مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 832
  • بازدید دیروز : 2772
  • بازدید کل : 13118964

عالم برزخ


عالم برزخ

مقدمه

هر انسانى مایل است بداند عالم برزخ کجا است ؟ برزخى که این همه صحبت از آن مى شود، برزخى که این همه آیات و روایات درباره آن نازل و وارد شده ، برزخى که عده اى عاشق آن و عده اى از آن گریزانند و برزخى که تمام انسان ها بعد از پایان عمر به آن منتقل مى شوند کجا واقع شده است ؟ آیا در همین دنیا است یا در عالم دیگر؟

عقل ما نمى تواند که حقیقت آن را درک کند؛ چرا که عقل ما ناقص است و خود ما هم نرفته ایم تا با چشم دیده باشیم . کسانى هم که رفته اند یا مى روند، به ما خبرى نمى دهند؟ تنها چیزى که درباره برزخ مى دانیم تشبیهاتى است که در روایات وجود دارد: از قبیل این که تمام از زمین و آسمانها و کهکشان نسبت به عالمبرزخ مانند حلقه اى در بیابان است ! یا این که انسان تا زمانى در دنیاست مانند کرم در سیب مى باشد که از اطراف خود خبر ندارد، یا طفلى که در شکم مادر است و از عالم دنیا اطلاعى ندارد. وقتى متولد شد و پا به دنیا گذاشت وسعت آن را مى داند، و به نعمت هاى آن پى مى برد.

انسان هم ، تا زمانى که در عالم دنیا باشد وضع عالم برزخ را نمى داند و از آن اطلاع ندارد. فکر مى کند دنیا بهترین و بزرگ ترین عالم است . مانند طفلى که در رحم مادر است و آن را بزرگ ترین عالم مى پندارد.

اما وقتى انسان از دنیا رفت و به عالم برزخ وارد شد. متوجه مى شود که عالم دنیا از شکم مادر هم براى او تنگ تر بوده است ؟ در آن جا دیگر محدودیت غذایى و مکانى و زمانى ندارد؛ زیرا این محدودیتها در عالم ماده است و برزخ از جنس عالم ماده نیست .

همین طور که عالم دنیا به رحم مادر محیط است و رحم مادر نسبت به دنیا ذره اى بیش نیست . عالم برزخ هم به دنیا محیط است و در مقابل آن ، ذره اى بیش نخواهد بود.

اطلاعاتى که انسان در دنیا دارد در مقابل اطلاعاتى که در عالم برزخ به دست مى آورد اندکى بیش نخواهد بود، چیزهایى که خداوند به انسان عنایت مى کند قابل قیاس با دنیا نیست . قرآن مى فرماید:

فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعین جزاء بما کانوا یکسبون هیچ کس نمى داند که چه پاداشهاى مهمى که مایه روشنى چشمها مى گردد براى آنها نهفته شده است .

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى گوید: خداوند مى فرماید: من براى بندگان صالحم نعمت هایى فراهم کرده ام که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و بر فکر کسى نگذشته است.

ندانند افراد نیکوى کار

چه پاداش یابند از کردگار

چه نعمات و لذات بى انتها

کند چشم روشن دهد دل صفا

به عبارت دیگر: عالم ((برزخ )) در واقع باطن و ملکوت دنیاست . امام صادق علیه السلام در پاسخ کسى که پرسید: جایگاه ارواح پس از مرگ کجاست ؟ فرمود: ارواح تا روز قیامت در باطن زمین قرار دارند. و نیز در جواب این که کسى را به دار آویزند روحش در کجا خواهد بود؟ فرمود: در دست قابض ارواح است تا آن را به باطن زمین برساند

عالم برزخ متوسط بین دنیا و آخرت است و برخی خصوصیات این جهان را از قبیل "محدودیت زمانی" داراست ولی در عین حال مربوط به عالم عقبی و اولین مرحله عالم ملکوت است. آیات و روایات متعددی گواه برآنست که‏انسان مؤمن در عالم برزخ متنعم به نعمت‏های الهی است چنان‏که در خبر است: القبر اما روضه من ریاض الجنه و اما حفره من حفر النیران برزخ یا بوستانی از گلزار بهشت است و یا حفره‏ای از گودال‏های آتش.

و نیز روایات زیادی صراحت دارد که اعمال انسان در قبر با او همراهند و پشتیبان یا عذاب دهنده اویند تا در قیامت بر خداوند عرضه شوند. البته برخی از مؤمنین نیز در قبر معذبند و این عذاب کفاره گناهانشان خواهد بود تا در قیامت وارد بهشت گردند.

نکته دیگر آن که آنچه در قبر مورد سؤال است نوعاً اعتقادات انسان میباشد ولی بررسی تفصیلی اعمال مربوط به قیامت است.

برای آگاهی بیشتر ر. ک: 1- حیات برزخی، علی محمداسدی 2- عالم برزخ در چند قدمی ما، محمدی اشتهاردی 3- سیاحت غرب، نجفی قوچانی 4- معاد شناسی، آیت‏اللَّه طهرانی

در رابطه با مسأله فشار و عذاب قبر ابتدا باید مفهوم واقعی آن را شناخت و سپس فلسفه آن را کاوید. دقت در متون دینی به این نکته راهبر است که مقصود از فشار قبر این نیست که در این قبور خاکی محسوس- که جزئی از عالم ماده است- فشاری بر بدن مادی انسان ها وارد میشود. بلکه مقصود از قبر در بسیاری از روایات عالم برزخ است و مقصود از "فشار" عذاب خاصی است که انسان درآن عالم متناسب با کنش‏های خود میبیند. در رابطه با فلسفه این عذاب‏ها باید گفت: سرای آخرت- که اولین مرتبه آن عالم برزخ است- منشأ ظهور ملکات و تجسم اعمال آدمی است. آن جهان هر کس با سرمایه اعتقاد و عمل و کردار دنیایی خویش زیست میکند. اعتقادات ملکات و اعمال صحیحه و فاضله حقایقی نورانی هستند که چهره ملکوتیشان نعمات گوناگون بهشتی است. در مقابل پندارها و کنش‏های باطل و ملکات رذیله حقایقی ظلمانی و ناریاند که باطن و ملکوتشان عذاب‏ها و فشارهای دوزخی هستند. همین که آدمی از این جهان رخت بربست با همان سرمایه‏ای که اندوخته زندگی خواهد کرد و در دوزخ سیئات یا نعیم حسنات قرار خواهد گرفت. از طرف دیگر عذاب قبر (عالم برزخ) برای برخی از مؤمنان مبتلا به بعضی معاصی نعمت است زیرا مدتی متناسب با کمیت و کیفیت گناه در عذابند و هرگاه میزان لازم از عذاب را چشیدند از آن خارج گشته و با لطف خدای سبحان آمادگی ورود به بهشت را مییابند. صدوق میگوید: علت فشار و عذاب قبر چه بسا کفاره گناهانی است که وی در دنیا مرتکب شده و گرفتاریهای دنیوی و مرض ها و سختی جان سپردن نتوانسته کفاره کامل گناهان باشد.

برخی از آیات و روایات نشانگر زمانمند بودن عالم برزخ است. اما اینکه افراد نسبت به گذر زمان چه احساسی دارند بستگی به جایگاه و موقعیتشان دارد. یعنی آنان که در نعیمند زمان‏های طولانی بر ایشان چندان محسوس نیست و اهل عذاب زمان اندک بر ایشان بسیار طولانی مینماید.

قبل از توضیح پیرامون وضعیت قبر توجه به یک نکته ضروری است. مقصود از قبر تنها حفره‏ای که آدمی را در آن دفن میکنند نیست بلکه فضا و محیط جدیدی است که آدمی با مرگ وارد آن میشود. شبیه آن که آدمی به خواب رفته و در حالی که بدنش در بستر است، اما روح او در جای دیگری سیر میکند. با فرا رسیدن مرگ، آدمی وارد عالم برزخ میشود و تا زمان برپایی قیامت در عالم برزخ میماند.در برزخ، برخی در عذابند و برخی دیگر در نعمت. برخی آزادند و برخی در بند. برخی در نزد خداوند روزی میخورند (مانند شهدا) و برخی نیز از انواع عذاب‏ها میچشند در قبر (به معنایی که گفته شد)، از تمامی اعمال و عقاید آدمی، سؤال و بازخواست خواهد شد و دو فرشته الهی برای پرسش از او نزد او خواهند آمد.

البته پاسخ‏های برزخی در حد دانسته‏ها نیست، بلکه آدمی پاسخ‏هایی میدهد که ملکه او شده و در وجود او رسوخ کرده است. از این رو در روایات آمده است: "قبر، یا بوستانی از گلزار بهشت است و یا حفره‏ای از گودال‏های آتش دوزخ".

 

 

نمونه هایی از نعمت و عذاب برزخی

افرادی که با عالم برزخ ارتباطی داشته اند و حجاب ماده را از جلوی چشم آنها برداشته است نعمتها و عذابهای برزخی را به چشم برزخی دیده اند و حکایت در این مورد اولاً از افرادی است که شکی در تقوی و طهارت و صدق آنها نیست ثانیاً مواردش بقدری زیاد است و قرائن درستی آن بحدی است که جای هیچ گونه انکار باقی نمی گذارد.

1- مرحوم محدث قمی آقای شیخ عباس که صاحب تألیفات نافعه فراوانی است می فرمود روزی برای زیارت اهل قبور به وادی السلام نجف اشرف رفتم که ناگهان از دور صدای نعره شتری که می خواهند او را داغ کنند بلند شد، او صیحه ای می کشید و ناله ای می کرد که گوئی زمین وادی السلام می لرزید، من به سرعت بطرف صدا رفتم دیدم شتری در کار نیست بلکه جنازه ای است که برای دفن آورده اند و این نعره ها از اوست ولی اطرافیان اصلاً متوجه نیستند.

این جنازه، مرد متعدی و ظالمی بود که در اولین وهله از ارتحالش به چنین عقوبتی دچار شده بود.

2- مرحوم آیه الله آقای حاج سید جمال الدین گلپایگانی که از اعاظم علما و مراجع تقلید نجف اشرف بودند و سه مقام کرامت نفس و پاکی روح و تزکیه و تهذیب و اجتناب از هواهای نفسانیه رسیده بودند می فرمودند: من در اصفهان که بودم نزد دو استاد بزرگ مرحوم آخوند کاشانی و مرحوم جهانگیرخان درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و به دستور آنها به قبرستان تخت فولاد می رفتم، عادت من این بود که شب پنجشنبه و جمعه می رفتم و یکی دو ساعت در بین قبر ها حرکت می کردم و در عالم مرگ و ارواح تفکر می نمودم، بعد چند ساعتی استراحت می کردم و سپس برای نماز شب و مناجات بر می خاستم.

شبی از شبهای زمستان که برف می آمد آمدم و در یکی از حجره ها رفتم، خواستم دستمالم را باز کنم و چند لقمه ای غدا بخورم که در اینحال در مقبره را زدند و جنازه ای را آوردند و گفتند که متصدی آن مقبره تا صبح قرآن بخواند و آنها صبح برای دفن جنازه بیایند.

همراهیان، جنازه را گذاشتند و رفتند و یکمرتبه دیدم ملائکه عذاب آمدند و چنان گرزهای آتشین بر سر او می زنند که آتش به آسمان زبانه می کشید و فریاد هایی از این مرده بر می خواست که گویی تمام قبرستان متزلزل شده بود.

من از مشاهده این مناظره از حال رفتم و بدنم به لرزه در آمد، اما آن صاحب مقبره هیچ نمی فهمید، هر چه به او اشاره کردم حال من بد است در را باز کن او نمی فهمید و من هم زبانم قفل شده بود و حرکت نمی کرد بالاخره به او فهماندم می خواهم بروم او گفت کجا می روی، هوا سرد است برف آمده گرگها تو را می درند ولی من نمی توانستم به او بفهمانم طاقت ماندن ندارم، به هر حال از مقبره خارج شدم و خود را به سختی به اصفهان رساندم و در راه چندین بار به زمین خوردم و یک هفته مریض بودم و استادان من از من پذیرایی می کردند تا کم کم قدری نیرو و قوه گرفتم.

3- مرحوم آیه الله حاج میرزا جواد آقای انصاری همدانی رحمه الله علیه می فرمود: جنازه ای را در همدان تشییع می کردند، من دیدم او را به طرف تاریکی مبهم و عمیقی می برند و روح آن مرده در بالای جنازه می رفت و پیوسته می خواست فریاد بزند که ای خدا مرا نجات بده ولی زبانش به نام خدا جاری نمی شد بعد رو کرد به مردم و گفت: ای مردم مرا نجات دهید نگذارید مرا ببرند ولی کسی صدای او را نمی شنید.

مرحوم انصاری فرمود من صاحب آن جنازه را می شناختم او مردی ستمگر و حاکمی ظالم در همدان بود.

4- مرحوم دکتر حسین احسان که مردی بسیار شایسته و دلسوز و خیر خواهی بود می فرمود جنازه ای را آوردند به کاظمین، وقتی خواستند جنازه را به طرف حرم مطهر ببرند من هم مقداری تشییع کردم یک سگ سیاه مهیب روی جنازه نشسته است، من بسیار تعجب کردم و متوجه نبودم که این سگ بدن مثالی آن جنازه است، . . . آمدیم تا در صحن، دیدم آن سگ از روی تابوت به پایین پرید و گوشه ای ایستاد، جنازه را به داخل حرم بردند و طواف دادند، همینکه که جنازه را خارج کردند دوباره آن سگ به روی تابوت پرید و بالای آن جنازه قرار گرفت.

5- مرحوم علامه طباطبائی از مرحوم آیة الله میرزا علی آقای قاضی رحمة الله علیه که استاد ایشان بوده اند نقل کردند که نزدیکی منزل ما در نجف زنی از افندی ها فوت کرد، افندی های سنّی های عثمانی بودند که به مشاغل حکومتی اشتغال داشتند، دختر این زن ضجه و ناله زیاد می کرد بطوریکه همه را منقلب کرده بود، وقتی خواستند مادر را داخل قبر بگذارند، دختر گفت من از مادرم جدا نمی شوم، هر چه خواستند او را آرام کنند نشد بالاخره بنا شد دختر را هم کنار مادر بخوابانند و تخته ای بگذارند و سوراخی درست کنند که هر وقت خواست از آن بیرون بیاید.

دختر در شب اول قبر نزد مادر ماند فردا که آمدند و تخته را برداشتند دیدند دختر تمام موهای سرش سفید شده پرسیدند چه شده گفت: من که کنار مادر خوابیده بودم دیدم دو ملک آمدند و یک شخص محترمی هم آمد آن دو فرشته از مادرم از خدا و پیغمبر پرسیدند او جواب داد اما وقتی پرسیدند امام تو کیست آن شخص محترم که - مولا امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است - فرمود: من امام او نیستم در این حال آن دو فرشته چنان گرزی بر سر مادرم زدند که آتش به آسمان زبانه کشید، . . .

مرحوم قاضی فرمودند: تمام طایفه آن دختر که همه سنی بودند به برکت این دختر شیعه شدند.

6- امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمود: که حضرت عیسی علیه السلام از کنار قبری عبور می کرد که دید صاحب آن قبر را عذاب می کنند، سال دیگر که از آنجا گذشت دید دیگر عذاب برداشته شده است، عرضه داشت بار پرودگارا چه شد که عذاب او قطع شد؟ خداوند وحی فرستاد که ای روح الله این مرد پسری داشت که به سن بلوغ رسید او فردی صالح و نیکوکار است و او راهی را برای مردم هموار کرد و یتیمی را جا می داد پس من به برکت عمل فرزندش از گناه او درگذشتم .

 

منابع:

معاد شناسی علامه طهرانی، جلد 1

www.wikipedia.com

 

 

 

 

  انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 262

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما