مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 702
  • بازدید دیروز : 3268
  • بازدید کل : 13122102

نااميدي


مقدمه

نااميدي (ناکامي) به دنبال بروز بعضي از پرخاشگري ها تصور مي شود که اين نه تنها در مدت زمان کمي تأثيرات متقابل دارد بلکه در مدت زمان طولاني هم اين وضعيت را به همراه دارد. براي مثال، گرفتاري اقتصادي و حقوق ناچيز شغلي ممکن است يک شرايط شکست و ناکامي را بوجود آورد که نتيجة آن افزايش پرخاشگري است. پرخاشگري ممکن است علاوه بر اين توسط شاهد اختلاف سطح شرايط زندگي بين يک گروه و گروه ديگر افزايش يابد. طغيان ها و تحولات مي تواند مشاهده شود در قسمتي از ناکامي هاي مظلومان و ستمديد گان. که اينها از چيزهايي که مالکش بودند توسط ظالمان محروم شده اند.

نمونة تاريخي رايج تأثيرات ناکامي در جامعه که نقل شده است رابطة بين کاهش نخ در آمريکاي جنوبي و تعداد کشتن سياهان. اخيراً، افزايش نرخ بيکاري با افزايش جرم و جنايت در ارتباط است. البته، نتيجه بين قبيل ادعاها از مشاهداتي که در شرايط غيرارادي و مشخصاً اينها نوعي ساده انگاري هستند. تنها تعداد کمي از سفيد پوستان منطقه جنوبي (آمريکا) در جنايت (کشتن) شرکت کردند و تعدادي هم از اينها بيکاراني بودند که به جنايت روي آوردند. عامل هاي ديگر از قبيل تجربيات نامطلوب گذشته با اقليت ها يا يک جنايتي تاريخي احتمالاً بيشتر کمک کنندها و علت ها به شمار مي رفتند. به علاوه، تعميم دادن ايم مطلب به شرايط اجتماعي و جامعه شناختي که از اصلي که از مطالعة فردي روانشناختي (رواني) براي ما خطرناک است. به هر حال، ما از اين اصل مي توانيم در نسبت دادن به پرخاشگري در فرد استفاده کنيم، که دقيقاً مواردي مشاهده شده است.

کار روي شکست حيوانات پست تر حمايت شده است و اين بهبودي مي بخشد به اصلاح کردن روابط پرخاشگري بين آنها، يکي از يافته ها شکستي است که ممکن است يک تحريک عمومي در فرد توليد کند که مي تواند توسط افزايش سطوح رفتاري شناسايي شود.

اسکينر در سال (1938) در خورانهاي پاسخها توسط موشها در طول نابودي نوشت. اميل و دويل در سال (1952) با نسبت هاي مسيرهاي درب و داغون براي غذا کار مي کند، آنها يک وضعيت دو راهي را ابداع کردند براي رفتن به انتهاي مسير اول براي تقويت غذا و سپس بعد از اندک مدتي، از پايين آنجا به سمت راه دوم براي تقويت بيشتر عبور کردند. زماني که تقويت راه اول حذف شد. نسبتهاي خرابي راه دوم سريعتر شد. اگرچه توجيه اصلي نظري براي اين، براساس افزايش انگيزه که بعداً ايجاد مي شود غيرواقعي مي باشد. تجربه شکست و ناکامي به نظر مي رسد يک تأثير فيزيولوژيکي وابسته با انگيزش و تحريک ايجاد کند.

يک تأثير مشابه ممکن است در مطالعة اهرم فشار دادن بوسيلة نسبت ها رخ دهد. آنها با تحريک مغزي تزريق پوستي جانبي مقاوم خواهند شد که روي يک تقويت جدول زمانبندي را که ناميده مي شود وقفة ثابت شده، جايي که فقط پاسخهايي که رخ مي دهد بعد مجموعه دورة زماني مقاوم خواهند شد. اگرچه، نسبتهاي پانسهاي بعد از تقويت و استحکام پيشين تقويت نشدند. بلافاصله به دنبال تقويت پاسخ هاي خودفشاري غير عادي تناسب رخ داد. در هر دو راه متوالي و در شرايط خود فشاري (خود تحريکي)، پرخاشگري (تجاوز) شکست آفرين ممکن است نتيجه دهد. اگر متناسب با استرس هدف بوده باشد. راه ديگر اينکه، عده اي از مأموران تحقيق نشان داده اند که پرخاشگري هستند. آنها يکي از چندين بخش رفتارهايي است که ممکن است بعد از تقويت برانگيخته (ايجاد) شود.

آن بخش از تأثير عصبي (تحريکي) است که بوجود مي آيد توسط محرک خودش، نه توسط عامل غير تقويتي. تشخيص موقعيت روان شناسان اجتماعي شباهت دارد به ادعايشان که پرخاشگري يک محرک رويدادي متوالي هميشگي نيست. در مطالعاتشان محرک محيطي مختلفي که پرخاشگري را بوجود مي آورد، از قبيل سر و صدا، آنها تأثير برانگيختن محرک را ذکر مي کنند و تشخيص اين تأثيرات وابسته به افزايش پرخاشگري تشخيص شرايط عاطفي شناختي باشد. زماني بروز خواهد کرد که تشخيص حمايت کننده آنها در شرايط عاطفي شناختي ارائه شود.

آيا پرخاشگري يک پاسخ انتخابي به تحريک است يا تنها از چندين پاسخهاي ممکن است که هميشه قادر نيست به تعيين کردن از بيشتر مطالعات، جايي که احتمالات پاسخها محدود هستند. آن چيزي که مهم است رابطة هماهنگ تقويت جبران کردن بين شرايط محيطي است که وجود دارد و رفتار پرخاشگري است. بيشتر مطالعات نشان دادند که پرخاشگري رخ خواهد داد به عنوان يک پاسخ مستقيم به پرخاشگري ارگانيسم سازگار کردن به سمت يک هدف، نزديک شدن به آن و حمله يا هجوم سرعت آن.

در اين حس يا رفتار آن تنها يک واکنش غيرکنترلي ساده به محرک نيست، بلکه واکنش مستقيم است. علاوه بر اين، حتي اگر پرخاشگري بود تنها يکي از چندين واکنش هاي همگن وابسته با تحريک، گنجاندن آنها در اين احتمالات ضمني که آن مي تواند بروز دهد و بايد مطالعه شود. اگر ما به طور کامل در جهت فهميدن و درک دلايل پرخاشگري باشيم. (پرخاشگري به دنبال انتقال يا کاهش تقويت کنندها در حيوانات پست)

ازرين، هاچينسون و هات در سال (1966) پايان تقويت غذا براي کبوترها که نوک زدن را آموزش ديده بودند يک کليدي که توسط حمله در مقابل کبوترهاي ديگر دنبال مي گردند. مواردي که در قفس مطالعه شوند جايي که کليد و سيني غذا يک گوشه بودند و کبوتر مورد هدف آرام در طرف ديگر قرار داشت. در طول تقويت، هيچ خله اي (تهاجمي) رخ نداد، اما بزودي بعد از تقويت، خاتمه يافت، مورد قابل دسترسي و نوک زدن، مورد توجه و بررسي بود. زماني که کبوترها پُر شد اهداف براي زندگي جانشين شدند، حمله ها همچنين رخ دادند. اگرچه در يک سطح کاهش يافته است.

تأثيرات توقف تقويت محرک مغزي نشان خواهد داد بوجود آوردن پاسخ پرخاشگري را، بطوري که ما در بخش 3 متذکر شديم. هاچينسون و دنفرو در سال (1978) دريافتند که جبران کردن تقويت محرک مغزي در التهاب مغز براي تقويت کنندهاي محرک مغزي بودند گاز مي گرفتند دست آزمايشگران بي احتياطي که سعي مي گردند لمس کنند آنها را تنها پس از خاتمة محرک.

محققان دريافتند که پرخاشگري زماني رخ خواهد داد که رويدادهاي تقويت تنها به طور متفاوت باشد. هاچينسون، ازرين و هات در سال (1968) گزارش دادند ککه ميمونهاي پنجاب مانند که آموزش ديده بودند فشار آوردن با يک وسيله فشار براي غذا گاز مي گرفت يک شيلنگ موردنظر را در طول يک جدول زمانبندي ثابت، وقتي يک تعداد بالاي پاسخها براي هر تقويت کننده نياز بود. گاز گرفتن تنها در زمانهايي بعد از يک تقويت قبلي رخ مي داده و اتفاق مي افتد. بيشتر اغلب به دنبال آن، به طوري که پاسخهاي جدي طولاني ديگري شروع مي شود. مطالعات ديگر نشان مي دهد که اين عدم تقويت دورة زماني در ضريب جدول زماني با مخالفت بيشتري به موضوعات (موارد) است، احتمالاً زيرا آن تابعي از زمان است. وقتي تقويت رخ خواهد داد و با شروع پاسخهاي جدي طولاني نياز به بدست آوردن تقويت کننده ديگر خواهد بود. عموميت عدم تقويت تأثير اين پرخاشگري حمايت شده بود توسط دلايلي که تقويت متناوب جدول زمانبندي ديگر از قبيل فاصله ثابت، همچنين پرخاشگري را ايجاد خواهد کرد.

ريچارد و ديلينگ در سال (1972) نشان دادند که کبوترها حمله خواهند کرد. وقتي اين قبيل جدول زمانبندي آشکار شد. ميزان بالايي از حمله ها در دورة زماني بعد از تقويت رخ مي دهد، وقتي تقويت بيش از اين نباشد ممکن مي باشد.

پرخاشگري زماني که تقويت متناوب اتفاق بيافتد تنها روي بعضي از جدول هاي زمانبندي ايجاد مي شود. فقط پايان تقويت کننده ها و نبود يک نياز به پاسخ، ايجاد کردن جواب پرخاشگري کافي است با ازرين، هاچينسون و هاک در سال (1966) حمله پاسخها توسط کبوترها که رخ مي دهد زماني که دستيابي آزاد به غذا براي 5 دقيقه خاتمه يابد. به علاوه، حضور تقويت کنندها تنها گاهگاهي هدف حمله را ايجاد خواهد کرد. فلوري در سال (1969) دريافت که اين قبيل حمله ها رخ مي دهد. به طور بيشتري زماني که کبوترها به غذا به طور اتوماتيک هر يک يا دو دقيقه دريافت مي کنند. اين همان نوع تأثير فهميدن است در موارد التهاب مجزاي مغزي بعد از جبران کردن محرک مغزي در مناطق تقويتي.

 

انتقال يا کاهش تقويت کنندگان در بشر

تأثيرات انتقال تقويت کنندها و تقويت ادواري تنها بحث مورد مطالعه قرار گرفته در بشرست. هاچينسون در سال (1977) بهم فشردن آرواره (فک) را در داوطلبان اندازه گيري کرد. و اين تنها قبل و بعد از ترک کردن سيگار ثبت شد. اين وضعيت مثال مورد بحث بود از انتقال تقويت کنندهاي قدرتمند و با نفوذ. هفت، هشت مورد که به طور کامل افزايش فراواني و طولي دوره را در بهم فشردن فک داشت، معمولاً در به اوج رسيدن آن در اولين ضعف بعد از اينکه آنها سيگار کشيدن را ترک کردن بود. در مورد ديگر سيگار کشيدن لازمة آن نبود، پرداخت وجه جلسات نشان داده مي شد نه توسط افزايش منظم روي باجة الکتريکي که در جلوي موضوعات قرار داشت. بعد از چندين جلسه باجه متوقف شد بعد از اولين ارقام ناچيز، نشانگر اين که پول زيادي در دست تهيه نبود. اين توقف تقويت کنندها تأثير قابل توجهي در طول اولين جلسه نداشت، از چهار موضوع اجتماعي عقيدة باجه داشت نقض مي شد. به هر حال، آنها متوجه کاهش مقدار هزينه شدند و در طول جلسات مشابه بعدي گاز گرفتن افزايش يافت بعد از اينکه باجه از کار انداختن شد. در اين جلسات، موضوعات پرخاشگري شد، با خطرات جدي و شکايات دربارة شرايط آزمايشات کامل شد. پاداشي که قول داده شده بود براي کامل کردن تمام تجربيات در ظاهر کمک شود نگهداري حضور آنها بود.

در مطالعات گسترده، هاچينسون تأثيرات تقويت ادواري را اندازه گيري کرد. آنها موضوعاتشان براي بدست آوردن پول براي پاسخ به جدول زمانبندي ثابت ويتو نياز داشتند، تنها در مطالعه با پاسخ ميمونهاي سنجاب مانند براي غذا. افزايش بهم فشردن آرواره در دامنة بعضي براي موضوعات بيشتر به طوري بود که کار بيشتري نياز داشت و افزايش بهم فشردن از طول زمان بعد از تقويت مشاهده شد. اين نتايج شبيه اين بدست آوردن براي ميمونهاي سنجاب مانند بودند.

در وضعيت ديگر، نه تنها بهم فشردن فک آنها بود بلکه، به طوري که گزارش مي کرد در مشاهدات غيررسمي، ناسزا گفتن نيز ديده مي شد، لگد زدن به دستگاهها، انداختن کتابها به پايين و دزديدن آزمايشگران زماني که تقويت کنندها کاهش يافت. در يادداشتهاي اوليه، در مشاهدة مشابه بين تأثيرات در مطالعه در حيوانات پست و براي بهم فشردن فک و ديگر، مثالهاي متداول تر پرخاشگري، حمايت کردن از اعتبار استفاده از بهم فشردن فک به عنوان شاخة موضوعي پرخاشگري. اگرچه حمايت براي اعتبار اين روش شبيه سرانجام، اعتبار نتايج حمايت خواهد شد توسط اکثريت آنها در بشر، که براي موضوعاتي در هر دو جنس از زن و مرد رخ خواهد داد و در يک ترتيب گسترده سني از 17 تا 59 سال.

در يک مطالعه نشان داده شده نتايج پرخاشگري در بچه ها، تد، ماريوس، وفنزا در سال (1989) تأثيرات نابودي روي پرخاشگري بچه هاي پيش دبستاني در محل ديگر، عبور کردن از يک کيسة بوکس به يک روش. وقتي مدت زمانهاي نابودي برنامه ريزي شدند، تقريباً همة بچه ها مشت زدن به کيسه در افزايش سطح، بيش از ده دفعه با فرکانس بيشتر.

نتيجه اين مطالعه که آن هاچينسون نشان داد که بهم فشردن فک، به خوبي رفتارهاي ديگر برچسب زدن به عنوان پرخاشگري، رخ دادن در بشر تحت شرايط کاهش تقويت کنندها مثل اينها که توليد مي کند پرخاشگر در حيوانات پت.

ما متذکر مي شويم که انتقال تقويت کننده يا کاهش مي تواند ايجاد کند. افزايش پرخاشگري را در بشر در جايگاههاي آزمايش. همچنين اين توليد پرخاشگري مشاهده خواهد شد در بشر در وضعيت متنوع خارجي آزمايشگاهي بيشتر اين يافته هاي کلي حمايت کردن از صحت فرضية نااميدي- شکست است.

در يک روش نسبتاً متداول که استفاده مي شود براي کنترل کردن رفتارهاي نامناسب بشري تايم اوت (توقف موقت بارز) ناميده مي شود. تايم اوت، دستيابي به تقويت کنندهايي است که براي يک دورة زماني
مي رود بعد از بدرفتاري به عبارت ديگر سعي بر سرکوب کردن آن مي کنند. به طور غيررسمي، آن انجام مي شود توسط والديني که بچه ها را مي فرستند به اتاقهايشان يا تغيير امتيازها به دنبال بعضي از انواع رفتارهاي غيرمعقول.

معلمها ممکن است اين را توسط ايستادن دانش آموز در جلوي در کلاس انجام دهند. اين قبيل تاکتيک ها مؤثر هستند اگر کاربرد آن مناسب باشد، به طوري که رهبري به صورت آموزش حرفه اي باشد، اما بخاطر اينکه آنها لازم مي دانند تقويت کننده انتقال يابد، همچنين آنها مي توانند رفتارهاي پرخاشگري ايجاد کنند.

لاووس وسيموني در سال (1969) گزارش گردند افزايش وسيعي از خود زني توسط در خود مانده (اوتيسم)، به سختي بچه ها را از شروع خارج کردن تقويت کننده به تأخير انداختند. ديگران افزايش پرخاشگري در مراجع هايي که مي دادند جريمه هايي يا مکانهايي در شرايط تايم اوت به دنبال رفتارهاي منحرف مشاهده کردند. براي مثال، بنجامين، مازارنيس و کالپفرسيد در سال (1983) دريافتند که طولاني تر شدن تايم اوت در نتيجة طولاني تر شدن تأخيرها در توقف طغيان ها توسط بچه ها در بخش رواني صورت مي گيرد.

تأثير شکست در پرخاشگري وقتي که عمدتاً شيوه ها استفاده مي شوند با افزايش پرخاشگري در نتيجة مطالعة متغيرهاي وابسته با آن ديده مي شود.

بندورا، رووس و رووس در سال (1961)، براي مثال اجازة بازي به بچه ها با اسباب بازي براي مدتي و سپس متوقف کردن بازي آنها، از اين رو احتمال افزايش اينکه آنها از عملهاي (کارهاي) پرخاشگري يک دل بزرگسال سرمشق خواهند گرفت. ما در مورد تأثيرات اصلي مطالعات مدلهايي از اين قبيل توسط بندورا و ديگران در جزئيات آن در بخش 8 بحث خواهيم کرد. نکتة مهم اينجا، اين است که بندورا به خوبي تعداد زيادي از مأموران تحقيق ديگر معمولاً از شکست و ناکامي در بزرگسالان به خوبي بچه ها به عنوان ابزاري براي افزايش پاسخ پرخاشگري استفاده کرده، که اين نشان دهندة حمايت آنها براي اساس رابطة بين پرخاشگري- شکست بوده است.

 

محرک فقر (محروميت) و پرخاشگري

انزوا يکي از شرايط وابسته با افزايش پرخاشگري است که ممکن است در مرحله اي روي شکست شامل بوده باشد به استثناي اينکه آن برود آن طرف انتقال تقويت کنندها براي در برداشتن کاهش در تعداد زيادي از ديگر محرک ها يک تجربيات معمولي فردي. همچنين، در حالي که شکست و انزوا هر دو لازمة انتقال محرک است، راهي که انزوا، پرخاشگري را بوجود مي آورد و احتمالاً با را بوجود آورنده شکست متفاوت است.

شکست به نظر مي رسد به دليل پرخاشگري در مقابل هدف مناسبي است که در همان زمان حضور دارد. تنهايي به اتمام رساندن تأثير آن توسط ساختن فردي بسيار حساس به محرکي که حضور خواهد داشت. بعد از انزوا که بوجود نمي آورد پرخاشگر را قبل از تنهايي و انزوا. در يک روش، توليد پرخاشگري تنهايي لازمة پرخاشگري توسط اعطا محرک مي باشد و در آغاز اين بخش مي تواند اين موضوع را در برداشته باشد. به هر حال، توليد پرخاشگري تنهايي شناسايي مي شود توسط بيشتر مأموران تحقيق توسط پيچيدگي با انتقال محرک ما در اينجا آن را به حساب مي آوريم.

تأثيرات انزوا شامل آشفتگي هاي متعدد مي شود، به طوري که مطالعات مکانهاي متعدد نشان خواهد داد. موشهاي نر براي چندين هفته در قفس هاي کوچک تک نفره منزوي خواهند شد که اين يک «سندرم انزوا» را ظاهر مي کند که شامل سمج بودن، وسواسي بودن، پرخاشگري را هدايت خواهد کرد در ديگر موشها که توليد خواهد شد در مجاورت آنها بعد از تنهايي به علاوه، آنها رفتار جنسي منحرف نشان خواهند داد، يادگيري و حافظة تضعيف شد و همچنين تغييرات فيزيولوژيکي مختلف انزوا براي تست کردن تأثيرات مختلف داروها روي پرخاشگري موشها استفاده خواهد شد.

در اوايل سال (1960)، هارولد در سال (1962) شروع کرد به مطالعة معروفي که تأثيرات هدايت کردن انزواي اجتماعي روي ميمونهاي رزوي، را نشان مي داد. تنهايي، مخصوصاً زماني که آن در شش ماه اول سال رخ مي دهد، در نتيجة افزايش شديد پرخاشگري به سمت تنهاهايي خودشان و ديگر ميمونها هدايت خواهد شد. انزوا و تنهايي همچنين مي تواند يک ترس متعالي و رفتارهاي جنسي نابهنجار در اين حيوانات ايجاد کند.

مأموران تحقيق پيشنهاد کردند در بشر، بزودي محروميت مي تواند ايجاد شود در مقدار بالاي خود قطع عضوي و رفتارهاي آسيب شناختي ديگر. يکي از مشاهدات اول تأثيرات مضر يک وضعيت (شرايط) مانند تنهايي ساخته مي شد توسط اسپيتز در سال (1945) که کار مي کرد در يک دوره »مهمان پذيري» براي تأثيرات روي بچه ها در يک خانه بچه هاي سر راهي گرد خواهند آمد.

فقط اغلب کارهاي لازم مثل غذا خوردن و نگهداري آنها و تميز و مرتب کردن آنها. ضمن اينکه، آنها نشان خواهند داد به يک محيط سفيد تقريباً به طور شکل نگرفته، تختخوابهاي آنها، رواندازها، ديوارهاي اتاق و سقف، حتي اونيفورم هاي متصديان، سفيد بودند. بعد از آن بچه ها نشان دادند افزايش بي قراري، مهمان نوازي، خشونت و پرخاشگري، به علاوه بدخلقي، تأخير کلامي و رشد فيزيکي کند. به طوري که با تعداد زيادي مطالعات مشاهده اي در يک جايگاه غيرکنترل شده انجام دادن، افزايش سوالات دربارة درستي طبقه بندي ها اين رفتار، در بخشي از انعکاس مشاهدات مأموران تحقيق براي مثال اسپيتزو هارلو، تغيير داده بودند در برداشتن بيشتر تماس فيزيکي با بچه ها به خوبي تنوع بيشتر، محرکهاي محيطي در دورة کوتاه مدت انزواي حسي يا محروميت مرتبط خواهد بود. با افزايش پرخاشگراي ربط خواهند داشت. محروميت حسي کالي، در موارد داوطلبانه گر روي يک تختخواب با آرامش کامل در يک محيط تاريک مي خوابند و محدود خواهند کرد. ورودي هاي بصري، سمعي و لمسي، گزارش شده بوده براي ايجاد بيماران روان پريش به خوبي رفتارهاي خصمانه و پرخاشگرهاي غيرانگيزشي. در درجه کمتر، زنداني ها اغلب محروم هستند از تعداد زيادي محرک توسط نگه داشته شده بودن در يک محدوديت، محيط کوچک.

درتيل در سال (1969) تأثيرات چندي از اين قبيل محروميت شامل افزايش تحريک پذيري (زود رنجي) و پرخاشگري بي واسطه در خودشان را به خوبي ديگران گزارش کرد.

رفاواز در سال (1987) و ديگران پيشنهاد کردند که خود پرخاشگري انجام مي شود با ايجاد کردن محرک، مخصوصاً در ندنهاي رواني (روان بيمار). سرانجام، آن پيش بيني کرده بودند که تأثيرات اجتماعي- اقتصادي محروميت شامل افزايش پرخاشگري، به علاوه اضطراب، نااميدي و آشفتگي هاي خواب. به هر حال، آنکه آيا چنين افزايش مشکلات در نتيجة محروميت که ما در اينجا بحث خواهيم کرد يا تأثيرات شکست يا بعضي ديگر از عوامل روشن نيست.

 

محرکهاي ديگر وابسته با پرخاشگري

مقوله هاي ديگر رفتار پرخاشگري ارائه خواهد شد توسط موير در سال (1968) و شرح داده شده است در فصل يک که شامل محرک لازم براي توليد آنها خواهد بود. ما در حال حاضر شرح خواهيم داد محرک را براي بعضي از اينها، از قبيل تحريک پذيري و پرخاشگري وابسته با جنسيت و براي جستجو کردن به طور کامل، هم اکنون توجه خواهد کرد به بعضي ديگر. پرخاشگري براساس ترس رخ خواهد داد در يک شرايطي که يک فرد متعصب شده است يا تعقيب شده است توسط مهاجم و سعي مي کند فرار کند.

اگر مسير فرار بسته شود، گفته مي شود ترس را ايجاد مي کند و يک ضد حمله توسط به دام انداختن خود در مقابل مهاجم اصلي. از قبيل يک شرايطي که به نظر مي رسد ايجاد کند يک حالت متفاوت از حمله در حيوانات پست تر که همچنين ايجاد مي شود توسط مغز محرک در مناطق مشخص. مشاهدة غيرکنترل شده پيشنهادات بشر که شرايط ترس مي تواند همچنين باعث پرخاشگري در آنها شود.

پرخاشگري مادرانه به يک وضعيت خاص نياز دارد که رخ مي دهد. معمولاً لازمة يک ماد شيرده است، فرزند او و يک تهديدي براي آنها. به طوري که پرخاشگري با اساس ترس، پرخاشگري مادرانه مطالعه خواهد شد بطور گسترده اي در حيوانات پست تر، اما اين نمونه هاي بشر معمولاً به مشاهدات غيرطبيعي محدود خواهد بود.

پرخاشگري مردانه رخ مي دهد در حضور مردهاي ديگر، قبل از تشکيل تسلط سلسله مراتب. بعضي از مشاهدات اوليه اين پديده ساخته شده است در جوجه ها. وابسته به سلسله مراتب قدرت، که واقعاً توسط مازوها به خوبي جوجه هاي نر تخمين زده خواهد شد. همچنين پرخاشگري مردانه به طور عمومي در بشر مشاهده خواهد شد، که اغلب در باندهاي تبهکاران نوجوان و گروههاي زنداني است. بررسي محرک هاي متنوع وابسته با مقوله هاي پرخاشگري موير است، به علاوه اينها به طور پيش از اين بحث شده اند، زماني که ما تلاش کرديم پيش بيني کردن و کنترل پرخاشگري را اين مهم است و يا کنترل پرخاشگري. براي مثال، متصدي قانون کسي که مي فهمد به دام انداختن يک فراري بدون هيچ فرصتي براي فرار با احتمال بيشتري حمله کردن ممکن است تأثير صرف نظر کردن آرامش توسط دنبال کردن راهي که تا اندازه اي محرک ترس ناشي از عصبانيت را کاهش دهد يا کارگر عمومي (معمولي) که مي دانست يک گروه جديد از مردان (نرهاي) جوان ممکن بود به مبارزه طلبيده شود. به منظور تسلط ممکن است يک روش غيرخشونت براي آنها ايجاد کند.

معلمي که آموخته که اين قبيل محرک به عنوان جمعيت و سطوحي با سر و صداي بالا ممکن است افزايش دهد. پرخاشگري را در دانش آموزاني که ممکن است مقياسهايي را بگيرند براي محدود کردن اين تأثيرات در کلاس درس. حتي اگر يکي نتواند محرک ايجاد پرخاشگري را حذف کند، حداقل دانش دربارة آنها مي تواند به آماده سازي براي نتيجة پرخاشگري کمک کند.

 

خلاصه

محرکهاي محيطي مختلف مي تواند پرخاشگري را ايجاد کنند يا تسهيل بخشند. مکانيسم هايي براي اين قبيل عملها به نظر مي رسد در طول تحول و گذشت نسلها از روابط بين محرک و پرخاشگري فرا گرفته مي شود. معمولاً انواع کنش هاي مطالعه شده دريافت خواهند شد، که بشر را در بر خواهد داشت. بخشهاي محرک به طور گسترده تري توليد پاسخهاي در راهبري خواهند کرد و اين نتايج از کناره گيري يا کاهش در محرک تقويت کننده است. اين دو وقايع محيطي دورها پرخاشگري را ايجاد مي کند در روشهايي مشابه اين دو اساس سيستم هاي عصبي براي پرخاشگري.

  انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 325

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما