مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 110
  • بازدید دیروز : 2772
  • بازدید کل : 13118242

مديريت آب و خشك سالي


مقدمه

دانش بومي و استفاده از تجربيات گذشتگان كه توانسته اند با تكيه بر آگاهي و شناخت، طبيعت خشن را مهار كرده و به خدمت خود درآورند، مي تواند به عنوان ابزاري مهم در برنامه ريزي توسعه به كار گرفته شود. بنابراين ضرورت دارد دانش بومي در نقاط مختلف و در زمينه هاي خاص جمع آوري و كارايي آنها سنجيده شوند و به عنوان يك الگوي عملي جهت مديريت آب و خاك مدنظر قرار گيرند و در صورتي كه امكان عملي كردن و اصلاح آن وجود دارد با اصلاح شيوه هاي گذشتگان با تكنولوژي جديد، طراحي نوبراي ماندگاري اين زيست بوم ها ارائه نمايند چرا كه بسياري از اين سازه ها كارايي خود را حفظ كرده و با گذشت ايام نه تنها كهنه نشده بكله به اعتبار و ضرورت آن نيز روز به روز افزوده شده است. در مناطق خشك و نيمه خشك، آب داراي جايگاه و اهميت خاصي است و به دست آوردن آب و مديريت آن براي ساكنين هر منطقه موضوعي حياتي است واز اين رو استفاده و بهره برداري بهينه از آب نشانگر هنرو فن آوري گذشتگان است از اين رو ساكنان اين مناطق از دير باز با تلاش و كوشش، سعي در استفاده از روان آب هاي سطحي داشته و استحصال و مديريت آب هاي باران به روش هاي مختلفي انجام گرفته است. در اين بررسي، دانش بومي در زمينه هاي جمع آوري وتوزيع آب از قبيل ميكروآبخيزهاي نگاريم، بندهاي سنگي تراز، بندهاي هلالي شكل (لومي دون)، بندهاي ذوذنقه اي و بندهاي پخش آب در مناطق خشك و نيمه خشك از ديدگاه علمي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.

مقامات بانک جهانی اظهار کرده اند، اگر دولت‌ها شبکه آب‌های شرب را تعمیر کرده و زیرساخت‌های جدیدی را سامان دهند و همچنین از گیاهان شوری پسند استفاده کرده و مردم را به استفاده بهینه از منابع محدود آب آموزش دهند، هنوز می‌‌توان این بحران را به تاخیر انداخت. با این وجود، خاورمیانه با استفاده از منابع آب محدود، باید تلاش کند سرانه آب قابل دسترس را تا سال ۲۰۵۰ به نصف کاهش دهد.

در خاورمیانه و شمال آفریقا که از مناطق خشک جهان هستند، دسترسی به منابع آب شرب مشکل است. بانک جهانی با توجه به افزایش جمعیت و تغییرات آب و هوایی که انتظار می‌‌رود بارش‌ها به میزان ۲۰ درصد تا سال ۲۰۵۰ کاهش یابد، اصلاحات فوری را خواستار شده است.

ما می‌‌توانیم استفاده از آب را به خصوص در بخش کشاورزی که به میزان ۸۵ درصد است، کاهش دهیم. همچنین شرکت‌های آب باید عوامل تبخیر را کاهش داده و بیشتر روی شبکه‌های آبرسانی مدرن و کارآمدتر سرمایه‌گذاری کنند. کشاورزان نیز باید از روش‌های آبیاری که نیاز به آب کمتری دارد، استفاده کنند.بانک جهانی، «تانزانیا» و «اردن» را جزء کشورهایی می‌داند که برای مدیریت آب قابل دسترس، برنامه‌ریزی کرده‌اند. کشورهای واقع در شمال آفریقا به طور فزاینده‌ای وابسته به واردات محصولات کشاورزی شده‌اند و زمین کشاورزی مناسب کاهش یافته و جمعیت نیز افزایش یافته است. به عنوان مثال مراکش از زمانی که بارش‌های قابل دسترسی را با شبکه‌ای از سدها کنترل کرد، همین اقدام (روش مدیریت غلط آب) موجب شد در مناطق کشاورزی Souss و اطراف Agadir سفره‌های آب زیرزمینی نسبت به سال ۱۹۸۲ که در عمق ۱۰ متر پایین بوده‌اند، تا ۷۰ متر باز هم پایین‌تر بروند.

موانع برنامه ریزی موثر برای مواقع خشکسالی

اگر چه دولت ها برای مواقع خشکسالی می توانند به طور موثر برنامه ریزی کنند، ولی مشکلات بنیادین پیش روی فعالیت های ضروری وجود دارند. پنج مانع برای برنامه ریزی درباره خشکسالی ها تشخیص داده شده که عبارتند از خصوصیت خشکسالی، تصادفی بودن آن، پدیده خشکسالی، هزینه خشکسالی و ملاحظات سیاسی که در اینجا به آنان پرداخته می شود.

 

● خصوصیت خشکسالی

برنامه ریزی برای خشکسالی و مدیریت پیشگیری از وقایع ناشی از آن که به خوبی مشخص و قابل تشخیص برای همه هستند، بسیار مشکل است چون شدت و تکرار وقایع نامشخص است. گرچه هیچ تخصص فنی برای تشخیص و تعیین زمان بروز سیل، فوران آتشفشان یا زلزله لازم نیست ولی تجربه شده است که تردید قابل توجهی نسبت به زمان شروع و خاتمه خشکسالی ها وجود دارد. خشکسالی تقریباً از حوادث غیرقابل پیش بینی است. برنامه ریزی برای مواقع خشکسالی و مدیریت منابع آب نیاز به تعاریفی دارد که خشکسالی را تعیین می کند. کمبود خصوصیت های خشکسالی می تواند یک عامل مهم در برنامه ریزی باشد و دلیل آن این است که به برنامه ریزی برای خشکسالی و مدیریت منابع آب هنگام خشکسالی کمتر از آنچه سزاوار آن بوده، توجه شده است.

 

● تصادفی بودن خشکسالی

این نکته که خشکسالی از لحاظ تاریخی چه موقع به وقوع می پیوندد، بسیار مورد توجه دولت ها بوده است. آن چیزی که بیشترین مانع برای برنامه ریزی جهت جلوگیری از کمبود آب در مواقع خشکسالی است، تصادفی بودن آن است. این تغییرپذیری ذاتی که موجب واکنش به بحران و کمبود آب شده و تلاش ها برای برطرف سازی آن بیشتر از برنامه ریزی برای مقابله با آن است، باید کاملاً از قبل پیش بینی و مهار شود. مردم تمایل دارند خشکسالی را یک بخش طبیعی از سیر آب و هوایی بدانند و معتقدند خشکسالی بالاخره برطرف می شود. در خشکسالی دو چیز کاملاً نامشخص باقی مانده است؛ یکی تکرار آن و دیگری سختی و شدت آن بنابراین برنامه ریزی جهت کاهش هزینه هایی که ناشی از خشکسالی است و نیز سختی و شدت آن لازم است.

 

● پدیده خشکسالی

مانع دیگر برای برنامه ریزی خشکسالی مربوط به ذات پدیده خشکسالی است. اگر چه خشکسالی روی افراد تاثیر می گذارد، در زمان خشکسالی مشکلات جامعه مشخصات ویژه یی دارد. تمایل هر فرد برای استفاده از امکانات جمعی به حداکثر خود برای دریافت سریع آنان می رسد. نتیجه آن کاهش و زوال کلیه امکانات جمعی و همگانی جامعه است. این پدیده بهترین سیاست غیرقابل اجرا را ایجاد می کند مگر آنکه به وسیله دولت اجرا شود. اشخاص تجربه شان از خشکسالی، کمبود آب است و این در حالی است که راه های موثر برای مقابله با کمبودهای آب محدود است. استفاده از آب های زیرزمینی هنگام خشکسالی در بسیاری از ایالت های شرقی در امریکا شرایط قابل تحمل تری را به وجود می آورد. اما این مطلب نیز نیاز به برنامه ریزی و قانونگذاری دارد زیرا چاه های عمیق تر و پمپ های قوی تر بیشترین میزان برداشت آب را خواهند داشت.

یک روش مهم برای افزایش بهره وری آب , بخصوص در مناطق خشک , اصلاح برنامه زمان بندی آبیاری , برمبنای نظارت منظم شرایط رطوبت خاک در طی فصل می باشد.بیشتر کشاورزان دانش یا ابزار هایی برای پایش تخلیه آب خاک برای زمان بندی درست را ندارند.روش های سنتی , مانند لمس کردن خاک و کاوش خاک نسبتا" موثر هستند , اما کاربر ها باید تجربه کافی داشته باشند.رویکرد عملی فعالیت اداره ترویج محل محاسبه و اطلاع رسانی نیاز های آبی روزانه و هفتگی گیاهان زراعی منطقه می باشد.

چند نمونه از روش های موثر ,کم هزینه برای بهبود راندمان آبیاری وجود دارد. این روش ها شامل استفاده از آبیاری شیاری , پوشش دادن کانال ها برای کاهش نفوذ آب , لوله های سفت یا تا شونده برای محل دبی نهر آب اول مزرعه ,لوله های سیفون و لوله های دریچه برای کنترل بهتر جریان در شیار و شیب بندی , انعطاف پذیری زمین برای افزایش جریان و توزیع آب ,روش های جریان سریع وغیرعادی و تقلیل آن برای بهبود راندمان آبیاری شیاری می باشند. تجربه نشان می دهد که اصلاحات ساده می توانند فواید زیادی به بار آورند.دو عمل دیگر مدیریت مهم هستند. یک روش آبیاری شیاری حذفی ( یا شیاری متناوب) , که کشاورز به صورت یک در میان شیارها را آبیاری می کند.در این روش نصف شیار های مزرعه آبیاری می شود و خود به خود آبیاری اضافه کاهش می یابد.این روش به سرمایه گذاری دیگر یا صرف زمان اضافه نیاز ندارد و به آسانی قابل اجرا می باشد.

روش دیگر آبیاری با آب کم , که می تواند به کشاورزان جهت مدیریت منابع آب محدود کمک نماید و اثرات خشکی را کاهش دهد.در حال حاضر , بیشتر کشاورزان گیاهان زراعی خود را با هدف به حداکثر رساندن عملکرد در واحد سطح آبیاری می کنند. این راهکار _حداکثر آبیاری برای حداکثر تولید – هم غیر عاقلانه و هم ناپایداری در حوضه های می باشد که برداشت آب سریع تر از ذخیره سازی مجدد آن حوزه می باشد. اما گزینه های دیگر پایداری نظیر آبیاری با آب کم سودمند خود را کمتر نشان دادند. بهره وری آب از طریق پذیرش ابیاری قطره ای , بهبود روش های آبیاری سطحی موجود و ترویج مستمر مدیریت بهتر آب در مزارع افزایش می یابد.

پيش بيني مجامع جهاني حاكي از آن است كه تا سال 2050 ميلادي مسئله منابع آبي, اصلي ترين موضوع مورد بحث جهان خواهد بود چرا كه تا آن زمان جمعيت جهان به مرز 4/9 ميليارد نفر خواهد رسيد و در نتيجه تأمين آب و مواد غذايي و حفظ محيط زيست مهمترين دغدغه مديران و رهبران كشورها خواهد بود. اين وضعيت بويژه براي كشورهاي خاورميانه با پنج درصد جمعيت جهان و دسترسي به يك درصد از آبهاي شيرين بسيار نگران كننده است. كشور ايران نيز بر اساس پيش بيني‌ هاي انجام شده توسط سازمان ملل متحد و در صورت تداوم وضعيت موجود تا سال 2025 به ليست كشورهاي با وضعيت كمبود آب خواهد پيوست[1]. چرا كه عليرغم حجم تقريبا ثابت كل آب سالانه كشور و تقاضاي آب به‌علت رشد نسبتاً بالاي جمعيت، توسعه كشاورزي، شهرنشيني و صنعت در سال‌هاي اخير، متوسط سرانه آب قابل تجديد كشور تقليل پيدا كرده است. اين رقم از حدود 5500 مترمكعب در سال 1340، به حدود 3400 مترمكعب در سال 1357، و حدود 2500 مترمكعب در سال 1367 و 2100 مترمكعب در سال 1376 كاهش يافته است. اين ميزان با توجه به روند افزايش جمعيت كشور با نرخ فعلي رشد در سال 1385 به حدود 1750 مترمكعب و در افق سال 1400 به حدود 1300 مترمكعب تنزل خواهد يافت. نمودار 1 و 2 به ترتيب روند افزايش جمعيت و كاهش سرانه آب را براي ايران طي مدت 80 سال گذشته نشان مي دهد. بارندگي كم، خشكسالي هاي پي در پي، آبياري سنتي، افزايش سيل خيزي ، برداشت بي رويه از منابع آبي كشور و مآلا افت آبهاي زيرزميني در اين كشور خشك و نيمه خشك، هريك به نوعي مي توانند منجر به بيابان زايي و يا تشديد عوامل بارز بيابان زا شوند. در اين مقاله به برخي از شاخص هاي مهم بيابانزايي از ديدگاه منابع آب اشاره شده و آنگاه رئوس كلي زمينه هاي پژوهشي مرتبط با موضوع نيز معرفي شده است .

1- افت سطح آبهاي زيرزميني:

برداشت بي رويه از آبهاي زيرزميني در بسياري از نقاط جهان سبب افت شديد سطح سفره هاي آب زيرزميني شده است. آمار و ارقام ارايه شده در منابع جهاني وضع دشوار اين حكايت تلخ را نشان مي دهد بطور مثال مي توان از افت 274 متري سطح آب زيرزميني شيكاگو در طول 118 سال و افت 91 تا 152 متري سطح آب زيرزميني آريزوناي جنوبي و مركزي و متعاقب آن نشست 3.81 متري زمين در طول 60 سال گذشته و همچنين نشست 8.5 متري سطح زمين را در برخي نواحي شهري مكزيك يادآور شد. روند افت سالانه آب زيرزميني هند حدود 25 درصد كشاورزي اين كشور را در معرض تهديد جدي قرار داده است. بطور كلي كسري حجم مخزن آب زيرزميني جهان سالانه بين 750 تا 800 ميليارد متر مكعب برآورد مي شود كه يك درصد آن متعلق به كشور ايران است. برداشت بي رويه از آبهاي زيرزميني بحران ديگري به صورت شور شدن ذخائر آبي را سبب مي شود زيرا به علت بر هم خوردن تعادل بين آب شور و شيرين سبب پيشروي آب شور در بستر آب شيرين سفره هاي زيرزميني مي شوند. افزايش تدريجي درجه شوري آب زيرزميني در دست بهره برداري، آغازي جدي براي نمكزايي و نهايتاً تخريب منابع اراضي در جهت كويري شدن مي‌باشد. در ايران به استناد گزارش‌هايي كه از طريق وزارت نيرو منتشر مي شود، سفره‌هاي آب زيرزميني در اغلب دشت‌هاي كشور وضعيت مطلوبي ندارند. بر اساس آمار سال آبي82-1381 حدود 6/74 ميليارد مترمكعب آب از طريق چاه‌ها، چشمه‌ها و قنوات از منابع آب زيرزميني كشور استحصال مي‌شود كه حدود60 درصد آب استحصالي از طريق بيش از چهارصد و پنجاه هزار حلقه چاه است. هرچند فقط 28درصد چاه‌هاي موجود كشور عميق است اما ميزان بهره‌برداري از اين چاه‌ها بيش از 69 درصد تخليه كل چاه‌هاي كشور را شامل مي‌شود و از كل تعداد چاه‌هاي موجود حدود 268 هزار حلقه در مناطق آزاد و190 هزار حلقه در مناطق ممنوعه حفر شده است. از سوي ديگر جديدترين آمار حاكي از آن است كه از 609 محدوده مطالعاتي، 225 محدوده ممنوعه اعلام و پيشنهاد ممنوعه شدن 45 محدوده ديگر نيز توسط شركت‌هاي آب منطقه‌اي كشور به وزارت نيرو ارائه شده‌ است. بررسي آمار و ارقام موجود از وضعيت بهره‌برداري آب‌هاي زيرزميني در حوزه‌هاي اصلي كشور نشان مي‌دهد كه در مقابل 7/57 ميليارد مترمكعب تخليه آب‌هاي زيرزميني حدود 7/50 ميليارد مترمكعب تغذيه صورت گرفته است. به عبارت ديگر، حدود 7 ميليارد مترمكعب بيش از ميزان تغذيه از آب‌هاي زيرزميني بهره‌برداري شده بطوري كه در اكثر نواحي كشور سطح سفره‌هاي آب زيرزميني به‌شدت افت نموده و تراز آن منفي است. اين در حالي است كه ساليان متمادي آبياري به عنوان ساده ترين و تنها چاره درد براي توليد غذاي بيشتر در مناطق بياباني مطرح بوده است اما به دليل روش هاي نادرست و غيرعلمي و صرفا آبياري سنتي ، گذشته از اتلاف آب محدود موجود در اين مناطق در بسياري از موارد اراضي كشاورزي تبديل به بيابان و كوير شده اند[2]. توسعه كشاورزي از طريق گسترش سطح كشت آبي به جاي افزايش توليد در واحد سطح يكي از معضلات كشاورزي ايران بشمار مي رود اين در حالي است كه راندمان پايين آبياري در بخش كشاورزي به دليل مشكلات ساختاري از جمله كوچك بودن واحدهاي بهره‌برداري، سطح پايين آگاهي كشاورزان، ضعف دانش فني مناسب، شيوه‌هاي سنتي كشت و زرع، فقدان شبكه‌هاي آبرساني مناسب و فقدان مديريت مصرف آب از عمده‌ترين عوامل افت كمي و اتلاف منابع آب كشور محسوب ميشوند بطوريكه ميزان كارآيي مصرف آب در بخش كشاورزي به‌طور متوسط حدود 30 درصد محاسبه مي‌شود. اين نكته را بايد متذكر شد كه در بسياري از مناطق ايران متعاقب افت سطح آب، مشكلاتي همچون خشك شدن چاههاي آب، كاهش دبي رودخانه ها،تنزل كيفيت آب، نشست زمين و تداخل سفره هاي آب شور و شيرين بوجود آمده است كه اين علايم به تنهايي يا باهم بطور واضح و روشن بروز پديده بيابان زايي را در ناحيه مربوطه نشان مي دهد. اين پديده در بسياري از مناطق ايران بصورت يك چالش‌اساسي و جدي بروز كرده است كه نمونه بارز آن را مي توان در استان كرمان سراغ گرفت. بطور مثال در دشت رفسنجان كه در اوايل انقلاب پمپاژ چاه‌ها در عمق 50 تا 80 متري از سطح زمين قرار داشت اكنون به 300 متر و بيشتر افزايش يافته و كيفيت آن نيز در بسياري از مناطق در نتيجه نفوذ آب‌هاي شور مورد تهديد جدي قرار گرفته و از بد به بدتر تبديل شده است. كارشناسان پيش بيني مي كنند در صورتي كه چاره‌اي براي انتقال آب به اين دشت صورت نگيرد (انتقال بين حوضه‌اي آب) تخريب باغات و سفره‌هاي آب زير زميني ادامه مي يابد و سالانه حدود پنج هزار هكتار از باغهاي پسته با شيرابه كوير كه از اعماق بيش از 300 متر پمپاژ مي شود, شور و قليايي مي شود. به اين ترتيب در يك مقطع زماني بيست ساله كليه اين باغات به شهر سوخته‌اي تبديل خواهد شد كه شايد اصلاح آنها حتي با انتقال آب كافي و با كيفيت مطلوب هم ديگر امكانپذير نباشد و در يك كلام تبديل به بيابان خواهند شد. از اين رو مي توان گفت در امور كشاورزي هر طرح و برنامه اي كه در جهت ارتقا و بهبود كيفيت و كميت آبياري براي جلوگيري از اسراف و اتلاف آب انجام شود بطور غير مستقيم راهكاري در جهت مهار بيابان زايي محسوب مي شود. بنا بر اين با اجراي برنامه هايي براي افزايش راندمان آبياري در بخش كشاورزي با استفاده از روشهاي علمي و مدرن آبياري (كوزه اي ، قطره اي، تحت فشار و امثال آن) به منظور صرفه جويي در مصرف آب، كنترل و استفاده بهينه از منابع آبهاي سطحي موجود، مطالعه و اجراي طرح هاي آبخوانداري و پخش سيلاب و تغذيه مصنوعي و همچنين برخي اقداماتي كه مستقيما در اختيار وزارت نيرو مي باشد از جمله جلوگيري از بهره برداري و انسداد چاههاي غير مجاز، كنترل بهره برداري چاههاي داراي پروانه و امثال آن راهكارهايي براي تقويت و تعادل آبخوانها و مآلا جلوگيري از پديده بيابان زايي محسوب مي شوند.

 

2- سيلخيزي و بروز سيلابهاي مخرب:

فزوني و جاري شدن سيلاب‌هاي مخرب يكي از پيامدهاي جدي بيابانزايي بشمار مي روند. بر اساس آمار و ارقام منتشره تعداد دفعات وقوع سيل در طول سالهاي 1330 تا 1380 به 3700 مورد رسيده است كه افزايشي بيشتر از 10 برابر را نشان مي دهد. بررسي‌ ‌مجموعه ‌عوامل ‌زيست محيطي ‌كه ‌زمينه ‌ساز اين‌ حوادث ‌هستند نشان‌مي‌دهد كه دخالت ‌انسان ‌در چرخه ‌طبيعي ‌آب از طريق ‌تخريب ‌پوشش ‌گياهي ‌در عرصه‌هاي ‌آبخيز،كاربري غير اصولي ‌اراضي، توسعه سطوح‌ غير قابل ‌نفوذ و امثال ‌آن احتمال سيل‌خيزي‌ را در مناطق ‌گوناگون‌ افزايش ‌داده ‌است‌ بطوري كه باران رحمت الهي به يك ‌پديده ‌مخرب تبديل گشته و باعث ‌از بين رفتن جان و مال‌ انسانها شده و در بسياري از مناطق زمينهاي‌ كشاورزي و تأسيسات زيربنايي كشور را به نابودي كشانده است.‌ اين وضعيت نشان دهنده بروز اوضاعي است كه بر منابع طبيعي كشور وارد شده است. باران هاي سيل آسا و كمياب در مناطق خشك و نيمه خشك كشور كه با ايجاد سيلاب باعث هرز روي فزونتر آبهاي سطحي در سراب حوضه مي شوند در مسير خود رسوبات نمكدار و گچي را از ارتفاعات تا انتهاي مسيل حمل كرده و انباشت بيش از پيش آن را در پاياب حوضه سبب مي شوند. نتيجه اين وضعيت كاهش تغذيه طبيعي آبخوانها را در سراب حوضه از يكسو و پيشروي آبهاي شور كوير را به آبخوانهاي پاياب حوضه و اراضي اطراف از سوي ديگر تشديد مي كند. علاوه براين ته نشست رسوبات آغشته به املاح گچ و نمك در آرامگاه سيلاب كه عموما در حوضه هاي بسته داخلي قرار دارند منشاء پايان ناپاپذير خاك و ماسه هاي نمكداري مي شوند كه مناطق اطراف خود را آلوده كرده و سبب تخريب خاك و نهايتا از دست رفتن كامل استعداد باروري خاك و در يك كلام بياباني شدن منطقه مي شوند. همچنين آب هاي جاري سطحي با وجود ناچيز و ضعيف بودن قادرند با شستشوي تدريجي گنبدهاي نمك واقع در سطح زمين يا معادن نمك در حال استخراج مناطق وسيع تحت نفوذ خود را آلوده به شوري سازند كه این شستشوي تدريجي در دراز مدت منتهي به كويري شدن منطقه مي شود. اين توضيحات كوتاه براي توجه و امعان نظر به مناطق بالادست حوضه هاي آبخيز جهت برنامه هاي مهار بيابان زايي است. اقدامي كه تا كنون مخصوصا از طرف بخشهاي اجرايي منابع طبيعي به آن توجه كافي نشده و صرفا عمليات مهار بيابان زايي در محل بروز و ظهور آثار اين پديده جستجو شده است. از اين رو و برخلاف تصور هرگونه اقدامي كه در مناطق بالادست حوضه هاي آبخيز براي جلوگيري از بروز و تشديد سيلاب صورت گيرد مي تواند عملي در جهت مهار بيابانزايي قلمداد شود خواه اين كار توسط بخش آبخيزداري وزارت جهاد كشاورزي و يا وزارت نيرو باشد بنا براين تعامل هرچه بيشتر اين واحدهاي درون و برون سازماني براي رسيدن به هدف مورد نظر ضروري است.

 

3- آلودگي و شور شدن آب

همان‌طور كه قبلا گفته شد بخش كشاورزي حدود 94 درصد مصرف آب كشور را به خود اختصاص داده است. با توجه به سطح گسترده اراضي كشور، استفاده نادرست از منابع آب و نهاده‌هاي كشاورزي (كود و سم) مي‌تواند از نظر كمي و كيفي منابع آبي كشور را در معرض تهديد جدي قرار دهد.

يكي از منابع عمده آلودگي آب‌هاي كشاورزي استفاده روزافزون از نهاده‌هاي كشاورزي از جمله كودهاي شيميايي و سموم دفع آفات است. سموم كشاورزي و كودهاي شيميايي كه در چند سال اخير براي مبارزه با آفات و تقويت خاك كاربردهاي زيادي پيدا نموده‌اند، با نفوذ در منابع آب‌هاي سطحي و زيرزميني، زمينه آلودگي منابع آبي كشور را فراهم نموده‌اند. آمار و ارقام موجود نشان مي‌دهد كه مقدار مصرف كودهاي شيميايي از 630 ميليون تن در سال 1355 به بيش از 3 ميليارد تن در سال 1381 رسيده است.

1- مطالعه و تحقيق در زمينه شناخت جامع منابع آب و اراضي

اگر چه وضعيت اقليمي مناطق بياباني بصورتي است كه از نزولات آسماني اندكي بر خوردار است و كمبودهايي از نظر منابع آب وجود دارد ولي اين كمبودها به معني فقدان يا عدم وجود آب در اين مناطق نيست. در بسياري از مناطق خشك پتانسيل هاي بالقوه اي از منابع آب وجود دارد كه لازم است آنها را شناسايي و مورد بهره برداري قرار داد، بطور مثال در اين مناطق هرچند بيشتر رودخانه ها فصلي و موقتي هستند اما در همين رودخانه ها در فصل زمستان و يا اوايل بهار سيلابهاي زيادي وجود دارد كه بدون استفاده از دسترس خارج شده و به باتلاق ها و يا كويرها مي ريزند. اين سيلابها پتانسيل هايي از منابع آب هستند كه لازم است مقدار، فصل و محل وقوع آنها شناسايي و مورد بهره برداري قرار گيرند. اين در حالي است كه در همين مناطق سفره هاي آب زيرزميني با افت بحراني مواجه اند. به اين ترتيب در اين سرفصل طرحهاي تحقيقاتي موجهي مي توانند براي شناخت وضع موجود در زمينه آبهاي سطحي، زيرزميني و ساير جنبه هاي مرتبط تعريف شوند.

 

2- مطالعه و تحقيق در مورد شناسايي سازندهاي آلوده كننده منابع آب و خاك

وجود سازندهاي زمين شناسي حاوي رسوبات تبخيري چون گچ و نمك و امثال آن در اكثر نقاط ايران كه منشاء اوليه بيابانهاي زمين شناسي را تشكيل مي دهند هنگام عبور آب چشمه ها و روانابهاي ناشي از باران و ذوب برف از مسير آنها، سبب شور شدن آبهايي كميابي مي شوند كه تخريب خاك را در پي داشته و بدينوسيله بيابانهاي ثانويه زمين شناسي را توسعه و گسترش مي دهند. آگاهي از محل و موقعيت اين سازندها و شبكه رودخانه هايي كه بوسيله اين منابع آلوده مي شوند و همچنين رصد اين رودخانه ها براي بررسي مناطق بحراني كيفيت آب مي تواند سرفصل بسياري از طرحهاي تحقيقاتي مربوط به آب را تشكيل دهند.

 

3- مطالعه و تحقيق در مورد اثر تغييرات اقليمي بر منابع آب

پيش بيني خشكساليهاي آتي به دليل تغييرات غير قابل پيش بيني آب و هوا بسيار دشوار است. دانشمندان معتقدند توزيع آب جهاني تحت تاثير تغييرات آب و هوايي قرار دارد. بروز سيلابهاي شديد و خشكسالي هاي متناوب دو رويداد حدي هيدرواقليمي هستند كه همواره تهديد بالقوه اي براي كشاورزي و منابع طبيعي كشور محسوب ميشوند علاوه بر آن گرم شدن دماي هوا، ميزان تبخير آب و كاهش رطوبت خاك را سبب شده و گسترش بيابان ها را در پي دارد بنا براين با آگاهي از روند تغييرات آب و هوايي بايد سازوكارهاي مناسب براي مقابله و كنترل خشكسالي و سيلاب پيش بيني شود.

 

4- تحقيق در زمينه روشهاي بهره برداري، صرفه جويي و حفاظت منابع آب

مسائل مربوط به استحصال، تنظيم و ذخيره‌سازي، انتقال و توزيع آب در كشور كه در حال حاضر با افزايش جمعيت و رشد فزاينده تقاضا براي آب و خدمات وابسته به آن روبه‌رو است باعث تنزل كميت و كيفيت منابع آب سطحي و زيرزميني، تخريب محيط ‌زيست ناشي از توسعه شهرنشيني و صنعتي شدن و تغييرات كاربري اراضي شده است و منابع آبي كشور را در تنگناها و فشارهاي فزاينده‌اي قرار داده است. اين وضعيت مخصوصا در مناطق بياباني بسيار بغرنج تر است. تبخير شديد آب در مناطق بياباني و روش هاي نادرست مورد استفاده براي آبياري و گونه هاي نامناسب گياهي سبب اتلاف بيشتر آب مي شود. از اين رو با انتخاب گياهان مناسب، اصلاح الگوي كشت و اصلاح استراتژي‌هاي آبياري و استفاده از تكنيك هاي جديد و علمي از جمله آبياري كوزه اي ، قطره اي ، انواع پليمرهاي جاذب و امثال آن مي توان به مقدار زيادي در مصرف آب صرفه جويي كرد. احياي روش هاي بومي در زمينه بهره گيري از بارش هاي جوي بويژه توسعه روشهاي سنتي از جمله آب انبارها، بندسارها، يخدان ها و امثال آن نيز مي تواند براي بهره برداري از منابع آب اندك اينگونه مناطق در سرفصل طرحهاي تحقيقاتي اين بخش قرار گيرد.

 

5-تحقيق در زمينه چگونگي سيل‌خيزي آبخيزهاي كشور و روشهاي مهار بخردانه آن براي جلوگيري از بيابان زايي

بروز و تشديد سيلابهاي مخرب در حوضه هاي آبخيز كشور علاوه بر هرز روي آبهاي سطحي در سراب حوضه و كاهش تغذيه طبيعي آبخوانها سبب فرسايش خاكهاي حاصلخيز و انباشت بيش از پيش آن در پاياب حوضه و توسعه كفه هاي نمكي و كويرها مي شوند. ايجاد سازه‌هاي كوچك آبي و خاكي در اراضي كوهستاني به‌منظور تسريع در نفوذپذيري آب، انحراف سيلاب براي پخش محمولات رواناب و سيل ( خاك و فضولات دامي ) روي زمينهاي فرسوده براي خاكسازي و جسبندگي ماسه هاي روان و در معرض باد، احياي مراتع و افزايش بازده مزارع ديم از جمله زمينه هاي تحقيقاتي هستند كه هر كدام مي توانند راهكارهاي كاربردي مناسب را براي كنترل بيابان معرفي نمايند.

 

6- تحقيق در زمينه شيوه هاي معيشت جايگزين متناسب با محدوديتها و مزيتهاي سرزمين براي كم كردن فشار بر منابع آب

معرفي و ترويج كشت گياهان دارويي و صنعتي يا زراعت محصولات گرانقيمت مقاوم به خشكي و كم آبياري ، جستجو و معرفي روشهاي كم آبياري و بي نياز از خاك ورزي هاي مستمر و يا توليد كالا و خدمات غير وابسته به آب و زمين و پوشش گياهي ، مانند صنايع دستي ، پرورش دامهاي ويژه ، انتقال بخشي از چرخه توليد يك كالاي صنعتي به منطقه ، گردشگري ، بهره برداري از املاح و مواد معدني مي تواند از فشار جاري بر منابع آب و اراضي بكاهد.

 

7- مطالعه و تحقيق در زمينه نقش كشاورزي در تخريب كمي و كيفي منابع آب:

بخش اعظم منابع آب سطحي و زير زميني كشور در كشاورزي مصرف مي شود علاوه بر افت سطح آبهاي زيرزميني، روشهاي نادرست كشاورزي و استفاده از انواع كودها يا سم هاي مورد استفاده نيز در تخريب كيفيت آب و آلوده شدن مناطق موثر است. تحقيق در اين زمينه مي تواند دست كم توصيه و هشدار هاي لازم را به متوليان امور كشاورزي براي پيشگيري از توسعه تخريب خاك و آب كه دو عامل مهم ببابانرايي است، ارايه كند

 

نگاهي به وضعيت منابع آب در ايران و جهان

اگر چه بروز خشكسالي باعث شده است كه كشور با مشكلات كمبود آب به صورت جدي تر مواجه شود اما محدوديت هاي منابع آب از يك سو و برداشت بي رويه از اين منابع از سوي ديگر، در حال تضعيف اين منبع حياتي است. جمهوري اسلامي ايران به دليل قرار گرفتن در كمربند خشك و نيمه خشك جهان در زمره كشورهاي با محدوديت منابع آب قلمداد مي شود و به همين دليل نيز اين ماده حياتي در ايران، يكي از مهم ترين اركان توسعه كشور است كه توسعه ساير بخش ها در گروي بهره برداري پايدار از آن است.

 

وضعيت آب در جهان

آب شيرين نه يك منبع جهاني، بلكه منبعي منطقه اي محسوب مي شود كه در حوزه هاي آبخيز خاصي از جهان قابل دسترس است و به دليل محدوديت آن به اشكال مختلفي يافت مي شود. در برخي از حوزه هاي آبخيز اين محدوديت ها فصلي هستند كه به قابليت و توانايي ذخيره سازي آب در دوره هاي خشك وابسته است. در ساير مناطق، محدوديت ها از ميزان تغذيه دوباره سفره هاي آب زيرزميني، ميزان ذوب برف يا از ظرفيت خاك جنگل ها براي ذخيره سازي آب متأثر است.

ماهيت منطقه اي منابع آب مانع از آن است تا جامعه جهاني بيانيه يا كنوانسيون خاصي را براي آن تصويب كند؛ بيانيه اي كه به طور فزاينده عمق نگراني هاي بشر را در اين خصوص منعكس سازد. آب كالايي منحصر به فرد و ماده اي بسيار حياتي است. محدوديت هاي اين ماده حياتي ظرفيت هاي ساير منابع حياتي از جمله غذا، انرژي، ذخاير ماهي و حيات وحش را تحت فشار قرار مي دهد. استحصال ساير منابع از جمله غذا، مواد معدني و فراورده هاي جنگلي نيز به تناسب مقدار كمي و كيفي منابع آب مي تواند محدود شود. در شماري از حوزه هاي آبخيز جهان محدوديت هاي آب آشكار شده است. در برخي از فقيرترين و ثروتمندترين كشورهاي جهان نيز سرانه استحصال آب به دليل مسايل زيست محيطي، افزايش هزينه ها و كميابي در حال كاهش است.

توزيع جريان هاي آبي نيز در سطح جهان نامتعادل است و با توزيع جمعيت تناسب ندارد.

از مجموع كل آب هاي جهان 4/97 درصد آن را آب شور درياها و اقيانوس ها تشكيل مي دهد كه به دليل شوري در عمل قابل استفاده نيستند. به اين ترتيب از مجموع منابع آب جهان، ذخاير آب شيرين تنها 6/2 درصد كل حجم ذخاير آب هاي سطح زمين را شامل مي شود كه بخش اعظم آن به صورت يخ در قطب هاي كره زمين و يخچال هاي طبيعي (98/1 درصد) و آب هاي زيرزميني (59/0 درصد) وجود دارند كه در دسترس نيستند. به اين ترتيب از مجموع آب هاي كره زمين تنها 014/0 درصد آب قابل استفاده بوده و در واقع حيات آدمي وابسته به همين مقدار اندك آب است از اين مقدار نيز حدود 001/0 درصد، آب موجود در اتمسفر، رودخانه ها، گياهان و جانوران، 005/0 درصد رطوبت خاك و 007/0 درصد آب شيرين موجود در درياچه ها است.

ميزان آبي كه سالانه از اقيانوس ها تبخير مي شود حدود 425 هزار كيلومتر مكعب است كه بخش اعظم آن به صورت بارندگي به اقيانوس ها برمي گردد و تنها حدود 40 هزار كيلومتر مكعب به صورت نزولات جوي در خشكي ها تخليه و به صورت روان آب از طريق رودخانه ها و جريان هاي زير زميني دوباره به سوي اقيانوس ها جاري مي شود.

به اين ترتيب مشاهده مي شود، به رغم اينكه بخش اعظم سطح زمين را آب پوشانده، تنها بخش اندكي از آن براي بشر قابل استفاده است و در حقيقت تمام برنامه ريزي هاي بشر بايد با توجه به اين محدوديت ها صورت پذيرد.

از طرف ديگر، توزيع و پراكنش اين حجم محدود آب نيز در سطح كره زمين بسيار ناهمگون است و توزيع مكاني و زماني آب نيز بسيار متغير بوده و منطبق با پراكنش جمعيت و نياز جوامع بشري به آب نيست.

ميزان آب مصرفي انساني (آبي كه برداشت مي شود اما به رودخانه ها يا آب هاي زيرزميني باز نمي‌گردد زيرا تبخير يا در گياهان و فراورده هاي كشاورزي ذخيره مي شود) حدود 2290 كيلومتر مكعب در سال است. حدود 4490 كيلومتر مكعب نيز براي رقيق كردن و كاهش آلودگي ها مورد استفاده قرار مي گيرد. حاصل جمع اين دو عدد 6780 كيلومتر مكعب در سال است كه نيمي از مجموع آب هاي روان پايدار (آب شيرين) كره زمين را تشكيل مي دهد.

چنانچه ميانگين تقاضاي سرانه آب به هيچ عنوان تغيير نكند و جمعيت جهان بر اساس پيش بيني هاي سازمان ملل به نه ميليارد نفر در سال 2050 برسد آبي كه بشر استحصال مي كند حدود 10200 كيلومتر مكعب يعني حدود 82 درصد آب هاي روان شيرين كره زمين خواهد بود. اگر علاوه بر جمعيت تقاضاي سرانه نيز افزايش يابد محدوديت شديد آب در سطح جهان قبل از سال 2100 نمايان خواهد شد.

 

وضعيت آب در ايران

ايران سرزميني كوهستاني است كه دو رشته كوه البرز با جهت گيري شرقي- غربي و رشته كوه زاگرس با جهت گيري شمال غربي- جنوب شرقي در آن قرار گرفته اند. اين دو رشته كوه همانند ديواره اي مانع رسيدن ابرهاي باران زا از شمال و غرب كشور مي شوند و به همين دليل نيز بخش اعظم كشور را مناطق خشك و نيمه خشك تشكيل مي دهد. كمبود منابع آبي همواره به عنوان يك عامل محدود كنند فعاليت ها در كشور مطرح بوده است.

توزيع مكاني آب در ايران به دليل شرايط طبيعي بسيار ناهمگن است. توزيع زماني نزولات جوي در كشور نيز مانند توزيع مكاني روند مشابهي را نشان مي دهد و ميزان آن در سال هاي مختلف و حتي فصول مختل متغير بوده و اين مساله مشكلات گوناگوني را در چند سال اخير براي بخش هاي مختلف، به ويژه بخش كشاورزي و تامين آب شرب شهرها به همراه داشته و زيان هاي زيادي را به اين بخش تحميل كرده است. حتي توزيع نامناسب زماني بارش ها طي سال هاي نرمال نيز از تنگناهاي جدي محدوديت منابع آب ايران است و اين معضل در سال هاي خشك تشديد مي شود. به عنوان نمونه، در مناطقي كه از نظر بارش نزولات جوي در زمره مناطق پرباران طبقه بندي مي شوند، در بعضي از ماه هاي سال كم آبي مشهود است. تحليل زماني نزولات جوي بيان كننده دامنه تغييرات زياد آن از سالي به سال ديگر است. جدول شماره 2 حجم حاصل از ريزش هاي جوي را در حوزه هاي آبريز كشور نشان مي دهد.

با توجه به روند رشد جمعيت كشور و تشديد نياز بخش هاي مختلف، افزايش مصرف آب بخش شهري، روستايي وصنعتي اجتناب ناپذير خواهد بود. آب در فرايند توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور نقش عمده و كليدي دارد. افزايش توليدات كشاورزي و امنيت غذايي، توسعه مراكز جمعيت شهري و روستايي و بهبود و ارتقاي كيفيت زندگي در گروي انجام سرمايه گذاري هاي لازم و هماهنگ در ابعاد مختلف توسعه و بهره برداري از منابع آب است.

منابع آب تجديد شونده كشور با توجه به وضعيت بارندگي، پوشش گياهي و ساير عوامل تاثيرگذار در حجم نزولات جوي،‌ حدود 130 تا 139 ميليارد مترمكعب در سال است كه حجم قابل استحصال و با احتساب آب هاي برگشتي حدود 126 ميليارد مترمكعب برآورد مي وشد. از كل آب هاي تجديد شوند حدود 105 ميليارد مترمكعب را جريان هاي سطحي و 25 ميليارد مترمكعب را جريان هاي نفوذي به منابع زيرزميني تشكيل مي دهند.

در حالي كه متوسط حجم كل آب سالانه كشور رقم ثابتي است تقاضا براي آب به علت رشد جمعيت، توسعه كشاورزي، شهرنشيني و صنعت در خلال سال هاي اخير، متوسط سرانه آب قابل تجديد كشور را تقليل داده است به طوري كه اين رقم در سال 1340 حدود 5500 مترمكعب بود در سال 1357 به حدود 3400 در سال 1367 به حدود 2500 و در سال 1376 به حدود 2100 مترمكعب كاهش يافته است. اين ميزان با توجه به روند افزايش جمعيت كشور در سال 1385 به حدود 1750 تنزل يافته است و در افق سال 1400 به حدود 1300 مترمكعب تنزل خواهد يافت.

صرف نظر از تفاوت هاي آشكار منطقه اي در كشور و طيف گسترده مناطق خشك نظير سواحل خليج فارس و درياي عمان، نيمه شرقي كشور از خراسان تا سيستان و بلوچستان و نيز حوزه هاي مركزي كه ميزان سرانه آب قابل تجديد در آنها از ميزان متوسط كشور به مراتب پايين تر است، ارقام متوسط سرانه آب كشور در سال هاي آينده به مفهوم ورود ايران به مرحله تنش آبي و كم آبي خواهد بود.

برداشت بي رويه آب از آب هاي زيرزميني يكي ديگر از مسايل اساسي كشور در بخش آب به شمار مي آيد كه در حال حاضر مشكلات جدي را در كشور پديد آورده است. به همين دليل نيز در بسياري از نواحي كشور سطح سفره هاي آب زيرزميني افت كرده و با توجه به خشكسالي هاي اخير، افزايش بهره برداري از آب هاي زيرزميني تشديد شده و خسارت هاي غيرقابل جبراني را بر منابع آبي زيرزميني كشور وارد آورده است.

در كنار كاهش كميت منابع آب انتشار پساب هاي صنعتي، كشاورزي و شهري نيز از ديگر عوامل تهديد كننده منابع محدود آب كشور محسوب مي شوند. هر چند در خلال سال هاي گذشته به ويژه برنامه هاي سوم و چهارم توسعه اقدام هاي قابل قبولي براي تصفيه پساب هاي شهري و صنعتي صورت گرفته و مبين توجه دولت به حفاظت از كيفيت منابع آب است اما با توجه به افزايش جمعيت كشور، گسترش شهرنشيني و توسعه فعاليت هاي صنعتي و كشاورزي ضروري است تا اقدام ها از شتاب بيشتري برخوردار شوند.

 

شاخص هاي تطبيقي منابع و مصارف آب

با فرارسيدن قرن بيست و يكم و هم زمان با افزايش جمعيت به ويژه در كشورهاي در حال توسعه، تقاضا براي آب به منظور تأمين نيازهاي جمعيتي افزايش قابل ملاحظه اي يافته است. اين موضوع به خصوص در مناطقي از جهان كه به صورت طبيعي همواره با كمبود آب مواجه بودند، بيشتر حايز اهميت است.

همان گونه كه عنوان شد، توزيع مكاني آب در جهان بسيار نامتوازن است و به همين دليل نيز ميزان دسترسي و سرانه مصرف آن نيز تفاوت هاي فاحشي را در بين مناطق مختلف جهان نمايان مي سازد.

يكي از شاخص هاي بسيار مهم در خصوص وضعيت منابع آبي هر كشور نسبت استحصال آب به آب قابل دسترس (پتانسيل آبي) است. اين شاخص از تقسيم آب مصرف شده به آب قابل دسترس هر كشور به دست مي آيد. هر قدر مقدار اين شاخص بزرگ تر باشد، ميزان فشار بر منابع آبي كشور بيشتر بوده و مبين تنش آبي در يك كشور است. بر اساس اين معيار در صورتي كه مقدار اين شاخص در دامنه 5-1 باشد كشور موردنظر هيچگونه تنش آبي ندارد، در صورتي كه شاخص مزبور بين 20-5 باشد كشور داراي تنش آبي كم، در صورتي كه اين رقم بين 40-20 باشد داراي تنش آبي متوسط و بيش از 40 نيز داراي تنش آبي شديد خواهد بود.

يكي ديگر از شاخص هاي مصرف منابع آب شاخص بهره وري آب است كه نشان مي دهد به ازاي هر واحد توليد ناخالص داخلي چه مقدار آب مصرف شده است. براي محاسبه آب شاخص توليد ناخالص هر بخش بر مقدار آب مصرف شده در بخش مزبور تقسيم مي شود و عدد حاصل به عنوان شاخص مورد استفاده قرار مي گيرد. مقدار اين شاخص به تبعيت شرايط و ساختار اقتصادي كشورها متفاوت است.

بررسي اين شاخص در بين كشورهاي مختلف جهان تفاوت هاي آشكاري را بين كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه نشان مي دهد به طوري كه مقدار كل اين شاخص بين 2/28 در كشورهاي با درآمد بالا تا 8/0 در كشورهاي با درآمد پايين در نوسان بوده است.

همانگونه كه ملاحظه مي شود، مقدار اين شاخص در كشورهاي توسعه يافته به دليل فناوري هاي بالاتر از كارايي و بهره وري بيشتر برخوردار بوده و به همين دليل نيز به ازاي هر واحد مصرف آب، ارزش افزوده بيشتري نسبت به كشورهاي كمتر توسعه يافته توليد مي كنند. اين در حالي است كه اكثر كشورهاي توسعه يافته به دليل قرار گرفتن در عرض هاي بالاتر كره زمين كمتر با محدوديت آبي دست به گريبان بوده و با مشكلات كمتري در اين زمينه مواجه هستند. از اين رو،‌ارتقاي بهره وري و كارايي آب در كشورهاي كم آبي نظير جمهوري اسلامي ايران بسيار حايز اهميت بوده و ضروري است تا سياست و اقدام هاي مقتضي در اين زمينه صورت گيرد.

 

 

شاخصهاي تطبيقي منابع و مصارف آب‌

با فرارسيدن قرن بيست و يكم و هم‌زمان با افزايش جمعيت به ويژه در كشورهاي در حال توسعه، تقاضا براي آب به منظور تأمين نيازهاي جمعيتي افزايش قابل ملاحظه‌اي يافته است. اين موضوع به خصوص در مناطقي از جهان كه به صورت طبيعي همواره با كمبود آب مواجه بودند، بيشتر حايز اهميت است.

همانگونه كه عنوان شد، توزيع مكاني آب در جهان بسيار نامتوازن است و به همين دليل نيز ميزان دسترسي و سرانه مصرف آن نيز تفاوت هاي فاحشي را در بين مناطق مختلف جهان نمايان مي سازد.

 

يكي از شاخص هاي بسيار مهم در خصوص وضعيت منابع آبي هر كشور نسبت استحصال آب به آب قابل دسترس(پتانسيل آبي) است. اين شاخص از تقسيم آب مصرف شده به آب قابل دسترس هر كشور به دست مي آيد. هر قدر مقدار اين شاخص بزرگ‌تر باشد، ميزان فشار بر منابع آبي كشور بيشتر بوده و مبين تنش آبي در يك كشور است. بر اساس اين معيار در صورتي كه مقدار اين شاخص در دامنه 5-1 باشد كشور مورد نظر هيچگونه تنش آبي ندارد، در صورتي كه شاخص مزبور بين 20-5 باشد كشور داراي تنش آبي كم، در صورتي كه اين رقم بين 40-20 باشد داراي تنش آبي متوسط و بيش از 40 نيز داراي تنش آبي شديد خواهد بود.

يكي ديگر از شاخصهاي مصرف منابع آب شاخص بهره وري آب است كه نشان ميدهد به ازاي هر واحد توليد ناخالص داخلي چه مقدار آب مصرف شده است. براي محاسبه اين شاخص توليد ناخالص هر بخش بر مقدار آب مصرف شده در بخش مزبور تقسيم مي‌شود و عدد حاصل به عنوان شاخص مورد استفاده قرار ميگيرد. مقدار اين شاخص به تبعيت شرايط و ساختار اقتصادي كشورها متفاوت است. بررسي اين شاخص در بين كشورهاي مختلف جهان تفاوت هاي آشكاري را بين كشورهاي توسعه يافته و در‌حال‌توسعه نشان ميدهد به طوري كه مقدار كل اين شاخص بين 2/28 در كشورهاي با درآمد بالا تا 8/0 در كشورهاي با درآمد پايين در نوسان بوده است. بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط بانك جهاني در سال 2006، متوسط اين شاخص طي دوره 2004-1987 در ايران براي بخشهاي كشاورزي، صنعت و شاخص كل به ترتيب معادل 2/0، 2/26 و 6/1 بوده است كه نسبت به كشورهاي توسعه يافته و متوسط جهاني ارقام پايينتري را نمايان ميسازد (به استثناي بخش صنعت.)

يكي ديگر از شاخصهاي مصرف منابع آب شاخص بهره وري آب است كه نشان ميدهد به ازاي هر واحد توليد ناخالص داخلي چه مقدار آب مصرف شده است. براي محاسبه اين شاخص توليد ناخالص هر بخش بر مقدار آب مصرف شده در بخش مزبور تقسيم مي‌شود و عدد حاصل به عنوان شاخص مورد استفاده قرار ميگيرد. مقدار اين شاخص به تبعيت شرايط و ساختار اقتصادي كشورها متفاوت است. بررسي اين شاخص در بين كشورهاي مختلف جهان تفاوت هاي آشكاري را بين كشورهاي توسعه يافته و در‌حال‌توسعه نشان ميدهد به طوري كه مقدار كل اين شاخص بين 2/28 در كشورهاي با درآمد بالا تا 8/0 در كشورهاي با درآمد پايين در نوسان بوده است. بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط بانك جهاني در سال 2006، متوسط اين شاخص طي دوره 2004-1987 در ايران براي بخشهاي كشاورزي، صنعت و شاخص كل به ترتيب معادل 2/0، 2/26 و 6/1 بوده است كه نسبت به كشورهاي توسعه يافته و متوسط جهاني ارقام پايينتري را نمايان ميسازد (به استثناي بخش صنعت.)

همانگونه كه ملاحظه مي شود، مقدار اين شاخص در كشور هاي توسعه يافته به دليل فناوريهاي بالاتر از كارآيي و بهرهوري بيشتر برخوردار بوده و به همين دليل نيز به ازاي هر واحد مصرف آب، ارزش افزوده بيشتري نسبت به كشورهاي كمتر توسعه يافته توليد ميكنند. اين در حالي است كه اكثر كشورهاي توسعه يافته به دليل قرار گرفتن در عرضهاي بالاتر كره زمين كمتر با محدوديت آبي دست به گريبان بوده و با مشكلات كمتري در اين زمينه مواجه هستند. از اين رو، ارتقاي بهره وري و كارآيي آب در كشورهاي كم آبي نظير جمهوري اسلامي ايران بسيار حايز اهميت بوده و ضروري است تا سياست و اقدام‌هاي مقتضي در اين زمينه صورت گيرد.

ما در جهاني زندگي مي كنيم كه كمبود آب همواره به عنوان يك موضوع اساسي، مطرح بوده است. كمبودي كه هر ساله بيشتر ميشود. در حال حاضر بسياري از افراد كشورهاي در حال توسعه از آب كافي براي برآوردن نيازهاي اصلي خود مانند شرب، حمام و پخت و پز، محروم است. پيش‌بيني مي شود كه تا سال 2050 ميلادي حدود 563 ميليون نفر بر جمعيت كشور هند، 187 ميليون نفر بر جمعيت كشور چين كه در زمره فقير ترين كشورهاي جهان به لحاظ اراضي كشاورزي قلمداد مي شود، افزوده شود كه در حال حاضر نيز با مشكلات عديدهاي در زمره تأمين منابع آب مواجه هستند. كشورهايي نظير مصر، مكزيك و جمهوري اسلامي ايران نيز با افزايش جمعيت مواجه بوده و بر اساس پيش بيني سازمان ملل متحد جمعيت آنها نيز تا سال 2050 حدود 50 درصد افزايش خواهد يافت. در اين كشورها كه در حال حاضر با كمبود آب مواجه هستند، تداوم رشد جمعيت بسياري از شهروندان را با كمبود آب مواجه كرده است و در صورتي كه اقدام‌هاي اساسي را براي استفاده بهينه از منابع محدود آب در دستور كار خود قرار ندهند، به طور قطع با مشكل‌هايي براي دستيابي به توسعه پايدار مواجه خواهد شد.

يكي از مهم‌ترين نشانه هاي كمبود آب، خشك شدن رودخانهها است كه اكنون در تعدادي از رودخانههاي مهم جهان مشاهده مي شود و به همين دليل افرادي كه در انتهاي سرشاخههاي اين رودخانهها زندگي مي‌كنند، با كمبود شديد آب در تمام يا بخشي از سال مواجه هستند. پديدهاي كه در حال حاضر در تعدادي از رودخانه‌هاي كشور ما نيز مشهود است.

از سوي ديگر، به دليل انتشار انواع آلودگي ها و ورود آنها به منابع محدود آب، همين مقدار آب محدود نيز به دليل آلودگي شديد از حيز انتفاع خارج شده است و امكان استفاده از آنها در برخي از موارد غير ممكن مي شود. همچنين در شرايطي كه رودخانههاي مهم جهان پيوسته خشك مي شوند، سفره هاي آب زير زميني نيز در تمام قاره ها به علت فزوني گرفتن تقاضاي آب از بازده پايدار آبخوانها پيوسته در حال تنزل هستند. پمپاژ كردن آب از عمق زمين پديدهاي است كه در نيم قرن اخير و از زمان پيدايش موتوره

  انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 259

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما