مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1778
  • بازدید دیروز : 2770
  • بازدید کل : 13131100

شفاعت


شفاعت

 

مفهوم شفاعت

كلمه "شفاعت" از ريشه "شَفع" به معني جفت بوده و برگرفته از "ضَمّ الشَّي اِلي مِثلِهِ" است و نقطه مقابل آن "وَتر" به معناي تك و تنها است سپس به ضميمه شدن فرد برتر و قويتري براي كمك به فرد ضعيف اطلاق گرديده استو به همين دليل كه شفيع به هنگام درست كردن كار ديگري و شفاعت در مورد او در حقيقت خود را رفيق او قرار مي دهد به او "شفيع" و به كارش "شفاعت" گفته اند.همينطور كسي كه ملك ديگري را جزو ملك خود سازد "شفيع" گفته مي شود.

شفاعت در معناي صحيحش براي حفظ تعادل بوده و وسيله ايست براي بازگشت گناهكاران و در معناي غلط موجب تشويق و جرات بر گناه.(كه به تفضيل در بخشهاي ديگر در اين باره سخن خواهيم گفت)

شفاعت يكى از مظاهر رحمت گسترده الهى است و به اراده خدا و رضايت او، شفيعان اجازه شفاعت دارند؛ يعنى، بر خلاف پارتى‏بازى است كه شخص مجرم واسطه‏اى پيدا مى‏كند و از طريق پول و قدرت، او را وادار مى‏كند تا بر قاضى و حاكم تأثير بگذارد. در شفاعت، همه چيز تنها و تنها برخاسته از اراده حكيمانه خداوند است و او به شفيع اجازه مى‏دهد تا بر اساس اراده و خواست الهى، در مورد برخى بندگان - كه استحقاق عفو الهى را دارند - شفاعت كنند.

به عبارت دیگر، شفاعت در حقيقت پاداش و جايزه الهى به كسانى است كه در دنيا اهل ايمان و عمل صالح بوده‏اند؛ يعنى، بر خلاف پارتى‏بازى - كه امرى ناروا و ناحق است و بر پايه استحقاق افراد نيست - شفاعت بر مبناى استحقاق و قابليت افراد استوار است که انسانها اين قابليت را به واسطه عقيده و عمل خويش در دنيا، تحصيل كرده‏اند.

از طرفی دیگر شفاعت قانونى حكيمانه و بر اساس رحمت و فضل الهى است و مقدم بر قانون كيفر و عذاب مجرمان است.

به عنوان مثال در قوانين كشورها، طبق يك ماده قانونى، كسى كه مرتكب جرم خاصى شود، بايد پنج سال زندانى بكشد و طبق ماده قانونى ديگر هر مجرمى كه واجد شرايط عفو باشد، قبل از تحمل دوره كامل حبس، مورد عفو قرار گرفته و آزاد مى‏شود.

عفو چنين مجرمى، نه تبعيض است و نه نقض قانون؛ بلكه بر اساس قانون ديگرى است كه مقدم و حاكم بر قانون اوليه كيفر مجرمان و برخاسته از قابليت شخص مجرم است.

فرق سوم شفاعت با پارتی بازی در این جهت است که در رابطه با شفاعت، خداوند با هيچ كس رابطه قوم و خويشى ندارد و بين بندگان در امكان بهره‏مندى از قانون شفاعت، تبعيضى قائل نمى‏شود. بلکه هر انسانى قادر است با تحصيل شرايط، از شفاعت بهره‏مند شود و خود را در معرض بخشش و عفو اخروى قرار دهد؛ يعنى، شفاعت، قانونى عام و فراگير و با اعلام قبلى است؛ بر خلاف پارتى‏بازى كه به صورت گزينشى، فردى، غيرفراگير و نامبتنى بر پايه استحقاق است.

 

اشكال شفاعت

1.شفاعت "صحيح" و "باطل

2 .شفاعت در عالم تكوين

 

1.شفاعت باطل (شفاعت در لسان عامه)

به اين گفته مي شود كه شخص شفيع از موقعيت و شخصيت و نفوذ خود استفاده كرده و نظر صاحب قدرت را بي هيچ حساب و كتابي درباره مجرم و يا گناهكار(زير دستان خود) تغيير دهد. گاهي با استفاده از نفوذ خود يا وحشتي كه از نفوذ او دارند و زماني با پيش كشيدن مسايل عاطفي و تحت تأثير قرار دادن عواطف طرف و زمان ديگري با تغيير دادن مباني فكري او دربارهء گناه مجرم و استحقاق او و مانند اينها....

بطور خلاصه شفاعت طبق اين معني هيچگونه دگرگوني در روحيات و فكر مجرم يا متهم ايجاد نمي كند تمام تأثير ها و دگرگونيها مربوط به شخصي است كه شفاعت نزد او مي شود اين شفاعت در بحثهاي مذهبي مطلقاً معني ندارد زيرا نه خداوند (نعوذُ بالل‍ه) اشتباهي مي كند كه بتوان نظر او را عوض كرد و نه عواطفي به اين معني در انسان است كه بتوان آنرا برانگيخت و نه از نفوذ كسي ملاحظه مي كند و وحشتي دارد و نه پاداش و كيفرش بر محوري غير از عدالت دور مي زند.

مي توان گفت شفاعت بر محور دگرگوني و تغيير موضع "شفاعت شونده" صورت مي گيرد يعني شفاعت شونده موجباتي را فراهم مسي كند كه از يك وضع نا مطلوب و در خور كيفر بيرون آمده و به وسيلهء ارتباط با شفيع خود را در وضع قابل قبولي قرار مي دهد كه شايستهء بخشودگي گردد و همانطور كه خواهيم ديد ايمان به اين نوع شفاعت در واقع يك مكتب عالي تربيتي و وسيلهء اصلاح افراد گناهكار وآلوده وبيداري و آگاهي است ؛ اين چيزي نيست جز "شفاعت صحيح " كه شفاعت شونده به اشارهء خداوند مورد شفاعت قرار مي گيرد (وَ لا يَشفَعونَ اِلا لِمَن ارْتَضي... : و جز براي كسي كه [خدا] رضايت دهد شفاعت نمي كنند ـسورهء انبياء ،آيه 28)شفاعت در آخرت نتيجهء هدايت در دنياست.شفاعت در منطق اسلام از نوع اخير است كه بيان شد.

و در بخشهاي ديگر مي بينيم كه تمام ايرادها، خرده گيريها و حمله هلا همه متوجه تفسير اول شفاعت مي شود، نه مفهوم دوم كه يك معني منطقي ومعقول وسازنده است؛ به بياني ديگر آنچه گفته شد تفسير اجمالي شفاعت در دو شكل "تخديري" و"سازنده" آن بود.

 

2. شفاعت در عالم تكوين:

آنچه در مورد شفاعت توضيح داده شد در جهان تكوين(منظور اين دنيا و مسأله آفرينش است) علاوه بر عالم تشريع نيز فراوان ديده مي شود، نيروهاي قويتر اين جهان به نيروهاي ضعيف تر ضميمه شده و آنها را در مسير هدفهاي سازنده پيش مي برند؛ آفتاب مي بارد و بذرهارا در دل زمين آمده مي سازند تا استعدادهاي دروني خود را به كار گيرند (تا به وضع قابل قبولي برسند) و نخستين جوانه حيات را بيرون فرستند، پوست دانه ها را بشكافند و از ظلمتكدهء خاك سر بر آورده و به سوي آسمان كه از آن نيرو گرفته اند پيش روند ، به سوي شفيعي كه شفاعتشان كرده است.

اين صحنه ها در حقيقت يك نوع شفاعت تكويني در رستاخيز زندگي و حيات است و با اقتباس از اين الگو در عالم تكويني نوعي از شفاعت در عالم تشريعي را مي يابيم ؛ راه مستقيمي كه براي درك مسأله شفاعت برايمان گشوده مي شود.

 

قرآن و شفاعت

خالي از لطف نيست كه بهتر است بگوييم چه طريقي بهتر از طريق قرآن براي درك مسأله شفاعت و بيان آيات و بررسي در تفاسير مختلف در اين باره آمده!

در قرآن دربارهء " شفاعت" (به اين عنوان ) در حدود سي آيه آمده است ( بحث ها و اشارات ديگري نيز به اين مسأله با عناوين ديگر ديده مي شود.

آياتي كه در قرآن پيرامون "شفاعت" آمده است را ميتوان به چند دسته تقسيم كرد :

اول ـ آياتي كه به طور مطلق شفاعت را نفي مي كند؛

لانْفِقوا مِمّا رزقناكُم مِنْ قَبلُ اَن يأتي يَوم لا بيعُ فيهِ وَ لا خلة وَلا شفاعَة...:

پيش از انكه روزي فرا رسد كه نه داد و ستدي هست و نه دوستي و نه شفاعتي، از آنچه روزيتان كرده ايم انفاق كنيد...(سورهء بقرة؛ آيه 254)

وَ لا يُقبَلُ مِنها شَفاعَة...:

و از كسي شفاعتي نپذيرند...(سورهء بقرة؛ آيه 48)

در اين آيات راههاي متصور براي نجات محرومان غير از ايمان و عمل صالح چه از طريق پرداخت عوض و ديُون مالي و مادي، يا پيوند و سابقهء دوستي و يا مسأله شفاعت نفي شده است.

حتي در مورد بعضي از گناهكاران مي خوانيم؛

فَما تَنفَعَهُم شفاعَة الشافِعين...:

شفاعت شفاعت كنندگان به حال ايشان سودي ندارد... (سورهء مدثر؛ آيه 48)

دوم ـ آياتي كه شفيع را منحصراً خداوند متعال معرفي مي كند و شفاعت را فقط مخصوص ذات اقدس الهي مي داند؛

مالَكُم مِن دونِهِ مِن وَلي وَ لا شَفيع...:

براي شما هيچ سرپرست و شفيعي غير از خداوند نيست...(سورهء سجده؛ آيه 4)

قُل لِلّهِ الشَفاعة جَميعاً...:

بگو، شفاعت يكسره از آن خداست...(سورهء زمر؛ آيه 44)

سوم ـ آياتي كه شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مي كند؛

مَن ذَالّذي يَشفَعُ عِندَهُ اِلّا بِاذْنِهِ...:

چه كسي مي تواند جز به اذن خدا شفاعت كند؟...(سورهء بقره؛ آيه 255)

وَ لا تَنْفعُ الشفاعَة عِنْدَهُ اِلّا لِمَن اِذْنِه لَه...:

شفاعت جز براي كساني كه خداوند اذن (اجازه) دهد سودي ندارد... (سورهء سباء ؛آيه 23)

چهارم ـ آياتي است كه شرايطي را براي شفاعت شونده (مشفوع) بيان كرده است،گاهي اين شرط را رضايت و خشنودي پروردگار معرفي مي كند؛

وَ لا يَشْفَعونَ اِلّا لِمن ارْتَضي...:

و جز براي كسي كه [خدا] رضايت دهد شفاعت نمي كنند... (سورهء انبياء؛ آيه 28)

و گاه شرط آن را گرفتن پيمان و عهد نزد خدا معرفي مي كند؛

لا يَملِكونَ الشّفاعة اِلّا مَن اتّخَذَ عِندَالرّحمنِ عَهداً...:

كسي به شفاغت دست مي يابد كه به خداوند و به پيامبر ايمان داشته باشد و نزد خدا تعهد و پيمان بسته باشد... (سورهء مريم؛ آيه 87)

و زماني هم صلاحيت شفاعت شدن را از بعضي از مجرمان و گناهكاران سلب مي كند؛

ما لِلظّالِمينَ مِن حَميم وَ لا يَشفَع يطاع...:

براي ستمگران نه ياوري هست و نه شفاعتگري كه مورد اطاعت باشد...(سورهء غافر؛ آيه 18)

البته شرايط شفاعت شونده در بخش هاي ديگر آمده است.

پنجم ـ در آياتي نيز شفاعت به معني يازي و پشتيباني از برادر عقيدتي و ديني در كمك به وي و يا در جهاد با تجاوزگران است كه بهرهء دنيوي غنايم و پاداش اخروي آن جنت خداست و اگر در گناه و تجاوزي با همدينش رفاقت كند، بهرهء دنياي او سرزنش و نصيب جهان ديگرش كيفر خواهد بود؛

مَن يَشفَع شفاعَةً حَسَنَةً يكُن لَهُ نَصيبٌ مِنها وَ يَشفَع شفاعَةً سَيِّأةً يكُن لَهُ كِفلُ مِنها ...:

هر كه شفاعتي نيكو كند، او را بهره اي باشد و كسي را كه شفاعتي بد كند وي را از آن سهمي باشد...(سورهء نساء؛ آيه 85)

معاني و تعابير ديگري نيز از مسأله شفاعت در قرآن كريم آمده است ولي آنچه مد نظر ما بوده است در دسته بنديهاي فوق ذكر شده است.

 

احاديث و شفاعت

در روايات و احاديث اسلامي تعبيرات فراواني درباره شفاعت آمده است كه در بيان مسأله شفاعت در ذيل آيات قرآن بسيار راهگشاست،از جمله:

1ـ در تفسير "برهان" از امام كاظم(ع) از حضرت علي(ع) نقل شده كه مي فرمايد:از پيامبر اكرم(ص) شنيدم"شَفاعَتي لِاَهل الْكبایر مِن اُمّتي..." : "شفاعت من براي مرتكبين گناهان كبيره از امّتم است..." راوي حديث كه ابن ابي عمير است مي گويد:از امام كاظم (ع) پرسيدم چگونه براي مرتكبان گناهان كبيره شفاعت ممكن است در حالي كه خداوند مي فرمايد: "وَ لا يَشفَعون اِلّا لِمَن ارْتَضي" مسلّم است كسي مرتكب گناهان كبيره شود مورد ارتضاء و خشنودي خداوند نيست!

امام كاظم(ع) در پاسخ فرمود: " هر فرد با ايماني كه مرتكب گناهي مي شود طبعاً پشيمان خواهد شد و پيامبر(ص) هم فرموده پشيماني از گناه توبه است....و كسي كه پشيمان نگردد مؤمن واقعي نيست و شفاعت براي او نخواهد بود و عمل او "ظلم" است، همينطور خداوند مي فرمايد ظالمان دوست و شفاعت كننده اي ندارند"(تفسير برهان، جلد 3، ص 57)

مضمون صدر حديث اين است كه شفاعت شامل مرتكبان گناهان كبيره مي شود ولي ذيل حديث روشن مي كند كه شرط اصلي پذيرش شفاعت واجد بودن ايماني است كه مجرم را به مرحلهء ندامت، خودسازي و جبران برساند و از ظلم، طغيان و قانون شكني برهاند.(شفاعت سازنده و صحيح)

2ـ در كتاب كافي از امام صادق(ع) در نامه اي كه به تمامي اصحابش نوشت چنين نقل شده:

"مَن سره انْ ينفعهُ شَفاعَة الشافعين عِنداللّه فَليَطلب اِلي اللّه ان يرضي عَنه"

لحن اين روايت نشان مي دهد كه براي اصلاح اشتباهاتي كه در زمينهء شفاعت براي بعضي ياران امام (ع) خصوصاً و جمعي از مسلمانان عموماً رخ داده است صادر شده و با صراحت شفاعتهاي تشويق كننده به گناه در آن نفي شده است و مي گويد "هر كس دوست دارد مشمول شفاعت گردد بايد خشنودي خدا را جلب كند."(بحارالانوار چاپ قديم، جلد 3،ص304)

3ـ باز در حديث ديگري از امام صادق(ع) مي خوانيم:

" اذا كانََ يومَ القيامة بعث اللّه العالم وَ العابد، فَاذا و قفا بَينَ يدي اللّه عزّوجل قيل ِللعابِد انْطَلَق اِلي الجنة، و قيل لِلعالم قِفْ تشفع لِلنّاس بِحُسن تَأديبك لَهُم" :

" در روز رستاخيز خداوند، عالم و عابد را بر مي انگيزد و به عابد مي گويد تنها خود به سوي بهشت رو امّا به عالممي گويد براي مردمي كه تربيت كردي شفاعت كن"(اختصاص مفيد نقل از بحار، جلد 3، ص305)

در اين حديث پيوندي در ميان "تأديب عالم" و "شفاعت او نسبت به شاگردانش" كه مكتب او را درك كرده اند ديده مي شود كه مي تواند پرتويي به روي بسياري از موارد تاريك اين بحث بيفكند.

بعلاوه اختصاص شفاعت كردن به عالم و نفي آن از عابد نشانه اي است از اين كه شفاعت در منطق اسلام يك مطلب قراردادي و يا پارتي بازي نيست بلكه يك مكتب تربيتي است و تجسّمي است از تربيت در جهان.

4ـ با نگاهي به كتاب هدايتمان (قرآن مجيد) به فكر فرو مي روي كه بيش از 70 مرتبه كلمهء نماز با اين عنوان و يا عناويني ديگر اورده شده است؛ چه چيزي در پس اين همه اصرار نهفته است،نماز و بر پاداشتن ان چقدر بايد مهم باشد كه وقتي ظهر عاشورا امام حسين(ع) با يادآوري ابوثمامه صاعدي جنگ با لشكر شيطان را به خاطر نماز (ستون دين) متوقف مي كند و ساعتي اجازه مي خواهد براي ديدار با پروردگار، از اين بالاتر ديگر چه نمونه اي بايد برايمان آورده شود؟!

ترك نماز جزءِ آن چيزهايي است كه پيامبر(ص) ما دربارهء آن مي فرمايند؛

لا يَنال شَفاعتي مَن اسْتَخَف بِصَلاتِهِ وَ لا يَرِدُ عَلَيّ الحوضَ لاوالله :

كسي كه نماز را سبك بشمارد به شفاعت من دست نيابد و به خدا سوگند كه در كنار حوض [كوثر] بر من وارد نشود.

از اينكه پيامبر (ص) كسي را كه مرتكب گناه كبيره شده شفاعت مي كند ولي سبك شمارنده نماز را شفاعت نمي كند، معلوم مي شود كه سبك شمردن نماز از ساير گناهان كبيره اي كه مورد شفاعت پيامبر و آلش (عليهم السلام) قرار مي گيرند بزرگتر و آثار آن براي انسان، خطرناك تر است و شايد بتوان گفت با توجه به فرمايش پيامبر اكرم(ص) كه رحمة للعالمين است، سبك شمردن نماز از بزرگترين منكرات است (منكر: زشتي و گناهي كه از آن نهي شده ايم).

باشد كه با سبك نشمردن نماز خود را از شفاعت شوندگان قرار دهيم. (انشاءا...)

 

شرايط شفاعت شونده

با توجه به اينكه شفاعت به معناي صحيح قيود و شرائط فراواني در چند جهت دارد، كساني كه به اين اصل معتقدند براي اينكه مشمول آن شوند ناگزيرند شرائط ان را فراهم كنند، شرائطي همچون؛

از گناهان سنگين همانند حقّ النّاس و ظلم كه اميد شفاعت را به صفر مي رساند بپرهيزند.

برنامه خود را در يك دگرگوني عميق و همه جانبه در وضع خويش شروع كنند.

براي رسيدن به مقام "ارتضاء" و برقرار ساختن "عهد الهي" (با توجه به آنچه كه در بخشهاي پيش گذشت) از گناه توبه كنند و يا حداقل در آستانه توبه قرار گيرند.

خلافكاري و شكستن سد قوانين الهي را متوقف سازند و يا لااقل تقليل دهند.

ايمان به خدا، رسولش، آخرت را در خود زنده نگه دارند.

سبك نشماردن نماز يكي از شروط مهم در دستيابي به شفاعت است.

همچنين بايد ميان شفيع و شفاعت شونده رابطه اي بوده و شفاعت شونده زمينهء شفاعت را در دنيا (با برقراري پيوند ميان خود و شفيع، اقتباس از صفات او، ايجاد يك نوع سنخيت ـ هر چند ضعيف ـ بين خود و او برقرار سازد، براي رسيدن به نتيجه اينگونه امادگيها لازم است. كسي كه امام حسين و امام علي (عليهما السلام) را نمي شناسد و از آنها تبعيّتي ندارد، چگونه مي تواند از شفاعت آنها بهره مند شود؟

 

دلایل شفاعت

دلایل شفاعتی كه در قرآن ذكر شده به طور عام آمده و تفصیل داده نشده است و به طور مجمل بر ثبوت شفاعت در روز قیامت دلالت می نماید و در احادیث نبوی به صراحت به آن اشاره شده است كه از جمله آن احادیث عبارتند از:

1. حدیث ابوهریره _ رضی الله عنه_ است كه از رسول الله _ صلی الله علیه و سلم _ روایت نموده كه فرمود:**لِكُلِّ نَبِیٍّ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ فَتَعَجَّلَ كُلُّ نَبِیٍّ دَعْوَتَهُ وَإِنِّی اخْتَبَأْتُ دَعْوَتِی شَفَاعَةً لِأُمَّتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَهِیَ نَائِلَةٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِی لَا یُشْرِكُ بِاللَّهِ شَیْئًا** (برای هر نبی ای دعایی در حق امتش می باشد كه رد نمی شود هر پیامبری دعای خود را كرده است و من دعایم را پوشیده و پنهان كرده ام تا شفاعتی برای امتم روز قیامت باشد پس آن ان شاء الله برای كسی كه از امت من بمیرد و برای خداوند چیزی را شریك نگردانده باشد به نتیجه می رسد.) شكی وجود ندارد كسی كه زنا، سرقت یا شرابخوار باشد و برای خداوند شریك قرار نداده باشد از جمله كسانی است كه مشمول شفاعت واقع می گردد ان شاء الله.

2. از ابو سعید خدری _ رضی الله عنه_ روایت است كه رسول الله _ صلی الله علیه و سلم _ فرمودند:**أَمَّا أَهْلُ النَّارِ الَّذِینَ هُمْ أَهْلُهَا فَإِنَّهُمْ لَا یَمُوتُونَ فِیهَا وَلَا یَحْیَوْنَ وَلَكِنْ نَاسٌ أَصَابَتْهُمْ النَّارُ بِذُنُوبِهِمْ أَوْ قَالَ بِخَطَایَاهُمْ فَأَمَاتَهُمْ إِمَاتَةً حَتَّى إِذَا كَانُوا فَحْمًا أُذِنَ بِالشَّفَاعَةِ فَجِیءَ بِهِمْ ضَبَائِرَ ضَبَائِرَ فَبُثُّوا عَلَى أَنْهَارِ الْجَنَّةِ ثُمَّ قِیلَ یَا أَهْلَ الْجَنَّةِ أَفِیضُوا عَلَیْهِمْ فَیَنْبُتُونَ نَبَاتَ الْحِبَّةِ تَكُونُ فِی حَمِیلِ السَّیْلِ**(اما اهل آتش كسانی هستند كه در آن نه می میرند و نه زنده می شودند ولی مردمی هستند كه پیوسته آتش به خاطر گناهانشان یا گفت به خاطر خطاهایشان به ایشان می رسد پس ایشان در حال مردن قرار می گیرند تا اینكه سیاه می شوند. اجازه داده می شود كه برای ایشان شفاعت شود پس جماعتهای متفرق از ایشان خارج می شوند و بر رودهای بهشت منتشر می شوند سپس گفته می شود ای اهل بهشت بر ایشان آب بریزید پس مانند دانه گیاه كه تماماً آب روان به او رسیده، می رویند.)

3. از جابر بن عبدالله _ رضی الله عنه_ روایت است كه گفت از رسول الله _ صلی الله علیه و سلم _ شنیدم كه فرمود:**إِنَّ شَفَاعَتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی**(همانا شفاعت من در روز قیامت برای اهل كبائر از امتم می باشد.)

4. از انس _ رضی الله عنه_ روایت است كه رسول الله _ صلی الله علیه و سلم _ فرمود:**یَخْرُجُ مِنْ النَّارِ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَفِی قَلْبِهِ وَزْنُ شَعِیرَةٍ مِنْ خَیْرٍ وَیَخْرُجُ مِنْ النَّارِ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَفِی قَلْبِهِ وَزْنُ بُرَّةٍ مِنْ خَیْرٍ وَیَخْرُجُ مِنْ النَّارِ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَفِی قَلْبِهِ وَزْنُ ذَرَّةٍ مِنْ خَیْرٍ**(هر كس لا اله الا الله بگوید و در قلبش به اندازه دانه جویی ایمان وجود داشته باشد از آتش خارج می شود؛ هركس لا اله الا الله بگوید و به اندازه دانه گندمی ایمان در قلبش باشد از آتش خارج می شود؛ هركس لا اله الا الله بگوید و در قلبش به اندازه ذره ای ایمان باشد از آتش خارج می گردد.)

5. از عوف بن مالك اشجعی _ رضی الله عنه_ روایت شده كه رسول الله _ صلی الله علیه و سلم _ فرمود:**أَتَدْرُونَ مَا خَیَّرَنِی رَبِّیَ اللَّیْلَةَ قُلْنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ فَإِنَّهُ خَیَّرَنِی بَیْنَ أَنْ یَدْخُلَ نِصْفُ أُمَّتِی الْجَنَّةَ وَبَیْنَ الشَّفَاعَةِ فَاخْتَرْتُ الشَّفَاعَةَ قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ ادْعُ اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَنَا مِنْ أَهْلِهَا قَالَ هِیَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ** (آیا می دانید كه خداوند امشب چه اختیاری به من داده است؟ گفتند: خدا و رسول عالمتر هستند. آنگاه رسول الله _ صلی الله علیه و سلم _ فرمود: خداوند مرا مخیر نمود بین اینكه نصف امت من داخل بهشت شوند یا شفاعت را برگزینم و من شفاعت را انتخاب كردم. گفتند ای رسول خدا از خداوند بخواه كه ما را از اهل آن قرار دهد. رسول الله _ صلی الله علیه و سلم _ فرمودند: آن برای هر مسلمانی است.)

این احادیث و احادیث دیگری كه در اینجا ذكر نشده به صراحت شفاعت برای اهل كبائر را ثابت می كنند مگر اینكه مخالفین این احادیث را به ادعای اینكه آحاد هستند و عقیده به وسیله حدیث آحاد ثابت نمی گردد رد كنند و بگویند به فرض كه درست هم باشد بر بالا بردن درجات و زیاد گردیدن ثواب دلالت دارند.

در جواب آنها گفته می شود: چگونه درست است كه بگوییم در این احادیث ذكر شده شفاعت بر افزایش ثواب و بالا بردن درجات حمل می شود در حالیكه آن تصریح به خروج گناهكاران از آتش دارد و خروج آنها به وسیله شفاعت شفاعت كنندگان است و اینكه هركس لا اله الا الله بگوید و در قلبش به اندازه یك دانه جو ایمان باشد از آتش خارج می شود. تمام آنچه كه گفته شد این تأویل را رد و باطل می نماید. اما این ادعا كه احادیث شفاعت، احادیث آحادی هستند ادعای مردودی است زیرا اهل علم به تواتر بودن آن تصریح كرده اند كه از آن جمله می توان شیخ الاسلام ابن تیمیه، حافظ بن حجر عسقلانی، سخاوی، قاضی عیاض و دیگران را نام برد. امام باقلانی در كتاب" تمهید الأوائل فی تلخیص الدلائل " می گوید: "و اخبار در باره شفاعت بیشتر از آنچه كه بر متواتر بودن آن می افزاید وجود دارد و دلالت می كند بر اینكه موحدینی كه در آتش هستند با شفاعت رسول الله _ صلی الله علیه و سلم _ و اولیاء او از آن خارج می شوند و الفاظ آن مختلف می باشد… سلف این امت بر این روایات و صحت آن با انتشار و ظاهر شدن، آن را قبول كرده اند و عالم بودند كه آن از صحابه و تابعین روایت شده است. و این بر طعن طعنه زننده كه عقل و چشم خود را بر آنچه كه معتزله می گوید، می بندد، دلیل است. زیرا صحابه به آن عالم تر بودند و اگر غیر آن بود بر انكار آن عجله می كردند. و اگر ایشان یا بعضی از آنها این كار را انجام می دادند آن ظاهر و آشكار می گشت و منتشر می گردید و انتشار آن به وسیله ادعا كنندگان زیاد می شد تا اینكه مانند آن نقل می گردید. و علم به آن محل علم با خبر شفاعت سست می شد. زیرا تكرار چیزی نشانه ثابت بودن آن در اخبار است و علم به فساد آن دلیل بر ثبوت خبر شفات و باطل بودن قول معتزله می باشد."

حافظ بن حجر عسقلانی _ رحمه الله_ در فتح الباری آنچه ذكر شد را تأیید می نماید كه اصحاب _ رضی الله عنهم_ منكران شفاعت را انكار می كنند. از آنان آثاری را ذكر می نماید كه مؤید آن چیزی است كه گفته شد پس می گوید:" همانا خوارج- طایفه مشهور بدعتگذار- شفاعت را انكار می كردند و صحابه انكار آنها را منكر بودند و آنچه را از رسول الله _ صلی الله علیه و سلم _ را شنیده بودند را نقل می كردند پس بیهقی در قسمت زنده شدن(بعث) از طریق شبیب بن ابی فضاله نقل می كند كه گفت: نزد عمران بن حصین شفاعت را ذكر كردند. مردی گفت: همانا شما احادیثی را برای ما نقل می كنید كه برای آن در قرآن اصلی نمی یابیم. پس او عصبانی شد و برای او ذكر نمود- كه معنای آن چیست-. همانا حدیث قرآن را تفسیر می كند. همچنین از سعید بن منصور با سند صحیح از انس _ رضی الله عنه_ روایت است كه گفت: هركس شفاعت را دروغ پندارد برای او در آن نصیبی نیست. و بیهقی در قسمت بر انگیخته شدن(بعث) از ابن عباس _ رضی الله عنهما_ روایت می كند كه گفت: عمر _ رضی الله عنه_ خطبه خواند پس گفت: همانا در این امت كسانی خواهند آمد كه سنگسار كردن، دجال، عذاب قبر، شفاعت و خارج شدن گنهكاران از آتش را تكذیب می كنند. و از طریق ابی هلال از قتاده نقل شده كه گفت: انس فرمود: دسته ای از اهل آتش خارج می شوند و ما به مانند اهل حوراء یعنی خوارج آن را تكذیب نمی نماییم."

از خلال آنچه حافظ _ رحمه الله_ نقل نمود، توضیح می دهد كه مسأله تكذیب شفاعت مسأله ای قدیمی است كه صحابه _ رضی الله عنهم_ با آن به مخالفت پرداختند و ساختگی و باطل بودن آن را بیان نمودند.

و با همه اینها خوارج و معتزله متمسك به نفی شفاعت شدند و به ظاهر آیات از قرآن كریم كه شفاعت را به طور مطلق نفی می نماید استدلال كردند كه از آن نمونه این سخن الله تعالی می باشد كه می فرماید:*فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ* «پس شفاعت شفاعت كنندگان به ایشان سودی نمی رساند.» و می فرماید:*وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ* «و بترسید از روزی كه هیچ كس چیزی را از كسی دفع نمی نماید و نه از او شفاعتی پذیرفته و نه به جای وی بدلی گرفته می شود و نه یاری خواهند شد.» و می فرماید:*وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ*«و بترسید از روزی كه هیچ كس چیزی را از كسی دفع نمی كند و نه بدل و بلاگردانی از وی پذیرفته شود و نه او را میانجیگری سودمند افتد و نه یاری شوند.» و می فرماید:*یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ*«ای كسانی كه ایمان آورده اید از آنچه به شما روزی داده ایم انفاق كنید پیش از آنكه روزی فرا رسد كه در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی. و كافران خود ستمكارانند.» و می فرماید:*وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآَزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ*«و آنها را از آن روز قریب بترسان آنگاه كه جانها به گلوگاه می رسد در حالیكه اندوه خود را فرو می خورند. برای ستمكاران نه یاری است و نه شفاعتگری كه مورد اطاعت باشد.»

جواب بر اینها مستلزم فهم دین و تبعیت از راه مؤمنان می باشد كه آن به طور كامل از آنچه در كتاب و سنت وارد شده بدون اینكه بین این دو جدایی انداخته شود و بدون اینكه نسبت به بعضی از كتاب بی توجه و از بعضی دیگر اعراض شود، گرفته می شود كه اگر اینطور نباشد نشان دهنده این است كه از هوا و مسلك منحرفان تبعیت نموده است.

نصوصی كه در در كتاب در باره شفاعت وارد شده بر چند قسم می باشد:

قسم اول: نصوص شفاعت را به خداوند رجوع می دهد مانند این آیه كه می فرماید:*قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ* «بگو شفاعت همه از آن خداست. فرمانروایی آسمانها و زمین خاص اوست سپس به سوی او بازگردانیده می شوید.»

قسم دوم: نصوص شفاعت را به طور مطلق نفی می كند مانند آیاتی كه منكرین شفاعت به آن استناد می كنند.

قسم سوم: نصوصی كه نفع رسانی به كافران به وسیله شفاعت را نفی می كند كما اینكه الله تعالی می فرماید:*فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ* «پس شفاعت شفاعت كنندگان به ایشان سودی نمی رساند.»

قسم چهارم: نصوصی كه با قیدها و شروطی كه برای آن قرار می دهد آن را ثابت می نماید همانگونه كه الله تعالی می فرماید:*لَا یَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا* «اختیار شفاعت ندارند جز آن كس كه از جانب رحمان پیمانی گرفته است.» و می فرماید:*یَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا* «در آن روز شفاعت سوی نمی رساند مگر كسی را كه رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید.» و می فرماید:*وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ* «و شفاعتگری در پیشگاه او سود نمی بخشد مگر برای آن كس كه به وی اجازه دهد.» و می فرماید:*یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ* «آنچه فرا روی آنها و آنچه پشت سرشان است می داند و جز برای كسی كه رضایت دهد، شفاعت نمی كنند و خود از بیم او هراسانند.» به طور كلی این شروط كه در آیات سابق ذكر شد بر اینكه ایمان، شفاعت كننده است و برای او شفاعت می كند و خداوند از این دو راضی است و به شفاعت ایشان اجازه می دهد، دلالت می نماید.

 

و بدون شك راه اهل علم این است كه آیات را بدون اینكه آنها را از هم جدا یا به بعضی بدون دیگری استدلال نمایند، جمع می كنند. این آیات دلالت می نمایند بر اینكه شفاعت همه از آن خداست و اختلافی در آن نیست كه همه كارها چه قبل یا بعد به خدا برمی گردد.

اما آیاتی كه به مطلقی شفاعت را نفی می كنند مطلق مقید می باشند و مقید كردن آن با آیاتی است كه با شروط ثابت می گردد. آیاتی كه منتفع شدن كافران به وسیله شفاعت كه موافق نفی عموم شفاعت است، باقی می ماند و در این دو اختلافی نیست زیرا آیات با هم جمع می شوند و متفرق نمی گردند و مجتمع می گردند و نقضی در آنها نیست. و این جمع بین آیات است كه علماء به آن اقرار می كنند. علامه وزیر یمانی در"الروض الباسم" می گوید:" الله تعالی می فرماید:*مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ* «پیش از آنكه روزی فرا رسد كه در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی.» به طور مطلق دوستی و شفاعت را در این آیه از همه نفی می كند سپس آن را در این سخن مقید می گرداند:*الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ* «در آن روز یاران جز پرهیزگاران بعضی شان دشمن بعضی دیگرند.» و می فرماید:*وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ* «و جز برای كسی كه رضایت دهد، شفاعت نمی كنند و خود از بیم او هراسانند.» پس دوستی و شفاعت را بعد از اینكه بطور مطلق نفی می كند آن را برای متقیان و كسانی كه از آنها راضی است ثابت می نماید. همچنین از اخبار صحیح از خارج شدن اهل اسلام از آتش آمده است و شیخ الاسلام ابن تیمیه بر كسی كه منكر شفاعت برای اهل كبائر است بر اساس آیات پیشین اینگونه جواب می دهد:" و جواب اهل سنت همانی است كه نسبت به آن وارد شده است… آن نفعی به مشركین نمی رساند كما اینكه خداوند در وصفشان می فرماید:*مَا سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ (42) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ (43) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ (44) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ (45) وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ (46) حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ (47) فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ * «چه چیز شما را در سقر درآورد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم و بینوایان را غذا نمی دادیم با هرزه درایان هرزه درایی می كردیم و روز جزا را دروغ می شمردیم تا مرگ ما در رسید و شفاعت شفاعتگران آنها را سود نبخشد.» پس این آیات شفاعت شفاعت كنندگان را از ایشان كه كافر هستند نفی می كند." علامه شنقیطی در" اضواء البیان" در تفسیر این آیه*وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ* «و بترسید از روزی كه هیچ كس چیزی را از كسی دفع نمی نماید و نه از او شفاعتی پذیرفته و نه به جای وی بدلی گرفته می شود و نه یاری خواهند شد.» می گوید:"ظاهر این آیه*وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ* بر عدم قبول شفاعت در روز قیامت به طور مطلق اشاره می نماید اما در جاهای دیگر قرآن شفاعت منفی را شفاعت برای كافران و كسانی از غیر ایشان كه پروردگار آسمانها و زمین به آن اجازه نداده است بیان می دارد ولی شفاعت برای ایمانداران به اجازه او به وسیله كتاب و سنت و اجماع ثابت است."

همچنین خوارج و معتزله منكر شفاعت برای مرتكبین گناه كبیره هستند زیرا آنان را كافرانی می دانند كه برای همیشه در آتش جهنم می مانند و خداوند آنان را نه به وسیله شفاعت و نه چیز دیگر از آتش خارج نمی كند. و جواب این مسئله- كه گمان می كنم از قدیمی ترین مسائل اختلاف بین ایشان و اهل سنت می باشد- در قسمت عقیده تحت عنوان" شبهات پیرامون اصحاب كبائر" بحث شده است.

و ما با دلیل و برهان توضیح دادیم كه شفاعت برای گنهكاران موحد ثابت است و كسی كه آن را انكار می كند دلیل عقلی و نقلی صحیح در دست ندارد.

و از آنچه كه مسلمان شایسته است از آن متنبه گردد این است كه شفاعت در حق اهل كبائر ثابت است و باید به آن ایمان آورد و نبایستی ایمان او به شفاعت دلیلی در كوچك شمردن معاصی و عقوبت آن باشد. زیرا یك روز ماندن در آتش جهنم برای انسان عاقل كافی است كه عمل صالح انجام دهد تا از آن نجات یابد و از آنچه او را به آن نزدیك می گرداند دوری گزیند. والله اعلم

 

روایات اهل سنت درباره شفاعت روز قیامت

سیوطی از حضرت پیامبر اکرم روایت کرده است که آن حضرت فرموده اند: «شَفَاعَتِی لاِهْلِ الْکَبَآئِرِ مِنْ أُمتِی؛ شفاعت من در روز قیامت برای افرادی از امت من است که معصیت کبیره انجام داده باشند» و أیضاً: «شَفَاعَتِی لاِمتِی مَنْ أَحَب أَهْلَ بَیْتِی؛ شفاعت من در قیامت برای امت من ، نسبت به کسی است که اهل بیت مرا دوست داشته باشد.» (جامع الصغیر حرف شین) و أیضاً: «شَفَاعَتِی یَوْمَ الْقِیَمَةِ حَق فَمَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِهَا لَمْ یَکُنْ مِنْ أَهْلِهَا؛ شفاعت من در روز قیامت حق است ، پس کسی که به آن ایمان نیاورد از اهل شفاعت من نخواهد بود» (جامع الصغیر حرف شین).

و ابن حنبل از رسول الله آورده است : «شَفَاعَتِی لِمَنْ شَهِدَ أَنْ لاَ إلَهَ إلا اللَهُ مُخْلِصًا؛ شفاعت من برای کسی است که به لاَ إلَهَ إلا اللَهُ از روی اخلاص گواهی داده باشد» (مسند احمد حنبل ج2 ص307 و 518) و نیز آورده است که : «إنی لاَرْجُو أَنْ أُشَفعَ یَوْمَ الْقِیَمَةِ؛ من امید دارم که شفاعت من در روز قیامت پذیرفته گردد» (همان کتاب ج5 ص347).

و نیز در تفسیر آیه شریفه : «عَسَی ´ أَن یَبْعَثَکَ رَبکَ مَقَامًا مَحْمُودًا؛ باشد که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند» (اسراء/79) آورده است : قَالَ: الشفَاعَةُ. (همان کتاب ج2 ص444) الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ الشفَاعَةُ. (همان کتاب ج2 ص478). رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در این آیه مبارکه مقام محمود را به شفاعت تفسیر کرده اند. و گفته اند: «مقام محمود شفاعت است » و نیز آورده است که : «وَ أُرِیدُ... أَنْ أُؤَخرَ دَعْوَتِی شَفَاعَةً لاِمتِی إلَی یَوْمِ الْقِیَـمَةِ (همان کتاب ج2 ص409-430-486-487). وَ إنی أَخرْتُ عَطِیتِی شَفَاعَةً لاِمتِی . (همان کتاب، ج3 ص20). رسول خدا فرموده اند: «من می خواهم تقاضا و خواهش خود را از خدای خودم تأخیر بیندازم ، و آن را شفاعت برای امت خودم در روز قیامت قرار دهم . و عطیه ای که به من از ناحیه خدا میرسد، من آنرا برای شفاعت امت خودم قرار داده ام».

مسلم و دارمی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده اند که : «أَنَا أَولُ شَافِعٍ فِی الْجَنةِ؛ من در روز قیامت اولین شفاعت کننده هستم » و نیز مسلم آورده است که : «أَنَا أَولُ الناسِ یَشْفَعُ فِی الْجَنةِ؛ من اولین کسی هستم از مردمان که در بهشت شفاعت می کند» (سنن دارمی مقدمه 8 و صحیح مسلم حدیث 332 و 330).

و ابن ماجه روایت کرده است که : «یَشْفَعُ یَوْمَ الْقِیَـمَةِ ثَلاَثَةٌ: الاْنْبِیَآءُ، ثُم الْعُلَمَآءُ، ثُم الشهَدَآءُ؛ در روز قیامت سه طائفه شفاعت می کنند: پیغمبران ، و پس از آن علماء، و پس از آن شهیدان» (سنن ابن ماجه کتاب زهد باب 37) و بسیاری از آنها روایت کرده اند که خداوند به پیامبر خطاب کرد: «وَ قُلْ تُسْمَعْ، وَ سَلْ تُعْطَهُ، وَاشْفَعْ تَشَفعْ! ؛ هر چه می خواهی بگو که سخنت پذیرفتنی است ، و هر چه می خواهی سؤال کن که به تو داده خواهد شد، و هر چه می خواهی شفاعت کن که شفاعتت مورد قبول است !»(صحیح بخاری کتاب توحید باب 19 و 24 و 36) و أحمد حنبل از أبابَرْزَة از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده است که : «إِن مِنْ أُمتِی لَمَنْ یَشْفَعُ لاِکْثَرَ مِنْ رَبِیعَةَ وَ مُضَرَ؛ حقاً که در امت من افرادی هستند که هر یک از آنها در روز قیامت بیشتر از تعداد افراد قبیله ربیعه و مُضَر را شفاعت می کند» (مسند احمد حنبل ج4 ص212).

 

منابع

تفسير نمونه، تفسير مجمع البيان، تفسير نسيم حيات (دكتر بهرام پور) ، عزادار حقيقي (محمد شجاعي )

 

  انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 231

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما