مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1059
  • بازدید دیروز : 2396
  • بازدید کل : 13170397

رابطه علم و انسانیت


رابطه علم و انسانیت

ویژگى علم Science

علم، كوشش مى‏كند كه ساختارها و روابط جهان را در قالبهاى تجربى و آزمایشى و در اصطلاحات كمى و مقدارى و با محاسبات آمارى، توصیف كرده و تشریح نماید.

 

حقیقت‏یك بیانیه علمى در تناسب توصیف قوانین ساختارى كه واقعیت را نشان مى‏دهد، خلاصه مى‏شود و علم، در واقع، رسیدگى و تحقیق این توصیف ساختارى از طریق آزمایشهاى تكرارى است. هر حقیقت علمى، اساس و موضوع دو تحول و دگرگونى است:

 

1. نظر به واقعیت; 2. تبیین تناسب آن.

 

عنصر «غیر حتمى بودن‏» هرگز ارزش علمى بودن آزمایش و تحقیق علمى را از بین نمى‏برد. این عنصر (غیر حتمى بودن) فقط بینش دگماتیسم علمى ومطلق‏گرایى علوم را از بین برده و مانع مى‏شود.

 

در نتیجه، اگر متكلمان معاصر، توجه به ویژگى اساسى ادعاى علمى داشته باشند وبخواهند كه جایگاهى براى عقب‏نشینى از حقیقت ایمان، پیدا كنند، قطعا، این روش بسیار ضعیفى خواهد بود كه از حقیقت ایمان بر ضد حقیقت علمى دفاع نمایند.

 

جدایى قلمرو علم و ایمان

اگر، فردا پیشرفت علمى، سطح غیر حتمیت را (كه مدعاى علم است) پایین آورد و ایمان دائما عقب‏نشینى خود را ادامه دهد (یك روش غیر ضرورى و كم اهمیت) معلوم خواهد شد كه حقیقت علمى و حقیقت دینى (ایمن) به یك بعد و مفهوم معین، تعلق نخواهند داشت.

 

علم، حق و توان آن را ندارد كه به قلمرو ایمان دخالت كند و همچنین ایمان توان آن را ندارد كه در حدود علم نفوذ نماید. هر كدام قلمرو خاص خود را دارد. یك بعد از معنى و آگاهى نمى‏تواند به بعد دیگر آن، دخالت كند.

 

به عبارت دیگر: علم، تنها خاصیت توصیف ساختار جهان را دارد و دانش هرگز نمى‏تواند، بار ارزشى داشته باشد. علم، نسبت‏به مفاهیم ارزشى، بی‏طرف است.

 

اگر، این نكته بر همه آگاهان دانشمند وعالمان دینى، روشن بود، نبود تضاد مفروض میان ایمان و علم، كاملا روشن مى‏شد. تضاد، واقعا میان ایمان و علم نیست، بلكه میان یك ایمان و یك علمى است كه هر كدام از آنها از بعد ارزشى خود، آگاه نباشد.

 

غفلت در قرون وسطى

هنگامى كه نمایندگان دینى مسیحیت، در آغاز ظهور و شروع علوم نجوم جدید، مانع شدند و گالیله‏ى دانشمند را به بهانه مخالفت‏با عقاید كلیسا محكوم كردند، آنها آگاه نبودند كه سمبلهاى مسیحیت (با وجود این كه هیئت‏بطلمیوسى، ارسطویى را به كار مى‏بردند) با این هیئت جدید، همبستگى ندارد و علم و ایمان كاملا در دو قلمرو جداگانه بودند.

 

آرى ، اگر سمبلهاى دینى بمانند: (خدا در آسمان است) و (بشر در زمین است) و (شیاطین در زیر زمین است) اگر این سمبلها به عنوان توصیف واقعیت فضاى جهان، فرض مى‏شدند كه با انبوه موجودات آسمانى (فرشتگان) یا شیاطین پر شده‏اند، آن وقت علم نجوم جدید، با ایمان مسیحیت در تضاد مى‏شد [زیرا علم بى‏طرف نبوده و چهره ارزشى به خود گرفته بود] از طرف دیگر، اگر دانشمندان فیزیك جدید، همه واقعیت جهان را به حركت میكانیكى و كوچكترین ذرات ماده، پایین آوردند و واقعیت كمى زندگى و ذهن را انكار كنند، آنها ایمانى را اظهار مى‏دارند هم ذهنى و هم عینى و خارجى.

 

از نظر خارجى ، علم به صورت معبود آنها آمده است و آنها آماده هستند كه همه چیز را حتى زندگى خود را قربانى این معبود سازند. اما از نظر ذهنى، این دانشمندان، با این فرض و تصور خود، سمبل بزرگ و عظیم‏الجثه‏اى ساخته‏اند به نام: «جهانى كه هر چیز را حتى شور علمى دانشمندان را در دنیاى میكانیسمى بى‏معنى خود، مى‏بلعد» .

 

در مخالفت‏با چنین سمبل اعتقادى، ایمان مسیحیت، آن هم به حق، حق دارد كه مخالفت نماید. علم تنها با علم و ایمان فقط با ایمان مخالفت مى‏كند. هیچ‏كدام از آنها، حق ندارند كه در قلمرو دیگرى دخالت نمایند. علمى كه ویژگى خود را دارد و علم باقى مى‏ماند، با ایمان كه خصلت ایمانى دارد، هرگز مخالف نیست.

 

در قلمرو دیگر علوم

این حقیقت ، در مورد دیگر قلمروهاى علمى بمانند: بیولوژى، روانشناسى نیز، صادق است. جنگ معروف میان تئورى تكامل و اعتقاد بعضى از مسیحیان (مخالف آن) جنگ میان علم و ایمان نیست، بلكه تضاد میان علمى است كه نوعى اعتقاد را تبلیغ مى‏كند.

 

علمى كه انسان را از انسانیت‏خود جدا مى‏سازد با ایمانى كه در تضاد است كه با ادبیات كتاب مقدس Bible تحریف شده است.

 

بسیار روشن است، الهیاتى كه داستان آفرینش كتاب مقدس را به عنوان یك توصیف علمى، از حادثه‏اى كه زمانى در آفرینش اتفاق افتاده است، توصیف مى‏كند و آن را با همان اصطلاحات و روش متدیك علم تشریح مى‏كند، یك خطا است. (1)

 

و همین‏طور، تئورى تكاملى كه نسل انسان را از شكل بسیار ابتدایى حیات مى‏داند و تفاوت و اختلاف مطلق و بى‏نهایت انسان وحیوان را نادیده مى‏گیرد، یك اعتقاد و ایمان است نه علم و تئورى علمى! !

 

در روانشناسى

این نكته باید در مورد اختلاف فعلى و آینده ایمان با روانشناسى معاصر، نیز ملاحظه شود. روانشناسى معاصر، از مفهوم روح وروان مى‏ترسد. زیرا به نظر مى‏رسد كه روانشناسى واقعیتى مى‏سازد كه قابل دسترسى و آزمایش با روشهاى علمى نیست. این ترس و واهمه، بى‏اساس نیست.

 

روانشناسى نباید مفهومى را كه با روش علمى خود، تولید نشده، بپذیرد. كار روانشناسى این است كه پروسه انسان را هر چه در امكان دارد، تشریح كند و توانایى آن را داشته باشد كه این توصیف و درك خود را از پروسه انسان، در هر وقتى، جایگزین سازد.

 

این روش، در مورد مفاهیم معاصر: خود Ego ، فرا خود Superego شخصیت Personality ضمیر ناخودآگاه Unconsciousness ذهن Mind (چنانچه در روانكاوى فروید آمده است) صادق است.و همین‏طور اصطلاحات سنتى روان Soul روح Sprit اراده Will و...

 

روانشناسى متدیك، موضوع توصیف علمى است‏به مانند دیگر تحقیقات و تلاشهاى علمى كه روش خاص خود را دارند. همه مفاهیم، حدود و تعریفات آن، حتى مفاهیم بسیار معتبر، در حیطه خود روانشناسى مطرح بوده و قابل قبولند.

 

وقتى دین با ایمان، از یك بعد «وابستگى به وجود مطلق‏» سخن مى‏گوید كه بشر زندگى مى‏كند و در آن فضاى ایمانى، روح خود را مى‏بازد یا پیروز مى‏شود و دقیقا از یك زندگى معنوى سخن مى‏گوید، كارى با مفهوم متدیك روانشناسانه روح، ندارد و در قلمرو آن نمى‏خواهد وارد شود. یك روانشناسى كه اعتقاد به وجود روان ندارد، این مفهوم ایمانى روح را انكار نمى‏كند و نه آن روانشناسى كه به نوعى روان (در حیطه روانشناسى) قایل است، روح به اصطلاح مذهبى را اثبات نمى‏كند.

 

حیات معنوى و ابدى انسان كه مذهب از آن بحث مى‏كند، كاملا متفاوت از مفاهیم روانشناسانه معاصر است. اینها، دو حقیقتى‏اند جداگانه كه هیچ‏كدام در قلمرو دیگرى حق دخالت ندارد.

 

روانكاوى تحلیلى معاصر، در موارد زیاد، با اظهارات ایمان كلامى، تضاد دارد. این تحلیل‏هاى روانكاوانه‏اى كه در مورد انسان به روش علمى صورت مى‏گیرد، با آن مفهوم طبیعت و سرنوشتى كه ایمان از آن سخن مى‏گوید، منافاتى ندارد.

 

انتقاد از فروید

همه آن مباحث قرن نوزدهمى فروید كه به قرن بیستم هم سرایت كرد موضعگیریهاى شدید و لجاجت آمیز او از موضع (2) Puritanism و تاكید روى عشق جنسى و بدبینى‏هاى او در مورد فرهنگ و تنزل مذهب به انتقادات و اعتراضات ایدئولوژیكى، همه‏اش یك عقیده بود و نه نتیجه تحلیل علمى.

 

هیچ دلیلى ندارد به دانشمندى كه در مورد انسان و حالات ناگوار او، برخورد دارد (مانند فروید) این حق را ندهیم كه ایمان را از نظر خود بیان كند و تفسیر نماید [ خاستگاه لیبرالیسم و آزادى خواه انسان غربى، چنین حقى را انكار نمى‏كند] اما اگر این دانشمند به نام روانشناس علمى، بخواهد به اشكال دیگر ایمان حمله كند و هجوم نماید (چنانچه فروید و پیروانش چنین كارى كردند) او به خطا رفته است. او، در واقع، قلمرو مطالعه خود را با قلمرو دیگر، اشتباه گرفته ومخلوط ساخته است. هرگز چنین خطایى قابل بخشش نیست.

 

در این صورت، كسانى كه به نوع دیگر ایمان، اعتقاد دارند حق دارند كه از اعتقاد خود دفاع كرده و مانع هجوم وحمله امثال فروید باشند البته، این كار ساده‏اى نیست كه عنصر ایمان را از عنصر تئورى علمى در روانشناسى تشخیص داد. البته ممكن و احیانا ضرورى است.

 

توجه به یك نكته

مهم تشخیص و تمایز میان حقیقت و ایمان و حقیقت علم، متكلمان معاصر را به یك نكته مهم هشدار مى‏دهد و آن، این است كه آنها نباید از اكتشافات علمى در اثبات حقیقت ایمان استفاده كنند.

 

فیزیك اتمى، بعضى تئوریهاى علمى حسابگرانه جهان را تحت الشعاع قرار داده است. تئورى كوانتوم (موجى) و اصول لاتعینى، این نتیجه را به دنبال دارد.

 

به فوریت و سرعت‏شگفت‏انگیزى، نویسندگان مذهبى، این دیدگاهها را براى اثبات نظریه : آزادى انسان آفرینش الهى، معجزات مذهبى، به كار مى‏برند. اما در قلمرو علم، هیچ‏گونه دلیل و اثباتى براى چنین روش و طرز عملى، وجود ندارد. نه از نقطه نظر فیزیك و نه از دیدگاه مذهب، این تئوریها با همدیگر ارتباط ندارند تئوریهاى فیزیكى نهارتباط مستقیمى با پدیده بى‏نهایت مبهم آزادى انسان، دارد و نه فیضان و تجلى نیروى كوانتوم با معجزات مذهبى، مربوط است.

 

علم كلام و الهیات، با به كارگیرى تئوریهاى فیزیكى، ابعاد علم و ایمان را با همدیگر مخلوط مى‏كنند. حقیقت دینى (ایمان) با آخرین اكتشافات فیزیكى بیولوژیكى یا روانشناسى نه قابل اثبات است و نه قابل نفى. (3)

 

ایمان و حقیقت تاریخى

حقیقت تاریخى و كاملا با حقیقت علمى تفاوت اساسى دارد. تاریخ حوادث منفرد و كل یكپارچه را گزارش مى‏دهد نه پروسه‏هاى تكرارى را كه ما بتوانیم مكررا آنها را آزمایش كنیم.

 

حوادث تاریخى، هرگز مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند. تنها تحلیل در تاریخ همچون آزمایش فیزیكى، تطبیق اسناد تاریخى را بررسى مى‏كند. اگر اسناد یك حادثه مستقل، با هم بخواند و موافق هم باشند، یك ادعاى تاریخى در محدوده خود، قابل اثبات و توصیف مى‏شود.

 

اما، تاریخ، تنها، یك سلسله از واقعیات را گزارش نمى‏دهد، بلكه تلاش دارد كه این واقعیتها را توصیف، تشریح و قابل فهم سازد. فهم تاریخ، شركت و همكارى لازم دارد. این است، تفاوت اساسى میان حقیقت تاریخى و حقیقت علمى. در حقیقت تاریخى، ما سر و كار با تشریح موضوع داریم، اما در حقیقت علمى، موضوع را باید جزء جزء بررسى كرده و توصیف نماییم.

 

از آنجایى كه حقیقت ایمان با كلیت آن معنى‏دار است، حقیقت تاریخى، غالبا با آن تطبیق مى‏شود. وابستگى كامل حقیقت تاریخى به حقیقت ایمانى چنین هویتى را منتزع ساخته است. به این ترتیب، گاهى اظهار مى‏شود كه ایمان مى‏تواند یك ادعاى تاریخى پرسش‏انگیزى را ضمانت نماید. اما كسى كه چنین ادعایى را اظهار مى‏دارد، فراموش كرده است كه در یك كار تاریخى خالص، دقت نظر ظریف و قابل كنترل ضرورت دارد، چنان كه همین روش در پروسه بیولوژیكى و فیزیكى نیز به كار مى‏رود.

 

حقیقت تاریخى، بیش از همه چیز، حقیقت واقعى است نه خیالى و وهمى و لذا با حقیقت‏شعرى حماسى و رزمى، یا حقیقت اسطوره‏اى و افسانه‏اى تفاوت مى‏كند.

 

این تفاوت، براى ارتباط حقیقت ایمان با حقیقت تاریخى كاملا قطعى وحتمى است. ایمان، هرگز حقیقت واقعى را نمى‏تواند ضمانت كند، اما ایمان مى‏تواند و باید معنى و هدف وقایع را از نقطه نظر تعلق و وابستگى دینى انسان، تشریح كند وتوضیح دهد. با این كار خود، ایمان، حقیقت تاریخى را به قلمرو حقیقت ایمان، انتقال مى‏دهد.

 

وقایع تاریخى در ادبیات كتاب مقدس از زمانى كه تحقیقات تاریخى، ویژگى‏هاى ادبى نوشته‏هاى كتاب مقدس را كشف كرد، این مساله در منظر عمومى و اندیشه متكلمان قرار گرفته و مورد داورى است.

 

این نكته، محرز است كه كتاب مقدس (تورات و انجیل) در بخشهاى روایى خود، از عناصر تاریخى ، اسطوره‏اى و داستانى (افسانه‏اى) تركیب یافته و در بسیار موارد، بسیار مشكل است كه این عناصر را از همدیگر تفكیك كرده و جدا نمود.

 

تحقیقات تاریخى این نكته را روشن ساخته است كه به هیچ وجه، حوادث تاریخى شخصیت عیسى ناصرى را كه در كتاب مقدس آمده و به عنوان «مسیح‏» خوانده مى‏شود، حتى با كمترین احتمال واقعى، اثبات نمى‏كند. (4)

 

همین‏طور تحقیق مشابهى، در واقعیت تاریخى متون مقدس (نقد كتاب مقدس در اروپا) و سنتهاى افسانه‏اى آن از مذاهب غیر مسیحى (مثلا زردشتى در اعتقاد به رستاخیز) همین نتیجه را كشف كرده و اثبات مى‏كند. آنچه روشن است، این ملاك است كه حقیقت ایمان (وابستگى انسان به وجود مطلق) خود را وابسته و متعلق به حقیقت تاریخى كه از داستانهاى اسطوره‏اى كه احیانا مستند ایمان (مسیحى) قرار مى‏گیرد، نمى‏داند. این یك مفهوم انحرافى فاجعه آمیز از ایمان است كه آن را در لابلاى داستانهاى كتاب مقدس جستجو كنیم و برپایه‏هاى انحرافى آن، اعتقاد دینى را پى‏ریزى نماییم. این موضوع امروزه در همه سطوح مردم، روشن است.

 

مردم، در مغرب زمین به صراحت مى‏گویند كه آنها اعتقادى به ایمان مسیحى ندارند. زیرا آنها اعتقاد ندارند كه داستانهاى اعجاز آمیز عهد جدید، از اعتبار واقعى و اسناد تاریخى برخوردارند. (5)

 

پرسش‏هاى تاریخى مردم به گفته‏هاى كتاب مقدس اعتقاد ندارند. اما تحقیق درباره محتمل بودن و یا غیر محتمل بودن داستانهاى كتاب مقدس، باید با ابزار یك متد تاریخى و لغت‏شناسى متین، صورت گیرد.

 

حتى در مورد ادیان دیگر، این موضوع ربطى به ایمان ندارد كه بگوییم: چاپ موجود قرآن مسلمانان همان متن اصلى قرآن است‏یا نه؟ با این كه اعتقاد اغلب مسلمانان و پیروان محمد صلى الله علیه و آله و سلم، چنین است. (6)

 

این موضوع ایمان نیست كه بگوییم: بخشهاى بزرگى از اسفار پنجگانه تورات، مربوط به حكمت كهانت، بعد از تبعیدى عهد بابلى است. یا كتاب آفرینش تورات، بیشتر شامل اسطوره‏ها و افسانه‏هاى مقدس است تا واقعیت تاریخى.

 

این موضوع ایمان نیست كه بگوییم: آیا انتظار به رستاخیز نهایى جهان، چنانچه در كتابهاى اخیر تورات وعهد جدید، با آن روبه‏رو هستیم، ریشه در دین زردشتى دارد یا خود مستقلا اصالت دارد؟ این موضوع ایمان نیست كه بگوییم: چه مقدار مواد تاریخى ، اسطوره‏اى و افسانه‏اى، در داستانهاى مربوط به تولد مسیح علیه السلام و رستاخیز او تركیب یافته است. این موضوع ایمانى نیست كه بگوییم: چه شرحى از گزارشات نخستین روزهاى كلیسا، بزرگترین احتمال را دارد؟

 

همه این موضوعات، باید در پرتو تحقیقات تاریخى به اثبات برسند تا صحت و یا عدم صحت آنها معتبر گردد. اینها پرسشهاى تاریخى است نه حقیقت ایمانى.

 

قلمرو ایمان ایمان مى‏گوید: چیزى از گرایش انسان به بى‏نهایت، در تاریخ اتفاق افتاده است. زیرا سؤال از بى‏نهایت وجود و معنى‏دار بودن آن، همواره مطرح بوده است. و بشر از روزگاران قدیم، اعتقاد به دین و احساس وابستگى به وجود مطلق داشته است.

 

ایمان مى‏گوید: قوانین تورات كه به حضرت موسى علیه السلام داده شده است، براى كسانى كه مورد خطاب و توجه قانون بودند، اعتبار مطلق دارند، مهم نیست كه با این شخص تاریخى به نام موسى، روبه‏رو بوده‏اند یا نه؟ !

 

ایمان مى‏گوید: واقعیتى كه در عهد جدید (اناجیل) آمده است، این است كه عیسى مسیح علیه السلام براى كسانى كه مورد توجه او بوده‏اند، نجات دهنده است. مهم نیست كه این تصویر واقعیت دارد و كسى به عنوان عیسى ناصرى وجود داشته است‏یا نه؟

 

ایمان، فقط مدعى و اساس خود را معین مى‏كند و نه چیز دیگر، بمانند: قانون موسى علیه السلام ، عیسى مسیح علیه السلام ، محمد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم، یا بودا مرد الهام یافته شرق.

 

اما ایمان نمى‏تواند براى این رجال بزرگ كه بتوانند براى بخش عظیمى از انسانیت مظهر احساس دین ومیل به وجود مطلق باشند، شرایط تاریخى را تعیین نماید.

 

ایمان، یقینا شامل شرایط و اساس خود است، مثلا حادثه‏اى در تاریخ به مانند تولد مسیح علیه السلام یا قیام موسى علیه السلام ، تاریخ را به نفع انسان دیندار تغییر دهد و متحول سازد. اما ایمان، شامل معلومات تاریخى نیست كه این حادثه تاریخى حتما اتفاق بیفتد [البته این عقیده نظر مسیحیت معاصر است] .

 

در نتیجه، ایمان نمى‏تواند به وسیله تحقیقات تاریخى مورد تردید قرار بگیرد، حتى اگر نتایج آن در رابطه با سنتهایى كه تاریخ گزارش مى‏دهد، قابل انتقاد باشد.

 

این استقلال حقیقت تاریخى، یكى از با اهمیت‏ترین نتایج فهم ایمان به عنوان حوزه گرایشى به بى‏نهایت، مى‏باشد. (7)

 

پى‏نوشت‏ها:

 

1. البته خواننده به خاطر دارد كه نویسنده، داستان آفرینش كتاب مقدس را سمبلیك و اسطوره‏اى مى‏داند، چنانچه در شماره‏هاى پیشین به آن اشارت رفت.

 

2.دسته‏اى از پروتستانت‏ها كه مى‏خواستند آداب ظاهر و ا حادیث را از مذهب بردارند.م

 

3. البته تاكید مؤلف روى تئوریهاى علمى: فیزیكى، بیولوژیكى یا روانشناسى است. البته این تئوریها است كه قابل تغییرند وبا مثبتات و مطلقهاى مذهب قابل تطبیق نیستند و به قول كارل پوپر تغییر پذیرى تئوریهاى علمى از خصلتهاى علم است. اما اگر دانشمندان توانستند به بركت علوم عصرى به قانونهاى طبیعت و انسان دست‏یابند بمانند: جاذبه، قانون زوجیت (منفى و مثبت طبیعت) آنجا به آیه‏اى و سنتى از سنن طبیعى یا اجتماعى دست‏یافته‏اند و به قطعیت رسیده‏اند. این دیگر حتمى است ; و نه تغییر پذیر آنها آیتى از ... آیات خداوندند كه شاهد یگانگى و توحید ذات حق‏اند; این‏گونه موارد علم براى اثبات مذهب خود آیتى است. «سنریهم آیاتنا فى الافاق وفی انفسهم حتى یتبین انه الحق‏» صدق الله العلی العظیم. و به تعبیر ایان باربور در كتاب ارزشمند «علم و دین‏» :

 

«ما ناگزیریم در صدد یك جهان‏بینى یكپارچه برآییم. «دیدگاههاى مكمل‏» در تحلیل آخر، دیدگاههاى ناظر به یك جهان واحدند. هم زبان علم و هم زبان دین از نظر مرجع و محتوا واقع‏نگرند و در هیچ‏یك از این دو حوزه، نمى‏توان با افسانه‏ها یا «مجعولات مفید» (به تعبیر پوزتیویستها) سر كرد. هر دو گروه، یعنى هم گزاره‏ها و گزارش‏هاى علم و هم دین باید در به دست دادن تعبیرى منسجم از كل تجارب بشرى سهیم باشند، نه این كه هر یك زى خود، زبانى باشند بى‏ارتباط با دیگرى.

 

(ر.ك: ایان باربور، علم و دین، ص‏2 ، مقدمه، ترجمه بهاء الدین خرمشاهى ، مركز نشر دانشگاهى، تهران 1362) .مترجم

 

4. مسیحیت عصر جدید، اعتقاد دارد كه عیسى مسیح علیه السلام ، پیش از آن كه شخصیت واقعى و تاریخى باشد، یك شخصیت اعتقادى است و اسناد تاریخى، وجود چنین شخصى را اثبات نمى‏كند. این اعتقاد به نظر ما بر خلاف واقع است. زیرا از نظر تاریخى گرچه تالیف اناجیل به یك قرن بعد از وفات مسیح (به زعم مسیحیان) مى‏رسد و تالیف شده‏اند (قاموس كتاب مقدس ماده انجیل) ولى حواریون و اصحاب حضرت مسیح كه او را دیده‏اند و به موعظه‏هایش گوش فرا داده‏اند و آنها را در تالیف اناجیل گرد آورده‏اند، شخصیت‏هاى واقعى و تاریخى‏اند و شهادت آنها بر وجود عیسى مسیح علیه السلام به طور خبر متواتر، خود سند تاریخى است. علاوه آثار جغرافیایى تاریخى كتاب مقدس در اورشلیم و ماوراى اردن، شاهد تاریخى دیگر است، از طرف دیگر ، شهادت قرآن كریم كه بخشى از تاریخ در آن آمده است، شاهد سومى است كه وقوع واقعى حوادث تاریخى عیسى مسیح علیه السلام را گزارش مى‏دهد. اینها شواهدى است كه خلاف اعتقاد این روشنفكران را اثبات مى‏كند. مترجم.

 

5. این اعتقاد بیشتر درمیان طبقات روشنفكر و گروه پروتستانت كه مؤلف نیز از آنها است، وجود دارد. وگرنه اعتقاد كاتولیكها در اروپاى شرقى و آمریكاى لاتین و دیگر فرقه‏هاى سنتى بر خلاف این اظهار است. چنانچه در پاورقى پیشین یادآور شدم، جغرافیاى تاریخى اماكن مقدس در فلسطین وجود تاریخى و سرگذشت این پیامبر بزرگوار و اصحاب او را نشان مى‏دهد. (به كتاب «جغرافیایى تاریخى اماكن مذهبى‏» از آقاى سهیل آذرى انتشارات نور تهران مراجعه شود) .

 

ما مسلمانان نیز به شهادت قرآن كریم كه حوادث تاریخى ما را نقل مى‏كند و مى‏توان گفت‏سند تاریخى نیز هست، به وجود مسیح علیه السلام و معجزات او اعتقاد داریم.مترجم.

 

6. به نظر مؤلف این موضوع باید از راه نسخه شناسى و تاریخ قرآن اثبات شود. به كتاب تاریخ قرآن كریم، دكتر جلالى نائینى مراجعه شود.م.

 

7. یادآورى یك نكته مهم:

 

همه مطالب یاد شده كه ترجمه آن در مقاله آمده است، درباره مسیحیت و متون مقدس آن است و گرنه درباره اسلام و تاریخ حیات پیامبر و قرآن مجید، مساله، درست‏بر خلاف است. امروزه براى همه دانشمندان و شرقشناسان وجود واقعى حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم و جزئیات زندگانى او وهمین‏طور تدوین قرآن كریم و تاریخ آن، كاملا موضوعى واضح و تاریخى است. همه اسناد تاریخ معتبر، بر صحت و درستى شخصیت واقعى رسول خدا و تدوین قرآن كریم، شواهد زنده‏اى دارد. متاسفانه اضطراب و تناقض گوییهاى كتاب مقدس (اناجیل) درباره مسیح و تعالیم او این شبهه را بر دانشمندان و متفكران اروپایى، مطرح ساخته است كه به چنین داورى در مورد عیسى مسیح و اناجیل بعد از قرن 19 اوائل قرن 20 عهد نقادى كتاب مقدس، منتهى شده است.مترجم

 

 

  انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 196

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما