانشجويان، کارگران، جامعه هنري، فرهيختگان و... را در قالب جبهه نخست سربازان جنگ جديد قرار داده و موجبات عقب نشيني حکومت اسلامي در ايران و تضعيف جايگاه ولايت فقيه را فراهم آورد.

با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و ايجاد توسعه تفکر ضد تحجر و خيزش بيدارگونه مسلمانان در منطقه خاورميانه، جنبش وهابيت با ايجاد شبکه هاي فرهنگي و سايت هاي ضدشيعي سعي در جلوگيري از همه گيري اين تفکر نمود هرچند اين شبکه هدف ظاهري خود را توسعه اخلاص در توحيد و جنگ با شرک و بت پرستي قلمداد کرد اما واقعيت اين جنبش چه از جهت فکري و چه از منظر عملي اين هدف را تأييد نکرده و عملاً عرصه تاريخي و آينده پيش روي آن جز تاريکي، ظلم و وحشت را نويد نمي دهد و اين عملکرد در قبال رويکرد جهانيان به شناخت مکتب انقلاب اسلامي و يادگار امام خميني(ره)، که مايه ترس و هراس صهيونيست ها و قدرتمندان جهان در رأس آنان آمريکا و هم پيمانان آنان شد، وهابيت را به وحشت انداخته که اگر اين فکر و انديشه در منطقه گسترش يابد، و در نتيجه حکومت هاي دست نشانده آنان را متزلزل سازد؛ در همين راستا بار ديگر اشتباه تاريخي خود را در دست نشاندگي استکبار تکرار نموده و خود را به منافع حياتي غرب پيوند دادند و آنان نيز که با تجربه تاريخي خود فرقه هاي ساختگي و مذاهب گمنام و اقليت هاي فکري و مذهبي را عامل توسعه اختلاف و برتري مي دانستند براين شدند تا از اين طريق چهره انقلاب اسلامي را مخدوش سازند و مانع از نشر افکار آزاديخواهانه آن گردند و در اين ميان وهابيت نقش عمده اي به عهده گرفت زيرا نام اسلام و خادم الحرمين را بر خود داشت و ازنظر قدرت مالي و ديگر امکانات نيز، مي توانست در اين مورد، کارساز باشد؛ لذا پس از نااميدي در کسب موفقيت در دفاع مقدس، کارگزاران اين آيين ساختگي، درمورد تشيع به نشر کتاب ها و مقاله هاي فراوان و مصاحبه ها و برنامه هاي تلويزيوني پرداختند که هدف از آن ارائه تصوير غيرمنطقي و غيرقابل قبول از تشيع بود.

شيخ عبدالله الغنيمان استاد «الجامعه الاسلاميه» در مدينه منوره در توجيه عملکرد تفرقه افکنانه وهابيت و توصيه به حملات جنايت بار مي گويد: «ان الوهابين علي يقين بأن المذهب (الاثني عشر) هو الذي سوف يجذب اليه کل اهل السنه و کل الوهابيين في المستقبل القريب» (وهابيون به يقين دريافته اند، تنها مذهبي که در آينده، اهل سنت و وهابيت را به طرف خود جذب خواهد کرد، همان مذهب شيعه امامي است.) لذا تلاش مي شود تا در وهابيت علاوه بر باز توليد چهره خشن حاکميتي اوليه در دهه هاي نخستين قرن بيستم 1913م) که در راه استقرار خود، با کمک اربابان قدرتمند مانند انگلستان، هرگونه صداي مخالف مانند آل رشيد در کويت و شرفاي مکه را سرکوب نمودند، با مصادره شعارهاي اصولگرا، عدالت طلب، ضدتبعيض و جهان محور که از آن انقلاب اسلامي بوده است چهره پنهان و منفور خود را در نزد ملتهاي عرب پنهان کنند و با اتکاء بر قدرت نفت و ثروت فراوان کشورهاي عربي مهم ترين شکل بي ثبات سازي ايران را در حوزه دامن زدن به منازعات و مطالبات قومي، فرقه اي، صنفي و... دنبال کنند در بازبيني گزارش جيمز بيکر و لي هميلتون در ششم دسامبر 2006 پيرامون سياست آمريکا در عراق آمده است: در صورتي که ايران حمايت خود را از شيعيان عراق متوقف نکنند(!) بايد ناامني داخلي در اين کشور با اطلاعي که از تکثر قومي- مذهبي ايران دارد افزايش داد تا ادامه ناامني در عراق به صورت بازي با حاصل جمع منفي تغيير شکل دهد. لذا بديهي است که شکل گيري لشکر جهنگوي شاخه بلوچستان ايران، مجاهدين اهل سنت ايران را به همراه دفاع از تشکيل جمعيت الوفاق و حمايت از دبير اول آن و همچنين دفاع از برخي از احزاب دست ساز و پشتيباني وسيع از گروه تروريستي موسوم به جندالله به رهبري عبدالمالک ريگي و ساير مخالفان نظام و راه اندازي رسانه هاي قومي تحت عناوين شبکه الاهواز و شبکه المستقبلات تحت حمايت غرب به راحتي و سريع در سطح منطقه شکل گرفته و فعال شده تا موجبات بي ثباتي ايران گردند.

لوتواک از مشاوران سابق وزير دفاع و از عناصر سابق ارتش در خصوص تضعيف جمهوري اسلامي ايران مي گويد: تضعيف ايران مي تواند از طريق کمک به گروه هاي اقليت مذهبي جهت تجزيه کشور انجام شود. آنان مي توانند با توسعه فعاليت هاي تبليغاتي و مذهبي خود به دنبال اختيارات تام هويتي و مذهبي خود باشند و اين هدايت بعد از چندي سبب شد که تخريب گرايان سعي کنند با بمب گذاري ها در مراکز مذهبي و متعاقبا انتساب آن به اهل تسنن به تعارضات مذهبي دامن بزنند. در واقع اين حرکت آمريکا و صهيونيسم عربي در تداوم حمايت هاي اين کشور از عبدالمالک ريگي بود که در اطراف مرزهاي ايران شيعه کشي را تابوي کسب قدرت و سرمايه گذاري نمايند.

دکتر عصام العماد، فارغ التحصيل دانشگاه «الامام محمد بن سعود» در رياض و شاگرد بن باز (مفتي اعظم سعودي) و امام جماعت يکي از مساجد بزرگ صنعاء و از مبلغين وهابيت در يمن که کتابي نيز در اثبات کفر و شرک شيعه تحت عنوان: «اصله بين الاثني عشريه و فرق الغلاه» نوشته است در کتابي که به تازگي به مناسبت گرويدن خود به مذهب جعفري تاليف نموده، مي نويسد: با مطالعه کتاب هايي که وهابيت در سال هاي اخير نوشته اند. به يقين درمي يابيم که آنان احساس کرده اند که تنها مذهب آينده، همان مذهب شيعه اماميه است.

به طور قطع، در دنياي کنوني، غير از کشور ايران، هيچ دولت اسلامي که قانون و مقررات حاکم بر آن کشور، برخاسته از قرآن و سنت صحيح (متجلي در تشيع اثنا عشري) باشد، وجود ندارد. در اين ميان، کشور عربستان به جهت قداستي که حرمين شريفين به آن بخشيده و در نگاه مسلمانان جهان به عنوان مهبط وحي و کانون نزول قرآن و سرزمين پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) جايگاه برتري جويانه اي را در نفي تشيع و مخالفت با دولت اسلامي ايران به عهده گرفته است، دارد. در ايران اسلامي و بين مردم سني مذهب ساکن در مناطق مرزي کمتر حوزه و منطقه جمعيتي سني نشين از تبليغات سعوديان وهابي در امان مانده و اين مسئله پس از پيروزي انقلاب اسلامي تشديد شده است. در مدارس علميه اهل سنت، ديده شده است که کتاب هاي ابن تيميه و محمدبن عبدالوهاب به صورت آشکار براي طلاب تدريس و ديگر کتاب هاي وهابيان به صورت اهدايي بين طلاب و روحانيان منطقه توزيع مي شود. جزاير قشم و کيش به دليل نزديک بودن به کشورهاي خليج و شنيدن و ديدن صدا و تصوير راديوها و تلويزيون هاي منطقه، که آيين وهابيت را تبليغ و از نظام شيعي حاکم بر ايران اسلامي انتقاد و بدگويي مي کنند، نيز در معرض آسيب و حتي خطر گرايش قرار دارند.

در چنين دوران سختي که مسلمانان به همدلي و همکاري بر ضد دشمن مشترک نياز حياتي داشته و دارند، وهابيت تاکنون موجب شده است تا، مسلمانان و پيروان مذاهب مختلف آن به جرم شفاعت خواهي از پاکان و زيارت قبور اولياي خدا، مشرک، بت پرست و واجب القتل خوانده شده و عرب هاي باديه نشين را با افکار متحجر و غيرالهي برانگيخته و کليه مناطق شيعه نشين و سني نشين حجاز، عراق، شام و يمن را در بيش از يک قرن از آرامش و امنيت دور نگه داشته و آنها را به خاک و خون بکشند و اموالشان را به عنوان غنيمت جهاد با کفار به غارت برند و با تمسک به فتاواي هدفمند، تفرقه انگيز، خونبار و جنايت آفرين به تبعيت از محمدبن عبدالوهاب به تکفير مسلمانان جهان و تشويق پيروان خويش، قتل و غارت آنان، پرداخته که جداي از تخطئه جايگاه اسلام در نزد جهانيان، صحنه هاي جانگدازي را در ادامه و طول دو قرن فتاواي جنايات بار اخير خود پيش آورند فتاواي بي سابقه و خونباري که تنها در ذات تحجر و يک سويگي فرقه وهابيت نهفته و مظاهر آن در حمله و کشتار بي سابقه مردم مظلوم کربلاي معلا، در سال 1343 هـ ق که حدود 7000 نفر از علما، سادات و مردم را قلع و قمع کردند، نمودار گشته و مي تواند در صورت عدم مقابله و بي توجهي جهان اسلام تکرار و توسعه آن ضربات جبران ناپذيري را به پيکره مسلمين وارد سازد.

محققين و دلسوزان که اين مسائل را پيگيري مي کنند، اذعان دارند که هم اکنون 40000 سايت اينترنتي به تبليغ وهابيت مشغول بوده و تاکنون 10000 عنوان کتاب و جزوه بر ضد تشيع در جهان منتشر شده است که تيراژ برخي از آنان ميليوني مي باشد. لذا آنها با تشکيل يک مثلث شوم که داراي ابزار مشترک «قدرت، مذهب و ثروت» هستند، درصدد هستند تا با مقابله با اصل آرمانخواهي بيدارگرايانه انقلاب اسلامي که ريشه در «جامعه مهدوي» و «اعتقاد به ظهور منجي عالم، مهدي موعود-عج» دارد، و با شناخت از علائمي که براي اين روز موعود در روايات براي شيعيان اميرالمؤمنين علي(ع) آمده است، از گسترش اين فرهنگ در افکار عمومي ساير مردم جهان که زمينه اضمحلال قدرت و هيمنه آنها را پديد خواهد آورد، جلوگيري کنند؛ به خاطر داشته باشيم که خمودي و مخالفت با علم و عقل در نزد اين گروه، هيچ گاه رشد علمي و استقلال واقعي و عملي ملتهاي مسلمان را برنتابيده و تلفيق علم و دين را امري شيطاني تلقي و بروز آن را جز فساد کشورهاي اسلامي توجيه نمي کنند.

دردناکترين چيزي که وهابيت در تأييد اين ضرورت مرتکب شد و ننگ او براي ابد بر پيشاني آنان باقي است، آتش زدن کتابخانه بزرگ «المکتبه العربيه» بود که بيش از 40هزار عنوان کتاب گرانقدر و کم نظير و بيش از 60هزار نسخه خطي منحصر به فرد داشت که در ميان آنها برخي از آثار خطي دوران جاهليت، يهوديان، کفار قريش و همچنين آثار خطي علي(ع)، ابوبکر، عمر، خالدبن وليد، طارق بن زياد و برخي از صحابه پيامبر گرامي(ص) و قرآن مجيد به خط «عبدالله بن مسعود» وجود داشت. و نيز در همين کتابخانه انواع سلاحهاي رسول اکرم(ص) و بتهايي که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود مانند «لات»، «عزي»، «مناه»، «هبل» موجود بود و اين در حالي است که «ناصرالسعيد» از قول يکي از مورخان نقل مي کند که هنگام تسلط وهابيان اين کتابخانه را به بهانه وجود کفريات در آن به آتش کشيده و به خاکستر تبديل کردند. خود اين برخوردها نشانگر آن است که وهابيون عمدتاً يک گروه و فرقه ايدئولوژيک جزم گرا هستند که عملکردشان به شدت رنگ و بوي مذهبي دارد تا سياسي.

امروز وهابيت بر سه پايه: «ثروت»، «مذهب» و «قدرت» قرار دارد و با اين ابزارها سعي در پيشبرد اهداف کلان خود در جهان دارد. دارا بودن کارتلهاي بزرگ نفتي و اقتصادي، در اختيار داشتن نبض فکري و سياسي رسانه هاي عربي منطقه چون العربيه، الجزيره، الشرق الاوسط و...، اداره بنيادهاي علمي و فرهنگي در کشورهاي مسلمان منطقه، و بسياري از موارد ديگر، همه نشان از «امپراتوري پنهان وهابيت در منطقه دارد. آنها با در اختيار داشتن ثروت، قادر به نفوذ هر حاکميت غيرمردمي در کشورهاي اسلامي و رسيدن به قدرت پنهان و آشکار مورد نظر خود در بين آنها دارند. اما آنچه در اين بحث حائز اهميت است ارتباطات پيدا و پنهاني است که بين منابع ثروت و قدرت غربي يعني آمريکا و کشورهاي غربي و صهيونيسم بصورت تاريخي از هفت دهه پيش، با شيوخ وهابي وجود دارد. اگر همانطور که اشاره شد، صهيونيسم را منشا فکري و سياسي تأثيرگذار در معادلات بين المللي به عنوان «رأس يک مثلث» فرض کنيم، و از طرفي آمريکا و سرسپردگي لابي يهودي در سنا و پارلمان آمريکا به منافع و سياستهاي صهيونيزم را در کنار تعلقات خاص سران کشورهاي غربي به اسرائيل ضلع ديگر آن در نظر بگيريم. آنچه باعث تکميل «ضلع سوم» اين مثلث شده است، نقش و عمل سران و حاکمان وهابي برخي کشورهاي عربي، بويژه عربستان سعودي از سياستهاي آنها براي تحقق اهداف شان است که تاييد اشغال فلسطين توسط صهيونيست ها آغازگر اين حرکت و حمايت از دولت هاي دست نشانده عربي و طرفدار صهيونيسم در منطقه ادامه و تداوم اين سياست است.

حضور و فعاليت وهابي ها در خاورميانه طي ده دوازده سال گذشته يک پيامد منفي ديگر نيز داشته و آن اينکه گاهي ارگانها و دستگاه هاي ذيربط اين کشور در حوزه مسائل و مسئوليت هاي ديني را رودرروي هم قرار داده و آنها را با هم درگير کرده است. گسيل سياسي مذهبي عربستان به سمت کشورهاي شيعه نشين و مسلمانان شوروي سابق (قريب 70 ميليون نفر) و در اقليت شيعي در کشورهاي تازه استقلال يافته آسياي ميانه مانند ترکمنستان، تاجيکستان، قزاقستان، قرقيزستان، ازبکستان، آذربايجان، ارمنستان و چچن همچون زمان هاي گذشته، مورد طمع سياست هاي قدرت و تبليغات وهابيان بوده و هستند. تأسيس مسجد، مراکز مذهبي، کمک هاي مالي براي تغيير مذهب و ارسال و اهداي کتاب ها و نشريات و مبلغان مذهبي وهابي و سلفي و قاريان قرآن برجسته و اعزام رايگان ائمه جمعه و جماعت براي اقامه نماز و سخن راني از ديگر برنامه هاي وهابيان سعودي براي اين مذاهب و کشورها بوده و با زمينه چيني و توسعه تبليغات اسلامي در کشورها، امکان سفر گسترده برگزيدگان اين طيف را به عربستان براي مراسم حج و همايشهاي مذهبي مربوطه تسهيل مي نمايد.

فاش شدن نقش راهبردي آمريکا در استفاده از افکار افراطي وهابيون براي ايجاد گروه در افغانستان القاعده در سال 1988 نشان داد که پايه هاي اعتقادي تندروهاي به ظاهر اسلامي که منشا سياسي- فکري شان در چارچوب حکومت هاي عربي چون عربستان تعريف مي شود، در مبارزه با اشغالگري و الحاد کمونيستي تا چه اندازه غيرديني و بي ارزش بوده است و حتي گزينش القاعده در حملات تروريستي 11 سپتامبر که در فضاي ناامن از دست دادن چرخه هدايت اين گروه از سوي آمريکا بعد از پايان جنگ سرد بوده است که در عمل در راستاي منافع غرب موجب بهره وري از فرصت جديد و زمينه سازي لشکرکشي آن کشور به خاورميانه و اشغال دو کشور افغانستان و عراق شد، که اگر اينها را در کنار ارتباط تنگاتنگ سران وهابي حکومت سعودي و برخي ديگر کشورهاي عربي با سردمداران کاخ سفيد قرار دهيم، با يک تجديد بيعت و همگرائي عميق فکري- سياسي بين «وهابيون» و «نومحافظه کاران» آمريکائي مواجه مي شويم که نگاهي به آحاد جنايت سلفيون در اين دهه مي تواند اين روند را توضيح دهد.

 

 

 

  انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 748

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما