مرکز دانلود خلاصه کتاب و جزوات دانشگاهی

مرکز دانلود تحقیق رايگان دانش آموزان و فروش آنلاين انواع مقالات، پروژه های دانشجويی،جزوات دانشگاهی، خلاصه کتاب، كارورزی و کارآموزی، طرح لایه باز کارت ویزیت، تراکت مشاغل و...(توجه: اگر شما نویسنده یا پدیدآورنده اثر هستید در صورت عدم رضایت از نمایش اثر خود به منظور حذف اثر از سایت به پشتیبانی پیام دهید)

نمونه سوالات کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات کارشناسی دانشگاه پیام نور (سوالات تخصصی)

نمونه سوالات دانشگاه پيام نور (سوالات عمومی)

کارآموزی و کارورزی

مقالات رشته حسابداری و اقتصاد

مقالات علوم اجتماعی و جامعه شناسی

مقالات روانشناسی و علوم تربیتی

مقالات فقهی و حقوق

مقالات تاریخ- جغرافی

مقالات دینی و مذهبی

مقالات علوم سیاسی

مقالات مدیریت و سازمان

مقالات پزشکی - مامایی- میکروبیولوژی

مقالات صنعت- معماری- کشاورزی-برق

مقالات ریاضی- فیزیک- شیمی

مقالات کامپیوتر و شبکه

مقالات ادبیات- هنر - گرافیک

اقدام پژوهی و گزارش تخصصی معلمان

پاورپوئینت و بروشورر آماده

طرح توجیهی کارآفرینی

آمار سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1645
  • بازدید دیروز : 5020
  • بازدید کل : 13104100

رودکی


رودکی

غزل رودکی وار، نیکو بود
غزلهای من رودکی وار نیست
اگر چه بپیچم به باریک و هم
بدین پرده اندر مرا راه نیست
"عنصری"

زندگینامه

رودکی، ‌ابوعبدالله جعفر فرزند محمد فرزند حکیم فرزندعبدالرحمان فرزند آدم.
از کودکی و چگونگی تحصیل او آگاهی چندانی به دست نیست. در 8 سالگی قرآن آموخت و آن را از بر کرد و از همان هنگام به شاعری پرداخت.
َبرخی می گویند در مدرسه های سمرقند درس خوانده است. آنچه آشکار است، وی شاعریدانش آموخته بود و تسلط او بر واژگان فارسی چندان است که هر فرهنگ نامه ای از شعراو گواه می آورد.
رودکی از روزگار جوانی آوازی خوش داشت، در موسیقی ونوازندگی چیره دست و پر آوازه بود. وی نزد ابوالعنک بختیاری موسیقی آموخت و هموارهمورد ستایش او بود، آن چنان که استاد در روزگار کهنسالی چنگ خود را به رودکی بخشید. رودکی در همان دوره شعر نیز می سرود. شعر و موسیقی در سده های چهارم و پنجم همچونروزگار پیش از اسلام به هم پیوسته بودند و شعر به همراه موسیقی خوانده می شد. شاعران بزرگ آنانی بودند که موسیقی نیز می دانستند.
از هم عصران رودکی،منجیک ترمذی (نیمه دوم سده چهارم) و پس از او فرخی (429 ق) استاد موسیقی زمانهخویش بودند. شاعران، معمولاًقصیده هایشان رابا ساز و در یکی از پرده های موسیقی می خواندند. هرکس که صدایی خوش نداشت یا موسیقینمی دانست، از راوی می خواست تا شعرش را در حضور ممدوح بخواند. رودکی، شعرش را باساز می خواند .
رفته رفته آوازه رودکی به دربارسامانیانرسیدو نصربن احمد سامانی (301 ـ 331 ق) او را به دربارفرا خواند. برخی بر این گمانند کهاو پیش از نصربن احمد به دربار سامانیان رفته بود، در آنجا بزرگترین شاعر دربارسامانی شد. در آن روزگار در محیط ادبی، علمی، اقتصادی و اجتماعی فرارود، آن چنانتحولی شگرف روی داده بود که دانش پژوهان، آن دوره را دوران نوزایی (رسانس) ایرانیمی نامند.
بر بستر چنین زمینه مناسب اقتصادی، اجتماعی و برپایه دانش دوستیبرخی از پادشاهان سامانی، همچنین با تلاش و خردمندی وزیرانی دانشمند و کاردان چونابوالفضل بلعمی (330 ق) و ابوعلی محمدجیهانی (333 ق)، بخارا به صورت مرکز بزرگ علمی، ادبی و فرهنگی درآمد.
دربارسامانیان، محیط گرم بحث و برخورد اندیشه شد و شاعران و فرهنگمداران از راههای دور ونزدیک به آنجا روی می آوردند.
بهترین آثار علمی، ادبی و تاریخی مانندشاهنامه منصوری، شاهنامه ابوالمؤید بلخی (سده چهارم هجری)، عجایب البلدان، حدود العالم من المشرق الی المغرب در جغرافیا،ترجمه تفسیر طبریکه چند تن از دانشمندانفراهم کرده اند، ترجمه تاریخ طبری از ابوعلی بلعمی، آثار ابوریحان بیرونی (440 ق) وابوعلیسینا (428 ق) در روزگار سامانیان پدید آمدند. دانشمندان برجسته ای مانندمحمدزکریای رازی (313 ق) ابونصر فارابی (339)،ابوریحانبیرونی، ابوعلی سینا و بسیاری از شاعران بزرگ مانند فردوسی (410/416 ق) در اینروزگار یا متأثر از آن برآمده اند.
بزرگترین کتابخانه در آن دوران در بخارابود که ابوعلی سینا آن را دید و گفت که نظیر آن را هرگز ندیده است. تأثیر این تحول،نه تنها در آن دوره که در دوران پس از آن نیز پیدا است. رودکی فرزند چنین روزگاریاست. وی در دربار سامانی نفوذی فراوان یافت و به ثروتی افزون دست یافت. نفوذ شعر وموسیقی او در دربار نصربن احمد چندان بود که داستان بازگشت پادشاه از هرات بهبخارا، به خوبی بیانگر آن است.
هنگامی که نصربن احمد سامانی به هرات رفته،دیرگاهی در آن دیار مانده بود، هیچ کس را یارای آن نبود تا از پادشاه بخواهد کهبخارا بازگردد؛ درباریان از رودکی خواستند تا او این وظیفه دشوار را بپذیرد.رودکیشعر پر آوازه « بوی جوی مولیان آید همی ـ یاد یارمهربان آید همی » را سروده است.
درباریان و شاعران، همه او را گرامی میداشتند و بزرگانی چون ابوالفضل بلعمی و ابوطیب مصعبی صاحب دیوان رسالت، شاعر وفیلسوف. شهید بلخی (325 ق) و ابوالحسن مرادی شاعر با او دوستی و نزدیکی داشتند.
گویند که وی از آغاز نابینا بود، اما با بررسی پروفسور گراسیموف (1970 م) بر جمجمه و استخوانهای وی آشکار گردید که در دوران پیری با فلز گداخته ای چشم او راکور کرده اند، برخی استخوانهایش شکسته بود و در بیش از 80 سالگی درگذشت.
رودکی گذشته از نصربن احمد سامانی کسان دیگری مانند امیر جعفر بانویه ازامیران سیستان، ابوطیب مصعبی، خاندان بلعمی، عدنانی، مرادی، ابوالحسن کسایی، عمارهمروزی و ماکان کاکی را نیز مدح کرده است.
از آثار او بر می آید که به مذهباسماعیلی گرایش داشته است؛ شاید یکی از علتهای کور شدن او در روزگار پیری، همینباشد.
با توجه به مقاله کریمسکی، هیچ بعید به نظر نمی رسد که پس از خلعامیر قرمطی، رودکی را نیز به سبب هواداری از قرمطیان و بی اعتنایی به مذهب رایجزمان کور کرده باشند.
آنچه مسلم است زندگی صاحبقران ملک سخن ابوعبداللهجعفر بن محمد رودکی سمرقندی در هاله ای از رمز و راز پوشیده شده است و با اینکه بیشاز هزار و صد سال از مرگ او می گذرد، هنوز معماهای زندگی او حل نشده و پرده ایابهام بر روی زندگی پدر شعر فارسی سایه گسترده است.
رودکی در پیری با بیاعتنایی دربار روبرو شد و به زادگاهش بازگشت؛ شعرهای دوران پیری او، سرشار از شکوهروزگار، حسرت از گذشته و بیان ناداری است. رودکی از شاعران بزرگسبکخراسانی است. شعرهای اندکی از او به یادگار مانده، که بیشتر به صورت بیتهاییپراکنده از قطعه های گوناگون است.

سیری در آثار

کامل ترین مجموعه عروض فارسی، نخستین بار در شعرهایرودکی پیدا شد و در همین شعرهای باقی مانده، 35 وزن گوناگون دیده می شود. این شعرهادارای گشادگی زبان و توانایی بیان است. زبان او، گاه از سادگی و روانی به زبانگفتار می ماند.
جمله های کوتاه، فعلهای ساده، تکرار فعلها و برخی از اجزای جملهمانند زبان محاوره در شعر او پیداست. وجه غالب صور خیال در شعر او، تشبیه است.

تخیل او نیرومند است. پیچیدگی در شعر او راه ندارد و شادی گرایی و روحافزایی، خردگرایی، دانش دوستی، بی اعتبار دانستن جهان، لذت جویی و به خوشبختیاندیشیدن در شعرهای او موج می زند.
وی نماینده کامل شعر دوره سامانی واسلوب شاعری سده چهارم است. تصویرهایش زنده و طبیعت در شعر او جاندار است. پیدایش ومطرح کردنرباعی را به اونسبت می دهند. رباعی در بنیاد، همان ترانه هایی بود که خنیاگران می خوانده اند و بهپهلویات مشهور بوده است؛ رودکی به اقتضای آوازه خوانی به این نوع شعر بیشتر گرایشداشته، شاید نخستین شاعری باشد که بیش از سایر گویندگان روزگارش در ساختن آهنگها ازآن سود برده باشد. از بیتها،قطعهها،قصیده ها وغزلهای اندکی که از رودکی به یادگار مانده، می توان به نیکی دریافت که او در همهفنون شعر استاد بوده است.
معرفی آثار
تعداد شعرهای رودکی را از صدهزار تایک میلیون بیت دانسته اند؛ آنچه اکنون مانده، بیش از 1000 بیت نیست که مجموعه ای ازقصیده، مثنوی،قطعه و رباعی را در بر می گیرد. از دیگر آثارش منظومهکلیلهو دمنه است که محمد بلعمی آن را از عربی به فارسی برگرداند و رودکی به خواستهامیرنصر و ابوالفضل بلعمی آن را به نظم فارسی در آورده است (به باور فردوسی درشاهنامه، رودکی به هنگام نظم کلیله و دمنه کور بوده است.(
این منظومهمجموعه ای ازافسانه هاو حکایتهای هندی از زبان حیواناتفابل است که تنها 129بیت آن باقی مانده است و در بحر رمل مسدس مقصور سرود شده است؛ مثنویهای دیگری دربحرهای متقارب، خفیف، هزج مسدس و سریع به رودکی نسبت می دهند که بیتهایی پراکنده ازآنها به یادگار مانده است. گذشته از آن شعرهایی دیگر از وی در موضوعهای گوناگونمدحی، غنایی،هجو، وعظ، هزل ، رثاء وچکامه، در دست است.
عوفی درباره او می گوید: " که چنان ذکی و تیز فهم بود که درهشت سالگی قرآن تمامت حفظ کرد و قرائت بیاموخت و شعر گرفت و معنای دقیق می گفت،چنانکه خلق بر وی اقبال نمودند و رغبت او زیادت شد و او را آفریدگار تعالی آوازیخوش و صوتی دلکش داده بود. از ابوالعبک بختیار بر بط بیاموخت و در آن ماهر شد وآوازه او به اطراف واکناف عالم برسید و امیر نصر بن احمد سامانی که امیر خراسانبود، او را به قربت حضرت خود مخصوص گردانید و کارش بالا گرفت و ثروت و نعمت او بهحد کمال رسید.

زادگاه او قریه بنج از قراء رودک سمرقند است. یعضی او را کور مادر زاد دانسته اند و عقیده برخی بر آن است که در اواخر عمر نابیناشده است. وفات وی به سال 320 هـجری در زادگاهش قریه بنج اتفاق افتاده و در همان جابه خاک سپرده شده است.
رودکی در سرودن انواع شعر مخصوصاً قصیده،مثنوی ،غزل وقطعه مهارتداشته است و از نظر خوشی بیان در تاریخ ادبیات ایران پیش از او شاعری وجود ندارد کهبتواند با وی برابری کند.
به واسطه تقرب به امیر نصر بن احمد سامانی (301-331) رودکی به دریافت جوائز و صله فراوانی از پادشاه سامانی و وزیران و رجالدر بارش نائل گردید و ثروت و مکنتی زیاد به دست آورده است چنانکه به گفته نظامیعروضی هنگامی مه به همراهی نصر بن احمد از هرات به بخارا می رفته، چهار صد شتر بنهاو بوده است.
علاوه بر دارا بودن مقام ظاهری رفعت پایه سخنوری و شاعریرودکی به اندازه ای است که از معاصران او شعرای معروفی چون شهید بلخی و معروفی بلخیاو را ستوده اند و از گویندگان بعد از او کسانی چوندقیقی،نظامی عروضی، عنصری، فرخی وناصرخسرواز او به بزرگی یاد کرده اند.

ویژگی سخن

سخنان رودکی در قوت تشبیه و نزدیکی معانی به طبیعت و وصف،کم نظیر است و لطافت و متانت و انسجام خاصی در ادبیات وی مشاهده می شود که مایهتأثیر کلام او در خواننده و شنونده است. از غالب اشعار او روح طرب و شادی و عدمتوجه به آنچه مایه اندوه و سستی باشد مشهود است و این حالت گذشته از اثر محیط زندگیو عصر حیات شاعر نتیجه فراخی عیش و فراغت بال او نیز می باشد. با وجود آنکه تا یکمیلیون و سیصد هزار شعر بنا به گفته رشیدی سمرقندی به رودکی نسبت داده اند تعداداشعاری که از او امروزه در دست است به هزار بیت نمی رسد.
از نظر صنایع ادبیگرانبهاترین قسمت آثار رودکی مدایح او نیست، بلکه مغازلات اوست که کاملاً مطابقاحساسات آدمی است، شاعر شادی پسند بسیار جالب توجه و شاعر غزلسرای نشاط انگیز،بسیار ظریف و پر از احساسات است.
گذشته از مدایح و مضمون های شادی پسند ونشاط انگیز در آثار رودکی، اندیشه ها و پندهایی آمیخته به بدبینی مانند گفتار شهیدبلخی دیده می شود. شاید این اندیشه ها در نزدیکی پیری و هنگامی که توانگری او بدلبه تنگدستی شده نمو کرده باشد، می توان فرض کرد که این حوادث در زندگی رودکی، بستهبه سرگذشت نصر دوم بوده است. پس از آنکه امیر قرمطی را خلع کردند مقام افتخاری کهرودکی در دربار به آن شاد بود به پایان رسید.

با فرا رسیدن روزهای فقر وتلخ پیری، دیگر چیزی برای رودکی نمانده بود، جز آنکه بیاد روزهای خوش گذشته و جوانیسپری شده بنالد و مویه کند.

 

 

 

 

 

نمونه اشعار

زمانه پندی آزاد وار داد مرا ----- زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
به روز ِ نیک ِ کسان گفت تا تو غمنخوری ----- بسا کسا که به روز ِ تو آرزو مند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دارنگاه ----- کرا زبان نه به بند است پای دربند است

***

اندر بلای سخت

ای آنکه غمگنی و سزاواری ----- وندر نهان سرشک همی‌باری
رفت آنکه رفت و آمد آنکه آمد----- بود آنچه بود، خیره چه غم داری؟
هموارکرد خواهی گیتی را؟----- گیتی‌ست، کی پذیرد همواری؟
مستی نکن که او نشنود مستی ----- رازی مکن که نشنود او زاری
شو، تا قیـامت آیـد زاری کن! ----- کی رفته رابه زاری باز آری؟
آزار بیـش بیـنی زیـن گردون ----- گر تو به هر بهانه بیـازاری
گوئی گماشته است بلائی او ----- بر هر که تو بر او دل بگماری
ابری پدیدنی وکسوفی نی ----- بگرفت ماه و گشت جهان تاری
فرمان کنی و یا نکنی ترسم ----- برخویشتن ظفر ندهی باری
اندر بلای سخت پدیـد آید ----- فضل و بزرگمردی وسالاری

***

 

 


 

 

کلیله و دمنه :

مهمترین کار رودکی به نظم در آوردن کلیله و دمنهاست، متاسفانه این اثر گرانبها مانند سایر آثار و مثنویهای رودکی گم شده است و ازآن جز ابیاتی پراکنده در دست نیست. از ادبیات پراکنده ای که از منظومه کلیله و دمنهو سایر مثنویهای رودکی باقی مانده است می توان فهمیند که صاحبقران ملک سخن لقبیبرازنده او بوده است. در شعر او قوه تخیل، قدرت بیان، استحکام و انسجام کلام همه باهم جمع است و بهمین دلیل در دربار سامانیان، قدر و مرتبه ای داشت که شاعران بعد ازاو همیشه آرزوی روزگار او را داشتند.

رودکی

غزل رودکی وار، نیکو بود
غزلهای من رودکی وار نیست
اگر چه بپیچم به باریک و هم
بدین پرده اندر مرا راه نیست
"عنصری"

زندگینامه

رودکی، ‌ابوعبدالله جعفر فرزند محمد فرزند حکیم فرزندعبدالرحمان فرزند آدم.
از کودکی و چگونگی تحصیل او آگاهی چندانی به دست نیست. در 8 سالگی قرآن آموخت و آن را از بر کرد و از همان هنگام به شاعری پرداخت.
َبرخی می گویند در مدرسه های سمرقند درس خوانده است. آنچه آشکار است، وی شاعریدانش آموخته بود و تسلط او بر واژگان فارسی چندان است که هر فرهنگ نامه ای از شعراو گواه می آورد.
رودکی از روزگار جوانی آوازی خوش داشت، در موسیقی ونوازندگی چیره دست و پر آوازه بود. وی نزد ابوالعنک بختیاری موسیقی آموخت و هموارهمورد ستایش او بود، آن چنان که استاد در روزگار کهنسالی چنگ خود را به رودکی بخشید. رودکی در همان دوره شعر نیز می سرود. شعر و موسیقی در سده های چهارم و پنجم همچونروزگار پیش از اسلام به هم پیوسته بودند و شعر به همراه موسیقی خوانده می شد. شاعران بزرگ آنانی بودند که موسیقی نیز می دانستند.
از هم عصران رودکی،منجیک ترمذی (نیمه دوم سده چهارم) و پس از او فرخی (429 ق) استاد موسیقی زمانهخویش بودند. شاعران، معمولاًقصیده هایشان رابا ساز و در یکی از پرده های موسیقی می خواندند. هرکس که صدایی خوش نداشت یا موسیقینمی دانست، از راوی می خواست تا شعرش را در حضور ممدوح بخواند. رودکی، شعرش را باساز می خواند .
رفته رفته آوازه رودکی به دربارسامانیانرسیدو نصربن احمد سامانی (301 ـ 331 ق) او را به دربارفرا خواند. برخی بر این گمانند کهاو پیش از نصربن احمد به دربار سامانیان رفته بود، در آنجا بزرگترین شاعر دربارسامانی شد. در آن روزگار در محیط ادبی، علمی، اقتصادی و اجتماعی فرارود، آن چنانتحولی شگرف روی داده بود که دانش پژوهان، آن دوره را دوران نوزایی (رسانس) ایرانیمی نامند.
بر بستر چنین زمینه مناسب اقتصادی، اجتماعی و برپایه دانش دوستیبرخی از پادشاهان سامانی، همچنین با تلاش و خردمندی وزیرانی دانشمند و کاردان چونابوالفضل بلعمی (330 ق) و ابوعلی محمدجیهانی (333 ق)، بخارا به صورت مرکز بزرگ علمی، ادبی و فرهنگی درآمد.
دربارسامانیان، محیط گرم بحث و برخورد اندیشه شد و شاعران و فرهنگمداران از راههای دور ونزدیک به آنجا روی می آوردند.
بهترین آثار علمی، ادبی و تاریخی مانندشاهنامه منصوری، شاهنامه ابوالمؤید بلخی (سده چهارم هجری)، عجایب البلدان، حدود العالم من المشرق الی المغرب در جغرافیا،ترجمه تفسیر طبریکه چند تن از دانشمندانفراهم کرده اند، ترجمه تاریخ طبری از ابوعلی بلعمی، آثار ابوریحان بیرونی (440 ق) وابوعلیسینا (428 ق) در روزگار سامانیان پدید آمدند. دانشمندان برجسته ای مانندمحمدزکریای رازی (313 ق) ابونصر فارابی (339)،ابوریحانبیرونی، ابوعلی سینا و بسیاری از شاعران بزرگ مانند فردوسی (410/416 ق) در اینروزگار یا متأثر از آن برآمده اند.
بزرگترین کتابخانه در آن دوران در بخارابود که ابوعلی سینا آن را دید و گفت که نظیر آن را هرگز ندیده است. تأثیر این تحول،نه تنها در آن دوره که در دوران پس از آن نیز پیدا است. رودکی فرزند چنین روزگاریاست. وی در دربار سامانی نفوذی فراوان یافت و به ثروتی افزون دست یافت. نفوذ شعر وموسیقی او در دربار نصربن احمد چندان بود که داستان بازگشت پادشاه از هرات بهبخارا، به خوبی بیانگر آن است.
هنگامی که نصربن احمد سامانی به هرات رفته،دیرگاهی در آن دیار مانده بود، هیچ کس را یارای آن نبود تا از پادشاه بخواهد کهبخارا بازگردد؛ درباریان از رودکی خواستند تا او این وظیفه دشوار را بپذیرد.رودکیشعر پر آوازه « بوی جوی مولیان آید همی ـ یاد یارمهربان آید همی » را سروده است.
درباریان و شاعران، همه او را گرامی میداشتند و بزرگانی چون ابوالفضل بلعمی و ابوطیب مصعبی صاحب دیوان رسالت، شاعر وفیلسوف. شهید بلخی (325 ق) و ابوالحسن مرادی شاعر با او دوستی و نزدیکی داشتند.
گویند که وی از آغاز نابینا بود، اما با بررسی پروفسور گراسیموف (1970 م) بر جمجمه و استخوانهای وی آشکار گردید که در دوران پیری با فلز گداخته ای چشم او راکور کرده اند، برخی استخوانهایش شکسته بود و در بیش از 80 سالگی درگذشت.
رودکی گذشته از نصربن احمد سامانی کسان دیگری مانند امیر جعفر بانویه ازامیران سیستان، ابوطیب مصعبی، خاندان بلعمی، عدنانی، مرادی، ابوالحسن کسایی، عمارهمروزی و ماکان کاکی را نیز مدح کرده است.
از آثار او بر می آید که به مذهباسماعیلی گرایش داشته است؛ شاید یکی از علتهای کور شدن او در روزگار پیری، همینباشد.
با توجه به مقاله کریمسکی، هیچ بعید به نظر نمی رسد که پس از خلعامیر قرمطی، رودکی را نیز به سبب هواداری از قرمطیان و بی اعتنایی به مذهب رایجزمان کور کرده باشند.
آنچه مسلم است زندگی صاحبقران ملک سخن ابوعبداللهجعفر بن محمد رودکی سمرقندی در هاله ای از رمز و راز پوشیده شده است و با اینکه بیشاز هزار و صد سال از مرگ او می گذرد، هنوز معماهای زندگی او حل نشده و پرده ایابهام بر روی زندگی پدر شعر فارسی سایه گسترده است.
رودکی در پیری با بیاعتنایی دربار روبرو شد و به زادگاهش بازگشت؛ شعرهای دوران پیری او، سرشار از شکوهروزگار، حسرت از گذشته و بیان ناداری است. رودکی از شاعران بزرگسبکخراسانی است. شعرهای اندکی از او به یادگار مانده، که بیشتر به صورت بیتهاییپراکنده از قطعه های گوناگون است.

سیری در آثار

کامل ترین مجموعه عروض فارسی، نخستین بار در شعرهایرودکی پیدا شد و در همین شعرهای باقی مانده، 35 وزن گوناگون دیده می شود. این شعرهادارای گشادگی زبان و توانایی بیان است. زبان او، گاه از سادگی و روانی به زبانگفتار می ماند.
جمله های کوتاه، فعلهای ساده، تکرار فعلها و برخی از اجزای جملهمانند زبان محاوره در شعر او پیداست. وجه غالب صور خیال در شعر او، تشبیه است.

تخیل او نیرومند است. پیچیدگی در شعر او راه ندارد و شادی گرایی و روحافزایی، خردگرایی، دانش دوستی، بی اعتبار دانستن جهان، لذت جویی و به خوشبختیاندیشیدن در شعرهای او موج می زند.
وی نماینده کامل شعر دوره سامانی واسلوب شاعری سده چهارم است. تصویرهایش زنده و طبیعت در شعر او جاندار است. پیدایش ومطرح کردنرباعی را به اونسبت می دهند. رباعی در بنیاد، همان ترانه هایی بود که خنیاگران می خوانده اند و بهپهلویات مشهور بوده است؛ رودکی به اقتضای آوازه خوانی به این نوع شعر بیشتر گرایشداشته، شاید نخستین شاعری باشد که بیش از سایر گویندگان روزگارش در ساختن آهنگها ازآن سود برده باشد. از بیتها،قطعهها،قصیده ها وغزلهای اندکی که از رودکی به یادگار مانده، می توان به نیکی دریافت که او در همهفنون شعر استاد بوده است.
معرفی آثار
تعداد شعرهای رودکی را از صدهزار تایک میلیون بیت دانسته اند؛ آنچه اکنون مانده، بیش از 1000 بیت نیست که مجموعه ای ازقصیده، مثنوی،قطعه و رباعی را در بر می گیرد. از دیگر آثارش منظومهکلیلهو دمنه است که محمد بلعمی آن را از عربی به فارسی برگرداند و رودکی به خواستهامیرنصر و ابوالفضل بلعمی آن را به نظم فارسی در آورده است (به باور فردوسی درشاهنامه، رودکی به هنگام نظم کلیله و دمنه کور بوده است.(
این منظومهمجموعه ای ازافسانه هاو حکایتهای هندی از زبان حیواناتفابل است که تنها 129بیت آن باقی مانده است و در بحر رمل مسدس مقصور سرود شده است؛ مثنویهای دیگری دربحرهای متقارب، خفیف، هزج مسدس و سریع به رودکی نسبت می دهند که بیتهایی پراکنده ازآنها به یادگار مانده است. گذشته از آن شعرهایی دیگر از وی در موضوعهای گوناگونمدحی، غنایی،هجو، وعظ، هزل ، رثاء وچکامه، در دست است.
عوفی درباره او می گوید: " که چنان ذکی و تیز فهم بود که درهشت سالگی قرآن تمامت حفظ کرد و قرائت بیاموخت و شعر گرفت و معنای دقیق می گفت،چنانکه خلق بر وی اقبال نمودند و رغبت او زیادت شد و او را آفریدگار تعالی آوازیخوش و صوتی دلکش داده بود. از ابوالعبک بختیار بر بط بیاموخت و در آن ماهر شد وآوازه او به اطراف واکناف عالم برسید و امیر نصر بن احمد سامانی که امیر خراسانبود، او را به قربت حضرت خود مخصوص گردانید و کارش بالا گرفت و ثروت و نعمت او بهحد کمال رسید.

زادگاه او قریه بنج از قراء رودک سمرقند است. یعضی او را کور مادر زاد دانسته اند و عقیده برخی بر آن است که در اواخر عمر نابیناشده است. وفات وی به سال 320 هـجری در زادگاهش قریه بنج اتفاق افتاده و در همان جابه خاک سپرده شده است.
رودکی در سرودن انواع شعر مخصوصاً قصیده،مثنوی ،غزل وقطعه مهارتداشته است و از نظر خوشی بیان در تاریخ ادبیات ایران پیش از او شاعری وجود ندارد کهبتواند با وی برابری کند.
به واسطه تقرب به امیر نصر بن احمد سامانی (301-331) رودکی به دریافت جوائز و صله فراوانی از پادشاه سامانی و وزیران و رجالدر بارش نائل گردید و ثروت و مکنتی زیاد به دست آورده است چنانکه به گفته نظامیعروضی هنگامی مه به همراهی نصر بن احمد از هرات به بخارا می رفته، چهار صد شتر بنهاو بوده است.
علاوه بر دارا بودن مقام ظاهری رفعت پایه سخنوری و شاعریرودکی به اندازه ای است که از معاصران او شعرای معروفی چون شهید بلخی و معروفی بلخیاو را ستوده اند و از گویندگان بعد از او کسانی چوندقیقی،نظامی عروضی، عنصری، فرخی وناصرخسرواز او به بزرگی یاد کرده اند.

ویژگی سخن

سخنان رودکی در قوت تشبیه و نزدیکی معانی به طبیعت و وصف،کم نظیر است و لطافت و متانت و انسجام خاصی در ادبیات وی مشاهده می شود که مایهتأثیر کلام او در خواننده و شنونده است. از غالب اشعار او روح طرب و شادی و عدمتوجه به آنچه مایه اندوه و سستی باشد مشهود است و این حالت گذشته از اثر محیط زندگیو عصر حیات شاعر نتیجه فراخی عیش و فراغت بال او نیز می باشد. با وجود آنکه تا یکمیلیون و سیصد هزار شعر بنا به گفته رشیدی سمرقندی به رودکی نسبت داده اند تعداداشعاری که از او امروزه در دست است به هزار بیت نمی رسد.
از نظر صنایع ادبیگرانبهاترین قسمت آثار رودکی مدایح او نیست، بلکه مغازلات اوست که کاملاً مطابقاحساسات آدمی است، شاعر شادی پسند بسیار جالب توجه و شاعر غزلسرای نشاط انگیز،بسیار ظریف و پر از احساسات است.
گذشته از مدایح و مضمون های شادی پسند ونشاط انگیز در آثار رودکی، اندیشه ها و پندهایی آمیخته به بدبینی مانند گفتار شهیدبلخی دیده می شود. شاید این اندیشه ها در نزدیکی پیری و هنگامی که توانگری او بدلبه تنگدستی شده نمو کرده باشد، می توان فرض کرد که این حوادث در زندگی رودکی، بستهبه سرگذشت نصر دوم بوده است. پس از آنکه امیر قرمطی را خلع کردند مقام افتخاری کهرودکی در دربار به آن شاد بود به پایان رسید.

با فرا رسیدن روزهای فقر وتلخ پیری، دیگر چیزی برای رودکی نمانده بود، جز آنکه بیاد روزهای خوش گذشته و جوانیسپری شده بنالد و مویه کند.

 

 

 

 

 

نمونه اشعار

زمانه پندی آزاد وار داد مرا ----- زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
به روز ِ نیک ِ کسان گفت تا تو غمنخوری ----- بسا کسا که به روز ِ تو آرزو مند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دارنگاه ----- کرا زبان نه به بند است پای دربند است

***

اندر بلای سخت

ای آنکه غمگنی و سزاواری ----- وندر نهان سرشک همی‌باری
رفت آنکه رفت و آمد آنکه آمد----- بود آنچه بود، خیره چه غم داری؟
هموارکرد خواهی گیتی را؟----- گیتی‌ست، کی پذیرد همواری؟
مستی نکن که او نشنود مستی ----- رازی مکن که نشنود او زاری
شو، تا قیـامت آیـد زاری کن! ----- کی رفته رابه زاری باز آری؟
آزار بیـش بیـنی زیـن گردون ----- گر تو به هر بهانه بیـازاری
گوئی گماشته است بلائی او ----- بر هر که تو بر او دل بگماری
ابری پدیدنی وکسوفی نی ----- بگرفت ماه و گشت جهان تاری
فرمان کنی و یا نکنی ترسم ----- برخویشتن ظفر ندهی باری
اندر بلای سخت پدیـد آید ----- فضل و بزرگمردی وسالاری

***

 

 


 

 

کلیله و دمنه :

مهمترین کار رودکی به نظم در آوردن کلیله و دمنهاست، متاسفانه این اثر گرانبها مانند سایر آثار و مثنویهای رودکی گم شده است و ازآن جز ابیاتی پراکنده در دست نیست. از ادبیات پراکنده ای که از منظومه کلیله و دمنهو سایر مثنویهای رودکی باقی مانده است می توان فهمیند که صاحبقران ملک سخن لقبیبرازنده او بوده است. در شعر او قوه تخیل، قدرت بیان، استحکام و انسجام کلام همه باهم جمع است و بهمین دلیل در دربار سامانیان، قدر و مرتبه ای داشت که شاعران بعد ازاو همیشه آرزوی روزگار او را داشتند.

  انتشار : ۸ دی ۱۳۹۵               تعداد بازدید : 1463

دیدگاه های کاربران (0)

دفتر فنی دانشجو

توجه: چنانچه هرگونه مشكلي در دانلود فايل هاي خريداري شده و يا هر سوال و راهنمایی نیاز داشتيد لطفا جهت ارتباط سریعتر ازطريق شماره تلفن و ايميل اعلام شده ارتباط برقرار نماييد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما