مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 189
  • بازدید دیروز : 2675
  • بازدید کل : 13132186

تاریخ پیدایش شهر


تاریخ پیدایش شهر

اولین شهرهای جهان در حدود 5500 سال پیش پدید آمده اند. اولین نوع اسکان در بین انسانها سکونتگاههای موقت، و مخفیگاهها و یا غارها بوده است. مکان مناسب جغرافیایی در میان حرکت آزاد انسان دوره کهنه سنگی اولین گروهی که اسکان یافتند مرده ها بودند؛ یعنی قبرستان اولین نوع سکونت انسان است. و اولین تجربه انسان از معماری به شکل طبیعی در غار پدید می آید.

اولین هسته شهر در مکان ملاقات قبایل و اقوام برای اجرای بعضی از مراسم و شعایر و یا بازگشت به همان قبرستانها شکل می گیرد.

از یک طرف به زمینهای وسیع نیاز دارد و از طرف دیگر شانس و حادثه نقش مهمی در تامین معاش او دارند.اولین شرایط برای پیدایش غذای کافی در دوره میان سنگی فراهم می شود یعنی آغاز پیدایش کشاورزی، اهلی کردن حیوانات و اسکان یافتن انسان در مکانهایی به شکل دهات تمایز یافتن نقش زن و اهمیت بیشتر آن است.

نیروی کار احتیاج است باروری و پرورش کودکان اهمیت ویژه ای دارد. اولین دهات توسط زنان ساخته شده است اسطوره های باستانی از زن به عنوان حامی و حافظ زندگی اهلی یاد می کنند، یعنی مفهوم ده در کنار مفهوم مادر و زن عنوان می شود.

در دهکده های عصر میان سنگی برای نخستین بار پس از کشف کشاورزی، افزایش تولید مواد غذایی پدید می آید که مقداری از آن باید انبار شود. و این نخستین گام در شکل گرفتن نوعی قدرت سیاسی و نهاد حکومتی است. اولین شکل نظام سیاسی در قالب شخصیت شکارچی حافظ ده تجلی پیدا کرده است.

رئیس محلی نقش مهمی از نظر اقتصادی و سیاسی دارد. گیل گامش

اولین شهرهای جهان بر مبنای نظر گوردون چایلد در بین النهرین حدود 3000 سال قبل از میلاد مسیح پدید آمدند و شهرهای را به وجود آوردند که بین 12000 تا 24000 نفر سکنه داشتند. پیدایش شهر بخشی از تکامل اجتماعی بوده است که پس از اینکه انسان از مرحله اقتصاد معیشتی عبور می کند و کنترل محیط را بیشتر در اختیار می گیرد برای ساختن شهر آمادگی پیدا می کند. برای پیدایش شهر انسان باید از مرحله ابتدایی تنازع بقا عبور کند و وابستگی انسان به طبیعت به طور نسبی کمتر شده، وابستگی اجتماعی او بیشتر می شود.

اولین شهرهای جهان حدود 3500 سال قبل از میلاد مسیح در بین النهرین در دره های حاصلخیز دجله و فرات به وجود می آیند. کیش، اور، لاگاش، بابل، آشور، سومر، نینوا.

ویژگی های شهر

1- پیدایش متخصصین تمام وقت

2- تراکم بیشتر جمعیت در مناطق شهری

3- هنر

4- پیدایش خط و مفهوم اعداد

5- اشکال ابتدایی علوم ریاضیات و نجوم

6- خراج یا مالیات

7- شکل گیری دولت نشان دهنده تنظیم جامعه بر مبنای نوع سکونت است یعنی تفکیک شهر از روستا

8- بناهای عظیم و با شکوه

9- تجارت خارجی

10- جامعه ای با ساخت طبقاتی در اثر توزیع نابرابر منابع و فعالیتهای تخصصی پدید می آید

اولین تشکل شهری

اولین شهرهای جهان دیوار نداشتند. بنایی که شاید بتوان آن را دژ یا قلعه گفت محل سکونت حاکم یا پادشاه بود که معمولا نوعی معبد هم در کنار آن دیده می شود. این حاکم اولیه مقام روحانی نیز داشته است. و اگر به نظر مامفورد در مورد شکارچی قهرمان که نیروهای ماوراء الطبیعه نیز به خود نسبت می داده بازگردیم، در این حاکم اولیه شکلی از قدرت معنوی و مقدس در کنار نیروی بدنی قوی با یکدیگر آمیخته شده بود؛ کسی که می توانست بر محدودیتهای طبیعی نیز غلبه کند.

بنابراین در اولین شهرهای جهان نخستین شکل حکومت و سیاست نیز در قالب یک چنین شخصیتی ظاهر می شود. دژ اولیه به تدریج مجللتر می شود، به طوری که نمایشگر قدرت سمبلیک حاکم است و در اطراف این مجموعه دژ و معبد دیواری کشیده می شود و شهرها در اطراف این هسته اصلی ساخته می شوند.

در شهر نخستین، ابعاد دوگانه ای دیده می شود. از یک طرف شهر امنیت حفاظت و دفاع را در مقابل حملات بیرونی شکل نهاد سیاسی با خشونت، زورگویی و سلطه جویی و هنر برای نخستین بار در معماری این شهرها به شکلی ظاهر می شود که نمایشگر قدرت است و دروازه ها ساخته می شوند. بلکه قدرت نمادین شهر و حکام آن را متجلی می سازد.

اولین شهرهای جهان در مناطقی ساخته می شوند که نه تنها از نظر جغرافیایی حاصلخیز و پر آب هستند بلکه از نظر مکانی است که تبادل فرهنگی میان اقوام گوناگون ممکن می گردد و یکپارچگی ذهنی ضعیف می شود و به تدریج شخصیتهای متفاوت در شهر شکل می گیرند برخورد فرهنگها نقش عمده ای در توسعه و پیشرفت تکنولوژی و دانش و توسعه تمدن بشر داشته است.

شهر ابعاد دو گانه ای را برای تولید دایمی و امکان گسترش دیگر ابعاد شخصیت انسان را پدید می آورد. میان سنگی و نوسنگی بعدا مبدل به یک همزیستی منفی گردید. زیرا شهرهای باستانی مکان جنگ، تسلط استثمار و برده داری بودند. در واقع زندگی برگزیدگان شهری نوعی زندگی پارازیتی بود چون با استفاده از تولید مازاد کشاورزان و خراج جمع آوری شده از سرزمینهای وسیع تامین می شد.

شکل شناسی هسته باستانی دژ و معبد و بعد از گسترش تجارت محل مسکونی اعیان نزدیک شهرهای مدرن هر چه به هسته مرکزی شهر نزدیکتر شویم

برای شکل گرفتن شهر چند عامل ضرورت دارد:

1- محیط مناسب طبیعی- فراوانی مواد غذایی و آب

2- موقعیت مناسب جغرافیایی از نظر حمل و نقل و ارتباطات

3- پیشرفت تکنیک

4- پیدایش تولید مازاد

5- پیدایش نظام رهبری سیاسی

خصایص بالا در تمام شهرهای نخستین دیده می شود.

منطقه جغرافیایی ساختار سیاسی- مدیریتی به مرحله ای رسیده که می تواند نظام تولید، توزیع و مبادله ای را پدید آورد که حاصل آن:

1- نظام طبقاتی

2- سیستم سیاسی

3- نظامی برای سرمایه گذاری

4- نظامی برای مبادله

خصایص شهر را قبل از انقلاب صنعتی مشخص کنیم. در شهرهای باستانی مانند روم خصایص فوق در کنار یک سیستم مدیریتی با قدرت مرکزی قوی و مسلط بر مناطق وسیع را می توان دید.

بنابراین شهر مکان تولید نبوده، بلکه مکان مدیریت و تسلط بوده است.

قرون وسطی تغییراتی قدیمی اجتماعی مجدد قلعه با سکونتگاهها و فعالیتهای خدماتی و صنعتی اطراف آن و پیدایش بازار پس از رونق مجدد تجارت. نظام سیاسی- مدیریتی آن بر این ویژگی سیاسی شهر است.

چون شهر از مناطق روستایی جدا بود، بقای شهر متکی بر توانایی تولیدات صنعتی بود. می توان تکامل شهر را بر مبنای رابطه میان بورژوازی یا گروه تجاری اشراف و سلطنت در کشورهای مختلف تبیین کرد. مثال توسعه نیافتگی شهرهای تجاری اسپانیا در مقایسه با ایتالیا یا آلمان در طول قرن شانزدهم و هفدهم تحت تاثیر نقش این شهرها به عنوان واسطه ای میان سلطنت و تجارت با آمریکا قرار دارد.

(وبر 1966) وبر معتقد است که شهرهای ماقبل صنعتی در اروپا واحدهای سیاسی خود فرمان بودند و گروههای مختلف شهری دارای حقوق شهروندی و میزانی از قدرت سیاسی بودند و در صورت لزوم می توانستند متحد شوند و از شهر به عنوان یک واحد جدا و مستقل دفاع کنند(همان)

اما شهرهای ماقبل صنعتی در آسیا و یا برای منظور ما در ایران ویژگیهای دیگری داشتند. احمد اشرف در مقاله خود تحت عنوان ویژگیهای تاریخی شهرنشینی در ایران شهرهای اسلامی از دگرگونی شهرهای دوره ساسانی پدید می آیند. شهر اصولا پایگاه قدرت، و جایگاه دستگاه مدیریتی و اردوگاه نظامی است، البته اماکن دینی و بازار هم نقش مهمی در شهرهای ایران دارند. عناصر اصلی شهر کهندژ، مسجد و بازار است و نهادهای اصلی شهر سیاست، اقتصاد و نظارت اجتماعی است.

نتیجه

در این فصل مبنای طبقاتی شکل گیری شهر قبل از انقلاب صنعتی مورد توجه قرار گرفت. طبقاتی که اصولا در زندگی شهری نقش مهمی دارند مانند: تجار، مالکین اماکن شهری و صنعتگران که به کارهای غیر کشاورزی اشتغال دارند. در اروپا قبل از انقلاب صنعتی شهر مکان زندگی این گروهها است و شهرها دارای میزانی از استقلال سیاسی هستند.

و همین گروهها زمینه را برای شکل گرفتن بورژوازی پدید می آورند. یعنی طبقه ای که کاملا خصلت شهری دارد و محیط مناسبی برای پیدایش جامعه مدنی را در غرب فراهم می سازد. در مقایسه در ایران تجار، صنعتگران و افزارمندان هرگز به گروههایی با قدرت سیاسی تبدیل نمی شوند، زیرا حکومتهای مرکزی نیرومندتر از آن هستند که زمینه پیدایش گروههایی یا سازمان و تشکیلات سیاسی را فراهم کنند. در ایران شهری شدن در اختیار حکومت قرار داشته و زمینه ای برای کشمکشهای سیاسی گروهها وجود نداشته است. بنابراین، تاریخ شهرنشینی در ایران با مفهوم جامعه مدنی بیگانه است.

اولین شکل تولید سرمایه داری را به همراه دارد.و تحت تاثیر دو عامل قرار دارد:

اول- از میان رفتن ساخت اجتماعی روستایی و مهاجرت جمعیت به مناطق شهری و تبدیل روستاییان به نیروی کار مورد نیاز انقلاب صنعتی.

دوم- عبور از اقتصاد کوچک خانگی به اقتصاد صنعتی کوچک و آن گاه به اقتصاد صنعتی بزرگ که به معنی تمرکز نیروی انسانی، ایجاد بازار و ساختن محیط صنعتی می باشد. و جمعیت شهری ناهمگون با دیگران ارتباط برقرار کنند در شهرهای ماقبل صنعتی از آنجایی که طبقات، سلسله مراتب مشخصی داشتند هویت هر کس روشن بود. در قرن هجدهم در پاریس بدن انسان همچون عروسکی تزیین می شد و زندگی شهری شباهت زیادی به صحنه تئاتر داشت.

در قرن 19 در اروپا تاثیر می گذارد، رشد جمعیت شهری است. در سال 1750 لندن بزرگترین شهر اروپا و پاریس پس از آن قرار داشت.

منبع اصلی افزایش جمعیت مهاجرت بود. جمعیت شهری متشکل از افرادی رشد تجارت عامل مهمی در تغییر شکل فضایی شهرهاست. از تاثیرات اجتماعی و فیزیکی در شهر داشت. به طوری که این شهرها کم کم به طرف رودخانه های سن و تایمز شروع به گسترش کردند.

در این دوره طبقه جدیدی به نام بورژوازی در حال پیدایش است. این طبقه با اشراف تفاوت دارد. بورژوازی خود ساخته است و چیزی را مدیون اجداد خود نیست، و تنها با اتکا به فعالیتهای خود می تواند به آینده امیدوار باشد.

نتیجه

در این فصل اولین شهرهای صنعتی جهان مورد بحث قرار گرفتند. چگونگی رشد جمعیتی و گسترش این شهرها در کنار پیدایش طبقات جدید مطرح شد. طبقاتی که در اثر دگرگونی ساختار اقتصادی پدید آمدند که به رشد و گسترش سرمایه داری منتهی گردید و آن گاه ساخت جامعه به طور کلی تغییر کرد. این دگرگونی نه تنها شامل تغییر شکل فضایی شهرها شد بلکه روابط درونی آنها را نیز تحت تاثیر قرار داد. در این مرحله ما ناظر پیدایش جامعه توده وار هستیم که با مشکلات گوناگونی از جمله بحران هویت و بیگانگی مواجه است.

توسعه مادرشهرهای مدرن

دلایل توسعه (مادر شهرهای)مدرن گوناگون هستند. بلومنفلد در دهه 1960 به رشد جمعیت، مهاجرت به شهرها، پیشرفت تکنولوژی، پیدایش حمل و نقل سریع، حرکت جمعیت به حومه ها به علت نامساعد بودن شرایط محیطی در مرکز شهر، و تبدیل مرکز شهر به محل کار اشاره می کند. او معتقد است که پیدایش پدیده (مادر شهر) یک تحول جدید و اساسی در تاریخ بشر است. پیدایش (مادرشهر) با گسترش شهر به بیرون و پیدایش حومه نشینی همزمان واقع می شود. (مادرشهرهای) اولیه بر مبنای نظر بلومنفلد حوزه ای از تمرکز 500000 نفر است که شعاع حرکت از درون به مرکز در حدود 40 دقیقه با وسایل حمل و نقل سریع است.

در ( مادرشهر) مشاغل تخصصی و تقسیم کار پیچیده است. حمل و نقل امکان حرکت را در نقاط مختلف شهر پدید می آورد.

هسته مرکزی (مادرشهر) بسیار متراکم است، هم از نظر فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، و هم از نظر جمعیت. البته جمعیت هسته مرکزی(مادرشهر) در روز و شب یکسان نیست.

اجزاء (مادرشهر) عبارتند از:

مجتمع اقتصادی مرکزی، که متشکل از ادارات دولتی و موسسات خصوصی و بخشهای خدمات شهری است.

مناطق مسکونی با وسایل و خدمات وابسته به آن

کارخانه ها و تاسیسات صنعتی وابسته به آن

زمینها و فضاهای باز

کستلز معتقد است که مادرشهر در واقع باز تولید یک شکل فضایی جدید در جهان سرمایه داری پیشرفته است. این امر حاصل یک جریان کلی است و ابتکاری در شکل شهر محسوب می شود. (مادرشهر) مدرن تنها یک محیط شهری بزرگ با جمعیت زیاد نیست و وجه تمایز آن پراکندگی فعالیتها در فضا، کارکردها و گروهها، و وابستگی متقابل آنها از طریق پیوند جغرافیایی مناطق مختلف می باشد.

تکنولوژی و (مادرشهر)

بدون شک تکنولوژی نقش بسیار مهمی در پیدایش(مادر شهر) داشته است و این امر هم از طریق جریان تولید جدید و هم از طریق جریان مصرف جدید در کنار پیدایش وسایل حمل و نقل سریع پدید می آید. با توسعه و پیشرفت صنعت و کشف انرژی برق و استفاده از خطوط حمل و نقل زیرزمینی امکان تمرکز نیروی انسانی در اطراف واحدهای تولیدی پدید می آید.

وسایل حمل و نقل عمومی مناطق گوناگون(مادرشهر) را پیوند می دهد. به طوری که در زمان کوتاهی می توان به نقاط مختلف(مادرشهر) دسترسی داشت. اتومبیل باعث گسترش بیشتر شهر می گردد، بخصوص مناطق مسکونی که در اطراف پراکنده می شوند و از طریق خطوط حمل و نقل به نقاط مختلف شهر که کارکردهای گوناگونی دارند متصل می گردند.

حمل و نقل روزانه مواد مصرفی را به وسیله کامیون به نقاط مختلف شهر می برند، و زندگی در چنین منطقه وسیعی را ممکن می سازند. تمرکز ادارات اصلی در بعضی مناطق و پخش سلسله مراتبی ادارات و موسسات کوچکتر در اطراف (مادرشهر) فقط با وجود وسایل اطلاع رسانی مدرن ممکن است (مثل تلفن، تلکس، فاکس، ای میل و اینترنت).

باز هم به علت تغییرات وسایل ارتباطی و پیشرفت تکنولوژی تحول اشکال شهری در ارتباط با مناطق اطراف فراهم می آید. به طوری که فعالیتها بخصوص در بخش تولید دگرگون می شوند. یعنی صنعت دیگر تحت تاثیر عامل تغییر ناپذیر مکان قرار ندارند (عواملی مانند مواد خام و یا بازار)، اما برعکس به نیروی ماهر انسانی و محیط صنعتی و تکنولوژیک وابسته است و پیش از پیش لازم است که صنعت بخشی از نظام شهری باشد. در حالی که در مرحله نخست، توسعه صنعت تحت تاثیر عوامل کارکردی مثل مواد خام، منابع، و مجاری خروج قرار داشت.

