مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 3498
  • بازدید دیروز : 2675
  • بازدید کل : 13135495

سياست خارجي ايران و آلمان


سياست خارجي ايران و جمهوري فدرال آلمان

مقدمه

جمهوري فدرال آلمان به عنوان يكي از قدرتمندترين كشورهاي اروپايي همواره از جايگاه برجسته‌اي در سياست خارجي ايران برخوردار بوده است. از زمان بيسمارك و سفر ناصرالدين شاه قاجار به آلمان تاكنون، رابطه بين ايران و آلمان علي‌رغم همه فراز و نشيب‌ها تقريبا بدون وقفه تداوم داشته است. در طي سه دهه اخير تحولاتي مانند وقوع انقلاب اسلامي در ايران و حاكم شدن ديدگاه‌هاي ايدئولوژيك و آرمان‌گرايانه در عرصه سياست خارجي، ‏سقوط ديوار برلين و شكل‌گيري آلمان متحد، ‏روابط ژرچالش در چارچوب گفت‌وگوهاي انتقادي اتحاديه اروپايي، بحران دادگاه ميكونوس، پيروزي اصلاح‌طلبان در ايران و حاكم شدن گفتمان تنش‌زدايي تغيير در سياست خارجي آلمان پس از روي كار آمدن مركل و همراهي بيشتر با ايالات متحده و از همه مهمتر پرونده هسته‌اي ايران و پيروزي اصول‌گرايان و حاكم شدن مجدد گفتمان ايدئولوژيك و آرمان‌گرايانه در عرصه سياست خارجي موجب فراز و نشيب‌هاي فراواني در روابط تهران – برلين شده است. در اين نوشتار به صورت بسيار فشرده تلاش مي‌شود ضمن مرور سير تحولات روابط ايران و آلمان، ‏به مهمترين چالش‌ها و فرصت‌هاي روابط دو كشور پرداخته شود تا بتوان با دركي بهتر به تحليل و واكاوي روابط پرفراز و نشيب سه دهه‌ي اخير نشست.

نگاهي به پيشينه روابط تهران – برلين

پس از انقلاب اسلامي در سال 1357 ايران توانست از سلطه آمريكا آزاد شود، اما در طول جنگ با عراق در سال‌هاي (1357 تا 1368)- كه از سوي عراق آغاز شد- ايران با مشكلات جديد بسياري مواجه گرديد. در چنين برهه‌ي دشواري، آلمان تنها ميانجي ديپلماتيك غربي ايران باقي ماند.

با روي كار آمدن دولت آقاي هاشمي رفسنجاني و پذيرفته شدن آتش‌بس بين تهران و بغداد در سال 1368، دوره‌اي در تاريخ ايران آغاز گرديد كه شاخصه‌ي آن بازسازي در داخل به همراه تحكيم روابط خارجي بود. در همان زمان، و در سال 1369 آلمان شرقي و غربي بار ديگر با هم متحد شدند و اين واقعه تاريخي، آلمان را قادر ساخت تا حداقل به صورت رسمي استقلال خود را بازيابد. در اين زمان رابطه بين ايران و آلمان از اهميت فراواني برخوردار بود، زيرا بعد از چند دهه، اكنون دو كشور قادر بودند تا نوع جديدي از رابطه را بنياد نهند.

با اين دو تحول مهم در ايران و آلمان زمينه‌ي جديد ارتقاي روابط دوجانبه فراهم شد. روابط ديپلماتيك بين‌ دو كشور آن چنان قوتي يافت كه در سال‌هاي 1369 تا 1375 بيش از 300 هيات سياسي، اقتصادي، فرهنگي، قضايي و پارلماني ايراني و آلماني در سطوح مختلف، بين دو كشور مبادله شدند كه شامل تقريبا نيمي از وزيران كابينه‌هاي ايران و آلمان نيز مي‌شد. چنانچه آلمان و ايران پس از انقلاب، براي نخستين بار كميسيون‌هاي مشتركي را در زمينه‌هاي: اقتصادي، محيط زيست، حمل و نقل، فرهنگي و پارلماني ايجاد كردند. حجم تجارت بين دو كشور به رقم بي‌سابقه‌اي در حدود ده ميليارد مارك رسيد. وزير اطلاعات ايران، علي فلاحيان و همتاي آلماني او براي نخستين بار در سال‌هاي 1371 و 1372 از كشورهاي يكديگر ديدار كردند و بناي روابط اطلاعاتي بين دو كشور را پايه‌گذاري نمودند. در تمام نشست‌هاي سران كشورهاي صنعتي در اين دوره، آلمان قطعنامه‌هاي بر ضد ايران را (كه از سوي ايالات متحده پيشنهاد مي‌شد) رد كرده و يا مي‌كوشيد لحن آن را ملايم‌تر كند. در طول دوره‌اي كه ايران از بحران بدهي خارجي رنج مي‌برد، به ويژه در سال 1373 كه اين كشور دستخوش شديدترين بحران اقتصادي بين‌المللي خود در بعد از انقلاب اسلامي شد، آلمان با زمان‌بندي مجدد برنامه‌ي بازپرداخت ميلياردها مارك بدهي تهران، رهبري كشورهاي غربي در حمايت از تهران را بر عهده گرفت. از اوايل دهه 1369، براي نخستين بار پس از پيروزي انقلاب اسلامي، سران ايران و آلمان به طور منظم با يكديگر تماس گرفته و در مورد مسايل مهم منطقه‌اي و بين‌المللي تبادل‌نظر مي‌كردند.

گسترش روابط بين تهران و بن از سال 1369 به بعد، مورد توجه وسيع رسانه‌هاي جهان قرار گرفت، به طوري كه رسانه‌هاي خبري بين‌المللي آن را به عنوان يك «رابطه‌ي ويژه» توصيف كردند. به هر حال، هم زمان با رشد بي‌سابقه‌ي روابط ايران و آلمان در طول دوره‌ي 1369 تا 1375، عواملي نيز روابط دوستانه بين اين دو كشور را به چالش كشيدند. در طول سال‌هاي 1375 و 1376 اين رابطه به يك بحران جدي مواجه شد. فشارهاي بريتانيا، اسرائيل و ايالات متحده بر عليه بهبود روابط ايران و آلمان، به همراه حوادثي چون ترور رهبران كرد در رستوران ميكونوس در برلين، ترور رضا مظلومان (معاون اسبق وزير آموزش و پرورش ايران در پاريس)، دستگيري و محاكمه شهروندان آلماني در ايران، دستگيري فرج سركوهي به اتهام جاسوسي براي آلمان و بالاخره حكم دادگاه برلين در قضيه ميكونوس، همگي از جمله عواملي بودند كه اين نوع رابطه جديد را دستخوش بحران كردند.

با روي كار آمدن اصلاح‌طلبان در ايران در خرداد 1376 و حاكم شدن گفتمان تنش‌زدايي و گفت‌وگوي تمدن‌ها، روابط ايران با جهان غرب به صورت عام و با جمهوري فدرال آلمان به صورت خاص رو به بهبودي نهاد. علاوه بر این، روی کار آمدن آقای محمد خاتمی در سال 1997 و طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها از سوی ایشان، تا اندازه‌ای در بهبود بخشیدن به مناسبات میان دو کشور موثر واقع گردید. سفر ريیس جمهور وقت ایران به آلمان در ژوئیه 2000 و در پی آن تشدید مراودات دیپلماتیک میان تهران و برلین به تقویت روابط میان دو کشور کمک چشمگیری نمود. تا آن جا که ایران در سال 2004 به مهمترین بازار شرکت‌های آلمانی در سراسر خاورمیانه تبدیل گردید. در این سال، صادرات آلمان به ایران 5/3 میلیارد یورو برآورد می‌شد. شایان ذکر است که این میزان به نسبت سال 2000، دو برابر افزایش یافته بود. در این سال همچنین صادرات ایران به آلمان نیز به میزان 35 درصد افزایش یافت.

اين دوران مصادف با روي كار آمدن حزب سوسيال دموكرات به رهبري گرهارد شرودر در صحنه سياسي آلمان گرديد. شرودر با تقويت اتحاديه اروپا ايجاد محور پاريس- برلين و نيز برلين – پاريس – مسكو درصدد برآمد تا جايگاه آلمان و اروپا را در مقابل سياست‌هاي يك‌جانبه واشنگتن احيا نمايد كه اوج اين خط‌مشي را مي‌توان مخالفت شرودر و شيراك با حمله ايالات متحده به عراق برشمرد. اين وضعيت يك فضاي تنفس و حايلي را بين ايران و ايالات متحده ايجاد نمود و موجب كاهش فشار اين كشور بر ايران گرديد. در موضوع هسته‌اي نيز آلمان به همراه فرانسه و بريتانيا با تشكيل تروئيكاي اروپايي تلاش نمود از نظامي شدن اين موضوع جلوگيري نمايد. اما اين روند با روي كار آمدن آنجلا مركل در آلمان و ساركوزي در فرانسه سمت و سويي ديگر گرفت و دور جديدي از چالش در روابط ايران با اتحاديه اروپا در سطح كلي و به تبع آن با جمهوري فدرال آلمان در سطح روابط دوجانبه شكل گرفت.

دوران آنجلا مركل ( 2005 تا كنون)

در انتخابات عمومي سال 2005 در آلمان، ‏خانم آنجلا مركل نامزد گروه محافظه‌كاران (ائتلاف حزب دموكرات مسيحي و سوسيال مسيحي باواريا) با شعار اصلاحات توانست به دوران 7 ساله حكومت گرهارد شرودر و حزب سوسيال دموكرات پايان دهد و نام خود را به عنوان نخستين صدر اعظم زن در تاريخ آلمان به ثبت برساند. به دليل برنامه‌هاي گسترده مركل در عرصه‌هاي داخلي و خارجي از سوي مطبوعات جهان غرب، تاچر آلمان لقب گرفت.

تغيير قدرت در برلين منجر به تغيير و تحول در عرصه سياست خارجي آلمان گشت. دولت مركل كوشيد با بازتعريف روابط برلين – واشنگتن كه در دوره شرودر با چالش مواجه شده بود به بهبود روابط دو سوي آتلانتيك بپردازد. در سطح تحليل فردي و از ديدگاه روانشناسي سياسي علت نزديكي مركل به ايالات متحده را مي‌توان در اين نكته جست‌وجو نمود كه وي نخستين رهبر سياسي آلمان متحد از آلمان شرقي سابق است و به دلايل روان شناختي و علقه خاص دموكرات مسيحي‌هاي آلمان شرقي سابق به آمريكا به عنوان نجات‌دهنده از دامان كمونيسم، رويكرد به مراتب مثبت‌تري به ايالات متحده در مقايسه با شرودر و حزب سوسيال دموكرات دارد.

در همين مقطع روي كار آمدن ساركوزي در فرانسه و چرخش آشكار پاريس در دوري جستن از ميراث گليسم و همراهي شگفت‌انگيز با نومحافظه‌كاران واشنگتن، موجب تقويت ديدگاه‌هاي آمريكا در صحنه سياسي اروپا گرديد. برآيند تقويت چنين ديدگاه‌هايي در محور برلين – پاريس را مي‌توان تضعيف جايگاه تروئيكاي اروپايي متشكل از سه كشور آلمان، فرانسه و بريتانيا براي حل و فصل پرونده هسته‌اي ايران و شكل‌گيري گروه 1+5 به جاي آن دانست كه اين امر به نوبه خود فشار بسيار شديدي را متوجه سياست خارجي ايران نمود.

از سويي ديگر روي كارآمدن دولت اصول‌گرا در ايران و حاكم شدن گفتمان ايدئولوژيك و آرمان‌گرايانه كه توام با چالش كشيدن شديد غرب به ويژه موضوع هولوكاست كه به گونه‌اي مستقيم آلمان را مدنظر قرار داده بود، موجب بروز دور جديدي از چالش در روابط ايران و آلمان گرديد. همزماني اين تحولات در تهران با تغيير در سياست‌هاي برلين در دوره مركل در همراهي بيشتر با سياست‌هاي واشنگتن شكاف و سردي روابط تهران – برلين را دوچندان نمود.

 

نقش منفی اسرائیل در روابط آلمان با ایران

برخلاف سایر دول اروپایی، اسرائیل در سیاست خارجی آلمان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. سابقه یهودستیزی در آلمان در طول جنگ جهانی دوم و تلاش آلمان پس از جنگ جهت جبران این مساله، دلیل اصلی در خصوص برقراری روابط خاص میان آلمان و اسرائیل می‌باشد. در همین رابطه باید گفت اسرائیل تنها کشوری است که در قانون اساسی آلمان نسبت به برقراری روابط خاص با آن نام برده شده و بر آن تاکید شده است. موضع‌گیری‌های اخیر ريیس جمهور ایران در مورد هولوکاست و اسرائیل بر تقویت گرایش سیاسی برلین به واشنگتن و تل‌آویو و خشن شدن سیاست این کشور علیه ایران تاثیر مستقیم داشته است، تا آن جا که صدراعظم مرکل در جریان کنفرانس سیاست امنیتی مونیخ در پنجم فوریه 2006 تهدید ناشی از جمهوری اسلامی ایران را با قدرت یافتن ناسیونالیست سوسیالیست‌ها در آلمان مقایسه نمود. وی در این باره چنین اظهار داشت: ”کسی که منکر هولوکاست می‌شود نمی‌تواند انتظار داشته باشد که آلمان در این مورد کمترین گذشتی از خود نشان دهد. در سال 1933 نیز شعارهای نازی‌ها بی‌اهمیت جلوه داده شد. آلمان از تاریخ خود آموخته و موظف است با آنچه در شرف آغاز است مقابله نماید.“

