تاریخچه زبان انگلیسی
زبان انگلیسی یکی از زبانهای هندواروپایی از شاخه ژرمنی است. از دیگر زبانهای شاخه ژرمنی میتوان از آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی نام برد. خود شاخه ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میشود که انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. امروزه حدود نیمی از مجموعه واژگان زبان انگلیسی و دستور آن زبان از همان ریشه ژرمنی است ولی نیم دیگر را وامواژهها تشکیل میدهند. بیشتر این وامواژهها از زبانهای لاتین و فرانسوی و بخشی دیگر از یونانی و دیگر زبانها به انگلیسی وارد شدهاند.
زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری در کشورهای انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی و بسیاری کشورهای دیگر تکلم میشود. انگلیسی امروزه از نظر تعداد گویشوَر، پس از چینی، عربی، اسپانیایی و هندی، پنجمین زبان جهانست. تعداد کسانی که زبان مادریشان انگلیسی است امروزه ۳۸۰ میلیون نفر است. انگلیسی در بسیاری از کشورها زبان میانجی است و مهمترین زبان دنیا در زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی، صنعتی، فرهنگی و علمی در روابط بینالملل بشمار میآید.
زبانهای هندواروپایی
زبانهای هندواروپایی یک خانوادهٔ زبانی متشکل از چند صد زبان و گویش مرتبط است. بیشتر زبانهای مردمان ساکن قارهٔ اروپا، فلات ایران، آسیای میانه و شبه قاره هند از جملهٔ زبانهای هندواروپایی هستند.
شمار هندواروپاییزبانها در سراسر دنیا به حدود ۳ میلیارد نفر میرسد. به این ترتیب، گویشوران زبانهای هندواروپایی سخنوران بزرگترین خانوادهٔ زبانی شناختهشده در دنیای امروزند.
تا سدهٔ دوازدهم خورشیدی کسی از وجود خانوادهٔ زبانهای هندواروپایی باخبر نبود تا اینکه سر ویلیام جونز زبانشناس و خاورشناس انگلیسی این خانوادهٔ زبانی را کشف کرد. وی در سال ۱۱۶۵ خ. اعلام کرد: «سنسکریت و یونانی و لاتینی از اصلی که شاید اکنون وجود ندارد، منشعب شدهاند ... و امکان دارد که زبانهای آلمانی و سلتی و فارسی از همان اصلی منشعب شده باشند که سنسکریت از آن منشعب شده است.»
گسترهٔ جغرافیایی نژادهای هندواروپایی در آسیا و اروپا
هرگاه شاهدهایِ کافی مبنی بر اینکه دو زبان در دورهای زبانِ واحدی بودهاند فراهم گردد میتوان از ارتباطِ وراثتیِ این دو زبان سخن گفت. به عبارتِ دیگر، میتوان این دو زبان را به یک خانوادهیِ زبانیِ واحد وابسته دانست. خانوادهیِ زبانهایِ هندواروپایی یکی از خانوادههایِ زبانیِِ جهان و البته از بزرگترینهایِ آنهاست. بیشترِ مردمِ جهانِ امروز، بهعنوانِ زبانِ مادری یا زبانِ دوم، میتوانند به یکی از زبانهایِ این خانواده سخن بگویند.
زبان انگلیسی زبانی از شاخه زبانهای ژرمنی غربی میباشد که در انگلستان و در جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته است. با توجه به اثر گذاری بالای بریتانیا بر جهان از قرن هجدهم از لحاظ نظامی, اقتصادی, علمی, سیاسی, فرهنگی و ایالات متحده آمریکا از قرن بیستم این زبان در جهان گسترش یافت. زبان انگلیسی به شکلی گسترده به عنوان زبان دوم, زبان میانجی و زبان اداری کاربرد دارد. زبان انگلیسی یکی از زبانهای هندواروپایی از شاخه ژرمنی است. از دیگر زبانهای شاخه ژرمنی میتوان از آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی نام برد. خود شاخه ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میشود که انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. امروزه حدود نیمی از مجموعه واژگان زبان انگلیسی و دستور آن زبان از همان ریشه ژرمنی است ولی نیم دیگر را وامواژهها تشکیل میدهند. بیشتر این وامواژهها از زبانهای لاتین و فرانسوی و بخشی دیگر از یونانی و دیگر زبانها به انگلیسی وارد شدهاند.
زبان انگلیسی به عنوان زبان مادری در کشورهای انگلستان، آمریکا، کانادا، استرالیا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی و بسیاری کشورهای دیگر تکلم میشود. انگلیسی امروزه از نظر تعداد گویشوَر، پس از چینی، عربی، اسپانیایی و هندی، پنجمین زبان جهانست. تعداد کسانی که زبان مادریشان انگلیسی است امروزه ۳۸۰ میلیون نفر است. انگلیسی در بسیاری از کشورها زبان میانجی است و مهمترین زبان دنیا در زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی، صنعتی، فرهنگی و علمی در روابط بینالملل بشمار میآید.
انگلیسی کهن (1100-449)
در قرنِ پنجم میلادی، مردمانی از سه قبیله "جوت"، "انگِل" و "ساکسون" که در "آلمان" و "دانمارک" کنونی ساکن بودند، به کشور انگلستان حمله ور شده و آن سرزمین ،که مردمی سِلتیک-زبان داشت را تصرف می کنند. جوتها در جنوبِ شرقی ساکن شده و در تعامل با زبانهای محلی، لهجه "کِنتی" را بوجود آوردند. ساکسون ها هم که در جنوب و جنوبِ غربی سکنی گزیدند، لحجه "ساکسونِ غربی" را خلق کردند.
اما انگل هایی که در شمال و مرکزِ انگلستان اقامت گزیده بودند، به ترتیب، لهجه های "آمبِریای شمالی" و "مِرسیایی" را بوجود آوردند. از قرنِ نهمِ میلادی، لهجه ساکسونی، شاید به دلیلِ سلطه پادشاه آلفرد (نخستین شاهِ انگلستان که فردی از قبیله ساکسون بود)، بر سایر لحجه ها برتری یافته و به عنوان زبان رسمی این کشور شناخته شد.
زبان انگلیسی کهن، از نظر لهجه، بسیار متفاوت از انگلیسی امروزین است. برای نمونه، واژه های light و drought ، به ترتیب بصورت «لیخت» و «دراخت» تلفظ می شده و یا جمله Will you give me your jacket, good man?، اینگونه ادا می شده:
Wilt ðu sellan me ðin clæð, godman min?
تعداد معدودی واژه قرضی در این دوره، از زبان لاتین، وارد انگلیسی شد. واژگانی چون: altar, mass, priest, psalm, temple, kitchen, palm, pear, ... از آنجمله اند. تعداد کمتری واژه هم از زبان اسکاندیناوی ، بوسیله وایکینگ ها که از اواخر قرن هشتم به بعد، به تدریج حمله هایی به انگلستان نموده و بخش هایی را متصرف شده بودند، وارد این زبان شد. از جمله این واژگان، می توان به law, take, cut, both, ill, ugly، اشاره کرد.
انگلیسی میانه (1500-1100)
پس از تصرفِ انگلستان بوسیله نورمن ها که در سال 1066 صورت گرفت، به تدریج، تحول شگرفی در زبان انگلیسی پدید آمد. چون زبان فرانسوی - به واسطه حکومتِ نورمن ها - زبانِ کهبدان و بلندپایگانِ جامعه، و انگلیسیِ کهن، زبانِ عوام و دونپایگان بشمار می رفت، زبان فرانسوی اثری چشمگیر بر انگلیسی گذاشت. تا پیش از سال 1250، تنها 950 واژه نو، بیشتر بدلیل ارتباط انگلیسی ها و فرانسویها، وارد زبان انگلیسی شد. اما ناگهان، چون فرانسویان شروع به یادگیری زبان انگلیسی نموده و واژگانی از زبان خود را وارد زبان مقصد کردند، تعداد بی شماری واژه از زبان فرانسوی قرض گرفته شد؛ بطوریکه اکنون یک سوم واژگان زبان انگلیسی، ریشه فرانسوی دارند. گویش midland، از قرن چهاردهم، یعنی زمانیکه مناطق زیر پوشش این گویش، به مراکز توسعه دانشگاهی، پیشرفت اقتصادی و زندگی اشرافی در انگلستان تبدیل شد، جای خود را بعنوان مهمترین گویش در این دوره، باز کرد. میدلند شرقی ، در این زمان، گویش مسلط شهر لندن شده و سه دلیل عمده موجب برتری مطلق این گویش گردید؛ بگونه ای که انگلیسی امروزی، تقریبا شکل تکامل یافته میدلند شرقی است. این سه عامل عبارتند از:
1) نفوذ این گویش به دستگاههای حکومتی و مکاتبه های دولتی. 2) آثار بزرگان
ادبیات انگلیسی
تا سال 1362 میلادی زبان انگلیسی در کشور انگلستان زبان رسمی نبود! در آن تاریخ زبان انگلیسی زبان حقوقی دادگاههای انگلستان اعلام گشت، در سال 1363 نخست وزیر انگلستان هنگام افتتاح پارلمان به زبان انگلیسی سخن گفت و از آن به بعد زبان انگلیسی زبان رسمی گردید. نویسندگان و دانشمندان تا قرن شانزدهم به زبان لاتین آثار خویش را مینویشتند لکن درام پردازان آثار خود را به زبان انگلیسی.
قدیمترین درام موجود به زبان انگلیسی Mystery (نمایش یک داستان مذهبی) به نام جان آزاری دوزخ در سال 1350 نمایش داده شد. موضوع داستانش مشاجره لفظی است میان مسیح و شیطان در دهانه دوزخ در حدود 1182 از شبیه سازیهای لاتین یکنوع درام بوجود آمده بود که به آن Miracle (معجزه) میگفتند و درباره معجزات و مصیبتهای عدهای از قدیسان بود. در حدود 1378 یکنوع درام اخلاقی به روی صحنه آمد که در قالب داستان آن یک نکته اخلاقی نهفته بود این نوع درام تا حوالی 1480 میلادی با به وجود آمدن درام Everyman به درجهای از کمال رسید.
انترلود یکنوع درام به صورت نمایشی بود که میان دو یا چند بازیگر اجرا میگشت و موضوعش متنوع حتی گاه غیر دینی و مستهجن بود و در میدانها، مسافرخانهها اجرا میگردید زیرا هنوز برای تآتر جای مخصوصی نبود تا اینکه اولین تاتر انگلستان بلکه اروپا بعد از روم باستان در سال 1348 تأسیس شد.
اولین منظومه بزرگ انگلیسی که در عین حال اشعاری محکم و جالب دارد. به نام رؤیای ویلیام درباره پیر شخم زن میباشد از نویسندهاش چندان اطلاعی در دست نیست، این اثر سه بار از 1362 تا 1394 منتشر گشت، اشعارش دارای قافیه نبود به جای آن یکنوع جناس حرفی و صوتی در اوزان نامتساوی داشت.
منظومه با رؤیاهائی چند از شاعر آغاز میشود، در رؤیای اول شاعر در دشتی پر از مردمان مختلف از لحاظ خوبی، بدی، فقیر و غنی، پیر و جوان که در بین آنها زنی زیبا که مظهر کلیسا دیده میشود شاعر در مقابل زن زانو میزند و از او طالب رستگاری روح میشود زن شخصی راستگو راست کردار است که به دیگران را نمیخواهد و به مسیح میماند.
در رؤیای دوم گناهان بزرگ هفتگانه را میبیند و در هر بحث از این گناهان آدمی را محکوم و پایان دنیا را آرزو میکند تا اینکه پیر برزگر ظاهر میشود و در اینجا شاعر از شقاوت کشیشان و فساد آنها سخن میگوید و رستگاری را در مسیح میجوید. در داستان برزیگر پیر صحنههای زندگی آدمی به روشنی توصیر گردیده و پر از احساس زیبائی و جذابیت است به طوریکه در قرن چهاردهم بعد از آثار چاسر در درجه اول قرار دارد. شاعر در پایان آخرین رؤیا از پاپ بریده به دامان پیر برزگر میآویزد و رستگاری را در سادگی و درستی میداند.
جان گاور Gower از شاعران بزرگ انگلیسی و مردی مرفهالحال و اخلاق بود و از اواخر زندگی ر دیری معتکف شد شیوهای انتقادی داشت کلیسا و مفاسد آنرا سخت بباد انتقاد میگرفت.