نقش زنان و تشکیل تعاونی ها
ترویج و تشویق اندیشه تعاونی به این دلیل که زنان پرورش دهندگان افکار و اندیشههاینسلهای آینده هستند این موضوع را از اهمیتی دو چندان برخوردار کرده است.
بیتردید، نخستین بازده آموزش زنان در هر زمینهای، تاثیر خود را در نسل بعدی آشکارخواهد کرد. لذا تعمیق روح و اندیشه تعاون از طریق ایجاد و گسترش تعاونیهای زنان،بیش از هر وسیله و ابزار دیگری برای ایجاد اشتغال در جامعه سودمند واقع خواهدشد.
مروری بر آمارهای ارائه شده کارشناسان در مورد وضعیت نیروی کار و اشتغال دردهه آینده، مسئولیت سنگینی را که متوجه بخشهای اشتغال آفرین است، آشکار میکند. کتایون پرتوی، رئیس گروه تعاونیهای زنان میگوید: به استناد
" به استناد آمار ارائه شده توسط گروهی از پژوهشگران برجسته سازمان برنامه وبودجه، چشمانداز دهه آینده درمورد رشد نرخ بیکاری و نرخ رشد متوسط نیروی کار کشور،مسئله اشتغالزایی را از اهمیت ویژه ای برخوردار میکند... " |
||
آمار ارائه شده توسط گروهی از پژوهشگران برجستهسازمان برنامه و بودجه، چشمانداز دهه آینده درمورد رشد نرخ بیکاری و نرخ رشد متوسطنیروی کار کشور، مسئله اشتغالزایی را از اهمیت ویژه ای برخوردار میکند. در سال 1376، آمار نیروی کار کشور، 16 میلیون و 841 هزار نفر بوده که این رقم در سال 1385به 25 میلیون و462 هزار نفر خواهد رسید و رشد متوسط آن معدل 7/4 درصد را نشانمیدهد. این در حالی است که در سال 1376، جمعیت کشور 60 میلیون و 970 هزار نفر بودهاست که این رقم در سال 1385 به 69 میلیون و 700 هزار نفر خواهد رسید، به عبارتیدیگر در سال 1376، نرخ بیکاری 13 درصد بوده که در سال 1385 این نرخ به22/3 درصدمیرسد. در مقایسه این ارقام، بیتردید در سال 1385، نزدیک به 10 میلیون نفر متقاضیبه بازار کار افزوده خواهد شد.
وی درادامه میافزاید: در خوشبینانهترین شرایط،سالانه 700 هزار نفر به بازار کار افزوده میشوند. با توجه به این که تقریبا نیمیاز جمعیت کشور را زنان تشکیل میدهند، میتوان چنین پیش بینی کرد از رقم یاد شده،حداقل بین 3 تا 4 میلیون نفر از 10 میلیون متقاضی کار، زنان هستند.
پرتوی درادامه اظهار میدارد: از طرف دیگر، رشد و توسعه در جامعه ملی زمانی میسر است که یکجامعه همه نیروی کار و انرژی بالقوه خود را به کار گمارد. در حالی که به استنادآمارهای موجود از کل جمعیت 10 سال به بالای زنان کشور در سال 1370، فقط 5/6 درصدشاغل بودهاند.
وی میافزاید: جلب مشارکت زنان در سطوح مختلف جامعه ملی، علاوهبر تاثیر مستقیم بر افزایش سرانه تولید ناخالص ملی، فرصتهای تصمیم گیری و مشارکترا در سطوح مختلف فراهم میکند که یکی از بخشهای قابل اعتماد در این زمینه بخش "تعاون" است. لذا افزایش نقش زنان در مشارکت تولید و اشتغال باید مد نظر قرار گیرد. در واقع از دید کلان مسئله اشتغال زنان را باید در قالب برنامه ریزی موضوع اشتغالبه شیوههای تعاونی، در برنامههای بلند مدت، میان مدت و کوتاه
" جلب مشارکت زنان در سطوح مختلف جامعه ملی، علاوه بر تاثیر مستقیم بر افزایشسرانه تولید ناخالص ملی، فرصتهای تصمیم گیری و مشارکت را در سطوح مختلف فراهممیکند که یکی از بخشهای قابل اعتماد در این زمینه بخش "تعاون" است... " |
||
مدت مورد توجه خاص قرار دارد.
وی اضافهمیکند: در نخستین گام، درک صحیح از موقعیت فعلی یا به عبارت دیگر شناخت وضعیتموجود دارای اهمیت ویژه است زیرا بستر مناسب برای سیاست گذاریهای خرد و کلان دولتو به طور عام دستگاههای ذیربط را از طریق تعیین استراتژیهای مناسب فراهم می آوردتا بتوان برای تامین اهداف، برنامه ریزیهای مناسب را انجام داد.
راضیه وطنپرست، کارشناس امور اجتماعی ضمن این که یکی از شاخصهای مهم برای سنجش هر کشور راوضعیت زنان و نوع مشارکت آنان میداند، میگوید: توسعه تنها در ارتباط با تولیدناخالصیها و سطح درآمد سرانه سنجیده نمیشود و شامل بلوغ اجتماعی و سیاسی نیز است. از آنجا که بلوغ اجتماعی و سیاسی را میتوان از نحوه برخورد و رفتار جامعه با زنانآن تعیین کرد بنابراین حضور فعال و مشارکت موثر زنان در جامعه از دیرباز حائز اهمیتبوده است.
وی میافزاید: باتوجه به این که نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیلمیدهند و این قشر در ردیف بزرگترین ذخائری محسوب میشوند که از وجودشان استفادهبهینه به عمل نیامده است، در آستانه هزاره جدید میلادی، فراهم کردن زمینههای تازهبرای مشارکت بیشتر زنان و بهرهگیری جدیتری از قدرت، تفکر، ابداع و خلاقیت آنانباید در سر فصل برنامههایمدیریت و برنامهریزیها قرار گیرد.
وطنپرست معتقداست مرد و زن هر دو در جامعه کار میکنند ولی کار آنان از بسیاری جهات کلی نظیرساعات کار، نوع کار، میزان پرداخت، سن، مشارکت و خانه داری با یکدیگر متفاوت است. که در همه این موارد زنان به طور عمده نقش فعالتری نسبت به مردان دارند.
اینکارشناس در خصوص رشد اشتغال زنان، تصریح میکند: در سالهای اخیر شاهد حضور جدیزنان در فعالیتهای اقتصادی و کسب و کار همراه با روند تکاملی اشتغال آنان هستیم. در این رابطه میتوان انگیزههای گوناگون را برای رشد اشتغال زنان برشمرد. ازانگیزههای اقتصادی با هدف بهبود وضعیت اقتصادی خانواده
" وطنپرست معتقد است مرد و زن هر دو در جامعه کار میکنند ولی کار آنان ازبسیاری جهات کلی نظیر ساعات کار، نوع کار، میزان پرداخت، سن، مشارکت و خانه داری بایکدیگر متفاوت است... " |
||
گرفته تا انگیزه های روانی نظیر حفظ استقلالفردی، احساس امنیت و گسترش روابط اجتماعی.
به گفته وی بررسی کلی ساختار و روندحاکم بر مشارکت نیروی کار در ایران در دورههای مختلف قبل و بعد از انقلاب نشانمیدهد که باوجود آن که جمعیت زنان در ایران از سال 1335 تا 1375 از حدود 9 میلیونبه 29 میلیون نفر افزایش یافته اما نسبت اشتغال زنان از رشدی متناسب با این افزایشبرخوردار نبوده و تحول چندانی در سهم زنان شاغل رخ نداده است.
بهناز موحدی،کارشناس امور اجتماعی نیز میگوید: طبق تعریفهای اقتصادی، جمعیت غیر فعال از جمعیتمحصل، خانه دار، افراد دارای درآمد بدون کار و برخی موارد دیگر تشکیل میشود.
ویاضافه میکند: براساس این تعریف جمعیت زنان خانه دار جمعیت غیر فعال محسوب میشوندکه در طی 3 دوره1355 تا 1365،1365 تا1375 و 1375تا 1380به طور متوسط و به ترتیبسالانه 8/3، 6/1، 7/1 درصد افزایش داشتهاند، این تغییر تحت تاثیر متغیر نگرش وفرهنگی عمومی متاثر از فضای فکری و فرهنگی حاکم در سالهای اولیه بعد از انقلابنسبت به نقش زنان در بیرون و درون خانه و تعدیل تدریجی آنان از طریق سیاست گذاری وتغییرات ایجاد شده در هزینه فرصت ناشی از اشتغال زنان و داشتن فرزند بوجود آمدهاست.
موحدی در ادامه، اظهار می دارد: تاثیر این نگرش به قدری بوده است که باوجود وقوع جنگ تحمیلی و نیاز حضور مردان در جبهههای جنگ و جایگزینی زنان در مشاغلپشت جبهه از جمله در کارخانجات و ادارات، نه تنها نرخ مشارکت زنان در فاصله سالهای 65 تا 55 افزایش نیافت، بلکه به میزان قابل توجهی نیز کاهش پیدا کرد و از 9/12 درصددر سال 55 به 2/8 درصد در سال 65 و به 1/9 درصد در سال 75 رسید. این میزان در بینمردان نیز از 8/70 درصد در سال 55 به 8/60 درصد در سال 75 کاهش یافته است.
http://www.hamvatansalam.com/news36200.html