مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 884
  • بازدید دیروز : 2694
  • بازدید کل : 13165022

ويژگي هاي خشونت


به نام خدا

 

برخي از ويژگي هاي خشونت

اكثر افراد بالغ كه مرتكب اعمال خشن مي گردند چه اختلال رواني داشته باشند وچه نه ، بيشتر احتمال دارد كه خشونت خود را متوجه افراد آشنا ، معمولاً اعضاء خانواده ، سازند . اين واقعيت نشان مي دهد كه خشونت توزيع بدون تبعيض ندارد . استثناء احتمالي بر اين الگو خشونت گزارش شده در پسرهاي نوجوان است ، كه به آشناهاي اتفاقي يا افراد غريبه معطوف مي گردد.

بطور كلي ، احتمال رفتار خشن با پسرفت روانشناختي فزاينده و شايد شروع حاد بيماري رواني بالا مي رود . از ساير لحاظ اطلاعات در مورد رابطه سير بيماري و خشونت اندك است . فروپاشي دوره اي در كساني كه مقدار زيادي الكل مصرف كرده اند ممكن است روي دهد :

بيش از 50 درصد كساني كه موجب ديگركشي جنائي مي شوند يا رفتار تهاجمي نشان مي دهند ، گزارش شده است كه بلافاصله قبل از اقدام مقدار زيادي الكل مصرف كرده بوده اند .

به استثناء اختلال شخصيت ضد اجتماعي ، تلاش براي شناسائي اختلالات شخصيتي خاص در بيماران پرخاشگر ناموفق بوده است . بيماران پرخاشگر گروه ناهمگوني از سنخ هاي شخصيتي را تشكيل مي دهند.

اخيراً علاقه فزاينده اي به تفاوت هاي جنسي در استعداد براي ارتكاب خشونت ابراز شده است . براي خشونت هاي طبقه بندي شده به عنوان قتل ، ضرب و جرح يا تجاوز به عنف ، ميزان شيوع به وضوح براي مردها بيشتر از زن ها است . در خشونت هاي خانوادگي ، كه يكي از طرفين ازدواج به آزار ديگري مي پردازد شيوع براي دو جنس تقريباً برابر است . مطالعه بر روي كساني كه مدتهاي طولاني در مراكز روانپزشكي بستري بوده اند نشان مي دهد كه شيوع خشونت در مرد و زن تقريباً مشابه است .

ديدگاه هاي نظري

پرخاشگري به عنوان رفتار غريزي :

نظرية فرويد _ فرويد در مقالات اوليه خود رفتار انسان را حاصل مستقيم يا غيرمستقيم eros – غريزه زندگي _ معرفي مي كند ، كه انرژي آن ، يا ليبيدو ، معطوف به طولاني تر كردن زندگي و توالد و تناسل

است. در اين چارچوب ، پرخاشگري بطور ساده واكنش در مقابل توقيف يا ابطال تكانه هاي ليبيدوئي تلقي

مي شود . از اين ديدگاه ، پرخاشگري نه جزء خودكار و نه غير قابل اجتناب زندگي شمرده شده است .

پس از حوادث غم بار جنگ جهاني اول ، فرويد تدريجاً موضوع تيره تري در مقابل ماهيت پرخاشگري انسان انتخاب كرد . او وجود غريزه مهم ديگر _thanatos ، غريزه مرگ _ را مطرح ساخت ، كه انرژي آن معطوف به تخريب و خاتمه دادن به زندگي است . به نظر فرويد ، تمام رفتار انسان از تعامل پيچيده اين غريزه و غريزه زندگي ، وتنش مداوم بين آن دو ناشي مي گردد .

چون غريزه مرگ ، اگر مهار نشود ، به خودويراني (self-destruction) سريع منجر مي گردد ، چنين فرض شد كه از طريق مكانيسم هاي ديگر ، نظير جابجائي ، انرژي تانانو مجدداً متوجه خارج مي شود ، بطوري كه پايه اي براي پرخاشگري در مقابل ديگران را به وجود مي آورد . از ديدگاه فرويد ، پرخاشگري در درجه اول از تغيير جهت غريزه خود ويرانگر مرگ از خود به طرف ديگران ناشي مي شود.

نظريه لورنتس _ به عقيده كنراد لورنتس ، پرخاشگري ، كه موحب آسيب رساندن به ديگران مي گردد ، از غريزه جنگيدن بر مي خيزد كه مشترك بين انسان و ساير ارگانيسم ها است . انزژي مربوط به اين غريزه بطور خود به خود با عياري كم يا بيش ثابت در ارگانيسم توليد مي شود ، احتمال پرخاشگري در نتيجه بالا رفتن ميزان انبار شده و وجود و شدت محرك هاي آزاد كننده پرخاشگري افزايش مي يابد . پرخاشگري غير قابل اجتناب است ، وگاهي حملات خود بخودي آن روي مي دهد .

پرخاشگري به عنوان سائق آشكار شده :

طبق فرضيه سائق پرخاشگري ، (1) سائق به وسيله شرايط خارجي موقعيتي آشكار مي شود ( مثل محروميت ، از دست دادن اعتبار و حيثيت ، درد جسمي ) و (2) تحريك آن بالاخره منجر به انواع آشكار پرخاشگري نسبت به ديگران مي گردد . مشهور ترين اظهار نظر در اين زمينه نظريه ناكامي _ پرخاشگري است ، كه بوسيله جان دالرد در سال 1939 مطرح شد . طبق اين فرضيه ، ناكامي _ متوقف ساختن رفتار هدف جويانه جاري _ به تحريك سائق منجر مي شود كه هدف اوليه آن آسيب زدن به يك شخص يا شيئي است . اين سائق ، به نوبه ، حمله به اهداف گوناگون ، بخصوص منبع ناكامي را موجب مي گردد .

پرخاشگري به عنوان رفتار اجتماعي آموخته شده :

از اين ديدگاه ، پرخاشگري در درجه اول نوعي رفتار اجتماعي آموخته شده تلقي مي شود _ رفتاري كه تقريباً به همان طريق ساير فعاليت كسب شده و حفظ مي شود . طبق نظر باندورا ، نه انگيزه هاي فطري معطوف به خشونت ، و نه سائق هاي پرخاشگري ناشي از ناكامي ريشه پرخاشگري انسان نيست ، بلكه ، انسان ها يكديگر را مورد حمله قرار مي دهند چون (1) از تجربيات گذشته واكنش هاي پرخاشگري را ياد گرفته اند ، (2) براي انجام اعمال پرخاشگرانه انتظار پاداش هاي گوناگون داشته يا به دست مي آورند ، (3) يا شرايط اجتماعي و محيطي خاص آن ها را مستقيماً به طرف پرخاشگري سوق مي دهد. بر عكس فرضيه هاي غريزي و سائق ، ديدگاه يادگيري اجتماعي پرخاشگري را به يك يا چند علت احتمالي نسبت نمي دهد . طبق اين فرضيه ريشه هاي چنين رفتاري حدود متغيري دارد ، از تجربيات گذشته پرخاشگر گرفته تا يادگيري و انواع گوناگوني از عوامل موقعيتي خارجي ، مثلاً ، در زمان جنگ سربازان براي كشتن دشمنان مدال مي گيرند

و ورزشكاران حرفه اي براي رقابت هاي پرخاشگرانه خود از مزاياي مادي و تعريف و تمجيد وسيع بر خوردار مي گردند .

 

پرخاشگري به عنوان يك آسيب نور و آناتوميك :

تعداد فزاينده اي از پژوهشگران بر اين عقيده اند كه در گروهي از افرادي كه پرخاشگري مزمن نشان مي دهند

ريشه رفتار پرخاشگرانه آسيب مغزي عضوي واقعي است . اين ديدگاه گسترش نظريه اي است كه پرخاشگري رايك رفتار اجتماعي آموخته شده مي شمارد ، چون افرادي كه مورد آزار فيزيكي شديد قرار گرفته اند ممكن است متحمل يادگاري نورولوژيكي ثانوي بر آزار ديدگي شده باشند كه از نظر بيولوژيكي آنان را مستعد پرخاشگري مي سازد . در سال 1986 دوروتي لوئيس گزارش نمود هر زنداني محكوم به مرگ كه به وسيله گروه پژوهشگران او مورد مطالعه قرار گرفت ساقه ضربه مغزي داشت ، كه غالباً توسط والدين خشن وارد شده بود . اين مطالعه نتيجه گرفتِ كه زنداني هاي محكوم به مرگ را گروهي از افرادي كه از نظر عصبي _ رواني مختل هستند تشكيل مي دهد . پژوهشگراني كه در زمينه رابطه ضربه هاي مغزي و رفتار خشن مطالعه مي كنند ،به قدر كافي محتاط بوده اند كه رابطه خشونت و آزار فيزيكي ، صدمه هاي مغزي و عمل وحشيگري را نا معلوم معرفي كنند ، هر چند در اكثر مطالعات رابطه اي بين آزار اوائل عمرو رفتار خشن بعدي نشان داده شده است ، برخي از پژوهشگران مسلم فرض مي كنند كه تركيب ضربه مغزي بعلاوه در معرض و ناظر خشونت جسمي مستمر بودن ، عامل بسيار ويرانگري هست .

 

عوامل اجتماعي

ناكامي _ تنها عامل بسيار مهم كه افراد بشر را به پرخاشگري وا مي دارد ، ناكامي است .

پذيرش وسيع اين ديدگاه از نظريه ناكامي پرخاشگري جان دالرد مايه مي گيرد . اين نظريه در فرم ابتدائي خود حاكي بود كه (1) ناكامي هميشه منجر به پرخاشگري مي گردد و (2) پرخاشگري هميشه ناشي از ناكامياست.

معهذا ، اينك معلوم شده است ، كه افراد ناكام هميشه با افكار ، كلمات و اعمال پرخاشگرانه به ناكامي خود واكنش نشان نمي دهند . در واقع ممكن است واكنش هاي گوناكوني نشان دهند ، از كناره گيري ، افسردگي و درماندگي گرفته تا تلاش براي تسلط بر منبع ناكامي ، همچنين آشكار شده است كه تمام پرخاشگري ها از ناكامي ناشي نمي گردد . مردم (مثل بوكس بازها و فوتباليست ها ) به دلايل مختلف و در واكنش به محرك هاي گوناگون رفتار پرخاشگرانه نشان مي دهند .

بررسي دقيق قرائن موجود حاكي است كه نقش ناكامي در به وجود آوردن يا نياوردن پرخاشگري آشگار بطور عمده به دو عامل بستگي دارد . نخست ، به نظر مي رسد كه ناكامي زماني موجب افزايش پرخاشگري ميگردد كه نسبتاً شديد باشد . اگر خفيف يا متوسط باشد ممكن است موجب تشديد پرخاشگري نگردد . ثانياً ، قرائن فزاينده حاكي است كه ناكامي زماني بيشتر احتمال دارد پرخاشگري به وجود آورد كه ناحق و استبدادي تلقي شود تا منصفانه و به حق .

 

تحريك مستقيم از طرف ديگران :

قرائن موجود حاكي است كه بد رفتاري و اهانت كلامي ديگران غالباً عامل عمده اي در آشكار ساختن اعمال پرخاشگرانه در شخص است . وقتي پرخاشگري شروع شد ، معمولاً الگوئي فزاينده پيدا مي كند و در نتيجه حتي ضربه اي خفيف و كلامي بي اهميت ممكن است موجب شروع فرآيندي گردد كه در آن تحريكات قويتر و قويتر مبادله شوند .

مواجه شدن با مدل هاي پرخاشگر :

رابطه بين پرخاشگري و قرار گرفتن در معرض خشونت هاي تلويزيوني مورد توجه قرار گرفته است . هر چه كودكان فيلم هاي خشن تري را در تلويزيون تماشا كنند ، خشونت بيشتري نسبت به ديگران نشان خواهندداد. به نظر مي رسد با گذشت زمان اين رابطه عميق تر مي گردد ، كه حاكي از تاثير تراكمي خشونت وسائل ارتباط جمعي است .

 

عوامل محيطي

تاثير آلودگي هوا :

گزارش شده است كه قرار گرفتن در معرض بوهاي مضر ، نظير بوهائي كه از كارخانه هاي سازنده مواد شيميائي يا ساير مراكز صنعتي خارج مي شود ، ممكن است موجب تحريك پذيري افراد و نتيجتاً پرخاشگري گردد . اين اثر احتمالاً تا حدودي قابل قبول است . اگر بوهاي مورد نظر واقعاً نامطبوع باشد ، پرخاشگري پائين تر مي آيد _ احتمالاً به دليل اينكه فرار از محيط نا خوشايند گرايش مسلط چنين افرادي مي گردد .

 

تاثير سر و صدا

در چندين مطالعه گزارش شده است افرادي كه در معرض صداهاي بلند وتحريك كننده قرار مي گيرند ، خشونت مستقيم شديدتري نسبت به افرادي كه در معرض اينگونه شرايط محيطي نيستند ، از خود نشان مي دهند .

تاثير تراكم

بعضي از مطالعلات حاكي است كه تراكم بيش از حد ممكن است سطح پرخاشگري را بالا ببرد ، در مطالعلاتي ديگر چنين رابطه اي به ثبوت نرسيده است . در موقعيت هايي كه واكنش هاي تيپيك منفي هستند ( مثلا ً، مزاحمت ، تحريك و ناكامي ) تراكم جمعيت ممكن است احتمال انفجار هاي پرخاشگرانه را تشديد نمايد .

عوامل موقعيتي

بالا بودن سطح تحريك فيزيولوژيك :

برخي پژوهش ها حاكي است كه تحريك شديد ناشي از علل گوناگون نظير شركت در فعاليت هاي مسابقه اي ، ورزش هاي سنگين و مشاهده فيلم هاي تحريك كننده موجب افزايش پرخاشگري آشكار مي گردند .

تحريك جنسي :

پژوهش ها ي جديد حاكي است كه تاثير تحريك جنسي بر پرخاشگري قويا بستگي به نوع منبع شهواني مورد استفاده براي اغيجاد چنين واكنش ها ، و نيز ماهيت دقيق خود واكنش ها دارد ، وقتي منبع شهوت انگيز ملايم باشد مثلاً تماشاي عكس بدن هاي لخت جذاب ، ميزان پرخاشگري پايين مي آيد . اگر بي پرده تر باشد ، مثل فيلم هاي زوج هايي كه به اعمال جنسي گوناگون دست مي زنند سطح پرخاشگري بالا مي رود .

هورمون ها ، داروها و رفتارپرخاشگرانه :

پرخاشگري را در حيوانات با تستسترون ، پروژستون ، LH ، رنين ، بتااندورفين ، پرولاكتين ، ملاتونين ، نوراپينفرين ، دوپامين ، اپينفرين ، آستيل كوليين ، سروتونين ، 5 – هيدروكسي ايندلو آستيك اسيد و فنيل آستيك اسيد وبسياري عوامل ديگر مر بوط دانسته اند .

بعضي مطالعات سطح پرخاشگري را به سندرم عدم حساسيت آندروژني ( كه در آن وابستگي آندروژن به پروتئين دچار نقص بوده و منجر به ظاهر زنانه در اولاد مذكر مي گردد ) و سندرم آدرنوژنيتال ( كه در آن قشر آدرنال مادري جنين را در معرض سطوح بالاي آندروژنهاي آدرنال قرار داده و موجب بروز خواص جنسي ثانوي مردانه در آن مي گردد ) نسبت داده اند كه خود را بصورت بازي هاي خشن و آشفته در دختران پسرنما ظاهر مي سازد .

در مورد داروها و مواد شيميايي كليات زير را مي توان دخيل دانست : مقادير كم الكل پرخاشگري را مهار كرده و مقادير زياد آن موجب تسهيل ابراز آن مي گردد . تاثير باربيتورادها نظير الكل است . اثر حاد آئروسل ها و حلال هاي تجارتي نيز مشابه الكل است ، داروهاي ضد اظطراب بطور كلي پرخاشگري را مهار مي كنند ، هر چند پرخاشگري پارادوكسال گاهي مشاهده مي شود . وابستگي به تركيبات ترياك ، ‍) اما نه مسموميت ترياك ) با افزايش پرخاشگري رابطه دارد ، همينطور مصرف داروهاي محرك ، كوكائين ، مواد توهم زا و مقادير نزديك به سمي حشيش .

 

ناقل هاي عصبي :

بطور كلي ، به نظر مي رسد كه مكانيسم هاي كولينرژيك و كاتكولا مينرژيك در پيدايش و تشديد پرخاشگري عادتي دخيل است . در حاليكه سيستم هاي سروتونرژيك و گاما آمينوبوتيريك اسيد (GABA) ظاهراً اين نوع رفتار را مهار مي كند . پرخاشگري عاطفي به نظر مي رسد هم با سيستم هاي كاتكولا مينرژيك و هم سروتونرژيك ساخته و پرداخته مي شود . ظاهراً دوپامين پرخاشگري را تسهيل و نوراپينفرين و سروتونين آن را مهار مي كنند . اخيراً ، سروتونين دوباره به عنوان عامل احتمالي مهمي در تعديل پرخاشگري مورد توجه قرار گرفته است . مشهور است كه افت سريع سطح سروتونين يا كاهش عمل آن در پستانداران پست با افزايش خشونت همراه است . برخي مطالعات بر روي انسان نشان داده اند كه سطح 5-HIAA در مايع مغزي نخاعي رابطه معكوس در فركانس خشونت ، بخصوص در كساني كه مرتكب خودكشي مي شوند ، دارد.

عوامل تعيين كنندة ژنتيك

مطالعات مربوط به دوقلوها :

پپژوهش روي دو قلوهاي يك تخمكي حاكي از وجود يك جزء ارثي در رفتار پرخاشگر است . تا كنون ، اكثر مطالعات بر جمعيت غير روانپزشكي ( nonpsychiatric ) متمركز بوده است ، در اين مطالعات نرخ تطابق دو قلوهاي يك تخمكي بالا تر از دو تخمكي است .

مطالعات دودماني :

تعدتدب از نطالعات نشان داده اند افراد متعلق به خانواده هائي كه سابقه اختلالات روانتپزشكي دارند بيشتر مستعد ابتلا به اختلالات روانپزشكي و دست زدن به اعمال خشن در مقايسه با افراد فاقد اين سوابق هستند . كساني كه نمرات بهره هوش پائينتر دارند به نظر مي رسد بيشتر در معرض بزهكاري و دست زدن به پرخاشگري هستند تا كساني كه نمرات بهره هوش آن ها در حد طبيعي است . همبستگي هاي مشهود بين رفتار پرخاشگر و ساير رفتارهاي ناجور حاكي است كه استعداد ارثي براي رفتار آتيپيك از جمله رفتارهاي مربوط به اختلالات روانپزشكي ، و عملكرد فيزيولوژيك آتيپيك همراه است ، كه يكي از نتايج آن ممكن است پرخاشگري بيش از معمول باشد .

تاثيرات كروموزومي :

پژوهش رفتاري مربوط به تاثير كروموزوم ها بطور عمده بر ناهنجاري هاي كروموزوم هاي x وy متمركز بوده اند ، بخصوص سندرم –xyy 47. مطالعات اوليه حاكي بود كه افراد مبتلا به اين سندرم با قد بلند و هوش پائينتر از حد متوسط مشخص هستند و بيشتر احتمال دارد كه بدليل اقدام به رفتارهاي جنائي زنداني شده باشند . مطالعات بعدي نشان داد كه سندرم–xyy 47 ، حد اكثر ، در معدودي از مبتلايان در حصول رفتار خشونت آميز سهيم است . مطالعات مربوط به خصوصيات آندروژني و گونادوتروفيني مبتلايان به سندرمxyy -47 نيز به نتايج قطعي نرسيده و آتيپيك بودن بيوشيميائي اين افراد را نشان نداده است .

گزارش شده است كه برخي از اختلالات متابوليك ذاتي ، كه ريشه ارثي دارند و سلسله اعصاب را بطور فراگير تحت تاثير قرار مي دهند ، با شخصيت هاي پرخاشگر رابطه دارند . نمونه هاي آن عبارتند از سندرم سان فيليپو ( افزايش ذخيره موكوپلي ساكاريدها ) ، سندرم شپل ميرفوكت ( اختلال ذخيره اي نوروني منتشر با افزايش ذخيره گانگليوزيد ) و فنيل كتونوري .

 

پيشگيري و كنترل

پيشگيري از مرگ و ناتواني ناشي از رفتار پرخاشگرانه و وحشيانه ، يا آدم كشي در سطح انفرادي شروع مي شود . مثلاً ، خشونت در خانواده ( نظير سوء رفتار جنسي و فيزيكي با كودك ، همسر آزاري ) غالباً با پرسش

دقيق و شكاكيت از جانب پزشك آشكار مي گردد . اقدامات پيشگيري مشتمل است بر ارجاع روانپزشكي ، اطلاع دادن به مراجع قانونب يا ساير اولياي امور و مشاوره توسط افرادي كه آموزش مناسب ديده اند .

تنبيه :

تنبيه گاهي به عنوان عامل بازداررنده پرخاشگري آشكار مؤثر است . يافته هاي پژوهشي حاكي است كه شدت چنين رفتاري غالباًبا تنبيه ، حتي انواع ملايم آن نظير سرزنش و تقبيح اجتماعي ، به صورتي بارز كاهش مي يابد ، اما جاي ترديد است كه تنبيه ، هميشه يا حتي معمولاً چنين تاثيري داشته باشد .

تنبيه شونده ها هميشه آن را به عنوان حمله اي نسبت به خود تلقي مي كنند و بسته به برداشت شخصي خود از اين لحاظ ، ممكن است در مقابل تنبيه پرخاشگري بيشتري نشان دهند . تنبيه شديد بيشتر احتمال دارد كه ميل به انتقام را بر انگيزد تا مهاري پايا بر خشونت فرد ايجاد نمايد . تنبيه كننده ممكن است به عنوان مدلي پرخاشگر براي تنبيه شونده ظاهر شده و همانطور كه قبلاً ذكر شد ، موجب تشديد اعمالب خشن گردد . قرائني وجود دارد كه تنبيه ، به علت شرايطي كه معمولاً تحت آن به عمل مي آيد ( مدت ها پس از ارتكاب پرخاشگري ) فقط تاثير موقتي در كاهش از شدت و تكرار رفتار پرخاشگرانه دارد . پس از قطع تنبيه ع رفتارهاي پرخاشگرانه سريعاً عود مي كنند . به دليل فوق ع به نظر مي رسد كه تنبيه مستقيم اغلب نتيجه منفي دارد و در واقع به جاي مهار كردن اعمال خطرناكي كه تنبيه به قصد پيشگيري آن ها صورت مي گيرد ، موجب تشديد آن ها مي گردد .

تخليه هيجاني :

سالين دراز اين عقيده به وسعت مورد قبول بوده است كه فراهم آوردن فرصتي براي افراد عصباني كه دبه رفتارهاي غير تهاجمي اما بيانگر دست بزنند ، موجب كاهش تنش و تحريك آنان شده و تمايل به رفتارهاي خشن پرخاشگرانه را تضعيف مي نمايد . اين آثار پايه هاي فرضيه تخليه هيجاني را بوجود آورده است . هر چند فرويد وجود تخليه هيجاني را تائيد نمود ، اما نسبت به تاثير آن در پيشگيري از پرخاشگري آشكار چندان خوشبين نبود . در حال حاضر ، در مورد تاثير تخليه هيجاني عقايد متفاوتي وجود دارد ، ممكن است در عده اي به تخليه پرخاشگري منجر شده و عده اي را به پرخاشگري بيشتر رهنمون گردد .

آموزش مهارت هاي اجتماعي :

يكي از دلايل عمده اقدام افراد به رفتار هاي پرخاشگرانه مكرر فقدان مهارت هاي اجتماعي اساسي آن ها است . چون راه مكالمه مؤثر را نمي دانند ، راه نادرست را براي اظهار وجود انتخاب مي كنند . ناتواني آن ها براي انجام كارعاي ساده اي مثل درخواست ، مذاكره و شكوه و شكايت غالباً موجب ناراحتي دوستان ، آشنايان و بيگانگان مي گردد . اين نقص هاياجتماعي شديد موجب مي گردد كه مكرراً احساس ناكامي كرده و نسبت به كساني كه با آنان رابطه مستقيم دارند خشمگين و پرخاشگر گردند . يكي از روش هاي كاستن از تكرار رفتار خشونت آميز چنين افرادي آموزش مهارت هاي اجتماعي به آن ها است ، چيزي كه شديداً نيازمند آن هستند . آموزش مهارتهاي اجتماعي در گروه هاي گوناگون از جمله نوجوان پرخاشگر ، پليس ها و حتي والديني كه بچه هاي خود را كتك مي زنند مورد استفاده قرار گرفته است . در بسياري از موارد،تغييرات ژرف در رفتارهاي مورد نظر ( مثلاً افزايش روابط بين فردي ، توانائي بهتر مدارا شدن و استرس ) حاصل شده و كاهش رفتار خشن مربوط به اين تغييرات فراوان مشاهده شده است . اين نتايج اميدوار كننده بوده و حاكي است كه آموزش مهارت هاي اجتماعي مي تواند روشي اميد بخش براي كاستن از خشونت انساني باشد .

 

منبع : خلاصه روانپزشكي باليني، انتشارات امير كبير، تهران،1384، چاپ دوم

  انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 253

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما