حماسه 9 دي 1388
9 دي اوج ولايتمداري و غيرتمندي ملت ايران بود و مي توان گفت عشق ملت قهرمان ايران به امام راحل را ثابت کرد. 9 دي سند ماندگار بيعت مجدد با رهبري، ولايت فقيه و تبلور آرمان هاي والاي انقلاب اسلامي است. راهپيمايي 9 دي بزرگ ترين و تاريخي ترين راهپيمايي در تاريخ انقلاب اسلامي بود که عشق ملت ايران به امام(ره)، رهبر و انقلاب اسلامي را براي هميشه تاريخ به جهانيان ثابت کرد
9 دي ماه سال 88 روزي بسيار به ياد ماندني در تاريخ سياسي ايران به حساب مي آيد و از همين روست که بهنظر مي رسد از هم اکنون بايد به تبيين مفاهيم بلند اين حماسه بزرگ پرداخت. 9 دي ماه يک ميتينگ سياسي نبود، راهپيمايي ها هم نبود بلکه ميثاقي دوباره ميان مردم با نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران آن هم بعد از 8 ماه جنگ سياسي بود. 9 دي از آن جهت پر اهميت و ويژه است که ناظر به مفهومي به نام جنگ نرم و براندازي است
روزشمار جمهوري اسلامي ايران، سرشار از حوادثي شگفتانگير است كه هر كدام به تنهايي عبرتآموز و قابل تامل و تعمق و تحليل ميباشد. اما در اين ميان برخي روزها از امتيازي خاص برخوردارند و يادآور رويدادي سرنوشتساز هستند كه ميتوان تعبير نقطه عطف را درباره آنها به كار برد و نهم دي ماه 1388 يكي از آن روزهاست. البته اگر تحليلي عميق از اغتشاشاتي كه حركت پرشور مردم در نهم دي ماه بدانها خاتمه بخشيد، نداشته باشيم، ممكن است تصور كنيم كه عدهاي از كساني كه نامزد انتخاباتيشان راي نياورده بود - آنچنان كه در بسياري از كشورها متداول است- به عنوان اعتراض به خيابانها آمدند و راهپيمايي كردند اما اگر مروري بر روند امور كشور و برنامهريزيهاي نرم و گسترده دشمنان طي سالهاي پس از دفاع مقدس داشته باشيم، ابعاد و اهميت حضور سرنوشتساز و شكوهمند مردم در نهم دي ماه آشكارتر خواهد شد.
هرچند بعيد است دشمن از سرمايهگذاريهاي خويش طي ساليان متمادي گذشته مايوس نشده باشد و چه بسا مهرههاي جديدي را جايگزين مهرههاي سوخته كند و لذا هوشياري ايجاب ميكند كه غائله فتنه 88 را خاتمه يافته نينگاريم و در پرتو مشعل روشنگر نهم دي ماه، رد پا و اثر انگشت دشمن را هوشيارانه شناسايي كنيم اما بيترديد با شكست سياسي جريان فتنه در اين مقطع تاريخي،برخي پردهها كنار رفت و بسياري از اسرار پشت پرده آشكار شد و ماموران مستقيم نظام سلطه جهاني در جريان محاكمات خويش، ابعاد گسترده و پيچيده برنامهريزي درازمدت بيگانگان را براي براندازي، شفاف ساختند. با توجه به اين اعترافات روشن شد كه طي دو دهه گذشته، دشمنان ملت ايران، سه نوع شيوه براندازي را عليه نظام اسلامي به كار گرفتهاند؛ يكي شيوه استحاله فرهنگي كه در دوران دولت سازندگي پيگيري ميشد و روزنامه همشهري و شهرداري تهران و فرهنگسراها و دفتر پژوهشهاي فرهنگي و خانه هنرمندان و حتي سازمان دانشآموزي، از جمله عرصههاي تاخت و تازه سر سپردگان اين تفكر بودند و بنيادهاي آمريكايي نظير «جستجو»، «كارنگي»، «سوروس» و «صندوق حمايت از دموكراسي» از آنان پشتيباني ميكردند. شيوه ديگر براندازي، استحاله سياسي بود كه از خرداد 76 آغاز گشت و با حضور نيروهاي دگرانديش در مصادر امور، حاشيه اي امن براي آنان ايجاد شد و احزاب سياسي و سازمانهاي غير دولتي اصلاحطلب! يكي پس از ديگري نمايان شدند و تحت حمايت مالي، فكري و سياسي بيگانگان قرار گرفتند و دستاندركاران اين احزاب و سازمانها، براي شركت در كارگاههاي آموزشي به آمريكا يا كشورهاي ديگر سفر كردند تا براي اجراي مرحله بعد يعني نافرماني مدني،دورههاي لازم را طي كنند.
از جمله وظايف ابلاغ شده به اين افراد خودباخته يا خود فروخته آن بود كه با شناسايي و جذب نخبگان و شبكهسازي و نهادسازي و توليد جزوهها و مطالب و برگزاري همايشهايي كه جملگي هدف درازمدت براندازي را رصد ميكرد، زمينهاي فراهم آورند براي:
1- مشروعيت زدايي از نظام اسلامي، از طريق حمله به باورها و اعتقادات مردم
2- اعتبار زدايي از نظام اسلامي با ناكارآمد جلوه دادن مسئولان و دولتمردان
3- اعتمادزدايي از مردم نسبت به مسئولان از طريق وارد آوردن تهمت و دروغگو خواندن آنان
تا مقدمات دو قطبي شدن جامعه و ايجاد شكاف بين مردم و مسئولان پير يزي شود.
سرانجام شيوه و مرحله آخر بود كه طي آن نيروهاي مخالف نظام چنانچه نتوانستند از طريق پيروزي در انتخابات و نفوذ در حكومت، هدف براندازي را تحقق بخشند، با به كارگيري شيوه نافرماني مدني و با شعار دفاع از آراي مردم و پافشاري روي مسئله تقلب و دروغگويي و زير سئوال بردن مراجع رسمي و قانوني، و با استفاده از تجربياتشان در كشورهايي نظير صربستان، گرجستان و اوكراين، براي براندازي نظام مقدس جمهوري اسلامي تلاش كنند.
نكته قابل توجه آنكه در انتخابات دوره دهم رياست جمهوري نظام سلطه جهاني به برخي سردمداران هر سه جريان يعني جريان سازندگي، جريان اصلاحات و جريان نافرماني مدني، نقشهايي واگذار كرد و خواص فريب خورده يا خائن، احزاب و تشكلهاي قدرتمند خود همچون كارگزاران، مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب را متحد و يكپارچه به صحنه آوردند تا با حمايت ضد انقلاب خارجي، ابتدا عليه انتخابات موضعگيري كنند و در گامهاي بعدي با انقلاب مردم و اركان نظام اسلامي بستيزند و نهايتا عليه مقدسات مردم و اسلام، موضعگيري نمايند.
اما آنان با شتابزدگي و قبل از موعدي كه مقرر شده بود با عزاداران حضرت سيد الشهدا (ع) درگير شدند و نيات پليدشان آشكار گشت. همانگونه كه حضرت زينب (س) نيز با استناد به اين آيه كريمه، سير سقوط اينگونه افراد را تحليل فرمود؛ «ثم كان عاقبه الذين اساءالسوءا ان كذبوا بايات الله» (سرانجام بدكاران آن شد كه آيات الهي را تكذيب كردند. سوره روم، آيه 10)
و اينچنين شد كه نهم دي ماه با محرم در آميخت و عاشورايي ديگر شد و پرچم برافراشته و مشعل هدايتگر و كشتي نجات بخش امام حسين (ع) بار ديگر به ياري ملت ايران شتافت و حماسهاي ماندگار خلق كرد.
بر اين اساس،واقعيت آن است كه فضاي مالامال از شبهه و توهم و فتنه سال 88، آخرين مرحله از سالها برنامهريزي و توطئه دشمنان خارجي و ياران داخليشان بود چنانكه رهبري معظم انقلاب اسلامي فرمودند:
«اين فتنه منحصر به حضور عدهاي افراد در خيابانها نبود بلكه ناشي از يك بيماري بود كه با اقدامات سياسي و امنيتي قابل دفع شدن نبود و به يك حضور عظيم مردمي نياز داشت كه چنين هم شد.»
فتنه 88 زمینهساز ترور دانشمندان هستهای
در فتنه سال ۸۸ بهدلیل مشغول شدن دستگاههای امنیتی به مهار فتنه، بستر مناسبی برای دشمنان بهمنظور شناسایی و ترور دانشمندان ایران از جمله دانشمندان هستهای فراهم شد. اتفاقاتی مانند فتنه ۸۸ موردی است که ممکن است در کشورهای دیگر هم پیش بیاید، چه آنکه انتخاباتی میشود و رقبا با هم درگیر میشوند، اما این فتنه در قبل از انتخابات یک زمینههایی داشت. غرب و عوامل آن دقیقاً همین برنامهریزی را در سال ۹۲ هم داشتند و وقتی توقف مذاکرات هستهای را دامن زدند و بهطور خاص، نماینده آمریکا در مذاکرات بهصورت غیرمنطقی از مذاکره طفره میرفتند به این معنا بود که منتظر بودند که در انتخابات ایران اتفاق خاصی که آنها پیشبینی کرده بودند رخ داده جامعه ناامن شود.
در فتنه 88 دستگاههای امنیتی کشور بهدلیل ناامنی در شهرهای بزرگ و پایتخت، درگیر خاموش کردن آتش فتنهگران شدند و در نتیجه دشمن توانست بر این بستر سوار شود و نخبگان و نابغههای ما را ترور کند و این یکی از آثار فتنه ۸۸ بود که بستر ترورها در جامعه در سال ۸۸ ایجاد شد.
9 دی یک فصل نه یک روز
سال 88 در ایران انتخاباتی برگزار گردید که هنوز از نظر کمی و کیفی در دنیا کمنظیر بود. انتخاباتی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «نصاب تازهای در سلسله طولانی انتخابهای ملی پدید آورد» حضور بیش از هشتاد درصدی مردم از همه طیفها و سلیقهها و در نهایت سلامت و آرامشی که کیمیای دموکراسیخواهان جهان است.
انتخاباتی که رهبری نظام آن را به خاطر این شور حضور، یک جشن واقعی خواندند و مردم نیز پس از این نشاط اجتماعی در تدارک برپایی جشنی بزرگ بودند که در آن، تنها مردم برنده واقعی بودند. جشنی که نماد بلوغ فکری جمهوریت نظام و اوج اقتدار انقلابی که تاریخ تولدش با انتخابات همراه بود و سالهای عمرش با تعداد دفعات آن. همه چیز مهیای این اتفاق بزرگ بود و مردم همیشه در صحنه ایران میخواستند این پیروزی را روی میز افتخاراتشان به جهانیان نشان دهند که آن مولود نامبارک به دنیا آمد. از چندی قبل نهادهای تصمیم ساز خارجی مثل نظرسنجیهای داخلی به این نتیجه رسیده بودند که به احتمال زیاد رئیسجمهور دهم همان رئیسجمهور نهم خواهد بود و خودشان گفته بودند اگر این اتفاق بیفتد ایران تا سال 2020 یکی از کشورهای توسعه یافته و مرکزی جهان میشود. و این، آن چیزی نبود که به پسند آنان و تشنگان قدرت داخلی باشد پس میبایست سقوطی درخور این صعود پیش میآمد تا این افتخار و اقتدار محقق نگردد. لذا حرکت خزنده و موذیانهای که از ماهها قبل زمینهسازی شده بود آهسته آهسته بروز و ظهور پیدا کرد. این شیوه نامردانه استکبار است که کشورهای در حال شکوفایی را گاهی با میکروب سارس و گاهی با شایعه آنفلوآنزای مرغی و گاهی با جنگی که به بهانه مبارزه با تروریسم راه میاندازند، سالها به عقب میاندازند، گاهی هم با ادعای تقلب در انتخابات و همه اینها در یک کلام یعنی دروغ.
دروغی که در ذات و DNA سیاستمداران بیخدای غربی است که هر که را و هر چه را که نخواهند با دوز و دغل از سر راه برمیدارند. به جز ایران را که نمیتوانند. در ماههای منتهی به انتخابات، شبکه بیبیسی فارسی برنامههای خود را شبانهروزی کرد. فیس بوک و یوتیوب و امثال آن ماموران جدید مدیریت افکار عمومی شدند. نیروهایی که در برخی از کشورهای همسایه، آموزش شارلاتانی دیده بودند آرام آرام وارد ایران شدند و لانهگزینی کردند. در داخل گروهی که منافع و مصلحت خود را در خطر میدید در صدد انتقام گرفتن از نظام و انقلاب و مردم برآمد. کسانی از آنها از تشکیل شورای صیانت از آراء سخن میگفتند و دیگرانی، مردم را به قانونشکنی و «ریختن در خیابانها» در صورت رای نیاوردن نامزد مورد نظر هزار فامیل قدرت و آنانی که خود را قیم مردم میدانند دعوت میکردند. ورشکستگان سیاسی، مطرودین مردم و صاحبان ثروتهای حرام و بادآورده و آنها که با خانوادههایشان از گردههای مردم و پشتههای شهدا به پستهای بالا رفته و رسیده بودند و اکنون لگد میزنند و در کنار همه اینها دشمنان نشاندار اسلام، انقلاب و مردم همچون منافقان، سلطنتطلبان، بهاییها و... در صفی واحد علیه نظام مقدس و مظلوم ایران متحد شدند و با هزینهکرد تمام نیروهای نفوذی و چراغ خاموش خود، فتنه تحمیلی 8 ماهه علیه انقلاب و جمهوریت را با جدیت تمام در سال هزار و سیصد و هشتاد و اشک پیش میبردند. غافل از اینکه اراده خداوند بر عزت مردم ایران و جمهوری اسلامی قرار گرفته و کان امرالله مفعولا.
حین شمارش آراء و زمانی که کمکم شمار ارادهها برای تداوم آرمانهای نظام و حفظ شعارهای انقلاب زیاد میشد، جنگ احزاب علیه خواست مردم ایران آغاز شد و کلید آن با اعلام پیروزی قبل از اتمام شمارش آراء توسط میرحسین موسوی زده شد و فتنه آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی که طراحی آن سالها قبل انجام شده و در تداوم فتنه 78 بود متولد شد. مهدی کروبی که در رقابتی چهار نفره پنجم شده بود و محبوبیتی پایینتر از آراء باطله کسب کرده بود نیز مدعی شد که «تقلب شده ولی نمیدانم در کجا» و اینگونه بود که با خیانت، خودخواهی و دنیاپرستی برخی از خواص و غفلت برخی دیگر، و تحیر گروهی از مردم، کشور درگیر چالشی شد که نتیجه آن هرچند عبرتآموز ولی دردناک و سخت قابل تامل است.
زمینهسازی برای ترور دانشمندان هستهای، وضع تحریمهای پی در پی علیه ایران، ایجاد مانع جدی برای پیشرفت چشمگیر علمی، اقتصادی، عمرانی، رواج دروغگویی در جامعه به گونهای که برای زندهها هم مجلس ختم برگزار کردند، رودر رو قرار دادن مردم با یکدیگر، قبحشکنی از اسائه به مقدسات و قانون همچون آتش زدن مسجد و اموال و مغازه مردم و اموال دولتی، امیدوار کردن دشمن ناامید و جسور کردن آن، هتک آبروی نظام، ریختن خون شهروندان بیگناه و... و از همه مهمتر توهین و جسارت به مقدساتی همچون عاشورا و عزاداران حسینی و حضرت امام خمینی از جمله هزاران خسارت و خیانت سران فتنه بود. آنها که نه تنها معرفت حر را نداشتند که با وقاحتی ابن زیادگونه، حرمتشکنان عاشورا را مردانی خداجوی خواندند و شعار نه غزه نه لبنان را با سکوت تایید کردند و ای کاش که به اندازه همین شعار جانم فدای ایران غیرت ملیگرایانه داشتند. آنها در روز روشن دروغ تقلب را با زور اردوکشی خیابانی در بوق میکردند و بدون هیچ شرم و حیایی نظام نجیب اسلامی را به تقلب متهم کردند.
آنها که خود سالیانی را بر گرده نظام سپری کرده بودند و از نظام آبرو گرفته بودند و با نظام به نام و نان رسیده بودند اکنون که در بر پاشنه دیگری چرخیده به صورتش چنگ کشیدند و بزرگترین نقض حقوق شهروندی را در دستور کار خود قرار داده و شورش اقلیت بر اکثریت را راهبری نمودند. اوباما که سال 87 در سه کنج گیر افتاده بود اکنون برای میرحسین آرزوی موفقیت و ایران را با بمب اتم تهدید میکرد. سران نحس و نجس اسرائیل، فتنهگران را بهترین سرمایه و دوستان خود معرفی میکردند. انگلیس، آلمان، فرانسه و غیره نیز همینگونه. در این میان تدابیر نظام و در راس آن روشنگری و شجاعت به یاد ماندنی رهبر عظیمالشأن انقلاب بود که نظام را از لبه پرتگاه سقوطی که فتنهگران کینهتوز و عنود و دشمنان شرور برای نظام تدارک دیده بودند نجات داد.
بصیرت و صبری که حمل علم انقلاب را تنها زیبنده رهبری آن کرده بود باعث شد بسیاری از مردمی که فریب فتنهگران را خورده بودند، حقیقت را دریابند و به مرور حساب خود را از آنان جدا کنند و در یومالله 8 و 9 دی به صورت میلیونی به دفاع از اسلام و انقلاب بپردازند و با شور حسینی خیابانها را از لوث جرثومههای استکبار پاک نمایند و تا ابد ننگ را بر چهره ناپاک دشمنان اسلام و انقلاب و اذناب آنان بنشانند و دشمنان را ادب کنند و از نهم دی سنجهای بسازند که تا سالیان سال با آن بتوان اهل بصیرت را از اهل رذیلت تمیز داد که در اصل نهم دی نه یک روز که یک فصل است برای جدا کردن سره از ناسره و مرد از نامرد و دوست از دشمن.
حکم حکومتی رهبر انقلاب باعث اعدام نشدن سران فتنه:
اگر حکم حکومتي نبود، هم طبق شرع و هم قوانيني که ما داريم اينها بايد مجازات بشوند و حکمشان هم اعدام است.
براي توبه هم شرايط به حکم حکومتي بستگي دارد. آن مصلحتي که ايجاب ميکند تا از حکم اوليه اعدام صرف نظر شود، مصلحت جامعه اسلامي است که وليّ فقيه تشخيص ميدهد. هرچه تشخيص دهد نظر او معتبر است.
به عزاخانه سیدالشهدا همچون گوساله سامری
عمل اهانت کنندگان به عزاخانه سید الشهدا همچون گوساله سامری بود.
در واقع «حرمتشکنان روز عاشورا» گوساله سامری بودند چراکه گوساله سامری باعث گرایش یک عده به شرک شد و اینها نیز خواستند جامعه را به شرک و توجه به استکبار سوق دهند و عزاخانه امام حسین(ع) را آتش زدند.
حماسه 9 دی هیچ بستر اجتماعی جز اراده وجود مقدس پروردگار، توجهات خاص امام زمان (عج) و شفافسازیهایی که مقاممعظم رهبری نسبت به فتنه داشتند و بیدارباشهایی که در مردم ایجاد کردند، نداشت.
مباشرت سران فتنه در توطئه دشمن برای براندازی
متاسفانه یک عده در کشور فقط دست نشانده و مباشر بودند اعلامیه میدانند و عدهای را به راهپیمایی دعوت میکردند؛ دشمن هم با این مدیریت فقط به تحقق هدف خودش که براندازی نظام بود میاندیشید و براندازی نظام هم جز با براندازی دین امکانپذیر نبود یعنی دشمن به این باور رسیده بود که تا وقتی که مردم پایبند دین و نظام هستند نمیتوانند کاری از پیش ببرند یا باید نظام غیردینی برای مردم ایجاد کنند که امکان ندارد چرا که در راس نظام ما، ولیفقیه جامعالشرایط است لذا متوجه شدند در این خصوص کاری نمیتواند انجام دهد و مجبور است مردم را از دین جدا کند پس برای براندازی دین حرکتهای جهشی مثل شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» یا «استقلال آزادی جمهوری ایرانی» را مطرح میکرد.
اینها تقریبا اهدافی بود که دشمن داشت و این آقایان هم زمینه اجرایی این اهداف را ایجاد کردند و در توطئهای مباشرت کردند که مدیریتش را سردمداران استکبار بر عهده داشتند؛ سران فتنه با بیانیههایشان ایجاد شبهه میکردند سران فتنه حتی حاضر نشدند وقتی میبیند که حرکت آنها غیرارزشی است و اصول مورد هجوم قرار گرفته است حداقل بیایند در بیانیههایشان این مسائل را از هم جدا کنند.
عوامل موثر در شكل گيري حماسه نهم دي ماه
خون خدا «اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است.»
مديريت رهبري عبور از فتنه 88 و شكل گيري حماسه نهم دي ماه 88 از جمله مواردي است كه با نگرش به اصول مديريت بحران به نقش اثرگذار رهبري در آن مي توان اشاره نمود. در واقع نقش رهبري، گذر از فتنه و تحقق بصيرت ملي را در طول 8 ماه جنگ تبليغاتي فشرده دشمن به ارمغان آورد و اهميت و جايگاه ولايت فقيه را بعنوان ستون خيمه نظام معنا نمود. واقعيتي كه فوكوياما نظريه پرداز سياسي جهان، از آن به عنوان جريان ولايت و استراتژي پرنده شيعه ياد مي نمايد.
بصيرت ملت ايران بصيرت در تاريخ اسلام و ايران به عنوان يكي از سرنوشت ساز ترين خصوصيات افراد محسوب مي گردد، كه به كرات نداشتنش باعث گمراهي و بدنامي و داشتنش باعث مجد و سر بلندي و موفقيت بوده است. در همين راستا يكي از ملموس ترين بي بصيرتي ها در خواص و نخبگان جامعه در جريان اغتشاشات بعد از انتخابات ايران رقم خورد جايي كه برخي از خواص نيز سر در گريبان جيب خويش فرو برده دم بر نياوردند، و با سكوت خود شعله هاي ناداني و غبار فتنه را دو چندان نمودند.
9 دي و علل پيدايش آن
در جبهه سياست و اعتقاد « در جريان فتنه 88 دشمن تلاش كرد در دو جبهه سياست و اعتقادات و ارزش هاي ديني و فرهنگي شبهه آفريني كند. اين اقدام در روز عاشورا رخ داد و قصد داشتند با تحريف عاشورا دل هاي عزادار ملت را دوباره داغدار كنند.»
حذف ولایت اين دوران را بايد يكي از پيچيده ترين شرايط سه دهه گذشته انقلاب اسلامي است كه به واسطه آن خيلي از ظرفيت ها و واقعيت هاي جمهوري اسلامي مورد آزمون قرار گرفت. رهبر فرزانه انقلاب اسلامي از ابتداي فعاليت هاي انتخاباتي در نيمه دوم سال 87 با تيزبيني و دور انديشي رهنمودهاي خود را براي هدايت ملت مطرح كردند كه عمل و توجه به آن راهگشاي مردم و جريان ها و گروه هاي سياسي بود.
9 دي ، يك روز ويژه در تاريخ اسلام به حساب مي آيد چرا كه در اين روز مردم به ميدان آمدند و مدعيان مردم سالاري- و به واقع جباران و ديكتاتورهاي سفاك- كه به نام مردم به بنيان هاي نظام مردمي و ديني مي كوبيدند را سيلي زده و سر جاي خود نشاندند. كاش مولي علي بن ابي طالب (عليه السلام) هم يك روز 9 دي داشت و كاش امام مجتبي(ع) و... و كاش در مشروطه يك 9 دي به وجود آمده بود يا حداقل يك 30 تير داشت و...
نهم دي ماه روزي بود كه مردم احساس كردند، با شرارت عناصر خارجي و داخلي جز آنان و حضورشان هيچ نيروي ديگري نمي تواند انقلاب و نظام را حفظ كند و هيچ كاري جز حضور گرم و متراكم نمي تواند نشان دهد كه دين و رهبري در اين كشور غريب نيست و انصافا 9 دي توانست هم استحكام دين و هم اقتدار رهبري را به دنيا نشان دهد. اگر به تحليل و تفسير محافل خارجي نگاهي بياندازيم درمي يابيم كه ميان آنچه پيش از 9 دي گفته مي شد و آنچه پس از اين روز مطرح مي گرديد، فاصله اي بزرگ وجود دارد. بعد از 9 دي روند توطئه خارجي كند نشد اما اميد دشمن به كار در جغرافياي ايران و اميد به كارآيي عوامل فتنه از بين رفت و حركت به سمت اقدامات خارجي نظير تحريم و قطعنامه و دسته بندي هاي بين المللي پيش رفت و اولين محصول آن قطعنامه 1929 بود و صد البته خود آنان اعتراف كرده اند كه جمهوري اسلامي با فشار خارجي از بين نمي رود. در واقع 9 دي مهمترين نقص «مردم سالاري» را برطرف كرد. اگر در ايران 9 دي نبود توطئه عليه مردم به ثمر مي نشست همانگونه كه در كشورهاي ديگر توطئه به نتيجه رسيده است.
جريان اصلاح طلب در اين مدت تلاش كرد پروژه هاي زير را هر چه سريع تر به يك نقطه مطمئن برساند:
1- در پيش گرفتن نوعي فرايند نقد دروني و بازشناسي آسيب هاي پروژه دوم خرداد
2- تمركز بر تخريب دولت به عنوان پوشش براي فتنه اي كه در پيش داشتند.
3- رسيدن به يك ائتلاف استراتژيك با هاشمي رفسنجاني براي رويارو ايستادن با تجربه اصولگرايي
4- تكميل فرايند شبكه سازي در داخل روي محيط هاي داخلي و مجازي با هدايت مستقيم طرف خارجي
5- مسافرت هاي مكرر به خارج از ايران -وحتي امريكا- در چارچوب پروژه (hange) تبادل براي دريافت آخرين نسخه هاي عمليات نرم و نيمه سخت عليه نظام جمهوري اسلامي و گذراندن دوره هاي آموزشي مرتبط با آن
6- ميزباني تعداد زيادي از عوامل سرويس هاي اطلاعاتي غربي در داخل ايران در پوشش پژوهشگر، استاد دانشگاه و ... كه ماموريت همه آنها بومي سازي روش هاي جديد براندازي در ايران و برآورد ميزان توانايي جريان اصلاح طلب براي عملي ساختن آن روش ها بود.
سال 88 زماني بود كه همه اين پروژه ها با هم تركيب شد و آنچه را كه فتنه مي خوانيم بوجود آورد.
چرا عده اي در سال 88 سكوت كردند؟ راز شكل گيري فرقه ساكتين چه بود؟ چرا نداي هل من ناصر رهبر را نشنيدند؟ جواب ساده است: در فاصله 84-88 آنچنان فضايي از بددلي متقابل شكل گرفته بود كه عده اي حتي وقتي گريبان چاك و شمشير آخته ضد انقلاب وسط خيابان هاي شهر را هم ديدند باز بر اين گمان بودند كه اين في المثل دعوايي ميان احمدي نژاد و موسوي است نه نزاع انقلاب و ضد انقلاب. راز سكوت، در اشتباه در تحليل و تشخيص بود و اين اشتباه از دل يك تجربه تاريخي بي نهايت اسف بار بيرون آمد كه همچنان بايد براي شناخت ابعاد آن وقت گذاشت.
توصيه هاي رهبري را به ياد بياوريد. نخست تاكيد كردند كه 3 اصل كاري، مردمي و انقلابي بودن شاخص هايي جايگزين ناپذير براي تشخيص نيروهاي انقلاب از غير آنهاست. سپس مكررا هشدار دادند كه دشمن طرح هايي خطرناك در سر دارد و از ياران انقلاب خواستند هرگز از حفظ مرزبندي و فاصله خود با دشمن غفلت نكنند. پس از آن، تاكيد كردند كه هيچ عاملي جايگزين تصميمي كه مردم خود براي خود مي گيرند نخواهد شد. در مرحله بعد، با تشريح پروژه دشمن هشدار دادند كه ممكن است كساني نادانسته بخشي از آن پازل را تكميل كنند و از حيث نتيجه ميان همراهي دانسته يا نادانسته با دشمن تفاوتي نيست. پس از آن تاكيد كردند بزرگترين جنايت اهل فتنه نه وارد كردن خسارت هايي به جان و مال مردم بلكه اميدوار كردن دشمن و انرژي دادن به آن براي كليد زدن دور جديدي از توطئه عليه ملت مسلمان ايران بوده است.
همبن توصيه را اگر اكنون از سر دقت مرور كنيم معلوم خواهد شد كه تشخيص حق از باطل آنقدرها هم دشوار نيست. شايد مهم ترين حاصل اين حقيقت كه سايه ولي فقيه بر سر ماست، اين است كه همواره حجت بر ما تمام است و كسي مضطر و محجور نيست.
حماسه 9 دي بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم، برخي از كساني كه مخالفتهاي خود را با نظام اسلام فقاهتي آشكار كرده بودند، به بهانه وقوع تقلب مردم را به آشوبهاي خياباني دعوت كردند. مدتي كوتاه اين به ظاهر تجمعات به سمت ساختارشكني و هنجارشكني سوق پيدا كرد. رفتارهاي ساختارشكنانه و آمريكا پسند فتنهگران تا آنجا ادامه پيدا كرد كه در روز قدس با روزهخواري به نفع اسرائيل شعار سردادند؛ در روز 13 آبان به حضرت امام اهانت كردند و در روز عاشورا با فضاحت تمام به حضرت امام حسين(ع) بدترين اهانتها را روا داشتند. هدف دشمنان از غائلهسازي در روز عاشورا مبتني بر يك هدف از پيش طراحي شده براي فروپاشي نظام بود كه به تناسب آن همه ظرفيتها هم به كار گرفته شده بود و در اين ميان كافي بود تا تودههاي اجتماعي نيز همانند برخي از خواص جامعه كه هنوز در تشخيص موضوع و مسئله مشكل داشتند، مرعوب شوند و عقب بنشينند و در آن صورت بود كه برنامه طراحي شده دشمن به هدف مينشست و گام اصلي خود را پس از آن حادثه برميداشت.
اين فتنه، صرفاً منحصر به حضور عدهاي افراد در خيابانها نبود، بلكه ناشي از يك بيماري بود كه با اقدامات سياسي و امنيتي قابل دفع شدن نبود و به يك حضور عظيم مردمي نياز داشت كه چنين هم شد. مردم مسلمان ايران با درك درست زمان و مكان و با هوشياري و بصيرت در روز 9 دي حماسهاي را خلق كردند كه تمام نقشههاي فتنهگران و حاميان خارجي آنها را برهم زد. حماسه 9 دي از دو جهت قابل توجه است؛ نخست حضور بيسابقه و دهها ميليوني مردم در تاريخ انقلاب اسلامي ايران و دوم ايستادگي و پافشاري بر همان عوامل پيروزي انقلاب يعني ولايتمداري، يكپارچگي و دينگرايي. به عبارت ديگر حضور عظيم و خروشان مردمي در 9 دي 88، تجلّي بارزي از هويت و ماهيت انقلاب يعني روح ديانت حاكم بر دل هاي مردم بود. چنانكه مقام معظم رهبري در تبيين حقيقت حماسه 9 دي به دو عنصر «حضور گسترده مردمي» و «ايمان ديني مردم» اشاره كردند و خاطر نشان كردند: 9 دي 88، حادثه كوچكي نيست، بلكه آن حركت عظيم و ماندگار مردمي، شبيه حركت بزرگ ملت در روزهاي اول انقلاب است و بايد تلاش شود در سالگرد اين حماسه، حرف اصلي ملت ايران، يعني حركت در سايه دين و تحقق وعدههاي الهي تبيين شود.
حماسه بينظير 9 دي ماه نه از جهت كثرت جمعيت ـ كه حدود 50 ميليون نفر در سراسر كشور تخمين زده ميشد ـ داراي اهميت است، بلكه آنچه بر اهميت و ماندگاري روز 9 دي ماه در تاريخ انقلاب اسلامي مؤثر بود، مفاهيم و پيامهايي بود كه در 9 دي پديدار شد و بعد از 9 دي بيش از پيش مجال رخنمايي پيدا كرد. رهبر معظم انقلاب در ديدار سال گذشته مردم قم با ايشان فرمودند كه 9 دي ماه برخاسته از همان عواملي است كه 19 دي ماه سال 56 را تشكيل داد. در تحليل اين حماسه بايد گفت: حماسه 9 دي ماه يك سطح دارد و يك عمق. سطح آن به مدد حواس و احساس و مشاهدات قابل تشخيص و تفهيم است و بطن و عمق حماسه 9 دي نياز به چارچوب تحليلي جداگانهاي دارد كه در اين نوشتار به چند فراز از بطن و ريشه حماسه 9 دي ماه اشاره ميكنيم. اولين نكتهاي كه در بيانات رهبر فرزانه انقلاب در خصوص اين روز به آن اشاره رفته است، حركت مردم در 9 دي همان تداوم حركت ملت مسلمان ايران در 19 دي ميباشد. در اين خصوص ميفرمايند: اين مردمند كه ناگهان با يك حركت ـ كه آن حركت برخاسته از همان عواملي است كه نوزدهم دي قم را تشكيل داد. يعني برخاسته از بصيرت است، از دشمنشناسي است، از وقتشناسي است، از حضور در عرصه مجاهدانه است ـ روز 9 دي را هم متمايز ميكنند؛ و در ادامه ميفرمايند: هرچه انسان در اطراف اين قضايا فكر ميكند، دست خداي متعال را، دست قدرت را، روح ولايت را، روح حسينبنعلي(عليه السلام) را ميبيند.
اين كارها، كارهايي نيست كه به اراده امثال ما انجام بگيرد؛ اين كار خداست، اين دست قدرت الهي است همان طور كه امام در يك موقعيت حساسي كه من بارها اين را نقل كردهام. به بنده فرمودند: «من در تمام اين مدت، دست قدرت الهي را در پشت اين قضايا ديدم.» و در جاي ديگر ميفرمايند همان گونه كه در ابتداي انقلاب، محرم به كمك اين مردم آمد و امام خميني(ره) فرمود؛ خون بر شمشير پيروز است، در قضاياي 9 دي هم، عاشورا به كمك ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاري را خلق كرد. حادثه 19 دي ماه سال 56 و 9 دي ماه 88، از آن حماسهها بود كه خروش باشكوه و عظيم جمعيتي را نشان داد كه به مخالفت با ليبراليستها و متجددين غربگرا و به نام دفاع از مظاهر اسلامي و نشان دادن نفرت از اهانتكنندگان به ساحت ارزشهاي ديني، برخاسته بودند. اگر در روز 19 دي ماه غيرت ديني مردم به خاطر اهانت به امام و مرجعيت مبارز و انقلابي شكل گرفت، 9 دي ماه سال 88 هم تجليگاهي شد تا خروش انقلابي نسلهاي قديم و جديد ايران را به اهانتكنندگان به مقدسات ديني مردم به تصوير بكشد.
فتنه 88 هماورد مدافعين واقعي انقلاب اسلامي و ولايت فقيه با كساني بود كه متأثر از گفتمان مدرنيته و تجددخواهي ليبراليسم درصدد عبور از ولايت مطلقه فقيه بودند. ساختارشكنيهاي بعد از انتخابات سال 88، خروجي انديشه و تفكر ليبراليسم بود كه جريان دوم خرداد منادي آن بود! ايدئولوژيهاي سياسي محصول يك فرايند طولانيمدت است و در گذر زمان عمق و گستردگي پيدا مي كند و ايدئولوژي ليبراليسم و اباحهگري در ماجراهاي سال 88 به نقطه سر ريز رسيده بود كه ديگر توان ماندن در حصار افكار و تئوريها را نداشت. نزاع بين مدرنيته و ليبراليسم با انديشه اسلام فقاهتي به سالها قبل از انقلاب اسلامي برميگردد و در دورههايي اين نزاع آنچنان وضعيتي پيدا كرده كه مسير تاريخ را عوض كرده است. 19 دي ماه مسير تاريخ را عوض كرد، تغييري كه منجر به پيروزي انقلاب اسلامي ايران شد. 9 دي ماه هم كه جلوه ديگري از نزاع بين گفتمان ليبراليسم با اسلام مبتني بر ولايت بود، خط انحراف گونهاي كه انديشه غايب و حاكم بر دوم خرداد در مسير انقلاب ايجاد كرده بود را مسدود كرد. اكنون و با گذشت چند سال از آن حماسه، اگرچه آگاهي و بصيرت اجتماعي مردم اركان فتنه را متزلزل ساخته است و قدرت نظام اسلامي را در جهان اثبات كرده، اما آنچه كه هنوز به عنوان دغدغه باقيمانده است، وجود سرپلهاي دشمن و دسيسهچينيهاي آينده آنهاست كه نبايد مورد غفلت مردم و خواص جامعه قرار بگيرد.
به نقل از خبرنامه جامعه مدرسين حوزه علميه قم