مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 722
  • بازدید دیروز : 2694
  • بازدید کل : 13164860

عفت زن


عفت و پاكدامني

مقدمه

عفت در لغت، خود نگهداری و پدید آمدن حالتی برای نفس است كه به وسیله آن از افزون طلبی قوه شهوانی و از آن‌چه كه حلال و زیبا نیست، می‌شود و در اصطلاح علم اخلاق به معنی خویشتن‌داری در برابر تمایلات افراط گونه نسبت به لذت‌های مادی و نفسانی، كه نقطه مقابل شهوت است، گفته می‌شود.

عفت یك عامل بازدارنده از حركات مضر و زیان‌بار و كنترل كننده‌ای است كه انسان را در مقابل انواع شهوت‌ها و تمایلاتی چون شهوت جنسی، مالی، و... باز می‌دارد و از این جهت یك ضرورت و خصلت لازم برای انسان به حساب می‌آید و باعث اعتبار و بالا رفتن ارزش و بهاء انسان می‌گردد.

عفت زیربنای علم اخلاق است زیرا علمای اخلاق زیر بنای اخلاق نیك را چهار چیز شمرده‌اند: حكمت، شجاعت، عدالت و عفت.

در تفكر اسلامی عفت شامل منزه بودن و پاكی دست و زبان و شكم و دامن از هر گونه عیب و بدی است لذا عفت معنای عامی داشته و تمامی امور نفسانی را شامل می‌شود، مانند: پاكی چشم، پاكی زبان، ... و منحصر به پاك‌دامنی نیست ولی در فرهنگ اجتماعی ما مسئله عفت بیشتر در پاكدامنی زن و مرد مطرح است.

در روایات، از عفت و پاكدامنی، به بالاترین شرافت‌ها، نتیجه عقل، برترین عبادت، كمال نعمت و به معنای خویشتن‌داری در كردار و گفتار تعبیر شده است، امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:

«مجاهدی كه در راه خدا به شهادت می‌رسد پاداشش از كسی كه توان انجام گناه را دارد ولی خود را كنترل می‌كند و عفت به خرج می‌دهد بیشتر نیست. انسان پاك نزدیك است فرشته‌ای از فرشتگان گردد. چرا چنین نباشد، در حالی كه انسان عفیف در جهاداكبر به پیروزی رسیده، ولی مجاهد فی سبیل الله، پیروزی را در جهاد اصغر به دست آورده است».

تنها دین نیست كه ما را به عفاف و پاكدامنی فرا می‌خواند، بلكه این ندا از درون آدمی نشأت می‌گیرد، كه دین نیز آن را تأیید می نماید. غیرت، جوان مردی و كرامت نفسانی همگی انسان را به عفاف دعوت می‌كنند كه طبق روایت، عفت و پاكدامی اصل جوانمردی است علاوه بر این، هویت انسان در سایه قوام عفاف آشكار می‌گردد، از این رو از متون دینی نیز می‌توان دریافت كه رابطه‌ای معقول و منطقی بین رشد عفاف و عقل وجود دارد و تعاملی متقابل بین این دو برقرار می‌باشد، به همین جهت امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:

«هر آن كس كه عقل دارد، عفاف می‌ورزد، زیرا منشأ هر دو صفت، حركت به سوی تعادل و پرهیز از افراط و تفریط است».

 

دامنه عفاف

بررسی ابعاد مختلف عفاف و گستره آن در شئونات فردی و اجتماعی دامنه وسیعی دارد كه با استفاده از قرآن و سنت به چند مورد اشاره می‌كنیم:

1-عفت در فكر: عقل یكی از عوامل مؤثر در تعدیل خواهش‌های نفسانی و رام كردن غرایز بشری است، هر چه تفكر انسان متعادل شود و با فطرت كمال جویی او (خالی از هر گونه زشتی) بیشتر منطبق باشد سریع‌تر راه تكامل را می‌پیماید، عقل انسان به میزان عفت و قناعتش سنجیده می‌شود.

2- عفت در نگاه: چشم دروازه دل است و آن‌چه از این دریچه وارد وجود شخص می‌شود گاهی او را به سعادت و گاهی به شقاوت می‌كشاند، لذا عفت در نگاه توصیه شده كه انسان خود را از نگاه‌های آلوده برحذر دارد، افراد چشم چران دچار اضطراب و نگرانی هستند كه به دنبال آن طمع هوس آلود باعث رسوایی ایشان می‌شود.

3- عفت در معاشرت: از دیدگاه اسلام مشاركت اجتماعی زنان و تعامل و ارتباط بین زن و مرد در اجتماع داری آدابی است كه آن را عفت اجتماعی می‌نامند (كه پرهیز از خلوت و گفتگوهای فتنه‌انگیز و دست دادن و استعمال عطر و.... از آن جمله آن­هاست).

4-عفت در زینت: تمایل انسان به زیبایی و جمال با سرشت آمیخته شده ولی این حس نباید از حد اعتدال خود تجاوز كند. افراط در آن، تجمل‌گرایی و خودآرایی و بی‌عفتی را به دنبال دارد كه عوارض نامطلوبی را دارد.

5- عفت در كلام: كه هر گونه گفتار باطل و بیهوده و گناه‌آلود و مخالف حق را نفی می‌كند و همچنین هر گونه ناز و غمزه در كلام و تغییر صدا كه افراد شهوت ران را به فكر گناه می‌افكند، مردود می‌داند.

6- عفت در ستر (حجاب): قرآن، عفت در ستر را گاهی پوشاندن اعضاء و ستر عورت و حفظ بدن و گاهی وسیله، احترام و شخصیت زن و بازدارنده از دستبرد آزار مزاحمان معرفی می‌كند.

 

آثار و نتایج عفت ورزی

1- استحكام خانواده و پاكی نسل انسان: اگر عفاف در جامعه كاملاً‌ رعایت شود روابط جنسی به محیط خانواده محدود شده، ثبات و استحكام خانواده بیشتر می‌شود و باعث شناخته شدن نسل‌ها و تقویت و پیوند بین زن و شوهر می‌شود.

2- آرامش روانی و تمركز حواس: عفاف، باز دارنده بسیاری از التهابات و هیجانات روحی است چنان‌چه رعایت آن از انحراف فكر و ذهن كاسته و حواس افراد را متوجه ارزش‌های واقعی می‌نماید.

3-سلامت جامعه و فرد: حضور زنان و مردان در صورتی كه موجب تحریك و شائبه نباشد جامعه را استوار و مستحكم كرده و زمینه پیشرفت آن جامعه را فراهم می‌سازد و فرد نیز از بسیاری از آلودگی‌های جسمی در امان می‌ماند.

و همچنین عفت موجب تزكیه اعمال، تضعیف و كاهش شهوات، سبك شدن بار گناهان، عزت یافتن، بالا رفتن قدر و منزلت نزد خداوند و مایه حفظ آبرو می‌شود كه شخصیت هر فردی در گرو حفظ این سرمایه والای انسانی است.

 

راه‌های ترویج عفاف

طبق روایات وارده از معصومین علیه‌السلام بهترین عواملی كه برای پدید آمدن عفت در وجود انسان كمك می‌كنند عبارتند از: تقویت ایمان، چشم‌پوشی از گناه، كثرت یاد مرگ، تهدید نفس به عذاب الهی، توكل و استعانت از خداوند، قناعت ورزیدن و راضی بودن به اندازه احتیاجات و ضروریات زندگی و در جامعه نیز دادن آگاهی فرهنگی و اجتماعی به مردم و معرفی الگوهای مناسب و تسهیل در امر ازدواج و جلوگیری از مفاسد اجتماعی و.... را می‌توان نام برد.

امروزه بشریت علی‌رغم دستیابی به تكنیك و تمدن در پدیده شوم ابتذال و بی‌بندوباری، سخت حیران و سرگردان است كه باعث دستیابی سردمداران استكبار جهانی به اهداف سیاسی و اقتصادی خود شده است، در یك جمله می‌توان گفت: همه بی‌عفتی‌های موجود در دنیای امروز تحقیر كردن اصول عفاف و تقوای در امور جنسی است.

پس این سرمایه ارزشمند پیوسته نیاز به پرورش دارد و تعقل و اندیشه و حلم و علم، مایه فزونی آن می‌گردد صیانت و حفاظت از ارزش‌ها به عهده عفتی نهاده شده است كه در سایه سار صفات كمال، بارور می‌شود.

 

مراقبت از عفت زن

1- حضرت سجاد عليه السلام هر گاه داماد يا شوهر خواهرشان خدمتشان مي رسيد رداي خويش براي او مي گسترد و چون مي نشست مي فرمود : آفرين به کسي که اداره زندگي را متکفل شد و مصونيت عفت را بر عهده گرفت . ( وسائل – ابواب مقدمات النکاح ب 24 خ 3 )

2- پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمايد : درباره ي زنان از خدا بترسيد ، اين طبقه نياز به هدايت و حراست دارند و امانت الهي هستند که براي خود حلال کرده ايد ، اگر نارسايي فکري و ناتواني تحمل از آنها ديديد با بردباري و سکوت برطرف کنيد و عفتشان را با تحفظ در محيط امني مصون داريد . ( نکاح المستدرک ب21 – خ 3 )

3- علي عليه السلام فرمايد : پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم از ما سئوال کرد : بهترين چيز براي زن چيست ؟ کسي جواب نداد ، من جريان را به سمع حضرت زهرا عليها سلام رساندم ، حضرت زهرا فرمودند : هيچ چيز براي زن بهتر از اين نيست که تماس نامشروع با نامحرمان نگيرد ، جواب را به حضرت رسول عرض کردم فرمودند : درست گفته ، فاطمه پاره ي تن من است . ( نکاح المستدرک – ب21 خ 4 )

 

4- در حديث ديگري است که پيغمبر از اصحاب پرسيدند زن چه وقت به خدا نزديک تر است ؟ سئوال به گوش حضرت زهرا رسيد جواب دادند : وقتي که سخت مراقب حجاب و عفت باشد . ( نکاح المستدرک ب 21 – خ 2 )

5- زن لعبت است ، هر کس او را گرفت بايد بپوشاندش . ( نکاح المستدرک – باب 69 – خ 5 )

6- حفظ و صيانت زن طراوت و جمالش را تر و تازه نگه مي دارد .( نکاح المستدرک – باب 69 – خ 5 )

7- " ابن حمران " به امام صادق عليه السلام عرض کرد : " قائم " شما کي خروج مي کند ؟ فرمود : وقتي زنها شبيه مردها و مردها شبيه زنها ، زنان سوار زين شوند ، شهادت دروغ مسموع و شهادت پاکان مردود گردد ، به خون مردمان انحترام نکنند ، زنا ، رباخواري و رشوه رواج گيرد . نکاح المستدرک باب 72

 

عفت در قرآن

عفت »نقطه مقابل «شکم پرستی و شهوت پرستی »است و از مهمترین فضایل انسانی محسوب می شود.« عفت »به گفته راغب اصفهانی در کتاب «المفردات »،به معنی پدید آمدن حالتی درنفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز می دارد و«عفیف »به کسی گفته می شود که دارای این وصف و حالت باشد. علمای اخلاق نیز در تعریف « عفت »،آن را صفتی حد وسط در میان شهوت پرستی و خمودی دانسته اند. براساس آیات و روایات اسلامی « عفت »از بزرگترین فضایل انسانی است و هیچ کس در سیر الی الله،بدون داشتن آن به جایی نمی رسد.در زندگی دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گروعفت است. با این اشاره به قرآن باز می گردیم و آیات ذیل را بررسی می کنیم:

۱) للفقرآء الذین احصروا فی سبیل الله لا یستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم لا یسئلون الناس الحافا و ما تنفقوا من خیرفان الله به علیم (سوره بقره،آیه ۲۷۳) ؛ (انفاق شما مخصوصا باید)برای نیازمندانی باشد که در راه خدا،در تنگنا قرار گرفته اند،(و توجه به آیین خدا،آنها را از وطن های خویش آواره ساخته و شرکت در میدان جهاد به آنهااجازه نمی دهد تا برای تامین هزینه زندگی،دست به کسب و تجارت بزنند)،نمی توانندمسافرتی کنند(و سرمایه ای به دست آورند)و از شدت خویشتن داری،افراد ناآگاه آنها رابی نیاز می پندارند،اما آنها را از چهره هایشان می شناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی خواهند(این است مشخصات آنها!)و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید،خداوند از آن آگاه است.

۲) و راودته التی هو فی بیتها عن نفسه و غلقت الابواب و قالت هیت لک قال معاذ الله انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظالمون (سوره یوسف،آیه ۲۳) ؛ و آن زن که یوسف در خانه او بود،از او تمنای کامجویی کرد،درها را بست و گفت: «بیا(به سوی آنچه برای تو مهیاست)».(یوسف)گفت:«پناه می برم به خدا!او[ عزیز مصر]صاحب نعمت من است،مقام مرا گرامی داشته(آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) ،مسلما ظالمان رستگار نمی شوند!»

۳) و لقد همت به و هم بها لو لا ان رءا برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصین(سوره یوسف، آیه ۲۴) ؛ آن زن قصد او کرد و او نیز اگر برهان پروردگار را نمی دید قصد وی می نمود!این چنین کردیم تا بدی و فحشاء را از او دور سازیم،زیرا او از بندگان مخلص ما بود.

۴) قالت فذالکن الذی لمتننی فیه و لقد راودته عن نفسه فاستعصم و لئن لم یفعل ماء امره لیسجنن و لیکونا من الصاغرین قال رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه والا تصرف عنی کیدهن اصب الیهن و اکن من الجاهلین فاستجاب له ربه فصرف عنه کیدهن انه هو السمیع العلیم (سوره یوسف،آیه ۳۲ ۳۴) ؛(همسر عزیز مصر)گفت:«این همان کسی است که به خاطر(عشق)او مرا سرزنش کردید!(آری!)من او را به خویشتن دعوت کردم و او خودداری کرد و اگر آنچه را دستورمی دهم،انجام ندهد،به زندان خواهد افتاد و مسلما خوار و ذلیل خواهد شد!» ، (یوسف)گفت:«پروردگارا!زندان،نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوی آن می خوانند!و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی،به سوی آنان متمایل خواهم شد و ازجاهلان خواهم بود!» ،پروردگار دعای او را اجابت کرد و مکر آنان را از او گردانید،زیرا او شنوا و داناست.

۵) و الذین هم لفروجهم حافظون×الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیرملومین فمن ابتغی ورآء ذلک فاولئک هم العادون (سوره مؤمنون،آیه ۵ ۷) ؛ و آنها که دامان خود را(از آلوده شدن به بی عفتی)حفظ می کنند.

۶) .. و الحافظین فروجهم و الحافظات ...(سوره احزاب،آیه ۳۵) ؛ مردان پاکدامن و زنان پاکدامن.

 

نیازمندان آبرومند

در آیه نخست، درباره بهترین مورد انفاق،می فرماید:انفاق شما(مخصوصا)بایدبرای نیازمندانی باشد که در راه خدا محصور شده(و از خانه و کاشانه خود آواره گشته اند و شرکت در میدان جهاد به آنها اجازه نمی دهد برای تامین زندگی خود تلاش کنند)و نمی توانند سفری کنند(و سرمایه ای به دست آورند)، سپس به ویژگی مهم دیگری از آنها اشاره می کند:«از شدت خویشتن داری و عفاف،افراد بی اطلاع،آنها را غنی می پندارند، در حالی که آنها را از چهره هایشان می شناسی، ...یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم... » آری!آنها رنجهای درونی خود را کاملا حفظ می کنند و زبان به شکوه نمی گشایندو در عین نیازمندی شدید،همچون بی نیازان گام بر می دارند،ولی برای آگاهان رنگ رخساره آنها از سر درونشان خبر می دهد. همچنین به بیان ویژگی دیگری پرداخته،می افزاید:«هرگز با اصرار چیزی را از مردم نمی خواهند، ...لا یسئلون الناس الحافا... » وتا حد امکان،از کسی تقاضا نمی کنند و اگر کارد به استخوانشان رسد و ناچار شوند وامی از کسی بگیرند یا کمکی بخواهند،هیچ گونه اصرار به فرد مقابل نمی کنند. در پایان آیه می فرماید:«و هر چیزی خوبی در راه خدا انفاق کنید،خداوند به آن آگاه است، ...و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم ». آری!انفاق بسیار خوب است،خصوصابرای کسانی که عزت نفس و طبع بلند دارند و خویشتن دار و عفیفند.

بدیهی است که « عفت »در این آیه به معنی خویشتن داری در مسایل مالی است،نه امور جنسی.جمعی از مفسران،شان نزول آن را«اصحاب صفه »دانسته اند.آنها یک گروه چهار صد نفری از مسلمانان مکه و اطراف مدینه بودند که نه خانه ای در مدینه داشتند و نه خویشاوندانی که به منزل آنها بروند و نه کسب و کار،ولی در عین حال،در نهایت تعفف در محلی که به صورت سکوی بزرگ در کنار مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله بود،زندگی می کردند.آنها مجاهدانی بودند که به فرمان رسول الله صلی الله علیه و اله به میدان های جنگ حرکت می کردند و در عین گرسنگی و نیازمندی شدید،عزت نفس و خویشتن داری وعفت خویش را حفظ می کردند. به هر حال،قرآن مجید این گروه از عفیفان را در آیه فوق با تعبیرات مختلف ستوده است و آنها را به عنوان الگو برای سایر مسلمانان معرفی نموده است.

در آیه دوم و سوم،سخن از« عفت »و پاکدامنی یوسف علیه السلام است که در سخت ترین شرایطی که تمام اسباب گناه در آن آماده بود،خود را حفظ کرد.به خداوند خویش پناهنده شد و از کوره یک امتحان بزرگ الهی،آبرومندانه بیرون آمد.چهره زیبا و ملکوتی حضرت یوسف علیه السلام،نه تنها عزیز مصر را مجذوب کرده بود،بلکه همسر عزیز مصر نیز به او علاقه مند شده بود.این عشق و علاقه همسر عزیز مصر،پنجه در اعماق جانش داشت که با گذشت زمان داغتر و سوزانتر می شد،اما حضرت یوسف علیه السلام عفیف و پاکدامن و پرهیزکار،قلبش تنها در گرو عشق به خدا بود. همسر عزیز مصر،از تمام وسایل و روشها،برای رسیدن به مقصد خود استفاده کرد،وسایلی که تنها بخشی از آنها برای تحریک یک جوان مجردهم سن و سال حضرت یوسف علیه السلام کافی بود،ولی حضرت یوسف علیه السلام در برابر امواج شدید شهوت ایستادگی نمود و خود را به کشتی لطف پروردگار سپرد که اگر نمی سپرد،غرق شده بود،همان گونه که آیه بعد می فرماید:«آن زن قصد کامجویی را از او(حضرت یوسف علیه السلام)کرد و او نیز اگر برهان پروردگار را نمی دید قصد وی می نمود،این چنین کردیم و یوسف را در برابر این طوفان شدید تنها نگذاشتیم تا بدی و فحشاء را از او دور سازیم،زیرااو از بندگان مخلص ما بود.«من عبادنا»(از بندگان ما)و«مخلصین »(خالص شدگان)،تعبیرات بسیار پرمعنایی است که در این آیه به عنوان نشان افتخار بر سینه حضرت یوسف علیه السلام نصب شده است. گر چه حضرت یوسف علیه السلام با وجود عفت و پاکدامنی از سوی همسر عزیز مصر متهم به خیانتی شد که ممکن بود به قیمت جان او تمام شود،ولی خداوندی که وعده حمایت از مؤمنان پاکدامن را داده است توسط گواهی کودک شیرخواری که در گهواره بود،به صورت معجزه آسایی،او را نجات داد. فخر رازی در تفسیر این آیه،تعبیر جالبی دارد.او می نویسد:«همه،حتی شیطان شهادت به پاکی حضرت یوسف علیه السلام دادند،زیرا شیطان در همان زمانی که رانده درگاه خداشد،گفت:من برای گمراه ساختن همه فرزندان آدم تلاش می کنم،جز بندگان مخلص تو، قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین×الا عبادک منهم المخلصین » .

در چهارمین آیه که ادامه شرح زندگی پرماجرای حضرت یوسف علیه السلام و بیان مقام والای عفت و پارسایی اوست، ضمن اشاره به آزمون دیگری که مانند طوفانی سخت دربرابر او پدیدار شده بود،می فرماید:«هنگامی که آوازه عشق سوزان عزیز مصر به غلام کنعانیش حضرت یوسف علیه السلام،در شهر پیچید و زنان مصر،زبان به ملامت و سرزنش اوگشودند،او برای اثبات بی گناهی خود،مجلس میهمانی عظیمی ترتیب داد و از زنان سرشناس مصر دعوت کرد و در یک لحظه حساس،حضرت یوسف علیه السلام را وادار کرد که واردآن مجلس شود. هنگامی که آنها چشمشان به جمال دل آرای حضرت یوسف علیه السلام افتاد،زمام اختیار را ازدست دادند و با کاردهایی که برای خوردن میوه در دست داشتند،بی اختیار دستهایشان رابریدند و همگی گفتند:این جوان،یک انسان نیست که یک فرشته زیبا و عجیب است!» در آن هنگام که همسر عزیز مصر خودش را پیروز می دید،رو به آنها کرد و گفت: «این همان کسی است که مرا به خاطر(عشق)به او سرزنش کردید.(آری!)من او را به خویشتن دعوت کردم و او خودداری کرد.اگر آنچه را که من دستور می دهم،انجام ندهد،به زندان خواهد افتاد و به یقین خوار و ذلیل خواهد شد، قالت فذالکن الذی لمتننی فیه و لقدراودته عن نفسه فاستعصم و لئن لم یفعل ما آمره لیسجنن و لیکونا من الصاغرین » .این دومین امتحان سخت و سنگین حضرت یوسف علیه السلام بود.

او بر سر دو راهی قرارداشت،یکی،تسلیم شدن در برابر درخواست همسر عزیز مصر و به کام دل رسیدن و ازهر گونه ناز و نعمت و محبت برخوردار شدن و دیگری مقاومت کردن و به زندان افتادن و اعمال سخت آن را تحمل نمودن. او بدون لحظه ای تردید،راه خود را انتخاب کرد و به درگاه خداوند متعال رو آوردو گفت:«پروردگار!زندان(با آن همه مشکلات و رنجهایش)نزد من،محبوبتر است از آنچه اینها مرا به آن می خوانند.اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، قلب من متمایل به آنهاخواهد شد و از جاهلان خواهم بود، قال رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه و الاتصرف عنی کیدهن اصب الیهن و اکن من الجاهلین » .از تعبیرات آیه روشن می شود که زنان آن مجلس نیز با همسر عزیز مصر هم صدا شدند و حضرت یوسف علیه السلام را به تسلیم در برابر آن زن دعوت می کردند و هر کدام به نوعی او را به اجابت دعوت همسر عزیز مصر فرا می خواندند.یکی می گفت:ای جوان! مگر جمال دل آرا و خیره کننده همسر عزیز مصر را نمی بینی؟مگر از عشق و زیبایی اولذت نمی بری؟! دیگری می گفت:اگر زیبایی خیره کننده او در قلب تو اثر نمی گذارد،ولی فراموش مکن که او همسر عزیز مصر است،اگر قلب او را به دست آوری،هر چه از مال و مقام بخواهی،در اختیار تو قرار خواهد داد. سومی به او هشدار می داد که اگر جمال و زیبایی و یا مال و مقام او برای تو اهمیت وارزش ندارد،ولی بدان که اگر آن زن، خشمگین شود،به یک موجود خطرناک انتقامجو تبدیل خواهد شد،آنگاه تو را در قعر زندان خواهد انداخت و تو در آنجا برای همیشه فراموش خواهی شد. چون آخرین راه،همان زندان وحشتناک بود،حضرت یوسف علیه السلام به درگاه خداوندعرضه داشت:«من برای اطاعت فرمان تو و حفظ پاکی و تقوا و پارسایی و عفت خویش،حاضرم روانه زندان وحشتناک گردم،اما آلوده خواست شوم آنها نشوم. این تهدید جدی بود و عملی هم شد.حضرت یوسف علیه السلام به زندان افتاد،ولی روح بلندش از محیط ننگین و آلوده کاخ عزیز مصر رهایی یافت.در ادامه همین آیات آمده است که خداوند،این زندان وحشتناک را نردبان ترقی حضرت یوسف علیه السلام قرار داد.

سرانجام به خواست خداوند،او بر تخت قدرت عزیز مصر تکیه زد و با حفظ آبرو وتقوا،به همه چیز رسید،در حالی که همه آلودگان رسوا شده و کنار رفتند.این پاداشی بود که خداوند در دنیا به این سلاله نیکان و پاکان عنایت کرد.قرآن کریم در ادامه می فرماید:«پروردگار او،دعای خالصانه اش را اجابت کرد و مکر ونقشه های شوم آنها را از او برگردانید، زیرا او شنوا و داناست، فاستجاب له ربه فصرف عنه کیدهن انه هو السمیع العلیم » .

 

عفت ، صفت بارز یک مؤمن

در پنجمین آیه مورد بحث،سخن از صفات برجسته مؤمنان است.قرآن درعبارت های کوتاه و بسیار پرمعنی،ضمن بیان بخش مهمی از صفات مؤمنان،پاکدامنی وعفت را یکی از خصلت های برجسته آنها دانسته و می گوید:«آنها کسانی هستند که دامان خود را(از آلودگی به بی عفتی)حفظ می کنند و کسانی که غیر از این راهی را طلب کنند،تجاوزگرند، و الذین هم لفروجهم حافظون الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون » ؛ جالب این که،قرآن در بیان صفات برجسته مؤمنان، عفت را بعد از نماز و زکات وپرهیز از لغو مطرح کرده و حتی آن را بر مساله امانت و پایبندی به عهد و پیمان نیز مقدم داشته است.

 

عفت ، کلید نجات

در آخرین آیه مورد بحث،قرآن بیان می کند که خداوند،ده گروه از مردان و زنان برجسته را مورد مغفرت و اجر عظیم قرار می دهد که نهمین آنها مردان و زنانی است که دامان خود را از آلودگی به بی عفتی،نگه داشته و پاکدامن و عفیفند. در بیان اوصاف دهمین گروه،اشاره می کند که آنها بسیار یاد خدا می کنند و بعیدنیست که بیان این مطلب،دلیل رابطه نزدیکی میان عفت و یاد خدا بودن،باشد که نتیجه همه اینها،آمرزش الهی و اجر عظیمی است که عظمتش را تنها خودش می داند. در جای دیگر اشاره شده است که روزه نیز یکی از راه های مهار طغیان «شهوت جنسی »است،بنابراین میان عفت و روزه، رابطه مستقیم وجود دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می فرماید:«یا معشر الشباب ان استطاع منکم الباءهٔ فلیتزوج فانه اغض للبصر و احصن للفرج و من لم یستطع فعلیه بالصوم ،ای گروه جوانان!کسی که از شماتوانایی بر ازدواج داشته باشد،ازدواج کند،زیرا ازدواج سبب می شود که از نوامیس مردم چشم فرو بندد و دامان خویش را از آلودگی به بی عفتی حفظ کند و کسی که توانایی بر ازدواج ندارد،روزه بگیرد.»

 

عفت در روایات اسلامی

در منابع حدیثی،اهمیت فوق العاده ای به « عفت »داده شده است که به بعضی از آنهااشاره می کنیم:

۱) امام امیر المؤمنین علیه السلام، عفت را برترین عبادت شمرده است:«افضل العبادهٔ العفاف » ، تعبیر به عفت در این جا، ممکن است به معنی وسیع آن استعمال شده و یاممکن است در مقابل شکم پرستی و شهوت جنسی به کار رفته باشد.

۲) امام باقر علیه السلام می فرمایند:«ما عبد الله بشی ء افضل من عفهٔ بطن و فرج،هیچ عبادتی در پیشگاه خداوند،برتر از عفت در برابر شکم و مسایل جنسی نیست » .

۳) در روایت دیگری از آن حضرت که تفسیری بر روایت سابق است آمده است که مردی خدمت امام علیه السلام عرض کرد:اعمال و طاعات من ضعیف و روزه ام کم است،ولی امیدوارم که هرگز مال حرامی نخورده ام.امام علیه السلام در پاسخ فرمود:«ای الاجتهادافضل من عفهٔ بطن و فرج،کدام تلاش در راه اطاعت خدا،برتر از عفت در مقابل شکم ومسایل جنسی است» .

۴) امام علی بن ابیطالب علیه السلام در این رابطه می فرمایند:«اذا اراد الله بعبد خیرا اعف بطنه و فرجه،هنگامی که خداوند خیر و خوبی برای بنده اش بخواهد،به او توفیق می دهدکه در برابر شکم و شهوت پرستی عفت پیدا کند» .

۵) در حدیث دیگری که مفضل از امام صادق علیه السلام،در توصیف شیعیان واقعی نقل شده،آن حضرت چنین می فرمایند:«انما شیعهٔ جعفر من عف بطنه و فرجه و اشتد جهاده و عمله لخالقه و رجاء ثوابه و خاف عقابه فاذا رایت اولئک فاولئک شیعهٔ جعفر،پیروان حقیقی جعفر بن محمد،کسانی هستند که در برابر شکم پرستی و بی بند و باری جنسی، عفت و(در راه بندگی خدا)تلاش و کوشش فراوان دارند،به ثواب او امیدوارند و از عقاب او بیمناک، به همین دلیل،پیوسته،در راه حق حرکت می کنند.هرگاه کسی را با این صفات ببینی،آنهاپیروان و شیعیان جعفر بن محمد علیه السلام می باشند» .

۶) امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«قدر الرجل علی قدر همته،و صدقه علی قدرمروته،و شجاعته علی قدر انفته و عفته علی قدر غیرته،ارزش هر کس به اندازه همت او و صداقت هر کس به اندازه شخصیت او و شجاعت هر کس به اندازه زهد و بی اعتنایی او به ارزشهای مادی و عفت هر کس به اندازه غیرت اوست» . بدیهی است،افراد غیرتمند راضی نمی شوند که کسی نگاه آلوده به نوامیس آنها کند،به همین دلیل،نسبت به نوامیس دیگران نیز حساسند و متعرض آنها نمی شوند.

۷) این بحث را با حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله پایان می دهیم،آن حضرت صلی الله علیه و اله در این روایت ضمن بیان این که:«سه چیز است که بر امتم از آن سه بیمناکم »سومین آنها را«شهوهٔ البطن و الفرج،شکم پرستی و شهوت پرستی جنسی » می دانند.

 

نتیجه

آنچه از آیات و روایات فوق حاصل می شود،این است که:اسلام اهتمام فوق العاده به مساله پرهیزکاری در برابر شهوت شکم و بی بند و باری جنسی دارد تا جایی که آن رانشانه شخصیت،غیرت،ایمان و پیروی از مکتب اهلبیت علیهم السلام معرفی می کند.تاریخ نیزسرچشمه بسیاری از گرفتاری های انسان را از همین دو امر(شهوت شکم وشهوت جنسی) می داند،زیرا شهوت شکم،به انسان اجازه تفکر مشروع را نمی دهد تابه وسیله آن،حقوق انسان ها را رعایت کند و در مسیر عدالت گام بردارد.به همین علت،انسان را به ارتکاب انواع گناهان وا می دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نیز،در این رابطه،درباره مردم آخر الزمان فرموده است «یاتی علی الناس زمان بطونهم الهتهم و نسائهم قبلتهم و دنانیرهم دینهم،و شرفهم متاعهم،لا یبغی من الایمان الا اسمه و لا من الاسلام الا رسمه و لا من القرآن الا درسه،مساجدهم معمورهٔ من البناء و قلوبهم خراب علی الهدی،زمانی بر مردم فرا می رسد که شکم های آنهابت های آنهاست و زن های آنها قبله آنهاست و دینارهایشان دینشان و شرفشان متاعشان است،در آن زمان از ایمان جز نامی و از اسلام جز رسمی و از قرآن،جز درسی باقی نمی ماند،مساجدشان از نظر ساختمان آباد و دل هایشان از نظر هدایت خراب است...» .

در ذیل این حدیث آمده است:«خداوند در چنان شرایطی،آنان را به چهار بلا مبتلامی کند،جور سلطان ،قحطی زمان ، ظلم والیان و حاکمان » .فرق میان ظلم و جور(که در بسیاری از روایات در برابر هم قرار گرفته اند)ممکن است از این جهت باشد که واژه جور،در اصل به معنی انحراف از مسیر حق است،بنابراین جور سلطان به انحرافات صاحبان سلطه و فرمانروایان اطلاق می شود، در حالی که ظلم به معنی بی عدالتی است.

در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است:«ایاک و ادمان الشبع فانه یهیج الاسقام و یثیر العلل،از پرخوری بپرهیز که انواع بیماری ها را تحریک کرده،و سرچشمه مرض هاست» .

 

عفت و رابطه آن با صفات اخلاقی دیگر

عفت و حیا

حیا ازدیدگاه علامه مجلسی تأثرنفس است ازامری که قباحت آن امربراوظاهرشود وباعث انزجاراوازآن عمل گردد.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) دریک تقسیم بندی حیارابه دوقسم تقسیم نموده است.الف:حیای ازخود ب:حیا ازخداوند تبارک وتعالی

حضرت می فرمایند : ((برترین حیا حیای تو ازخداست )) .

یعنی اگرانسان زمانی که می خواهد مرتکب گناه شود یک لحظه خود را دربرابرخداوند مشاهد نماید ،حیانموده وآن گناه رامرتکب نخواهد شد ودرمورد اول می فرمایند :بهترین حیاحیای ازخودت است یعنی اندیشه کن که توخلیفه خداوند درروی زمین هستی ونباید به این امانتی که خداوند دراختیار توقرارداده خیانت کنی وبابی حجابی مرتکب گناه گردی ،بنابراین حیاباعث عفت وغلبه برشهوت می گردد ودرحقیقت قول امام علی (علیه السلام) که می فرمایند :«سبب العفة الحیا» 7سبب عفت حیاست به اثبات می رسد .

 

عفت و غیرت

غیرت نیز رابطه مستقیمی باعفت دارد به گونه ای که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند :

«ارزش مرد به اندازه همت اوست وپاکدامنی وعفت اوبه میزان غیرت اوست.»

مردان باغیرت نه تنها خود باعفت هستند بلکه سعی برآن دارند تا خانواده وناموس خود راازچشم مردان نامحرم دورنگه داشته وباهدایت وراهنمایی خود موجب درامان ماندن خود وخانواده خود ازچنگال بی عفتی گردند.

 

عفت و کیاست

کیاست به معنای تیزهوشی ودانایی فرد است ویکی ازاخلاق بارزعفیفان وافراد باعفت می باشد .درروایت داریم «پاکدامنی خوی زیرکان است »

حضرت علی (علیه السلام) شخص زیرک را این گونه معرفی می نماید «زیرک کسی است که افسارشهوتش دراختیاراو باشد وازخواسته های ناروایش جلوگیری کرده ،هنگام خشم خواسته دلش را سرکوب کند.»

 

عفت و بصیرت

بصیرت نیز به عنوان یکی ازویژگی مهم اخلاقی رابطه تنگاتنگی با عفت دارد تا جایی که افرادی چون ابن سیرین فراست وهوشیاری فوق العاده درتعبیر خواب را درسایه عفت وپاکدامنی به دست می آورند.

رسول اکرم(صلی الله علیه واله)می فرمایند: «دیدگان خود را ازنگاه به نامحرم بپوشانید ناآنچه را دیگران از دیدن آن عاجزند ببینید.»

 

عفت و اخلاص

برجسته ترین مقامی که قرآن کریم برای یوسف(علیه السلام)اثبات می کند همانا مقام مخلص بودن اوست«انه من عبادنا المخلصین»13وجالب این است که این مقام حضرت یوسف به واسطه عفت ومقاومت دربرابر خواسته عزیز مصر بود که خود قرآن قبل ازبیان اخلاص آن حضرت به آن اشاره می نماید.

 

 

عفت و عشق

عشق وعفت دو واژه مقدس هستند که وقتی درکنار یکدیگر قرارمی گیرند بر زیبایهای آن افزوده می گردد.عشقی که براساس عفاف وتقوا است واختصاص به زوجین دارد حتی در دوران پیری که شهوت خاموش است آنها را به یکدیگر پیوند می دهد وبرخلاف محیطهای به اصطلاح آزاد که زن ومرد را به حال ابتذال در می آورند وفقط زمینه پیدایش هوسهای آنی وموقتی وهرزه شدن قلبها را فراهم می نمایند روزبه روز براین مودت وعشق زوجین افزوده می گردد .

لذا پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) می فرمایند: «کسی که عاشق شود ودر عشق خویش کتمان کند وعفت بورزد وبا این حال بمیرد ،اوشهید است».

 

حجاب بهترين راه حفظ عفت

منافع حجاب

پوشش یا حجاب، به صورتی که زیبائیها و زینت زن را بپوشاند و او را از چشم چرانی مردم هرزه و بی تربیت، و آلودگان به شهوت حیوانی، و حالات شیطانی حفظ کند دستوری قرآنی، و قانونی الهی، و تکلیفی انسانی، و برنامه ای اخلاقی است.

حجاب و پوشش اسلامی که بهترین نوع آن چادر است، چادری که یادگار منبع عصمت و عفتی چون فاطمه زهرا (علیها السلام) است، هیچ مانعی در راه دانش طلبی و رشد و کمال زن ایجاد نمی کند، بلکه او را از بسیاری از خطرات، و دامهائی که حیوان صفتان در راه زیبارویان، و دختران و زنان جوان قرار داده اند حفظ می کند، و پاکدامنی و سلامت و عفت و حیای او را برای شوهرش یا اگر ازدواج نکرده، برای مرد آینده اش محفوظ می گذارد.

گوهر گرانبها و زیبا و پرقیمتی چون زن وقتی در صندوق الهی حجاب قرار داشته باشد، از دستبرد دزدان، و غارتگران، و آلودگان به لجن معصیت و گناه در امان خواهد بود.

بر این اساس باید گفت : حجاب و پوشش برای جنس زن امری واجب، و فریضه ای شدید، و بدون تردید منکر آن با آگاهی به اینکه از ضروریات اسلام، و فرمان خدا در قرآن است کافر، و از گردونه اسلام خارج است.

جوانی که با این خصوصیات منکر حجاب است، نمی تواند با دختر مسلمان ازدواج کند، زیرا این ازدواج باطل، و عقدی که بین آن دو خوانده می شود بی اثر، و رابطه آن دو رابطه دو نامحرم و فرزندان آنها نامشروع، و عمل آنان زنا است.

دختری که با این خصوصیت منکر حجاب است، نمی تواند همسر جوانی مسلمان شود، زیرا همان احکام در حق او هم جاری است.

حجاب حافظ وقار، شخصیت، کرامت، اصالت، و عظمت زن، و حافظ زیبائی و منافع او برای شوهر است.

گرمی خانواده ها، استحکام رابطه زن و شوهر، تداوم زندگی، آرامش قلوب مردان، ثبات دلبستگی و عشق و علاقه مرد به همسر قانونی و شرعی خود، برپائی خانه و خانواده، بر جائی اعتماد و اطمینان مرد به زن، همه و همه مرهون پوشش و حجاب زنان مملکت است، و اینکه مردان زیبائی چهره و زینت و زیور زنانی غیر از زن خود را نبینند.

 

  انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 261

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما