مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 94
  • بازدید دیروز : 3594
  • بازدید کل : 13135685

تاريخچه شيراز


فهرست مطالب

عنوان صفحه

تاريخچه شيراز. 2

شيراز تخت گاه سليمان.. 3

شيراز از ديدگاه جهانگردان.. 6

ويژگيها و جايگاه اقليمي شيراز. 9

منبع. 11


تاريخچه شيراز

در افسانه ها آمده است كه شيراز فرزند تهمورس (از پادشاهان سلسله پيشداديان) شهر شيراز را تأسيس كرد و نام خود را بدان بخشيد. به روايتي ديگر، نام اين ديار، "شهرراز" بوده كه به اختصار شهر از و شيراز خوانده شده است.

در حالي كه بر اساس تحقيقات "تدسكو" شيراز به معناي مركز انگور خوب است، "ابن حوقل"، جغرافي دان مسلمان قرن چهارم هجري، علت نامگذاري شيراز شباهت اين سرزمين به اندرون شير مي داند، چرا كه به قول او عموما" خواربار نواحي ديگر بدانجا حمل مي شد و از آنجا چيزي به جايي نمي بردند. و بالاخره بنا به نوشته كتاب "صورالاقاليم"، از جهت وجود دام هاي بسيار در دشت شيراز، آنجا را "شيرساز" ناميده اند.

باري، بيش از هر چيز نام زيبا و سحرانگيز شيراز كه واژه اي فارسي است، بهترين گواه بر اين باور است كه برخلاف پندار پاره اي از جغرافي دانان مسلمان، تأسيس اين شهر به قرن ها قبل از ورود اسلام به ايران باز مي گردد، شيراز، هم اكنون نيز در محل تقاطع مهمترين راه هاي ارتباطي شمال به جنوب و شرق به غرب كشور است و اين موقعيت در ادوار قبل از اسلام شاخص تر بوده، چرا كه در عهد هخامنشيان، شيراز بر سر راه شوش (پايتخت هخامنشي) به تخت جمشيد و پاسارگاد بوده و در عهد ساسانيان راه ارتباطي شهرهاي بسيار مهمي چون بيشابور و گور با استخر، از جلگه شيراز مي گذشت. در نتيجه مسلم است كه چنين محل حاصلخيز و خوش آب و هوايي كه در تقاطع مسيرهاي مهمي كه برشمرده شد، قرار داشته، هرگز خالي از آبادي و سكنه نبوده است. وجود آثار قديمي مانند قصر ابونصر در حوالي شيراز كه قدمت آن به دوره اشكانيان مي رسد و نقوش برجسته برم دلك، (در چندكيلومتري شرق قصر ابونصر) كه از آثار دوره ساساني است و قلعه بزرگ بندر (فهندر، پهندر، قهندز، كهندژ) در سمت شرق تنگ سعدي و چند نقش برجسته در دهكده گويم در چهار فرسنگي شمال غرب شيراز و همچنين پيدا شدن سكه هايي در ضمن حفاري هاي قصر ابونصر، كه بر آنها با خط پهلوي نام شيراز نقش بسته است، جملگي بر وجود شهر يا بلوكي به نام شيراز، در همين محل در دوران قبل از اسلام دلالت دارد.

علاوه بر آنچه گفته شد، كاوش هاي باستان شناسي در تخت جمشيد، به سرپرستي كامرون در سال 1314 ه.ش، به پيدايش خشت نبشته هايي انجاميد كه بر روي چند فقره از آنها نام شيراز مشخص بود. بدين ترتيب مي توان احتمال داد، اين وادي كه در عهد رونق تخت جمشيد، آبادي كوچكي بيش نبوده است، بعد از انهدام پايتخت هخامنشيان، سمندروار از دل خاكستر آن ديار برپا خاسته است.

آخرين كلام اين كه در اشعاري از شاهنامه فردوسي، استاد حماسه سراي طوسي، به مناسبت هايي از شيراز ياد شده، مثلاً راجع به شيراز در عهد كيانيان آمده است:

 

دوهفته در اين نيز بخشيد مرد سوم هفته آهنگ شيراز كرد

 

هيونان فرستاد چندي ز ري سوي پارس، نزديك كاوس كي

 

و در مورد شيراز، در روزگار اشكانيان، چنين مطالبي ذكر شده است:

چو بنشست بهرام زاشكانيان ببخشيد گنجي به ارزانيان

... ورا بود شيراز تا اصفهان كه داننده اي خواندش مرزمهان

 

و بالاخره اينكه در عهد پيروز و قباد ساساني، سپهبد ايران، "سوفراي" از اهالي شهر شيراز بود

... بدان كار شايسته شه "سوفراي" يكي پايه ور بود و پاكيزه راي

جهان ديده از شهر شيراز بود سپهبد دل و گردن افراز بود

 

استخري در كتاب مسالك و ممالك كه در نيمه اول قرن چهارم هجري تأليف شده است، راجع به آثار و بقاياي فرهنگي قبل از اسلام، در شيراز مي گويد:

 

شيراز قلعه اي به نام شاه موبد دارد. وي همچنين از دو آتشكده به نام هاي كارستان و هرمز در آن سرزمين ياد مي كند.

 

باري در مجموع گفتار استخري كه شيراز سيزده ناحيه (طسوج) دارد كه در هر كدام از آنها قراء و كشتزارهايي موجود است كه متصل به هم قرار گرفته اند. و نيز نظر ابن بلخي كه در روزگار ملوك فرس، شيراز ناحيتي بود و حصاري چند بر زمين، مي تواند روشنگر قدمت شيراز، به عنوان يك سرزمين مسكون آباد (و نه يك شهر بزرگ) باشد... .

 

شيراز تخت گاه سليمان

شيراز اين شهر باستانی در طی گذشت ايام به القاب گوناگونی شهرت داشته و از آن جمله دارالملک، دارالعلم، ملک سليمان و ... اما شايد مشهورترين و قديمی ترين لقب شيراز همان ملک سليمان است و بدين خاطر بر بسياری از بناهای قديمی شهر همچون عمارات باغ نظر، سردربازار مشير، نارنجستان قوام و .... تصويرهايي از حضرت سليمان نقش شده است که معمولاً وی را بر تختی نشسته و در وسط مجلس نشان می دهد و عده ای از وزرا و تعدادی از ديوها گوش به فرمان او در اطرفش ايستاده اند و تعدادی از حيوانات وحشی و اهلی نيز در بين گلها و درختان و بدور حضرت سليمان ترسيم شده اند.

 

اما چرا شيراز به تختگاه سليمان مشهور شده است ؟

حضرت سليمان پسر داوود از پيامبران بنی اسرائيل بوده و بر طبق روايات مذهبی 700 سال عمر کرده است. سليمان بواسطه انگشتری که در دست داشته و اسم اعظم بر آن نقش شده بود و بر جن و انس فرمان می رانده، باد به فرمانش بوده و تخت سلطنتش را جابجا می کرده و جن و پری کارهای ساختمانيش را انجام می داده اند چنانکه قرآن در سوره سبا آيه 12 چنين می فرمايد :« وَ مِنَ الجِنِ مَنْ يَعَملَ بَيْنَ يَدَيْه بِاذن رَبه » يعنی : و از جن يک گروه آن بودند که پيش سليمان کار می کردند.

و درباره ساختمانهايي که سليمان ساخته است و در قصص الانبياء نيشابوری آمده است که :

ديوان را در کارها افکندند و آدميان و باد را تا عمارتها کردند ... و چنين گويند ميدانی بساخت دوازده فرسنگ .... و تختی فرمود از سيم چهار فرسنگ و کرسی فرمود از زر سرخ و بر آن تخت نهاد و در مجمل التواريخ و القصص در وصف شهر اسکندريه آمده است که : « همان جا قصر سليمان (ع) بوده است که ديوان از سنگ املس ساخته اند و چون در آن نگاه کنند صورت ابر و سبزی دريا پيدا شود و بر سان آئينه و بر آن نقطه ها ست رنگ رنگ و کس نداند که آن چه سنگ است و هر ستونی چندان است که مردی دست پيرامون آن در نتواند آورد » با توجه به اين توضيحات مردم ايران در ابتدای آشنايي با اسلام و از آنجا که با تاريخ گذشته شهر خود نيز آشنايي نداشتند و با مقايسه روايات مذهبی و قصه های اساطيری جمشيد را با سليمان يکی می پنداشتند و ساختمانهای عظيم بجا مانده از هخامنشيان را قصر سليمان يا مسجد سليمان می دانسته اند چرا که شباهت روايات مذهبی با آنچه از هخامنشيان باقی مانده است نيز به واقع زياد است مثلاً سنگهای تخت جمشيد سنگهای بزرگ و صيقلی است و تالار آئينه و يا کاخ تچر در تخت جمشيد بعد از 2500 سال هنوز هم کف پنجره های آن چنان صيقلی است که تصوير آنان را منعکس می کند. ستونهای کاخ آنچنان عظيم است که مردی نمی تواند بدور آن دست بياورد و سنگهای بکار رفته در مقبره کورش چنان عظيم است که به ذهن مردم آن روزگار حتماً به دست ديوان بر هم گذاشته شده بود و حيوانات افسانه ای حک شده بر درگاههای تخت جمشيد بنظر مردم آن زمان جز نقش ديو و پری چيز ديگری نيست چنانکه ابن موقل در قرن چهارم هجری در حين بازديد از شهر استخر از بنای بزرگی بنام مسجد سليمان نام می برد. که همان مقبره کورش است و آنگاه می گويد در اخبار آمده است که سليمان بن داوود (ع) از طبريه بدانجا دريک روز صبح تا شام می رفت و آنگاه به عقيده عوام در مورد يکی بودن سليمان و جمشيد اشاره می کند که گروهی از عوام ايران که به تحقيق مطلب نمی پردازند چنين می پندارند هم که پيش از ضحاک بوده همان سليمان است و اين عقيده مردم از آن روزگار تا زمانی که کشفيات باستان شناسی حقيقت را روشن نموده همچنان پا بر جا بود و به همين علت طی سالها فارس و به طبع آن شيراز با تختگاه سليمان و يا ملک سليمان مترداف بوده است و اين مطلب را از خلال نوشته های مختلف به خوبی می توان ديد مثلاً صاحب تاريخ و صاف در رثای آبش خاتون او را وارث ملک سليمان خوانده و گفته است.

وارث ملک سليمان رفت در خاک ای دريغ کو سليمان تا بدان بلقيس خوش بگريستی

 

سعدی شيرازی نيز اين اقليم را تختگاه سليمان می داند و می فرمايد :

نه لايق ظلماتست بالله اين اقليم که تختگاه سليمان بدست و حضرت راز

 

و هم او اتابکان فارس را وارث ملک سليمان می ناميده و اصولاً يکی از القاب رسمی سلغريان نيز همين بوده است نيز در ديباچه گلستان چنين می گويد :

« سلطان البر و البحر وارث ملک سليمان مظفر الدين ابی بکر بن سعد زنگی »

 

حافظ نيز در ديوانش به اين لقب اشاره می کند :

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بر بندم و تا ملک سليمان بروم

بعد از کيان به ملک سليمان نداند کس اين سزا و اين خزانه و اين لشکر گردان

نقش خوارزم و خيال لب جيحون می بست با هزاران گله از ملک سليمان می رفت

 

ابن زرکوب صاحب شيراز نامه نيز در ذکرنزول جلال الدين مسعود و هزيمت ملک اشرف از شيراز نوشته است :

سپاس و شکر خدا را که مهر فرخ بخت خديمو مملکت آراشه غريب نواز

به سال هفتصد و چهل و با سه در تجمل و ناز به تختگاه سليمان رسيد ديگر باز

 

و در جای ديگر می گويد که ملوک عجم و شهرياران ايران زمين هر سال يک نوبت در اين نقطه زمين آمدندی و گفتندی که صومعه سليمان در اين زمين بوده است که اين مطلب به احتمال زياد اشاره به برگزاری مراسم نوروز در تخت جمشيد و جمع شدن بزرگان ايران و جهان در اين نقطه دارد و هم او در وصف شيراز می سرايد :

در او يادگار بسی پادشا است برود خمه های بی پارسا است

کلاه جهانگير و اقنوم داد سرير سليمان و تخت قباد

همچنين در بعضی کتب نقل شده است که در حدود قرن هفتم هجری عده ای از عرفا و زهاد از بغداد به طرف شيراز حرکت کرده اند تا مسجد سليمان را زيارت کنند و برای زيارت آن ثوابهای فراوانی قائل می شده اند.

شيراز از ديدگاه جهانگردان

فارس بزرگترين استان ايران و زيباترين و زرخيزترين آن ها است. شهرت اين استان بر اساس نامش است که به تمام کشور داده شده و نيز آب و هوای خوب و آثار باستانی و شهرهايش که در زيبايي شهرت دارند و مردان نامداری که از آن برخاسته اند. در چند فرسنگی شيراز که به راستی می توان آن را بهشت روی زمين دانست ويرانه های شگفت انگيز تخت جمشيد قرار دارد.

سفرنامه گاسپاردروويل 1819. م

شيراز در طول ساليان دراز عمر خود مهمانان فراوانی را پذيرا شده است و شيرازيان که در جهان به مهمان نوازی شهره اند هميشه در فراهم آوردن وسايل آسايش مهمانانشان کوشيده اند و از اين رو شايد در بيش از صدها سفرنامه تاريخی مطالب فراوانی در مورد شيراز و شيرازيان می توان يافت که گزيده ای از اين مطالب را تقديم حضورتان می کنيم.

شيراز مرکز حکومت فارس است. شيراز در گذشته يکی از زيباترين و دلپذيرترين شهرهای ايران بوده است. ولی امروز چندان چيزی از آن باقی نمانده است از آن جهت شهرت يافته که زادگاه سعدی و حافظ است و کنار قبور اين دو شاعر کلبه چوبی کوچکی قرار دارد که در آن مجموعه ای عالی از آثارشان گردآوری شده است. شيراز چندين بار اقامتگاه شاهان بوده از جمله کريم خان زند دربار خود را در آن جا مستقر نموده بود. کريم خان شيراز را به صورت زيبايي در آورده بود و استحکامات خوبی داشت اما آغا محمدخان بيدادگر پس از آن که شهر را تسخير نمود آن را منهدم ساخت به طوری که امروز وضع شهر با آنچه شعرا در وصف آن گفته اند قابل شناسايی نمی باشد.

سفر نامه گاسپار دروويل 1819. م

نجيب زاده ای اسپانيولی به نام « دن گارسياد سيلوايه فيگوه را » در سال 1614 . م همزمان با پادشاهی شاه عباس صفوی و به فرمان فيليپ سوم پادشاه اسپانيا به ايران می آيد و در راه سفر خود به اصفهان به شهر لار وارد می شود و حاکم لار با چهارصد سوار و با ساز و دهل به استقبال او می آيند و اما هنگام ورود به شيراز حاکم شهر استقبال با شکوه تری از او می کند دن گارسيا در سفر نامه خود شيراز را به زيبايي والنسيا و قرطبه تشبيه می کند و می گويد باغهای اطراف آن فوق العاده زيباست و در ادامه سفر خود به سمت اصفهان از تخت جمشيد نيز بازديد می کند و اين ويرانه ها اعجاب او را بر می انگيزد و با دقت و علاقه مندی زيادی به وصف جزئيات آنها می پردازد به عقيده دن گارسيا اين ويرانه های با عظمت با شکوهتر از اهرام مصر و زيباتر از معابد يونان است و می گويد : « در اينجا هنر و عظمت به وحدتی هميشگی رسيده است » و حتی در توصيف اصفهان می گويد باغات اطراف شهر زيبا بود ولی به پای باغهای شيراز نمی رسيد.

ايران از ديد سياحان اروپايي ص 190 نوشته دکتر حسن حوادی

اگر يک پادشاه سزاوار نامی بزرگ باشد کريم خان می تواند ادعا کند که اين عنوان را به خود اختصاص داده است اين پادشاه بزرگ پس از آنکه قدرت را به دست گرفت تمام هم و غم خود را به آبادانی شيراز معطوف نمود و از طرفی نيز با ابداع و تدوين قوانين تازه در جهت رفاه و بهبود مردم سرزمين ايران اقداماتی به عمل می آورد. او چند قصر در شيراز و حومه آن احداث کرد. مساجد و بقاع متبرکه را تعمير و مرمت کرد و با ايجاد شاهراه ها، شيراز را به ديگر نواحی اطراف مرتبط نمود و کاروانسراهای مخروبه را دوباره بازسازی کرد او همچنين ترتيبی اتخاذ کرد تا تمام تجار و بازرگانان و مسافرين در قلمرو ايران بتوانند آزادانه فعاليت و رفت و آمد نمايند. کريم خان در قلمرو فرمان روايي خود بزرگوار و آزاد انديش بود و در خلال زمامداريش چندين ساختمان به منظور تاسيسات صنعتی جهت اشتغال به کار بيکاران و محرومين ايجاد نمود او حتی نسبت به کسانی که چند بار به جانش سوء قصد کردند عفو و بخشش نشان داد و با اينکه دوستان و درباريانش به شدت طالب مجازات آنها بودند ولی کريم خان نسبت به آنها نرمی و ملايمت نشان می داد. او از توسعه و گسترش تجارت و بازرگانی حمايت می کرد و از اين طريق به افزايش ثروت و رفاه مردم کشورش کمک می نمود. هرگز ديده نشده بود که بحثی از کريم خان به ميان آيد و مردم شيراز برای شادی روح او طلب آمرزش و مغفرت ننمايند يا اشکشان جاری نگردد. از زمان مرگ کريم خان تا کنون سه سال می گذرد ولی مردم هنوز خاطره او را گرامی می دارند. من اين مطالب را از سرداران سپاه و ديگر افرادی که باوی حشر و نشر داشتند شنيده ام .

سفرنامه ويليام فرانکلين 1787 . م

سرهارفورد جونز بريج آخرين ملاقات خود را با لفطعلی خان زند که در سال 1791 . م انجام گرفته اين چنين شرح می دهد :

افتخار يافتم که در يک چادر ژنده و محقر همراه با وی روی يک نمد بنشينم. تقوا و عزت نفسش او را در نزد رعايا و زير دستانش عزيز و محترم تر می ساخت. شجاعت و پايمردی و خويشتن داری که در هنگام بلا و بدبختی از خود نشان می داد مضمون تصنيف و ترانه هايی است که تا زبان فارسی زنده است ممکن است باقی بماند. در دوران عزت و کامکاری، جوانمرد و خوش برخورد بوده ودر ايام مصيبت و بدبختی به اندازه ای بزرگوار و با شکوه بود، که طبيعت بشری کمتر قادر به تحمل آن خواهد بود. چنين موجود ارزشمندی که مايه اميد و آرزو و مباهات کشورش بود به وسيله خيانت شخص پستی که به غلط مورد اعتمادش بود « ابراهيم خان کلانتر » گرفتار شد ... اگر تمام اين ها تقدير و مشيت الهی است ما نمی توانيم در محکمه خداوند دادخواهی نمائيم ولی اجازه داريم آن را به ديده عبرت بنگريم .

 

 

 

شيراز دارای شش دروازه است ولی کوچه های شهر به قدری تنگ و باريک است که هنگامی که الاغی با محموله ای از چوب عبور می کند راه عبور سواره را مسدود می نمايد ولی من هيچگاه اشعار حافظ را فراموش نمی کنم که می گويد:

شيراز وآب رکنی آن باد خوش نسيم عيبش مکن که خال رخ هفت کشور است

 

اشعار سعدی و حافظ و فردوسی در ايران به طرز خاصی مورد توجه است و کمتر کسی پيدا می شود که چندين بيتی از اين شاعران را به خاطر نداشته باشد زبان فارسی بسيار غنی وخوش آهنگ است از اين رو برای شعرگفتن بسيار مناسب است. اين نظريه را خاور شناسان در گزارشهای خود تأييد نموده اند . سرويليام جونز يکی از با ارزش ترين خاور شناسان برای ولتر تأسف می خورد که چرا زبان فارسی نمی دانسته است. سعدی يکی ازشاعران پرآوزاه است که ايرانی ها او را سلطان الشعرا لقب داده اند. ايرانيان بسيار ناصحانه سخن می گويند زيرا اشعارشان سرشار از پند و اندرز است و عباراتی از آنها بصورت امثال و حکم رواج يافته است . سفر نامه گاسپاردروويل 1819. م

قدمت شيراز اگر چه بدليل متون مختلف تاريخی و مدارک باستان شناسی نيازی به توضيح و تفسير ندارد اما بايد گفت که نام شيراز ظاهراً در الواح ايلامی مکشوف در تخت جمشيد به صورت shira-si-ish « شيرازی ايش» آمده است و نشان می دهد که در عهد هخامنشی اين شهر داير و در آنجا کارگران مشغول کار واحداث بنايي بوده و از خزانه دستمزد دريافت می کرده اند. تدسکو حدس می زد که نام اين شهر از دو کلمه sher « خوب » +raz « هميشه رز = درخت انگور » گرفته شده است. مسلمانان در زمان خلافت عمر بن خطاب، هنگام محاصره اصطخر محل شيراز را اردوگاه خويش قرار داده بودند. در قرن چهارم شيراز يک فرسخ وسعت داشت و دارای بازارهای تنگ و پر جمعيت بود و هشت دروازه داشت. عضدالدوله ديلمی در اين شهر قصر، بيمارستان و کتابخانه بزرگی بنا کرد. نخستين کسی که باروی شيراز را ساخت و آن را مستحکم کرد صمصام الدوله پسر عضدالدوله بود. در نيمه قرن هشتم که آن بارو خراب شد و محمود شاه اينجو آن را مرمت کرد و برج های آجری بر آن افزود. شيراز چند مسجد داشت: اول جامع عتيق که آن را عمرو بن ليث صفاری در نيمه دوم قرن سوم ساخته بود و حمدا... مستوفی در باره آن می گويد « آن مقام هرگز از ولی خالی نبوده و بين محراب و منبر دعا را اجابت بود ». دوم مسجد نو که آن را اتابک سعد بن زنگی در نيمه دوم قرن ششم بنا کرده ... ابن بطوطه جهانگرد مراکشی در بازديد از شيراز از پنج نهری که در شهر می گذرد تمجيد کرده که يکی از آنها نهر رکناباد است که از چشمه ای در پای کوهی موسوم به قلعه کوچک برمی خاسته و حوالی آن بوستانی دلکش بوده است و قبر سعدی از نيم قرن پيش از ورود ابن بطوطه به شيراز در آغوش آن بوستان جای داشته است و مردم بسياری به زيارت آن می شتافتند حوض های مرمری زيبايي برای رختشويي در آن واقع بود که سعدی آنها را ساخته بود. شيراز در کنار رود بزرگی قرار ندارد و چنان که گفته شده نهرهای آن به سمت خاور جريان يافته و به در ياچه ای که در چند فرسخی شيراز است فرو می روند.

نقل از کتاب سرزمين های خلافت شرقی نوشته لسترنج

ويژگيها و جايگاه اقليمي شيراز

شهرستان شيراز با مختصات جغرافيايي 52.33 طول شرقي و 29.36 عرض شمالي در ارتفاع بيش از 1500 متر از سطح دريا با وسعتي معادل 10688.8 كيلومتر مربع، تقريباً در مركز استان فارس قرار دارد. در شمال شهرستان شيراز، شهرستان هاي مرودشت و سپيدان واقع اند و در جنوب آن شهرستان هاي فيروزآباد و جهرم قرار گرفته اند. شهرستان هاي ني ريز، استهبان و فسا در شرق شهرستان شيراز و شهرستان كازرون در غرب آن شهرستان قرار دارند.

 

شهرستان شيراز شامل 6 بخش، 5 شهر و 21 دهستان است و جمعيت آن بالغ بر 1263244 نفر است. بخش هاي شهرستان شيراز عبارتند از : بخش مركزي، بخش زرقان، بخش كربال، بخش كوار و بخش ارژن.

 

بخش مركزي، شامل شهر قديمي شيراز و حومه آن است. دست خضر، قصر ابونصر، برم دلك، و گويم از مهمترين حومه هاي شيراز هستند. درياچه مهارلو نيز به فاصله كمي از اين شهر قرار گرفته است.

 

جلگه خرم و باصفاي شيراز به شكل مستطيلي با طول تقريبي 40 كيلومتر و عرض نزديك به 15 كيلومتر است و امتداد آن شرقي-غربي است. شيب اين جلگه، از طرف مغرب به سوي مشرق است و به همين جهت در قسمت غربي آن منابع، چشمه ها و قنات هاي متعددي است كه اين جلگه را سيراب مي سازند. آب هاي زائد و سيلاب هاي كوه هاي اطراف شيراز، در آخرين قسمت شرقي جلگه جمع شده و به صورت درياچه اي در آمده است كه درياچه "مهارلو" يا "نمك" ناميده مي شود. اين درياچه به ابعاد تقريبي 6×10 كيلومتر در 24 كيلومتري مشرق شيراز واقع است و آب آن فوق العاده شور است. در كتاب هاي جغرافيايي قديمي نام اين درياچه را "جنكال" ذكر كرده اند و در كتاب فارسنامه ابن بلخي "ماهلويه" خوانده شده است.

 

شيراز را كوه هاي نسبتاً بلندي به شكل حصار در بر گرفته كه از نظر جغرافيايي نظامي موقعيت مطلوبي به آن داده است. همچنين از زمان هاي دور، مناظر و دورنماهاي دل انگيز و غارهاي ساكت و سحرانگيز اين كوه ها براي صاحبدلان و عرفا، محلي بسيار مناسب بوده است. كوه هاي پيرامون شيراز عبارتند از:

 

كوه شمالي: اين كوه از كنار درياچه مهارلو (در مشرق) شروع و به كوه هاي قلات (در مغرب) مي پيوندند. سه شكاف، با نام هاي تنگ سعدي، تنگ الله اكبر و تنگ منصورآباد (تنگ كوشك بيچه) كوه شمالي را به چهار قسمت تقسيم كرده اند. آثار تاريخي متعددي مربوط به قبل و بعد از اسلام در اين كوه وجود دارد. در پشت كوه شمالي و در مقابل تنگ الله اكبر كوهي به نام بمو قرار دارد كه منبع چند چشمه و قنات، از جمله قنات ركن آباد و آب زنگي است.

 

كوه جنوبي: از نزديك كوه دراك شروع و در حوالي خفر پايان مي يابد.

 

كوه غربي: در مغرب جلگه شيراز كوه مستسقي (شامل كوه دراك، كوه برفي، با تنگ سرخ و كوه قلات) واقع است. علت نامگذاري اين كوه آن است كه از دور شبيه شخصي است كه به پشت دراز كشيده و شكمش مانند كسي كه به بيماري استسقا مبتلا است، برآمدگي زيادي دارد.

 

كوه شرقي: اين كوه كه بر درياچه مهارلو مشرف است ارتفاع چنداني ندارد. آب آشاميدني و زراعتي جلگه شيراز از رودهايي مانند كر، شش پير، قره باغ و قنات هايي مثل خيرات، ميري، رضاآباد، نهر اعظم (شامل چشمه جوشك و قنات هاي كريمخاني و ...) قنات ركن آباد، زنگي، چشمه سعدي و چشمه برم دلك و نيز چاه هاي عميق تأمين مي گردد. در ميان شهر شيراز بستر رودخانه اي قرار دارد كه در تابستان ها خشك است، اما در زمستان و اوايل بهار سيلاب جاري از كوه هاي شمال غربي و قلات و دراك را به درياچه مهارلو مي ريزد. نظر به اينكه در طرفين بستر اين رودخانه، به ويژه در قسمت بالا و غربي آن از قديم باغ ها و تاكستان هاي زيادي ايجاد شده، اين رودخانه را "خرم دره" نيز ناميده اند.

 

 

شيراز در منطقه معتدله شمالي قرار دارد و آب و هواي آن بري است، ولي به سبب ارتفاع زياد از سطح دريا از نقاط هم عرض خود، مانند كازرون و گناوه بسيار خنك تر است. بارندگي ان در فصول پاييز و زمستان و اوايل بهار است. از قديم جغرافي دانان، فارس را به دو بخش گرمسير و سردسير تقسيم كرده اند. ناحيه ميان اين دو بخش كه شامل شهرستان هاي شيراز، فسا، استهبان و ني ريز است از اعتدال كامل برخوردار است و داراي گياهان و محصولات متنوعي است. مثلاً در شيراز، ضمن اين كه درختان سردسيري مانند سيب و گلابي رشد خوبي دارد، مركبات نيز پرورش مي ياباد. به طور كلي لطافت هواي شيراز چنان است كه بيشتر ايام سال مي توان در هواي آزاد به سر برد.

 

خاك جلگه شيراز كه از رسوبات كوه هاي اطراف ايجاد شده، بسيار حاصلخيز است و زمين هاي اطراف شهر در تمام مواقع سال، در زير كشت و زرع است و همه گونه محصولات تابستاني و زمستاني چون گندم، جو، حبوبات، برنج، انواع سبزيجات، هندوانه، خربزه، طالبي و علوفه هايي چون شبدر و يونجه در آن به عمل مي آيد. خاك شيراز همچنين براي پرورش بسياري از انواع گل هاي تزييني مستعد است و بستان هاي شيراز به زيبايي نام آورند.

 

از مهمترين گياهان طبيعي كه در نواحي كوهستاني شهرستان شيراز مي رويند، گون (كه از آن صمغ كتيرا به دست مي آيد). و بادام كوهي (در اصطلاح محلي بخورك) را مي توان نام برد. شيرين بيان كه در اصطلاح محلي "مهك" ناميده مي شود، نيز از جمله گياهان دارويي است كه در دشت هاي شيراز مخصوصاً در اطراف جوي ها، به مقدار زياد يافت مي شود. همچنين علاوه بر انواع و اقسام گل ها و رياحين كه در فصول مختلف در شيراز مي رويند، گياهان طبيعي ديگري مانند شاه تره و گل گاوزبان در اين ناحيه وجود دارند كه در تهيه عرقيات سنتي به كار مي روند و چنانكه مي دانيم عرقيات شيراز از زمان هاي بسيار دور معروف بوده است.

 

باغ هاي نواحي ييلاقي و سردسير حومه شيراز، داراي انواع درختان سردسيري مانند سيب، گلابي، هلو، بادام، گردو و درختان سايه دار و زينتي، مانند چنار و كاج و سرو و بيد است و در سمت شرق و شمال كه داراي هواي ملايمتري است، مركبات پرورش مي يابد.

 

منبع

سايت http://shirazcity.org

  انتشار : ۲ آذر ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1022

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما