مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2658
  • بازدید دیروز : 1988
  • بازدید کل : 13118018

راههاي ارتقاي بهره وري در سازمانها


راههاي ارتقاي بهره وري در سازمانها

 

‌مقدمه

بحث بهره‌وري در حال حاضر يكي از مباحث مهم و جدي در صنعت برق كشور است كه اساساَ يكي از سياستهاي مهم را در اين ارتباط تشكيل مي دهد.

راهكارهاي افزايش بهره وري مستلزم شناخت كافي وضعيت موجود و فرهنگ كاري شركتها است. با توجه به تفاوتهاي مهم در فرهنگ كاري شركتها و وضعيت موجود آنها مي توان گفت راهكارهاي افزايش بهره وري نيز در آنها متفاوت خواهد بود. از جمله راهكارهاي افزايش بهره وري مي توان به كاهش ضايعات، ايجاد تعهد در كاركنان، توجه به كاركنان، استفاده بهينه از استعدادها، ايجاد انگيزه در كاركنان، توجه به تغييرات و ... اشاره كرد. درجه تاثير هر يك از اين راهكارها در افزايش بهره وري به وضعيت موجود شركت در آن زمينه و ضرورت پرداختن به هر يك از اين موارد بستگي دارد كه بايد به شكل ماهرانه‌اي شناسايي و اولويت بندي شده و بر آن اساس اقدام شود.

براي آگاهي از ميزان افزايش بهره‌وري بايد آن را در قالب شاخصهاي مختلف و در دوره هاي معيني اندازه‌گيري كرد. با اندازه گيري شاخصهاي بهره وري مي توان مشخص ساخت كه تلاشهاي بهره‌وري تا چه حدي مفيد بوده است. اندازه‌گيري بهره وري نيز مي تواند براساس يك سيستم مناسب و اصولي انجام گيرد، در غير اين صورت نمي‌توان به نتايج آن اطمينان و انتظار بهبود در آن را داشت. يكي از موارد مهم در اندازه گيري بهره وري مشخص كردن صحيح طول دوره ارزيابي است كه به عواملي نظير دسترسي به اطلاعات، ماهيت عمليات توليدي و اهداف مديريت بستگي دارد.

 

تعاريف بهره وري

رويكردها به طور كلي در زمينه بهره‌وري و تعاريف آن مي توان موارد زير را بيان كرد.

بهره‌وري‌(PRODUCTIVITY): در لغت به معني قدرت توليد وبارور بودن و مولد بودن به كار رفته و در ادبيات فارسي به بهره وري، با فايده بودن و سود برندگي معنا شده است.

- استيگل در تعريف بهره‌وري مي‌گويد: نسبت ميان بازده و مرتبط به عمليات توليدي مشخص و معين است.

- ماندلا بهره وري را اينگونه تعريف كرده: بهره وري به مفهوم نسبت بازده توليد به واحد منابع مصرف شده است كه با يك نسبت مشابه دوره پايه مقايسه شده و به كار مي رود.

سازمان بين المللي كار (ILO) نيز به تعريف بهره وري پرداخته است و در مورد آن گفته: بهره وري عبارت از ارتباط بين ستاده حاصل از يك سيستم توليدي با داده‌هاي به كار رفته مانند زمين، سرمايه،‌ نيروي كار و ... به منظور توليد آن ستاده است.

گرچه تعاريف عمومي زيادي براي بهره‌وري وجود دارد ولي به منظور قابليت اجرايي كردن آن، تعريف بهره‌وري بايد هماهنگ و سازگار با نيازهاي ويژه و معين ”سازمان باشد تا بتواند محيطي بهره ور جو با كاركناني مشوق براي اجراي بهره وري ايجاد كند و اگر مكانيسمي مناسب براي مشاركت تمامي كاركنان تدوين و به كار گرفته شود مي توان گفت قدم‌هاي موثري در ايجاد بهره وري برداشته شده است. ولي تداوم و افزايش مستمر آن، مستلزم مواردي چند نظير تسهيم منافع حاصل از بهره وري بين كاركنان،‌اصلاح ساختار سازماني و ايجاد يك ساختار سازماني مناسب براي بالفعل درآوردن برنامه‌هاي افزايش بهره وري، توسعه و بهسازي نيروي انساني متناسب با ساختار سازماني ايجاد شده و توسعه و نوسازي فناوري هاي موجود است.

البته بايد گفت اگر چه هر كشور بايد متناسب با سنن ملي، فرهنگ و آداب و رسوم خود به بهبود بهره وري بپردازد، لكن بهره وري ديگر فقط يك مسئله ملي و داخلي نيست بلكه يك موضوع جهاني است و در جهان امروز سازمانهايي به حيات خود ادامه خواهند داد كه بهره‌ورتر توليد مي‌كنند.

 

كاهش ضايعات

يكي از راههاي افزايش بهره وري كاهش ضايعات است. ضايعات و افزايش روزافزون آن، يكي از پديده‌هاي توليد انبوه است كه كشورهاي صنعتي از جمله اروپاييان در جستجوي يافتن راههايي براي جلوگيري و قطع اين جريان هستند.

اهميت كاهش ضايعات در اقتصاد ملي به قدري است كه بسياري از رسانه هاي كشوري گاه و بي گاه به بيان مطالبي از ضايعات منابع كشوري پرداخته و اهميت آن را به مردم گوشزد مي كنند.

با كاهش ضايعات و در نتيجه كاهش هزينه ها، سود بيشتري عايد شركت مي شود كه بخشي از آن نيز به عنوان بهره وري به كارگران و كاركنان پرداخته مي شود. در نتيجه آنها نيز مي‌توانند با داشتن درآمد بيشتر زندگي بهتري را براي خود و خانواده خود و در نتيجه افراد جامعه فراهم آورند.

از اين رو، توليد بهتر و با ضايعات كمتر علاوه بر آنكه سطح زندگي كارگران را بهبود مي بخشد موجب شكوفايي اقتصادي مملكت نيز مي شود.

تمامي كاركنان بايد ضمن استفاده از تواناييهاي شخصي خود، با تشكل در گروههاي كاري، نظريات و پيشنهادهاي سازنده اي را در ارتباط با كاهش ضايعات و افزايش بهره وري ارائه كنند. در اين ارتباط مي توان به ايجاد و اجراي نظام پيشنهادها و تشكيل گروههاي كوچك كاري، نظير گروههاي كنترل كيفي، گروه كاهش ضايعات، گروه افزايش بهره وري و گروههاي حل مشكل كه متناسب با شرايط خاص سازمان باشد اشاره كرد.

يكي ديگر از راههاي كاهش ضايعات نوسازي و توسعه فناوري است. هر گونه توسعه فن آوري مستلزم افزايش مهارت كاركنان است كه بايد به همراه ساير زمينه هاي مورد نياز مربوط به تغييرات تكنولوژيك به مورد اجرا درآيد. فناوري هاي جديد بر روي ساختار سازماني، مهارتها، روابط كاركنان و مشاغل تاثير خواهد گذاشت.

ايجاد تعهد در كاركنان يك كارمند متعهد براي سازمان فوق العاده ارزشمند است. او مي تواند با انجام به موقع كارها و حس مسئوليت در افزايش توليد و بهره وري موثر باشد. لذا سعي كنيد كارمندان متعهدي براي سازمان تربيت كنيد.

مديران مي توانند با برآورده كردن نيازهاي اساسي كاركنان، برقراري اعتماد متقابل ميان خود و آنها و ايجاد يك فرهنگ عاري از سرزنش، آنها را نسبت به سازمان متعهد كنند. تا زماني كه نيازهاي روحي و رواني كاركنان برآورده نشود هرگز به طور كامل نسبت به سازمان احساس تعهد نخواهند كرد.

تنها متعهد ساختن كاركنان به سازمان كافي نيست بلكه بايد تعهد آنها را به سازمان همواره حفظ كرد. يكي از موثرترين راههاي حفظ تعهد در كاركنان و نگه داشتن آنها در سازمان، غني‌سازي شغل و افزايش انگيزه در آنان است. قدرداني از افراد به خاطر عملكرد برترشان انگيزه اي در حفظ تعهد كاركنان و ايجاد رضايت شغلي در آنان است. استفاده از محركهاي مالي نظير افزايش حقوق (مزايا)، پرداختهاي موردي تشويقي و ... براي عملكردهاي استثنايي و داراي بهره وري بالاي كاركنان، از لحاظ حفظ تعهد كاركنان حائز اهميت است.

 

توجه به كاركنان

تجربه نشان داده است كه يك سازمان فقط با اتكا به كاركنان خود مي تواند موفق باشد. از اين رو سازمانهاي نيك انديش همواره بر بهبود مستمر كيفيت كاري كاركنان خود توجه خاصي مي كنند و اين الگوي رفتاري در مديران سازمانها، كاهش ضايعات و بهبود كيفيت محصول را به همراه دارد كه نتيجه نهايي آن نيز افزايش بهره وري است.

دادن مشاغل جديد يا بهتر به افراد نشان دهنده آن است كه شما براي موفقيتهاي آنان ارزش قائل هستيد. اين كار شما آنها را به كسب موفقيتهاي بيشتر تشويق مي كند. يكي از روشهاي ساده و اثربخش براي ارتقاي كاركنان با توجه به دو سوال مهم زير اعمال مي شود: اول آنكه آيا آنها توانايي لازم براي انجام كار را دارند؟ دوم اينكه آيا آنها انگيزه لازم براي انجام كار را دارند؟ تنها كارمندي كه هم از انگيزه و هم از توانايي لازم برخوردار باشد مي تواند بهره وري شركت را افزايش دهد. ولي اگر فردي بدون استحقاق لازم ارتقاء يافته باشد علاوه بر اينكه باعث رنجش خاطر و نارضايتي ساير كاركنان شايسته‌تر مي‌شود،‌ خود نيز احساس ناامني كرده و دائماَ در حال دلهره به سر خواهد برد كه همه اين موارد باعث فعاليت كمتر و كاهش بهره وري خواهد شد.

بعضي از مديران نيازهاي توليد را به ساير نيازهاي سازماني مقدم مي‌شمارند و برعكس عده اي ديگر به افراد بيش از توليد اهميت مي دهند.

هر دو روش مزبور اشتباه است. تغيير يا به كارگيري شيوه اي جديد زماني اثربخش خواهد بود كه هر دو گروه به يك اندازه مورد توجه قرار گيرند. توجه به كاركنان به عنوان انسان و ابراز علاقه نسبت به رفاه، سلامتي، اميال و آرزوهاي آنان، موجب عملكرد بهتر آنها شده و سبب مي شود كه بهره وري آنها افزايش پيدا كند.

استفاده از استعدادها

تشخيص و استفاده از استعدادهاي فردي افراد يكي از سازنده ترين و ارضاكننده ترين كارهاي يك مدير است كه مي تواند به شكل ابزاري قوي در راه افزايش بهره وري به كار گرفته شود. در سازمانها به ويژه سازمانهاي بزرگ، اغلب اوقات استعدادهاي فردي به طور كامل مورد بهره برداري كامل قرار نمي گيرند و گاهي اوقات كاملاَ ناشناخته باقي مي مانند. يعني استعدادهاي بالقوه در جهت افزايش بهره وري به كار گرفته نمي شوند كه خود يك نوع فرصت از دست رفته افزايش بهره وري محسوب مي شود.

 

انگيزه

مسلماَ پول تنها عامل انگيزش افراد نيست. اما اگر حقوق افراد بسيار نازل باشد باعث از بين رفتن انگيزه آنها مي شود. در نتيجه پاداش مالي همچنان به صورت يك انگيزش قوي براي آنها باقي مي ماند. از اين رو، سعي كنيد از پاداشهاي تشويقي به عنوان راهي براي سهيم كردن كاركنان در موفقيتهاي سازمان و بهره وري حاصل از آن استفاده كنيد نه به عنوان عامل ايجاد انگيزه. به عبارتي براي كاركنان تفهيم شود در بهره وري كاري كه انجام مي دهند سهيم اند.

بزرگترين ايجاد عامل انگيزه در افراد اين است كه به آنها نشان داده شود به نحوي در مالكيت سازمان شريك هستند و اين همان سهيم كردن كارگران در بهره وري حاصل از كارشان است كه به نوبه خود موجب افزايش بهره وري مي شود. از طرفي پاداشهاي پرداختي يا سهيم كردن كارگران در بهره وري كارشان بايد عادلانه باشد،‌ در غير اين صورت ممكن است نتيجه عكس بدهد. به عبارتي ساده بايد گفت ثمرات و مزاياي حاصل از بهره وري بايد به طور عادلانه بين مديريت و كارگران تقسيم شود. بهره وري بسيار بالاي افراد بيش از پرداختهاي اضافي به آنها ارزش دارد. ولي همه افراد پاداش عادلانه را دوست دارند. افراد مايلند پاداشي كه دريافت مي كنند متناسب با تلاش آنها باشد. در اين صورت آنها تعهد بيشتري نسبت به شيوه هاي جديد كار از خود نشان خواهند داد. در غير اين صورت،‌ آنها در مقابل پرداختهاي ناعادلانه و افكار شما مقاومت نشان خواهند داد و ممكن است اين مقاومت به صورت انفعالي بوده و موجب كاهش بهره وري شود. اگر به افراد نياز داشته باشيد ولي نمي‌توانيد آنها را پيدا كنيد، اگر آنها در جلسات حضور پيدا نمي كنند و در صورت حاضر بودن در بحثها مشاركت نمي‌كنند، اگر از انتقال اطلاعات خودداري مي‌كنند، اگر پيغامها را به تاخير مي اندازند يا آنها را بلوكه مي‌كنند، يا چنانچه به ظاهر از ايده‌هاي شما حمايت مي كنند ولي در عمل جلو آن را مي گيرند، در آن صورت بايد نسبت به وجود مقاومت منفعل مظنون باشيد.

 

توجه به تغيير

تغيير براي سازمانها راهي براي افزايش بهره وري و حفظ توان رقابتي آنها است. بنابراين، مي‌توان گفت جهت رشد سازمانها، تغيير امري اجتناب ناپذير است و افراد سازماني بايد با روند تغييرات سازگاري داشته باشند. اين سازگاري مي تواند از طريق فراگيري مهارتهاي جديد حاصل شود. در بسياري از موارد ممكن است يادگيري تغيير، خود يك تغيير عمده به شمار آيد، ‌در اين صورت يكي از بهترين روشهاي ايجاد شيوه كار و تفكر جديد و سازگار، تشكيل يك ”سازمان يادگيرنده” است. سازمان يادگيرنده، سازماني است كه در آن شيوه تفكر تغيير گرا براي همه افراد به يك عادت تبديل مي شود. به همين علت تغيير همواره در حال رخ دادن است و تمامي فرايندها و سيستم ها به طور طبيعي در معرض بازنگري مستمر قرار مي گيرند. اين نوع رويكرد، توسعه سازمان را تسهيل مي كند و اين اطمينان را به وجود مي آورد كه در مواقع اضطراري، سازمان آمادگي كامل براي مديريت بحران را دارد. اما براي اثربخش تر شدن تغييرات عمده، لازم است

اين نوع تغييرات به همه افراد و همه موارد تسري داده شوند. امروزه تغيير مهمترين عامل موثر در مديريت كسب و كار موفق است. سازمانها و افراد شاغل در آنها بايد نگرش مثبتي نسبت به مسئله تغيير داشته باشند، تا از اين طريق توان رقابتي خود را در بازارهاي تهاجمهي امروزي را حفظ كنند.

 

اندازه گيري بهره‌وري

براي افراد انساني آگاهي از نتايج تلاشهايش يك نياز ذاتي است و مديران نيز بايد بدانند سيستم سازماني كه آن را مديريت مي كنند چگونه عمل مي‌كند. اندازه گيري بهره وري ابزاري موثر در تجزيه و تحليل عملكرد شركت بوده و ضمن آنكه مشخص مي‌كند تلاشهاي بهره وري تا چه حدي مفيد بوده است. براي اندازه بهره‌وري بايد به موارد زير توجه كرد:

1- مديران و كارمندان بايد سيستم بهره وري را درك كرده و به آن اعتماد داشته باشند.

2- اندازه گيري بهره وري بايد تمام منابع و فعاليتهاي كسب و كار را در بر بگيرد.

3- نتايج اندازه گيري بايد منبع سود را مشخص كند و به اين پرسش جواب دهد كه آيا سود حاصل ناشي از بهره‌وري واقعي بوده يا تورم قيمت ها سبب اين امر شده است.

4- نتايح حاصل بايد نشانه‌هاي روشني براي تصميمات مديريت داشته باشد.

براي معني دار بودن و تحليل بهتر شاخصهاي بهره وري لازم است كه اين شاخصها براساس يك اطلاعات پايه براي همان ورودي و خروجيهاي مورد نظر براي دوره هاي مشخص مانند ماهانه، فصلي يا سالانه محاسبه و مورد مقايسه قرار داد. طول دوره ارزيابي تا حد زيادي به عوامل زير بستگي دارد:

الف- سهولت دسترسي به اطلاعات

ب- ماهيت عمليات توليدي

ج- اهداف مديريت از ارزيابي بهره وري

د- تعداد شاخصهايي كه بايد تعيين شوند.

به منظور محاسبه به موقع شاخصهاي بهره وري لازم است سيستمي با اهداف زير تدوين شود.

1- ايجاد ساختار مناسب اطلاعاتي به منظور دسترسي به اطلاعات بهره وري در مقاطع زماني مختلف.

2- تعيين سيكل زماني ارسال اطلاعات از طرف واحدهاي مختلف شركت.

3- تدوين رويه هاي اجرايي انجام فعاليتهاي بهره وري.

اندازه گيري شاخصهاي بهره وري به منظور سنجش عملكرد شركتها، مي‌تواند به عنوان ابزار مناسبي جهت برنامه ريزيهاي بلندمدت مديريت در سطح سازمان باشد. به طور كلي هر سازمان براي اجراي برنامه هاي بهره‌وري از اندازه گيري بهره وري شروع مي كند.

به منظور نهادينه كردن بهره وري و تبديل آن به يك فرهنگ، حمايت بي چون و چراي مديران ارشد و اتحاديه هاي كارگري (در صورت وجود) قبل از هر چيز امري لازم و ضروري است.

 

چرخه بهره وري

ادامه فعاليتهاي اقتصادي شركتها بدون اطلاع از وضعيت موجودآن، به رغم صرف هزينه‌هاي هنگفت براي بهبود بهره وري اگر نه غير ممكن ولي مشكل بوده و همواره با بحرانهايي نظير وجود ضايعات، افزايش دوباره‌كاريها و پايين بودن كيفيت محصولات توليدي دست به گريبان خواهد بود. يكي از راههاي رهايي از اين معضل استفاده از چرخه بهره‌وري است.

چرخه بهره وري فرايندي است كه اندازه‌گيري و برنامه‌هاي بهره وري در هر سازمان براساس آن انجام مي‌شود. يك چرخه بهره وري شامل چهار مرحله زير است كه به شكل يك سيكل بسته عمل مي كند.

الف- اندازه گيري بهره وري

ب- ارزيابي و تحليل شاخصها

ج- برنامه ريزي بهره‌وري

د- بهبود بهره‌وري (انجام فعاليتهاي بهبود).

با اجراي صحيح چرخه بهره وري همواره مي توان وضع موجود شركت را تحت كنترل قرار داده و در جهت بهبود آن كوشيد.

 

سنجش بهره وري از طريق ارزش افزوده

به هر ميزان توليد بيشتر باشد، امكان بهبود زندگي مردم، بهره‌مندي از شرايط مادي، فرهنگي و اجتماعي بهتر و امكانات زيربنايي و دفاعي بيشتر و موثرتر فراهم مي شود. توليد بيشتر امكان سرمايه‌گذاري و ظرفيت‌سازي براي توليد باز هم بيشتر ايجاد كرده، در نتيجه زندگي مادي، اجتماعي‌وفرهنگي بهتر براي نسل آينده را امكان‌پذير مي‌سازد. از اين رو، كشورها در تلاش‌اند با تدوين و اجراي برنامه‌هاي درست و خردمندانه، توليدات خود را ارتقا و وضع زندگي مادي و معنوي خود را بهبود بخشند. با افزايش بهره‌وري، توان پرداخت دستمزدهاي بالا براي شركتها ايجاد شده و بازدهي سرمايه را افزايش مي دهد كه اين هر دو،‌ عوامل اصلي ايجاد ثروت ملي محسوب مي‌شوند.

به نظر اقتصاددانان، افزايش بهره‌وري بهترين اهرم براي افزايش بهبود استانداردهاي زندگي و مقابله با تورم است. تجربه نشان داده است كه افزايش بهره وري كل مي‌تواند به كاهش قيمتها منجر شود. افزايش بهره‌وري به مفهوم كاهش قيمت تمام شده،‌ افزايش كيفيت و برآورد بهتر خواست‌هاي مشتري است. با ابزار كاهش قيمتها و افزايش كيفيت مي‌توان سهم بيشتري از بازار را به خود اختصاص داده و در يك بازار رقابتي از رقبا سبقت گرفت.

داشتن سهم بيشتر بازار به مفهوم افزايش سود بوده و آن نيز به افزايش درآمد كاركنان و بالارفتن قدرت خريد آنها و در نهايت افزايش استاندارد زندگي آنها منجر مي شود.

از ديدگاه سيستمي با گسترش اين تفكر در سطح كل يك اقتصاد ملي، مي توان نتيجه گرفت كه افزايش بهره‌وري ملي به بالارفتن قدرت خريد مردم، رونق اقتصادي، افزايش درآمد ملي، كاهش تورم و همچنين افزايش اشتغال در درازمدت منجر خواهد شد. چرا كه با بهبود وضعيت اقتصادي، منابع لازم براي سرمايه‌گذاري‌هاي جديد تامين و توسعه فعاليتها به نوبه خود به اشتغال زايي منجر مي شود. به عبارت ديگر افزايش بهره وري به توسعه فرصتهاي شغلي براي افراد منجر مي شود.

كوهئي گوشي موسس مركز بهره‌وري ژاپن مي نويسد: بهره‌وري هدفي است كه از طريق بهسازي مستمر تجهيزات مادي و نيروي انساني قابل حصول است. اين جمله ساده و در عين حال پرمعني، روشن ترين تعريفي است كه واقعيت بهره وري را نشان مي‌دهد، زيرا در بهره وري پيشرفت روحي و رواني انسانها به اندازه مواد و تجهيزات مورد توجه قرار مي گيرد. به علاوه، تجربه نشان مي دهد كه جديدترين تكنيك ها و يافته هاي مهندسي و مديريتي تنها زماني موثر واقع مي شوند كه فضاي كاري آنقدر مناسب باشد كه كاركنان بتوانند ضمن سازگاري و تطابق خود با اين تكنيك‌ها، همگام با مديريت در جهت افزايش بهره وري تلاش كنند.

ژاپني ها معتقدند كه مشكل افزايش بهره وري را بايد در قالب يك نگرش فرهنگي مورد بررسي قرار دهيم. از اينرو جنبش بهره وري در ژاپن با رعايت اين ويژگيها رشد يافته است و با استفاده از تكنيك هاي انسان‌گراي مديريتي مثل همكاري كاركنان با مديريت، روحيه جمع گرايي، فعاليت گروههاي كوچك كاري، فعاليت گروههاي كنترل كيفي و ساير مشخصات ژاپني به حد اعلاي رشد خود رسيد.

 

نتيجه گيري

تلاش بشر همواره در جهت ايجاد امكانات بهبود زندگي، بهره‌مندي از شرايط عادي، فرهنگي و اجتماعي بهتر و بيشتر بوده و براي رسيدن به آن توليد بيشتر و بهينه را هدف اساسي خود قرار داده است. از طرفي توليد بيشتر و بهينه مگر از طريق توليد بهره‌ور ميسر نمي‌شود. افزايش بهره‌وري ضمن اينكه سبب افزايش كيفيت محصول شده و قيمت تمام شده آن را كاهش مي دهد،‌ بازدهي سرمايه را نيز افزايش داده و توان پرداخت دستمزدهاي بالا براي شركتها را فراهم مي‌سازد كه اين هر دو از عوامل اصلي ايجاد ثروت ملي به شمار مي آيد. بنابراين، مي توان گفت كه افزايش بهره وري بهترين ابزار براي افزايش بهبود سطح زندگي مردم و ايجادثروت ملي است. از ديدگاه سيستمي با گسترش اين تفكر در سطح منابع اقتصادي جامعه مي توان نتيجه گرفت كه افزايش بهره وري شركتها موجب افزايش بهره وري ملي شده و آن نيز به بالارفتن قدرت خريد مردم، رونق اقتصادي،‌ افزايش درآمد ملي، كاهش تورم و همچنين افزايش اشتغال در درازمدت منجر خواهد شد.

 

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

‌مقدمه1

تعاريف بهره وري.. 2

كاهش ضايعات.. 3

توجه به كاركنان. 5

استفاده از استعدادها6

انگيزه6

توجه به تغيير. 7

اندازه گيري بهره‌وري.. 8

چرخه بهره وري.. 9

سنجش بهره وري از طريق ارزش افزوده10

نتيجه گيري.. 12

 

 

  انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1129

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما