« نقش الگویی معلّم در تربیت کودک »
مقدمه
انسان آفریده خداوند است و خلیفة الله. انسان گل سرسبد جهان خلقت است. انسان برای اینکه بر روی زمین خلافت نماید و به مقام خلیفة الهی حضرت حق برسد باید به خدا نزدیک شود و رنگ و بوی خدایی بگیرد. فطرت ودیعهی الهی است در وجود بشر تا انسان ذاتاً و فطرتاً خداجوی باشد.
فطرت انسانها تجلّی ذات حضرت حق است. انسان میتواند با بازگشت به فطرت خویش راه کمال را در پی بگیرد و به کمال مطلق واصل شود. 1
فطرت که ودیعهی حضرت حق است از امتیازات انسان است که میتواند از راه فطرت و علم، تعقّل و تدّبر و تفکر برسد.
علم، تدبیر، عقل، خرد و اندیشه تنها مختصّ انسان است و موجودات دیگر حتی فرشتگان و ملائک از چنین امتیازی بهرهمند نیستند.
انبیاء و پیامبران آمدند تا فطرت خداجوی بشر را شکوفا نمایند.(خداوند پیامبران را فرستاد تا فطرتِ انسانها را شکوفا نماید. 2
معلم قدم بر جای پای انبیاء میگذارد که به تعبیر امام(ره) معلمی شغل انبیاست. معلم و مربی وظیفه تعلیم و تربیت براساس شکوفایی فطرت الهی بشر را به عهده دارند.
معلمان که نقش پیامبری را به عهده دارند و کودکان که نونهالان معصوم و نورستهای هستند که در گلستان وجود محتاج رشد، پرورش و بالندگی هستند و معلم باغبان گلستان تعلیم و تربیت است.
ما در این مختصر به نقش الگویی معلم در تربیت کودک با توجه به تربیت همه جانبۀ کودک میپردازیم.
مفاهیم
الگو : به معنی روش، اسوه، مدل، تیپ، مدّ و مانند آن الگو گفته میشود. معمولاً از شی، شخص و موجودی کامل الگوپذیری میشود. در زندگی انسانها، اسوهها و الگوها نقش اساسی را دارند. قرآن پیامبر را بهترین اسوه و الگو بشر میداند.
« لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنه »[1]
معلم: به معنای تعلیم دهنده، معلم نقش اساسی را در تعلیم و تربیت افراد به عهده دارد در تبیین جایگاه معلم گفته شده است. معلمی شغل انبیاست و معلمان نقش تربیتی انبیاء را به عهده دارند.
تربیت: از رب (رَبَوَ) به معنای پرورش دهنده است. خداوند بزرگترین معلم و مربی است.
تربیت در اینجا تربیت اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی را شامل میشود.
کودک : کودک به افراد بالاتر از شیرخوارگی تا نوجوانی گفته میشود. از سن 3 سالگی تا 10 سالگی را سن کودکی گویند.
در روایات ما تربیت کودک را از 7 سالگی مورد توجه قرار دادند.
نظام تعلیم و تربیت
نظام به مجموعۀ عناصری اطلاق میشود که با یکدیگر ارتباط متقابل داشته و برای رسیدن به هدف واحدی سازماندهی شده باشند.2 1
در عرصه تعلیم و تربیت، آموزشگاه، معلم و شاگرد، برنامههای درس، مواد آموزشی روابط بین معلم و شاگرد و روابط بین کادر اداری و آموزشی با یکدیگر و روشهایی که اعمال میگردد و برای دستیابی به هدفهای مشخص تعلیم و تربیت بکار میرود. همه و همه، عناصر نظام تعلیم و تربیت محسوب میشوند.
به طور خلاصه، نظام تعلیم و تربیت، مجموعۀ برنامهها، روشها و نحوۀ برخوردها و مواد فراهم آمده برای دست یابی به هدفهای معیّن تعلیم و تربیت است.
در چنین نظامی، چهار اصل اساسی که جهت گیری حقیقی و مبانی اصلی نظام را تعیین میکند. باید به طور دقیق تبیین گردد. تا ساز و کارهای نظام تعلیم و تربیت با اهداف مورد نظر هماهنگ گردد.
این چهار اصل عبارتند از :
1.هدفها: هدفهایی که نظام تعلیم و تربیت باید برای تحقق آنها بکوشد کدامند؟
2.شرایط تعامل و روابط میان فردی:
با توجه به مبانی نظری، چه شرایطی باید فراهم گردد و چه برخوردهایی از طریق مدرسه، مربیان، کادر و معلمان باید صورت بگیرد تا هدفهای تعیین شده (مدرسه ، مؤسسه) تحقق یابد؟
3.سازماندهی:
الف) نیروهای انسانی با توجه به تخصص و تعهدشان چگونه سازماندهی شدهاند آیا متناسب با اهداف آموزشی و تربیتی است یا نه؟
ب) چگونه میتوان تجربههای خوب تربیتی را به طور مؤثری سازماندهی کرد؟
4.ارزشیابی :
الف)از چه راههایی و چگونه میتوان مشخص کرد که در این نظام آموزشی به هدفهای مورد نظر دست یافته ایم ؟
ب) چگونه میتوان با حفظ شخصیت عناصر انسانی به خصوص دانش آموزان به هدفهای مورد نظر دست یافت.
شناخت انسان و نقش تربیتی معلم
هر علمی موضوعی دارد. موضوع تعلیم و تربیت انسان است. علوم طبیعی در طبیعت کنکاش و قوانین حاکم بر آن را کشف میکند. علوم انسانی وجوه مختلف روابط انسانی را بررسی میکند. مبانی همۀ علوم انسانی را شناخت ماهیت انسان تشکیل میدهد. در بین علوم انسانی نیز تعلیم و تربیت از جایگاه ویژهای برخوردار است. زیرا که تنها از طریق تربیت فرد برای اشتغال در امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و... آماده میشود. اگر فردی تربیت سالم نداشته باشد ولی در صحنه سیاست ظاهر شود « سیاست باز » میگردد. اگر در صحنۀ اقتصاد به فعالیت بپردازد و کسب امکانات مادی به هر قیمت را هدف اصلی زندگی خود قرار میدهد. و با جلوههای ناپایدار و بی اساس اقتصادی در روزمرگی و لذات زودگذر غوطه میخورد. اگر به توسعۀ روابط اجتماعی خود با دیگران بپردازد، قصد و نیّت غیرالهی در سر دارد خلاصه انسان تربیت نشده به هر کجا قدم گذارد، زشتیها و انحطاط را به آنجا میبرد.
بر عکس انسان تربیت شده در هر مکان و محفل و موقعیتی قرار گیرد آنجا را با نور شخصیت الهی، انسانی خود منوّر میسازد. به علت این جایگاه و اهمیت تربیت است که علم مربوط به این امر مهم نیز در بین علوم انسانی دیگر مقامی ویژه پیدا میکند. و به یک اعتبار « سید العلوم » میشود.
معلم مجری و کارگزار اصلی تعلیم و تربیت است و با سیدالعلوم میخواهد « سیادت فطری » انسان را به « سیادت اکتسابی » بدل کند. اوست که خود را به شناخت مهارت و نگرش مربوط به این رسالت مجهّز میکند و گلهای فطرت انسانها را شکوفا میسازد. طبعاً اساسی ترین چیزی که باید برای او مکشوف باشد جان و روان انسان است. چطور ممکن است معلم جان را نشناسد ولی قادر به جان پروری باشد. فطرت را نشناسد ولی بتواند پرورش دهندۀ خوبی برای فطرت دیگری باشد.
معلم هرطور به انسان بیندیشد همانطور به تربیت او همت خواهد کرد.
معرفت او از انسان نمایانگر چگونگی راه تربیت است.
الگوهای ارتباط معلم و شاگرد
الگوی شماره یک:
در این الگو معلم ارتباطی یک جانبه دارد و تنها انتقال دهندۀ اطلاعات و دانش آموز دریافت کننده آن است. معلم فعال و دانش آموز موجودی منفعل است که همۀ رفتارهای او فقط به وسیلۀ تشویق و تنبیه بیرونی تعیین و کنترل میشود. معلم در دنیای خود و دانش آموز در فضای خیالی خود زندگی میکند و ارتباط معلم و شاگرد در سطحی بسیار کمرنگ وجود دارد.
الگوی شماره دو :
معلم و شاگرد ارتباطی دو جانبه دارند و در آن، معلم فضایی تسهیل کننده برای فعالیت آزادانۀ دانش آموز فراهم میسازد و شرایطی ایجاد میکند که به فعالیت و کاوش بپردازد تا با تلاش خود به تعادل ذهنی برسد. و به یادگیری دست یابد. در این الگو شاگرد نقش فعال داشته و ارتباطی دوجانبه و مشارکتی با اعضای کلاس و معلم در امر یادگیری دارد.
استاد و مرّبی
در مسائل تربیتی از عامل مؤثر محیط و جامعه و خانواده و .... که بگذریم عالم مؤثر دیگری وجود دارد که میتواند اثرات سوء عوامل گذشته را نابود ساخته و هرگونه انحراف و کجروی را تبدیل به راستی و سلامت نماید و آن عامل « استاد و مربی » در تربیت فرزندان است. گرچه ما معتقدیم که بدون همکاری و هماهنگی خانه و مدرسه، خانواده و دیگر مراکز تربیتی تربیت مشکل خواهد بود. و گاهی نیز استاد رنج بی گنج میبرد اما نقش استاد و مربی بقدری جالب و چشمگیر است که میتواند بسیاری از عواملِ بد گذشته را خنثی نماید. چون استاد و مربی یکی از سمبلها و الگوهای تربیتی میباشند و کودکان از حرکات و افعال و اخلاقشان الگو میگیرند 1 و سعی در پیروی و تقلید از آنان را دارند ممکن است کودکی تمام مراحل گذشته را نادرست طی کرده باشد اما با تعالیم و مراقبتهای استاد عوض میشود و اصلاح میگردد. پاک میشود و به سوی پاکیها پرواز میکند.
در تاریخ ملل و نحل نمونههای فراوانی به چشم میخورد. مثلاً « معاویه دوّم » را همه میشناسند پدر او یزید قاتل حضرت ابا عبدالله است که عمری را در میگساری و فساد بسر برده و مادرش از زنان به نام چادرنشین قبیله بود که عمری در خدمت فحشا و فساد میزیست و در رأس دودمان بنی امیه چه جنایتها که نکردند میبینید مراحل گذشته تربیتی و عوامل قبل همه فساد و خراب و آلوده اند جَدَّش ابوسفیان معروف است که همواره با رسول خدا و مسلمین در جنگ بود و پدربزرگش معاویه که در شرارت و قساوت و فسادزدگی همانند نداشت. اما استاد و مربی نمونه (معاویه دوّم) را عوض کرد، خط داد و جهت بخشید که پس از مرگ یزید در مسجد شام مرکز توطئهگران تاریخ و راهزنان راه خدا به منبر رفت و آنگاه که همه آمده بودند تا با او برای خلافت بیعت کنند پس از حمد و ثنای خدا و به رسول خدا (ص) و اهل بیتش درود فرستاد و سپس علی(ع) و خاندانش را به نیکی یاد کرد آن هم در شام و در میان مردم شام که آوردن نام علی(ع) ممنوع بود و آنگاه گفت :
« ای مردم جدّم معاویه و پدرم یزید غاصب حق خلافت بودند و بر من سخت ناگوار است که میدانم آنها الان به عذاب الهی دچارند مردم، خلافت حق علی(ع) و فرزندان اوست و امام حق را بشناسید.21 » پس از بررسیهای فراوان فهمیدند که استاد او از شیعیان اهل بیت (ع) بود میبینید که نقش استاد تمام آن نقشها و حالات (روانی. اخلاقی) گذشته و عامل (محیط و خانواده) و عامل (وراثت) همه را از بین برده است و نقش دیگر و رنگی نمونه زد. که در این رابطه رسول اکرم (ص) میفرمودند :
« السَّعیدُ قَدْ یَشقی و الشّقِیُّ قَد یَسْعُدْ » یعنی گاهی بر اثر عوامل مؤثر دیگر « سعید و صالح » شقی و بدبخت میگردد و « شقی و تبهکار » سعید و رستگار میشود.3 2
و همین طور ممکن است کودکی تمام مراحل گذشته را به سلامت طی کند اما عامل استاد و مربی او را به فساد و تباهی و رکود بکشاند. از این رو مسئولیت اجتماعی دیگری به نام انتخاب استاد خوب و صالح دامنگیر پدران و مادران و نظامِ حاکم بر جامعه میباشد.
امام صادق(ع) در فضیلت معلم و استاد میفرماید:
«معلِّمُ الخیر تَستَغفِرُ لَهُ دَوابُّ الارض و حیتانُ البحرِ و کلُّ صغیرةٍ و کبیرةٍ فی ارض الله و سمائِه»41
یعنی معلمی که مردم را به خیر و نیکی دعوت میکند همۀ جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر موجود کوچک و بزرگی در آسمان و زمین برای او طلب مغفرت از خدا میکنند.
امام کاظم (ع) فرمودند: « لاعِلْمَ اِلّا مِن عالِمٍ رَبّانیِّ » ( از اساتید با تقوا و خداشناس استفاده کنید.)12 در این تذکرات تنها علم استاد و مربی مورد بحث نیست علم و ایمان. تقوا و خودسازی استاد مطرح است تا بتواند عامل مؤثری برای دگرگونی جامعه و نسلهای آینده باشد.
دوران کودکی و نوجوانی
پدر و مادر به عنوان اولین و مهم ترین معلم نقش اساسی را در تعلیم و تربیت کودک به عهده دارند. نقش پدر و مادر در واقع نقش مرّبی نیز هست بر این اساس یکی از مراحل تربیت انسان دوران کودکی است که باید با مراقبتهای لازم و توجه به اصول و معیارهای دقیق تربیتی به تربیت کودک همت گماشت که وظیفۀ مادران و پدران در این دورده به شرح ذیل میشود بیان کرد.
1ـ شیردادن بچه و دستورات لازم مربوط به آن.
2ـ غذای حلال مادر و ترک هرگونه غذای حرام و شبهه ناک.
3ـ تغذیه حلال کودک.
4ـ نام نیکوگذاردن بر فرزند.
5 ـ مراقبت و نظارت در نوع بازیهای کودک.
6 ـ عادت دادن به صفات نیکو.
7ـ تمرین و تشویق کودک به خوبیها.
8 ـ منع تنبیه و مجازاتهای ناروا.
9ـ آموزش و تمرین در مسائل دینی و اخلاقی.
10ـ مراقبت و نظارت و کمک و همکاری در گرفتن دوست خوب و لایق .
دوران شیرخوارگی فرزند مانند دوران حاملگی مهم و حیاتی است زیرا از نظر مادی و معنوی شیر مادر در کودک اثر میگذارد و همراه با شیر اخلاقیات و صفات پنهانی مادر منتقل میشود گرچه دانشمندان جهان معاصر تاحدودی به تأثیر غذا در روح و نقش شیر مادر در اخلاقیات کودکان پی بردهاند. اما بیشتر در زمینۀ ویتامینهای موجود در شیر مادر، دقت کردهاند ولی در روایات اسلامی هم به جنبههای مادی آن توجه کامل و دقیق شده و هم به جنبههای اخلاقی و معنوی آن.
امام صادق(ع) به زنی فرمود: بچهات را از یک پستان شیر نده بلکه در شیر دادن از هر دو پستان کودک را سیرکن تا برایش غذا و نوشیدنی کاملی باشد.2 1
دربارۀ نامگذاری کودک داستانی از امام صادق(ع) را در اینجا بیان میکنیم.
ابوهارون میگوید: من در مدینه همنشین امام صادق بودم چند روزی گذشت و نتوانستم به محضر امام صادق حاضر شوم پس از چندی که به خدمت او مشرف شدم فرمود: ای ابوهارون چند روزی بود که تو را نمیدیدم. عرض کردم سبب آن این بود که پسری برایم متولد شده بود. امام فرمود خدا مبارک بگرداند. چه نامی را برای او انتخاب کردی. عرض کردم محمّد. حضرت نام محمد را که شنید صورتش را به زمین نزدیک کرد و گفت. محمد. محمد. محمد تا آنکه نزدیک بود صورتش به زمین برسد.
سپس فرمود: جانم، مادرم و پدرم و تمامی اهل زمین فدای رسول خدا(ص) باد. آنگاه فرمود این پسر را دشنام نده و او را نزن و با او بدی نکن و بدان که خانهای نیست که در آن نام محمد باشد مگر آنکه آن خانه هر روز تطهیر و تقدیس میشود.1
پرورش روح و جسم کودک
در تمام دنیا و در همۀ مراکز پرورش در شرق و غرب به جنبههای مادی و جسم کودک توجه دارند. غذا، لباس، اسباب بازی، سلامت و بهداشت، وزن، زیبایی ورزش و استحمام مورد دقت و مراقبتهای دقیق قرار میگیرد. در صورتی که در فرهنگ اسلام جسم و سلامت تن همراه با سلامت روح و روان مطرح است. لباس زیبا و غذای خوب همراه با اخلاقی نیکو و ادب صحیح مورد توجه است.
هم باید کودک خود را به ورزش و بازی واداریم و هم آنها را به عبادات دینی و مراسم مذهبی و ایثار و فداکاری در تمرین داده و تشویق نمائیم.
رسول خدا(ص) فرمودند : اکرِموا اولادکم و احسِنوا آدابَکُم2 1
به کودکان خود اکرام و با آنان خوش رفتاری کنید و آداب صحیح و لازم به آنان بیاموزید.
حضرت علی (ع) فرمودند: خیرٌ ما ورَّثَ الاباءَ الاَبناء الادب.3 2 بهترین ارثی که پدران و مادران میتوانند به فرزندان خویش بدهند ادب و تربیت صحیح است.
فرزندان را به عادات نیکو آشنا کنیم
یکی از مسائل ظریف و سرنوشت ساز در تربیت کودکان ایجاد عادتهای خوب و ریشه کن نمودن عادات بد و کنترل صفات حیوانی در کودکان است. زیرا از همان دوران کودکی میشود کودک را به هر عادتی آشنا کرد. مثلاً در ساعات مخصوص به کودک شیر بدهند و یا او را به تنهایی و تنها ماندن عادت بدهند. 1
و همین طور در تداوم زندگی باید کودکان را به کارهای خوب و وفاداری، ایثارگری، بخشش، جود و کرم، عادت داد. که امام علی(ع) فرمودند :
العادَةُ طبعِ ثانٍ 2 یعنی عادت برای مردم، خود طبیعت دومی بشمار میآید.
و در کلام دیگری فرمودند: رَدُّ المعتادِ عَن عادتِهِ کالمعجز. 3 معتاد را از عادتش برگردانیدن به معجزه شبیه است و واقعاً مشکل.
همین عادات نیکو بستگی دارد.
الف) فطرت سالم ب) صفت عادت و زود خوکردن
ج) تمرین و تکرار د) قدرت تمیز و رشد.
کیفیت تربیت
کیفیت تربیت یکی از مباحث مهم تربیتی است. زیرا کیفیت تربیت مقررات و قوانین کامل و ارزشهای اخلاقی، انسانی و الگوهای مشخص و معیارهای ثابت اخلاقی لازم دارد. مکتبهائی که به ارزشهای اخلاقی توجه ندارند نمیتوانند تربیت را روشن کنند و آنها که میگویند اصالت با ماده و مادیات است و یا فلسفۀ دیالکتیکی را باور دارند و شعار میدهند. (همه چیز در تغییر و تحول است و قانون ثابت و جاویدان نداریم. همه چیز عوض میشود و در کمونیسم قوانین جاویدان و اخلاقیات ثابت دروغ است و اخلاقیات، وابسته به منافع پرولتاریا و کارگران است.4 1
چگونه میتوانند معیارهای تربیتی و الگوهای صحیح آن را باور کنند و ارزشهای اخلاقی ثابت را بپذیرند. وقتی همه چیز تغییر میکند و چیز ثابتی نداریم ارزشهای اخلاقی و مقررات تربیتی نیز متزلزل خواهد شد.
پس کیفیت یعنی مکتبهائی که در تحولات زمان و گذشت روزگار دچار تحریف و مسخ گردیدند و اصالت و سلامت مکتبشان از بین رفته و تراوشات معزّی خود را در کتب آسمانی دخالت دادند نمیتوانند در کیفیت تربیت موفق باشند و بشر مادی که با نقص و عجز خود در نیمهراه علم مانده است و شناخت کافی از انسان و نیازمندیهای او ندارد. نمیتواند مقررات فطری، طبیعی، اخلاقی، انسانی را بشناسد و بشناساند. انسان آفریدۀ خداست و فقط خدا میداند که مقررات مورد نیاز چیست و چگونه باید تربیت شود.
ویژگیهای تربیت در اسلام
چهار ویژگی کلی نظام تربیتی اسلام را ذکر میکنیم :
1ـ تربیت الهی است : منظور از الهی بودن تربیت این است که جهت همۀ فعالیتهای تربیتی، اعم از اهداف، محتوا، اصول و روشهای تربیت همگی به سوی خداوند است نظام تربیتی، باید صبغۀ الهی داشته باشد و محصولی که تولید میکنند به درد جامعۀ اسلامی بخورد.
2ـ تربیت فطری است : فطری بودن تربیت هماهنگی بایدها و نبایدهای تربیت با جان و روان انسان را نشان میدهد.
نظام تربیتی چیزی جز مجموعهای از بایدها و نبایدها نیست در نظام تربیت اسلام با توجه به اینکه واضع و تعیین کنندۀ این دستورات و ضوابط رفتاری خداوند است، همسویی اصول و روشهای تعلیم و تربیت با نیازهای فطری انسان به طور اکمل رعایت شده است.
به اعتبار دیگر این نسخهای است که توسط طبیب حاذق برای درمان دردهای بشری تجویز شده است.
3ـ تربیت همه جانبه است: انسان دارای توانائیها و استعدادهای مختلف است. هر یک از استعدادها به منزلۀ گلی است که در مزرعۀ وجودی انسان کاشته شده است. و برای پرورش همۀ آنها باید محیط تربیتی مساعد تدارک دید.
اگر برخی از این بذرهای گل رشد کنند و برخی در دل خاک پنهان مانند مزرعه وجودی انسان طراوت لازم را نخواهد داشت.
تعلیم و تربیت اسلامی به رشد همۀ این تواناییها عنایت دارد و جنبههای اساسی شخصیت انسان را به طور موزون و هماهنگ پرورش میدهد.
4ـ تربیت محور همه چیز است : در نظام تربیتی اسلام، حیات و مشروعیت هر بعدی از زندگی انسان به تربیت سالم وابسته است. در میدان سیاست کسی ماندنی است که سیاست او زمینه ساز تربیت صحیح باشد و خود او نیز با رفتار خود نمونهای از تربیت الهی را نشان دهد.
در صحنه جنگ و جهاد آن مجاهدی پیروز است که برای خدا بجنگد و با محو عوامل مخلّ رشد و کمال انسان محیط سالمتری برای پرورش انسان فراهم سازد.
به طور کلی هر فعالیتی که انجام میگیرد به منزله ابزار و وسیلهای برای ایجاد محیط تربیتی مساعد برای انسان منظور شود و هرکس در صحنهای صفات انسان الهی را با خود داشته باشد.
نتیجه گیری
ـ گفتیم انسان خلیفه الهی است و از فطرت الهی برخوردار است فطرت به طرف کمال و تکامل گرایش دارد. انبیاء آمدند تا فطرت انسان را شکوفا نمیاند.
ـ معلم و مربّیگری شغل انبیاء است نقش تربیتی همه جانبه معلم میتواند در شکوفایی همه جانبه کودک و نوجوان نقش اساسی به عهده بگیرد.
ـ پدر و مادر نیز به عنوان اولین معلم کودک میتوانند در تعلیم و تربیت کودک مهم بسزایی داشته باشد.
آگاهی به نظام تعلیم و تربیت، شیوهها و روشها و الگوها، موانع و محدودیتها و تعلیم و تربیت، یافتن الگوی مناسب برای ارتباط بین معلم و شاگرد، شناخت کودک و کودکی و نیازها و مقتضیات این دوران، پرورش هم زمان روح و جسم کودک، بهرهمندی از متون و تعالیم تربیتی این نظام تعلیم و تربیت در اسلام از نگاه قرآن، نهج البلاغه و روایات میتواند به معلم و مربّی کمک نماید :
ـ تا تمام صلاحیتهای علمی و آموزشی و تربیتی در تعلیم و تربیت را بدست آورد.
ـ تا به تعلیم و تربیت اسلامی باور داشته باشد و سعی نماید یادگیرنده را به خدا متوجه کند.
ـ تا در تأمین هدفهای تربیتی اعم از عقلانی، عاطفی، اجتماعی، جسمانی، معنوی، اخلاقی، علمی و... هدایت و راهنمایی لازم را به عمل آورد.
« به امید آنروز »
منابع
ـ قرآن کریم
ـ نهج البلاغه
ـ معلم محبوب، شرایط مقبول مدرسۀ مطلوب ـ رضا فرهادیان ـ ناشر: مؤسسۀ فرهنگی تربیتی توحید. چاپ دفتر تبلیغات .
ـ مسئولیت تربیت، محمد دشتی، انتشارات مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین.
ـ روشهای آسیبزا در تربیت از منظر تربیت اسلامی ـ محمد رضا قائمی مقدم پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
ـ صلاحیتهای حرفۀ معلمی، مؤلف، دکتر حسن ملکی ، انتشارات مدرسه ـ چاپ اول.
ـ قصههای تربیتی چهارده معصوم(ص) ، محمد رضا اکبری ، انتشارات پیام عترت .
ـ رفتار پیامبر با کودکان و نوجوانان ـ محمد علی چنارانی ـ چاپ آستان قدس رضوی .
1فطرة الله الَّتی فَطَرَ الناسَ عَلَیْها 110 قرآن کریم.
2نهج البلاغه خطبه اول
[1] . احزاب، 21
2لوتان . کوی . آموزش و پرورش تطبیقی، ترجمه دکتر محمد یمینی دوزی. چاپ اول . سازمان سمت تهران 1375 ص 400.
1انسان و سمبل هایش. یونگ . فصل مربی ص.443
2تاریخ سیاسی اسلام. ج11. ص 355. و شیعه و زمامداران خودسر . ص 113.
3تفسر روح البیان ج1 ص104
4بحارالانوار ج2 ص 17
1مستدرک ج2 ص 298
2وسائل الشیعه ج15 ص176 باب69 حدیث1 ـ و کتاب من لایحضر الفقیه ج3 ص307
1منتهی الآمال ص714
2بحارالانوار ج23 ص11
3غرر الحکم ص393
1زندگی و پرورش کودک ص13
2غرر الحکم
3بحارالانوار ج17 ص217
4اصول مقدماتی فلسفه 9 ژرژپولیت. مارکس و انگلیس از ص68 به بعد.