آناتومی چشم (ساختمان چشم انسان)
کار اصلی چشم آن است که نورهایی را که از خارج دریافت می کند طوری روی پرده شبکیه متمرکز کند که تصویر دقی از شیء مورد نظر روی پرده شبکیه ایجاد شود. شبکیه این تصاویر را به صورت پیام های عصبی به مغز ارسال می کند و این پیام ها در مغز تفسیر می شوند. بنابراین برای واضح دیدن، قبل از هرچیز لازم است که نور به طور دقیق روی پرده شبکیه متمرکز شود.
چَشم یا چـِشم عضو بارز اولین حس از حواس پنجگانه یعنی بینایی است. در زبان پهلوی هم این واژه به همین گونه به کار میرفتهاست.
انواع گوناگونی از اندامهای حساس به نور در موجودات زنده یافت میشود. سادهترین انواع چشمها تنها توان تشخیص وجود نور در پیرامون را دارند در صورتیکه چشمهای پیچیدهتر قادرند شکلها و رنگها را نیز از هم بازشناسند یا برخی حیوانات به طول موجهایی بیشتر از طول موج مرئی چشم انسان حساسند. در حشرات ما چشم مرکب داریم.چشم انسان دارای اجزای پلک، مژه، مجرای اشکی، ملتحمه، صلبیه، قرنیه، مردمک، عنبیه، زجاجیه، عدسی، زلالیه، شبکیه و مشیمیه است.لایه خارجی از دو قسمت صلبیه و قرنیه درست شده است، به طوری که پنج ششم عقبی آن صلبیه و یک ششم جلویی آن قرنیه را میسازد.
علاوه بر این قسمتها میتوان گفت رنگ چشم به ملانین در داخل چشم مربوط است. اگر تعداد ملانینها کم باشد رنگ چشم روشن و اگر زیاد باشد رنگ چشم تیره میشود.
چشم چطور میبیند؟
چشمها برای دیدن، مجبور به حرکت هستند. شش عضله خارجی که کره چشم را احاطه کرده است، مانند نخهای خیمه شب بازی عمل میکند و آنها چشمها را به صورت هماهنگ در جهات مختلف حرکت میدهد.
اما اصلیترین عنصری که چشم ما برای دیدن به آن نیاز دارد، نور است. نور تصویر اشیاء را در چشم مینشاند. اولین چیزی که نور هنگام ورود به چشم آن را لمس میکند، لایه نازکی از اشک است. پشت این لایه مرطوب، قرنیه چشم قرار دارد. این پوشش شفاف به تمرکز نور کمک میکند.
نور پس از عبور از این لایه که زلالیه نام دارد، وارد مردمک میشود. باز شدن مردمک با عنبیه یا همان بخش رنگی چشم صورت میگیرد و میزان این بازشدگی به میزان ورود نور بستگی دارد. نور پس از آن به عدسی چشم میتابد که عملکرد آن مانند لنز دوربین است. عدسی، پرتوهای تابیده به شبکیه را متمرکز میکند. ضخامت عدسی با توجه به دور یا نزدیک بودن اشیاء، تغییر میکند.
گوش
گوش اندام حسی است که صدا را دریافت میکند. گوش انسان از سه قسمت خارجی، میانی و داخلی تشکیل شدهاست. اختلاف زمان جزئی که در رسیدن صدا به دو گوش وجود دارد، به تشخیص جهت صدا کمک میکند. امواج حرکتی صوت در گوش به امواج الکتریکی تبدیل و به مغز فرستاده میشوند. گوش انسان قادر است بین ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز را درک کند. به این محدوده محدوده شنوایی انسان میگویند.گوش از سه بخش مختلف تشکیل شده است: گوش خارجی، میانی و درونی.
گوشها تا اخر عمر انسان به رشد کردن ادامه میدهند.
گوش خارجی، گرفتن امواج
گوش بیرونی یا خارجی را که دیگران آن را میبینند لاله گوش میگویند. مهمترین کار گوش بیرونی گرفتن صداها است. وقتیکه صدا ایجاد میشود، امواج صوتی تولید و در هوا منتشر میشوند؛ بعد از اینکه امواج وارد گوش بیرونی شدند از طریق سوراخ گوش وارد گوش میشوند و راهی گوش میانی میگردند. یکی از وظایف گوش بیرونی حفظ گوش از طریق جرم گوش میباشد؛ این جرم مخصوص، گوش را از پوست اطراف سوراخ گوش در مقابل عفونتها محافظت میکند. گوشها مادهای شبیه موم ترشح میکنند تا از داخل گوش محافظت نمایند. اگر ترشح موم خیلی زیاد باشد، سفت میشود و ممکن است گوش را به درد بیاورد واگر خودتان بخواهید موم سفت شده را از گوش خارج کنید به گوشتان آسیب خواهد رساند. مجرای گوش خارجی، لوله ایست به طول ۲ یا ۳ سانتیمتر که در حدود یک سانتیمتر مکعب حجم داردو به پرده صماخ ختم میشود.
گوش میانی: ارتعاشات مفید
مهمترین کار گوش میانی گرفتن امواج صوتی است که گوش خارجی میگیرد و آنها را به لرزش تبدیل میکند و به گوش درونی میفرستد و این عمل را با استفاده از پرده گوش که گوش بیرونی را از گوش میانی جدا میکند انجام میدهد. سه استخوان ریز و ظریف موجود در گوش را استخوانچه مینامند. پرده گوش قسمتی از پوست نازکی است که مثل طبل محکم گسترده شده است و به اولین استخوانچه چسبیده است این استخوان کوچک استخوان چکشی (مالئوس) نامیده میشود. استخوان چکشی به استخوان کوچک دیگری چسبیده است که به آن استخوان سندانی گفته میشود؛ استخوان سندانی به کوچکترین استخوان در بدن متصل است که به آن رکابی میگویند.
گوش داخلی: شروع تحریکات عصبی
بعد از اینکه امواج صوتی در گوش میانی به ارتعاش تبدیل شده ارتعاشات وارد گوش داخلی میشوند. ارتعاشات داخل حلزون شنوایی میروند، حلزون شنوایی یک لوله کوچک و حلقهای در گوش داخلی و جزء لابیرنت غشایی است؛ حلزون شنوایی پر از مایع است و روی آن را هزاران تاژک پوشانده است. وقتی ارتعاشات صوتی به مایع داخل حلزون شنوایی برخورد میکنند، مایع داخل حلزون شروع به لرزیدن میکند.
زبان
زبان دستهای از ماهیچههای مخطط است که موجب حرکت غذا به سمت مری میشود و در بلع غذا کمک میکند. زبان به وسیله بزاق دهان همیشه مرطوب نگهداشته میشود و تعداد زیادی عصب و رگ به آن کمک میکنند تا حرکتهای مختلف را انجام دهد. این عضو با توانایی حرکت به صورتهای مختلف در تشکیل صداها و صحبت کردن کمک میکند. بعضی محققانزبان را به عنوان قویترین ماهیچه بدن انسان میشناسند.
این ماهیچه از بافت مرطوب و صورتی رنگی به نام غشای موکوسی پوشیده شده است. روی سطح زبان، پرزها وجود دارند. بین این پرزها، جوانههای چشایی جای دارند. طعم غذاها با استفاده از این جوانهها حس میشود. جوانههای چشایی، مجموعهای از اعصاب میباشند که با مغز در ارتباط هستند.
ما انسانها تقریباً سه هزار جوانهی چشایی روی زبانمان داریم. مزهی مواد وقتی در دهان خوب احساس میشود که به صورت محلول باشد؛هنگامی که ما غذایی را میخوریم، آب دهان مواد شیمیایی غذا را در خود حل میکند؛ ذرات ریزی از این مواد شیمیایی، با جوانههای چشایی تماس پیدا کرده و مزه را ایجاد میکند. همچنین وقتی که حرکت ذرات شیمیایی بیشتر باشد، احساس چشایی قویتر است، برای همین وقتی غذا گرم است طعم و مزه قویتری دارد.
چشایی:
چشایی درک مولکول های خاصی در مواد است. در موجودات زنده به مولکولهای خاصی حساسیت وجود دارد؛ مثلاً ترش بودن یعنی وجود حالت اسیدی در ماده و شوری یعنی وجود نمک (کلرید کلسیم) در مواد. حس چشایی و بویایی خیلی نزدیک به هم کار میکنند. اگر شما نتوانید بوی غذایتان را تشخیص دهید، مسلماً تشخیص مزه و طعم آن خیلی دشوار می گردد، احتمالاً وقتی سرما میخورید متوجه این مسئله میشوید.