به هر ترتیب، آلمان به مرور روابط ویژه خود با اسرائیل را حفظ نموده و آن را مستحکم‌تر ساخته ‌است. سفر مرکل به تل‌آویو آن هم در شرایطی که از دوران صدر اعظمی وی مدت کوتاهی سپری شده بود، نشانگر اهمیت این مساله می‌باشد. اگر چه آلمان همواره یکی از بزرگترین شرکای تجاری ایران در میان دول اروپایی محسوب می‌شده است و در سال 2004 نیز به بزرگترین شریک اقتصادی ایران در جمع دولت‌های یاد شده تبدیل گردید، اما این امر مانع از آن نشده که مقامات برلین در سیاست‌‌های خود در قبال ایران ملاحظات سیاسی، نظامی و امنیتی را منظور نکنند. مثال بارز در این زمینه کمک‌های نظامی و تسلیحاتی آلمان به دشمنان ایران یعنی عراق (در دوران جنگ 8 ساله) و اسرائیل می‌باشد. از موارد مهم همکاری‌های نظامی آلمان با اسرائیل می‌توان به فروش چندین فروند زیردریایی نوع دلفین با قابلیت پرتاب کلاهک‌های هسته‌ای اشاره نمود.

 


نتيجه‌گيري

سياست خارجي هر كشوري تلفيقي از مفاهيم انتزاعي و واقعيات عيني است. مفاهيم انتزاعي در واقع آرمان‌ها، اصول، اهداف و تعاريف خاص يك كشور از مفاهيمي مانند منافع ملي، استقلال، جهت‌گيري سياست خارجي و... و واقعيات عيني نيز تحولات عملي عرصه سياسي و بين‌المللي است. در حقيقت آنچه در صحنه عمل روي مي‌دهد كشمكش بين تئوري و مصاديق كشورهاي مختلف است كه بازتاب آن را مي‌توان در گستره‌اي از همكاري و همگرايي تا تعارض و واگرايي در مناسبات بين‌المللي مشاهده نمود.

با توجه به مطالب پيش گفته تجربيات تاريخي آلمان مانند تجربه يك قدرت بزرگ و تعيين‌كننده در دوران بيسمارك در قرن 19، ضعف دوران جمهوري وايمار در فاصله بين دو جنگ جهاني، مطرح شدن به عنوان يك قدرت ويرانگر در جنگ جهاني دوم و تجربه تلخ نژادپرستي و تجاوز و نازيسم و... پيش‌زمينه‌ها و بستر تفكرات سياست داخلي و به ويژه سياست خارجي اين كشور را تشكيل مي‌دهد. اين پيشينه موجب بروز نوعي شكنندگي و آسيب‌پذيري در جامعه و سياست آلمان شده است و سياست خارجي اين كشور را به سمت نوعي احتياط و تعادل پيش برده و سبب حساسيت جامعه آلمان به چرخش‌هاي افراطي در سياست خارجي شده است.

از اين رو شاهد هستيم كه سياست خارجي و دفاعي نوين آلمان با احتياط فراوان پيش مي‌رود و آثار فرهنگ خويشتن‌داري در جهت‌گيري سياست خارجي و نحوه تعامل اين كشور با ساير بازيگران بين‌المللي به خوبي قابل مشاهده است.

با توجه به وجود چنين زمينه‌هاي فكري كه در واقع تشكيل‌دهنده بعد انتزاعي سياست خارجي آلمان است، آلماني‌ها در طي سال‌هاي اخير نشان داده‌اند كه در سياست خارجي كمتر نگاه ايدئولوژيك دارند و عمل‌گرايي سياسي و پروژه‌گرايي در جهت‌گيري‌هاي اين كشور از جايگاه خاصي برخوردار است. آلمان‌ها با درك مناسب و واقع گرايانه از ماهيت نسبي روابط بين‌الملل اعتقادي به مفهوم دوست و يا دشمن مطلق ندارند و فلسفه گفت‌وگو در ميان آنها بسيار قوي است و همواره روزنه‌هايي از تعامل را نگه داشته و هيچ گاه تمام درها را نمي‌بندند.

از اين رو وجود فاكتورهايي چون پراگماتيسم (عمل‌گرايي) اقتصادي و عدم اعتقاد به دشمن مطلق فرصت‌گران سنگي را پيش روي سياست خارجي ايران قرار مي‌دهد تا با ظرفيت‌سازي در راستاي گسترش روابط دوجانبه گام‌هاي اساسي بردارد. ضمن اينكه نبايد از اين نكته غافل بود كه آلمان بخشي از اتحاديه اروپايي است. ‌از آن جا كه پس از پيمان ماستريخت كشورهاي اروپايي جهت‌گيري‌هاي يكپارچه سياسي، اقتصادي و دفاعي را در دستور كار خود قرار داده‌اند، نمي‌توان با آلمان خارج از اين مجموعه روابط مطلوب داشت. بدون ترديد بهبود روابط با قدرت تعيين‌كننده و تاثيرگذاري مانند آلمان مي‌تواند نقش بسيار مهمي در گسترش روابط ايران با اتحاديه اروپا ايفا نمايد.

يك نگاه كلي به روابط ايران و آلمان در طي سه دهه‌ي اخير، روشن مي‌سازد كه علي‌رغم روابط گسترده اقتصادي و اجتماعي در عرصه سياسي و مناسبات ديپلماتيك، پيشرفت چنداني حاصل نشده است. تاكنون هيچ يك از صدراعظم‌هاي آلمان و حتي روساي جمهور آلمان كه در نظام سياسي اين كشور نقشي سمبليك و نمادين دارند، به ايران مسافرت نكرده‌اند، كه اين امر خود نشان‌دهنده اين واقعيت است كه روابط دو كشور در سه دهه گذشته همواره از يك سطح پويا و متعالي در عرصه سياسي به دور بوده است. به عنوان يك واقعيت در روابط تهران – برلين بايد به اين نكته توجه نمود كه دولت‌هاي آلمان به ويژه دولت مركل در عين گسترش روابط در زمينه‌هاي مختلف اقتصادي، فرهنگي، علمي و اجتماعي از لحاظ سياسي علاقه‌مندي چنداني به گسترش روابط نشان نمي‌دهند و در بهترين وضعيت مي‌توان آن را نوعي مداراي سياسي از جانب اين كشور تعبير و تفسير نمود.

در حال حاضر، اگر چه آلمان مهمترین شریک اقتصادی ایران در اروپا بوده و میزان تبادلات تجاری دو کشور ساليانه در حال رشد می‌باشد، اما روابط سیاسی فیمابین شکننده و آسیب‌پذیر است. غلبه بر این وضعیت، مستلزم توجه مستمر به مدیریت سیاسی روابط دوجانبه است. عدم توجه به این امر، قطعا بر دیگر ابعاد و عرصه‌‌های اقتصادی و فرهنگی روابط دو کشور تاثیر مستقیم خواهد گذاشت.

به موازات مدیریت سیاسی روابط، گام‌های تازه در جهت تبدیل مبادلات تجاری به همکاری‌های اقتصادی بلندمدت و روابط فرهنگی می‌تواند برداشته شود. فضاسازی جدید زمانی با موفقیت قرین خواهد بود که واقع‌بینی جایگزین خوش‌بینی و بدبینی احساسی گردد و اولویت‌های مشخص و تعریف شده‌ای در عرصه‌های مختلف روابط در دستور کار قرار گیرد. تعریف مجدد چارچوب کلی روابط اقتصادی و همکاری‌های صنعتی جهت گذر از روابط تجاری صرف،‌ ارتقای روابط و همکاری‌های فرهنگی فیمابین با توجه به جایگاه فرهنگی و تمدن دو کشور و اینکه آلمان می‌تواند یکی از مخاطبین اصلی گفت‌وگوهای فرهنگی در اروپا و جهان باشد، بهره‌گیری از جایگاه اروپایی آلمان برای پیشبرد اهداف سیاست اروپایی ایران از رهگذر تبدیل چالش‌های موجود به فرصت‌ها یا ایجاد فرصت‌های تازه، از جمله اولویت‌هایی هستند که می‌توانند به موازات پیشرفت فرآیند عمومی مناسبات دوجانبه مورد توجه خاص و پیگیری جدی قرار گیرند.

شروع دور جدید فعالیت‌های دیپلماتیک نمایندگی می‌تواند به نقطه عزیمت جدیدی در روابط ایران و آلمان تبدیل شود. این امر مستلزم فضاسازی اولیه جهت ترسیم تصویری متفاوت‌تر و بسترسازی مناسب برای گذر تدریجی از مشکلات و تنش‌های پیشین می‌باشد. بدیهی است بدون هماهنگی و مساعدت متقابل نهادها و وزارتخانه‌های ذ‌ی‌ربط و نیز اعمال نظارت و مدیریت کلان بر مناسبات تهران با برلین، نمی‌توان به موفقیت کامل در این زمینه امید بست.

 

 

منبع:

سايت http://aftab.ir/

www.wikipedia.fa

 

  انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 283

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما