بهداشت رواني دوران بلوغ پسران
عدم اطلاع و كوتاهي والدين در شناخت اثرات رواني دوران بلوغ ، لطمه جبران ناپذيري بر نوجوانان وارد مي سازد. پس چه بايد كرد ؟
در ابتدا ، بايد فاصله دو نسل ( والدين و نوجوانان ) كه از تجارب بسياري بدست آمده است درك شود . اين فاصله تفاوتهايي را كه در ارتباط با تجارب و واقعيات و تصورات رويدادهاي زندگي است نشان مي دهد .
والدين كودكان بالغ كه معمولاً ميانسال هستند بايستي ضمن مراقبت از كار و زندگي خود و حفظ روابط زناشويي و خانوادگي ، مواظب فرزندان خود هم باشند . علاوه بر آن بايد با سردرگمي هاي دوران بلوغ فرزندان خود نيز سرو كله بزنند و با آنها كنار بيايند .
نوجوانان با مشكلات فراواني روبرو هستند . يكي از مهم ترين آنها حس استقلال طلبي و زندگي مستقل از خانه و خانواده است . حركتي كه براي والدين دلهره آور است . آنها نمي خواهند اين اجازه را به فرزندان خود بدهند و مي خواهند روي آنها كنترل داشته باشند . والدين ممكن است نتوانند رفتارهاي نوجوانان را كنترل و هوسهاي پنهاني آنها را دريابند . در نتيجه ، مجموعه اين حركات ممكن است فاصله دو نسل را زيادتر كند . تمايلات و تظاهرات دوران بلوغ جنسي هم كه در مواردي غيرقابل كنترل است مي تواند والدين را عصباني و يا نگران كند .
تمايلات و عشق برخي از والدين به فرزند دختر و يا پسر ( پدر به دختر و مادر به پسر ) ، ممكن است سوء رفتارهايي را سبب شود كه نتيجه اش نگرانيهاي بعدي را در نوجوانان بوجود آورد .
علي رغم اين اتفاقات ، والدين افراد بالغ بر اساس شواهد موجود همراهي ها و هماهنگي هاي لازم را با كودكان خود دارند . قسمت اعظم نوجوانان با برقراري يك پل ارتباطي ، با موفقيت اين فاصله را پشت سر گذاشته اند .
بايد بدانيم كه اگر امكان پر شدن اين فاصله نباشد ، ممكن است نابساماني ها و آشفتگي هاي روحي در نوجوانان ، والدين و يا در هر دو بروز كند . حدود ۲۰ درصد بالغين دچار آشفتگي هاي شناخته شده روحي هستند كه شايعترين آنها اضطراب و افسردگي است . اين ناراحتي ها غالباً همراه با ناهنجاري رفتاري ، سركشي و ياغيگري ، شكست و يا ترك تحصيل هستند كه جملگي سبب ناسازگاري فاميلي مي شوند . بنابراين والدين وظيفه دارند اطلاعات لازم را در خصوص تغييرات بلوغ جنسي به نوجوانان منتقل كنند . اين اطلاعات نوجوان را در مقابل تصورات غلط محافظت مي كند . مربيان و معلمين هم مانند والدين نقش تعيين كننده دارند .
مهمترين نكات قابل توجه در اين زمينه عبارتند از :
والدين بايستي آگاهي لازم را در مورد تغييرات جسمي دوران بلوغ داشته باشند و بايستي قبل از بلوغ، تغييرات جسمي و رواني دوران بلوغ را به نوجوانان آموزش دهند .
نوجوانان تحمل شنيدن نصيحت را ندارند چون در دوره اي هستند كه اعمال خود را بي نقص مي دانند . والدين بهتر است آنها را به طور غيرمستقيم در جريان اشتباهاتشان بگذارند و سعي كنند خودشان الگويي مناسب براي آنها باشند .
بايد به نوجوانان آزادي عمل داده شود ، اجازه دادن به نوجوان براي تجربه راههاي جديد ، تا حدي كه مشكل آفرين نباشد ، آنها را آبديده مي كند .
بايد به نوجوان اجازه داد طعم برخي سختيها را چشيده و در زندگي مقاوم بار آيد . بهمان شكل كه والدين تجربه كرده اند و موفقيت و شكست داشته اند .
نوجوان مي خواهد صحبت كند ، اعتراض كند ، اظهار نظر كند ، بايد با كمال دقت به آنها گوش داد و امكان يك ارتباط درست را فراهم ساخت .
بايد سعي كرد با تشويق نوجوانان به انجام ورزشهاي مختلف ، شركت در فعاليتهاي اجتماعي و الگوسازي براي آنان ، كاري كرد كه آنها ، انرژي فراوان خود را تخليه كنند . مهمترين بخش اين انرژي در غريزه جنسي نهفته است كه اگر هدايت نشود بصورت استمناء ( خودارضايي ) تخليه مي شود .
توجه به تأثير مشكلات اجتماعي حائز اهميت است . بايد با مداخلات مؤثر والدين ، تأثير اين تغييرات به حداقل برسد . غير از خانه و مدرسه ، در جامعه نيز نوجوان با مشكلاتي مواجه مي شود كه كمك و راهنمايي والدين و مربيان كارساز و گره گشا خواهد بود .
بايد وضعيت تحصيلي نوجوانان را پيگيري كرد . بي علاقگي به درس ، پرداختن به وضع لباس و آرايش موها و يا افراط در ورزش كردن در اين مرحله در بعضي از نوجوانان مشاهده مي شود . بايد به آنها آموخت كه بياموزند حداكثر استفاده را از وقتشان بكنند . در صورت لزوم بايد مسأله را با اولياء و مربيان مدرسه در ميان گذاشت و از مشورت آنان استفاده كرد .
نوجوانان در مرحله گذر از بلوغ تحت تأثير تغييرات جسمي و رواني اين دوره ممكن است دچار سردرگمي شوند و رفتاري بزرگتر از سن خود و يا رفتاري كودكانه از خود بروز دهند . بايد در اين زمينه آموزشهاي لازم را بدون تحكم و يا تمسخر به آنان داد و تجارب خود را عملاً به او منتقل كرد .
افسردگي و اضطراب نوجوانان به دلايل تغييرات جسماني و رواني بايد مورد توجه قرار گيرد . بايد با رفتار دوستانه و صميمانه به آنها فهماند كه سعي در حل مشكل آنها داريم . به نوجوانان اميد و آرزو بدهيد و باعث شكوفائي و شادابي آنها شويد .
استقلال طلبي از خصوصيات بارز اين دوره است . او مي خواهد از قيد و بندهاي خانوادگي خلاص شود ، ضمن اينكه به شدت به خانواده خود وابسته است و اين تعارض و نوسان بين استقلال و وابستگي مشكل آفرين است . بنابراين بايد هر نوع آزادي كه متناسب سن آنها و با نظارت والدين باشد ، به آنها داده شود و در صورت سوءاستفاده ضمن تذكر ، دامنه اين آزادي را محدود كرد .