فضائل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا (س)
فاطمه زهرا(س) الگوی زن مسلمان و مقتدای هر انسانی در راه رسیدن به کمالات و فضائل اخلاقی می باشد. وجود مقدّس حضرت فاطمه(س) در جهان معنا و آشكار، عصاره نيكيها و ارزشهاست، و خوي و سرشت و زيبايي ظاهر و باطن پيامبران، بانوان بهشت و فرشتگان، يكجا در وجود پربركت حضرت زهرا(س) جمع است.وی بی اعتنا به ظواهر این دنیا وآزاد از حصار جاذبه های آن بود.او همواره به باطن واقعیات ، نظر داشت و به ماورای این جهان می اندیشید و برای کسب رضایت الهی حرکت می کرد. بنابراين سزاوار است که زندگي درخشان او الگوي زندگي انسانها شده تا آنها به سعادت و پيروزي دو جهان نايل شوند.در زیر به نمونه هایی از این فضائل اخلاقی اشاره می نماییم:
- عبادت و یاد خدا
فاطمه(س)در اطاعت پروردگار خود نمونه بود.او هنگامی که از کارهای خانه فراغت می یافت به عبادت و نماز و دعا برای دیگران و تضرع و زاری به درگاه خداوند می پرداخت؛تا جایی که پاهای مبارکشان از شدت ایستادن،تاول می زد.اما هرگز ازاین وضعیت، به خود ، حالت عجب نگرفت.صدوق از ابن عباس نقل می کند که رسول خدا فرمود:«اما دخترم فاطمه،متدین ترین زنان عالم از اولین و آخرین است.او هنگامی که در محراب عبادت می ایستاد هفتاد هزار ملک مقرب بر او درود فرستاده به آنچه مریم را خطاب می کردند،ندا می دهند که ،ای فاطمه! همانا خداوند تو را برگزیده و پاک کرده و بر زنان عالم تو را برتری داده است »
ایشان در نماز از خشیت خدا می لرزید و نفسش به شماره می افتاد.حضرت زهرا آنقدر به یاد خداوند و روز محشر بودند که روزی پیامبر (ص) ایشان را غمگین دید و از حزن و اندوه وی سؤال کردند.بانو، فرمودند:«پدرم! یادی از محشر و توقف مردم با حالت برهنه در روز قیامت کردم »
همچنین،تلاوت قرآن را نیز بسیار دوست می داشتند به طوری که فرمودند:«از دنیای شما برای من سه چیز خوب جلوه کرده است:تلاوت کتاب خدا،نگاه به صورت رسول خدا،انمفاق در راه خدا»
- ایثار وانفاق در راه خدا
حضرت زهرا(س)نمونه کامل و والای ایثار و انفاق درراه خدا می باشند. ایشان، احساس مىكردند که واجب است تمام توانى را كه خداوند به او عنايت نموده، در جهت ايفاى نقشى كه خداى سبحان از او مىخواهد از جمله خدمت به مردم به كار بندند.
نقل شده كه پيامبر اكرم(ص) در عروسي فاطمه زهرا(س) يك دست پيراهن نو به دخترش داده بود تا در شب عروسي بپوشد. هنگامي كه حضرت فاطمه(س) به خانه ی بخت رفت و بر سجاده عبادت، در حال مناجات با پروردگار بود، زن مستمندي به درب خانه آمد و اظهار نياز كرد و لباسي طلبيد. فاطمه(س) در آن وقت دو پيراهن داشت: يكي كهنه و ديگري نو.او پيراهن نو را به فقير بخشيد. فرداي آن شب، چون رسول خدا(ص) پيراهن كهنه را در تن او ديد و از علت آن پرسيد، حضرت زهرا(س) عرض كرد: «آن را به فقير دادم و اين روش را از شما آموخته ام.»
همچنین آن حضرت در دعاهای خود نیز دیگران را بر خویش مقدم می نمود به طوری که از امام حسن(ع) نقل شده که فرمودند : «ديدم مادرم فاطمه(ع) همه شب را در محراب عبادت، به ركوع و سجود بسر برد، تا اينكه صبح دميد؛ شنيدم براى همهى مؤمنان به اسم، بسيار دعا فرمود؛ پس براى خود هيچ دعا نكرد. به او گفتم: مادر! چرا آن گونه كه براى ديگران دعا كردى، براى خود دعا ننمودى؟ فرمود: اى فرزندم! اول همسايه سپس خانه!»(32)
در روایتی آمده که نيازمندي گرسنه به محضر رسول خدا(ص) آمد، و تقاضاي غذا كرد، كمبود غذا به گونهاي بود كه در خانه فاطمه(س) جز اندكي از آن براي كودكانش نبود، حضرت علي(ع) شبانه آن نيازمند گرسنه را به خانه خود برد و ماجرا را به فاطمه(س) گفت. فاطمه و افراد خانوادهاش همان اندك غذا را به آن ميهمان فقير دادند، و خود در تاريكي در كنار سفره، دهانشان را تكان ميدادند تا فقير گمان كند كه آنها نيز همراه او غذا ميخورند، فقير از آن غذا خورد و سير شد و در حالي كه گمان ميكرد فاطمه(س) و افراد خانوادهاش نيز سير شدند، صبح آن شب، فاطمه و فرزندانش همراه علي(ع) نزد پيامبر(ص) آمدند، پيامبر(ص) به چهره آنها كه نشانگر گرسنگي بود نگاه كرد و در حالي كه خنده بر لب داشت، آيه نهم سوره حشر را، كه در شأن آنها نازل شده بود، خواند: "وَ يُؤثِروُنَ عَلي أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛ آنان تهيدستان را بر خود مقدّم ميدارند، هرچند كه خود به شدّت در فشار گرسنگي و تهيدستي باشند."
- زهد و ساده زیستی
زهد و پارسايى به مفهوم دست برداشتن از چيزى و دل در گرو آن ننهادن است و روشن است كه به هر اندازه انسان به جهان باقى دلبستگى و عشق بيشترى داشته باشد پارسايى و دل بستن او به دنياى زودگذر و ارزش هاى مادى كمتر مى شود و در برابر آن ، به هر اندازه سراى آخرت در جان و روح انسان پرشكوه تر و جاودانه تر جلوه نمايد ، ارزشهاى مادى و دنياى زودگذر در قلمرو انديشه اش حقيرتر و بى ارزش تر رخ مى نمايد.
قناعت و ساده زیستی از فضیلت های انسانی است و این امر دررابطه با زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها) بسیار جلب توجه می کند ودرتمام امور زندگی ایشان نمایان می باشد.
زندگانی حضرت زهرا، لباس ایشان، نحوه سلوک ورفتار شان، ازسادگی خاصی برخوردار بود. البته حضرت بی چیز،نبودند علی علیه السلام وقتی ازجنگ برمی گشتند سپری پر از زر می آورد و در سکوی درمی نشست وهمه را درراه خدا انفاق میکرد ،دامنش را تکان میداد وبه خانه وارد می شد.
زهرا دختراولین شخص عالم اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد (صلی اله علیه وآله ) بود ومادرش ثروتمند ترین مردم حجاز، بااین حال می بینیم که وی حتی از داشتن پرده ای رنگارنگ در خانه و یا داشتن حداقل زیور زنانه برای خود دریغ داشت و به حدی فقر دامنگیر جامعه بود که حتی درشب عروسی، پیراهن خود را به سائل می دهد وبا تنها پیراهن کهنه ای که دارد به خانه شوهرمی رود.
- حفظ حجاب و عفت
از آموزشهاى اصيل و سازنده ى اسلامى كه دخت فرزانه ى پيامبر بدان بسيار بها مى داد ، رعايت شرف و حفظ هويت و حيثيت و كرامت زن از راه پوشش شايسته و منطقى بود ، چرا كه آن بانوى ارزشمند و متفكر و اصلاحگر به شايستگى و براساس دانش اجتماعى و جامعه شناسى دريافته بود كه ميليونها رخداد رسوايى برانگيز و فاجعه ى تكان دهنده بر اثر بى بند و بارى و برهنگى و نيمه برهنگى زنان و هرزگى و اختلاط خانمانسوز آنان با مردان پديد مى آيد كه با تاسف بسيار ، به آن ، عنوان پرفريب پيشرفت و تمدن و آزادى زن داده اند.
در روایتی آمده که مرد نابينايي، پس از اجازه، به خانه فاطمه(س) آمد، پيامبر(ص) در آن جا حاضر بود، فاطمه(س) خود را از آن نابينا پوشانيد و از او فاصله گرفت، پيامبر(ص) به او فرمود: "چرا از مرد نابينا فاصله گرفتي، با اين كه او تو را نميبيند؟" فاطمه(س) پاسخ داد: "او اگر مرا نميبيند من كه او را ميبينم، وانگهي او بو را استشمام ميكند." رسول خدا(ص) به نشانه تصديق گفتار فاطمه(س)، خطاب به او فرمود: گواهي ميدهم كه تو پاره تن من هستي."
همچنین روزى پيامبر خدا در برابر انبوهى اين سوال را طرح كرد كه : به نظر شما بهترين و شايسته ترين چيز براى زن چيست ؟ اماهیچ کس پاسخى كه مورد قبول پيامبر باشد ، نداد. امير مومنان به خانه رفت و سوال پيامبر را با دخت ارجمندش در ميان نهاد.فاطمه عليهاالسلام فرمود :« بهترين چيز براى زن شايسته و با شخصيت اين است كه مردان بيگانه را نبيند و آنان نيز او را نبينند. »امير مومنان نزد پيامبر آمد و پاسخ را ، كه از بانوى بانوان دريافته بود ، بيان كرد. پيامبر فرمود : سخن «فاطمه» درست است. به راستى كه او پاره ى وجود من مى باشد.
- صداقت
یکی از اسماء و القاب حضرت فاطمه(س)،صدیقه است .صدیقه یعنی بسیار راستگو.از امام صادق روایت شده است که حضرت فرمود:« و او صدیقه کبری است و بر شناخت او بر خلاق باید زمان و قرن ها بگذرد تا او را بشناسند. »
درحقیقت فاطمه زهرا (س) میزان است از حیث صداقت . آن حضرت جز به صداقت و راستی تکلم نمی فرمود و بدین لحاظ است که صدیقه نامیده می شود.
از عایشه نقل شده که گفت:«من کسی را در گفتار از فاطمه راستگوتر نیافتم به جز کسی که او را به دنیا آورد یعنی پدرش»
- تواضع و فروتنی
حضرت زهرا(س)د ر برابر دیگران بسیار متواضع و به دور از تکبر بودند. از تواضع و فروتنى بانوی گرامی اسلام، می توان به رفتار شايسته ی ایشان با خدمتكار خانه اش (فضه) اشاره نمود که در سالهاى آخر عمر ،توسط پیامبر ، براى خدمت به خانه حضرت زهرا(س) فرستاده شده بود.
سلمان فارسي مي گويد : روزي وارد منزل فاطمه (س) شدم و مشاهده كردم فرزند او حسين كه در آن زمان شيرخواره بود، از شدت گرسنگي در گهواره گريه مي كند و فاطمه با عجله مشغول دستاس كردن است و جو آرد مي كند . از دست اودستاس خوني گرديده و كنيز خدمتكارش بيكار نشسته بود . ديدن اين منظره مرا متاثر كرد . عرض كردم : اي دختر پيامبر، چرا دستور نمي فرماييد فضه جو را دستاس كند، فرمود : برنامه كار منزل بين من و او تقسيم شده، يك روز خدمات خانه به عهده او است و يك روز به عهده من . امروز نوبت من است و فضه بايد استراحت كند.
اين رفتار،ضمن آنکه فروتنی آن حضرت را می رساند،طريقه برخورد صحيح با كارگر را نیز به همه مسلمانان نشان مي دهد و در واقع به همه كارفرمايان ، برخورد انساني و اسلامي را نسبت به اين طبق زحمتكش يادآوري مي كند .
- شجاعت در دفاع از حق
دفاع از حق به به عبارت دیگر امربه معروف و نهی از منکر ،از مختصات یک انسان خداجو و کمال طلب می باشد که البته نیاز به شجاعت و نیرومندی خاصی دارد. حضرت زهرا(س) در دفاع از حق و نهی از منکرات عظم جدی و شجاعت ویژه ای داشتند.
ایشان علی رغم اینکه بهترین حالت برای یک زن را مخفی بودن از دید نامحرمان می دانست اما هنگامی که،انحرافات در جامعه را مشاهده نمودند و دیدند که چگونه حق مسلم شوهرش در جانشینی پیامبر اکرم(ص)ضایع مس شود ،از خانه بیرون می آید و در ملأ عام برای مردم سخن می گوید. او در سخنان فصیح و بلیغی که به دفاع از مقام ولايت و امامت حضرت على(ع) ایراد نمودند،این گونه می فرمایند
« ... و چون خداوند پيامبرش را به خانه انبيا فراخواند، جايى كه برگزيدگانش زندگى مىكنند، خارهاى نفاقتان سر برون آورد و پوشش دينتان رنگ باخت و صداى سركرده گمراهان درآمد و پستمهرهاى ذليل و ناشناخته ظهور كرد و نازپرورده جاهلان مفسد زمزمه سر داد. پس بر دلها و زندگىتان سوار شد ... و شما بر حق غضب كرديد...»
دفاع از حريم ولايت توسط يك زن و بذرى كه او در مسجد با سخنان مستدل و منطقى خود كاشت، بعدها در بيعت مردم با حضرت على عليهالسلام (پس از قتل عثمان) به ثمر نشست.
همچنین، هنگامی که دید،مدعیان خلافت از اولیات اسلام بی خبرند و حق قطعی او را در مورد نحله ی فدک ،انکار می نمایند، درعین آنکه معروف به زهد و انفاق بسیار بود ،اما إغماض درباره ی این حق خویش را تقویت دستگاه باطل می داند و لذا با عده ای از زنان بنی هاشم به نزد خلیفه ی وقت رفت و پس از خطابه ای غرّا در مسجد و دفاع از فدك و استيضاح خليفه وقت، رسما به ابوبكر اعلام كرد: «اگر فدكم را پس ندهى تا زنده هستم با تو صحبت نمىكنم.» به همين دليل، هر جا به ابوبكر برخورد مىكرد، صورتش را برمىگردانيد و با او حرف نمىزد.