مرکز آموزش علمی شهرداری قم
عنوان:
مروری بر زندگی نامه ابوالقاسم حالت
استاد محترم:
جناب آقای احمد ناطق
دانشجو:
مجید جواهری صابر
بهار 1395
مرکز آموزش علمی شهرداری قم
عنوان:
مروری بر زندگی نامه ابوالقاسم حالت
استاد محترم:
جناب آقای احمد ناطق
دانشجو:
مجید جواهری صابر
بهار 1395
با تشکر و سپاس از
استاد ارجمند جناب آقای احمد ناطق
که با رهنمودهای خردمندانه بی دریغ مرا در امر این پژوهش
صمیمانه یاری فرمودند.
انشاالله که همیشه در سایة التاف حق زنده و تندرست باشید و
وجودتان که مایة دلگرمی دانشجویان است پاینده و سرفراز باشد.
چکیده
طنز، به عنوان یکی از گونه هاي شوخ طبعی ، و بیان احساسات ادبی ، ابزاري است که عموماً واقعیت و حقیقت را چنان بیان می کند که هیچ ابزار دیگري قادر به انجام آن نیست. طنز، شیوه اي مهم و مؤثر می باشد که رسالتی اصلاح گرانه در ادبیات داشته، و در ارائه آفرین شهاي هنري،نوآوري، قدرت خلاقیت، تفکر و تأمل، در مرتبه والایی قرار گرفته وهمچون آین هاي، مسائل سیاسی و اجتماعی را بزرگتر از آن چه که هست نشان می دهد . مقوله اي که اندیشمندان ، شاعران و ادیبان بسیاري، براي مؤثر کردن کلام خود در زمینه هاي خاصی ، از آن استفاده کرده اند. بلاغت کلام ایشان دست مایه اي است که در این جستار از آنها بهره گیري شده است.
از میان ستارگان آسمان طنز معاصر ، ابوالقاسم حالت ، ازجمله طنزپردازانی است که از عناصر مختلف ادبی در زمینه طنز ، به خوبی استفاده نموده و طنز را به عنوان یکی از برنده ترین حربه ها ، در برطرف ساختن مفاسد جامعه روزگار خود مطر ح کرده است . شعر او با توجه به متمایز بودن سبک شاعري، رنگ و بوي دیگري دارد که مختص خود اوست .
ابوالقاسم حالت، در سال 1292 هجري شمسی به دنیا آمد . 81 سال عمر کرد و حدود 56 سال از عمر خود را به سرودن شعر طنز پرداخت. وي به عنوان چهره اي میهن دوست ، درسال 1373 دار فانی را وداع گفت. اشعار حالت، حاوي نکات بر جسته بی شماري بوده ، و هر کدام در حاشیه زندگی اجتماعی زمان وي، داراي اندیشه و مفهوم ارزشمندي است که بیدار ساختن و زنهار دادن مخاطب را دنبال می کند.
واژگان کلیدي:ادبیات طنز، هزل، هجو، طنز معاصر، طنز اجتماعی، ابوالقاسم حالت.
مقدمه
ابوالقاسم حالت، شاعر، مترجم و محقق توانای معاصر در سال ۱۲۹۸ در تهران به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه به استخدام شرکت ملی نفت ایران درآمد و تا زمان بازنشستگی در خدمت این سازمان بود.
ابوالقاسم حالت در جوانی به فراگیری زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه پرداخت و از سال ۱۳۱۴ ه. ش به شعر و شاعری روی آورد و به سرایش شعر در قالب کهن و تذکرهنویسی همت گماشت. دیوان حالت که مشتمل بر قطعات ادبی، مثنویها، قصاید، غزلیات و رباعیات است، خود نمایانگر عمق دانش ادبی این محقق است.
وی از سال ۱۳۱۷ همکاری خود را با مجله معروف فکاهی توفیق آغاز کرد و بحر طویلهای خود را با امضای هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی مستعار خروس لاری، شوخ، فاضل ماب و ابوالعینک به چاپ میرساند. علاقه به مسائل دینی سبب شد از سال ۱۳۲۳ هر هفته چند رباعی جدی که ترجمهای از کلمات قصار علی بن ابیطالب بود در مجله «آئین اسلام» چاپ کند. حالت در ترانهسرایی نیز دستی توانا داشت و عموماً این ترانهها در قالب فکاهی، انتقادی علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی آن زمان بود. حالت در آن سالها با نشریات امید، تهران مصور و پیام ایرانی نیز همکاری داشت و ملکالشعرا بهار او را به کنگره نویسندگان ایران دعوت نمود.
حالت در زمینه موسیقی اصیل ایرانی نیز فعالیت داشت و سراینده نخستین سرود جمهوری اسلامی بود. وی پس از انقلاب اسلامی نیز علیرغم کهولت سن مدت زمانی نسبتاً طولانی با مجله گل آقا همکاری کرد. از ابوالقاسم حالت آثار ادبی و فرهنگی فراوانی در زمینههای طنز، شعر، ادبیات و ترجمه باقی ماندهاست. وی در سوم آبان سال ۱۳۷۱ بر اثر سکته قلبی درگذشت.
آغاز فعالیت هنری
از دوران مدرسه سرودن شعر را آغاز کرد و رفته رفته آثارش در روزنامهها منتشر شد و در انجمنهای ادبی توجهها را جلب کرد. او در همکاری با نشریه فکاهی توفیق به طنزپردازی روی آورد و تا آخرین شماره این نشریه از نویسندگان آن، و نزدیک به پنج سال هم سردبیر آن بود. او با نشریات امید، تهران مصور، قیام ایران، خبردار و هفتهنامه غیر طنز آیین اسلام نیز همکاری میکرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از مدتی کنارهگیری از طنزپردازی حرفهای، از ۱۳۶۷ش با خورجین و سپس از نخستین شماره گلآقا در ۱۳۶۹ش با آن همکاری جدّی کرد. همکاری او با گلآقا تا آخر عمرش ادامه یافت. عمده آثار حالت، کارهای طنز او و حاصل همکاری دراز مدتش با نشریات، از توفیق تا گلآقا است. هدهد میرزا، خروس لاری، شوخ، و ابوالعینک از معروفترین اسامی مستعار اوست.
وي از سال 1317 طنز پردازي را به طور جدي آغاز نمود. برخی از آثار منتشر شده اوعبارتند از: کلیات حالت، مقالات طنز آمیز در 8 جلد، فکاهیات حالت ، دیوان شوخ ، دیو ان ابوالعینک و دیوان خروس لاري.
حدود هفت سال مقالات وي تحت عنوان « طنز اجتماعی » در روزنامه کیهان منتشر می شد. ترانه سازي از سال 1321 از دیگر فعالیت هاي او بود. وي بیشتر نوشته هاي خود را با امضاي خروس لاري می نوشت. هدهد میرزا، فاضل مآب، ابوالعینک، انت الحمار و شوخ ، از دیگر عناوینی بودند که وي در امضاي نوشته هایش در مطبوعات استفاده می نمو د. در سال1341 اشعار جدي خود را چاپ نمود که تحت عنوان« دیوان حالت » بسیار کمیاب است. این کتاب شامل قصاید عرفانی و اخلاقی است.
فعالیتها
حالت، ترانه و تصنیف نیز میسرود و به ترجمه هم میپرداخت. او بیست ماه در هند به گفتارگردانیِ (دوبله) فیلم به فارسی مشغول بود و در همانجا آشناییاش با زبان انگلیسی را بیشتر کرد و بر این زبان تسلط یافت. همچنین او که کارمند شرکت نفت بود و در آبادان مسئولیت تهیه مطالب ادبی و طنز نشریات این شرکت را بر عهده داشت، در تقریبآ سه سال رکودی که پس از ملی شدن صنعت نفت در کار ادارههای وابسته به این شرکت ایجاد شد، عربی هم آموخت و از این زبان هم ترجمه کرد. وی پس از سفر به اروپا به زبان فرانسه هم علاقهمند شد و این زبان را نیز آموخت و از آن هم مطلبی برای نشریه تهران مصور ترجمه کرد.
ویژگی آثار
مهمترین آثار حالت طنزهای اوست، چنان که کمتر گزیدهای از طنز معاصر ایران میتوان یافت که نامی از حالت در آن نباشد. وی بر آن بود که در روزگار کنونی، مسئله عمده بازگو کردن و بر طرف ساختن مفاسد جامعه است و بیان طنزآمیز امکانی است برای بازگو کردن مسائل و مشکلات اجتماعی بدون برانگیختن واکنشهای تند. او براساس همین نگرش، در حوزه طنز آثار فراوانی به نظم و نثر پدید آورد که در میان آنها آثار منظوم او موفقتر بوده و با استقبال بیشتری مواجه شده است. او به سرودن بحر طویل هم میپرداخت و در این زمینه آثار درخور توجهی به وجود آورد.
تالیفات
برخی آثار طنز حالت در این مجموعهها گرد آمده است: فکاهیات حالت (تهران، بیتا.)، دیوان خروس لاری (تهران ۱۳۶۲ش)، دیوان ابوالعینک (تهران ۱۳۶۳ش)، دیوان شوخ (تهران ۱۳۶۵ش)، بحر طویلهای هدهد میرزا (تهران ۱۳۶۳ش)، رقص کوسه (مشتمل بر بیست داستان، تهران ۱۳۳۳ش)، مجموعه آثار طنز ابوالقاسم حالت (تهران ۱۳۷۶ش) که دربردارنده مقالات طنزآمیز او و مشتمل بر هشت کتاب است: «از عصر شتر تا عصر موتور»، «از بیمارستان تا تیمارستان»، «زبالهها و نخالهها»، «پابوسی و چاپلوسی»، «صدای پای عزرائیل»، «یامفت یامفت»، «دوره خرسواری» و «آش کشک خالته».
وی تعدادی از اشعار فکاهیاش پس از رفتن رضا شاه، را در جزوه کوچکی با کمک کتاب فروشی مروج به چاپ رساند که، به گفته خود وی، احتمالا گلزار خنده نام داشته است.
شعر طنز ابوالقاسم حالت :
حاجی رجب از مکه چو برگشت به میهن آورد دوصدگونه ره آورد به خانه
اشیاء گرانقیمت و اجناس نفیسی کز حسن و ظرافت همه را بود نشانه
از رادیو و ساعت و یخچال و فریزر تا ادکلن و حوله و آیینه و شانه
از پرده ی ابریشم و رو تختی مخمل تا جامه ی مردانه و ملبوس زنانه
در جعبهء محکم همه را بسته و چیده تا لطمه نبینند ز آفات زمانه
دیدمکه بر آن جعبه نوشته است ظریفی "مقصود تویی! کعبه و بتخانه بهانه"
حالت سرودن اشعار غیر طنز را نیز با جدّیت دنبال میکرد و در این زمینه هم توجه اهل ادب را جلب کرده بود، چنان که در ۱۳۲۵ش به نخستین کنگره نویسندگان ایران دعوت شد و رئیس کنگره، محمدتقی بهار، او را تشویق کرد. چاپ دیوان حالت در ۱۳۴۱ش نیز نقد و نظر مساعد برخی از اهل قلم را به همراه داشت.
اشعار غیر طنز حالت در کتابهای پروانه و شبنم و پنجاه قصیده دیگر (شامل قصاید اخلاقی و عرفانی، تهران ۱۳۳۶ش) و دیوان حالت (تاریخ مقدمه ۱۳۴۱ش تهران) و کلیات دیوان حالت (تهران ۱۳۷۱ش) گرد آمده است. حالت در بیشتر قالبهای سنتّی شعر فارسی طبع خود را آزموده است و در اکثر آنها زبان و بیان محکمی دارد و میتوان گفت سخنور و نظمپردازی تواناست، ولی جوهره شعری و صور خیال آثار او چشمگیر نیست. ویژگی غزلیات او، چنانکه خودش هم تصریح کرده، وحدت مضمون و موضوع آنها از آغاز تا پایان شعر است.
حالت در حوزه ادبیات فارسی تحقیقاتی هم کرد، که حاصل آنها این سه کار است: چاپ کلیات سعدی (با ترجمه اشعار عربی آن به فارسی، تهران، تاریخ مقدمه ۱۳۴۵ش)، شاهان شاعر (در شرح احوال و گزیده آثار فرمانروایان سخنور، تهران، تاریخ مقدمه ۱۳۴۶ش)، و مشارکت در تصحیح و نوشتن مقدمهای مفصّل بر دیوان سلمان ساوجی (تهران ۱۳۷۱ش). همچنین او کتابی به نام پیروزمندان تاریخ (تهران ۱۳۷۰ش) درباره زندگی چهل تن از مشاهیر ایرانی و خارجی تألیف کرده است.
از حالت مقالههایی نیز درباره زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و جراید ایرانی در برخی از نشریات تهران از جمله تلاش، آینده و نشر دانش به چاپ رسیده است.
حالت از زبان انگلیسی آثار گوناگونی به فارسی ترجمه کرده که از آن جمله است: زندگی بر روی میسیسیپی (تهران ۱۳۴۷ش)، زندگی من (تهران ۱۳۴۷ش)، هر دو از مارک تواین؛ جادوگر شهر زمرد (تهران ۱۳۳۸ش) و بازگشت به شهر زمرد (تهران ۱۳۴۹ش)، هر دو از لایمن فرانک باوم؛ و تاریخ فتوحات مغول (تهران ۱۳۶۳ش) از ج. ج. ساندرز.
حالت بخش زیادی از الکامل ابناثیر را از عربی به فارسی برگردانده است. همچنین گزیدهای از سخنان پیامبر اسلام صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، علی علیهالسلام، و حسین بن علی علیهالسلام را به فارسی و انگلیسی ترجمه کرده و آنها را در قالب رباعی به نظم درآورده است. برخی آثار او در این زمینه عبارتاند از: فروغ بینش یا سخنان محمد (تهران، بیتا.)؛ شکوفههای خرد یا سخنان حضرت علی (تهران ۱۳۴۲ش)؛ کلمات قصار علی بن ابیطالب (تهران، بیتا.)؛ کلمات قصار حسینبن علی علیهالسلام (تهران ۱۳۵۰ش؛.
ترانهسرایی حالت
با فرا رسیدن یک دوره آزادی موقت در مطبوعات دهه ۱۳۲۰ش، حالت ترانههایی فکاهی با مایههای انتقادی و اجتماعی سرود. وی در این ترانهها از زبان عوام و طبقه فرو دست استفاده کرده و گاه آن را با زبان ادبی رسمی آمیخته، که از آن جمله ترانه معروف «چاقوکشها» است.
در اواخر دهه ۱۳۲۰ش، او شاعر و ترانهسرای شناخته شدهای در حوزه موسیقی تهران بود و بیشتر با مهدی خالدی (متوفی ۱۳۶۹ش)، آهنگساز معروف آن زمان، همکاری میکرد. از مشهورترین ترانههایی که حالت بر روی آهنگهای خالدی سروده، «گل و خار» در آواز ابوعطا و «شیرین» در دستگاه شور است.
حالت سراینده نخستین سرود جمهوری اسلامی ایران است که آهنگ آن را محمد بیگلریپور ساخته است و تا ۱۳۷۰ش نیز از رسانهها پخش میشد. این سرود در گام ماژور است و کلام آن مفصّل و متشکل از دو بند است که با یکدیگر متفاوتاند، ولی با نغمه واحدی خوانده میشوند. مجموعه ترانهها و سرودهای حالت تاکنون به صورت مستقل چاپ نشده است.
وفات
حالت در سوم آبان ۱۳۷۱ در تهران درگذشت و در گورستان بهشت زهرا، در مقبرهای که مخصوص ادبا و مشاهیر است، در کنار قبر مجتبی مینوی و مهرداد اوستا به خاک سپرده شد.
آثار حالتی به طور خلاصه
فکاهیات حالت
دیوان ابوالعینک
دیوان شوخ
گلزار خنده
دیوان اشعار (اشعار، رباعیات)
پروانه و شبنم (قصاید اخلاقی و عرفانی سعدی و تذکره شاهان شاعر(
زن داری و گرفتاری (نشر درسا)
پابوسی و چاپلوسی مجموعه مقالات طنز
فرعون (الویز جارویس مک گرو) نشر درسا
مینوتوس مشاور نرون (میکا والتاری) نشر درسا
تاریخ فتوحات مغول (جی. جی. ساندرز(
تاریخ تجارت (اریک ن. سیمونز(
ناپلئون در تبعید (خاطرات ژنرال برتران(
زندگی من (مارک تواین(
زندگی بر روی میسی سی پی (مارک تواین(
پیشروان موشک سازی (بریل ویلیامز / ساموئل اشتاین(
بهار زندگی (کلارمیس هاستی کارول(
جادوگر شهر زمرد (فرانک باوم(
بازگشت به شهر زمرد (فرانک باوم(
پسر ایرانی، (ماری رنولت(
شبح در کوچه میکلانژ
فروغ بینش
شکوفههای خرد
راه رستگاری
کلمات قصار علی بن ابیطالب(ع(
مجموعه تاریخ کامل ابن اثیر (۲۳جلد)
نمونه شعر
آه آه از دل من
که ازو نیست به جز خون جگر حاصل من
زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش
چه کنم با دل خویش؟
چه دل مسکینی؟
که غمین می شود اندر غم هر غمگینی
هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه ی میش
چه کنم با دل خویش؟
در دلم هست هوس
که رسد در همه احوال به درد همه کس
چه امیری متمول چه فقیری درویش
چه کنم با دل خویش؟
طفل عریانی دید
چشم گریانی و احوال پریشانی دید
شد چنان سخت پریشان که مرا ساخت پریش
چه کنم با دل خویش؟
دیده گردید فقیر
بهر نان گرسنه آنگونه که از جان شد سیر
چه کنم؟ دل نگذارد که برم حمله بدو
زارم از دست عدو
بس که محتاط به بار آمده و دوراندیش
چه کنم با دل خویش؟
دارد این دل اصرار
که من امروز شوم بهر جهانی غمخوار
همه جا در همه وقت و همه را در همه کیش
چه کنم با دل خویش؟
از برای همه کس
دل بی رحم در این دوره به کار آید و بس
نرود با دل پر عاطفه کاری از پیش
چه کنم با دل خویش؟
خلاصه و نیتجه
آن چه مسلم است، ابوالقاسم حالت یکی از معدود طنز پردازان معاصر است، که شخصیت و طنز وي از ویژگی ها و مختصات منحصر به فردي بر خوردار است. حالت به سادگی آن چه را که در اجتماع و زندگی و محیط ما قرار دارد، در چند صفحه گنجانیده است و هر خواننده با خواندن حتی یکی از اشعار او دست خالی بر نمی گردد. حالت چه در اشعار جدي و چه در اشعار طنز، همواره با دیدي دقیق، درکی عمیق و بیانی شیوا و دلنشین مسائل محیطی خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در حقیقت همین ویژگی ، از او یک شاعري متمایز می سازد.
نکات بی شماري، و هر کدام در حاشیه زندگی اجتماعی زمان حالت، به طرز بسیار جالب در اشعار وي خود نمایی می کند و انسان را به شگفتی وا می دارد. شعر حالت رنگ و بوي خود را دارد و آن را باید مختص خود او دانست . و در ترازوي سنجش با سایر طنز پردازان نباید گذاشته شود. آن چه که ما به عنوان شعر طنز با برچسب ابوالقاسم حالت می شناسیم، یک معنی دارد و شعري که از طنز پرداز دیگري می خوانیم، معناي دیگري خواهد داشت. شاید همان نگاهی که ما به دو غزل حافظ و سعدي داریم که هر کدام رنگ و بوي خود را دارند، و در هیچ مقایسه اي قرار نمی گیرند. حالت، پند و اندرز را همچون دارویی به پیکر بیمار اجتماع تزریق می کند. معمولاً پند واندرز از ناحیه شنونده قابل پذیرش نیست و عموماً مخاطبین این گونه نصایح، چنین گفتاري را بر نمی تابند. پس حالت، ابزار بسیار مهم طنز را به استخدام می گیرد تا ضمن بیان واقعیت هاو تجزیه و تحلیل مسائل گریبان گیر جامعه، بتواند پندها و اندر زهاي مورد نظر خود را به گونه اي که خشم مخاطب را بر نینگیزاند، به روانی هرچه تمام تر بیان کند.
شاید نتیجه دیگري که قابل توجه است آن باشد که، اگر مطبوعات وجود نداشتند که این گونه اشعار را به آگاهی مردم برسانند، آن موقعیتی که امروزه براي ادبیات طنز قائل هستیم ،شاید وجود نداشت. چرا که این گونه ادبیات در زمان مخصوص به خود قابل لمس است.
و نتیجه دیگر آن که: طنز ابزاري است در دست ابوالقاسم حالت، که به راحتی به کسانی که زیر کلاه سروري چشمان خویش را می بندند تا مورد تفقد قرار گیرند ، آنان که از خدا ومعنویت دورند، آنان که دنیا را به آخرت ترجیح می دهند، آنان که بودن را در خدمت ارباب دنیامعنی می کنند، و آنان که از شوق نزدیکی به ارباب قدرت همه چیز را کنار می گزارند، پاسخ دهد.
حالت درباره کسانی که به شعر او و اصولاً به طنز او ایراداتی گرفته اند، پاسخی نداده است و قضاوت درباره صحت و سقم آنها را با خوانندگان گذاشته است. گرچه لغزش هایی را که به طریقی به او گزارش شده است، به راحتی پذیرفته و نسبت به رفع آنها اقدام نموده است، که همگی نشانگر روح بلند و بی آلایش این طنز پرداز بوده است.
فهرست منابع