مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2426
  • بازدید دیروز : 2694
  • بازدید کل : 13166564

فضايل اخلاقي


فضايل اخلاقي

مقدمه:

يكي از مسائل اساسي در فلسفه اخلاق اين است كه ملاك و معيار فضيلت اخلاقي چيست و چگونه مي‎توان فعل اخلاقي را از فعل طبيعي بازشناخت. به تعبير ديگر، با توجه به چه ملاكي است كه مي‎توان فعلي را فضيلتي اخلاقي به شمار آورد؟

در مكاتب مختلف بحث هاي فراواني پيرامون شناخت ملاك فضيلت و تمييز فعل اخلاقي از غير آن صورت گرفته و هر مكتب به فراخور مباني فكري خويش معيار خاصي را ارائه داده و جدول مشخصي را براي فضائل اخلاقي ترسيم نموده است در اين گفتار كوتاه ابتدا به برخي از اين نظريات اشاره نموده و سپس ديدگاه اسلام مطرح شد.

 

آراء مختلف پيرامون معيار فضيلت اخلاقي

از جمله مكاتي كه در باب معيار تشخيص فضيلت اخلاقي اظهارنظر كرده‎اند، از مكاتبي همچون عاطفه‎گرايان، لذت‎گرايان، وجدان گرايان، طرفداران اصالت جامعه، وظيفه گرايان و در دنياي اسلام از مكتب اشاعره و اماميه مي‎توان نام برد.

عاطفه گرايان كه كمال انسان را در خدمت به خلق مي‎دانند، تنها افعالي را كه با انگيزه ديگر دوستي و عاطفه غير خواهي صورت پذيرد فضيلت اخلاقي بر مي‎شمرند و افعالي را كه فقط در جهت تأمين منافع فردي صورت مي‎گيرد را فاقد ارزش اخلاقي مي‎دانند. در نقطه مقابل اين گروه لذت گرايان وظيفه انسان را تحصيل لذت و گريز از رنج دانسته و افعالي را كه در اين راستا صورت مي‎گيرد داراي ارزش اخلاقي مي‎دانند. افرادي نيز همچون كانت تنها افعالي را خوب و فضيلت به حساب مي‎آورند كه از روي احساس وظيفه و تكليف صورت گرفته باشد نه اينكه صرفاً رفتاري ناشي از تمايلات طبيعي انسان باشد برخي مكاتب نيز از زوايه‌ديگري به موضوع نگريسته و براي تمييز فضيلت از رذيلت رجوع به نظر يك قاضي را لازم دانسته‎اند. وجدان گرايان معتقدند وجدان به راحتي و از راه الهام قادر به تشخيص خوب و بد افعال است و جامعه گرايان قضاوت جامعه را ملاك تفكيك فضيلت از رذيلت دانسته‎اند. در كنار اينها از دانشمندان مسلمان اشاعره امر و نهي پروردگار را ملاك خوبي و بدي افعال مي‎دانند در حالي كه اماميه و معتزله به مخالفت با آنان پرداخته و معتقدند عقل انسان داراي ظرفيتي است كه توان درك خوبي و بدي افعال را دارد و اين طور نيست كه تا به فعلي امر نشود آن فعل فاقد مصلحت باشد و امر پروردگار موجب ايجاد مصلحت در آن شود. در نقد معيارهاي ارائه شده از طرف صاحبان اين مكاتب به طور اجمال بايد گفت كه:

اولاً اكثر آنها در تشخيص كمال حقيقي انسان در نقش مؤثر در تعيين ملاك فضيلت دارد به خطا رفته‎اند. لذا اين طور نيست كه صرف خدمت به خلق و يا تحصيل لذت و گريز از رنج و يا انجام عمل بر اساس احساس وظيفه كمال براي انسان باشد، چه بسا عملي داراي سود فردي است اما فضيلت و عبادت است و يا انجام عملي مستلزم رنج فراوان است اما نهايتاً به لذت فراواني منجر مي‎گردد و يا فاقد لذت ظاهري محسوس است و يا انسان در تشخيص وظيفه اشتباه كند علاوه بر اينكه نمي‎توان بدون يك گرايش توحيدي گفت كه شخص مي‎تواند عملي را صرفاً‌ از روي احساس وظيفه و بدون در نظر گرفتن هيچ گونه نفع يا ضرري انجام دهد.

ثانياً اينطور نيست كه قضاوت وجدان بشر و يا جامعه بتواند ملاك تفكيك فضيلت از رذيلت باشد، زيرا در خيلي از موارد مصاديق خوب و بد بديهي نيستند تا وجدان به راحتي آنها را تشخيص دهد علاوه بر اينكه ممكن است وجدان در اثر تربيت ناصحيح در تمييز غلط عمل كند. از طرف ديگر نظر جامعه نيز مورد قبول نيست زيرا پذيرش اين مطلب مستلزم نسبي شدن اخلاق و تبيعت آن از نظر اكثر افراد جامعه است كه با تغيير نظر اكثر فضائل اخلاقي نيز دگرگون شده و رذيلت‎ها تبديل به فضيلت مي‎شوند.

ثالثاً: درباره نظر اظاعره نيز بايد گفت كه اين طور نيست كه ملاك خوبي و بدي قبل از امر و نهي خداوند در فعل نباشد و عقل قادر به درك آن نگردد لذا قرآن مي‎فرمايد: «ان الله لا يأمر بالفحشاء» كه بيانگر وجود ملاك حسن و قبح در افعال قبل از امر پروردگار است.

در كنار اين مكاتب برخي ريشه‌همه فضايل را در دو فضيلت نيك خواهي و عدالت دانسته و تصريح مي كنند اگر ملكه‎اي نفساني را نتوان از اين دو اخذ كرد در واقع آن ملكه يا فضيلت اخلاقي نيست، (مثلاً ايمان،‌اميد و حكمت كه فضايل ديني و عقلاني‎اند نه اخلاقي) و يا اصلاً فضيلت نيست.

در كنار اين مكاتب برخي ريشه همه فضايل را در دو فضيلت نيك خواهي و عدالت دانسته و تصريح مي‎كنند اگر ملكه‎اي نفساني را نتوان از اين دو اخذ كرد در واقع آن ملكه يا فضيلت اخلاقي نيست، (مثلاً ايمان، اميد و حكمت كه فضايل ديني و عقلاني‎اند نه اخلاقي) و يا اصلاً فضيلت نيست. در سنّت مسيحي نيز گفته مي‎شود كه مسيحيان هفت فضيلت اصلي دارند، سه فضيلت الهياتي، (ايمان، اميد و محبت) و چهار فضيلت انساني (مصلحت انديشي، بردباري، اعتدال و عدالت، افلاطون و ساير فيلسوفان يونان و بسياري از حكيمان مسلمان نيز از چهار فضيلت حكمت، شجاعت و اعتدال به عنوان فضايل مادر و بنيادين نام مي‎برند.

 

چگونگي تعيين معيار فضيلت اخلاقي:

در تعيين فضيلت، ابتداء لازم است به اين مسئله پرداخته شود كه كمال حقيقي انسان در چيست، زيرا در صورتي امري فضيلت به حساب مي‎آيد كه كمالي را بر كمالات انسان بيفزايد و او در راستاي رسيدن به كمال لايق وي ياري رساند، يعني هر فعل و صفتي به هر اندازه كه انسان را در رسيدن به كمال واقعي و نهائي ياري رساند يا زمينه را براي وصول به آن فراهم كند از ارزش اخلاقي برخوردار است. بنابراين مي‎توان چنين نتيجه گرفت كه چون كمال انسان امري واقعي و صفتي وجودي است لذا افعال و صفاتي كه بين آنها و كمال نهايي انساني رابطه علّي و معلولي وجود داشته باشدآن افعال و صفات داراي ارزش اخلاقي بوده و در رديف فضايل اخلاقي محسوب مي گردند. چنانچه مكاتب ديگر نيز به اين امر توجه داشته‎اند امّا در تشخصيص كمال حقيقي انسان به خطا رفته‎اند.

 

فضائل اخلاقي بر اساس نظام اخلاقي اسلام:

انسان فطرتاً گرايش به سمت كمال دارد و براي رسيدن به كمال مطلق آفريده شده است؛ زيرا هر چه در مسير كمال پيش مي‎رود خواهان بدست آوردن درجات بالاتري از آن است. وجود بي نهايت كمال مطلق، بر اساس تعليم دين اسلام، وجود خداوند متعال است، بنابراين كمال انسان و مطلوب نهائي او در هر چه نزديك‎تر شدن به سرچشمه هستي و قلب پروردگار مي‎باشد. آيات قرآن و روايات معصومين نيز شاهد گويائي بر اين مطلب هستند، خداوند در قرآن كريم بالاترين درجات كمال بنده را لقاء پروردگار و بازگشت به سوي حق معرفي كرده است: «يا ايتها النّفس المطمئنّه ارجعي الي ربّك راضيه فادخلي في عبادي، و ادخلي جنّتي» «اي نفس ممطئن به حضور پروردگارت باز آيه كه تو خشنود و او راضي از توست، در صف بندگان خاص من درآي و در بهشت من داخل شو» «انّ الذين لا يرجون لقاءنا و رضوا بالحيوه الدنيا...»«آنها كه به ديدار ما اميدوار نيستند و به زندگي پست دنيا دلخوش داشته‎اند، آنها از آيات و نشانه‎هاي ما غافلند و به سبب كردارشان در دوزخ جاي مي‎گيرند.»

از همين دوست كه ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ در مناجات‎هاي خويش با پروردگار درخواست تقرّب هر چه بيشتر داشته‎اند ـ امير مؤمنان (ع) در مناجات شعبانيه كه زبان دعاي همه ائمه ـ عليهم السّلام ـ بوده، اينگونه مناجات مي‎كند: «الهي به لي كمال الانقطاع اليك» «معبودا! به من بريدن از همه و پيوستن به خود را عطا كن». و امام سجاد (ع) در مناجات خو دبا خدا اينگونه دعا مي كند: «الهي فاجعلنا ممن اصطفيته لقربك» خدايا مرا از كساني قرار ده كه براي قرب خود برگزيده اي. خدايا ما را به راههايي ببر كه به تو برسيم و ما را در نزديكترين راه هاي ورود به خودت سير و حركت ده...

حال با توجه به اينكه كمال نهايي انسان وصول به مقام قرب الهي است، در نتيجه هر فعل و صفتي كه انسان را در رسيدن به اين مرتبه ياري كند و سبب ارتقاء انسان در مراتب قرب پروردگاري باشد و يا زمينه را براي سير الي الله فراهم نمايد، فضيلت محسوب مي شود. از همين روست كه تمام عبادات اعم از واجب و مستحب در زمره فضائل اخلاقي به شمار مي روند و برخي علماء اخلاق نيز در كتب خود آنها را نيز ذكر كرده اند از جمله مرحوم ملا محمد مهدي نراقي بسياري از واجبات و مستحبات را در زمره فضائل اخلاقي گنجانده است و در تفسير فضائل اخلاقي اينگونه مرقوم مي دارد: «فضائل الاخلاق من المنجيات الموصله الي السعاده الابديه» كه بنابراين هر آنچه را در وصول انسان به سعادت ابدي كه كمال نهايي آن قرب الي الله است مؤثر باشد، جزو فضائل اخلاقي مي توان به حساب آورد.

در اين ميان به نكته مهم ديگري بايد اشاره كرد وآن اينكه از نگاه قرآن كريم تنها اعمالي داراي ارزش اخلاقي و موجب تقرب انسان به سمت پروردگار هستند كه با انگيزه خداجويانه و براي رضاي خدا صورت گيرد وگرنه صرف صورت عمل كه در قالب خاصي انجام شود، فضيلت محسوب نخواهد شد و نيت تقربب به حق از اساسي ترين معيارها براي ارزشمندي عمل به حساب مي آيد. قرآن كريم نيز در برخي از آيات به اين نكته تصريح نموده است، از جمله در آيه 207 سوره بقره كه در شأن حضرت علي (ع) نازل شد: «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف بالعباد» و برخي از مردم كساني هستند كه از جان خود براي تحصيل رضاي پروردگار خويش مي گذرند و خداوند نسبت به بندگان رؤوف و مهربان است. حضرت اگر چه در بستر پيامبر تا جان ايشان محفوظ بماند و اين كار مهم و ارزشمندي بود، اما خداوند ملاك ارزشمند شدن عمل ايشان را شجاعت، شهامت و يا از خود گذشتگي و ايثار به خاطر ديگران، معرفي نمي كند، بلكه كسب رضاي پروردگار به تقرب به او را معيار ارزشمند شدن عمل حضرت مي داند. بنابراين در نظام اخلاقي اسلام، هر آنچه كه موجب تقرب انسان به پروردگار و وصول به كمال مطلق باشد و با انگيزه خداجويانه و كسب رضاي الهي صورت پذيرد داراي ارزش اخلاقي خواهد بود و فضيلت به حساب مي آيد، گرچه ممكن است در دسته بندي فضائل برخي اعم و در برگيرنده فضائل خاص تري باشند.

 

بخشی از فضائل اخلاقی پسندیده

1. ايمان و تقوا

اولين عنصري که براي توفيق در يک زندگي لازم است ايمان و تقواست. زيرا انسان مؤمن به خدا و قيامت، هرگز در پي کارهاي خلاف قانون و شرع و هوسبازي که بنيان خانواده را ويران کرده و جز تباهي و سيه ‏روزي حاصل ديگري ندارد، نخواهد بود.

در روايات متعددي از ائمه معصوم، عليهم‏السلام آمده است: «اذا جائکم من ترضون خلقه و دينه فتزّوجوه ...»؛ هرگاه شخص دين‏مدار و خوش‏خلقي براي خواستگاري نزد شما آمد با او موافقت کنيد.

 

2. خوش‏خلقي

نرم‏خويي و خوش‏رويي از بهترين و برجسته ‏ترين صفاتي است که براي هر انسان طالب موفقيت بايسته و ضروري است. شخص تندخو، نه تنها در تأمين يک زندگي سالم و آرام براي خود و خانواده ‏اش ناکام است، بلکه در محيط اجتماع نيز رشد و توفيق شايسته‏اي نخواهد يافت.

خوشرويي نه تنها يک صفت نيک اخلاقي بلکه خود حاکي از روحيه‏اي سالم، و به دور از هر گونه عيوب و ناهنجاريهاي رواني است. زيرا تا شخص برکنار از صفت کبر و خودخواهي بخل و مالدوستي، بدگماني و بدخواهي و امثال آن نباشد، نمي‏تواند به طور ثابت و دايم شخصي آرام و نرم‏خو باشد و فشارهاي عصبي ناشي از آن صفات بد، او را به واکنش و کج‏رفتاري و ترشرويي وادار مي‏کند. و شايد راز اينکه به اين صفت پسنديده «حُسن‏خلق» و يا خوش‏اخلاقي گفته مي‏شود ناشي از همين امر باشد زيرا تا يک شخص، حداقل شمه‏اي از همه اوصاف و اخلاق خوب را نداشته باشد، از داشتن اين هنجار روحي محروم است.

حسين بن‏بشّار واسطي مي‏گويد: «کتبت الي ابي الحسن الرّضا عليه‏السلام: إنّ لي قرابة قد خطب إليّ و في خلقه سوء، قال: لا تزّوجه ان کان سيّي‏ء الخلق». در نامه‏اي به حضرت رضا عليه‏السلام نوشتم يکي از بستگانم به خواستگاري نزد من آمده ولي شخص بداخلاق و درشت‏خويي است. حضرت در پاسخ فرمودند: اگر اين چنين است با او وصلت مکن.

3. امانت‏داري

برخي مردم طبيعتا اشخاص اميني هستند و از خيانت و ستم برکنارند. اينان افرادي‏اند که باطن خود را به آلودگيها نيالوده‏اند و صفحه دل خويش را از دستبرد هوس و وسوسه‏هاي نفساني و شيطاني به دور داشته‏اند.

4. تلاش و کار

موجودات جهان در بقاي خود محتاج کارند. از دل هر ذرّه تا عمق کهکشانها را بنگريد، در جاي جاي آن نشان از تلاش و کار خواهيد يافت، انسان نيز به عنوان جزيي از اين نظام براي ادامه و تأمين حيات خود نيازمند آن بوده و دستيابي به هدفهاي بزرگ و زندگي ناب، در گرو آن است.

قرآن کريم وصول به نعمتهاي بزرگ الهي و حيات جاودان آخرت را منوط به عمل صالح و سعي شايسته دانسته است و در جايي فرموده است: «و ان ليس للانسان الاّ ما سعي و انّ سعيه سوف يري»؛ انسان جز سعي و تلاش بهره‏اي ندارد و به زودي به نتيجه کار خود خواهد رسيد.

حرکت و اقدام در جهت رفع نيازمنديهاي زندگي بسان رشته‏اي است که مجموعه ‏اي از مهره ‏ها را به هم پيوند داده است که پاره شدن آن، از هم پاشيدن مجموعه را در پي خواهد داشت.

و لذا در روايات فراواني معصومان عليهم‏السلام با تأکيد فراوان و با تعبيرهاي گوناگون بر روي کار به عنوان ضروري‏ترين نياز زندگي بشر پافشاري و توصيه مي‏کردند و اقسام کار از کشاورزي، تجارت، دامداري، صنعت، هنر و حرفه ‏هاي مفيد و مورد نياز جامعه سفارش شده تا هم خلاءهاي جامعه پر شده و هم رفاه و آسايش شخص و افراد تحت کفالت او تأمين شود.

از رسول اکرم صلي اللّه‏ عليه و آله روايت شده که فرمودند: «من طلب الدنيا حلالاً استعفافا عن المسألة و سعيا علي عياله و تعطّفا علي جاره لقي اللّه‏ و وجهه کالقمر ليلة البدر». هر کس از راه حلال براي کسب ثروت دنيا بکوشد تا دست نياز به سوي ديگران نگشايد و احتياجهاي خانواده‏اش را رفع و به همسايه ‏اش از روي مهرباني کمک کند، خداوند را ملاقات مي‏کند در حالي که چهره‏ اش بسان ماه شب چهارده مي‏درخشد.

 

پیامبر اسلام ؛ نماد اخلاق و فضایل انسانی

بی تردید یکی از مهمترین عوامل توسعه و تعمیق اسلام، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم حضرت محمد(ص) با مردم بود که امروز نیز آگاهی و توجه به آنها، راه را برای تبیین ارزشهای اسلامی و انسانی هموار می سازد.

رسول اکرم(ص) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است. در عظمت پیامبر اسلام همین بس که خداوند متعال در قرآن آن حضرت را با "یا ایها الرسول" و "یا ایها النبی" مورد خطاب قرار داده و او را به عنوان انسانی الگو برای تمام جهانیان معرفی می کند، حضرت محمد به حق دارای اخلاقی کامل و جامع تمام فضایل و کمالات انسانی است . شک نیست یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود. او همیشه جانب عدل و انصاف را رعایت می کرد و در تجارت به دروغ و تدلیس متوسل نمی شد، هیچگاه در معامله سختگیری نمی کرد، با کسی مجادله و لجاجت نداشت و کار خود را به دیگری واگذار نمی کرد .پیامبر اسلام صدق گفتار و ادای امانت را قوام زندگی می دانست و می فرمود: این دو در همه تعالیم پیغمبران تأکید و تأیید شده است. در نظر پیامبر اسلام همه افراد جامعه، موظف به مقاومت در برابر ستمکاران هستند و نباید نقش تماشاگر داشته باشند.محمد(ص) که خاتم الانبیا است در برابر کسانی که با وی مشاجره می کردند تنها به خواندن آیاتی از قرآن اکتفا می کرد و یا عقیده خویش را با سبکی ساده و طبیعی می فرمود و به جدل نمی پرداخت .پیامبر اکرم چنان متواضع بود که تمام خودخواهان، مغروران و متکبران را به اعجاب وا می داشت. زندگی آن حضرت، رفتار و خصوصیات اخلاقی وی، محبت، قدرت، خلوص، استقامت و بلندی اندیشه و زیبایی روح را الهام می بخشید.سادگی رفتار، نرمخویی و فروتنی حضرت محمد(ص) از صلابت شخصیت و جذبه معنویت وی نمی کاست. هر دلی در برابرش به خضوع می نشست و هر غروری از شکستن در پای عظمت زیبای او سیراب می شد.پیامبر اسلام علاوه بر این که ارزش های اخلاقی را بسیار ارج می نهاد، خود در سیره عملی برجسته فضایل اخلاقی و ارزش های والای انسانی بود، او در همه ابعاد زندگی با چهره ای شاد و کلامی دلاویز با حوادث برخورد می کرد. آن حضرت عموم مردم را به رشد و اعتلای انسانیت، صلح، گذشت و بخشش دعوت می کرد . از این رو، مشاهده می کنیم که جنگهای او همگی برای اهداف والای انسانی بوده و به منظور تحقق انسانیت انجام می شده است.رسول خدا(ص) در موضوعاتی که به وسیله وحی و نص قرآن، حکم آن معین شده بود، اعم از عبادت و معاملات، چه برای خود و دیگران، حق مداخله قائل نبود و این دسته از احکام را بدون چون و چرا به اجرا در می آورد، زیرا تخلف از آن احکام کفر به خداست اما در موضوعات مربوط به کار و زندگی، اگر جنبه فردی داشت و در عین حال یک امر مباح و مشروع بود، افراد استقلال رأی و آزادی عمل داشتند.از نظر حضرت محمد(ص) کسی حق مداخله در کارهای خصوصی دیگری را نداشت و هر گاه مسئله ای مربوط به جامعه بود حق اظهار رأی را برای همه محفوظ می دانست و با اینکه به واسطه هوش سرشار خود در تشخیص مصالح امور بر همگان برتری داشت، هرگز به تحکم و استبداد رأی رفتار نمی کرد و به افکار مردم بی اعتنایی نمی نمود بلکه نظر مشورتی دیگران را مورد مطالعه قرار می داد . پیامبر اکرم (ص) زمانی که تفاخر، غرور، تکبر، حیله، نیرنگ و انواع فسادهای اخلاقی و تکثر طلبی فزونی گرفته بود، زمانی که دختران را زنده به گور می کردند، به بعثت رسید و تحولاتی اساسی و بسیار چشمگیر ایجاد کرد.

 

 


منابع

  • قرآن کریم
  • فلسفه اخلاق، محمد تقي مصباح يزدي، ص 71 ـ 86، انتشارات اطالاعات، چاپ ششم
  • الميزان، ج 1، ص 371، 372، علامه طباطبائي، مؤسسه الاعلمي، بيروت، 1417، چاپ اوّل.
  • مفاتيح الجنان، اعمال ماه شعبان، مناجات شعبانيه، شيخ عباس قمي (ره).
  • مرکز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

 

  انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 224

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما