سیمای قیامت در قرآن
مقدمه
اعتقاد به قیامت و معاد تقریبا در اکثر دینهایی که انسانها از اول خلقت تا حالا با آن سرو کار داشتند هرچند با اختلافاتی همواره در میان مردم رایج بوده و اکثریت معتقدند که یک روزی همه مردگان زنده خواهند شد و در آنجا دیگر پس از پشت سر گذاشتن یک زندگی توام با رنج و زحمت به رفاه و آسایش مطلق روی خواهند آورد. در قرآن نیز که کتاب دین اسلام میباشد با دید ویژهای بر این مطلب نگریسته شده و از میان همه نظریات راجع به معاد، معاد جسمانی و روحانی پذیرفته گشته، فرا رسیدن قیامت و برانگیخته شدن تمام انسانها، چنان مورد توجه و قطعی بیان گردیده که امکان هرگونه شک و تردیدی را از بین برده و آن را وعدهای تخلف ناپذیر خوانده. در این کتا،ب معاد در دو مرحله مورد بررسی و تبیین قرار گرفته که یکی امکان وقوع معاد است و دیگری دلیلهای وقوع معاد. که به طور خلاصه به بیان هر کدام از موارد یاد شده میپردازیم:
مراحل معاد
الف) امکان معاد
در قرآن پنج روش مختلف برای بیان امکان وقوع معاد مورد توجه قرار گرفته که بدین شرح است:
انکار معاد بدون دلیل است
بخشی از آیات قرآنی بر این حقیقت اشاره میفرماید که منکران قیامت ، هیچ دلیل عقل پسند و محکمهپسندی در ادعاهای خود نداشته و صرفا میکوشند تا قیامت و زندگی دوباره انسان را امری غیرمعقول نشان دهند چنانچه آیات 7 و 8 سوره سبا نیز به این حقیقت اشاره نموده که (و کسانی که کفر ورزیدند، گفتند آیا مردی را به شما نشان دهیم که شما را خبر میدهد که چون متلاشی شدید _ باز _ قطعا در آفرینشی جدید خواهید بود؟ آیا _ این مرد_ بر خدا دروغی بسته یا جنونی در اوست؟ نه بلکه آنان به آخرت ایمان ندارند در عذاب و گمراهی دور و درازند. ) همچنانکه میبینیم به جای تفکر در آیات الهی و پاسخ دادن متناسب با آن به مغالطه روی آورده با تهمتهای ناروا، پیامبر را شخصی دروغگو و دیوانه میخوانند.
آفرینش نخستین انسان
در این آیات، چنین بیان میدارد همان خداوندی که توانست اولین انسان را بیافریند پس در آفرینش دوباره او نیز قدرت دارد و چنین ابراز می دارد که بگو همان کسی که نخستین بار پدید آورد به آن زندگی میبخشد.
قدرت الهی
دسته ای از آیات نیز قدرت خداوند را دلیل محکمی بر امکان وقوع معاد بیان میدارند، در این سری آیات ، با یادآوری مظاهر قدرت الهی در خلقت جهان ، توانایی وی را در زنده نمودن دوباره مردگان اثبات نموده، می فرماید: مگر ندانستهاند آن خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و در آفریدن آنها ناتوان نگشته میتواند مردگان را نیز زنده کند، آری اوست که بر همه چیز تواناست.
نمونههای معاد
در دسته دیگر از آیات قرآنی برای از بین بردن شک و تردید در موضوع امکان معاد، توجه انسان به جهان طبیعت اطراف خودش و مرگ و زندگی دوباره طبیعت جلب کرده، رویش گیاهان سبز و زیبا از دل خاک مرده را نمونه عینی قیامت بیان داشته، در آیه 57 سوره اعرافچنین اشاره میفرماید: اوست که باران را پیشاپیش _ باران _ رحمتش مژده رسان میرساند تا آنگاه که ابرهای گران بار را بردارند، آن را به سوی سرزمینی مرده برانیم و از آن باران فرود آوریم و از هرگونه میوهای _ از خاک _ برآوریم بدین سان مردگان را _ نیز از قبرها _ خارج میسازیم باشد که شما متذکر شوید.
نمونههای تاریخی معاد
در دسته دیگری از آیات به حوادث تاریخی اشارهای شده است که نمونه عینی از رستاخیز انسان در قیامت هستند و پس از نقل این نمونههای عینی، به رابطه آن با معاد اشارهای نموده وقوع معجزه گونه اینها را نشانهای برای قیامت معرفی مینماید به عنوان نمونه داستان شخصی را بیان میدارد که در حال گذر از کنار یک آبادی ویران شدهای، از خود سوال میکند که خدا چگونه جسد مردگان را زنده میکند، این شخص به قدرت الهی میمیرد و پس از گذشت صد سال دوباره زنده میشود و همچنین نمونههای دیگری مانند اصحاب کهف، زنده شدن پرندگان چهارگانه پس از ذبح آنها توسط حضرت ابراهیم علیه السلام، را مورد توجه قرار داده، بیان میدارد.
ضرورت معاد
در قرآن علاوه بر اثبات امکان وقوع معاد به مسئله مهمتر از آن که همان ضرورت معاد است نیز توجه ویژهای شده است یعنی محتوی بعضی آیات طوری است که میتوان از آنها نوعی استدلال عقلی بر ضرورت معاد به دست آورد. از ویژگی عمده این دسته آیات این است که معمولا بر یکی از صفتهای الهی تاکید ورزیده، وقوع معاد را از لوازم گریز ناپذیر آن صفت بیان میدارد که به ترتیب زیر است:
1- دلیل حکمت
میدانیم که یکی از صفتهای خداوندی، حکیم بودن است به این معنی که خداوند کارهای بیهود انجام نمیدهد بلکه تمام کارهایش دارای هدف و نتیجه خردمندانهای میباشد. و از طرف دیگر نیز هدف آفرینش انسان، رسیدن آدمی به کمالات ویژه خود اوست، و از جهتی میدانیم که این جهان برای کمال انسان کافی نمیباشد چرا که زندگی انسانی در دنیا پر از انواع رنجحها و دردها و محدودیتها میباشد در حالی که انسان هم از لحاظ فطری و هم از لحاظ ساختار وجودیش، قابلیت زندگی همیشگی را دارد. پس با توجه به حکمت الهی، هدف خلقت انسان باید تحقق یابد یعنی انسان به کمال شایسته خود برسد از طرفی نیز متوجه هستیم که رسیدن کامل به این هدف در این جهان غیر ممکن میباشد بنابراین لازم است که زندگی انسانی با مرگش پایان نپذیرد چرا که در این صورت خلقتش از روی عبث و بیهوده میباشد که در آیات 115 و 116 سوره مومنون به این حقیقت اشاره میفرماید که: آیا پنداشتید که شما را بیهوده خلق کردهایم، و این که به سوی ما بازگردانیده نمیشوید؟ که مضمون این آیات بیانگر آنست که اگر رجوع و بازگشتنی نباشد کار خدا بیهوده است در حالی که خداوند حکیم منزه بدور از انجام کار بیهوده میباشد.
2- عدل الهی
از دلایل عقلی دیگر در قرآن بر ضرورت معاد داوری خداوند میباشد اینکه یکی از جلوههای عدل الهی، اینست که به کافران کیفر دهد و به نیکوکاران پاداش عنایت فرماید. با نظر به اینگه دنیای مادی به دلیل محدودیتهایش، گنجایش پاداش و عذاب همه انسانها را ندارد و از سوی دیگر تمام لذات دنیوی نیز نمیتواند پاداش کامل و مناسب برای اعمال بندگان مومن باشد و از سوی دیگر حتی با بالاترین کیفرها نمیتوان برخی جنایات را به طور کامل کیفر داد مثلا قصاص یک نفر که به تنهایی چندین نفر را میکشد با قصاص کسی که فقط یک نفر را میکشد چگونه برابری میکند. بنابراین چون پاداش و کیفر همه انسانها در دنیا ممکن نیست عدالت خداوندی اقتضا میکند تا در جهان دیگری، دادگاه عدلش را بگستراند تا در آنجا با رودررویی با اعمالشان بی هیچ کم و زیادی نتایج عملشان را دریافت دارند. که این جهان دیگر همان قیامت میباشد، که به این حقیقت در آیات 35 و 36 سوره قلم اشاره شده که: آیا فرمانبرداران را چون بدکاران قرار خواهیم داد؟ شما را چه شده است؟ چگونه داوری میکنید؟
و در آیات 21 و 22 سوره جاثیه میفرماید که: خدا آسمانها و زمینها را به حق آفریده تا هر کسی به سبب آنچه بدست آورده پاداش یابد و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند.
حوادث قبل از معاد
این بود خلاصهای از دلایل وقوع معاد در قرآن اما قبل از وقوع معاد بنابر آیات مختلف قرآنی یک سری حوادثی در این جهان رخ خواهد داد، به گونه ای انسان فکر میکند مرگ جهان فرا رسیده باشد این حوادث بنابر آیات مختلف قرآنی چنین است:
کوهها به لرزه درآمده، از جاکنده شده و در هم کوبیده شده به حرکت درآمده، به گرد و غبار پراکنده تبدیل میشوند دریاها شکافته شده شعله ور میگردند، زلزلهای بسیار بزرگ رخ خواهد داد ستارگان نورانی تاریک میشوند و اجرام آسمانی از هم پراکنده شده در هم میریزند و آسمان شکافته شده مانند فلزی گداخته میگردد.
ناگهان شیپور مرگ به صدا درمیآید و همه موجودات زنده میمیرند و با نواخته شدن دوباره آن، همه انسانها سر از گورها برداشته پس از زنده شدن دوبارهشان، همانند ملخها و پروانهها که در هوا این سو و آن سو میروند سراسیمه و هراسان و با سرعت به محضر الهی میرسند و بدین صورت قیامت آغاز میگردد.
پس از رسیدن به محضر الهی، نامه عمل هر کسی که در آن همه کارهای ریز و درستش ثبت گردبده برایش ارائه میگردد. بدینگونه که نامه عمل انسانهای نیکوکار به دست راستشان و نامه عمل بدکاران به دست چپشان داده شده و خداوند شروع به داروی میفرماید، فرشتگان و پیامبران و اولیاء الهی به عنوان شاهد در دادگاه الهی حضور خواهند داشت، علاوه بر شهادت پیامبران و فرشتگان و اولیا الهی، زمین، دستها و پاها و حتی پوست انسان نیز به عنوان شهود در دادگاه عدل الهی انجام وظیفه خواهند کرد، حساب عمل هرکسی براساس عدالت به دقت مورد رسیدگی قرار گرفته و با میزان الهی سنجیده میشوند به طوری که از هیچ کس عوضی پذیرفته نمیشود و شفاعت کسی مورد قبول نمیشود مگر شفاعت کسانی که به دستور خداوند و براساس معیارهای مورد رضایت الهی صورت گرفته باشد، سپس حکم الهی اعلام شده، نیکوکاران و بدکاران از یکدیگر جدا میگردند در حالیکه مومنان روسفید و خندان به سوی بهشت میروند و کافران و منافقان روسیاه، اندوهگین و با ذلت وخواری به سوی دوزخ برده میشوند. هنگامی که مومنان به بهشت نزدیک میشوند درهای بهشت گشوده گردیده و فرشتگان رحمت به استقبالشان آمده و با درود و احترام، مژده سعادت همیشگشیان را میدهند. و از سوی دیگر درهای دوزخ به سوی کافران و منافقان گشوده گردیده فرشتگان عذاب با خشونت آنان را سرزنش کرده به آنان وعده عذاب ابدی میدهند. و بدین گونه زندگی ابدی انسان شروع می گردد.
تأثیرات زلزله روی موجودات زنده
«مـردم! رهنمودهای آفریدگار خود را بکار بگيريد که لرزش روز رستاخيز لرزشی بی سابقه است ـــ روزیکه با آن مواجه شويد: هر شـير دهنده در حال شير دهی شيرخوار خود را رها می کند وهر ماده بارداری وضع حمل میکند، و مردم را مست می بينی درحاليکه مست نيستند بلکه مجازات خـدا طولانی است».
نکات آيـه:
1ـــ زلزله باعث وضع حمل می شود،انسان را مست می کند، باعث رها نمودن شيردهی می شود:
موجهای صوتی با تناوب ضعيف، با تواتر و تناوب ضعيف تر از شنوائی بشر (مادون صوت) با 7 ــ 15 نوسان در هر ثانيه، بيش از آنچه شنيده شوند احساس می شوند و روی موجودات زنده تأثير می گذارند. نمونه اين نوع تواترو تناوبِ صوتی زلزله ها هستند. زلزله در صورت شـديد بودن و طول کشيدن از جمله همين تأثيراتی که در آيه بيان شده را روی انسان می گذارند. کسيکه در حال شيردادن به نوزاد است شير دهی نوزاد را رها می کند. کسيکه باردار است وضع حمل می کند. و انسان گيج و منگ میشود يا به توصيف قـرآن "مست" بنظر می رسد.
2ـــ روز رستاخیز با زلزله بی سابقه همراه خواهد بود:
زمین از جهت غرب در جهت شرق بدور خود می چرخد که این امر یکی از دلایل ایجاد شب و روز در روی زمین است. هر صد سال يک هزارم ثانیه از سرعت حرکت زمین بدور خود کاسته میشود (به عبارتی هر يک قرن يک هزارم ثانيه به طول روز اضافه می شود). طوری که حدوداً 4 هزار میلیون سال پیش سرعت زمین آنقدر زیاد بوده است که طول شب و روز 4 ساعت بوده است. نتیجه کم شدن از سرعت زمین اینست که روزی زمین از حرکت باز خواهد ایستاد و بعد بهسمت عکس حرکتِ کنونی خود حرکت خواهد کرد (یعنی از شرق به غرب)، و خورشید نیز از غرب طلوع خواهد کرد. در مدتی که زمین از حرکت باز خواهد ایستاد دچار تنش و لرزشهای سهمگینِِ بی سابقه خواهد شد.
صـدا مـی کُـشـد
« و در شـيـپـور دمـيـده خواهد شد و هـر کـه در زمين و سـيارات باشد بيهـوش شده و می ميرد غیر از آنکه خدا آنرا استثناء کرده باشد».
نکات آيه:
1ـــ صدا انسان را بيهوش می کند و می کشد:واحد اندازه گيری شدت صدا دسيبل است. پائين ترين صدائی که انسان می تواند بشنود20 دسيبل است. هنگاميکه شدت سر و صدا نزديک 45 دسيبل است انسان به آسودگی نمی تواند بخوابد، نزديک 85 دسيبل دردهای گوش آغاز می شود. در سر و صداهای نزديک به 90 دسيبل آدم نمی بايست 8 ساعت بيشتر در آن فضا بماند، در 100 دسيبل نمی بايست بيش از دو ساعت بماند، در 110 دسيبل نمی بايست بيش از نيم ساعت بماند، و به 160 دسيبل که برسد آدم کر می شود.
در شدت سر و صدای دستگاهای ما فوق صوت که به 200 دسيبل می رسد بافت های خيلی از جانواران دريائی دريده می شود و می میرند. پرنده بلدرچين اگر صدای رعد شديد بشنود می ميرد. فـشار موج بالای 200 دسيبل برای انسان کشندهاست. مثلاً انفجار يک بمب اتم در فـاصله 500 متری می تواند انسان را بکشد. (البته گرمای آن در آن فاصله کشنده تر است ولی در صورت کشته نشدن با گرمای آن از صدای آن می میرد).
2ـــ هنگام قيامت کسانی در سيارات خواهند بود:موقعيت عـلـمی انـسـان امـروز و رفـتن وی بـه مـاه درسـتی رفــتـن انـسان به سيارات ديگر و بودن وی در آنها را تأييد می کند.
مـراحـل وقـوع قـيـامـت
«امروز می پـرسـد: روز قـيامت دیگر چه وقت است ـــ ولی وقتی نور چشم را بگيرد ـــ و ماه ناپديد بشود ــ و خورشيد و ماه يکی شوند ـــ آنروز می گـويد: گريزگاه کجاست»! قیامت 6ــ10
«وقتی خورشيد حجیم شود وستارگان تيره شوند (بميرند)». تکویر 1ــ2
«و وقتی جو کنده شود». تکویر 11
« و وقتی درياها طغـيان کنند». انفطار 3
« و وقتی درياها به غليان آمده و تبخير شوند». تکویر 6
« وقتیکه ستارگان کم کم تمام شوند». مرسلات 8
نکات آيات: 1ـ خورشيد حجیم خواهد شد. 2ـ چشم را برق خواهد گرفت. 3ــ درياها طغيان خواهند کرد. 4ـــ درياها تبخير خواهند شد. 5ـــ مـاه خـواهـد گرفت.6ـــ جو کـنـده خواهد شد.7ــ جو نسبت به زمين بمثابه پوست می ماند. 8ـ ماه و خـورشيد يکی خواهند شد. 9ـ ستارگـان تيره خواهند شد (خواهند مرد). 10ـــ ستارگان کم کم تمام خواهند شد.
1ــ خورشيد حجیم خواهد شد:
خورشيد از هـيـدروژن و هلـيوم تشکيل شده است. بدليل دمای بـسـيـار بـالای درون آن پيوسته هيدروژن آن تجزيه میشود و به هليوم و حجم عظيمی از انرژی که گرما و نور و تشعشعات بـاشـد تبديل میشود. هـيـدروژن آن روزی تـمام می شود و منبع هليوم آن متلاشی می شـود و دمـای آن بالا میرود. بـه دليل افـزايـش دما بخش (انبار) هـيدروژن به بيرون هل داده می شود و خورشيد گسترش پيدا می کند و غـول آسایِ سرخ رنگ می شود. بعد دوباره کم کم جمع می شود و بعد دوباره امتداد پيدا می کند وبعد دوباره جمع و کوتوله سفيد رنگ میشود. (عمر خورشيد 5000 مـيـلـيـون سـال ديـگـر بـرآورد می شـود. ايـن تـخـمـيـن با بررسی انواع انفعـالات هــسـتـه ای مـوجـود در خورشيد و در ترکيب خورشيد و حساب اشعه های خارج شونده از آن، و حساب جرم آن زده شده است و بستگی به اين دارد که: اولاً خورشيد پيوسته هـمـيـن اندازه از ماده را تجزيه کند. و ثانياً: نحوه تجزيه و فعل و انـفـعالات درون خورشيد پيوسته به هـمين منوال کنونی خود ادامه داشته باشد. و اين چيزی است که انسان از آن مطمئن نيست).
(مصدر تکویر در اصل بمعنی پیچاندن چیزی دور چیزی است. بعد بطور ضمنی بمعنی حجیم شدن، پف کردن، در خود جا دادن یا فرو بردن، کوره شدن و غیره بکار رفته است).
2ــ چشم را برق خواهد گرفت:
هنگاميکه خورشيد گسترش پيدا می کند و غول آسا میشود، گازهای داغ آن سرد می شود و رنگ زرد آنها به رنگ سرخ تغيير می کند، ولی از آنجا که با غول آسا شدن آن قطر آن حدود 150 بار بزرگتر می شود و به ما خيلی نزديک میشود علی رغم سردتر شدن گازهای آن درخشندگی و پرتو آنها برای ما خيلی خيلی بيشتر از آنچه فعلاً هست خواهد شد، و اين باعـث برق گرفتن چشم خواهد شد.
3ــ درياها طغيان خواهند کرد:
از آنجا که دمای هـوای قـطبها در حدی نيست که بـرفـهـای آن آب شـونـد سال بسال بر اندازه برف و يخ آنها افزوده می شود. و به هـمان اندازه نيز از آب دريا رفـته رفـته کاسته میشـود. وقـتی خـورشـيـد آغاز به گسترش پيدا کردن می کند دمای حرارت روی زمين بالا می رود و باعث ذوب شـدن بـرفـهـای قطبها میشود. با آب شدن آنها سطح آب درياها بالاتر می آيد و بهاين ترتيب درياها طغـيان می کنند.
4ـــ درياها تبخير خواهند شد:
در ادامه گـسـتـرش خـورشـيـد و پـيـوسـته بالاتر رفـتن دمای حرارت در زمين، آبهای روی زمين تبخير خواهند شد.
5ـــ ماه خواهد گرفت:
با افـزايش گرما و تبخير شدن درياها، جو زمين يکپارچه پر از بخار می شود و ماه ديده نخواهـد شد.
6ـــ جو کنده خواهد شد:
با گسترش خورشيد و افزايش دماو تـبخير درياها، جو زمين از محدوده زمين خارج می شود و به فضا می رود. گرمای روی زمين روزها گرمتر از درون تنور خواهد شد.
7ــ جـو نسبت به زمين بمثابه پوست می ماند:
واژه «کشط» به معنی پوست کـنـدن اسـت. و «کـشـط شـدن» جـو به اين معنی است که جو زمين بمثابه "پوست زمين" می ماند. قـطر زمين 12800 کـيلومتر است و ارتفاع جو 1000 کـيلومتر. يعنی ارتفاع جو نسبت به قطر زمين تقريباً يک سيزدهم است.اين نسبتِ جو نسبت به قـطـر زمـين مانند نسبت پوست به مـيـوه می ماند.
8ــ ماه و خورشيد يکی خواهند شد:
وقـتـی خورشيد امتداد پيدا می کند و بزرگ می شود ابتدا عطارد را می بلعد که در فاصله 58 ميليون کيلومتری آن قراردارد. بـعـد زهره را می بلعـد که در فاصله 108 ميليون کيلومتری آن قرار دارد. و بعـد نوبت ماه میرسد و ماه را می بلعد. در آن زمان البته فاصله ماه تا زمین بیشتر از آنچه امروزه هست خواهد بود، چون ماه هر سال 3 سانتیمتر از زمین دور می شود. و بهاين ترتيب ماه و خورشيد يکی خواهند شد.
9ـــ ستارگان تيره خواهند شد (خواهند مرد):
ستارگان نيز مانند ساير پديده هـای ديگر تولد و زندگی و مرگ دارند. برخی از ستاره هائی که می بينيم از خيلی وقتها پيش مرده اند و ما فـقـط نورآنها را می بينيم، و بـقـيه نيز خواهند مرد.
10ـــ ستارگان کم کم تمام خواهند شد:
در داخل کهکـشـانـهـا از ابرهای گازی موجود در آنها بطور متوالـی ستاره های جديد متولد می شوند. ولی آن ابرهای گازی روزی تمام خواهند شد. وقتـی هـمـه گـازهای موجود در ابرهای گازی تمام شـوند سـتـاره هـای جـديـد ديـگـری نمی توانند متولد شوند، و به اين ترتيب ستارگان کم کم تمامخواهـند شد.
وضـعـيـت آسـمـان در آغـاز قـيامـت
« وقتی آسمان (منظومه شمسی) از هم گسيخته شود، مانند "گـُلی به شکلِ روغنِ ته مانده غذای سرخ کرده" خواهـد شد (رحمن: 37)». «روزيکه آسمان مانند چيزگداخته (يا روغن گداخته) شود ( معارج 8)».
(«دِهان» بمعنی: روغنِ سرخِ روشن، باقيمانده روغن، ته مانده روغن خوراک سرخ کرده شده ــ روغن ماليدنی ــ جای ليز و لغزنده ــ چرم سرخ ــ و ابزار روغن مالی است. و همينطور يکی از دو جمع «دُهن» است. دُهن روغن جامد است، (به روغن مايع «زيت» گفته می شود و به روغن جوشان و گداخته«مُهل»). دُهن همينطور به بارانضعيف گفته می شود (بارانی که زمين را کمی چرب و نرم می کند).
«مُهل» بمعنی: چيزي است که با آرامش با آن کار و برخورد می شود. و در معنی دوم خود به: هر چيز داغ و گداخته (از جمله روغن داغ و گداخته) ــ چرک، زرداب ــ طلا، نقره ــ چيزيکه قطره قطره می چکد ــ و اشيائيکه در تنور به نان می چسبند، اطلاق شده است.
وقـتی خورشيد گسترش پيدا می کند، برخی از سیارات را می بلعد و برخی ديگر باقی می مانند. ومـنظـومه شمسی از هم گسيخته می شود، و همانطور که قرآن آنرا توصيف نموده و در تصویر می بینیم مانند "روغـن تـه مـانـده خـوراک سـرخ کرده" و مانند"روغن يا چـيـز گـداخـتـه" خـواهـد شـد.
مردگان زنده خواهند شد و رستگار شوندگان نجات داده خواهند شد
روز قيامت پس از دمـيـده شـدن دوباره در شـيـپـور مردگان زنـده می شـونـد. پـس از حـسـاب و کـتـاب، کـسانيکه رسـتگار می شوند از شرايطی که ديديم نجات داده می شوند ولی کـسانيکه رستگار نمی شـوند هـمـانـجا جا گـذاشـتـه می شوند.
«روز قيامت می بينی "کسانيکه خـدا را دروغ پنداشتند"روسـيـاه شـده اند. آيـا جای افراد متکبر نبايد در جهنم باشد؟! ولی کسانيکه نيک زندگی کردند خدا آنها را با رسـتـگاريشان از آن شرايط بيرون خواهد برد. نه آسيبی خواهند ديد و نه خودشان اندوهِ چيزیرا خـواهند داشت»!
«و خواهند گفت: بهآن ايمان آورديم! ولی چطور می خـواهند چيزيکه در فاصله دور در پرواز است را با دست بگيرند»؟
در روز رستاخيز کسانيکه به آن ايمان نياورده بوده اند وقـتی آنرا ببينند می گويند: به آن ايمان آوردیم!
قرآن ايمان آوردن آنها در آن نقطه را به «با دست گرفتن پرنده درحال پرواز درفاصله دور» تشبيه کرده، که امری غير ممکن است. يعنی آنجا وقت ايمان آوردن نيست وايمان آنها پذيرفـته نخواهد شد!
منابع