پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي در نوجواني
مقدمه
مطالعه انحرافات و کجروي هاي اجتماعي و به اصطلاح آسيب اجتماعي عبارت است از مطالعه و ريشه يابي بي نظمي ها، ناهنجاري ها و آسيب هايي نظير بيکاري، اعتياد، فقر، خودکشي، طلاق و ... همراه با علل و شيوه هاي پيشگيري و درمان آنها.
اگر در جامعه يي هنجارها مراعات نشود، منجر به بروز کجروي مي شود و رفتارها دچار آسيب مي شوند. به عبارتي آسيب، زماني پديد مي آيد که از هنجارهاي مقبول اجتماعي، تخلفي صورت پذيرد. نبود پايبندي به هنجارهاي اجتماعي منجر به پيدايش آسيب اجتماعي مي شود. عوامل پيدايش آسيب هاي اجتماعي به ويژه در نوجوانان و جوانان را مي توان به سه دسته عمده تقسيم کرد. عوامل شخصيتي، عوامل فردي و عوامل اجتماعي از اين دسته اند.
عوامل شخصيتي از جمله عوامل معطوف به نبود تعادل رواني، شخصيتي و اختلال در سلوک و رفتار است. در افراد کجرو اين ويژگي شخصيتي عبارت است از خودمحوري، پرخاشگري، هنجارشکني، فريبندگي ظاهري و نبود احساس مسووليت برون گرا؛ تشنه هيجان و ماجراجويي و ... که هيچگاه به پيامد عمل خود نمي انديشند و به طور معمول مستعد انجام رفتارهاي نسنجيده و انحرافي هستند.
افراد گاهي براي رسيدن به آمال و آرزوهاي بلند و دست نيافتني غيرواقعي مرتکب جرائم مي شوند. گاهي اوقات هم ارتکاب به جرائم را فقط يک کار تفنني و به عنوان گذران اوقات فراغت مي دانند يا اينکه ممکن است در خانه و محيط اطراف خود مشکل حادي هم نداشته باشند که آنان را مجبور به ارتکاب رفتار نابهنجار کند، ولي فقط به خاطر چند روز زندگي خوش، دست به ارتکاب اعمال خلاف عرف و اجتماع مي زنند.گروهي از نوجوانان نيز به دليل روحيه تنوع طلبي و زياده خواهي و نداشتن هدايت درست غرايزطبيعي، دست به اعمال خلاف مي زنند.در بررسي آسيب ها و انحرافات اجتماعي، مي توان به علل اجتماعي انحرافات پرداخت.
آشفتگي کانون خانواده و طرد شدن از جامعه
از مولفه هاي مهم در سوق يافتن نوجوانان و جوانان به سمت بزهکاري و انحرافات اجتماعي، گسسته شدن پيوندهاي عاطفي و روحي ميان اعضاي خانواده است. هرچند در بعضي از خانواده ها، پدر و مادر داراي حضور فيزيکي هستند، اما حضور وجودي و معنوي آنها براي فرزندان محسوس نيست. در چنين وضعيتي فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هيچ نظارت، ضابطه و قانون خاصي در خانواده صورت مي گيرد. در برخي از خانواده ها پدر، مادر يا هر دو، بنا به دلايلي همچون طلاق و جدايي ، مرگ والدين و ... نه حضور فيزيکي دارند و نه حضور معنوي. در اينگونه خانواده ها که با معضل طلاق و جدايي مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلي خود را از دست داده و هيچ هدايت کننده يي در جريان زندگي ندارند، بنابراين در پاره يي از موارد به دليل نيافتن پناهگاه جديد، گرفتار ناملايمات مي شوند.
چگونگي برخورد دوستان، خويشان و همسايگان با فرد بزهکار، در نوع نگاه متقابل وي با ديگران تاثير بسزايي دارد. در مجموع، اگر اين برخوردها، قهرآميز و به صورت طرد فرد از محيط اجتماعي باشد، جدايي او از جامعه سرعت بيشتري پيدا مي کند. اين نوع برخورد، همواره به عنوان هزينه ارتکاب هر جرمي مدنظر است. علاوه بر اين، افرادي که داراي منزلت و پايگاه اجتماعي پاييني هستند يا از نقص عضو، بيماري جسمي، روحي و مشاغل پايين خود يا والدين شان رنج مي برند نيز از سوي افراد جامعه مورد بي مهري قرار گرفته و ناخواسته طرد مي شوند که احتمال دارد گاهي اين افراد دچار ارتکاب جرم شوند.از ديدگاه جامعه شناسان و روانشناسان بيکاري يکي از ريشه هاي مهم بزهکاري و کجروي افراد يک جامعه است. بيکاري موجب مي شود که افراد بيکار جذب مراکز تجمع افراد بزهکار شوند.
علاوه بر اين، بيکاري زمينه ساز بسياري از انحرافات اجتماعي است، چرا که فرد به دليل نداشتن شغل و درآمد ثابت نمي تواند مخارج زندگي خود را تامين کند. از نظر چنين فردي، بزهکاري به ظاهر معقول تر و بهترين اين راه هاست. حاصل تحقيقات صورت گرفته نيز حکايت از تاثير قاطع بيکاري و فقر بر افزايش بزهکاري دارد. در ميان علل و عوامل پيدايش بزهکاري و ارتکاب انحرافات اجتماعي، عامل فقر و مشکلات معيشتي و اقتصادي از جايگاه ويژه يي برخوردار است. کم بودن بضاعت مالي خانواده ها و ناتواني در پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و ضروري امکان ادامه تحصيل حتي در مقطع متوسطه، تامين پوشاک متنوع و متناسب با سليقه و روحيه آنان و ... زمينه بروز سرخوردگي، ناراحتي هاي روحي، دلمشغولي، افسردگي و انزواطلبي را در فرزندان فراهم مي سازد. اين امر موجب مي شود اين افراد براي التيام ناراحتي هاي ناشي از مشکلات خود به اقداماتي دست زده و خود درصدد حل مشکل خويش برآيند. در نتيجه ممکن است بسياري از اين افراد دست به ارتکاب اعمال ناشايست بزنند.
دوست ناباب و محيط
گروه همسالان و دوستان الگوهاي مورد قبول يک فرد در شيوه گفتار، کردار، رفتار و منش هستند. فرد براي اينکه مقبول جمع دوستان و همسالان قرار گيرد ناگزير از پذيرش هنجارها و ارزش هاي آنان است. در غير اين صورت، از آن جمع طرد مي شود.
تاثير گروه همسالان، همفکران، همکاران و دوستان در رشد شخصيت افراد کمتر از تاثير خانواده نيست چرا که فرد پس از خانواده منحصراى زير نفوذ گروه قرار مي گيرد. بدين روي اگر فردي با گروهي از معتادان رابطه برقرار کند و با آنان دوست شود، به تدريج تحت تاثير رفتار آنان قرار مي گيرد و معتاد مي شود چون از سويي ملاک پذيرش و قبول فرد توسط يک گروه و جمع پذيرفتن آنهاست و از سوي ديگر معتادان هم علاقه مندند مواد مخدر را به طور دسته جمعي استعمال کنند که هم در موقع استعمال مصاحبتي داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماعي بر خود بکاهند.
در اين صورت اگر نوجواني از تعليم و تربيت مقدماتي و صحيح خانوادگي محروم باشد و خانواده اش او را از مضرات اعتياد مطلع نکرده باشد و در محيط اعتياد زندگي کند و با دوستان معتاد نيز سر و کار داشته باشد، احتمال اينکه معتاد شود، زياد است.محيط نيز از جمله عوامل تاثيرگذار در پيدايش رفتارهاي شايسته يا ناشايست است.
در پيدايش هر جرمي با تحليل دقيق به اين نتيجه مي رسيم که محيط اجتماعي بستر کاملاً مناسبي براي فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمي براي پيدايش رفتار مجرمانه توسط وي بوده است. اگر نظام اجتماعي بر معيارها و الگوهاي ارزشي استوار باشد و برنامه هاي هدفدار و مشخصي طرح ريزي شود امکان انحراف اجتماعي در جامعه و در ميان افراد بسيار ضعيف خواهد بود.نوجواني و جواني يکي از مهم ترين مراحل زندگي محسوب مي شود و آخرين مرحله تحول شناختي و گذر از مرحله پيرو ديگران بودن به دوره مستقل بودن است؛ دوره يي که نوجوان به هويت واقعي خويش دست مي يابد. نوجوان با خود مي گويد؛ اکنون من ديگر کودک نيستم، يک بزرگسال هستم. در اين مرحله ديگر والدين نمي توانند به او کمک چنداني کنند، زيرا وي الگوهاي خود را در جاي ديگري جست وجو مي کند. همچنين ميل به اظهار وجود و اثبات خود يکي از طبيعي ترين حالات رواني دوره نوجواني و جواني است.نوجوان و جواني که دوره کودکي را پشت سر گذاشته بايد خود را براي زندگي مستقل اجتماعي آماده کند. تحقق اين موضوع پيش از هر چيز مستلزم يافتن هويت خويشتن است.از اين رو مي توان گفت بيشتر انحرافات نوجوانان و جوانان ريشه در ناکامي هاي اوليه زندگي دارد.
نوجوانان در معرض آسيبهاي احتمالي رسانههاي نوظهور
برابر نتايج نظرسنجي از كودكان و نوجوانان در خصوص بررسي ميزان استفاده آنها از رسانهها، 9/99 درصد كودكان و نوجوانان به تلويزيون دسترسي دارند و در شبانه روز به طور متوسط 4 ساعت و 16 درقيقه تلويزيون تماشا ميكنند. اين گروه از بين شبكههاي تلويزيون، بيشتر بيننده برنامههاي شبكههاي پنج (44 درصد) و سه سيما (42 درصد) ميباشند. همچنين 52 درصد از كودكان و نوجوانان به راديو دسترسي دارند و در شبانهروز به طور متوسط 40 دقيقه به برنامههاي راديو گوش ميدهند. از اين گروه 32 درصد شنونده «شبكه پيام» هستند، گفتني است 33 درصد كودكان و نوجوانان به ماهواره، 81 درصد به دستگاههاي صوتي و تصويري مانند : DVD,VCD,VHS، 57 درصد به رايانه و 49 درصد به دستگاههايي مانند ميكرو، پلي استيشن، سگاو... دسترسي دارند. براساس نتايج اين تحقيق، گروهي كودك و نوجوانان استفاده كنند از رسانههاي نوظهور در معرض آسيبهاي احتمالي ناشي از محتواي آنها قرار دارند. به طوري كه 25 درصد از بينندگان كودك و نوجوان ماهواره و 22 درصد از استفاده كنندگان دستگاههايي مانند ميكرو، پلي استيشن وسگا در منزل دوستان و آشنايان از اين وسايل استفاده ميكنند.
نتايج نشان ميدهد كه حدود يك چهارم از كودكان و نوجوانان خارج از نظارت خانواده از اين رسانهها استفاده ميكنند. از اين رو ضرورت ارائه آموزشهايي به مخاطبان كودك و نوجوان و والدين آنها جهت كاهش اثرات منفي اين رسانهها بيش از پيش احساس ميشود.
ضرورت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر در دوره نوجواني
از جمله موضوعهای نگران کننده در عصر حاضر، توسعه آسیبهای اجتماعی بویژه موادمخدر میباشد که مراکز آموزشی «مدارس و دانشگاهها» را درنوردیده و به یکی از چالشهای فرا روی متولیان و دستاندرکاران امر آموزش و تربیت تبدیل شده است. بر این اساس به جای هرگونه انکار ـ کتمان و دست روی دست گذاشتن، ضرورت شناخت صحیح پدیده آسیبها ـ تجزیه و تحلیل روند آنها و ارائه نسخههای کاربردی لازم و عملیاتی نمودن آنها، از جمله موضوعاتی است که میتواند در جهت مهار و کنترل آسیبها مسئولین جوامع را موفق سازد.
نتایج تحقیقات صورت پذیرفته و مراتب اعلامی از سوی مسئولین وزارتخانههای آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فناوری حکایت از این واقعیت دارد که سیستم آسیبهای اجتماعی با حرکت منسجم و هوشمندانه، نوجوانان و جوانان این مرز و بوم را نشانه روی نموده است. بطوریکه بر اساس اعلام رسمی متولیان ذیربط در سال تحصیلی 1382 ـ 1381، 3/13 درصد دانشآموزان مقاطع سوم راهنمایی و متوسطه در معرض خطر مصرف موادمخدر بودهاند. ضمن آنکه 69/20 درصد دانشجویان ورودی سال تحصیلی 84ـ83 دانشگاههای تابع وزارت علوم در معرض خطر مصرف موادمخدر قرار داشتهاند. قابل ذکر است بر اساس آخرین یافتههای پژوهشی منتشر شده از سوی دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم در خصوص شیوع مصرف مواد در دانشجویان دانشگاههای تابع وزارت علوم در شهر تهران در سال تحصیلی 85ـ84 حکایت از این موضوع دارد که 17 درصد دانشجویان مشروب و 3/2 درصد تریاک و 2/2 درصد حشیش و 7/0 درصد قرصهای اکس و شیشه و 2/0 درصد هروئین و کراک را قبل از ورود به دانشگاه تجربه کردهاند.
شش عامل تأثیرگذار بر مقیاس در معرض خطر مصرف موادمخدر دانشآموزان به ترتیب عبارتند از:
1. ارتباط با دوستان و همسالان ناباب
2. کاهش کنترل خانوادگی
3. آلوده بودن فضای مدارس مزبور
4. آلوده بودن فضای محلههای موصوف
5. کاهش عزت نفس و پایین بودن خودباوری
6. ضعف اعتقادات دینی
در همین راستا مهمترین عوامل تأثیرگذار بر مقیاس در معرض خطر مصرف موادمخدر دانشجویان نیز عبارتند از:
1. وجود افراد مصرفکننده در شبکه دوستان و خویشاوندان
2. ضعف عملکرد آموزشی
3. وجود خانوادههای پرجمعیت و گسسته
4. ضعف گرایشان دینی
5. ضعف در پایگاه اقتصادی و اجتماعی
6. فقدان حمایت اجتماعی مناسب
7. کسب شادی و نشاط
8. دوری از استرس و اضطراب
با امعان نظر به مؤلفههای فوقالاشاره، ضرورت توسعه و تقویت فعالیتهای پیشگیری از مصرف موادمخدر در سطح مراکز آموزشی (از دوران مهد کودک تا آموزش عالی) بصورت پیوسته، منسجم و برنامهای امری بدیهی میباشد تا بدین ترتیب شاهد مصونسازی یک سوم جمعیت کشور که آیندهسازان ایران اسلامی هستند، باشیم.
روشهای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر
1. توجه به برنامههای اطلاعرسانی و آگاهسازی بصورت آرام، مستمر و عمیق راجع به عوارض، پیامدها و تبعات سوء مصرف موادمخدر صنعتی و شیمیایی و طبیعی با هدف ارتقاء سطح آگاهی دانشآموزان و دانشجویان متناسب با سن تقویمی و عقلی آنان.
2. توجه به برنامههای آموزشی با رویکرد آموزش مهارتهای زندگی بالاخص آموزش مهارتهای: حل مسأله ـ تصمیمگیری ـ ارتباطات فردی و اجتماعی ـ تفکر و خلاقیت ـ مقاومت در برابر خواستههای نامشروع دیگران و نه گفتن ـ ابراز وجود ـ مهارت تقویت معنویت و موضوعات دینی ـ مهارت مراقبت و صیانت جنسی ـ مهارت خودکنترلی و خویشتن نگهبانی ـ مهارت استفاده مناسب از زمان و غنیسازی اوات فراغت ـ خودشناسی و تقویت عوامل محافظتکننده و نفی رفتارهای پرخطر و ایجاد نگرش منفی نسبت به مصرف مواد اعم از سیگار ـ قلیان ـ الکل ـ مواد صنعتی و شیمیایی و طبیعی در کلیه مقاطع مهد کودک ـ ابتدایی ـ راهنمایی ـ دبیرستان و دانشگاه با رعایت متغیرهای سن ـ جنسیت ـ موقعیتهای فرهنگی و اجتماعی ـ و با نیازسنجی مخاطبین در ابعاد مختلف شناختی ـ نگرشی و مهارتی با هدف ایجاد رفتارهای مثبت در گروههای سنی مختلف و مصونسازی اقشار دانشآموزی و دانشجویی از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر.
3. ترویج فرهنگ سلامت از طریق تقویت فعالیتهای جایگزین بویژه برنامههای ورزشی ـ هنری ـ اردوهای تفریحی برای غنیسازی اوقات فراغت گروههای سنی و بسط و گسترش روحیه نشاط ـ شادابی و امیدواری در جامعه.
4. توسعه اقدامات مشاورهای بویژه مشاورههای تلفنی و رایانهای و ارائه خدمات حمایتی و گسترش فعالیتهای مددکاری بویژه برای دانشآموزان و دانشجویان در معرض آسیب.
5. تقویت کانونها و تشکلهای دانشآموزی و دانشجویی برای انجام برنامههای مؤثر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر و تلاش برای ایجاد جنبش فراگیر اجتماعی پیشگیری از مصرف مواد.
6. تولید برنامههای جذاب از طریق انجام کارزار و عملیات رسانهای (Media Campaign) شامل تهیه و تولید مستمر برنامههای دیداری (تلویزیون ـ تئاتر ـ سینما) ـ شنیداری (رادیو) ـ نوشتاری (کتاب ـ بروشور ـ نشریه ـ تراکت) ـ الکترونیکی (لوحهای فشرده ـ ایجاد تالارهای گفتگوی مجازی (Chatroom) در خصوص پیشگیری و ضد الگو نشان دادن مصرف و خرید و فروش مواد و همزمان ارائه مدل و سبک مطلوب زندگی در عصر پیچیده هزارة سوم.
7. ایجاد اطاق فکر با هدف نهادینه سازی تفکر قبل از عمل و هماندیشی و تولید ایدههای جدید در حوزه ارتقاء سلامت با توجه به شرایط ناپایدار الگوها برای کودکان ـ نوجوانان و جوانان کشور.
8. ارتقاء سطح آگاهی و آموزش والدین دانشآموزان برای نحوه ارتباطات صحیح با فرزندان و شناخت علل و عوامل مؤثر در بروز اعتیاد نوجوانان.
9. برگزاری نمایشگاه و مسابقات و جشنوارههای هنری مختلف اعم از سرود ـ عکس ـ فیلم ـ مقالهنویسی ـ کتابخوانی ـ روزنامه دیواری ـ تئاتر ـ نقاشی و کاریکاتور به مناسبتهای مختلف و همچنین برپایی همایشهای علمی با رعایت و تناسب گروههای سنی دانشآموزی و دانشجویی با هدف روشن شدن موتورهای ذهنی دانشآموزان و دانشجویان نسبت به راههای پیشگیری از مصرف موادمخدر.
10. درج متون مناسب و مفید آموزشی در کتب درسی مقاطع مختلف از دوران پیشدبستانی تا دوره آموزش عالی در خصوص ارتقاء سطح آگاهی دانشآموزان و دانشجویان نسبت به پیامدهای عوارض مصرف سیگار ـ قلیان ـ الکل ـ موادمخدر طبیعی، صنعتی و شیمیایی.
11. فعالسازی نهادهای مدنی و غیردولتی برای سالمسازی محلهها.
12. ایجاد دانشکده آسیبهای اجتماعی به منظور رفع نیازهای علمی کشور.
13. توجه جدی به وضعیت خوابگاههای دانشجویی و ایجاد رفاه ـ شادابی و نشاط و غنیسازی اوقات فراغت با هدف پیشگیری از گرایش دانشجویان به سوءمصرف موادمخدر.
14. انجام مطالعات و پژوهشهای کاربردی به منظور شناخت عوامل تأثیرگذار در گرایش نوجوانان و جوانان به آسیبهای اجتماعی و تعیین نرخ شیوع اعتیاد در محیطهای آموزشی و اتخاذ تمهیدات مناسب برای مهار و کنترل اعتیاد و موادمخدر در جامعه دانشآموزی و دانشجویی.
اگر چه طی چهار ساله اخیر برنامههای مناسبی برای کاهش تقاضا و پیشگیری از مصرف موادمخدر در مدارس با عنوان پیشگیری مدرسه محور ـ مدارس مروج سلامت و برنامه مهارتهای زندگی و نیز در دانشگاهها با عنوان سالمسازی محیطهای دانشجویی آغاز گردیده لیکن متولیان وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و وزارت بهداشت میبایست نسبت به توسعه و تقویت برنامههای پیشگیری از مصرف موادمخدر متناسب با سرعت آسیبهای اجتماعی، برنامهریزی و حرکت نمایند. زیرا در عصر تغییرات پرشتابان و سرعت تحولات اجتماعی و فرهنگی مستمراً با پدیدههای نوظهور مواجه هستیم. در همین راستا دو سؤال اساسی فرا روی همه متولیان مراکز آموزشی ما خواهد بود.
1. آینده اعتیاد در مدارس و دانشگاهها چگونه خواهد بود؟
2. اعتیاد آینده مدارس و دانشگاهها چیست؟
پاسخگویی به این دو سوال نیازمند آیندهپژوهی بوده که امید میرود کلیه متولیان ذیربط کمافیالسابق با همدلی و هماهنگی مناسب نسبت به مصونسازی کودکان ـ نوجوانان و جوانان از زلزله خاموش موادمخدر و اعتیاد و این جنگ بدون مرز گامهای بلند و مؤثر و مستمر برداشته و نسبت به تحقق فرمایش گهربار امام راحل مبنی بر اینکه «جلوگیری از اعتیاد بر همه واجب است» و نیز تحقق سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در خصوص اینکه «ایجاد یک زندگی سالم وظیفه اسلامی همه است» تلاش مضاعف نمایند.
سيگار و دوره نوجواني
متاسفانه آسيب ها و پيامدهاي ناشي از مصرف سيگار ، بسيار جدي و بعضاً جبران ناپذير هستند و اغلب سيگاري ها با اينکه از مضرات سيگار با خبرند ، ولي از روي عادت و به بهانه کسب آرامش و رفع خستگي ، اقدام به مصرف اين ماده خطرناک مي کنند و سلامت جسم و جان خود را به خطر مي اندازند...
امروزه علي رغم هشدارهاي پياپي مجامع پزشکي و فرهنگي ، مصرف سيگاربه طور روز افزون در جامعه بالا مي رود .
متاسفانه آسيب ها و پيامدهاي ناشي از مصرف سيگار ، بسيار جدي و بعضاً جبران ناپذير هستند و اغلب سيگاري ها با اينکه از مضرات سيگار با خبرند ، ولي از روي عادت و به بهانه کسب آرامش و رفع خستگي ، اقدام به مصرف اين ماده خطرناک مي کنند و سلامت جسم و جان خود را به خطر مي اندازند. ميزان مصرف افراد سيگاري ، با ايجاد تشديد مسائل رواني افزايش مي يابد و گاه به حدي مي رسد که جاي خواب و خوراک را نيز مي گيرد.
دوري از خانواده ، بيکاري ، محرکهاي رواني ، اصرار دوستان و خويشان و حتي علاقه شخصي ، کسب لذت و تقليد و خودنمايي ، از عوامل موثر در روي آوري به سيگار است . استعمال سيگار در نوجوانان ، بيشتر جنبه خود نمايي دارد و آرام آرام براي کسب لذت صورت مي گيرد .
آغاز مصرف سيگار در سنين جواني و ميانسالي ممکن است تاثير چنداني بر خلقيات فرد نداشته باشد؛ ولي تجربه استعمال سيگار تا قبل از بيست سالگي يعني در بحراني ترين سنين نوجواني ، به اين سبب که دوران شخصيت سازي نوجوان است و هر تجربه اي را تا آخر عمر فرا راه خود قرار مي دهد ، بسيار خطرناک است .
يکي از دلايل اصلي روي آوري نوجوانان به سيگار، کنجکاوي در امتحان کردن آن است که اغلب ازطريق دوستان و همسالان تبليغ مي شود و آرام آرام براي ادامه اين تجربه ، بهانه هاي ديگري نيز فراهم مي شود . برخي از نوجوانان براي مخالفت با خانواده و رفع حقارتها به اين کار دست مي زنند و مي خواهند از اين طريق اعتماد به نفس بيشتري کسب کنند . رقابت با گروه همسالان از طريق خود نمايي ، بزرگترين دليل شايع براي آغاز کشيدن سيگار است .
بسياري از پسران نوجوان سيگاري ، عقيده دارند که با هر پکي که به سيگارمي زنند ، احساس مردانگي مي کنند و اين شيوه به زودي جزئي از شخصيت آنها مي شود . تقليد از پدر و مادر و اطرافيان نيز تاثير زيادي در سيگاري شدن نوجوان دارد .
اضطراب ، تنش ، محرکهاي شديد رواني و ناراحتي هاي خانوادگي عوامل عمده زمينه ساز براي روي آوردن به سيگار هستند .
مسأله تاسف بار اين است که نوجوان سيگاري که ازطريق سيگار به آرامش کاذب دست مي يابد و با پنهان کردن مشکل خود از خانواده هر روز بيش از پيش به دوستان هم دردش روي مي آورد ، بهترين طعمه عاملان پخش مواد مخدر نيز خواهد شد. در اين ميان خانواده ها بيش از ديگر گروههاي اجتماعي در پيشگيري از سيگاري شدن نوجوانان نقش دارند .
نقش خانواده در مراقبت از نوجوانان
دوره نوجواني ، دوره اي حساس و شگرف و حد فاصل کودکي و جواني است . خانواده هاي هوشيار بايد با آگاهي از شرايط ويژه اين دوره ، همواره مراقب فرزندان نوجوان خود باشند . موقعيت حساسشان را درک کنند و هرچه بيشتر آنها را در پناه خود بگيرند .
وقتي که مشکلات نوجوان در محيط خانه و در جمع صميمي خانواده بدون ترس از تنبيه و شماتت مطرح شود ، و از طريق راه حلهاي منطقي والدين رفع گردد ، ديگر نيازي به حضور و دخالت دوستان و همسالان نيست . نقش تربيتي خانه و خانواده به عنوان محيطي که فرزندان بيشترين وقت خود را در آن مي گذرانند تا جايي مهم است که به جرأت مي توان گفت ، منشاء تمام موفقيتها و شکستها را بايد در شيوه تربيتي خانواده ها جستجو کرد .
والدين بايد هوشيار باشند و ارتباطات ، رفتار و آمد و شدهاي نوجوان خويش را تحت نظر بگيرند ، و اگر احساس کردند بلاي مهلک سيگار ، گريبان فرزندانشان را گرفته با سعه صدر و بدون فوت وقت اين نطفه شوم را خفه کنند .
آموزش قبل از سن نوجواني، تلاش براي کاستن فشارهاي رواني ، تشويق و تقويت به موقع موفقيتها ، فراهم کردن تفريحات سالم و سازنده و دروني کردن ارزشها در پيشگري از روي آوردن نوجوان به سيگار تاثير زيادي دارد.