کلان شهر

در اینجا لازم است به پیدایش پدیده (کلان شهر) در جهان مدرن اشاره کنیم. گاتمن سالها پیش این اصطلاح را برای رجوع به تحولی جدید در شمال شرق آمریکا به کار می برد. او معتقد است که شمال شرق آمریکا شاهد یک توسعه عجیب است؛ مجموعه به هم پیوسته ای از (مادرشهرها)، حومه ها و مناطق وابسته به آنها، از جنوب نیوهمشایر تا شمال ویرجینیا، از ساحل اتلانتیک تا کوههای آپالاچی گسترش می یابد.

این مجموعه متشکل از شهرهای بزرگی مثل بوستن، نیویورک، واشینگتن، فیلادلفیا و بالتیمور می شود که از طریف خطوط زمینی، آبی و هوایی به هم مربوط اند. این جدیدترین شکل سکونت شهری است که در قرن بیستم پدید می آید و تمایز میان شهر و ده از بین می رود، به طوری که ناچار هستیم نام جدیدی برای آن انتخاب کنیم و مفاهیم قدیمی را کنار بگذاریم.

در این منطقه ما باید این فکر را که شهر مکانی است که مجموعه متراکمی از افراد را در یک مکان محدود در خود جای می دهد رها کنیم. زیرا هر شهری در این ناحیه به طور گسترده ای در فضاهای اطراف خود پراکنده شده است و فراتر از هسته اولیه خود حرکت می کند. به طوری که حومه شهرها با هم تلاقی پیدا می کنند و نمی توان مشخص کرد که یک حومه یا یک شهر اقماری، جزء کدام (مادرشهر) است.

مثلا شهرهای کوچکی مثل نیوآرک، نیوبرانسزویک و ترنتن از جمله حومه های نیویورک هستند، در حالی که ترنتن به شعاع فیلادلفیا نیز مربوط می شود. هر یک از (مادرشهرهای) این ناحیه بسیار عظیم هستند. جالب توجه است که (کلان شهر) ذکر شده پیچیده ترین سیستم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در خود جای داده است.(گاتمن1969).

روند توسعه شهری در طول قرن بیستم تحت تاثیر پیشرفتهای تکنولوژیک قرار داشته است. ظهور پایه گذار صنعتی شدن بودند در حال از بین رفتن هستند.

کستلز تکنو شهر بررسی قرار داده اند. اهمیت این دگرگونی اساسی تغییرات تحت تاثیر سه عامل قرار دارند.

1- انقلاب تکنولوژیک که عمدتا متکی بر تکنولوژی اطلاعات است.

2- پیدایش اقتصاد جهانی، یعنی شکل گیری تمامی جریانهای اقتصادی در مقیاس بسیار وسیع محدوده های مرزی عوامل اصلی تعیین مسئله اهمیت است مسئله سرمایه، نیروی کار، تکنولوژی، اطلاعات بازار

3- پیدایش اقتصادی مدیریت تولید و رقابت متکی بر دانش و دستیابی اطلاعات جدید افزایش ثروت مدیریت اطلاعات است.

در اینجا به انواع تکنوشهرها اشاره می شود:

اولین نوع آن مجموعه های صنعتی با تکنولوژی در سطح بالا است که بر مبنای ابداعات شکل گرفته اند. این مجموعه ها مراکز اصلی هدایت فضای صنعتی هستند. آنها در اثر جریانهای اخیر صنعتی شدن جهانی پدید آمده اند که سی لیکون ولی در کالیفرنیا نمونه بارز آن است. بعضی دیگر در اثر دگرگونی و تغییر مناطق صنعتی قدیمی تر پدید آمده اند که دوباره صنعتی شده اند؛ نمونه آن(راه 128 بوستن) است.

این نوع مجتمع های تکنوصنعتی بدون برنامه ریزی پدید آمده اند، هر چند که دولت و دانشگاهها در شکل دادن به آنها نقش مهمی داشته اند اما در موارد دیگر حاصل کوششهای عمدی برای ساختن شهرهایی بر مبنای نمونه های موفقی است که خود به خود پدید آمده اند.

نوع دوم را می توان شهرهای علمی خواند. آنها مجتمع های تحقیقاتی هستند بدون اینکه هیچ رابطه ای با تولید داشته باشند. هدف آنها دستیابی به سطح بالاتر کمال علمی است، و اصولا محیطهای بسته ای هستند. نمونه آن شهر آکادمکوردوک در سیبری و یا منطقه کان ساری در ژاپن می باشد.

نوع سوم(تکنوشهر) هدفش ایجاد رشد صنعتی از نظر مشاغل و تولید است و کوشش می کند که شرکتهایی با تکنولوژی بالا را به خود جذب کند. کارکردهای ابداعی در این پروژه ها وجود دارند، توجه اصلی آنها به توسعه اقتصادی است.

نوع چهارم (تکنو- شهری) است که به منظور توسعه منطقه ای و عدم تمرکز صنایع به وجود آمده. این نوع از (تکنو-شهر) در ژاپن دیده می شود.(همان)

پس از بررسی این مناطق برنامه ریزی شده کستلز و هال به این نتیجه می رسند که علی رغم تمامی این فعالیتها بیشتر تولیدات تکنولوژیک سطح بالا باز هم از مناطقی می آیند که منشأ اصلی صنعتی شده بوده اند، یعنی (مادرشهرهای) صنعتی جهان، هر چند تفاوتهای مهمی با هم دارند.

(مادرشهرهای) قدیمی مثل توکیو، پاریس و لندن نقش اصلی خود را به عنوان مراکز تکنولوژیک حفظ کرده اند. مثل نیویورک و برلن و (مادرشهرهایی) جدیدا نقش تکنولوژیک- صنعتی پیدا کرده اند، مثل لس آنجلس و مونیخ (همان).

بنابراین این مراکز شهری جدید با حومه هایی که در اطراف شهرهای بزرگ وجود داشتند متفاوتند، به طوری که خودشان مراکز شهری دوران مابعد مدرن را تشکیل می دهند که باعث عدم تمرکز شهرهای بزرگ می شوند چون هر یک از آنها خود یک شهر مستقل هستند.

پیدایش (تکنو-شهر) و ناپدید شدن حومه ها

اگر قرن نوزدهم را عصر شهرهای بزرگ در نظر بگیریم قرن بیستم بعد از جنگ دوم را می توان زمان حومه های بزرگ خواند. زمانی که شهرهای بزرگ به خاطر جمعیت زیاد و صنعت دچار بحران می شوند و رشد شهرها در مناطق پیرامونی آغاز می شود. بین سالهای 1950 تا 1970 شهرهای اصلی آمریکا ده میلیون نفر جمعیت داشتند، در حالی که حومه ها 85 میلیون نفر.

حومه ها حداقل4/3 تمام فرآورده های صنعتی جدید و خرده فروشیها را در بر می گرفتند.درصد افرادی که در سال 1970 در حومه های شهرهای آمریکایی زندگی می کردند نسبت به سال 1940 دو برابر شده بود. در طول دهه 1970 شهرهای مرکزی با مهاجرتهای مرکز گریز مواجه بودند، به طوری که 13 میلیون نفر به بیرون شهر مهاجرت کردند(فیشمن1987، ص 485). علت اصلی این مهاجرتها وضعیت نامناسب مسکن، فقر شهری و عدم تمرکز صنایع بود.

از شروع پیدایش حومه ها در قرن هجدهم در لندن، این مناطق باعث توسعه (مادرشهر) می شدند. در حالی که این حومه ها اصولا متکی به هسته اصلی (مادرشهر) بودند و رشد حومه ها به معنی تقویت خدمات خاصی در مرکز شهر بود. اما پدیده ای که اصولا رشد آن در آمریکا مربوط به بعد از جنگ دوم می شود جدایی تدریجی مناطق پیرامونی از هسته مرکزی شهر است. همچنین ابعاد محیطهایی بدون وابستگی به مرکز که دارای تمامی پویاییهای اقتصادی و تکنولوژیک یک شهر هستند.

این پدیده را نمی توان حومه ای شدن خواند، بلکه مسئله پیدایش شهرهای جدید است. نامهای گوناگونی برای آن در نظر گرفته شده. فیشمن معتقد است بهترین نام(تکنو-شهر) است . منظور یک منطقه پیرامونی وسیع است که یک واحد اجتماعی اقتصادی است. دارای بزرگراهها، مراکز خرید، پارکهای صنعتی، مجموعه های اداری، بیمارستان، مدرسه و انواع مسکن است. ساکنین آن از نظر شغلی و خدمات به مادر شهر مرکزی وابسته نیستند و صنایع آن کارمندان و خدمات تخصصی خود را دارند.

این مکان تنها از این جهت(تکنو- شهر) خوانده نمی شود که صنایع آن مربوط به تکنولوژی در سطح بالا می شوند، بلکه وجود شهر تمرکز نیافته به علت پیشرفت تکنولوژی ارتباطات پدید آمده است که باعث شده روابط و تماسهای چهره به چهره شهر سنتی از میان برود.(تکنو-شهر) تنوع شهری را بدون سنت تمرکز شهری به همراه آورده است(فیشمن 1987، ص 485).

(تکنو- شهر) در بیشتر مناطق(بزرگ شهری) صنعتی قرن بیستم پدید آمده است.(تکنو- شهر) ممکن است هنوز نام (مادرشهر) اصلی را که در اطراف آن واقع شده داشته باشد. مثلا (منطقه بزرگ شهری نیویورک) که تیم ورزش آن نام شهر را دارد(هر چند که دیگر در محدوده شهر بازی نمی کنند) و یا تلویزیون آن به نظر می آید که از شهر مرکزی برنامه پخش می کند. اما زندگی اجتماعی و اقتصادی این منطقه به شکل فزاینده ای از هسته اصلی جدا شده است.

(تکنو- شهر) در واقع چند هسته ای است و یکی از اولین الگوهای آن را می توان در لس آنجلس دید. (تکنو- شهر) می تواند چیزی در حدود هفتاد مایل از هسته اصلی در همه شعاعها، پراکنده باشد. اغلب(تکنو- شهرهای) نزدیک به هم با هم رابطه مستقیم تری دارند تا با(تکنو- شهرهای) دیگر نقاط کشور، و احتمال دارد که رابطه مستقیم با (مادرشهر) مرکزی نداشته باشند. بافت(تکنو- شهر) از طریق بزرگراههای عظیم و راههای کمربندی مشخص می شود که همه نقاط پیرامونی را بدون عبور از مرکز شهر به یکدیگر مربوط می سازد.(همان، ص 486).

شهر مرکزی قدیمی به تدریج جنبه حاشیه ای پیدا می کند. در حالی که بخصوص در امریکا(تکنو- شهر) کانون روابط اقتصادی- تکنولوژیک و علمی را تشکیل می دهد. رفت و آمد سنتی همه روزه حومه نشینان برای کار، خرید و استفاده از خدمات شهری بسیار کم شده است و برعکس افراد بیشتر نیازهای خود را در همان محلی که زندگی می کنند بر می آورند. به این ترتیب بعضی از محققین مثل فیشمن معتقدند که تاریخ حومه نشینی به سر آمده است.(همان).

در اواخر دهه 1920 و آغاز 1930 فرنک لوید رایت که در مبحث برنامه ریزی شهری در مورد او سخن خواهیم گفت از یک چنین ایده ای استفاده کرده است. رایت معتقد بود که (مادرشهر) دیگر یک پدیده مدرن محسوب نمی شود. او یک جامعه تمرکز نیافته را تحت عنوان شهر وسیع پیشنهاد می کند، که یک شکل جدید فضایی است که تمامی اشکال سکونت شهری قبلی از بین می رود، و تمامی یک کشور مبدل به منطقه های تمرکز نیافته شهری می گردد، که از جمله خصایص آن بزرگراههای عظیم و خطوط حمل و نقل سریع زمینی و هوایی است و در نتیجه از بین رفتن لزوم تمرکز جمعیت در یک مکان متمرکز پدید می آید. هر چند طرح رایت یک طرح یوتوپیایی بود اما عملا اشکال شبیه به آن در جهان معاصر در حال شکل گرفتن است.

(تکنو- شهر) بر خلاف تمامی نظریات برنامه ریزان شهری پدید آمده. نکاتی که مورد توجه برنامه ریزی شهری بود به هدر دادن زمین در خانه های بزرگ حومه ای تک خانواری، به هدر دادن انرژی که با استفاده از اتومبیل شخصی اتفاق می افتد، مخارج سنگین آب رسانی، برق رسانی و خدمات شهری که با عدم تمرکز همراه است. شهر جدید شدیدا وابسته به سیستم راههای اتومبیل رو است که همیشه ترافیک و اغتشاش زیاد دارند. شکل ظاهری(تکنو- شهر) ترکیبی از خانه ها، صنعت، تجارت و حتی کشاورزی است و هیچ حد و مرز مشخصی ندارد(همان، ص488).

اما یکی از محاسن(تکنو- شهر) پیوند جدید میان محل سکونت و محل کار است. حومه های قدیمی این دو نقطه را کاملا از یکدیگر جدا کرده بود. منطق اصلی آن تردد انبوه بود که هر روز کارگران و کارمندان به مرکز شهر می آمدند و شب آن را ترک می کردند. اما در (تکنو- شهر) کار و سکونت در یک محیط تمرکز نیافته به هم نزدیکتر است، (با اینکه فاصله محل کار و سکونت کمتر می شود اما باز هم فاصله قابل توجهی دارند)(همان).

پیدایش(تکنو- شهرها) در آخر قرن بیستم بیش از هر چیز متاثر از وضعیت تکنولوژی است. به طور که کارخانه دیگر وابسته به راه آهن برای حمل و نقل کارگران نیست و وسایل حمل و نقل دیگری وجود دارند که کارگران را به نقاط گوناگون در پیرامون شهرها می برند، که از مهمترین آنها اتومبیل و خطوط حمل و نقل مربوط به آن است.

دور شدن دفاتر مدیریتی و کارخانه های تولیدی و آزمایشگاهها از مرکز(مادرشهر)دیده می شود و شاهد پیدایش وسایل الکترونیک ارتباطی که دفاتر و موسسات گوناگون را به طور مداوم پیوند می دهد هستیم. پدید آمدن بسیاری از مراکز تخصصی و پراکنده شدن آنها در قسمتهای پیرامونی، مثل موسسات تبلیغاتی، تجاری، حسابداری، حقوقی و پزشکی، از جمله این تغییرات است.

با این همه نمی توان تصور کرد که (مادرشهرهای) بزرگ از بین رفته و یا تبدیل به سایه شده باشند. برعکس کانون اصلی قدرتهای متمرکز اقتصادی و سیاسی آخر قرن بیستم در (مادرشهرهای) بزرگ جای دارند. سازمانهای بزرگ قدرتمند نیازمند دفاتر مرکزی هستند که به طور سنتی در شهرهای بزرگ قرار داشته اند و در واقع هم این بزرگ شهرها بهتر به نیازهای آنها پاسخ می دهند.

علاوه بر شرکتهای بزرگ سرمایه داری که دفاتر اصلی آنها در (مادرشهرها) واقع شده، مراکز مهم و قدرتمند دولتی نیز در (مادرشهرها) قرار دارند. این مراکز نیازمند کارکنان متخصص، نیمه ماهر، یا بدون مهارتی هستند که خدمات لازم برای آنها را تامین کنند و بخشی از جمعیت (مادرشهر) هستند. بنابراین موسسات گوناگون دولتی و غیر دولتی، رسانه های گروهی، رستورانها، بانکها، مراکز تجاری و تفریحی هنوز هم مادرشهر را زنده نگاه می دارند.

علاوه بر این منطقه های فقیرنشین یا زاغه هایی که هسته مرکزی اغلب (مادرشهرها) را احاطه میکردند هنوز از بین نرفته اند، و بدبختانه محل سکونت قشرهای کم درآمدی هستند که به هیچ وجه نمی توانند ساکن (تکنو-شهر) بشوند، و فقط از عهده پرداخت مخارج مسکن ارزانتر در منطقه های رو به ویرانی بر می آیند و مشاغل سطح پایین تر یا حتی پارازیتی را در (مادرشهر) عهده دار هستند.

سوالی که در اینجا می توان مطرح کرد این است که تاثیر(تکنو- شهر) بر (مادرشهرهای) قدیمی چیست و این روش زندگی چه تاثیری در فرهنگ جوامع به جای می گذارد. به نظر می رسد که این شکل گسترش عدم تمرکز هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اجتماعی زیان آور بوده است. از نظر قشر فقیر که ساکن زاغه های درون شهر است جدایی طبقاتی روز به روز بیشتر شده و جامعه را به دو بخش مشخص مرفه و فقیر تقسیم کرده است.

گروه مرفه به طور کلی از وضعیت زندگی قشر فقیر در زاغه های درونی بی خبر است و قشر فقیر هم هر چه بیشتر از دسترسی به مشاغل و مسکن بهتر در حومه ها محروم می شود.

از طرف دیگر توجه کمتری به حفظ و نگهداری معماری با ارزش درون شهر می شود، در حالی که (تکنو- شهر) با معماری ساده خود در فضا پراکنده شده و محیط طبیعی را نابود می سازد. با جدایی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی از(تکنو- شهر) یک جریان ضد شهری رشد کرده، به طوری که حومه های قدیمی هسته اصلی شهر را به عنوان مکان فرهنگ و قلب اقتصادی در نظر می گرفتند، اما پیدایش (تکنو- شهر) باعث گسترش هر چه بیشتر جدایی و پراکندگی می شود. یعنی مفهوم عامه یا محیط شهری زنده را بیش از پیش نابود می سازد. در (تکنو- شهر)هم چیزی به نام یک اجتماع با میزانی از آشنایی با هم بستگی یا روابط چهره به چهره انسانی پدید نیامده است.

ساکنین(تکنو- شهر) افرادی هستند که با استفاده از وسایل الکترونیک از طریق شبکه ها به شکل کاملا غیر شخصی ارتباط برقرار می کنند. در اینجا بسیاری از نیازهای روانی و عاطفی بشر بدون پاسخ باقی می ماند. بنابراین ایدآل فرانک لوید رایت در (تکنو- شهر) نه از نظر هنر معماری و نه از نظر روابط اجتماعی و فرهنگی مصداق پیدا نکرده است. در عین حال در آخر قرن بیستم (مادرشهرهای) بزرگ کم و بیش به همان شکل وجود دارند و در واقع حومه های آنها دستخوش تغییر و دگرگونی شده است.

نتیجه

این فصل پیدایش انواع جدید زندگی شهری را در قالب فضاهای جدید (مادرشهر) (کلان شهر) و (تکنوشهر) مورد بررسی قرار داده است. پیدایش و دگرگونی مناطق حومه ای مورد نظر بوده و در این روند توسعه می توان دید که آینده زندگی بستر شیوه زندگی شهری است. یعنی شیوه زندگی روستایی مجزا از شیوه زندگی شهری وجود نخواهد داشت.

هم اکنون در کشورهای توسعه یافته شاهد پیدایش مناطق شهری صنعتی با کشاورزی مکانیزه هستیم به طوری که در این کشورها روستا به معنی ای که اکنون در کشورهای توسعه نیافته دیده می شود وجود ندارد.

کارل ماکس

شهری شدن جدید گامی در جهت انقلاب است.

فقر و شرایط نامناسب زندگی، یکی از ابعاد شهرهای قرن نوزدهم بود که مورد توجه مارکس قرار داشت.

بیشتر متفکرین قرن نوزدهم مثل زیمل و وبر پس از مارکس شهر را مکان عمل عقلانی می دیدند که در درون آن روابط اجتماعی در حال دگرگونی بود.

مارکسیستهای نو، شهرهای مدرن از جمله ابزار تسلط سرمایه داری امپریالیسم جهانی به حساب می آیند. مارکوزه و فرم شرایط سرمایه داری نابود کننده شخصیت فردی و مانعی در راه پیوندهای مستحکم اجتماعی می باشد و محیطی مناسب برای بی تفاوتی و بیگانگی است. شهرهای بزرگ مدرن مکان فعالیت و بهره برداریهای بورژوازی بین المللی است.

کستلز هم مادرشهرهای معاصر را مکان بیگانگی جمعی می خواند؛ جایی که انسان تحت تاثیر (فضای جریانها) هر نوع ویژگی فردی و بی همتا را از دست می دهد و آنچه باقی می ماند یک جامعه توده وار و مسخ شده است.

ماکس وبر: شهر مقایسه ای شهرهای اروپایی و آسیایی با در نظر گرفتن خصایص انتزاعی

1- بزرگی

2- بعد اقتصادی

3- بازار

4- تولید و مصرف

5- کشاورزی

6- مفهوم سیاست و مدیریت

7- قلعه، دیوار، اردوگاه نظامی

وبر یک اجتماع شهری به معنی کامل کلمه، و به عنوان یک پدیده کلی فقط در اروپا ظاهر می شود.

1- قلعه

2- بازار

3- دربار و قانون نسبتا مستقل

4- نوعی سازمان و تشکیلات شهری مربوط به آن

5- استقلال نسبی و خودفرمانی

خودفرمانی و مدیریت توسط مدیران منتخب مردم مهمترین وجه تمایز شهر از نظر وبر هستند.از این دیدگاه شهر مکان معاشرت شهروندانی است که از حقوق خاصی برخوردار بوده و هیئتهایی متشکل از شهروندان در اداره شهر، امور سیاسی و نظامی دخالت دارند. وبر در نظریه خود مفهوم جامعه مدنی را مطرح می سازد، که اولین شکل آن در شهرهای یونانی، رومی و بعد در قرون وسطی در اروپا دیده می شود.

شهر در چین و هند مکان سکونت پادشاه و مدیریت و حکومت سلطنتی است.

مفهوم برگر به کسی اطلاق می شد که دارای حقوق شهروندی بود و این قوانین که شامل قوانین گیلدها نیز می شد از او حمایت می کرد.

وبر معتقد است که شهر اروپایی یک سازمان سیاسی است اما شهر آسیایی بیشتر به یک سازمان قبیله ای شباهت دارد.

در نظامهای کاستی و یا نظامهای دینی با شعائر مربوط به کلان یا قبیله مانعی در راه توسعه روابط شهری وجود دارد. یعنی مانع از این است که نظام سیاسی متعلق به شهروندان توسعه یابد.

اختلافات قبیله ای گرایشهای درون گروهی مانع از رشد نظام برادری در شهر یا مفهوم شهروند بوده است.

تاکید وبر در اینجا بر شکل گیری جامعه مدنی و در پی آن پیدایش زمینه های دموکراسی است که از نظر او خاص جامعه غربی است. شیوه تحلیل تاریخی

زیمل: بزرگ شهر و حیات ذهنی

1- اصول شکل

2- عمل متقابل

3- فاصله

4- دوگانگی

1- شکل: جهان متشکل از محتواهای بی شماری است که انسان به آنها از طریق تحمیل شکل ساخت، هویت و معنی می دهد. شکل از طریق تجربه زندگی اجتماعی پدید می آید.

روانی

2-عمل متقابل

3- فاصله: خصایص شکل و بعضی پدیده ها کارکرد فاصله نسبی میان افراد و یا پدیده هاست.

تفاوت شکلها در جهان اجتماعی مربوط به فاصله ای است که با فرد دارند. شکلهای فرهنگی بر مبنای فاصله ای که با فرد دارند تعریف می شوند.

4- دوگانگی

بسیاری از جامعه شناسان از نظر تقلیل شهر به بعد روانی از زیمل انتقاد کرده.اما مسئله مورد نظر زیمل روحیه کلی انسان مدرن در شهر مدرن و چگونگی توسعه فردیت و خلاقیتهای اوست.

مشکل انسان ابتدایی غلبه بر طبیعت بود، اما مشکل انسان مدرن تضاد جدید او با محصولات فرهنگی است که خود ساخته است.

اقتصاد پولی تاکید بر ارزش مبادله دارد. وقت شناسی دقیقا یک پدیده مدرن شهری است. حاصل زندگی در این شرایط که محرکهای بی شمار مرتبا اعصاب انسان را تحت تاثیر قرار می دهند، نگرش بلازه است. یعنی یک حالت بی تفاوتی که زمانی پدید می آید که اعصاب آن قدر مورد تهاجم محرکهای متناقض قرار گرفته باشد که به سر حد تحریک پذیری برسد و دیگر توانایی پاسخ دادن را نداشته باشد.ماهیت بلازه بی تفاوتی نسبت به تمایز میان چیزهاست. حالت دلزدگی یا بی تفاوتی.

فاصله گرفتن و جدایی یکی از ابعاد اصلی جامعه پذیری در شهر است. آزادی است که فرد در شهر دارد و در هیچ محیط دیگری نمی تواند داشته باشد.

فردگرایی به معنی مثبت آن تنها در درون شهر رشد می کند و زیمل معتقد است که باعث رشد خلاقیتهای انسان می شود. بزرگی گروه رابطه ای مستقیم با کاهش نظارت غیر رسمی بر رفتار فرد دارد

از دیدگاه زیمل گروه کوچک دشمن تاریخی رشد خلاقیتهای فردی است. در محیط شهری نزدیکی جسمانی جمعیت متراکم و کمبود فضا فاصله ذهنی را افزایش می دهد و فرد احساس آزادی، تنهایی و رهایی می کند. این نوع آزادی از نظر زیمل بزرگ شهر را کانون جهان وطنی می سازد.

فرد در بزرگ شهر می تواند فراتر از محیط نزدیک حرکت کند و با فرهنگهای گوناگون و اندیشه ها آشنا شود و در ضمن امکان بیان ویژگیهای خود را نیز داشته باشد.خلاق تقسیم کار پیشرفته و تنوع حرفه ای و دستاوردهای گوناگون است. بدون در نظر گرفتن همدردی یا عدم همدردی ما با این وضعیت، زندگی بزرگ شهر فراتر از این حرکت می کند که قضاوت ما جایی داشته باشد درک کردن.

بوم شناسی: مکتب شیکاگو

بوم شناسی علوم طبیعی

هدف محیط شناسی انسانی کشف اصول و قوانینی است که باعث پیدایش الگوهای خاص جابه جایی جمعیت و قرار گرفتن آنها در فضاها و مکانهای خاص می شود.

پایه گذار بوم شناسی رابرت پارک بود. پارک جامعه را به اورگانیسم تشبیه می کند. او فکر می کرد که مدل بیولوژیکی بهترین وسیله برای نزدیک شدن به علم است. محیط طبیعی یک واحد اورگانیک است و یک شبکه زنده ، بدون اینکه هدف خاصی را دنبال کند به طرف تعادل طبیعی حرکت می کند. مفهوم محیط در بوم شناسی شامل مکانی می شود که بتوان آن را جدا و مشخص نمود.

1- تسلط

2- هجوم و استقرار: هجوم به معنی حرکت یک گروه یا نژاد یا قوم یا فعالیت به یک منطقه است

3- همزیستی: وابستگی متقابل میان اورگانیسمهای غیر شبیه است. یعنی نوع طبیعی همکاری اجتماعی

به همین دلیل سازمان اجتماعی را به دو بخش تقسیم می کند فرهنگی و زیستی

سطح زیستی زیر بنای سطح فرهنگی است و به همین دلیل برای تحلیل سطح فرهنگی باید از سطح زیستی آغاز کرد قانون حاکم در سطح زیستی رقابت است و قانون حاکم در سطح فرهنگی سنت و اخلاق، توافق و همکاری.

1- تمرکزگرایی

2- تمرکزگریزی

3- جدایی

نظریه های بافت داخل شهرها

الف- نظریه دوایر متحد المرکز برگس

منطقه تجاری مرکزی این هسته مرکزی کانون اصلی و اولیه سکونتگاه شهری بوده است. نزدیک هسته مرکزی سکونتگاه کارگران سکونتگاه های بهتر منطقه حومه ای مکان متفاوتی دارد

ب: نظریه قطاعی

قیمت زمین و اجاره در مناطق بیرونی یک یا چند قطاع بیشتر است. مسئله فرهنگ و پویایی انسان در تغییر محیط و ساختن آن از جمله عوامل مهم در شکل گیری شهرهاست و نمی توان همه چیز را به عوامل زیستی تقلیل داد. فایری استفاده از زمینهای شهری تحت تاثیر تقاضاهای فرهنگی احساسات و نمادهای اجتماعی نیز قرار دارد.

لویس ویرث: شهری شدن به مثابه یک شیوه زندگی

تجربه گرایی دانش از طریق تجربه مستقیم به دست می آید. ویرث بزرگی تراکم ناهمگونی دو مفهوم اول بوم شناختی هستند و مفهوم سوم جامعه شناختی است، که از دو مفهوم اول استنتاج می شود. بزرگی یک جامعه باعث افزایش تنوع در جمعیت می شود. هر چه جمعیت بزرگتر باشد جداییهای فضایی بر مبنای نژاد، قوم و منزلت بیشتر خواهد شد. جدایی فضایی در شهر باعث سست شدن پیوندهای همسایگی و احساسات می شود که جوامع کوچک از آن برخوردارند. ضعیف شدن این پیوندها باعث تقویت رقابت و ضرورت حضور نظارت رسمی می گردد.

محدود شدن روابط اجتماعی کنشهای متقابل در گروههای بزرگ ابزاری می شود در شرایط جمعیت متراکم نیاز به تخصصی شدن و تمایز یافتن بیشتر می شود و پیچیدگی ساخت اجتماعی هم به همان ترتیب افزایش پیدا می کند. تراکم جمعیت ضرورت وجود نظم و پیروی دقیق از آن را به وجود می آورد.

شهری شدن

1- ساخت فیزیکی: جمعیت، تکنولوژی، نظم بوم شناختی

2- نظام سازمانهای اجتماعی: شامل ساخت اجتماعی نهادها و الگوهای روابط اجتماعی معمول می گردد.

3- مجموعه ای از گرایشها، ایده ها و شخصیتهای افراد، که در فعالیتهای جمعی شهر شرکت می کند.

نظریه ویرث قیاسی تفاوت اثر او با زیمل در این است که زیمل از خصایص اجتماعی استفاده می کند اما ویرث خصایص بوم شناختی را به کار می برد تا به خصایص روانی فرد در بزرگ شهر دست یابد.

 

  انتشار : ۲۹ آبان ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 235

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما