مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2592
  • بازدید دیروز : 3966
  • بازدید کل : 13112674

تاريخ مطبوعات دوران مشروطيت


تاريخ مطبوعات دوران مشروطيت:

تالیف: فیروز خردمند

يك لحظه توقف كنيم،

ماشين زمان ما رابا خود مي برد.

يكصد وهفتاد سال است كه مااز (( كاغذاخبار )) جدا شديم.

اكنون با سرعتي بيش از تصور ازسايت هاي خبري سبقت مي گيريم.

تاكجا خواهيم رفت ؟

در چند ده سال پيش ،

شايد نزديك است كه يك قرن سپري گردد،

در ناكجا آبادي ،

در حياط باغ شاه ودرزيرخنده هاي محمدعليشاه ودرسرمستي جلادان قزاق روسي ،

دركنارآن فواره ي بزرگ آب ،

برروي چمن ها،

دوجلاد ديو صفت،

طنابي رابرگردن ميرزاجهانگيرخان صوراسرافيل انداخته بودندوبا تمام قدرت ازدوطرف طناب مي كشيدندودر صداي خرخر ميرزاجهانگيرخان جلادي ديگر خنجربرقلب سيد فرومي كردوخون ازدهان ميرزا فواره مي كرد. چه افتخاري داشت كه (( شابشال خان )) روسي پابرسينه خون آلود صوراسرافيل گذاشته بود وبرچنين سانسور فيزيكي رشك ميبرد. وخون سيد برچمن ها رنگي ديگر مي داد. امروز اين سايت هاي خبري ومطبوعات الكترونيكي ميراث خون ميرزاجهانگيرهاست.

ميراث حرمت پاسداران شرف وانسانيت انديشمندان است. ميراث خونهاي رنگين روشنفكري وبيداريست.

ميراث آزاديخواهي واصلاح انديشي هاست. آگاه باشيم! زمان ماراباخود مي برد. وارتباط بيداريمان به جاي اينكه افزون گردد تخفيف مي يابدومي رود كه درسياه چاله هاي فراموشي به انتهاي فراموشي برسد. بايد دوباره به سراغ تاريخ باز گرديم و ورق بزنيم تاريخ آگاهيمان را، حتما امروز باز مي يابيم مكانهايي را كه در آنجا به بن بست انديشه ها رسيده ايم وبه جاي انديشه ي نو دست برسلاحهاي زنگ زده ي تاريخ ميبريم وخنده هاي وحشت تاريخ را دوباره باز سازي مي كنيم.

افسوس ! انديشه هاي نوگرا، تفكرهاي نو، روابط ملل، نوانديشي هاونو آوريها واصلاح انديشي ها اين ارتباط را نزديكتر كرده است. يكي از اولين ارتباطات نوين در اين كشور كه به صورت جامع در يكصد وهفتاد سال پيش از امروز پا به عرصه ي آگاهي انديشه هاي عمومي ونوآوريهاي ملي نهاد مطبوعات بود.

انديشه اي جديد وتحفه اي از فرنگ،

با اولين نام (( كاغذ اخبار )) .

اين كاغذ اعجاز كننده درطي سالهاي عمرخودنوآوريهايي كرده است كه باعث پيشرفت علم وانديشه وآگاهي وروشنفكري در ميان مردم گشته است.

هرچند كه در روزهاي نخستين تولد ((كاغذ اخبار )) انحصار آن با دولت عليه قرار داشت وبه باور رسالت خود نرسيده بود،

و خبرهايي در موقعيت دارالسلطنه حكومت وحاكمان واز اعمال خويشان درباري واخباري چند از عطسه فرمودن همايوني ،

افزايش حرام سراي همايوني،

تيله بازي فرمودن حضرت اجل با مليجك،

افزايش هداياي چاپلوسان ،

بذل وبخشش فرمودن حكومت ولايات،

سفير فرمودن حرامزاده هاي درباري ،

امير نويان گرديدن كودكان ،

امير تومان شدنهاي شير خوارگان ،

سرتيپ فرمودن بچه ها و…

اما چند صباحي گذشت ومطبوعات ملي پاي به عرصه ي وجود گذاشت ورسالت ((كاغذ اخبار )) آغاز گرديد.

آنچه باعث اين نوگرايي گرديد ،

تفكرهاي روشنفكرانه اي بود كه مردم را به سوي بيداري عمومي فرا مي خواند.

در زمان ( عباس ميرزا ) محيط روشنفكرانه اي در كشور بوجود مي آيد كه مردم را از فقر فرهنگي وسياسي واقتصادي به سوي سرچشمه آگاهي وبيداري وسيراب گرديدن در اين زلال سوق ميدادند وانديشمندانيي پا به عرصه وجود نهادند كه مردم را از تاريكيهاي جهل هزاران ساله ي خود بيدار وبه سوي روشنائي هاي اميد آينده راه را هموار ساختند.

در ميان اين نو انديشان مي توان از انديشه ها وتفكرات بي شماري ياد كرد كه در راه بيداري مردم خود گام برداشته اند.

مي توان از ((ميرزا حسين خان سپهسالار اعظم ) ياد كرد. از ( عبدالرحيم طالبوف ) در نوشته وعقايدش ياد كرد ،

از ( ميرزا ملكم خان ناظم الدوله ) ،

از ( فتحعلي آخوند زاده ) ،

از ( يوسف خان مستشارالدوله)،

از محمد خان سينكي مجدالملك ) ،

و از …

كه هر كدام در انديشه هائي براي مشروطه شدن حكومت ، بيداريهايي را در ميان مردم خود رواج دادند.

( عبدالرحيم طالبوف ) در تئوريهاي قانوني مشروطه وبيداري ايرانيان سعي در نشان دادن دو نوقانون مي كند ، قانوني معنوي وقانوني مادي ، وي آزاديهاي مشروطيت غربي را ارزش مي دهدوآزادي را در شش ماده بيان مي دارد. (1)

1 1. آزادي هويت يا آزادي فردي

2. آزادي عقايد

3. آزادي مطبوعات

4. آزادي گفتار

5. آزادي اجتماعي

6. آزادي انتخاب

( طالبوف ) قانوني معنوي را ، قانون الهي مي داند كه توسط پيامبران به وسيله وحي آورده شده وقانون مادي را قانونيي كه توسط انديشمندان ودانشمندان بوجود آمده مي داند.

در انديشه هاي ((طالبوف )) هرگزانكارقوانين الهي توسط پيامبران ديده نمي شودولي از دخالت دادن آنها نيز در امور كشور وجنبه هاي مادي زندگي دوري مي كندودر اجرا قوانين مادي را پيشنهاد مي كند. (2)

((طالبوف )) معتقدبه خدا بودوبدستورهاي اسلام تااندازه اي عمل مي كرد، اودر نوشته هايش اسلام را ((دين پاك))مي خواندودرسال 1317ه.ق. به حج رفت... بديده او اگرچه مسائل مذهبي مهم هستند

ولي حوزه جداگانه اي را اشغال مي كنند كه ازسياست وقوانين عرفي وغيرمذهبي كه نظارت ومسئوليت خردمندان كشور قرارداردجداهستند... (3)

((طالبوف )) رژيم هاي سياسي را سه گونه بخش مي كند:

1-حكومت استبدادي مطلق كه در آن وزرائ ، صرفا در برابر پادشاه مطلق مسئووليت دارند واينگونه رژيم به دو گونه است:

الف) حكومت مطلقه بايك قانون ساخته وپرداخته شخص پادشاه بدون توجه به سودمردم..

ب) حكومت مطلقه اي كه قانون هم نداشته باشد وصرفا اراده ي افراد در آن حكومت مي كند ...

2-رژيم مشروطه سلطنتي كه داراي نظام دو مجلسي است.

3- رژيم جمهوري كه در آن مانند برخي از كشورها از جمله فرانسه يك رئيس جمهور انتخاب شده از سوي مردم در مقابل خود براي مدت چند سال حكومت مي كند.

يكي ديگراز اين انديشمندان غربگرا كه موجب بيداري ايرانيان گرديد، ((ميرزا فتحعلي آخوندزاده ))بود. وي نخستين مسلماني بود كه جنبه هاي ضد اسلامي مشروطه دمكراسي را به شيوه اي بسيار آشكار وروشن بيان مي كرد.

وي حكومت مشروطه اي راپيشنهاد مي كرد كه خودمردم با انقلاب بكف آرند نه آنكه صرفا از رهبران نوگرا سرچشمه گيرد.(4)

از ديگر عقايد نوگراي آن روزگار بايد از ((محمد سينكي ، مجدالملك )) ياد كرد:

وي از وابستگان حكومت قاجاريه بوده است وازدست نويسهاي او كتاب (( كشف الغرائب )) پديدار گرديد. وي در اين كتاب از نظام حكومتي زمان خود انتقاد مي كند وتنها علت ناكاميهاي ملت ايران را نبودن ونداشتن يك قانون وتنها راه نجات

ايران راداشتن يك ((مجلس بزرگ )) مي داند.

از ديگر نوانديشان (( ميرزا حسين خان سپهسالار اعظم )) بود. انديشه هاي وي كمك فراواني براي گسترش مشروطه خواهي در ايران شد. وي كه سفير ايران در استانبول بوددر مكاتبات خود با دربار و وزرارت خارجه ايران از تحولات نوسا زي عثمانيها ياد مي كند وبراي اولين بار از يك مجلس ياد مي كند كه امپراطورواتباع عمومي را بطور يكسان وبرابر مي خواند.

وي هميشه در نامه هايش دولت ايران را به پيروي از تركيه مي خواند. وي در سال 1289 ه.ق. صدراعظم ايران شد ويك كابينه بنام (( دربار اعظم )) ويك ((مجلس مشورت)) بنياد كرد كه نه وزراتخانه بود ودر آن قوانين تصويب مي شد.

اين اولين مجلس در تاريخ دوران قاجاربودكه در دولت بوجود آمد. هرچند كه اين (( مجلس مشورت )) عمر كوتاهي داشت ولي زمينه ي آشنايي ايران رابا اصول مشروطيت هموار كرد. (5)

از ديگر انديشمندان نوگراي آن زمان مي توان از (( يوسف خان مستشارالدوله ))نام برد . وي به عنوان كنسول ايران در ((پترزبورگ)) كنسول تفليس وكاردارسفارت ايران در پاريس بودودر مدت خدمت خود چهار بار به انگلستان ((لندن))سفر كرد.

...مستشارالدوله نخست تحت تاثير پيشرفتهاي روسيه در آمده ، آرزو مي كرد كه ايران روزي بدان مرحله از پيشرفت برسد. در پاريس ولندن در يافت كه انگليس وفرانسه صد بار از روسيه پيشرفته تر هستند.

مستشارالدوله با شگفتي فراوان از خود مي پرسيد كه علت اينهمه پيشرفتها ي باور نكردني چيست وسرانجام به اين نتيجه مي رسدكه از رشد و ترقي آن كشورها در يك كلمه يعني ((قانون )) نهفته است. قانوني كه بر آن كشور ها حكومت مي كرده ودر ايران وجود خارجي نداشته است.

از ديگر انديشمندان نوگراي آن زمان از (( ميرزا ملكم خان ناظم الدوله ))ياد كرد. وي در يك خانواده ارمني بدنيا آمد وبعدها به اسلام روي آورد.به مدت 9 سال در پاريس بود، بعداز مراجعه به ايران در (( دارالفنون )) به عنوان مترجم استخدام شد. هنگامي كه ((مشيرالدوله )) كابينه دولت خود را تشكيل داد(( ملكم خان )) رساله اي به عنوان (( دفتر تنظيمات ))پيرامون يك رشته اصلاحات در سراسر كشور خطاب به (( مشيرالدوله )) نوشت.

در سال 1878 ميلادي به عنوان مقام سفارت كبراي ايران در لندن انتخاب گرديدودر سال 1306 ه.ق. به خاطر درگيري در مسئله امتياز (( لاتاري )) از سفارت افتاد.

در سال 1307 ه.ق. روزنامه (( قانون )) را افتتاح كرد ودر اين روزنامه تمام وطن پرستان رابه نوگرايي دعوت مي كرد. وي در اين روزنامه تنها علت وبرپايي ايران ،اسقرار يك قانون مي دانست.

وي در شماره اول ((روزنامه قانون )) مي نويسد:

...اين جريده از براي آدم نوشته مي شود. كسانيكه آدم نيستند نبايد اين اوراق راببينند.(6)

منظور وي از ((آدم نيستند)) كساني هستند كه ارزشهاي انساني رازير پا مي گذارندومستقيما به دولت ايران انتقاد مي كند كه چيزي به عنوان قانون را نمي شناسد.

در سرمقاله شماره اول (( روزنامه قانون)) مي نويسد:

...ايران مملو است از نعمات خدادادي ، چيزي كه همه اين نعمات راباطل گذاشته نبودن قانون است، هيچ كس در ايران مالك هيچ چيز نيست زيرا كه قانون نيست.حاكم تعيين مي كنيم بدون قانون، بندگان خدا را مي كشيم بدون قانون، سرتيپ معذول مي كنيم بدون قانون، حقوق دولت را مي دزديم بدون قانون ، خزانه مي بخشيم بدون قانون ،شكم پاره مي كنيم بدون قانون،...(7)

ودر شماره چهارم خود نامه اي به ناصرالدين شاه مي نويسد:

...قربان خاكپاي جواهر آساي اقدس همايونت شوم، در مدت چهل سال سلطنت هيچ قسم توجه شاهنشاهي در اصلاح امر ايران ثمري نبخشيد، با اين فراغت طولاني وبا همه اقدامات ملوكانه ، امروز ولايات ايران خراب تر ، خلق ما مفلوك تر ، لشكرها بي نظم تر، استقلال دولت كمتر ، رنجش عامه بيشتر وخطر انهدام بيشتر شده است...(8)

چنانكه در پيش نيز گفته شد در زمان (( عباس ميرزا )) اقداماتي بوجود آمد كه آگاهان وكساني كه به امور كشوري وبين المللي علاقه اي داشتند افزون گرديد، وعده اي را براي مطالعات نوگرايي به خارج از كشور فرستادودر كليه امور كشورداري ،حقوق وقانون وانتخابات وآزاداي ومطبوعات هر كدام ارمغاني را براي ايران از اين سفر نوگراي خود آوردند.

يكي از اين افراد ((عبد الطيف موسوي شوشتري ))بود. وي در كتاب ((تحفه العام )) گزارشهايي از آگاهيهاي وي نسبت به پيرامونش را منعكس كرده است. اين كتاب هرچند كه در حمايت وستايش انديشه ها ودانشهاي انگليسهاست ولي در حقيقت هشداري بود براي ايرانيان نسلهاي بعداز خود. وي در نوشته هايش به غيرقانون ، سياست، فرهنگ وقضاوت و وكالت ، تنها كسي است كه براي اولين بار در نوشته هاي خود چيزي به عنوان ((مطبوعات و روزنامه )) ياد مي كند.

...تا آن روز گار كسي در هيچ يك از سفرنامه ها وكتب خود عنواني از (( مطبوعات )) نبرده است وشايد گفت كه (( عبدالطيف شوشتري ))اولين شخصي است در ايران نامي از مطبوعات را در كتاب خود مي بردواز نزديك با آن آشنا مي گردد.(9)

...اخبار مملكت را در هر هفته در يك جزو كاغذ ...نويسند واز آن پانصدوششصد جزو قالب زنند وبه اطراف وبه خانه هاي هريك از اعاظم جزوي فرستند تا جميع مردم از حوادث مملكت آگاه شوند وكسي كه در اين كار معين است ، مختار است ، از او بازپرسي نيست. هر چه بشنود را ست يا دروغ ، خوب يا بد ، حتي اگر امري قبيح ازيكي از بزرگان يا رئيس ...كه تمامي مملكت فرمان فرماست سرزند بنويسد واحتياط نكند . گويند در اين كار مصالح بسياري است. (10)

انديشه گر ديگر ايراني كه نوشته هايي بسنده در زمينه ي پديده هاي نوين اروپا در آغازين سالهاي سده ي 19 به دست داده (0 ميرزا ابوالحسن شيرازي )) معروف به (( ايلچي )) است.

((ايلچي )) به يكي از مهمترين و سودمندترين نهادهاي دمكراسي يعني (( مطبوعات )) كه در اصطلاح (( ركن چهارم مشروطه )) نام گرفته ، اشاره ودر توصيف آن بيش از يك صفحه از كتاب ((حيرت نامه )) خود را سياه مي كندولي هركز پيرامون اهميت واقعي مطبوعات ونقش بنيادي كه روزنامه در بالا بردن سطح آگاهي همگان بازي مي كند سخن نمي راند. معمولا از روزنامه به عنوان وسيله اي براي پر كردن انديشه هاي همگاني با بهره گيري از اصل آزادي انديشه وبيان نام برده شده است.

دكتر عبد اهادي حائري مي نويسد:

...(( عبدالطيف شوشتري )) كه انگليس ويا هيچ كشور غربي ديگري را نديده بود و داوريش بر پايه ي آگاهيهاي دست دوم در هندوستان بود يكي از جنبه هاي مهم روزنانه ومطبوعات را با توجه بدان اصل به شيوه اي بس انديشمندانه تر مورد بررسي قرارمي دهد. اما:

(( ايلچي)) از چگونگي فروش روزنامه كه آن را ((
News )) يا ((كاغذ اخبار )) مي خواند واندازه ي آن كه (( يك چارك در سه چارك ))بوده واين كه روزنامه ي خبري امروز ((آلت تطهير غايط فردا )) مي شود سخن به ميان مي آوردودر مورد دو جنبه ي مهم روزنامه يعني محتواي آن وفايده ي آن تنها اين سخنان نه چندان بنيادي را براي گفتن دارد.

…مردمان آن كاغذ را به نيم قروش يا كمتر وبيشتر مي خرند وجمع وجوه ((نوز )) هفتصد هزار تومان ا ست كه عايد خزانه ي شاهي مي شود ومدار روزگار اهل ((نوز)) نيز با حسن وجهي مي گذرد. واز جمله مضامين آن اينكه فلان سردار فتح كرد وفلان شكست خورد، وفلان عروسي كرد وبهمان راپسر يا زن مرد، ودر فلان خانه ضيافت شد وفلان را به رقص آوردند وفلان را سخريه نمودند وفلان كس رابه نفت اندودند. (12)

از ديگر افرادي كه مي توان به عنوان هواخواه نوگرايي نام برد، ((ميرزا صالح شيرازي )) فرزند ((حاجي باقرخان كازروني ))است.

((ميرزا صالح ))نخستين چاپخانه ي دولتي ايران را در تبريز بكار انداخت وبراي اولين بار در تهران روزنامه اي را با نام ((كاغذ اخبار )) منتشر ساخت.

…وي از نوگراييها ، نوآوريها ونوسازيهاي جهان غرب ، به ويژه روسيه و انگليس به شيوه اي گسترده سخن آورده ودر باره ي بسياري از آنها گرايشهايي هواخواهانه از خود نشان داده است. وي از پيشرفتهاي انگليس در زمينه هاي گوناگون دانش و امور اداري و كشوري ياد كرده است، صنعت چاپ، علم شيمي ،نظام پارلماني ،اهميت حكومت قانون ، آزادي براي مردم، شركت مردم در حكومت از طريق انتخابات عمومي و اخذ آراء ومحدود بودن قدرت و اختيارات شاه از مسائلي است كه (( ميرزا صالح )) در زمينه نوگرايي مورد بحث قرار داده وبه شيوه اي آگاهانه به هم ميهنان خويش شناسانده است. (13)

بي اعتنائي هاي ناصرالدين شاه نسبت به امور مملكت داري وخيلي از اصلاحات اساسي كه كشور را در حالت سكون نگه داشته بود، روشنفكران وآزاديخواهان ايران را به قدري برآشفته كرده بود كه حتي عده اي از آنان نتوانستند در كشور بمانند وشروع كردند گروه گروه به مهاجرتهاوتبعيدهاي خود خواسته.

اين مهاجران در كشور هاي مختلف چون مصر، عثماني وهندوستان وكشورهاي اروپايي اولين گروههاي آزادانديشي وروزنامه نگاري رابنا نهادند، وشروع به روشنفكرهايي در مورد حكومت استبدادي وپيشرفتهائي كه در كشور هاي اروپايي به يك حكومت مشروطه دمكراسي رسيده است، وكم كم بذر آزادي وآزاديخواهي را در زبان ملت ايران كاشتند كه اين آزاديخواهي تبديل به حكومت مشروطيت ايران گرديد.

عده اي از انديشمندان وآزاديخواهان كه هر كدام به نوعي از ايران خارج شده بودند، در كشورهاي مختلف اقامت گزيده بودند. كشور عثماني يكي از اين كشورهايي بود كه انديشمندان وآزاديخواهان ايراني زيادي را در خود جاي داده بود.

… در سال 1303 ه.ق. حدود 16 هزار ايراني در كشور عثماني زندگي مي كردند كه هزار ايراني در كار تجارت مشغول بودند.(14)

كشور تركيه از چندين لحاظ براي فعاليت هاي سياسي ايرانيان مناسب بود.

اول اينكه تركيه كشوري بود كه حجم وسعيي از كالاهاي كاروان هاي تجاري اروپا وشرق را به هم متصل مي كرد وتجار ايراني نيز براي رساندن كالاي خود به اروپا از اين خط مسير گذر استفاده مي كردند.

وجود تجار ايراني در اين كشور تنها اكتفا به واردات ويا صادرات كالاهاي تجاري نبوده بلكه نوعي نوگرايي و آزاديخواهي اروپايي را نيز به همراه كاروان تجاري وارد ايران مي كردند.

دوم اينكه اكثر زائران خانه خدا از مسير خط تركيه عبور مي كردند.

سوم اينكه تركيه هم مرز با ايران بود وبراي فعاليت هاي سياسي جاي مناسب به شمار مي آمد وبدين جهت عده زيادي از ايرانيان در آنجا ساكن شده بودند.علاوه بر آن اختلافات ورقابت هاي دائمي ميان دربار تهران واسلامبول، اين شهر را مركز ي براي فعاليتهاي مخالفان سياسي كرده بود.

يكي از مطبوعات آزاديخواهي ايران ((روزنامه اختر )) بود كه در استانبول ودر مورخه 16 ذيحجه 1292 ه.ق. توسط ((ميرزا مهدي ومحمد طاهر )) در استانبول پايتخت امپراطوري عثماني متولد شد. اين روزنامه تا تاريخ 1313 ه.ق. 1895 ميلادي انتشار مي يافت.

((ادوارد براون )) مي نويسد:

روزنامه اختر تنها جريده ي قابل مطالعه زبان فارسي است كه هفته اي يك بار در استانبول به چاپ مي رسد.

…در دوران تيره وتار استبداد (( روزنامه اختر )) كمك بزرگي به تنوير افكار ايرانيان نموده است. (15)

((ادواد براون )) برخلاف اينكه بداند ((روزنامه اختر )) چرا وچگونه و توسط چه كساني انتشار يافته است صرفا بخاطر بعضي مطالب آزادانديشي كه توسط خوانندگان روزنامه ارسال مي گرديد ونقد وبررسيهايي كه اين روز نامه در مقابل حكومت ايران وكشورهاي خارجي مي كرد و بخصوص سياستهاي كشور عثماني رابراي دولت ايران تفسير مي كرد، در تاريخ مطبوعات مشروطيت ايران از اختر به عنوان ((تنها جريده قابل مطالعه در زبان فارسي ))ياد مي كند.

در اين شهر روزنامه هاي زيادي در زبانهاي مختلف چاپ مي شد، روزنامه هاي تركي، فرانسه ، رومي ، ارمني ، عربي وبلغاري.

واما اختر اولين روزنامه ي فارسي زبان بود كه با مجوز و حمايت دولت ناصري در خارج از مرزهاي ايران انتشار مي يافت .اما به نكته اي كه هرگز در تاريخ مطبوعات ايران به آن اشاره نگرديده است نقش سفارت ايران در جريان آنجاست، سفارتي كه از هر جهت مديون 12 سال خدمت ((ميرزا حسين خان سپهسالار بود.

او در مدت سفارت خود به روشنفكران تبعيد شده به تركيه نزديك شد كه معروفترين آنها (( ميرزا ملكم خان )) بود.

… پس از سپهسالار وبعداز يك دوره كوتاه مدت دو ساله سفارت ايران بدست ((حاج محسن خان معين الملك )) افتاد. او با عناصر اصلاح طلب داخلي از جمله (( علي خان امين الدوله )) آشنايي وپيوند خويشي داشت. با همين پشتوانه منشاء كارهاي بزرگي در آنجا شد، او در دوره 18 ساله سفارت خود روزنامه اختر را به راه انداخت وكوشيد با ديپلماسي قوي خود توجه دولتمردان ايراني وعثماني را به لزوم انتشار روزنامه مذكور جلب كند. نايب اول ومترجم سفارت را نيز به خدمت اداره ي اختر فرستاد.

پس از او اين وظيفه را (( ميرزا اسدالله خان ناظم الدوله)) برعهده گرفت.(16)

انتشار روزنامه اختر توانست در مدت كوتاه جمع بزرگي از آزاديخواهان را دور خود جمع كند و نويسندگان آزاديخواه در مقالات آن روزنامه شريك گرديدند . وازآن ميان از ((ميرزا آقاخان كرماني )) و (( شيخ احمد روحي كرماني )) نام برد كه اين دو تن بعداز كشته شدن ناصرالدين شاه به جرم دخالت در ترور شاه به دولت ايران تحويل گرديدند ودر شهر تبريز ودر زير زمين منزل مسكوني زنداني وبعد از مدت.كوتاه همراه يك تن ديگر به طرز فجيع سر بريدند.

… روزنامه و ((گازت)) روشنايي بخش آفاق و مدنيت است و كمل الجواهر آفاق ترقي ملك وملت . فلك دانش را ماهي است تابان ،آسمان هنر را مهري است درخشان ، راستي جويان را مجموعه لطائف آثار است ، آگاهي خواهان را جريده ي خلاصه افكار تقويم وقايع گذشته وحال است، امنيت افزاي سلامت زمان استقبال ، گازت كه به نيت پاك در خدمت قومي كوشد آن گروه بختيارترين مردم خواهد بود.بدين وسيلت گوي نيكنامي را در كوي انسانيت تواند ربود.گازت به رستگاري واستقامت باشد ، جليس ظريفان پاك ضمير است وانيس العيان آگاه خير، مدعي است بي مزاحمت ، مصاحبي است بي نفاق، مخبري است بي غرض ، خادمي است بي ارادت ، محرمي ا ست بي خيانت، همدمي است بي ريا ، رفيقي است صديق ، ناصحي است مشفق ، تاريخي است ناطق … (17)

ناصرالدين شاه با توجه به اينكه خود شخصا دستور ومجوز انتشار روزنامه اختر را در استانبول صادر كرده بود ولي گاه گاهي نيز از مطا لب روزنامه اختر برآشفته مي شد. وبارها حتي دستور جلوگيري از انتشار آن را صادر كرده بود . وروزنامه اختر در عمر بيست ساله ي خود چندين بار توقيف گرديد وبارها نيز از ورود اين روزنامه به خاك ايران جلوگيري به عمل آورد.

روزي نسخه اي از روزنامه اختر كه به دستش رسيده بود واز خواندن آن بقدري برآشفته بود كه در نامه اي حتي مطالعه آن را به خارجيان مقيم ايران نيز قدغن كرد ودر فرماني به (( امين السلطان )) مي نويسد :

… اين روز نامه اختر باز هم فضولي هاي زيادي مي كند. نسخه ي آن را ديدم،حال مي دهم بياورند.

((آرتيكلهاي )) بدي نوشته شده است. ملاحظه مي كنيد اين روزنامه اين دفعه بايد جدا قدغن سخت بشود كه پستخانه قبول نكرده ونياورند به ايران ، حتي به چاپار هاي انگليس وروس وفرانسه هم قدغن كنند كه منبعد روزنامه اختر نياورند به ايران …به سفراء هم خودتان قدغن بكنيد كه چاپارهاي آنها روزنامه اختر را قبول نكرده نياورند. البته …

…كار كرد ديگري كه سفارت ايران براي اختر در نظر داشت وآن را از نامه ي (( معين الملك )) به شاه بعداز تعطيلي نخست اختر مي فهميم ، آن بود كه سفارت ، اختررا سلاحي عليه (( ياوه كويي هاي روزنامه هاي ترك )) مي خواست. با توجه به اين قضايا مي توان پي برد كه چرا دولت ايران رضايت داد كه در خارج از نظارت وزارت انطباعات خود ، روزنامه فارسي منتشر شود.(18)

اختر در ابتدا توجه زيادي به اخبار ايران نداشت ونخستين بار در شماره 15- سال سوم خود خبر جشن سي امين سال سلطنت ناصرالدين شاه به نقل از روزنامه (( ويندابند پست
winda bond post )) چاپ كرد. (19)

يكي ديگر از مهاجرين ايراني كه سعي در اتحاد ممالك اسلامي ميكرد(( سيد جمال الدين افغاني (اسد آبادي)) بود . اسدآبادي بدنبال حكومت مشروطه نبود بلكه با هر عنواني مي خواست طرح يك امپراطوري اسلامي را در شرق زمين به عنوان اتحاد ممالك اسلامي بنيان كند.

ودر اين ميان نيز سعي مي كرد كه حكام اين امپراطوري را هر كشوري كه او را به عنوان قبول وي بداند مسلمين رابه طرف آن حكومت سوق دهد.وي بعداز راهيابي به دربار حكومتي ايران وديدار با ناصرالدين شاه وهمينطور بعداز تبعيد اوازايران در دربار عثماني راه يافت وسپس تلاشهايي رابراي رسيدن به همكاريهاي انگليس انجام دادولي از آنجايي كه نتوانست حمايت هيچ كدام از كشورها را جلب كند ،با يك شخص مصري ((شيخ محمد عبده)) توانست روزنامه ((العروه الوثقي ))را در پاريس انتشار وتوزيع كند.اين روزنامه بطور مجاني به تمام كشورها ارسال مي گرديد.((سيد جمال الدين )) افكار خود را توسط اين روزنامه منتششر مي دادوهدف خود را در روزنامه ((العروه الوثقي )) تاحد امكان در خدمت شرقيها بودن مي داندوعلل ومواردي را كه باعث ضعف وسقوط آنان شده ،بيان مي كند.

چنانچه از اولين شماره اين روزنامه كه در سرمقاله مي نويسد، هيچگاه اشاره اي به اخبار داخلي ايران نمي كند بلكه وي هميشه به عنوان شرق ومردم شرق زمين ياد مي كند.

… هدف ما از انتشايران فاصله مي گيرد واين امر باعث مي گردد كه روشنفكران وانديشمندان به سوي اختر كشش پيدا كنند ونظرات خود را انتشار دهند واز سال ششم انتشار اختر ، ميتوان در يافت كه تيراژ آن افزايش يافته است.

اين روزنامه در تمام عمر خود از حمايتهاي مادي دولت ايران بهره مند گشته است كه هر بار هم اختر در روزنامه خود با درج عنوان كمكهاي مادي از آنها قدرداني كرده است. بطور مثال مي توان در سال چهارم انتشار اختر به اين مطلب برخورد كه … وليعهد يك طاقه شال كرماني و ظل السلطان يك طاقه شال و پنجاه تومان پول نقد به اختر كم مي كند.(21)

در سال ششم وليعهد كمكهاي خود را تكرار مي كند. (22)

در سال هشتم نايب السلطنه كامران ميرزا 187 تومان براي اختر مي فرست. (23)

ودر سال بيستم اختر باز هم مورد عنايت ناصرالدينشاه قرار مي گبردومبلغ 500 تومان به اختر كمك مي كند.(24)

روزنامه اختر با اينك توانست در جريان انحصار تنباكو افكار عمومي را نسبت به واگذاري ((امتياز رژي )) آگاه سازد وقبل از اينك دولت ايران قرار داد رابطور رسمي اعلام كند روزنامه اختر متن را چاپ ومنتشر كرد وافكار عمومي ايران را دعوت به لغو اين انحصار كنند، كه بالاخره هم اين قرارداد در اثر فشارهاي داخلي وخارجي لغو گرديد.

اما بايد گفت كه اختر در تمام طول عمر خود هميشه از يك رشوه ي سياسي از طرف دولت ايران برخورداربود وجالب اينكه هميشه در مقابل كمك هاي دولت تقديرهايي بي شمار از شخص شاه وشاهزادگان انجام داده است وحتي گاه گاهي ساز دولت راكوك مي كرده وبا آنها همصدا شده وعليه ساير روزنامه ويا به مسائل آزادانديشي تاخته است واين دوگانگي سياسي در عمر اختر نقش بازي كرده است.

مثلا : در شماره نخستين خودمي نويسد :

… آن آزادي كه در ايران هست مي توان گفت كه در هيچ جا نيست.

ويا در شماره 30 سال بيستم عليه روزنامه ((قانون )) ((ميرزا ملكم خان))مقالعه هاي تندي را مي نويسد:

اختراز حكومتي طرفداري مي كند كه شاه عقيده داشت … نوكرهاي من و مردم بايد جز از ايران وعوالم خودشان از جايي خبر نداشته باشند. باالمثل اگر اسم پاريس يا بروكسل برده شود، ندانند اين دو خوردني است يا پوشيدني. (25)

وقتي كه اختر به روزنامه ((قانون )) حمله مي كند، با وجود اينكه ((ملكم خان )) خود در تمام عمر سياسي ، منافع خويش را بر دولت وملت ايران ترجيح مي داد، باز با عقايد خويش در روزنامه ((قانون)) مي نويسد:

… ايران مملو است از نعمات خدادادي ، چيزي كه همه اين نعمات را باطل گذاشته نبودن قانون است . هيچ كس در ايران مالك هيچ چيز نيست ، زيرا قانون نيست. حاكم تعيين مي كنيم بدون قانون ، بندگان خدا را مي كشيم بدون قانون ، سرتيپ معذول مي كنيم بدون قانون ، حقوق دولت را مي دزديم بدون قانون، خزانه مي بخشيم بدون قانون ،شكم پاره مي كنيم بدون قانون،… (26)

روزنامه ((قانون )) در نامه اي به ناصرالدين شاه مي نويسد:

قربان خاكپاي جواهر آساي اقدس همايونت شوم. در اين مدت چهل سال سلطنت هيچ قسم توجه شاهنشاهي در اصلاح امر ايران ثمري نبخشيد، با فراغت طولاني وبا همه ي اقدامات ملوكانه ، امروز ولايت ايران خراب تر ، خلق ما مفلوك تر ، لشكر ها بي نظم تر ، استقلال دولت كمتر ، رنجش عامه بيشتر و خطر انهدام بيشتر شده است …(27)

اگر ناصرالدين شاه بعداز چهل سال سلطنت مي توانست گوش به مخالفتهايي كه عليه او در كشورو خارج از كشور بلند ميشد بدهد واگر اصلاحاتي را در اين زمينه هاكه مي تواند خطر انهدام دولت اورا به سرانجام برساند مي داد،شايد امروز تاريخ ايران سرانجامي ديگر رادر پي مي گرفت. وچنانچه اين اصلاحات هرگز توسط ناصرالدين شاه بوقوع نپيوست وبعداز او نيز شاهان قاجار نتوانستند از صداي آزاديخواهانه ي ايرانيان در امان باشندواين اصلاحات هرگز انجام نيافت وحكومت قاجار نيز به انقراض خود رسيد، حتي در دوران پهلوي نيز هزاران بار اين هشدار ها داده شد ولي هرگز از طرف دولت پهلوي هم چنين اصلاحاتي انجام نگرفت وبالاخره شاهد بوديم هر آنچه كه بر سر حكومت 50 ساله پهلوي آمد.

واما از مطبوعات دوران مشروطيت بايد از روزنامه هايي نام برد كه در كنار مردم واز داخل توده ها ي مردم تولد يافته اند يادكرد، هر چند كه مطبوعات خارج از كشور در تنوير افكار عمومي ثمرات بسياري بخشيد اما مطبوعاتي كه در داخل كشور شكل يافته اند بيشترين سهم خطرات را متحمل گرديدند.

اتحاد روزنامه نگاران در داخل كشور توانست نويسنگان وروشنفكران داخل كشور را دور خود جلب كنند و اين اتحاد سبس تولد رورنامه هاي ديگري گرديد. مثلا در تبريز (( شب نامه )) منتشر شد كه مردم را عليه حكومت شاه بسيج مي كرد.

اولين ((شب نامه )) توسط ((عليقلي خان آذربايجاني صفرف )) تاسيس گرديد وبعد از آن روزنامه ((شاهسون )) دومين روزنامه اي بود كه در ايران بطور مخفي منتشر مي شد.

مقالات ((شب نامه )) توسط مدير آن (( آقا علي )) نوشته مي شد وچون مطالب (( شب نامه )) موجب برانگيختن بغض وكينه شديد سران حكومت مي گرديد به طور مخفيانه انتشار مي يافت.

مثلا در جريان واگذاري انحصار تنباكو به انگليس ، كليه روزنامه هاي داخلي وخارج از كشور بر دولت فشار آوردند ومطبوعات توا نست افكار عمومي راعليه اين قرار داد بسيج سازد كه حتي (( آيت الله ميرزا حسن شيرازي )) فتواي تحريم دخانيات را صادر كردند. واين مبارزه شاه را با لغو واگذاري تنباكو وتوتون مواجه ساخت واين پيروزي به نفع مردم ايران به پايان رسيد.

روزنامه ((اختر)) نمي تواند در اين دوران خود را يكه تاز ميدان بداند زيرا در همين زمان 22 روزنامه ديگر در خارج از مرزهاي ايران منتشر مي شد كه اكثريت آنها نيز در امتياز آزاديخواهان وروشنفكران بود، گاه روزنامه اي در داخل ايران توقيف مي گرديد ولي بعداز مدت زماني كوتاه در كشوري ديگر همين روزنامه با همان نام ويا با تغيير نام دوباره تولد مي يابد.

زماني كه روزنامه ((اختر)) از بذل وبخششهاي ناصرالدين شاه رشوره ي سياسي مي گرفت ساير مطبوعات با سرمايه اي ناچيز وبا مشكلات مادي شديدي نسبت به بي عرضه گيهاي ناصرالدين شاه آگاهي مي دادند.

مثلا روزنامه ((شمس )) كه توسط ((سيد حسن تبريزي )) در استانبول منتشر مي شد در مقالعه اي به عنوان (( اجمال سياسي )) اشاره به بي عرضه گي ناصرالدين شاه مي كند ومي نويسد:

… تا كنون فرصت هائي كه بدست دولت ايران افتاده بود، اگر از آنها استفاده مي شد دولت ما از ((ژاپون(ژاپن)) بيشتر ترقي كرده بود.

در هنگام سلطنت پنجاه ساله ناصرالدين شاه عوض اينكه هئيت حاكمه نافذه كشور مايه نشر علوم ومعارف وگشودن مكاتب ومدارس وترويه وتنسيق قشون ، تربيت قواي بحري ، انشاء وتمديد راههاي شوسه وآهني كه مايه ي الحياط ملك وملت است ، توسيع وتقويت زراعت وتجارت ، اخراج واستعمال معادن متنوع داخله ، تنوير افكار ابناء وطن نمايد… به عكس مبالغ گرافي كه به انواع ظلم وتعدي واقسام جبر وشكنجه از رعيت بيچاره تحصيل مي شد صرف سياحت هاي بيفايده فرنگستان وبازيچه هاي اين وآن شد…

از سياحت ناصرالدين شاه ملت ايران به قيمت دو پول ماده ومعنا مستفيذ نگرديد، بلكه تمام عرف وعادات فرنگيان را به كشورايران هديه وسوغات آورد. عوض توپ كروپ واسلحه …كشتي هاي زره پوش ، علم، عمل ، قوانين عدل وداد ، اصول مملكت داري وكشور گيري ، بازيچه ( اسباب بازي ) ومبل خريد.

… ملت بيچاره راازهر گونه ترقي وپيشرفت ممانعت مي كرد، خون زيردستان را او واتباعش مانند زالو مكيدند. هر كجا آبداري بود ، سردار وهر كجا كهتروبي پدري بود، مهتر وقاعد خيروشر ، مقدرات ملت معظمه ونام ننگ هزاران ساله ايران كه از عهد دارا وانورشيروان مصون مانده بود بازيچه ي يك مشت فاجرات وفساق، دستخوش يك رمه كاسه ليس وخائن گشت، هرطفل سبق خواني ، وزير ،هر چاپلوسي نماينده وسفير ، مليجك ها امير نويان وبچه هاي شيرخواره امير تومان ، دست غيب سيد جمال الدين و ملا رضا ( ميرزا رضا كرماني ) را فراهم آورد وحيات آن جاني جاوداني را خاتمه كشيد.

خلف از مظفرالدين شاه كه نمود (مجموعه امراض واسقام ) ، گاهي به ساحت وسفاهت ، بعضي به انجماد وانزوا ، اسما اگر چه پادشاه ايران بود ولي معنا ((اتابك )) مردود حكمراني مي نمود. تااينكه از قضا سر كنگبين صفر افزود ومشروطه اعلان شد.

جان از ناخوشي واسقام وهواپرستي واوهام تاب مقاومت ،طاقت استقامت نداشت ، طوعا وكرها به تسليم آمال وتمنيات ملت راضي شد ورفت.

محمدعلي نابكار آمد وبه كام رسيد. در وهله ي اولي مانند گوسفند سليم رضا وتسليم نمود، تااينكه بالاخره همينكه بر تخت آباء واجدادي خود را سوار واستوار يافت آنچه نكردني بود كرد.

من الحقيقه لكه تخت كيان ومايه بدنامي ايرانيان گشت. نوكري واسارت روس را بر پادشاهي منظم مشروطه بودن ترجيح دادتادر انجام سرنگون ومسافر دارالبوار شد…(28)

روزنامه ((اختر )) در ماجراي نهضت تنباكو بعد از انتشار قراداد در روزنامه به مدت هفت ماه توقيف گرديد.اما در بازگشايي دوباره روزنامه ((اختر)) از واگذاري امتياز تنباكو از دولت ناصرالدين شاه حمايت مي كند و در يك مقاله تندي به مردم تبريز حمله مي برد واز پرداخت نشدن ماليات به دولت انتقاد كرده ومي نويسد:

… ماليات پرداختي به دولت براي دفاع از كشور كافي نيست ودولت ناچار اين امتيازات را مي دهد وديگر عمر وزيد را نمي رسد كه در مقابل اجراءآت دولت بدون مال انديشي وژرف بيني به ممانعت برخيزد.(29)

روزنامه ((اختر )) در تمام عمر خود هميشه از دولت ايران حمايت كرده است وبدليل هدايايي كه ازساير شاهزادگان براي ادامه ي حيات ((اختر )) ارسال مي شد به غيراز شاهزادگان از ساير حكام ايران تمجيد وحمايت مي كرده واز آنان به نيكي ياد كرده است.

در مقاله اي حادثه ترور ناصرالدين شاه را چنين (( مصيبت عظمي )) براي ايرانيان مي داند.

… در حق تبعه وزيردستان چندان رؤف ومهربان بود كه پدر براولاد. ازكمال دقت از وضع معيشت اهالي هر مملكتي از ممالك ايران آگاهي داشتند…(30)

روزنامه ((اختر )) از شخصيتي در تاريخ ايران تمجيد مي كند كه پنجاه سال به تاريخ وفرهنگ ايران زمين بدهكار است وكوچكترين ارزشي به آن نداده است ، ايران وايراني حتي به اندازه ي گربه ي (( ملوس )) اوارزش نداشت كه با شنيدن خبر مرگ ((گربه اش )) چنان برآشفته مي گردد كه ديوانه وار خشمگين شده وبه كليه حكيمان ودرباريان فش وتوهين مي كند وحتي چند روزي از خوردن غذا سرباز مي زند وبعدا در يك تدفين شاهانه گربه را به خاك مي سپارند وكليه ي بزرگان ودرباريان را وادار مي سازد كه در تدفين گربه شركت كنند وبراي او سوره حمد بخوانند.

ويا در سفري كه آب وهواي كوهستاني با مزاج گربه ي درباري سازگارنمي شود اورا با يك كالسكه ي سلطنتي وبا حكيم وشش پرستار ودوازده نگهبان مسلح به سوي قصر شاهي روانه مي سازد.

((اختر)) چنين شاهي را آگاه به مسائل معيشت اهالي ومملكت مي داند. شاهي كه جاي پرداختن به مسائل سياسي خارجه ويا رسيدگي به امور آشفته ي كشور ساعتها با مليجك به تيله بازي مي پرداخت.

((اختر ))از پدري مهربان ياد مي كند ومرگ اورا ((مصيبت عظمي )) براي ايرانيان مداند كه روزي همين مهربان مرد تاريخ ايران زمين ، فرمان قتل يگانه اصلاح انديش واصلاح گراي مبارز وانديشمند ايران زمين ((امير كبير )) را صادر مي كند.

((اختر )) از شاهي مهربان ياد مي كند كه به معيشت اهالي تمام ممالك مملكت آگاهي دارد ،شاهي كه بعد از مرگ او ، مظفرالدين شاه دستور اخراج زنان شاه مرحوم را از قصرشاهي مي دهد، هزار وهشتصد زن از زنان شاه از قصر بيرون مي روند . شاه مهرباني كه پرداختن به مسائل حرم سرا ومشكلات آنهاتمام اوقات روزانه ي اورا مشغول مي كرد وبقيه ي ساعت رايا در حال تناول بودند ، يا تيله بازي وشراب خواري ،وياتلخك بازي وبزم هاي شبانه و…

بايد گفت كه روزنامه ي اختر به حقيقت كه جيره خوار دولت ناصري بوده ودر تمام عمر خود نان رابه نرخ روز خورده است .

ويا بقول سيد هادي خسروشاهي :

… اختر مزدور رژيم قجري بود.(31)

ميرزا رضا كرماني توانست سلطنت پنجاه ساله ناصرالدين شاه را خاتمه دهد وبا كشته شدن وي تحولات سياسي در داخل وخارج از كشور بوقوع پيوست وفصلي جديد در مطبوعات ايران بوجود آمد.

مطبوعات توانست پيوند طبقات مختلف كشور را به همديگر نزديك سازد وبين آزاديخواهان ، روحانيون وروشنفكران ايران وايرانيان مقيم اروپا ، پلي باشد براي مبارزات آينده. مقالات زيادي در مطبوعات داخل وخارج توانست قشر بزرگي از مردم را در امور اداري كشوري آگاه سازد.

دوران جديدي در سياست ايران شكل گرفت، كه عصر آگاهي مردم نسبت به دوران اسبدادي ناصرالدين شاه تحولي تازه يافته بود، مردم به واسطه ي مطبوعات بينش لازم رادر مورد آزاديخواهي وادامه حيات سياست كشور رايافته بودندودر طي اين دوران مطبوعات خارج از كشور كه بيشتر ين بينش خود را از دولت هاي اروپايي وروش آزاديخواهي مبارزين اروپايي مي گرفتند، درمان درد بزرگ ايران را ، داشتن يك قانون اساسي ، يك مجلس شورا ويك دولت دلسوز مي دانستند كه اين انديشه هاي نوين توانست راه را براي ورود يك حكومت مشروطه هموار سازد.

بعداز مرگ ناصرالدين شاه ، مظفرالدين شاه برتخت پادشاهي نشست، واين شخص چون ساير شاهان قاجار بي عرضگي آنها را به يدك مي كشيد ولي از آنجائي كه مريض احوال بود وقدرت شاخ به شاخ شدن رابا نيروهاي تازه به ميدان آمده ي روشنفكران را نداشت ناچار تن به حكومتي مشروطه داد، مطبوعات ركن اصلي مشروطيت رابر عهده داشت وتا آنجائي كه مي توان به جراء ت گفت كه روزنامه نويسان ومطبوعات بزرگترين سلاح قاطع انقلاب مشروطيت بوده است.

هر روز بر تعداد روزنامه ها افزوده مي شدند وروشنفكران زيادي براي آگاهي دادن مردم دست به قلم برده ودفتر جديدي را در برابر ايرانيان مي گوشدند. در اين دوران تعداد آگاهان مردم نيز به بيشمار رسيده وتعداد تيراژ روزنامه ها هم بالا رفت ولي با وجود اين باز هم روزنامه هائي بودند كه با تيراژ بالا نمي توانست جوابگوي خواسته هاي مردم باشد وروزنامه اي كه صبح منتشر ميشد تاشب كم ياب مي گشت طوري كه حتي بازار سياه درست مي شد، روزنامه اي كه صبح يك ريال قيمت داشت شب حتي به بيست ريال هم مي رسيد ولي با اين حال مردم بدنبال آن مي گشتند وآن را بدست مي آوردند واز اطلاعات واخبار آن بهره مند مي شدند.

با اوج گرفتن روزنامه هاي ملي تيراژ روزنامه هاي دولتي نيز رو به كاهش مي رفت تا جايي كه دولت حتي ناچارا آن را به اجبار ورايگان بين كارمندان دولت تقسيم مي گرد واين شكست مطبوعات دولتي كه تا زماني تنها يكه تاز مطبوعات ايران بود واز اخبارداخل دارالسلطنه مي نوشت، ديگر ارزش خود را در ميان مردم از دست داد.

مظفرالدين شاه چون جاي خود را برتخت پدر محكم كرد در فكر عياشيهاي خود برآمد وتصميم به مسافرتهاي اروپايي گرفت وچون خزانه دولت خالي بود، دست نياز به همسيايه هاي همجوار دراز كرده واز دولت روس وانگليس وام گرفت. مخارج سفر شاه در اين زمان به قدري زياد ميشد كه طبق يك سند هزينه يك روز شاه در اروپا بالغ بر شش هزار فرانك مي رسيد.

در اين دوره امور اداره ي گمركها رابه چند بلژيكي سپردندودر اينجا بود كه صداي داد وبيداد روزنامه ها ي داخل وخارج از ايران بلند شدوهر روز عليه اين واگذاري گمركها وبي عرضه گي در اداره امور كشور وهمينطور ولخرجيهاي مظفرالدين شاه در اروپا شروع به نوشتن مقالات سخت وانتقادي كردند.

(0علي اصغر خان اتابك ، امين السلطان )) كه صدر اعظم آن زمان بود به وحشت افتاده ودستور جلوگيري از ورود تمام مطبوعات خارج از كشور راصادر كرد، مخصوصا ازسه روزنامه انقلابي كه مقالات خيلي تندي عليه حكومت واتابك مي نوشتند جلوگيري شديدي مي كرد كه يكي از آنها روزنامه ((حبل المتين )) بود كه توسط (( جلال الدين الحسيني مويد الاسلام )) در كلكته هندوستان به چاپ مي رسيد.

روزنامه (( آزاد )) كه توسط (( ميرزا سيد حسن كاشاني )) در كلكته هندوستان به چاپ مي رسيد، وچون ميرزا سيد حسن كاشاني در تهران روزنامه ((حبل المتين )) را انتشار مي داد وتوسط اتبك اعظم اين روزنامه توقيف شده بودوخود ميرزا حسن مدتي در غل وزنجير وي بود وبعداز آزادي از زندان از طريق مصر به كلكته هندوستان رفته ودر آنجا روزنامه (( مفتاح الظفر )) و (( آزاد )) را انتشارداد واين روزنامه را بصورت مجاني براي مشتركين خود به ايران ارسال مي كرد و عليه اتابك ومظفرالدين شاه مقالات تندي مي نوشت.

يكي ديگر از اين روزنامه ها (( روزنامه ثريا )) بود كه در قاهره و توسط (( سيد فرج الله الحسيني )) و (( ميرزا علي محمد خان كاشاني )) انتشار مي يافت.

البته قابل ذكر است كه تمام روزنامه هاي داخل وخارج از كشور به ميزان وتوان خود در مقالاتشان فسادگريهاي اتابك ومظفرالدين شاه را مي نوشتند ومردم را به اعتراض وشورش دعوت مي كردند.

در سال 1901 ميلادي گروه زيادي از مطبوعات داخل كشور توقيف گرديد وعده ي زيادي از نويسندگان و روزنامه نويسان زنداني وگروهي نيز از ايران تبعيد شدند.

در سال 1903 ميلادي اعتراضات ونارضايتي هاي عمومي آنچنان توسعه يافت كه اتابك قدرت مقابله نياورد واز دولت ا ستعفا نمود وبه جاي او (( عين الدوله )) صدر اعظم گرديد.

تا وي پاي بر مسند دولت نهاد دستور توقيف مطيوعات را صادر كرد ، وعده ي زيادي از روزنامه نويسان زنداني شدند وعده اي نيز بعداز تحمل زندان از ايران تبعيد شدند. در ميان تبعيد شده ها (( مجد الاسلام كرماني )) مدير روزنامه ي (( نداي وطن )) و (( كشكول )) بود و (( ميرزا علي آقا شيرازي )) مدير و نويسنده روزنامه ي (( مظفر )) بود. روزنامه ((كشكول )) در شماره 25 خود شعري از (( جلال الملك )) در باره مهاهده روس وانگليس چاپ ميكند:

گفتند كه انگليس با روس عهدي بسته است تازه امسال

تادر پلتيك هم در ايران زين پس نكنند هيچ اخلال

افسوس كه واقفان اين ملك بنشته وغافلند از اين حال

گز صلح ميان گربه وموش ويران گردد دكان بقال

((عين الدوله )) به خيال اينكه اگر روزنامه ها را توقيف وروزنامه نگاران را زنداني كند وازورود روزنامه هاي ملي خارج از كشور جلوگيري به عمل آورد ، اوضاع امور كشور رابدست مي گيرد وسياست خود را ادامه مي دهد.

بلافاصله بعداز توقيف روزنامه هاوزنداني شدن روزنامه نگاران ، روزنامه هاي زير زميني پابه عرصه وجود گذاشتند وبا نام ((شب نامه )) انتشار يافتند .اين روزنامه هادر شهرهاي مختلف ايران بصورت مخفيانه انتشار وتوزيع مي گرديد وعليه حكومت مقالات تندي رامي نوشت كه شهر تبريز از مراكز اصلي انتشار وتوزيع (0 شب نامه )) بود وچون در خفاء صورت مي گرفت وتشكيل گروه هاي انديشمند وآزاديخواه در اين محفل ها باعث بوجود آمدن (( انجمن هاي سري )) گشت.اين انجمن ها بيشتر تفسير مسائل سياسي انجام مي گرفت ودرشب نامه)) انتشار مي يافت. رفته رفته در تمام شهرهاي ايران (0 انجمن هاي سري )) پاي گرفت وقابل ذكر است كه در تهران از 54 عضو فعال انجمن سري 20 نفر از آنها روزنامه نگار بودند وبقيه را روحانيون وتجار تششكيل مي دادند.فعال ترين اين انجمن ها ، انجمن سري تبريز بود كه روزنامه نگاران اين شهر آن را هدايت مي كردندو فعاليت زيادي نسبت به ساير شهرها حتي تهران داشتند.كساني كه نقش عمده اي در اين انجمن سري ايفا مي كردند، (0 ميرزا محمد علي خان تربيت )) كه مدير روزنامه (( كنجينه فنون )) بود و (( سيد حسين خان عدالت )) مدير روزنامه هاي (( عدالت )) و (( الحديد )) بودند.

سيد (0حسين خان عدالت )) در يكي از مقالات خود در روزنام

  انتشار : ۱ آذر ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 988

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما