مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 812
  • بازدید دیروز : 3594
  • بازدید کل : 13136403

جنگ جهاني2


جنگ جهانی دوم

 

جنگ جهانی دوم دراروپا (تصویر متحرک)

آبی: مناطق محور

سرخ: مناطق متفقین

سبز: شوروی قبل از ورود به جنگ

 

سربازان آلمانی در نبرد استالینگراد

جنگ جهانی دوم یکی از بزرگ‌ترین و پرهزینه‌ترین جنگ‌ها در تاریخ جهان می‌‌باشد، اکثر ملت‌های جهان درگیر جنگ بودند.

آلمان در ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب می‌‌باشد. منابع دیگر حمله ژاپن به چین را در ۷ ژوئیه، ۱۹۳۷، آغاز جنگ می‌‌دانند، و یا حتی حمله ژاپن به منچوری را در ۱۹۳۱.

دلایل آغاز جنگ

جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آن ها، بحران اقتصادی و تورم، درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول. رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد.

جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایه‎داری اروپا جنگ دیگری را آبستن بود. سرمایه‎داری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقه‎ی حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر طبقه‎ی حاکم آلمان به تسلیح میلشیای ارتجاعی همت گمارد تا «خطر» انقلاب را برطرف کرده و بتواند روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری درهم‎کوبیده شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال ۱۹۲۹ میزان بیکاری به درجه‎ای بی‎سابقه رسید. اشتهای استعماری قدرت‎های بزرگ سرمایه‎داری و رقابت‎هایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند.

پیش زمینه جنگ

در آلمان چهار میلیون نفر بیکار بودند و از آن جایی که این کشور مستعمره نداشت، نمی‎توانست محصولاتش را به فروش برساند. هیتلر سال ۱۹۲۵ در کتابی به نام نبرد من (Mein Kampf) اعلام کرد که باید در فکر «فضایی برای حفظ موجودیت نژادژرمن» بود و باید برای این مهم «به شرق نگریست». او سپس برای به دست آوردن بازارهای جدید برای محصولات آلمانی مسئله‎ی نابودی «یهودیت – بلشویسم» را مطرح نمود. این تنها کارفرمایان آلمانی از قبیل زیمنس، بایر، کروپ یا بُش نیستند که از نظرات هیتلر پشتیبانی کردند، و صندوق‎های نازیسم را پر از پول و امکانات نمودند. کارفرمای فولادسازی تیسن ۱۰۰ هزار مارک طلا به نازی‎ها داد و هیتلر سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید. ورث در کتابی که سال ۱۹۶۴ به نام (روسیه در جنگ، از استالینگراد تا برلین)، منتشر نمود، چنین نوشت:«مبارزه با بلشویسم جهانی هدف اصلی سیاست آلمان بود.» هیتلر سال ۱۹۳۹ به تاریخدانی به نام کارل بورکهاردت گفت:«هر چه من در نظر دارم برضد روسیه است. اگر غرب آن قدر احمق است تا این موضوع را بفهمد، من مجبورم با روس‎ها سازش کنم تا غرب را به صورت نظامی شکست دهم و سپس تجدید قوا کرده و اتحاد شوروی را نابود نمایم.» عملاً غرب در سال ۱۹۴۰ از پای درآمد و هیتلر یک سال بعد علیه شوروی وارد عمل شد.

جنگ در اروپا

آلمان در ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب می‌‌باشد. در پی این با اعلام جنگ کشورهای انگلیس، فرانسه و بلژیک به آلمان جنگ جهانی دوم آغاز گشت.

روز ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ عملیاتی با نام رمز بارباروسا آغاز گشت. پنج میلیون سرباز ارتش هیتلری (Wehrmacht) به شوروی حمله‎ای برق‎آسا کردند. روز ۳ مارس همان سال هیتلر دستوری با این مضمون صادر کرده بود:«تمام شوراها باید نابود شوند، هر سرباز آلمانی که در این راه قوانین بین‎المللی جنگ را زیرپا بگذارد عفو و بخشوده می‎شود.»

ارتش فرانسه در سال ۱۹۴۰ فقط ۲۸ روز در برابر ارتش هیتلری دوام‎آورد و نابود گردید. پس از این شکست بود که روزنامه‎ی آمریکایی نیویورک پست در شماره ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ نوشت:«باید معجزه‎ای به بزرگی نازل شدن انجیل روی دهد تا ارتش سرخ بتواند در مدت کوتاهی از یک شکست کامل رهایی یابد.» کمی بیش از یک ماه بعد، در ژوئیه، ارتش آلمان در مقابله با ارتش سرخ ۲۰۰ هزار کشته داد و این تعداد ۴ برابر کل کشته‎شدگان این ارتش در حملاتش در غرب بین سال‎های ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰ بود. در سال ۱۹۴۲ نبرد استالینگراد ۳۳۰ هزار سرباز آلمانی را کنار زد، در سال ۱۹۴۳ ارتش هیتلری ۵۰۰ هزارنفر را در نبرد کورسک معروف به نبرد تانک ها از دست داد. نخبگان اس اس در این زمان به کلی نابود‎شدند. ارتش سرخ موفق‎گردید که ۶۰۷ لشکر از ۷۸۳ لشکر هیتلری را در تمام جبهه‎های جنگ نابود نماید.

در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ نیروهای متفقین مرکب از ارتش‌های کشورهای انگلستان، کانادا و ایالات متحده آمریکا به اتفاق واحدهایی از ارتش فرانسه آزاد عملیات پیاده شدن در ساحل نرماندی(ساحل کانال مانش) را آغاز کردند. هدف این اردوکشی، آزاد کردن فرانسه و سپس اروپای غربی از چنگال هیتلر و سبک کردن بار جنگ از دوش ارتش روسیه شوروی بود تا روس‌ها بتوانند به سرعت آلمانی‌ها را از خاک خود برانند. در نتیجه از دو بخش شرقی و غربی اروپا هیتلر در محاصره قرار گرفت و برلین در ۸ مه ۱۹۴۵ پس از خودکشی هیتلر سقوط کرد.در پی مرگ هیتلر دریادار فون دونیتس که از سوی هیتلر پیشوای دولت نازی شده بود تسلیم بی قید و شرط را در برابر متفقین پذیرفت.

جنگ در افریقا و خاورمیانه

در افریقا

«ژنرال اروین رومل» که در فوریه 1941 با یک لشکر کامل زرهی به شمال افریقا فرستاده شده بود، در ابتدای پیاده شدن در افریقا به پیروزی‌های حیرت انگیزی در مقابل بریتانیایی‌ها دست یافته بود. در اواخر سال 1941 و اوایل سال 1942 که سوخت کافی به نیروهای وی رسیده بود، رومل با یک حمله برق آسا در ظرف یک هفته، سیصد مایل پیشروی کرد و از مرز مصر گذشت، ولی در ایستگاهی کوچک به نام «العلمین» متوقف شد. این به آن دلیل بود که متفقین که متفقین کلیدهای رمز آلمان و ایتالیا را کشف کرده بودند. به هر کاروان تدارکاتی به سرعت حمله می‌‌شد. توقف آلمانی‌ها در «العلمین» فرصتی به بریتانیا داد تا نیروهای خود را تجدید کند، «ژنرال برنارد لاو مونتگومری» به فرماندهی سپاه هشتم بریتانیا منصوب شد. نیروهای بریتانیا آماده ضد حمله به آلمانی‌ها شدند. نخستین جنگ رومل و مونتگومری به «جنگ علم حلفا» مشهور شد. نیروهای رومل نمی‌توانستند از سد آتش توپخانه انگلیسی‌ها بگذرند. در ضمن بیشتر سوخت ارسالی به افریقا به قعر دریا رفته بود. رومل تقاضای کمک سریع کرد، ولی این کمک هرگز به وی نرسید. مونتگومری در 23 اکتبر، ضد حمله خود را با آتش شدید توپخانه آغاز کرد. این «نبرد دوم العلمین» بود که کار آفریکا کورپس رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر «طبرق» سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند. نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال افریقا که 91 هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشته‌های رومل که پس از مرگش چاپ شده است، این جمله به چشم می‌‌خورد:

«از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمی‌خورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمی‌آید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد».

انگیزه ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم

دولت ایالات متحده آمریکا در فاصله بین دو جنگ جهانی یعنی ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹ در حالی که اروپا در یک بحران فزاینده اقتصادی به سر می‌‌برد و این بحران هم در آمریکا به وجود آمد، اما دولت آمریکا و صاحبان صنایع چرخ صنایع خود را در جاده تولید صنایع نظامی به حرکت درآوردند، به طوری که در زمان آغاز جنگ دوم جهانی در اروپا در ۱۹۳۹ توانسته بود که در زمینه تولید هواپیما، کشتی جنگی و تجارتی، توپ و تانک و صنایع جنبی نظامی بیش از کشورهای روسیه، انگلستان، فرانسه و آلمان جنگ افزار تولید نماید. این حرکت در آمریکا باعث رونق صنایع و اقتصاد آمریکا شد اما محصولات تولید شده می‌‌بایستی در جایی مصرف شود تا روند تولید متوقف نشود. روزولت رئیس جمهور آمریکا در ابتدای جنگ اعلان بی طرفی کرد اما به فکر مصرف سلاح‌های تولید شده بود. به این جهت در ۱۱ مارس ۱۹۴۱ قانونی از کنگره آمریکا به نام «قانون وام و اجاره» (The Lend Lease Act) به تصویب رسید. به دنبال تصویب این قانون بود که زیردریایی‌های آلمان در اقیانوس اطلس مزاحم کشتی‌های آمریکا شدند که برای انگلستان ملزومات نظامی حمل می‌‌کردند. به دنبال حمله ناگهانی ارتش آلمان به روسیه در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ و پیشرفت سریع ارتش هیتلر به سمت مسکو، لنینگراد و استالینگراد و اعلان جنگ میهنی در روسیه بر ضد تجاوز نازیسم، چرچیل از فرصت استفاده کرد و ضمن ملاقات با روزولت در عرشه کشتی «پرنس آف ولز» (Prince of Wales) ضمن محکوم کردن تجاوز به شوروی، روس‌ها را به کمک آمریکا امیدوار ساخت. از آن پس عملاً دولت آمریکا نیز به متفقین پیوست و در ۲۵ اوت ۱۹۴۱ برای انتقال کمک‌های انگلیس و آمریکا به شوروی خاک ایران اشغال شد و سیل کمک‌های تسلیحاتی آمریکا به سوی روسیه شوروی سرازیر شد. واقعه حمله ژاپن که متحد آلمان بود، به بندر «پرل هاربور» در هاوایی باعث شد که آمریکا در دسامبر ۱۹۴۱ به آلمان اعلان جنگ داده و کشور ایالات متحده در این مرحله رسماً و عملاً با آلمان و ژاپن و ایتالیا وارد جنگ و جنگ از محدوده اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد.

تاریخچه تدارک جنگ جهانی دوم

در قطعنامه‎ای که روز ۱۹ دسامبر ۱۹۲۷ در پانزدهمین کنگره‎ی حزب کمونیست شوروی تصویب شد، آمده است:«باید احتمال حمله‎ی نظامی به شوروی را در نظر گرفت.» این تنها یک مصوبه‎ی بی‎سرانجام برای کتاب‎های تاریخ نبود و دولت شوروی برای آن یک برنامه‎ریزی دقیق کرد به طوری که ۱۵۲۳ کارخانه که سال ۱۹۴۱ با تهدید آلمان هیتلری روبه‎رو بودند به شرق کوه‎های اورال منتقل گشتند. استالین در سال ۱۹۳۷ تصمیم گرفت تا صفوف حزب را پاکسازی و تصفیه کنند. گوبلز در سال ۱۹۴۳ گفت:«ما گمان می‎کردیم که استالین با این کار ارتش سرخ را نابود می‎کند، اما عکس این قضیه اتفاق افتاد. بلشویسم قادر شده است تا تمام نیرویش را علیه دشمن خود به کار گیرد.» در ژوئن ۱۹۴۱ بود که حزب کمونیست شوروی ۹۵ هزار تن را بسیج کرد، در ۱۹۴۳ این حزب ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تن عضو داشت و تقریباً همین تعداد در سازمان جوانان بودند که در جبهه‎ها فعالیت داشتند. حزب کمونیست در مناطق اشغالی هم نیروهای پارتیزان را سازماندهی کرد. تعداد پارتیزان‎ها یک میلیون نفر بود که در ۱۰۰۰ واحد مخفی متشکل شده بودند. یک آمریکایی به نام اورل هاریمان در کتابی که سال ۱۹۷۵ به نام فرستاده ویژه منتشر نمود، نوشت:«استالین از روزولت اطلاعات بیش‎تری داشت،‎از چرچیل واقع‎گراتر بود و از جنبه‎های مختلفی بهترین فرمانده جنگی بود.»

نتیجه جنگ

نتیجه‎ی سیاست تجاوزگرانه آلمان هیتلری در چهار سالی که از پی آمد ۲۵ تا ۳۰ میلیون کشته در شوروی بود، یعنی روزی ۱۷ هزار نفر. پنجاه درصد این کشته‎شدگان خارج از شرایط «عادی» جنگ جان خود را از دست دادند. به جز اینان، ۳ میلیون روس در اردوگاه‎های آلمان و به ویژه در اتاق‎های گاز از پای درآورده شدند. در بلاروس یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در پی اشغالگری ارتش هیتلری کشته شدند و در لنینگراد هم یک میلیون نفر قربانی ۹۰۰ روز محاصره گشتند. نتیجه‎ی سیاست جنگی آلمان هیتلری در چهار سالی که از پی آمد .۵ میلیون کشته در دنیا و تقسیم مجدد جهان بود.


جنایات جنگ دوم جهانی

بزرگ‌ترین جنایت جنگ دوم چه بود؟ کشتن یهودیها، مرگ مردم در لنینگراد، کشتار هزاران نفر در رم، کشتارهای دسته جمعی در پاریس و کشتار شهر درسدن آلمان...؟ متفقین با کمک قدرت عظیم تبلیغاتی خود موفق شدند تا بزرگ‌ترین جنایات خود را «اقدامی عادی» جلوه دهند.

۱۳فوریه ۱۹۴۵ (۲ماه قبل از پایان جنگ) در حالی که پیروزی متفقین قطعی می‌‌نمود به فرمان چرچیل برای «پیشبرد سریع تر»، دستور محو شهر داده شد. ۲ هزار بمب افکن سهمگین متفقین طی ۴۸ ساعت شهر را به ویرانه تبدیل کردند. شدت انفجارها به حدی بود که آسفالت خیابانها نیز ذوب شد. آتش نشانی برای کمک به مردم بیگناه نبود. ۲۵۰ هزار نفر اهالی شهر طی ۲ روز جان باختند. درسدن را بی گمان می‌‌توان فاجعه جنگ دوم جهانی در اروپا دانست. نظامیان انگلیسی و آمریکایی در پاسخ به این سؤال که دلیل چنین بمباران مدهشی چه بود تنها اظهار داشتند «بررسی توان هوایی» و حذف دشمن. اما اکنون پس از ۶۰ سال این سؤال باقی است اگر ارتشهای چند میلیون نفره متفقین این شهر را دور می‌‌زدند و به برلن بدون دفاع حمله می‌‌کردند چه می‌‌شد؟ باید به این نکته تلخ اعتراف کرد که جنایتکاران جنگ دوم تنها آلمانها نبودند.

تلفات آلمان در جنگ دوم در برخی منابع ۵ میلیون نفر اعلام شد که ۳‎/۳میلیون نفر آن سرباز و ۱‎/۷میلیون آن (تخمینی) مردم بیگناهی بودند که در بمباران کشته شدند. پس از پایان جنگ اعلام شد که ۱‎/۳میلیون تن بمب بر سر ۱۳۱ شهر آلمان فرو ریخته شده که نتیجه آن بی خانمانی ۸ میلیون آلمانی بود.

پی آمد جنگ

پیروزی ارتش سرخ بر نازیسم و ارتش هیتلری تنها یک پیروزی برای مردم شوروی نبود، آثار آن در کشورهای غرب اروپا هم با نفوذ احزاب کمونیست در میان مردم پدیدار شد در سال ۱۹۴۶ نزدیک به ۲۸ % به حزب کمونیست فرانسه رأی دادند. حزب کمونیست حتا در بلژیک در سال ۱۹۴۴ دوازده هزار عضو داشت و تعداد آنان یک سال بعد به ۱۰۳ هزار نفر افزایش یافت و از همین جا بود که طبقه‎ی کارگر کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، بلژیک و غیره توانستند دستاوردهای اجتماعی بسیاری را مطالبه کرده و به چنگ آورند.

چند سال پس از پیروزی ارتش سرخ بر آلمان هیتلری جنبش‎های رهایی‎بخش ملی شکل گرفتند و یکی پس از دیگر بر استعمارگران پیروز شدند.

نویسنده امریکا یی ارنست همینگوی پس از پیروزی شوروی بر آلمان هیتلری در جنگ جهانی دوم نوشت: «هر انسانی که آزادی را دوست دارد بیش از طول عمرش به ارتش سرخ و شوروی سپاسگزاری بدهکار است.»

پایان جنگ

کنفرانس تهران با شرکت چرچیل، روزولت و استالین از ۲۸ نوامبر تا اول دسامبر ۱۹۴۳ به صورت سری برگزار شد. هدف کلی این کنفرانس‌ توافق در مورد چهره جهان پس از پایان جنگ جهانی دوم بود.

جنگ در اروپا پس از تسلیم آلمان نازی در ۸ می، ۱۹۴۵ پایان یافت، اما در آسیا و اقیانوس آرام تا بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی و بعد آن تسلیم ژاپن در ۲ سپتامبر، ۱۹۴۵ ادامه داشت.

اشتباهات جنگی هیتلر

بزرگ‌ترین اشتباهات هیتلر که منجر به تغییر سرنوشت جنگ شد:

  • عدم استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته
  • توقف ۴۸ ساعته دونکرک
  • حمله به روسیه
  • حمله به یوگسلاوی

ارتش‌های درگیر

  • ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم
  • ارتش انگلیس در جنگ جهانی دوم
  • ارتش ایتالیا در جنگ جهانی دوم

ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم

پیاده نظام تانک ارتش آلمان

پیاده نظام زرهی، پدیده‌ای خاص و مکانیزه در ارتش‌های مدرن است که به منظور تطبیق با ماهیت پرتحرک جنگ‌های امروزی تشکیل شده است. این نیروها که به یکان‌های تانک وابسته بودند، مهم‌ترین نیروهای ضربتی زمینی ارتش آلمان محسوب می‌شدند. آنها با خودروهای زره پوش خود، یکان‌های تانک را همراهی کرده و از همین رو همواره در خطوط مقدم جبهه خدمت می‌کردند.

سربازان عادی پیاده نظام

گرچه چنین به نظر می‌رسد که در آغاز جنگ جهانی دوم، پیروزی‌های اولیه ارتش آلمان مدیون همکاری تانک‌ها و نیروی هوایی بود، بار اصلی نبردها را سربازان عادی پیاده نظام بر دوش می‌کشیدند. سربازان پیاده نظام ارتش آلمان از ساحل فرانسه تا جلگه‌های وسیع روسیه راه می‌پیمودند.

رسته توپخانه ارتش آلمان

در بین لشکرهای غیرموتوری ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم، لشکر توپخانه همچنان از اسب استفاده می‌کرد ؛ به این صورت که کلیه سلاح‌ها و وسایل حمل تدارکات با کمک اسب‌ها جابجا می‌شد. توپ استاندارد لشکر توپخانه، هویتزر ۱۸، ۱۰۵ میلی متری بود که همراه با ۴ توپ دیگر در اختیار همه لشکرها قرار می‌گرفت

یکان چترباز آلمانی

در آغاز جنگ جهانی دوم، یکان چتربازان آلمانی نقش مهمی در پیروزی‌های اولیه نیروهای مسلح آلمان داشتند. بزرگ‌ترین پیروزی این چتربازها، تسخیر جزیره کرت Crete بود که نیروهای انگلیس، استرالیا و زلاندنو از آن دفاع می‌کردند.

یکان مهندسی رزمی ارتش آلمان

یگان مهندسی رزمی ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم، به منظور رفع نیازهای مختلف، لازم دید به تشکیل یگان‌های ماموریت حرفه‌ای از قبیل یگان سرباز مهندسان آب- خاکی، یگان تانک و یگان چتربازان اقدام کند. همچنین باید از یگان‌های حمله نام برد که همراه با پیاده نظام، حملات مستقیم به پایگاه‌های دشمن را رهبری می‌کردند.

تانک تایگر و پیاده نظام ارتش آلمان

در اواخر تابستان ۱۹۴۲، یک تانک سنگین جدید آلمانی در میدان‌های جنگ جهانی دوم ظاهر شد که نام آن Panzer VI Sd. K fz. ۱۸۱معروف به Tiger (ببر) بود. این تانک حدوداً ۶۰ تنی، مجهز به توپ ۸/۸ سانتی متری (L/۵۶) و پوشش زرهی بسیار ضخیم در قسمت جلو بوده و مایه وحشت و هراس دشمنان بی شمارش بود. گرچه تنها ۱۳۵۵ دستگاه تانک تایگر ساخته شد و با اینکه مرتباً اشکال فنی پیدا می‌کرد و خراب می‌شد، تا سال ۱۹۴۵ در تمام جبهه‌ها حضور داشت و نزد متفقین از محبوبیت فراوانی برخوردار بود.

حمله آلمان نازی به روسیه

توقف در یک معبر ۶۰کیلومتری و پیشروی ۴هزارکیلومتری:

بزرگ‌ترین اشتباه هیتلر این بود که نبرد را درجبهه غرب به پایان نبرد و به جای آن دست به نبرد با سرسخت‌ترین ملت جهان زد. هیتلر به جای آنکه از عرض ۶۰کیلومتری دریای مانش بگذرد و به انگلستان غیر آماده حمله کند ترجیح داد تا دهها میلیون نفر را درجبهه شرق به کشتن دهد. در هفته‌های اول ماه ژوئن ۱۹۴۰ نیروهای آلمانی با روحیه بسیاربالای خود به تنگه‌ای رسیدند که انگلیس را از خاک اروپا جدامی کرد در لحظات بسیارحساس آن زمان تنها یک تصمیم می‌‌توانست سبب سرازیرشدن ۲۰۰لشکر آلمانی به داخل انگلیس شود. انگلیسی که به جز چند لشکر از هم پاشیده کلاً دفاع آن به پلیس شهری، نوجوانان و افراد بدون آموزش سپرده شده بود. ژنرالهای آلمانی از این روزها به عنوان «فرصتی که هرهزار سال یکبار دست می‌‌دهد» یادمی کنند. آنها می‌‌گویند مگر ارتش ۳۰۰هزارنفره انگلیسی در ظرف ۳روز با کمک تخته پاره، قایق و کشتی تفریحی خود را منتقل به خاک بریتانیا نکرد پس چرا ما نتوانیم «دونکرک معکوس» را ایجادکنیم؟ ترس هیتلر از نیروی دریای انگلیس بود اما این نیرو بشدت پراکنده بود و برخی ناوگان انگلیسی حداقل ۲ماه تا مانش فاصله داشتند. مضافاً آنکه لوفت وافه (نیروی هوایی آلمان) می‌‌توانست در آن معبر تنگ جهنمی از آتش را به سر کشتیهای انگلیسی بریزد. تازه این در شرایطی بود که توپخانه را فراموش کنیم وبرای زیردریایی‌های آلمانی که در سالهای اول جنگ به مانند کوسه‌های درنده ناوگان متفقین را به قعر دریا می‌‌برد جایی قائل نشویم. فون رون می‌‌گوید: هیتلر وقتی به ۶۰کیلومتر انگلیس رسید یادش آمد که نقشه‌ای برای این کار (تصرف انگلیس) ندارد. مسخره است اما ژنرالهای هیتلر که نقشه حمله به یوگسلاوی را در ۸ساعت و نقشه تصرف اروپای شمالی را در ۵روز کشیدند. چگونه نتوانستند در آن روزهای حیاتی دست به ابتکار بزنند. فون رون می‌‌گوید: هیتلر در این لحظه اگر استعداد افرادی چون سزار، ناپلئون و الکساندر (اسکندر) را داشت با یک ابتکار ارتشهای زرهی و موتوریزه آلمان را از دونکرک عبورمی داد.

اشغال ايران توسط متفقين در جريان جنگ جهاني دوم (1320ش)

از اواخر سال 1309 شمسی رضاخان روابط نزديکي را با آلمان پايه گذاري کرد تا بتواند تهديدات انگلستان و روسيه را خنثي کند. اين روابط با شروع جنگ جهاني دوم گرمتر شد. رضاشاه صدها آلماني را دعوت کرد تا به عنوان مستشار و متخصص در سازمان هاي دولتي و به ويژه در ارتش خدمت کنند. در سال 1320 ش و در بحبوحه جنگ جهاني دوم هنگامي که رضاخان تقاضاي شوروي و انگلستان را براي اخراج آلماني ها از ايران رد کرد اين دولت ها با هماهنگي کامل، تصميم گرفتند سرزمين ايران را اشغال کنند.

سرانجام در بامداد سوم شهريور 1320 شمسی، سفيران انگليس و شوروي به طور جداگانه يادداشت هايي تسليم دولت ايران نمودند. در اين يادداشت اعلام شده بود که چون دولت ايران در مقابل متفقين و در خواست هاي آنان مبني بر عدم همکاري با مستشاران آلماني و به خدمت گرفتن جاسوسان آن کشور، سياست مبهمي در پيش گرفته و در اخراج عّمال آلمان، اقدامي نکرده است، ارتش های شوروي و انگليس وارد ايران شده و مشغول پيشروي هستند. شوروي، شمال و انگليس، جنوب ايران را متصرف شد. مرز اين دو بخش، خطي فرضي بود که از ميان تهران مي گذشت و خود تهران هم در اشغال هر دو طرف بود. رضاخان در ابتدا تصميم به مقاومت گرفت اما چون فاقد پايگاه اجتماعي، سياسي و فرهنگي بود و مردم از عملکرد مستبدانه و سياست هاي او ناراضي بودند، نتوانست در برابر بيگانگان دوام بياورد. بنابراين حکومت ديکتاتوري شانزده ساله رضاشاه تحت فشار اشغالگران فرو ريخت و او مجبور به استعفا و خروج از کشور شد. ورود نيروهاي متفق به ايران در حالي صورت گرفت که دولت ايران، پيش از آن، نسبت به جنگ جهاني دوم، اعلام بي طرفي کرده بود. با اين حال، اشغالگران روسي و انگليسي، بدون توجه به اين امر، قسمت هاي وسيعي از خاک کشور را اشغال نمودند و مصائب بي شماري براي مردم به وجود آوردند. در چنين شرايطي به يکباره، زبانهاي بسته باز شد و گلو هاي گرفته، به نفس کشيدن افتاد.

بازار انتقاد از اوضاع گذشته رواج يافت و پس از سالها سکوت مرگبار، حملات به حکومت سراسر ديکتاتوري شانزده ساله رضاخانی آغاز شد. اشغال ايران که از سوم شهريور سال 1320، با تهاجم نيروهاي انگليس وشوروي از جنوب و شمال صورت گرفته بود، تا پايان جنگ در سال 1324، ادامه يافت.

تاثير جنگ جهاني دوم بر مناسبات ايران و شوروي

پس از اشغال ايران توسط متفقين در خلال جنگ جهاني دوم و حضور موثر آمريکا در امور ايران، فرصتي براي کاهش بار سنگين نفوذ انگليس و شوروي از طريق دخالت موفقيت آميز يک قدرت سوم در سياست خارجي ايران فراهم گرديد.

استراتژي متفقين در جنگ جهاني دوم و دگرگوني هايي که پس از آن در موازنه قدرت بين المللي حادث شد، ظهور آمريکا در صحنه سياسي ايران را اجتناب ناپذير ساخت. ايالات متحده به عنوان يکي از امضاکنندگان اعلاميه تهران ( در خلال جنگ جهاني دوم ) تعهد کرده بود که از استقلال و تماميت ارضي ايران حمايت نمايد. اين موضوع آمريکا، ايران را به تعقيب سياست نيروي سوم در عرصه سياست خارجي خود بيش از پيش مصمم ساخت.

استالين بر آن بود تا آنچه را که پس از انقلاب اکتبر و زمان جنگ داخلي شوروي به اجبار از دست داده بود، تدارک نمايد و نفوذ و قدرت بين المللي آن کشور را دست کم به پاي امپراتوري تزاري برساند. از اين رو، در اواخر جنگ بين الملل دوم، استالين دوبار تلاش نمود تا موافقت متفقين در مورد تصرف بخشهايي از سرزمين همسايگانش را به طور دائمي و با تضمين هاي بين المللي جلب نمايد.

امتياز نفت شمال و تاثير آن بر روابط ايران و شوروي

در پي حضور چند شرکت نفتي آمريکايي به منظور کاوش و بررسي پيرامون احتمال وجود نفت در مناطق شمالي ايران، شوروي در اواخر شهريور 1323 ( 1944) يک گروه بزرگ از متخصصان و ديپلماتهاي خود را با هدف کسب امتياز نفت در پنج استان شمالي ايران که در مجاورت مرزهاي شوروي قرار داشتند، روانه تهران نمود. نظرات مختلفي درباره اين اقدام شوروي عرضه شده که از اين ميان، دو نظريه به واقعيت نزديک تر است: اول اينکه هدف از اين اقدام، تحت فشار قراردادن ايران براي اعطاي امتياز مورد درخواست شوروي بود تا ضمن استفاده از موضوع نفت شمال، امکان تاثير گذاري بر جريانات سياسي داخل ايران را نيز افزايش دهد. نظريه دوم، احتياج شوروي به نفت ايران را رد مي کند و هدف مسکو از اين اقدام را جلوگيري از اعطاي امتياز نفت به شرکتهاي غربي و نزديکي هرچه بيشتر تهران با دولتهاي غربي مي داند. جورج کنان، سفير وقت آمريکا در مسکو که از طراحان سياست سدسازي بر حاشيه شوروي به شمار مي رفت، به واشنگتن گزارش داده بود که « انگيزه اصلي روس ها در شمال ايران احتمالاً نياز به نفت نيست، بلکه وجود خطر نفوذ احتمالي خارجي در منطقه مطرح است».

در هر صورت ، تصميم مجلس شوراي ملي در رد موافقتنامه نفتي ايران-شوروي ( قوام – سادچيکف ) در 30/7/1326 و منع دولت از اعطاي هرگونه امتياز نفت به دول خارجي، خشم دولت شوروي را برانگيخت و روس ها ضمن آنکه اعمال نفوذ آمريکا و انگليس بر حکومت ايران را عامل اصلي خودداري تهران از اعطاي امتياز نفت شمال به شوروي معرفي کردند، طي يادداشتهاي تهديد آميزي به مواد 5 و 6 قرارداد 1921 اشاره کرده و ايران را تهديد به وارد کردن قوا و قطع روابط سياسي نمودند. در اين شرايط ، روابط دو کشور به منتهي درجه تيرگي رسيد و جنگ تبليغاتي بين دو طرف سال ها ادامه يافت.

بحران آذربايجان: اهداف و عملکرد شوروي

در ارديبهشت 1324 شمسي ( 1945 ) ، دولت ايران رسماً از دولت هاي انگليس و شوروي خواست تا طبق مفاد اعلاميه تهران نسبت به بيرون بردن قواي خود از خاک ايران اقدام نمايند. اين درخواست در ِپي باز شدن درياي سياه بر روي ناوگان متفقين در اواخر آبان 1323 و توقف ارسال مهمات به شوروي از طريق خاک ايران عنوان شده بود. واکنش شوروي به اين درخواست، بحران جديدي در مناسبات دو کشور ايجاد کرد. مسکو تصميم به ادامه حمايت از جنبش هاي جدايي خواه کمونيست آذربايجان وکردستان که از ناحيه شوروي پشتيباني مي شدند، گرفت و از انتقال نيروهاي خود از ايران امتناع ورزيد. اين موضع شوروي، آمريکا را در ماجراي ايران وارد ساخت. ايالات متحده به دليل اعتبار سنتي ضد امپرياليستي خوددر خاورميانه، مورد پذيرش ملي گرايان ايران بود، زيرا حمايت اخلاقي آمريکا را به هنگام مبارزه خود براي لغو قرارداد خفت بار ايران و انگليس در 1919 به ياد داشتند؛ روي اين اصل ، آنها از دخالت آمريکا در امور ايران حسن استقبال به عمل آوردند. به اين ترتيب، براي نخستين بار، از زماني که ايران درشبکه امپرياليسم قرار گرفته بود، نيروي سومي به طور مؤثر عليه دشمن سنتي وارد صحنه سياسي ايران گرديد.

بعيد به نظر مي آيد که رهبر شوروي به نحوي کوته بينانه قصد تجريه ايران در آن برهه از زمان را داشته باشد.

از اين گذشته روس ها با اطلاع از رويکرد توسل به نيروي سوم در سياست خارجي ايران، منافع دراز مدت خود در خاورميانه را در پي جداسازي آذربايجان از پيکر ايران در معرض خطر جدي مي ديدند. بنابراني رهبري شوروي اگر چه براي تحت فشار قراردادن دولت ايران از ابزارهاي مختلفي ( از جمله سياستي که در آذربايجان در پيش گرفته بود ) استفاده مي کرد ولي در نهايت حفظ روابط حسن همجواري با ايران را به منظور حفظ نفوذ خود در منطقه ضروري مي ديد. بر اين اساس، به نظر مي رسد سياست شوروي در آذربايجان عمدتاً در پي فراهم آوردن امکان اعمال نفوذ در ترکيب مجلس شوراي ملي و در نتيجه تاثير گذاري بر تصميم گيري هاي سياسي دولت ايران ( همچون نقشي که دولت روسيه تزاري قبل از انقلال اکتبر ايفا مي کرد ) بوده است.

بنابر آنچه گذشت، اگر چه پشتيباني امريکا از ايران در حل غائله آذربايجان بي تاثير نبود لکن تامين نسبي خواست شوروي در صحنه سياسي ايران، عامل تعيين کننده در حل اين ماجرا بود. در اين بين، احمدقوام – نخست وزير وقت – به خوبي اين نکته را دريافته بودکه حتي موضع سرسختانه آمريکا در سازمان ملل در حمايت از ايران، اثرات ناچيزي بر تصميم شوروي در حمله به ايران خواهد داشت.

قوام که خود را در حل بحران آذربايجان يکه و تنها مي ديد، تصميم به معامله با روس ها گرفت؛ از اين رو طي سفري در راس يک هيات به مسکو، ضمن امضاي قرارداد موسوم به « قوام – سادچيکف» غائله آذربايجان را حل کرد. بر اساس اين قرارداد، دولت ايران متعهد گرديد تا پس از تخليه خاک ايران از وجود سربازان روسي و عدم حمايت ارتش سرخ از تجزيه طلبان فرقه دموکرات، يک شرکت نفتي تاسيس شود که پنجاه و يک درصد از سهام آن به مدت پنجاه سال به شوروي اعطا گرديد. قوام در بازگشت از مسکو با اعتقاد به اينکه شوروي ها ، آذربايجان را در ازاي نفت شمال تسليم کرده اند و در صورت عدم تصويب موافقنامه مذکور در مجلس ، اوضاع متشنج خواهد شد، دست به تلاش جدي در اين زمينه زد؛ لکن مجلس در 30 مهر 1326اين موافقتنامه را کان لم يکن شناخت.

با شکستي که در نتيجه عدم تصويب قرارداد قوام – سادچيکف نصيب دولت شوروي شده بود، اين کشور لبه تيز حملات تبليغاتي خود را متوجه انگليسي ها و عوامل ايراني آنها کرده بود که با اوج گيري نهضت ملي کردن صنعت نفت، آمريکايي ها نيز به اين مجموعه افزوده شدند. ولي از زمان به قدرت رسيدن مصدق و دگرگوني اساسي در سياست خارجي ايران، اتحاد شوروي تبليغات ضد حکومتي خود را قطع نمود و سياست محتاطانه و صبر و انتظار را نسبت به ايران و حکومت مصدق در پيش گرفت. علت اين امر آن بودکه اتحاد شوروي از يک سو به دليل ملاحظات بين المللي و از سوي ديگر متاثر از موضعگيري هاي چندگانه حزب توده نمي خواست و يا نمي توانست در برابر نهضت ضد استعماري ايران آشکارا موضع مخالف و يا موافق داشته باشد. از اين رو، موضع رسمي دولت شوري نسبت به حکومت مصدق و حمايت از نهضت ملي تا اواخر سال 1331 از حرف فراتر نرفت و دولت شوروي تا زمان حيات استالين، همان سياست صبر و انتظار را ادامه داد. اما پس از مرگ وي در 15 اسفند 1331 ( 5 مارس 1953) نگرش رهبران جديد شوروي و به تبع آنها، سياست حزب توده به ويژه در ماه هاي آخر صدارت مصدق به طور مشخص و محسوسي حالت دوستانه تري به خود گرفت.

ايران و سياست همزيستي مسالمت آميز شوروي در دوران خروشچف

بي ترديد عوامل متعددي در طرح و اجراي سياست خارجي شوروي نسبت به سياست مبتني بر موازنه منفي مصدق و نهضت ملي کردن صنعت نفت دخالت داشته است. مسکو – مثل هميشه – از دو جهت اساسي به مساله حمايت از جنبشهاي ملي جهان سوم مي نگريست. يکي امنيت خود و ديگري ايدئولوژي کشو. از اين رو، رهبري جديد شوروي – خروشچف – از استقلال کشورهاي جهان سوم به عنوان « تقويت اردوي جهاني نيروهاي صلح طلب » در مقابل سرمايه داري غرب استقبال مي کرد، اما در اين راه جانب احتياط و رعايت اصول همزيستي با غرب را فراموش نمي کرد و هيچ گاه خود را درگير مسايل آن کشورها نمي نمود، بلکه گاهي در پاسخ به دعوت آنها، اقدام به مداخله مي کرد. براساس اين سياست کلي ، به هنگام وقوع کودتاي 28 مرداد، شوروي ها کاملاً بي تفاوت ماندند و نه تنها هيچ حرکت تهديد آميزي از خود نشان ندادند بلکه در زمان سقوط مصدق ، حزب توده را که عملاً بر مردم کوچه و خيابان تسلط نسبي داشت، از قبضه نمودن قدرت که در دسترس بود، بازداشتند.

روس ها اطمينان چنداني به وفاداري مصدق نداشتند تا منافع خود را در دفاع از وي به مخاطره اندازند؛ زيرا همين رهبر ملي بود که در سال 1323 (1944) قانون منع اعطاي امتياز نفت به بيگانگان را پيشنهاد کرده و مانع از دادن امتياز نفت شمال به شوروي گرديده بود. در سال 1326 ( 1947) نيز که موافقتنامه قوام – سادچيکف در مجلس مطرح شد، مصدق با اينکه نماينده مجلس نبود، به شدت به مخالفت با آن برخاسته و با ارسال پيام هايي براي نمايندگان مجلس آنان را تشويق به رد موافقتنامه کرده بود.

به اين ترتيب ، شوروي دليلي نمي ديد که بر سر مساله ايران، يک بحران بين بين المللي به وجود آورد و مستقيماً درگير شود؛ بلکه هر عملي که به حفظ و بقاي سوسياليسم – که اينکه در شخص خروشچف تجلي يافته بود – کمک مي کرد، حتي اگر کنار آمدن با رقيب سرسخت شوروي ( آمريکا ) مي بود، مجاز شمرده مي شد. از اين رو ، هنگامي که آمريکا و انگليس درباره تقسيم نفت ايران به توافق رسيدند، روس ها نيز در پي توازن قوا با غرب و منافع خود، رفتاري در پيش گرفتند که در اثر آن ، زمينه اقدام آمريکا و انگليس فراهم گرديد و از سال 1954 مناسبات شوروي و ايران وارد مرحله جديدي گشت. مسکو فعاليتي وسيع براي نزديکي و کنار آمدن با دولت کودتا به عمل آورد که نتيجه و پيامد آن انعقاد قراردادي ميان نمايندگان دو دولت بود که در آن مسايل مختلفي از جمله تحويل يازده تن طلاي ايران که از طرف شوروي در جريان جنگ جهاني دوم اشغال خاک ايران ضبط شده بود و همچنين اختلافات مرزي دو کشور مورد بررسي و توافق قرار گرفت.

علت اين انعطاف فوق العاده شوروي نسبت به ايران را بايد در مطالعه و بررسي تحولات بين المللي آن زمان جستجو نمود. با عقب نشيني اتحاد شوروي در برابر آمريکا در پي واقعه خليج خوک ها و برچيده شدن پايگاه هاي شوروي از کوبا، جنگ سرد آمريکا و شوروي جاي خود را به مذاکرات دوستانه و همزيستي داد. بي ترديد شروع دوره تنش زدايي بين ابرقدرت ها و تاثير پذيري سياست خارجي ايران از سياست جهاني آمريکا، در عادي شدن روابط ايران و شوروي در پي انتشار اعلاميه دولت ايران در شهريور 1341 ( سپتامبر 1962) درباره پيمان نظامي دو جانبه ايران و آمريکا، نقش بسيار تعيين کننده اي داشت. در اين اعلاميه دولت ايران از خودداري از قراردادن خاک خود در اختيار دولتهاي خارجي به منظور تهديد امنيت شوروي، سخن به ميان آورده بود که قطعاً موجب آرامش خاطر زمامداران شوروي مي گشت.

از آنجا که تعهد ايران در خودداري از ايجاد پايگاه موشکي خارجي در خاک خود پاسخي به آرزوي ديرينه مسکو و فشارهايي بودکه از مدتها قبل بر تهران تلقي مي شد. شوروي ضمن تاييد انقلاب سفيد شاه، آنهايي را که با برنامه هاي شاهانه مخالفت مي کردند، مرتجع خواند و دليل مخالفت آنها را ضديت ايشان با پيشرفت و ترقي مردم ايران معرفي کرد و به اينگونه در جريان کشتار مردم معترض طي قيام 15 خرداد 1342، جانب شاه را گرفت ، اين کار باعث شد.

از سال 1341 نه فقط روابط ايران و شوروي رو به توسعه و گسترش گذاشت بلکه به دليل حمايت و ستايش شوروي از سياست عدم تعهد به ايران، اين روابط از چارچوب و محدوده مبادلات بازرگاني خارج شد و مرحله جديدي از همکاري هاي اقتصادي، فني ، فرهنگي و حتي نظامي ميان دو کشور آغاز شد. بدين گونه مناسبات دو کشور پس از فراز و نشيب هاي فراوان سرانجام به نوعي همزيستي مسالمت آميز انجاميد که تا مقطع پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ادامه يافت.


منابع

  • جنگ جهانی دوم
  • پيمان عدم تجاوز آلمان - شوروی
  • نقش ناشناخته شوروی در جنگ دوم جهانی
  • چرچیل، وینستون (۵۳- ۱۹۴۸)، جنگ جهانی دوم، ۶ جلد
  • گیلبرت، مارتین (۱۹۹۵) جنگ جهانی دوم، فونیکس، شابِک ۱۸۵۷۹۹۳۴۶۲
  • کیگان، جوهان (۱۹۸۹) جنگ جهانی دوم
  • لیدل هارت، سر باسیل (۱۹۷۰)، تاریخچه جنگ جهانی دوم، کسل کو؛ پَن بوک، ۱۹۷۳، لندن
  • ویلیامسون موری و آلن آر. میلت (۲۰۰۰) جنگ به سوی پیروزی: جنگجویان جنگ جهانی دوم، شابِک ۰۶۷۴۰۰۱۶۳X
  • ریچارد اُوری، چرا متفقین پیروز شدند، پیمیلکو، (۱۹۹۵). شابِک ۰۷۱۲۶۷۴۵۳۲
  • گرهارد اِل. وینبرگ، جهان به سوی جنگ افزارها: تاریخچه جهانی از جنگ جهانی دوم (۱۹۹۴) شابِک ۰۵۲۱۴۴۳۱۷۲

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

جنگ جهانی دوم. 1

دلایل آغاز جنگ.... 2

پیش زمینه جنگ.... 2

جنگ در اروپا3

جنگ در افریقا و خاورمیانه. 4

در افریقا4

انگیزه ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم. 5

تاریخچه تدارک جنگ جهانی دوم. 6

نتیجه جنگ.... 7

جنایات جنگ دوم جهانی.. 8

پی آمد جنگ.... 8

پایان جنگ.... 9

اشتباهات جنگی هیتلر. 9

ارتش‌های درگیر. 10

ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم. 10

سربازان عادی پیاده نظام. 10

رسته توپخانه ارتش آلمان.. 10

یکان چترباز آلمانی.. 11

یکان مهندسی رزمی ارتش آلمان.. 11

تانک تایگر و پیاده نظام ارتش آلمان.. 11

حمله آلمان نازی به روسیه. 11

اشغال ايران توسط متفقين در جريان جنگ جهاني دوم (1320ش). 13

تاثير جنگ جهاني دوم بر مناسبات ايران و شوروي.. 14

امتياز نفت شمال و تاثير آن بر روابط ايران و شوروي.. 15

بحران آذربايجان: اهداف و عملکرد شوروي.. 16

 

منابع. 21

 

  انتشار : ۱ آذر ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1011

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما