روشهای افزایش رغبت تحصیلی
انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است.
از انگیزه بیرونی میتوان به تقویتکنندههایی چون پول، تائید، محبت، احترام، نمره ،و از تقویتکنندههای درونی میتوان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد.
آنچه که بیشتر موجب رفتار خودجوش میشود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیتهای پرورشی معلم یا مربی این است که دانشآموز به تدریج از انگیزههای بیرونی به سمت انگیزههای درونی هدایت شود.
تفاوت اساسی افراد دارای انگیزه درونی با افراد دارای انگیزه بیرونی این است که افراد با انگیزه درونی احساس کفایت بیشتری در خود دارند و کمتر به دیگران اجازه میدهند که محرک رفتارشان شوند. این گروه از دانشآموزان، خود تعیین کننده رفتارها هستند و به خاطر کفایتی که در خود احساس میکنند، باور دارند که میتوانند با رفتارشان بر محیط خود تأثیر بگذارند. این گروه از دانش آموزان با انگیزه درونگرا، تصورشان این است که موفقیت و عدم موفقیت در تحصیل به خاطر نحوه رفتار صحیح یا غلط خودشان است. اما برخلاف آنها، دانشآموزان باانگیزه برونگرا، احساس بیکفایتی یا کفایت کم داشته و همواره تصور میکنند که موفقیت آنها تحت تأثیر عوامل محیطی نظیر: ….
معلم و سوالات سخت است. این گروه از دانشآموزان حتی اگر درس بخوانند، باز هم موفقیت چندانی نخواهند داشت. چرا که اندک تلاش آنها به خاطر همان انگیزههای بیرونی، همچون فرار از تنبیه یا کسب خواسته معلم است. اینان در صورت کسب موفقیت اندک هم آن را به شانس و تصادف نسبت میدهند و نه به تلاش و استعداد خود.
این دانشآموزان حتی اگر نیمنگاهی به موفقیت داشته باشند، آنقدر آن را صعبالوصول میدانند که دست به عمل نمیزنند، در نتیجه هرگز طعم موفقیت را نخواهند چشید.
در حقیقت گام اول در برخورد با این افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها و درهم شکستن تصور منفی آنها در مورد دستیابی به موفقیت است. در این صورت است که «موفقیت»، «موفقیت» میآورد. از آنجایی که انسان آمادگی دارد تا فعالیتها و تصوراتش را تعمیم دهد، موفقیت در یک درس منجر به موفقیت در دروس دیگر میشود و این موضوع در مورد دروس اصلی هر رشته مهمتر است.
درواقع، ضعف درسی در این دروس منجر به بیعلاقگی به تحصیل و گاهی حتی ترک تحصیل میشود و البته عکس آن هم صادق است. به همین علت به معلمان دروس اصلی هر رشته توصیه میشود، شرایط آموزشی و امتحانی را مطلوب نمایند و با ارزشیابیهای مناسب فضای کلاس را لذتبخش کنند.
به طورکلی بهمنظور افزایش انگیزه دانشآموزان و سوق دادن آنها به سمت درونی شدن انگیزهها راهکارهای زیر توصیه میشود:
سعی کنیم اولویت تجربههای دانشآموزان برای آنها جالب باشد، احساس موفقیت اولیه اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهد. این موضوع در مسابقات ورزشی نیز مشهود است.
برای موفقیت دانشآموزان پاداش در نظر بگیریم. منتظر نباشیم تا افت تحصیلی اتفاق افتد و سپس موفقیت را تحسین کنیم.
با احترام گذاشتن به تفاوتهای فردی دانشآموزان، هرگز آنها را با یکدیگر مقایسه نکنیم.
دانشآموزان را در کلاس کمتر درگیر مسائل عاطفی منفی نمائیم و نسبت به حساسیتهای عاطفی آنان آشنا و در کاهش آن کوشا باشیم. سختگیری و انضباط شدید، تبعیض، بیان قضاوتهای منفی و خبرهای ناخوشایند از جمله عواملی است که موجب درگیری ذهنی و کاهش علاقه به یادگیری میشود.
بلافاصله پس از آزمون یا پرسش کلاسی، دانشآموزان را از نتیجه کار آگاه کنید.
برای اینکه دانشآموز بداند، در طول تدریس بهدنبال آموختن به چیزی باشد، بیان اهداف آموزشی مورد انتظار از او را در ابتدای درس فراموش نکنیم.
چگونگی یادگیری و نحوه انجام کار برای دانشآموز مشخص شود.
بهمنظور افزایش حس کفایت در دانشآموز از او بخواهیم مطالب یاد گرفته شده را به دوستان یا کلاس آموزش دهد.
۱اقه به دانشآموزان و تعلق خاطر و اهمیت دادن به یکایک آنها، سطح انگیزهها را افزایش میدهد.
۱۵٫ را با «تهدید» پیش نبریم.
۱۶٫ برشآموزان با انگیزه، خوراک علمیکافی داشته باشیم.
۱۷٫ با محن مسئولیت به دانشآموزان کم توجه، آنان را به رفتارهای مثبت هدایت و علل کمتوجهی در آنها را بررسی کنید.
۱۸٫ شیوههایریس را از سنتی به شیوههای روز تغییر داده و با استفاده از تکنولوژی آموزشی، حواس پنجگانه دانشآموزان را به کار گیریم.
۱۹٫ میان درس کلو مسائل زندگی که به وسیله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار کنیم.
۲۰٫ تدریس را با طرطالب و پرسشهای جالب توجه آغاز کرده و با تحریک حس کنجکاوی، دانشآموزان را برانگیختهتر سازیم.
۲۱٫ به وضعیت جسمانی دآموزان توجه کرده و علل جسمیبیتوجهی و کاهش انگیزه آنان را بیابیم.
۲۲٫ محیط کلاس را با طراحیبا و مناسب، جذاب سازیم تا مانع بروز کسالت روحی شویم.
۲۳٫ با فرهنگ و تاریخچه زندگفراد مدرسه یا محلهای که در آن تدریس میکنیم، آشنا شده و در طول تدریس از مثالهای آشنا استفاده کنیم.
۲۴٫ به منظور اطلاع از نتیجه فعت درسی دانشآموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تکالیف آنان را بلافاصله در جلسه بعدی ملاحظه و با رفع اشکالات، جنبههای مثبت را تشویق کنید.
۲۵٫ در گرفتن آزمون و امتحان به قوود عمل کنیم.
۲۶٫ زمان یادگیری باید در حد توان دانموز باشد. برای تجدید قوا و انگیزه در میان کلاس از وقت تفریح و استراحت غافل نشویم.
۲۷٫ دانشآموز را از میزان پیشرفت خود آگسازیم تا بداند برای رسیدن به هدف چه گامهای دیگری بردارد.
۲۸٫ به لحاظ اخلاقی و ایجاد انگیزه، همیشه خاخلاق و خوشرو باشیم.
۲۹٫ به منظور افزایش حس کفایت و مشارکت در ارائروس از نظرات دانشآموزان استفاده کنیم.
۳۰٫ مطمئن باشیم که توجه دانشآموزان برای شروع تد آماده است.
۳۱٫ تمام مطالب دشوار را یکجا و در یک جلسه آموزش نده
۳۲٫ به خاطر داشته باشیم، توجه افراطی به دانشآموزان (قوا ضعیف) موجب متشنج شدن فضای کلاس میشود.
۳۳٫ دانشآموزان را به گروههای «خوب»، «بد» و «ضعیف» تقسیمبندی نکنیم.
۳۴٫ از ورود به موضوعات حاشیهای که منجر به انحراف توجه کلاس میشود، بپرهیزیم.
۳۵٫ با ایجاد جلسات بحث و تحلیل به دانش آموزان فرصت تفکر و اظهار نظر بدهیم.
۳۶٫ هرگز دانشآموزان را مجبور به انجام فعالیتهای تحقیرکننده نظیر «جریمه» نکنیم.
۳۷٫ به افراد درونگرا، کمرو، مضطرب که تمایلی به ابراز وجود ندارند، توجه کرده و با تقویت رفتارهای مثبت، آنها را به مشارکت در بحثهای کلاسی و کارهای گروهی تشویق کنیم.
۳۸٫ در روشهای تدریس، کنفرانس و سمینار را مد نظر قرار دهیم.
۳۹٫ تأکید بر نمره، اضطراب دانشآموزان را افزایش میدهد و مانع از توجه کامل به موضوع درس میشود. این دانشآموزان با وجود تلاش زیاد از نمرات پایینی برخوردارند و به تدریج رابطه میان تلاش و نتیجه را نادیده میگیرند که در نهایت منجر به از دست رفتن انگیزه خواهد شد.
۴۰٫ گاهی از تجربههای دوران تحصیل و شکستها و موفقیتهای خود برای دانشآموزان صحبت کنید
· نقش انگیزش در یادگیری
در چهارچوب کلاس درس، انگیزش به خصوصیات رفتاری نظیر علاقه هشیاری، توجه، تمرکز و پشتکار اطلاق میشود. این جنبههای انگیزشی جنبههایی هستند که معلم مستقیماً در کلاس با آنها سروکار دارد. اگر دانش آموزی به درس توجه نکند، به گفتهها و راهنماییهای معلم وقعی ننهد و تکالیف خود را انجام ندهد، بالطبع یاد دادن مطلب به او بسیار دشوار خواهد بود.
همچنین مربیان آموزشی با خصوصیات انگیزشی درازمدت نیز سروکار دارند. برای مثال، معلم دبستان، نه تنها میخواهد که کودکان به درس کلاس توجه کنند، بلکه مایل است به آنان بیاموزد که در زندگی آینده خود نیز از خواندن لذت ببرد، همچنین معلم تاریخ نه تنها علاقمند است که شاگردان درسهای او را بیاموزند، بلکه امیدوار است که این شاگردان در آینده نیز رویدادهای اجتماعی و تاریخی را دنبال کنند.
حال بهتر است درباره اینکه چه عواملی سبب افزایش انگیزش در کلاس درس میشوند و چگونه میتوان از این عوامل در کلاس استفاده کرد سخن بگوییم. کاربرد این عوامل معمولاً نیازی به دگرگون کردن برنامه کلاس ندارد و اغلب خود معلم در کلاس درس، از عهده آن برمیآید. مهمترین این عوامل عبارتند از:
۱٫ استفاده از تشویق لفظی
در بسیاری از موارد، حتی تشویق نقدی، به اندازه تشویق لفظی معلم در برانگیختن شاگرد مؤثر نیست. به کاربردن کلمات سادهای نظیر <خیلی خوب>، <عالی>، <آفرین> که به دنبال پاسخ درست با رفتار مطلوب شاگرد میآیند وسیله بسیار مؤثری در افزایش انگیزش شاگردان است. تشویق لفظی در حقیقت سادهترین و طبیعیترین وسیله بالابردن سطح انگیزش شاگردان است.
۲٫ به کار بردن صحیح آزمونها و نمرات در کلاس
در سالهای اخیر، عده زیادی در مورد اینکه آیا وادار کردن شاگرد به یادگیری برای گرفتن نمره، ارزش بالقوهای دارد یا نه بحث بسیار کردهاند. گروهی که مخالف آزمون و نمره دادناند، استدلال میکنند که آزمونها یادگیرنده را از مسیر اصلی یادگیری منحرف میکنند، باعث اضطراب او میشوند، به ناکامیعلایق او میانجامند و نظام ارزشهای او را به هم میزنند.
به عقیده این گروه نمره دادن در معلم نیز تأثیر نامطلوبی دارد، زیرا سبب میشود که معلم قضاوتهای غیرعادلانه بسیاری از خود نشان دهد که صرفاً بر پایه نمره شاگرد بنا شده است. علاوه بر آن، نمره دادن باعث میشود که معلم روابط گرم و صمیمانه خود را با شاگردان از دست بدهد. این گروه همچنین عقیده دارند که شاگردان بالاخره به نامتغیر بودن نمرات پی میبرند. یک بررسی نشان داده است که نمرات دانشجویان پزشکی، با حذافت آنها در پزشکی رابطهای ندارد شاگردان بالاخره میفهمند که نمره تأثیری در یادگیری ندارد، ولی مجبورند که برای نمره درس بخوانند. بنابراین، تأثیر نمره در انگیزش یادگیری زیاد است، ولی یادگیری را از مسیر مطلوب خود منحرف میکند.
مدافعان سنجش و ارزشیابی، جواب میدهند که ارزشیابی و نمره دادن که وسیله ارزشیابی است یک حقیقت غیرقابل اجتناب زندگی است، ما نمیتوانیم ارزش و اهمیت چیزی را بدون دادن نمره یا ارزشی به آن دریابیم و قدردانی کنیم. بعضی آزمایشها نشان دادهاند که امتحانات متعدد سبب میشود که شاگردانی که چندین بار امتحان دادهاند انگیزش بالایی پیدا کنند و موفقیت تحصیلی بیشتری به دست آورند.
۳٫ تقویت کنجکاوی، جستجوگری و تمایل به اکتشاف در شاگردان
محرکهایی که تازه، پیچیده و شگفتانگیز باشند. میزان انگیزش را در شاگردان بالا میبرند. چنین محرکهایی باعث نوعی تعارض ذهنی در شاگرد میشوند که نتیجه آن افزایش انگیزش برای رفع این تعارض است برای مثال: شگفتی در برابر مشاهده آزمایش انبساط اجسام براثر حوادث: گلولهای فلزی از داخل یک حلقه فلزی میگذرد، حال اگر گلوله را گرم کنیم، دیگر از حلقه نمیگذرد.
ایجاد شک و دودلی در اثر فعالیتهایی مانند اینکه از شاگردان بپرسیم آیا مجموع زوایای داخلی هرمیبرابر ۱۸۰ درجه است یانه؟
در همه این موارد نوعی کنجکاوی ادراکی ایجاد میشود. انگیزش تا زمانی ادامه مییابد که یا تعارض حل شود یا شاگرد از به دست آوردن جواب خسته و ناامید شود. بنابراین، باید در نظر داشت که مسائل چنان مشکل نباشد که شاگرد از به دست آوردن جواب ناامید شود.
۴٫ انجام دادن کارهای غیرمنتظره در کلاس
تغییر روش معمول و عادی معلم در کلاس ممکن است عاملی برای برانگیختن شاگردان باشد. مثلاً معلم میتواند ناگهان پیشنهاد کند که درس را در هوای آزاد و خارج از کلاس ادامه دهند.
۵٫ استفاده از مطالب و اشیاء آشنا در مثال زدن
وقتی پای مثال زدن در میان باشد، استفاده از مطالب و موضوعات آشنا به مراتب بهتر از مطالب نامأنوس و ناشناخته است. مثلاً اگر در مسائل حساب و هندسه از اسامیشاگردان کلاس استفاده شود، انگیزش و توجه بیشتر خواهد شد. همچنین استفاده از اشیاء موجود در کلاس یا در مدرسه، برای دادن مثالهائی از اجسام هندسی و غیره مطلوبتر از استفاده از اجسام ناآشنا است.
۶٫ عرضه کاربرد مفاهیم و اصول در زمینههای غیرمنتظره
مثلاً اگر هدف تدریس مفاهیم عرضه و تقاضا در اقتصاد باشد، بهتر است که ابتدا برای درک آن مفاهیم از مثالهای آشنا (مثلاً عرضه و تقاضای اتومبیل) استفاده کرد. ولی برای کاربرد آن مفاهیم، بهتر است از زمینههای غیرعادی مثل عرضه و تقاضای هواپیماهای جنگی استفاده کرد. باید شاگردان توجهشان بیشتر به موضوع جلب شود.
۷٫ وادارکردن یادگیرنده و کاربرد مطالب آموخته شده
این کار سبب میشود که مطالب آموخته شده قبلی تقویت شوند بعلاوه در شاگردان این انتظار بوجود میآید که مطالبی که آموخته است در آینده مورد استفاده او قرار خواهد گرفت. بنابراین در یادگیری تنها آموختن مسائل جدید مطرح نیست. بلکه مطالب آموخته شده قبلی نیز باید در زمینه فعلی تکرار شوند تا دانشآموزان بتوانند آنها را بهتر به خاطر بسپارند.
۸٫ استفاده از نمایش و بازی در آموزش مطالب درسی
بازیها و نمایشها شاگردان را برمی انگیزند. تعادل را افزایش میدهند، تصاویر روشنی از واقعیات زندگی در برابر شاگردان قرار میدهند و سبب میشوند که شاگردان، خود در یادگیری مستقیماً شرکت جویند بسیاری از درس کلاسی را میتوان به صورت نمایش درآورد مثلاً برای آن که شاگردان بیاموزند که یک سازمان چگونه اداره میشود، میتوان آنها را به پستهای مختلف اداری منصوب کرد و از آنان خواست تا به مدت یک ساعت، سازمان تشکیل شده را اداره کند.
۹٫ ترتیبدادن شرایط محیط آموزش به نحوی که برای شاگرد خوشایند باشد.
شرکت شاگردان در یادگیری مطالب درسی باید تقویت شود. عوامل یا حوادثی که این شرکت کردن را ناخوشایند میسازند باید به حداقل کاهش یابند.
برخی از عوامل ناخوشایند عبارتند از:
ناراحتی جسمیناشی از نشستن در کلاس به مدت طولانی یا دشواری دیدن تخته سیاه.
ناکامیناشی از ناتوانی در دریافت تقویت از معلم در برابر انجام دادن رفتار مطلوب سنجیدن معلومات شاگردان در مورد مطالبی که قبلاً به آنان آموخته نشده است.
سعی در تدریس مطالبی که بالاتر از سطح درک و استعداد شاگردان باشد.
نبودن بازخوردهای به موقع در کلاس.
شرکت کردن شاگرد در کلاسی که شاگردان آن از نظر استعداد، در سطح پایینتری قرار دارند.
۱۰٫ درک روابط قدرت بین معلم و شاگرد و استفاده صحیح از قدرت موجود معلم برای جهت دادن به انگیزش شاگردان
قدرت اجتماعی میتواند به شکلهای قدرت پاداش دادن، قدرت اجرائی، قدرت قانونی، قدرت سرمشق بودن و قدرت تخصص و کارائی خودنمایی کند. منظور از قدرت پاداش، داشتن قدرت کنترل در پاداش دادن به دیگران است این قدرت را میتوان در روابط بین رئیس و مرئوس، شاگرد و معلم، پدر و مادر و فرزندان مشاهده کرد، در تمام این موارد، یک شخص میتواند اشخاص دیگر را با اضافه حقوق، نمره و با صحبت پاداش دهد.
قدرت اجرائی در حقیقت همان قدرت تنبیه است و قدرت قانونی مبتنی بر قوانین، مقررات و رسوم اجتماعی است که براساس آنها به فردی امکان میدهد تا بر رفتار اشخاص دیگر نظارت کند.
تجزیه و تحلیل این قدرتها نشان میدهد که فرد میتواند با استفاده از قدرت سرمشق رفتار شاگردان را تحت تأثیر قرار دهد. شناخت روابط قدرت در کلاس به معلم امکان میدهد تا با استفاده صحیح و به موقع از قدرتهای خود، انگیزش شاگردان را در جهت مطلوب موردنظر هدایت کند. مثلاً اطلاع دقیق و عمیق معلم از موضوع درسی نقش مهمیدر بالابودن انگیزش شاگردان در کلاس دارد زیرا کمبود معلومات معلم سبب میشود که شاگردان باهوش چنین کمبودی را به سرعت دریابند و دیگر توجه لازم به درس نکنند. همچنین استفاده از تشویقهای به جا و مناسب اعم از لفظی یا غیرلفظی، وسیلهی مناسبی برای بالابردن انگیزش درسی شاگردان است.
· تأثیر انگیزش در آموزش و پرورش و کلاس درس، پیشنهاداتی به معلمان
معلمان و مربیانی که وظیفه تعلیم و تربیت را به عهده دارند، برای آنکه بتوانند وظیفه خود را انجام دهند و رغبت به یادگیری بیشتر را در شاگردان به وجود آورند، باید بدانند که چگونه میتوانند در اجرای این منظور از عامل انگیزش بهره گیرند. البته، برای ایجاد انگیزش عوامل گوناگونی وجود دارند که مهمترین و کارسازترین آنها را در ایجاد انگیزش تحصیلی به اختصار بیان میکنیم.
ü تشویق زبانی:
گاهی تشویق لفظی معلم مانند احسنت، آفرین و بسیار خوب، از هر شیوه انگیزشی دیگر مؤثرتر است. تشویقهای زبانی در شاگردان خردسال تأثیر بیشتری دارند بدین جهت، معلمان باید از به کار بردن الفاظ درشت، برخورد کننده و رکیک خودداری کنند و به گفته سعدی زمزمة محبتساز کنند و محیط امن و رضا به وجود آورند.
ü کاربرد آزمون و نمره:
بعضی از معلمان بیآنکه به یادگیری و درک مطلب از سوی شاگردان توجهی داشته باشند، پی در پی درس میدهند و دربارة درسهای گذشته هیچگونه پرسشی نمیکنند. روانشناسان معتقدند که با این روش، انگیزههای لازم در شاگردان پدید نمیآید. اما اگر معلم بتواند هر دو هفته یکبار از درسهای داده شده امتحان کند و نمرههای آنها را به نحوی در آزمونهای پایانی دخالت دهد، تهدیدها در تمرکز حواس شاگردان اختلال به وجود میآورد و آنان را بیشتر به فکر تقلب میاندازد تا آموختن درس.
ü انگیزش حسن کنجکاوی:
یکی دیگر از راههای ایجاد انگیزش، تحریک حس کنجکاوی شاگردان است. اگر معلم بتواند ضمن درس مسائل مربوطه را مطرح کند یا طرحهایی را ارائه دهد که نیاز به دانش و بینش داشته باشد، آنچنان که شاگردان را برای یافتن پاسخ به تلاش و کوشش فکری وادارد، این امر بیشک آنان را به دانستن و آموختن بیشتر علاقهمند میسازد، زیرا یکی از ویژگیهای یک انسان سالم و امیدوار به زندگی، یافتن پاسخهای درست برای مسائل و معماهایی است که در برابر او قرار میگیرند.
ü اهمیت شبیهسازی و بازی:
وقتی درس با تفریح و بازی همراه باشد، شاگردان به آموختن آن علاقه بیشتری پیدا میکنند. بازیها و شبیهسازیها از آن جهت دارای اثر انگیزش هستند که هم اطلاعات یادگیرندگان را با واقعیات محیط تطابق میدهند و هم تصویرهای روشنی از زندگی واقعی عرضه میکنند و شاگردان را بهطور مستقیم با جریانها و مسائل یادگیری روبرو میسازند. به تجربه ثابت شده است که وقتی یادگیرندگان مطالب درسی را در ارتباط با مسائل و پیشرفتهای زندگی بیینند و آنها را سودمند تشخیص دهند، به آموختن آنها دلبستگی بیشتری پیدا میکنند.
ü علاقه معلم به درس:
علاقه امری مسری است. وقتی شاگردان ببینند که معلم خود تا چه حد به موضوع درس و پیشرفت در آن اهمیت میدهد، همین امر سبب میشود که شاگردان نیز درس را جدی بگیرند و برای آموختن و تسلط در آن کوشش بیشتری به کار برند، اما اگر ملاحظه کنند که معلم به درس چندان علاقه و توجهی ندارد یا از روی خستگی و بیمیلی به تدریس میپردازد و شاگردانی که درس را آموخته با نیاموختهاند، در نظر او یکسانند آنها نیز به درس بیاعتنا میشوند. البته پیشرفتهای تحصیلی درچنین وضعی بسیار کند و ناچیز خواهد بود.
ü اتاق درس دلانگیز:
کلاسی که از نظر وسعت، آسایش، نور و تهویه خوب و متناسب باشد بیشتر رغبت شاگردان را برای حضور مرتب در کلاس برمیانگیزد، به ویژه اگر از نظر روانی هم از شرایط لازم برخوردار باشد ، همچنین معلم و سرپرستان مدرسه باید مراقب امنیت بدنی و روانی شاگردان باشند. بدین معنی که اجازه ندهند شاگردان زورگو و زیردست آزار امنیت روانی شاگردان ضعیفتر را دچار مخاطره سازند. به علاوه کلاس هر درس باید در حد امکان دارای تجهیزات مورد نیاز باشد. برای نمونه، در کلاس معلم جغرافیا باید افزون بر نقشه جهاننما، نقشه کشوری که درس داده میشود وجود داشته باشد.
ü تأثیر مسابقه:
مسابقه نیز یکی دیگر از انگیزههای آموزشی است. وقتی معلم میخواهد بداند که کدامیک از شاگردان او در درس معینی بهترین است، میان شاگردان مسابقه برگزار میکند. البته باید توجه داشت همانگونه که در وزنهبرداری، هم وزنها با هم مسابقه میدهند، در موضوعهای علمینیز نمیتوان شاگردان کمهوش را با نیزهوشان به مسابقه واداشت. مسابقههای ناهمگون نه تنها انگیزة یادگیری پدید نمیآورند، بلکه شاگردان کم استعداد را از درس و مدرسه سرخورده و ناامید میسازند. روانشناسان معتقدند که اگر بنا باشد میان شاگردان مسابقهای برگزار شود، باید شاگردان هم استعداد را به مسابقه واداشت، ولی بهترین مسابقه آن است که هر شاگرد با خودش مسابقه بدهد.بدین معنی که بکوشد پیشرفتهای درسی او هر هفته بهتر از هفته گذشته باشد.
ü دریافت جایزه:
گروهی از شاگردان برای دریافت جایزه به کار و پیشرفتهای تحصیلی علاقه نشان میدهند. لیونور درویل معتقد است: «اگر به شاگردی که در کارش پیشرف کرده است جایزه بدهیم، شاگردان دیگر را بهطور غیرمستقیم به کارشان دلبسته کردهایم. شاگردان هرچه بیشتر به دریافت جایزه علاقه داشته باشند، کوشش زیادتری برای اصلاح و پیشرفت تحصیلی به خرج میدهند. جایزه گرچه داعیه مؤثری برای کار و فعالیت است، اما باید جانب احتیاط را رعایت کرد. پدر و مادر یا معلمیکه برای کار کودکان پیوسته به جایزه متوسل میشوند، در واقع به آنان رشوه میدهند. در اینجا خطری که ممکن است پیش بیاید، این است که کودکان عادت کنند هر وقت جایزهای در کار باشد، باید به فعالیت بپردازند و آنگاه که جایزهای وجود ندارد، سستی و تنبلی پیشه کنند. به این جهت شایسته است که داعیههای دیگری را به کار برند.»
ü پرهیز از تبعیض:
یکی از عواملی که موجب دلسردی و بیعلاقگی در امر تحصیل میشود، تبعیضی است که معلم نسبت به شاگردان مختلف روا میدارد. وقتی شاگردان ببینند که معلم با آنان رفتاری یکسان ندارد و بعضی را بر بعضی دیگر ترجیح میدهد، نسبت به او سوءظن پیدا میکنند و در نتیجه به درس او نیز بیعلاقه میشوند. معلم ورزیده و کاردان هرگز این احساس را در شاگردان خود به وجود نمیآورد که او فرزندان طبقههای اجتماعی بالا را برتر و از فرزندان طبقههای پایین میداند، بلکه میکوشد نشان دهد که در کلاس برای او فرزندان سرمایهداران، دولتمردان و کارگران یکسانند. فقط کسانی در نزد او گرامیترند که وظیفهشناستر و مسئولترند و در نتیجه از امتیاز و احترام بیشتری برخوردار میشوند.
ü ایجاد نگرانی:
تشویق یا نگرانی نیز در مواردی فرد را وادار به کار و فعالیت میکند. اگر شاگرد از نمرة بد یا مردود شدن در امتحان پایانی بیمیبه خود راه ندهد، به درس خواندن و یادگیری نمیپردازد، اما نگرانی بیش از حد هم موجب اختلال در تمرکز اندیشه و حواس میشود و شاگرد را از پیشرفتهای تحصیلی باز میدارد و در نتیجه او را از درس و مدرسه بیزار میکند. بنابراین، نگرانی و دلواپسی اگر بدان حد و میزانی برسد که شاگرد را به کار و کوشش وادار میکند، انگیزهای ارزنده و سودمند است، اما اگر سبب اضطراب خاطر و اختلال فکر شود، معلم باید در تسکین آن بکوشد و به راههای مختلف شاگردان را از نگرانی امتحان و نمره بیرون آورد.
ü تغییر به عنوان پیشرفت:
اگر شاگرد اعتقاد پیدا کند که تغییر و تحول نشانه پیشرفت و تکامل است، آن وقت میکوشد که خود را از حالت ایستایی و توقف در جهالت و نادانی خارج سازد و با آموختن مطالب و راه و روشهای جدید خود را با دگرگونیهای محیط سازگار کند. اگر نتوان چنین فکری را در ذهن شاگرد به وجود آورد، نمیتوان از او انتظار داشت که برای تغییر و یادگیری و بهبود وضع خود کوشش پیگیری به کار برد، اما گاهی میتوان با توسل به آیهها و حدیثهای دینی و اشاره به خواست و اراده خداوند به تحقق چنین هدفی دست یافت.
ü ارتباط درس با زندگی:
معلم در همان جلسه نخست باید به بیان اهمیت و اعتبار درس خود بپردازد و فرا گرفتن درس و حل مسائل زندگی را به هم ارتباط دهد. برای مثال، درس حساب و ریاضی را، نه تنها یک دانش مهم به شمار آورد، بلکه دانستن آنها را، هم در مسائل روزانه زندگی و هم در محاسبههای علمیو یاری به پیشرفت در علوم دیگر، یادآور شود.
از دیگر راهها برای افزایش کارایی در کلاس و بالا بردن انگیزه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
طرح مطالب درسی به صورت پرسشهای جالب : مطلب یا موضوعی را که میخواهیم کودک و نوجوان یادبگیرد ، به صورت پرسش یا پرسشهایی روشن و جالب که آنها را به فعالیت ذهنی و پویندگی ترغیب نماید ، مطرح کنیم . باید تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نیاز به وجود آید .
دانش آموزان در اثر شکست در درسی نسبت به آن نگرش منفی پیدا میکنند باید به آنها کمک کرد تا با کسب موفقیت در درس جدید ، به تصویری مثبت از توانایی خود دست یابند زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر میشود
تجربه و تماس مستقیم با مطالب درسی : سعی نمایید تا دانش آموزان آنچه را که میخواهند یادبگیرند با آن تماس پیدا نموده و تجربه مستقیم و عملی داشته باشند .
اهداف آموزشی مورد انتظار از دانش آموزان را در آغاز درس برای آنها بازگو نمایید . اهداف باید روشن و متناسب با توانایی دانش آموزان باشد .
اجرای نقش : بهتر است در زمینه برخی از موضوعات ازجمله تاریخ ، ادبیات ، دینی و … دانش آموزان را تشویق نماییم تا موضوع مورد نظر را به صورت نمایش در آورند . اجرای نمایش در تفهیم مسائل تربیتی و اخلاقی بسیار مفید و مؤثر میباشد .
در شرایط مقتضی و مناسب از تشویقهای کلامیاستفاده کنید . مثلا“ خوب ، آفرین ، مرحبا و …
باید شرایطی فراهم شود تا دانش آموز موفقیت خود را احساس کند زیرا هیچ چیز همانند خود موفقیت به موفقیت کمک نمیکند .
تکالیف ارائه شده نه باید بسیار مشکل باشد و نه ساده ، از ارائه تکالیف یکنواخت باید پرهیز کرد و به عبارتی تکالیف باید خاصیت برانگیختگی داشته باشند .
مشخص کردن نحوه انجام کار برای یادگیرنده : کاری را که دانش آموز قرار است انجام دهد باید دقیقا“ مشخص شود .
۱۰٫ تبادل نظر با دانش آموزان در باره مشکلات درسی و شرکت دادن آنها در طرح نقشههای کار و فعالیت
۱۱٫ استفاده از نمرات و آزمونها برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان
۱۲٫ علاقه مندی یاددهنده به موضوع : دربسیاری از مواقع مشاهده میکنیم که بی علاقه بودن یادگیرندگان به موضوعی خاص ناشی از علاقه مند نبودن والدین و مربیان آنهاست . معلمیکه در زنگ انشاء ، ورقههای ریاضی را تصحیح میکند یا در ساعت ورزش به بافندگی مشغول میشود ، عملا“ به یادگیرندگان میگوید که برای این فعالیت ارزش قائل نیست .
۱۳٫ مطالب آموزشی را باید از ساده به دشوار ارائه کرد . میتوان با فعال سازی دانش آموز به هنگام تدریس در او ایجاد انگیزه نمود .
۱۴٫ به وضع جسمانی دانش آموزان و وضع ظاهری کلاس باید توجه نمود . کلاس درس را باید از نظر ظاهری و روانی تبدیل به محیطی امن و آرام نمود .
۱۵٫ از مقایسه نمودن دانش آموزان با یکدیگر خودداری نمایید .
۱۶٫ قدردانی از کار دانش آموز او را به کوشش و تلاش بیشتر و دلبستگی به درس وادار خواهد نمود .
۱۷٫ برقراری ارتباط بین مطالب درسی با واقعیات زندگی در ایجاد انگیزه مؤثر میباشد .
۱۸٫ بلافاصله دانش آموز را از میزان پیشرفت در کارش مطلع نمایید . آگاهی از نتیجه کار در هر مرحله از آموزش ، دانش آموز را از عملکرد خود آگاه نموده و باعث میشود تا به تقویت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف و منفی خود بپردازد .
۱۹٫ استفاده از علائق یادگیرنده : مربیان و والدین میتوانند با شناسایی علائق دانش آموز از آن استفاده مطلوب نمایند .
۲۰٫ مقابله با بازدارندههای عاطفی و هیجانی که موجب دلسردی و کاهش علاقه دانش آموز به درس و تحصیل میشود . مثلا“ معلمیممکن است از دانش آموز توقع زیاد داشته باشد و یا پس از ورود به کلاس به هیچ دانش آموزی اجازه ورود ندهد و یا تکالیف سنگین تعیین کند ، زیاد درس بدهد ، سخت نمره دهد و گاهی تبعیض روا دارد .
۲۱٫ انگیزش از راه سرمشق گیری : معلم در این شیوه از شخصیتی خاص تمجید و تجلیل نموده و او را یک نمونه و سرمشق ارزشمند و قابل احترام معرفی میکند و دانش آموزان نیز از طریق همانند سازی با آن به درس و مدرسه علاقه مند میشوند .
۲۲٫ تحریک حس کنجکاوی دانش آموزان
۲۳٫ آموزش برنامه ریزی به دانش اموزان از طریق رفتار و گفتار و کردار خود در کلاس درس و ارائه نظرات مشورتی به آنها درتهیه برنامه
در آمیختن درس با تفریح و بازی دانش اموزان را به یادگیری بیشتر علاقه مند میسازد .
بر اساس تحقیقات انجام شده مشخص شده است که هر سال که می گذرد دانش آموزان رغبت کمتری به درس از خود نشان می دهند و درس را فقط برای کسب نمرة قبولی می خوانند و از آوردن نمره کم و تجدیدی هم چندان ناراحت نمی شوند و نصایح پدر و مادر و مربیان را نیز جدی نمی گیرند .
برای این که بتوانم این مشکل را در دانش آموزان کلاس و مدرسه ای که مدیر آن بودم و دانش آموزان به نوعی دچار بی علاقگی نسبت به درس و بی انگیزگی شده بودند حل نمایم و دردانش آموزان ایجاد انگیزه و علاقه نمایم لذا لازم دانستم که راهکارهای مهمی را باید بهکار گیرم تا آنها را به جنب و جوش وادار نماید ، زیرا اولیاء آنها نیز از این بی علاقگی فرزندان خود رنج می بردند .
بیان مسأله :
اینجانب به عنوان مدیر دبستان حریت و راهنمایی تدبیر زارگز از توابع شهرستان درمیان در حال انجام وظیفه در سال تحصیلی ۸۵ – ۸۴ هستم . مدرسه راهنمایی این روستا دارای ۳ کلاس و ۷ دبیر است که ساعات تدریس آنها بین ۶ تا ۲۴ ساعت می باشد و اینجانب نیز ۶ ساعت به صورت موظفی مخصوص مدیر در مدرسه راهنمایی دروس علوم اجتماعی و ادبیات را تدریس می کنم و با توجه به ناراضی بودن خودم و همکاران و والدین دانش آموزان از وضعیت نامطلوب درسی و تحصیلی بر آن شدم تا از نزدیک از نظرات اولیاء دانش آموزان و همکاران و مهمتر از همه ، خود دانش آموزان استفاده کرده و در جهت رفع این مشکل اقداماتی را انجام دهم و سعی نمودم با ایجاد انگیزه و علاقه در دانش آموزان موجبات موفقیت در آنان و پیشرفت تحصیلی شان را فراهم نمایم و نگرش آنها را نسبت به کسب علم و دانش تغییر دهم .
گردآوری اطلاعات ( شواهد ۱ ) :
برای اینکه بتوانم اطلاعات کاملی را در این خصوص به دست آورم لازم دانستم با افراد دیگری هم مشورت نمایم لذا از هر کدام که در این زمینه صاحب نظر بودند نظر خواهی کردم .
ابتدا از چند نفر از معلمان آموزشگاههای دیگر که سالهای گذشته در این آموزشگاه تدریس داشتند پرس و جو کردم و بعد از آن از گروهی از مدیران با تجربهتر که سالها در خدمت آموزش و پرورش بودند نظر خواهی نمودم و همچنین موضوع را به اطلاع مسئولین آموزش و پرورش شهرستان درمیان رساندم و از نظر اولیاء دانش آموزان نیز جویا شدم ، که اکثر این افراد بی علاقگی نسبت به درس و تحصیل را ناشی از نبودن شغل مناسب پس از پایان تحصیلات ، اهمیت ندادن والدین به تحصیل فرزندان ، نبودن امکانات جهت برانگیختن انگیزه ، کمبود وسایل آموزشی و کمک آموزشی و به طور کلی نبودن علاقه نسبت به درس را ناشی از بی انگیزگی و بی علاقگی می دانستند .
پیشینه تحقیق :
کمبود انگیزه یکی از مشکلات اساسی نظام آموزشی کشور است که روز به روز پر رنگتر می شود . میزان افزایش آمار دختران پذیرفته شده در دانشگاههای کشور ، ترک تحصیل و نمرات به قول معروف ناپلئونی سندی بر کاهش انگیزه دانش آموزان خصوصاً پسران دانش آموز است ، اما به راستی مشکل کجاست و این گره چگونه باز می شود؟
معاون نظری و مهارتی وزارت آموزش و پرورش با تأکید بر این که کمبود انگیزه یکی از مشکلات اساسی نظام آموزشی کشور می باشد معتقد است : بر اساس مطالعات صورت پذیرفته انگیزة پسران برای ادامة تحصیل کمتر از دختران است ، به همین دلیل با وجود آمار بیشتر پسران در مقطع متوسطه ، آمار ورودی دختران به دانشگاه بیشتر است .
دکتر علی اصغر فانی با اشاره به این که باید تعریفِ هدف از تحصیل در کشور تغییر کند می گوید : در دو دهة قبل تحصیل معادل اشتغال بود ولی در حال حاضر با توجه به افزایش فارغ التحصیلان بیکار این روند تغییر کرده است و باید جامعه و خصوصاً اندیشة دانش آموزان به این سمت حرکت کند که هدف از تحصیل ارتقای فرهنگ و اندیشه افراد است .
دکتر حسین احمدی مدرس دانشگاه و ازکارشناسان تعلیم و تربیت با تأکید بر این که کتابهای درسی تا حدودی می توانند در کاهش انگیزه تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشند میگوید :تمام کمی انگیزه دانش آموزان برای تحصیل ناشی از ضعف کتابهای درسی نیست و قسمت اعظم کاهش انگیزة تحصیل در دانش آموزان تعریف نادرست از علم آموزی و تحصیل است .
وی با اشاره به این که معلمان می توانند با روشهای جدید تدریس انگیزة تحصیلی دانش آموزان را افزایش دهند اظهار می کند : باید انگیزة تحصیل در بین دانش آموزان با تغییر تعریف از علم و کسب تحصیلات و همچنین هماهنگی بین والدین و مسئولان مدارس برطرف شود تا با افزایش انگیزة تحصیلی در دانش آموزان ، نظام آموزشی کشور بتواند به نتایج مدنظر نزدیکتر شود .
دکتر ایرج رهنما یکی دیگر از کارشناسان تعلیم و تربیت عمدهترین دلیل کاهش انگیزة تحصیلی دانش آموزان را عدم وجود بازار کار برای فارغ التحصیلان می داند و معتقد است : در فرهنگ عامّه تحصیلات برای کسب کار مناسب است و این در حالی است که در جامعة فعلی حتّی دارندگان مدارک بالا بیکار هستند و یا از نوع کار خود رضایتی ندارند .
این استاد دانشگاهمی گوید: چون نظام آموزشی فعلی کشور نتوانسته است فارغ التحصیلان کارایی را به جامعه ارائه دهد آمار بیکاران روز به روز افزایش می یابد و فارغ التحصیلان به جای افزایش میزان کارایی ، مدرک تحصیلی خود را زیر سؤال می برند .
حال با توجه به موارد مطرح شده درمی یابیم که دانش آموزان با نگرش به اطراف خود و این که پس از پایان تحصیلات ممکن است همچون برخی از افراد بیکار باشند و این تحصیل برای آنها سودی از نظر کاری نداشته باشند لذا در کسب علم و آموزش در آنها بی علاقگی و بی انگیزگی نسبت به تحصیل را مشاهده می کنیم و شاهد عدم پیشرفت تحصیلی در آنها هستیم . که من با مشاهده چنین برداشتهایی از سوی دانش آموزان سعی نمودم نظر آنها را با انجام این اقدام پژوهی نسبت به کسب علم و دانش تغییر دهم امید است که با برنامه ریزیهای مسئولان شاهد آموزش و پرورشی پویا و کارآمد در نظام اسلامی خود باشیم .
تجزیه و تحلیل و تفسیر دادهها :
پس از مطالعه و نظر خواهی از معلمان و مدیران مدارس دیگر و اولیاء دانش آموزان و مسئولان آموزشی نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و اشکالات برطرف شد و خلاصة یافتهها به شرح زیر جمع آوری شد که عبارتند از :
۱- نبودن بازار کار یا شغل مناسب پس از پایان تحصیلات
۲- ترس و نامیدی از آینده
۳- ناآگاهی و پی نبردن به ارزش علم و تحصیل آن
۴- بی توجهی و تشویق نکردن والدین و معلمان
۵- نبودن وسایل و امکانات ایجاد انگیزه
۶- عدم ارزشیابی عادلانه توسط برخی از معلمان
۷- عدم توجه به برنامههای مکمل و فوق العاده در مدارس که توسط دانش آموزان صورت می گیرد .
۸- وجود موانع ارتباطی بین دانش آموزان و معلمان و مدیران
۹- استفاده نکردن از روشهای تدریس بهتر و نوین
انتخاب راه جدید و موقتی :
با مطالعه اطلاعات جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل آنها دریافتیم که جهت حل و فصل این مشکل راه حلهایی وجود دارد از جمله :
۱- استفاده از روش تدریس مناسب توسط معلم و کمک گرفتن از دانش آموزان مستعد جهت تدریس در کلاس
۲- دادن فعالیت مستمر و مکمل دلخواه دانش آموزان
۳- مرتبط ساختن مسائل آموزشی با مسائل اجتماعی روز
اجرای طرح جدید و نظارت بر آن :
با پشت سر گذاشتن مراحل قبل برای اجرای مناسب طرح جدید اقداماتی به شرح ذیل صورت گرفت :
۱- استفاده کردن از برنامههای مکمل و مورد علاقة دانش آموزان
۲- پی بردن به مشکلات خانوادگی و اجتماعی دانش آموزان به صورت محرمانه
۳- انتخاب و به کارگیری روشهای مناسب تدریس جهت ایجاد انگیزه
۴- ارزشیابی عادلانه توسط مدیر و معلمان
۵- شرکت دادن دانش آموزان در فعالیتهای گروهی
۶- نظر خواهی از خود دانش آموزان در کلیة امور مربوط به آنها
۷- از بین بردن موانع ارتباطی بین دانش آموزان و کارکنان مدرسه
۸- کمک به پی بردن به ارزش تحصیل علم و کاربرد آن در زندگی آینده
۹- کمک به شناسایی استعدادها و شکوفا ساختن آنها توسط معلمان و اولیای دانش آموزان .
جمع آوری اطلاعات ( شواهد ۲ ) :
با اجرای طرح جدید تغییراتی در برنامه کار معلمان و دانش آموزان به وجود آمد که از این قرار است :
۱- از روشهای مناسب و جدید تدریس استفاده شد .
۲- معلمان و اولیای دانش آموزان را که بیشترین تلاش را در پیشبرد امور آموزشی داشتند به نحوی با همکاری اداره و مدرسه تشویق شدند .
۳- شرکت دادن دانش آموزان در فعالیتهای گروهی مدرسه و دادن مسئولیت به آنها و توجه و رونق بخشیدن به فعالیتهای شورای دانش آموزی مدرسه
۴- کلاس و مدرسه به روش دانش آموز محوری اداره شد .
۵- کلاسهای مکمل و فوق برنامه که مورد علاقه دانش آموزان بود برپا شد ضمناً سایر معلمان نیز در برگزاری این کلاسها نقش بسیار خوبی ایفا نمودند .
۶- برگزاری کلاسهای جبرانی برای دانش آموزان در ساعات غیر اداری که با توجه به اینکه معلمان در روستا بیتوته داشتند از استقبال خوب آنان برخوردار شد و نتایج خوبی برای دانش آموزان داشت .
ارزشیابی تأثیر اقدام جدید و تعیین اعتبار آن :
با بهکارگیری موارد ذکر شده تغییرات بسیار مطلوبی در دانش آموزان به وجود آمد و مشاهده گردید که به شرح زیر می باشد :
۱- دانش آموزان نسبت به قبل رغبت بیشتری از خود در دروس نشان دادند .
۲- حداکثر تلاش خود را در انجام مسئولیتهای واگذار شده نمودند .
۳- هنگام تدریس معلم ، درس را به خوبی دنبال و گوش می دادند و در بین تدریس سؤالاتی را که به ذهنشان می رسید ،می کردند که نشان دهندة علاقه به دانستن بود .
۴- در امتحانات نوبت دوم اکثر دانش آموزان پیشرفت قابل ملاحظهای نمودند .
۵- رأس ساعت در تمام کلاسها حضور می یافتند و غیبت و عدم حضور دانش آموزان در طول سال تحصیلی به حداقل رسید .
تجدید نظر و دادن گزارش نهایی (نتیجه گیری) :
پس از مشاهدة پیشرفت دانش آموزان در یک جلسة مشترک با حضور اینجانب (مدیرآموزشگاه) و کارکنان مدرسه طرحهای به اجرا گذاشته شده مورد تجدید نظر قرار گرفت و نقایص کارها و رفتاره