عوامل موثر در توانمندی های ذهنی افراد
1. اندیشه درباره علم و حکمت و گفتار و رفتار عالمانه و حکیمانه: تفکر، عقل را شکوفا می سازد و موجب می شود تا انسان دقت و کنجکاوی خود را همواره به کار اندازد، هوشمندانه فکر کند و اندیشمندانه سخن بگوید. تلاش پیگیر انسان در این خصوص، وی را به همنشینی با عالمان و حکیمان و یا به گفتار و نوشتار آنان سوق می دهد که این امر به سهم خود انسان را در گسترش دادن به دامنه دانستنی ها و درک حقایق علوم یاری می دهد و این در واقع به مفهوم شکوفایی عقل و خرد است که روایات به آن اشاره دارد.
2. اشتغال به تحصیل و دانش:بدون تردید نقش آموزش در پرورش استعدادها، اهمیت بسیار بالایی دارد. اشتغال به تحصیل موجب می شودتا ذهن انسان از رکود و خمودی رهایی یابد و به شکوفایی واقعی نائل شود. چه بسیار افراد خوش استعدادی که به دلیل فراهم نبودن شرایط تحصیل و یا اهمیت ندادن به آن، استعدادهایشان به خمودی گراییده است و در مقابل، چه بسیار افرادی که از ابتدا، هوش سرشاری ندارند اما در پرتو تحصیل و یادگیری، همان استعداد ناچیز خود را شکوفا ساخته و به نتایج پرباری دست یافته اند.
3. اشتغال به تعلیم و تدریس: این نکته نیز بدیهی است و قابل تجربه و اثبات که هر اندازه انسان به تعلیم آموخته ها و اندوخته های ذهنی خویش بیشتر اهمیت دهد، عقل او پیراسته تر و زمینه پرورش و شکوفایی آن بیشتر فراهم می شود؛ زیرا در هر نوبت تعلیم و تدریس بر نکات جدیدی واقف شده که قبلا از آنها بی اطلاع بوده است و اگر این امر به طور پیوسته دنبال شود، پس از چندی استعداد عقلانی انسان چندین برابر می شود.
4. پرهیز از مسائل بی اهمیت و کم اهمیت:یکی از عوامل پرورش هوش و بهره برداری از استعدادهای هوشی این است که از پرداختن به موضوعات کم اهمیت اجتناب ورزیم و در هر زمینه ای که هوش را به کار می گیریم، به منظور بالندگی و پیشرفت هر چه بهتر هوش و بهره برداری و نتیجه گیری هر چه سریعتر از آن، فعالیت های ذهنی را در جهت صحیح و مشخصی که متناسب با موضوع مورد نظر باشد، متمرکز سازیم. در غیر این صورت ذهن به پراکندگی و آشفتگی دچار می شود و در نتیجه پیشرفتی حاصل نمی کند.
5. مهرورزی نسبت به انسان نادان و تلاش برای رفع جهالت او:تلاش به منظور جهالت زدایی از جامعه، گذشته از آثار سودمند عاطفی و اخلاقی که به دنبال دارد، در واقع نتایج پرباری را نیز نصیب شخصی می سازد که بر انجام دادن این امر مهم همت گماشته است. شخص دانا و خردمند، بدون این که مغرور به دانش و استعداد خویش شود، آن را در مسیر خدمت به دیگران واز جمله زدودن غبار جهالت از جاهلان به کار می گیرد. وی قبل از هر اقدامی به فکر فرو می رود تا منطقی ترین و سالمترین راه مبارزه با جهل را انتخاب کند و با انتخاب عاقلانه ترین راه، تا آنجا که توان دارد می کوشد نادان را از جهالتی که گرفتارش شده برهاند. تمام این تلاش ها که از حس نوع دوستی و ابراز علاقه و مهر و محبت به همنوع سرچشمه می گیرد، فرایندی را تشکیل می دهد که هسته مرکزی آن، فعالیت پیوسته و مکرر اندیشه و خرد آدمی است.
تهیه کنند: زینب اصغری
روانشناسی بالینی- کارشناسی ارشد