مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 366
  • بازدید دیروز : 2188
  • بازدید کل : 13145586

زندگي نامه ميرزا كوچك خان جنگلي


زندگي نامه ميرزا كوچك خان جنگلي

 

 

ميرزا يونس معروف به ميرزا كوچك فرزند ميرزا بزرگ، اهل رشت، در سال 1259 شمسي، ديده به جهان گشود. سال هاي نخست عمر را در مدرسه ي حاجي حسن واقع در صالح آباد رشت و مدرسه ي جامعه آن شهر به آموختن مقدمات علوم ديني سپري كرد.

 

در سال 1286 شمسي، در گيلان به صفوف آزادي خواهان پيوست و براي سركوبي محمدعلي شاه روانه ي تهران شد.

 

هم زمان با اوج گيري نهضت مشروطه در تهران، شماري از آزادي خواهان رشت كانوني به نام «مجلس اتّحاد» تشكيل دادند و افرادي به عنوان فدايي گرد آوردند. ميرزا كوچك خان كه در آن دوران يك طلبه بود و افكار آزادي خواهانه داشت به مجلس اتحاد پيوست. در سال 1289 شمسي، در نبرد با نيروي طرفدار محمد علي شاه در تركمن صحرا شركت داشت و در اين نبرد زخمي و چندي در بادكوبه در يك بيمارستان بستري گرديد. در سال 1294 شمسي، به جاي «مجلس اتّحاد» «هيأت اتّحاد اسلام» از يك گروه هفده نفري در رشت تشكيل گرديد. بيشتر افراد اين گروه روحاني بودند ميرزا كوچك خان عضو مؤثّر آن بود. اين هيأت هدف خود را خدمت به اسلام و ايران اعلام كرد و به زودي ميرزا كوچك خان رهبري هيأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحي شمالي ايران از سوي روسيه ي تزاري، هيأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و يك گروه مسلح به عنوان فدايي تشكيل داد و روستاي كسما را در ناحيه ي فومن مركز كار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداري و نظامي به وجود آورد. هيأت اتّحاد اسلام، پس از چندي به كميته ي اتّحاد اسلام تبديل شد و اعضاي آن به 27 نفر افزايش يافت و رهبري كميته را ميرزا به عهده گرفت و تا پايان سال 1296 شمسي، بخش وسيعي از گيلان و قسمتي از مازندران، طارم، آستارا، طالش، كجور و تنكابن زير نفوذ كميته درآمد. اين كميته «نهضت جنگل» و «حزب جنگل» نيز ناميده شده است.

 

 

 

 

فعاليت هاي نظامي نهضت جنگل

 

در فروردين 1297، فداييان نهضت جنگل، پس از چند درگيري با نيروهاي انگليسي مواضع مهم راه رشت – منجيل را در اختيار خود گرفتند. در خرداد 1297، نيروي «كلنل پيچرا خوف» افسر روسي كه قصد بازگشت از ايران را داشت با«ژنرال دانسترويل» انگليسي كه او نيز مي خواست از طريق انزلي به بادكوبه برود هم پيمان شدند و نيروهاي روسي در منجيل با فداييان «كميته ي اتحاد اسلام» به نبرد پرداختند، در حالي كه زره پوش ها و هواپيماهاي انگليس هم براي كمك به او به حركت درآمده بودند. «پيچراخوف» راه منجيل تا رشت و انزلي را گشود و پس از گشوده شدن اين راه، نيروهاي انگليسي در دو طرف راه مستقر شدند. در اين ميان نيروي «كميته ي اتحاد اسلام» رشت را تصرف كرد، امّا پس از ده روز نيروهاي انگليسي به كمك زره پوش ها و هواپيماها رشت را تسخير نمودند. در 27 مرداد 1297، ميان نمايندگان كميته ي اتحاد اسلام با نمايندگان انگليس در رشت قراردادي امضا شد. امضاي اين قرارداد چنان اختلاف نظر پديد آورد كه ميرزا كوچك خان به ناچار انحلال كميته ي اتحاد اسلام را اعلام داشت و كميته انقلابي گيلان را تشكيل داد. شماري از سران كميته اتحاد اسلام كناره گيري كردند و شماري از افراد تندرو در كميته ي انقلابي گيلان عضويت يافتند.

 

براي از بين بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن 1297، به وسيله ي سيد محمد تدين پيام صلحي براي كوچك خان رهبر نهضت فرستاد و از او خواست كه نيروي مسلح خود را در اختيار دولت قرار دهد، ميرزا نپذيرفت. وثوق الدوله در 18 اسفند 1297، تيمور تاش را با اختيارات تام به استانداري گيلان فرستاد و در خرداد 1298، كلنل «استاروسلسكي» فرمانده ي نيروي قزاق با اختيارات تام، مأمور سركوب نهضت گيلان شد. در عمليات تسخير رشت توپخانه و هواپيماهاي نظامي انگليس هم شركت داشتند. پيش از حمله ي «كلنل تكاچينكف» از تهران نامه ي تأمين براي ميزرا نوشتند، ولي ميرزا نپذيرفت و پس از درگيري هاي فراوان عده اي از سران نهضت از جمله دكتر حشمت كه پزشك بود و به واسطه ي خدمات پزشكي محبوبيت زيادي در لاهيجان كسب كرده بود و در آن جا يك گروه چند صد نفري به نام «نظام ملي» گرد آورده بود، تسليم نيروي دولتي در رشت شد. نيروهاي دولتي تصميم گرفتند، او را به واسطه ي نزديك بودن به ميرزا آزاد كرده تا او ميرزا را ترغيب به تسليم كند و اگر موفق شد يا نشد خود را پس از ده روز معرفي نمايد، امّا دكتر حشمت، پس از بازگشت به لاهيجان دچار ترديد شد و چون بازگشت او به تأخير افتاد، يك گردان مأمور دستگيري او شد. او با گردان دولتي درگير و شماري از افراد «نظام ملي» كشته شدند و دكتر حشمت دستگير و در دادگاه نظامي در 4 ارديبهشت 1298، محكوم به اعدام شد.

نهضت جنگل و رهبران انقلاب اكتبر روسيه

 

جنگلي ها در دوران تزارها قيام خود را آغاز و به مخالفت با آنان پرداختند، امّا در آغاز پيروزي انقلاب اكتبر، روابط جنگلي ها با روس ها حسنه شد. پس از چندي روس ها سياست خود را تغيير و از حمايت نهضت جنگل دست كشيده و سرانجام به آن خيانت كردند.

 

در 28 ارديبهشت 1299 شمسي، ارتش سرخ تحت عنوان سركوبي به اصطلاح ضدّ انقلابيون وارد بنادر انزلي و غازيان شد. نهضت جنگل كه حضور نيروهاي بيگانه در خاك كشور برايش قابل تحمل نبود و حضور آنان را به زيان استقلال ايران مي ديد، اسماعيل آقا جنگلي خواهرزاده ي ميرزا را به عنوان نماينده به ديدار فرمانده ي ارتش سرخ فرستاد. وي قبل از هر سخني سراغ ميرزا را گرفت و تمايل شديد خود را براي ديدار با او اعلام كرد. بنابراين ميرزا در رأس هيأتي به انزلي رفت و در آن جا با فرمانده ي ارتش سرخ ديدار و مذاكره كرد و نسبت به چند موضوع توافق كلي حاصل شد.

 

اعلام حكومت جمهوري

 

پس از توافق جنگلي ها با روس ها، سران نهضت به رشت آمدند و در اين شهر اعلام حكومت جمهوري كردند. آنان ضمن انتشار اعلاميه اي با عنوان «فرياد ملت مظلوم ايران از حلقوم فداييان جنگل» به مفاسد دستگاه حاكمه ي ايران و جنايات انگليسي ها اشاره كردند. و در پايان نظريات خود را به شرح ذيل اعلام داشتند:

 

1- جمعيت انقلاب سرخ ايران، اصول سلطنت را ملغي كرده، جمهوري را رسماً اعلام مي نمايد.

2- حكومت موقت جمهوري، حفاظت جان و مال عموم اهالي را به عهده مي گيرد.

3- هر نوع معاهده و قراردادي را كه قديماً و جديداً با هر دولتي منعقد شده است، لغو و باطل مي شناسد.

4- حكومت موقت جمهوري، همه ي اقوام بشر را يكي دانسته، تساوي حقوق درباره ي آنان قائل است و حفظ شعاير اسلامي را از فرايض مي داند.

 

 

 

كودتاي حزب عدالت

 

پس از ورود ارتش سرخ به ايران، چند تن از اعضاي حزب كمونيستي عدالت باكو نيز از روسيه وارد گيلان شدند. اين افراد در رشت دست به تشكيل حزبي به نام «عدالت» زدند و رفته رفته، ضمن برگزاري اجتماعات و سخنراني ها، عملاً موارد توافق شده ميان جنگلي ها و روس ها را زير پا گذاشتند و تبليغاتي را عليه ميرزا آغاز كردند. ميرزا در تير 1299، معترضانه رشت را ترك كرد و اعلام كرد تا زماني كه حزب عدالت از كارهاي خلاف و حمله به اسلام و تبليغ كمونيسم دست بر ندارد به رشت باز نخواهد گشت. به دنبال اين حادثه اعضاي حزب عدالت كه بعضي از آنان همچون احسان الله خان و خالو قربان قبلاً از دوستان نزديك ميرزا بودند، درصدد بر آمدند كودتايي را انجام دهند كه طرح آن را قبلاًٌ ريخته بودند. نقشه ي كودتا اين بود كه ميرزا يا بايد كشته شود و يا دستگير و از رهبري انقلاب كنار رود. ميرزا كه تا حدي از هدف اعضاي حزب و نقشه ي خائنانه ي آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت و در اين درگيري ها بسياري از جنگلي ها دستگير يا كشته شدند.

 

شكست نهضت و شهادت ميزرا كوچك خان جنگلي

 

پس از تسليم خالو قربان، نيروهاي دولتي وارد رشت شدند و چون مذاكرات صلح با جنگلي ها به نتيجه نرسيد، نيروهاي دولتي به تعقيب جنگلي ها پرداختند. برخي از نيروها متفرق، برخي تسليم و تعدادي نيز كشته شدند. با چنين وضع سخت و دردناكي ميرزا در سرماي شديد زمستان از همسرش خداحافظي كرد و در اعماق جنگل عقب نشست تا بتواند نيروهاي پراكنده را در فرصت مناسب جمع آوري و سازماندهي كند. امّا در اثر سرما مرگ به سراغش مي آيد. روزنامه ي جنگل ارگان نهضت درباره هدف نهضت چنين نوشته است:

«ما قبل از هر چيز طرفدار استقلال مملكت ايرانيم. استقلال به تمام معناي كلمه، يعني بدون اندك مداخله ي هيچ دولت اجنبي، [و طرفدار] اصلاحات اساسي مملكت و رفع فساد تشكيلاتي دولتي، كه هر چه بر سرايران آمده از فساد تشكيلات است. ما طرفدار يگانگي عموم مسلمانانيم. اين است نظريات ما كه تمام ايرانيان را دعوت به هم صدايي كرده، خواستار مساعدتيم.»

 

رهبر نهضت جنگل يك روحاني و مرد دين بود. او انقلاب جنگل و همه ي مظاهر آن را از دريچه ي انديشه هاي سياسي كه از اسلام آموخته بود، مي نگريست. او يك باره دست به قيام مسلحانه نزد، همه ي راه ها را آزمود و پس از يأس وارد عمل و مردانه پا به صحنه ي كارزار نهاد.

او شاهد به توپ بسته شدن مجلس شوراي ملي، توسط محمد علي شاه و تحصن علما در سفارت عثماني بود. او به اميد نجات مشروطه به مجاهدين پيوست و در فتح قزوين شركت كرد و با مشاهده ي اعمال خلاف بعضي از مجاهدين به موطن خود رشت بازگشت، اما بار ديگر به مجاهدين پيوست و در فتح تهران شركت نمود و با قواي استبداد جنگيد.

 

علي رغم تلاشي كه در تحريف چهره ي ميزرا به عمل آمده، به شهادت تاريخ، وي از مجاهدان مشروطيت و از هواداران جناح اعتداليون مجلس و وفادار به اسلام بود. او سخت به اتحاد جهان اسلام عشق مي ورزيد. تاخت و تازهاي خارجي در صحنه ي سياست و اقتصاد كشور و سياست بازي عناصر منافق و خود فروخته، وضع آشفته گيلان و بي كفايتي دولتمردان، انگيزه هايي بود كه اين روحاني جوان، حساس و دلسوخته را به ميدان سياست و سپس به صحنه ي كارزار كشاند.

 

نخست در برابر استبداد محمد علي شاه ايستاد و سپس با شخصيت هاي با نفوذ تماس گرفت و در آخرين مرحله از تلاش خود سلاح به دست گرفت و در برابر نيروهاي بيگانه به مقاومتي جانانه پرداخت. او بارها در برابر مردم گيلان هدف از نهضت خود را احياي قوانين اسلام اعلام كرد و يادآور شد كه ميرزا كوچك هرگز اسلحه را از خود دور نمي كند، مگر وقتي كه مطمئن باشد، افراد ايراني از تجاوز متجاوزان بيگانه و ستمكاران داخلي مصون و از امنيت و رفاه برخوردار هستند.

 

  انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 211

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما